نظام حقوقی خانواده، به عنوان خردهنظامی در نظام کلان دین، دارای جایگاه و موقعیت ویژهای مبتنی بر مصالح عالی و حکیمانهی الهی است. آنچه در نگرش جامع و سیستمی دین، به ویژه در نهاد خانواده، باید مد نظر قرار گیرد، توجه به اصل عدالت به مثابه موازنهی نظام حق و تکلیف در خانواده است. موازنهی حق و تکلیف، بدین معناست که هر یک از زوجین، در قبال تکلیفی که در برابر دیگری بر عهده دارد، حق برخورداری از منافع در مقابل دیگری شامل حال وی گردد. به بیان دیگر، بازخوانی اصل عدالت در نهاد خانواده، شرایط و بستری را برای برقراری نظام حق و تکلیف در نهاد خانواده فراهم میآورد.
به عنوان مثال، در کانون گرم خانواده، مرد عهدهدار تأمین هزینهی عادی زندگی است[1] و زن هم در حفظالغیب و در قبال اموال و آبروی شوهر، ادارهی امور داخلی خانه و تمکین از شوهر وظایفی را بر عهده دارد.[2]
در روابط زوجین، حاکمیت اصل عدالت (تناسب و هماهنگی) حق و تکلیف در هر یک از دو جنس زن و مرد همیشه برقرار است. در اینجا به نمونههایی از آن اشاره میگردد:
حق گرفتن مهریه برای زن
1. تکلیف مقابل آن پرداخت مهریه از سوی مرد.2. تکلیف به ازای آن: تمکین زن برای مرد. اگر مردی از پرداخت مهریه در زمان عقد و در صورت مطالبهی زن خودداری کند، زن میتواند از تمکین زناشویی خودداری کند.
حق گرفتن نفقه برای زن
1. تکلیف مقابل: پرداخت نفقه از سوی مرد.2. تکلیف به ازای آن: اطاعت از مرد. زن ناشزه از حق نفقه محروم میشود؛ چون به تکلیف خود عمل نکرده و حقی نخواهد داشت.
سرپرستی خانواده: حق مرد
1. تکلیف مقابل آن: اطاعت زن از مرد و قبول قوامیت مرد.2. تکلیف به ازای آن: تهیهی مسکن و سایر احتیاجات زن. اگر مردی نفقهی زن را پرداخت نکرد، زن ملزم به اطاعت از او نخواهد بود (حکیمزاده، 1383، ش10، ص 21).
3. تمسک به اصول قرآنی که در راستای رسیدن به عدالت و توازن در روابط زوجین بیان شده است؛ گاه به صورت اصل مشورت در «عَنْ تراضِ منهما و تشاور» (بقره، آیهی 233)؛ گاه به صورت اصل نفی ضرر و ضرار در «لا تُمْسِکُوهُنَّ ضِرارا لِتَعْتَدُوا» (بقره، آیهی 231)و گاه به صورت سایر اصولی که در نوشتار حاضر به جهت اطالهی کلام از پرداختن آن خودداری می¬شود. چون قرآن کریم نظر به تحکیم و استواری بنای خانواده دارد و روابط زوجین را در این کانون بر اساس عدالت میپسندد، بنابراین آنچه در یک خانواده اهمیت اساسی دارد این است که با توجه به اصل عدالت، هر یک از زن و مرد باید حدود وظایف خود را بشناسد و سعی در مراعات حقوق دیگری کند. به فراموشی سپردن امتیازات و ویژگیهای زوج یا زوجه، اصالت دادن به جنس دیگر است که خود، تحقیری ناخواسته و پنهان به شمار میرود. بهترین رویکرد در این باره، توجه شایسته و جامع هر یک از زن و مرد نسبت به ویژگیهای خود و پرورش و دفاع از آن است.
در غیر این صورت، مفاسد بسیاری پیش میآید که مردسالاری یا زنسالاری بخشی از آن است. در مقابل، هر گاه اصل عدالت در نظام حق و تکلیف فیمابین زوجین حاکم گردد، نتیجهی آن عدالتسالاری است. مهمترین عامل برقراری عدالتسالاری در مناسبات زن و شوهر، اطلاع و وقوف کامل به حقوق زوجین است. به این صورت که هر یک از زن و مرد، هم آشنا به حقوق خود و هم واقف به حقوق دیگری باشند. بنابراین همچنان که جهل به حق خود، میتواند منشأیی برای ظلم به وی باشد، بیاطلاعی از حقوق همدیگر نیز میتواند موجب چنین انحرافی در ساحت خانواده گردد.
