سؤال:
ما می دانیم هرچه در این عالم هست، از طرف خداوند نازل شده است؛ حتی مواردی نیز در قرآن با نام، ذکر شده است.(1) خداوند متعال در قرآن در مواردی تصریح کرده است که خزاین همه ی مخلوقاتِ عالم ماده و دنیا نزد ماست و ما به هر اندازه که صلاح بدانیم آن را نازل می کنیم. (2) قرآن و چیزهای دیگری را که در این عالم هست، او نازل کرده است، حتی افکاری که هر کسی ممکن است درست یا غلط، داشته باشد. بالاخره آن نیز موجودی است و هر موجود از طرف خداست و او آن را نازل کرده است. پس صرف اینکه چیزی منسوب به خداوند بوده و از طرف او نازل شده باشد، دلیل بر صحت و حقانیت آن چیز نیست. اگر قرآن به همین دلیل درست، معصوم و مصون از هر نوع خطایی باشد، پس هر امر دیگری نیز باید چنین باشد، در حالی که چنین نیست.
پاسخ:این حرف درستی است که هرچه در این عالم هست، از عالم بالاست و از طرف خدا نازل شده است؛ اما نزول همه ی آنها و موجودیتشان در این عالم یک سان نیست: بعضی از امور مستقیماً از طرف خدا نازل شده و می شود. خداوند هنگام نازل کردن این امور از آنها صیانت می کند تا لطمه و صدمه ای متوجه آنها نشود. اما امور دیگری هم وجود دارد که اصل موجودیتش از طرف خداست، ولی در مرحله ی بعد در گردونه اسباب و مسببات واقع می شود. در این مرحله بین خود اسباب، تزاحم ها و تصرفاتی واقع شده است که این خود باعث خدشه دار شدن اصالت و معصومیت اولیه اش می شود. نزول وحی به انبیای الهی علیهم السلام از نوع اول بوده است؛ به خصوص نزول قرآن کریم به گونه ای بود که از هرگونه تصرف اسباب، وسایط، معارضین یا شیاطین مصونیت داشت. خود قرآن به این امر مهم چنین اشاره دارد:
عَالِمُ الْغَیْبِ فَلاَ یُظْهِرُ عَلَى غَیْبِهِ أَحَداً * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً * لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاَتِ رَبِّهِمْ وَ أَحَاطَ بِمَا لَدَیْهِمْ وَ أَحْصَى کُلَّ شَیْءٍ عَدَداً؛ (3) او دانای غیب عالم است، پس هیچ کس را بر علم غیب خود آگاه نمی کند، مگر آن کس که از رسولان برگزیده اش باشد، خداوند از پیش رو و از پشت سرش او را محافظت می کند تا معلوم شود که آن رسولان، پیغام های پروردگار خود را کاملاً به خلق رسانیده اند و البته خداوند به آنچه از اسرار، نزد رسولان است، احاطه ی کامل دارد و به شماره ی همه چیز آگاه است.
به بیان قرآن، وحی الهی از آن مواردی است که خداوند بر محافظت و سلامت آن بسیار مراقب بوده و از هر نوع دستبرد شیطان یا عامل دیگری دور نگه داشته است. به همین دلیل امور غیبی در پیشگاه خداوند به گونه ای است که هیچکس به آن آگاهی ندارد؛ حتی عده ی معدود و محدودی که خداوند آنان را انتخاب کرده است و به عنوان امین وحی معروف اند، نیز به شدت توسط نگهبانان و پاسدارانی-که گاه هفتاد هزار فرشته بوده اند-محافظت و نگهبانی می شوند. (4) این همه سخت گیری برای اهمیت مسئله ی وحی بوده است. گویی خداوند برای پیشگیری از این نوع شبهات وارده در ذهن برخی خناس ها، این قدر محکم کاری کرده است.
اینکه خداوند در قرآن فرمود: لِیَعلَمْ انْ قَدْ اَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ، نشان می دهد محافظت و نگهبانی از وحی فقط به رساندن وحی به پیامبر منحصر نبوده است؛ بلکه حتی پس از آن تا رساندن وحی توسط پیامبر به بندگان خدا نیز این حفاظت و حراست ادامه داشته است تا رسالت های الهی سالم به دست مردم برسند. بنابراین هیچ جن و انس و شیطانی نمی تواند در قلب یا زبان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، کمترین نفوذ و تصرفی داشته باشد. همه ی این مراحل از ابتدا تا انتها در صیانت الهی است. همچنین آیه فوق به احاطه الهی بر همه ی امور نیز دلالت دارد؛ یعنی نه تنها خود اشتباه نمی کند، بلکه حساب کار همه چیز نیز در دستان اوست و توان سالم رساندن وحی به بندگانش را دارد.