به عنوان مثال، اگر زن نداند که شوهرش، گذشته از نفقه و مسکن و زمینه مناسب برای زندگی، حق زورگویی و تحمیل کار داخل یا خارج خانه را بر او ندارد و یا مجاز به ایراد ضرب و شتم و اذیت و آزار ستمگرانه بر او نیست و یا به حمایت دادگاههای خانواده از زن، در صورت تجاوزگری مرد، اطلاع نداشته باشد؛ چنانچه شوهری تندخو و مستبد داشته باشد، به سرعت زندگیاش گرفتار مردسالاری خواهد شد. همچنین اگر مرد توجه به حق خود (که مدیریت کلی سالم، مدبرانه و هوشمندانه و مانند آن است) نداشته باشد، ممکن است به زنسالاری در خانوادهاش کمک کند و رفتهرفته، نقش خود را در هدایت امور از دست بدهد.
چگونگی اجرایی نمودن اصل عدالت در روابط زوجین
تا اینجا بیان شد قوانین شریعت ـکه بر اساس نظام حق و تکلیف پی¬ریزی شدهـ بر اساس عدالت استوار است و این اصل به مثابه موازنهای بین حق و تکلیف تعادل ایجاد می¬کند. حال سؤال مهمی که مطرح میشود این است که جهت تحقق اجرای اصل عدالت در روابط زوجین چه باید کرد؟در فرهنگ قرآنی راهکاری که در باب اجرای عملی اصل عدالت، به عنوان زیرساخت بنای قوانین و احکام شرعی، بیان شده است «تلازم بین حق و تکلیف» و «تقدم تکلیفگرایی بر حقمحوری» است. قاعدهی «تلازم حق و تکلیف» روح عدالت حقوقی را تشکیل میدهد؛ بدین معنا که حق و تکلیف نمیتواند از مسئلهی عدالت جدا شود و جهت اجرایی کردن اصل عدالت بایستی تکلیفگرایی بر حقمحوری مقدم باشد؛ چرا که اگر افراد تکالیفشان را نسبت به یکدیگر ایفاء نمایند، با توجه به تلازم بین حق و تکلیف، حقوق هم رعایت میشود.
زیرا در نظام حقوقی زوجین، که بر پایهی حق و تکلیف مبتنی بر عدالت از سوی خداوند متعال وضع شده است، زمانی عدالتسالاری در خانواده حاکم است که هر یک از زوجین، که از ارکان اصلی خانواده هستند، به حق و تکلیف ملتزم باشند و از طرفی اصل تکلیفگرایی بر حقمداری در روابط زوجین مقدم باشد؛ چرا که در اسلام، بر عنصر مسئولیت و تکلیف تأکید خاصی شده و پیش از آنکه از حقوق افراد بر دیگران سخن بگوید، وظیفه و مسئولیت آنان را یادآور میشود. مقدم داشتن تکلیف بر حقوق در روابط زوجین، راهکاری مطلوب و راهبردی، جهت تحقق حاکمیت اصل عدالت در روابط زوجین پیشنهاد میشود؛ به این معنا که «شما حق دارید و من تکلیف». بر مبنای این اصل، اولاً برای دیگران حق قائل هست، ثانیاً در برابر حقوق دیگران احساس مسئولیت میکند و خود را به رعایت آن ملزم مینماید.[3]
به عنوان مثال، امام سجاد (علیه السلام) میفرمایند: «بدان که خدای عزوجل را بر تو حقوقی است که در هر جنبشی که از تو سر میزند و هر آرامشی که داشته باشی و یا در هر حالی که باشی یا در هر منزلی که فرود آیی یا در هر عضوی که بگردانی یا در هر ابزاری که در آن تصرف کنی، آن حقوق اطراف تو را فرا گرفته است. بزرگترین حق خدای تبارک و تعالی همان است که برای خویش بر تو واجب کرده؛ همان حقی که ریشهی همهی حقوق است.»[4] همان طور که دیده میشود، امام سجاد (ع) نمیفرماید تو بر گردن دیگران حقی داری که آنها باید در مورد تو رعایت کنند، بلکه میفرماید حقوقی تو را احاطه کرده است؛ یعنی حقوقی که دیگران بر گردن تو دارند و تو باید از عهدهی آنها برآیی.
در قرآن مجید آیات فراوانی در بیان اهمیت مسئولیتپذیری و وظیفهشناسی وجود دارد. به عنوان نمونه، ابعاد پاسخگویی انسان در مقابل اعمال خود، به قدری وسیع است که حتی اعضا و جوارح انسان را نیز در بر میگیرد.[5] همچنین خداوند در قرآن میفرماید: «ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم، آنها از حمل آن ابا کردند و از آن هراس داشتند؛ اما انسان آن را بر دوش کشید، او بسیار ظالم و جاهل بود. مسئولیتپذیری از چنان اهمیتی برخوردار است که در بسیاری از تفاسیر از امانت الهی، به همان تعهد و قبول مسئولیت یاد شده است و علت سپرده شدن این امانت عظیم به انسان، این است که او این قابلیت را دارد و میتواند ولایت الهی را پذیرا گردد.»[6]
مسئولیتپذیری در لسان روایات، از جمله نهجالبلاغه نیز همواره از اهمیت بالایی برخوردار است. امام علی (علیه السلام) آنچنان خود را در پیشگاه خدا مسئول میداند که حتی دربارهی آنچه میگوید وجود خویش را ضامن قرار داده و میفرماید: عهدهام در گرو درستی سخنم قرار دارد و نسبت به آن ضامن و پایبندم و همین احساس مسئولیت بود که ایشان را به قبول خلافت وادار کرد.[7]
نظام راهکارها جهت حاکمیت عدالتسالاری در روابط زوجین
راهکارهایی جهت تحقق حاکمیت عدالتسالاری در روابط زوجین پیشنهاد میگردد:تنظیم برخوردها، روابط و مناسبات عمومی و خصوصی هر یک از زوجین با یکدیگر به مقتضای عدالت در روابط اعضای خانواده.
رجوع به داوری حَکَم (خویشاوندان) برای رفع اختلاف و رضایت قلبی و عملی به نتیجهی آن و تلاش در بهبود روابط بر پایهی عدالت.
از راههای پیشگیری و مبارزه با پدیدهی مردسالاری یا زنسالاری در خانواده و حاکمیت اصل عدالتسالاری، گفتوگو و مراقبت از شیوه و نوع برخوردها نسبت به یکدیگر است. بسیاری از مرزشکنیها و حرمتستیزیها، از ناشناخته بودن عواطف، احساسات و خواستهها و انتظارات زوجین از یکدیگر ناشی میشود. زن و مرد چنانچه به نیازها و مطالبات بهحق یکدیگر و نیز روحیات و خلقوخوی هم آشنایی کامل داشته باشند، به تدریج دوئیتها رنگ میبازد، محبت و صفا، یگانگی و یکرنگی، خلوص و عشق بین آن دو تقویت میگردد و روابط سلطهجویانه به دوستی و احساس نیاز به مشارکت و همدلی و همفکری در ادارهی خانه و تربیت فرزندان بدل میشود.
در بسیاری از مواردی که مرد از روی اشتباه یا خودخواهی، به تندخویی و سلطهجویی متمایل میشود، اگر همسر در موقعیت مناسب با او به گفتوگو بنشیند و گرفتاریها و رنجهای خود را در داخل زندگی و در ادارهی امور فرزندان، با او در میان بگذارد و اشتباهات او را با زبانی نرم، مستدل و قانعکننده به او گوشزد کند؛ چه بسا شوهر در رویهی خود تجدید نظر کند و دست از لجاجت و ستم بردارد.