علاوه بر این، آیات تحدی قرآن است که ادعای اعجاز می کند و اینکه به همه ی جن و انس اعلام می کند اگر یک کتاب مثل قرآن یا اگر ده سوره مانند سوره های قرآن یا حتی یک سوره مانند آیات قرآن بیاورید، قرآن از ادعای خود دست برمی دارد. (5) این ادعاها همه نشان دهنده ی اعجاز این کتاب و من عندالله بودن آن است. اگر دخالت انسان یا هر موجود دیگری در هر بخش از قرآن یا در هر مرحله از نزول آن، در کار بود، به یقین قرآن نمی توانست چنین تحدی مقتدرانه ای داشته باشد. (6)
البته عدم وجود اشتباه در قرآن با ادله ی غیرقرآنی در مباحث تفسیری، علوم قرآنی و کلامی به تفصیل بیان شده است.
شاید به جهت اهمیت مسئله در حفظ و نگه داری یا شاید از سر شوق و علاقه ی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بود که هنگام نزول قرآن توسط جبرئیل، حضرت با عجله آیات و کلمات را قرائت می فرمودند. گاه هنوز همه ی آیات توسط جبرئیل القا نشده بود که حضرت بلافاصله همان بخش را قرائت می فرمودند: به همین دلیل خداوند به حضرتش فرمودند: «لزومی در عجله کردن نیست؛ (7) ما خود قرآن را جمع و نگه داری خواهیم کرد».(8)
ادله ی بسیاری بر این ادعای قرآن هست؛ و کسی که در جست و جوی حقیقت باشد این ادله برایش کافی است. اما اگر کسی بر اثر تبعیت از هوای نفس دیده بر حقیقت ببندد، خدای تعالی چنان گرفتارش خواهد کرد که هیچ علم و دانشی برای او مفید نگردد و هیچ کدام از این ادله و هزاران دلیل دیگر به کارش نیاید. (9) چنین انسانی نمی تواند بفهمد که دریافت وحی از طرف رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به چه معناست. برای وی روشن نیست که قلب مقدس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حقیقت نورانی وحی را دریافت کرده و الفاظ و خطوط وحی عیناً بر چشمان مبارکش ظاهر شده و گوش ایشان صوت زیبای وحی الهی را دریافت می کرده است؛ یعنی هر بُعدی از وحی، در همان بخش مربوط از وجود نازنین حضرتش قرار می گیرد؛ به گونه ای که وحی تمام وجود ایشان را فرا می گیرد. وقتی این حقایق بر چنین افرادی روشن نباشد، بر ایشان سؤال خواهد بود که یک انسان درس ناخوانده، چگونه از خطوط و الفاظ قرآن سر در می آورد؟ چگونه در دریافت وحی و ابلاغش اشتباهی صورت نمی گیرد؟ وقتی این مسائل برای وی روشن نشد، دست به تحریف حقایق زده، مدعی می شود که لابد پیامبر نیز مانند دراویش، وقتی بر اثر چله گیری به حالت خلسه رفت، چیزهای مبهمی را دریافت می کند؛ سپس آن را به سلیقه خودش می پروراند و در قالب الفاظ و عباراتی بیان می کند و کاتبان وحی می نویسند و این، همان قرآن، یعنی کتاب جاویدان آسمانی می شود! سپس نتیجه می گیرد که اگر این گونه است، پس چنین قرآنی نمی تواند برای ما حجیت داشته باشد.
اما حقیقت این است که این قرآنی که ما الان در دست داریم، عیناً با همه ی ویژگی هایش وحی الهی است که خود خداوند در تمام مراحل نزول و ابلاغ، حافظ و نگهبان آن بوده است: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ.(10)
قرآن نعمت بزرگ الهی است که خداوند برای آن احترامی ویژه قایل است. همه ی ادیان الهی، به ویژه اسلام، به برکت قرآن زنده و پایدار است. اثبات حقانیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و تمام سخنان و پیام هایی که ایشان از طرف خدا برای بشر آورده اند، همچنین درستی یا نادرستی ادعاهای ادیان دیگر، بیان راه درست رسیدن به سعادت دنیا و آخرت، تبیین راه های انحرافی برای تمام ابنای بشر و بسیاری امور دیگر مرهون این کتاب شریف آسمانی است. سزاوار نیست با این کتاب مهم و ارزشمند چنین برخورد سخیف و جاهلانه ای داشته باشیم.
پینوشتها:
1. لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ (حدید، 25).
2. وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَ مَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ (حجر، 21) وَ أَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْکَنَّاهُ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّا عَلَى ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ (مؤمنون، 18).
3. جن(72)، 26-28.
4. ابی جعفر محمد بن یعقوب ابن اسحاق الکلینی، اصول کافی، ج2، ص 622.
5. وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَدَاءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ (بقره، 23)؛ أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ (یونس، 38)؛ أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیَاتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ (هود، 13).
6. أَ فَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کَانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلاَفاً کَثِیراً (نساء، 82).
7. فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ وَ لاَ تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضَى إِلَیْکَ وَحْیُهُ وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً (طه، 114).
8. لاَ تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ * إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ (قیامه، 16-17).
9. أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلاَ تَذَکَّرُونَ (جاثیه، 23).
10. حجر(15)، 9.
/ج