همچنین در مواردی که زن از آنچه وظیفهی قانونی و واجب او در برابر شوهر است، سر باز زند و برتریجویی و سلطهطلبی پیشه کند، بدیهی است چنین پدیدهای به سرعت پایههای زندگی زناشویی را تضعیف میکند. بهترین راه چاره برای چنین معضلی، راهکار درونخانوادگی است و اینکه زن و شوهر خود برای آن راهحلی بیندیشند. مؤید این نظر آیهی 35 سورهی نساء[8] است که راهکاری درونخانوادگی ارائه میدهد. در این آیه، برای حل مشکل، راهکاری اراده شده است و این خود نشاندهنده موافق نبودن دین با پدیدهی مردسالاری یا زن سالاری در خانواده است که در موارد نزاع در غیر حقوق واجب، جانب سخن هیچ یک را به صرف اینکه مرد یا زن است، تقویت نکرده است؛ بلکه ایجاد توافق و مسالمت را نخست به خواست و ارادهی قلبی آنان و سپس به حکمیت عادلانهی دو نفر از افراد عاقل و دلسوز خانوادهی دو طرف، منوط دانسته است و جالب است که ترکیب این هیئت به صورتی است که کاملاً رعایت حق هر یک از زن و مرد شده باشد و هیچ شائبهای از مقدم داشتن بیدلیل یکی از آن دو، حتی در ترکیب هیئت حل اختلاف، در میان نباشد و این قطعاً به مصلحت حال و آیندهی زندگی مشترک آنان نزدیکتر و سودمندتر است.
بهرهگیری از اصل اخلاقی «خود را به جای دیگری انگاشتن» است که در کلمات معصومان (علیهم السلام) به طور مکرر به مؤمنان توصیه شده است که در حقیقت نسخهی شفابخشی برای بسیاری از مشکلات و مسائل روحی، روانی و اخلاقی موجود در رابطه با دیگران است.
نتیجهگیری
1. در قوانین اسلام، حقوق و تکالیف زن و مرد بر اساس جایگاهی که دارند و هماهنگ با واقعیتهای هستی و خلقت آنان تنظیم شده است.2. میان حق و تکلیف، تلازم و تناسب وجود دارد و این دو قابل تفکیک از یکدیگر نیستند؛ چرا که پایگاه و منشأ آنها مبتنی بر عدالت، از سوی خدای متعال وضع شد است.
3. آنچه در یک خانواده اهمیت اساسی دارد، این است که اصل عدالت حاکم گردد. بدین معنا که هر یک از زن و مرد حدود وظایف خود را بشناسد و سعی در مراعات حقوق دیگری کند (تقدم تکلیفگرایی بر حقمداری). در واقع از اصل عدالت به مثابه موازنهی میان نظام حق و تکلیف در روابط زوجین یاد می¬شود. این گونه نگاه به مسائل، به معنای رویکرد سیستمی داشتن به مجموعهی قوانین خانواده است.
پی نوشت ها :
[1]. نساء، آیهی 34.
[2]. مردان سرپرست و نگهبان زناناند به خاطر برتریهایی که خداوند برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است و به خاطر انفاقهایی که از اموالشان میکنند. زنان صالح زنانی هستند که متواضعاند و در غیاب همسر، اسرار حق او را در قبال حقوقی که خدا برای آنان قرار داده حفظ میکنند.
[3]. ربانی گلپایگانی، 1382، ص 146.
[4]. صدوق، بیتا، ص 674.
[5]. خداوند در قرآن میفرماید: «وَلا تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ اِنَّ السَّمعَ وَ البَصَرَ وَالفُؤادَ کُلُّ اولئکَ کانَ عَنهُ مَسئولاً» از آنچه نمیدانی پیروی نکن؛ چرا که گوش و چشم و دلها همه مسئولاند (اسراء، آیهی 36).
[6]. احزاب، آیهی 72.
[7]. نهجالبلاغه، خطبهی 16.
[8]. «اگر از دشمنی و جدایی بین آن دو بیم داشتید، یک نفر از خانوادهی مرد و یکی هم از خانوادهی زن به عنوان حاکم برگزینید. اگر ارادهی اصلاح داشته باشند، خداوند بین آنان موافقت و همدلی به وجود خواهد آورد و یقیناً خداوند دانا و آگاه است.»
1. قرآن کریم
2. نهجالبلاغه
3. حرعاملی، محمدبن الحسن، وسائل الشیعه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، الطبعه الاولی، 1403.
4. صدوق، محمّد بن بابویه، خصال، ترجمهی سید احمد فهری زنجانی، شیراز، انتشارات علمیه اسلامیه، بیتا.
5. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر نشر اسلامی، چاپ 24، 1386.
6. نراقی، علی، شرح رسالهی حقوق امام سجاد (علیه السلام)، قم، نشر مهدی، چ سیزدهم، 1388.
. www.borhan.ir