رهبران اتحادی: انور، طلعت و جمال برای مقابله با دشواری هایی که پس از جنگ بالکان پیش آمده بود، موضع خویش را مستحکم کردند. به علاوه، انور پاشا که نان شخصیت نیرومند خود را می خورد، نسبت به ارتش آلمان سخت علاقه مند بود؛ به ویژه پس از پیروزی های اولیه آلمان ها، این احساس او نیرومندتر شد.* این مسئله سبب شد تا افسران آلمانی مراکز مهم توپخانه ای دولت عثمانی را به اشغال خود در آورند. همچنان که شماری از آنان بر قلعه های مشرف بر تنگه داردانل نظارت می کردند. افزون بر اینها، بدون اطلاع سلطان عثمانی و صدر اعظم، یک پیمان سرّی میان آلمان ها و انور پاشا امضا شد.[2]
در هفتم سپتامبر 1914م (1333هـ) انور پاشا، امتیازات خارجی را لغو کرد تا دول متفق را مجبور به اعلان جنگ با دولت عثمانی کند. همان طور که دولت دست به افزایش حقوق گمرکی زد و نظارت بر پست خارجی را آغاز کرده، خارجی ها را مجبور کرد تا بر طبق قوانین داخلی عثمانی رفتار نمایند و در دادگاه های داخلی محاکمه شوند. هم چنین انور پاشا دستور بسته شدن دو تنگه بدون دخالت دول متفق بود. به دنبال آن، دولت عثمانی به ارسال کمک های مادی و نظامی به عراق پرداخت و انور پاشا به توپخانه عثمانی دستور داد تا دست به اقدامات نظامی بر ضد روسیه بزند. به دنبال آن، توپخانه عثمانی سواحل ادیسا، سباستبول، و نوفوردسک را گلوله باران کرد و تعدادی از کشتی های روسیه را غرق کرد. پس از آن، دول متفق به دولت عثمانی اعلان جنگ دادند.[3] انگلیس نیز سلطه خویش را بر مصر اعلام کرد، جزیره قبرس را ضمیمه خاک خود کرد. توپخانه دول متفق شروع به گلوله باران قلعه های مشرف بر داردانل کردند و نیروی دریایی بریتانیا نیز به گلوله باران صحرای عقبه مشغول شد. دولت انگلیس هم چنین از واگذاری دو کشتی جنگی به دولت عثمانی که در کارخانه های نظامی آن کشور تولید شده بود، خودداری ورزید. این مسئله سبب تحریک افکار عمومی ترکیه بر ضد انگلیس شد. تا اینجا روشن شده بود که آلمان در همراه کردن دولت عثمانی با خود توفیق یافته است. در واقع، آلمان در پی بسط نفوذ سیاسی و تجاری در عراق و فارس و وارد کردن ضربات کشنده بر موقعیت انگلیس در مصر و تهدید دولت آنان در هند بود.[4]»[5]
« ورود امپراتوری عثمانی به جنگ آن هم در کنار قدرت های مرکزی، متحدان را با دو مشکل مواجه ساخت؛ یکی از بین بردن اعتبار سلطان – خلیفه در میان دست نشاندگان مسلمان خود و دیگری در صورت پیروزی احتمالی متحدان تقسیم قلمرو عثمانی بود.»[6]
« زمانی که دولت عثمانی وارد جنگ شد، انگلیس نیروهای خود را برای اشغال عراق اعزام کرد؛ آن هم زمانی که ترک ها در اندیشه جنگ مصر بودند. سلطان عثمانی بر ضد دول متفق اعلام جنگ داد و از مسلمانان جهان، به ویژه مسلمانان روسیه و انگلیس خواست تا در جنگ بر ضد کفار وارد شوند. هم چنین از پرداخت سود وام های خارجی خود داری ورزید.* این شرایط، عثمانی ها را مجبور کرد تا در شش جبهه مختلف بجنگند؛ در حالی که بیش ترین عملیات نظامی ارتش عثمانی، به هدف دفاع از سرزمین های عثمانی، به ویژه در مناطق داردانل و بوغاز، جبهه عدن و کانال سوئز بود. ارتش عثمانی پیروزی های زیادی را که نتیجه ساختار جدیدی بود که دولت مردان تازه آن را سامان داده بودند، به دست آورد.
در درازای جنگ، انور پاشا اقداماتی در جهت فراخوانی جوامع اسلامی انجام داد که سبب شد تا انگلیسی ها، فرانسوی ها و ایتالیایی ها در سرزمین های اسلامی گرفتار مشکل شوند. به علاوه، در تحریک مجاهدین بر ضد ایتالیایی ها نیز فعالیت هایی صورت گرفت. این در حالی بود که بر دولت عثمانی و امت اسلامی وارد آمد. در کنار آن، بزرگ ترین پیروزی عثمانی ها، جلوگیری از حمله دول متفق به تنگه داردانل بود که دشمن با تحمل یکصد و بیست هزار کشته، مجبور به عقب نشینی از آن ناحیه گردید.[7] [ حاصل جنگ جهانی شکست آلمان و متحد آن عثمانی و پیروزی متفقین بود. ] دول متفق در طول جنگ، پیمان های سرّی خاصی را برای تقسیم سرزمین عثمانی میان خد امضا کردند که مهم ترین آن ها عبارت بود از:
1. «در سال 1915م نه تنها به سبب مذاکرات با حسین، بلکه به خاطر ادعاهای جدید روسیه در مورد قسطنطنیه و آبراههای بسفر و داردانل، و همچنین مخالفت با خواست فرانسه مبنی بر کنترل شهرهای مقدس مسیحی در فلسطین، نیاز به روشن کردن طرح تقسیم امپراتوری عثمانی فوریت یافت.»[8] قرار داد آستانه (1334هـ/18 مارس 1915م) میان روسیه، فرانسه و بریتانیا. بر اساس این قرار داد، دو تنگه داردانل و بوسفور، دریای مرمره و داردانل و همه آنچه از سرزمین های اروپایی عثمانی بر جای مانده بود، به روسیه تعلق گرفت. نیز قرار شد آستانه، صحرایی آزاد برای دول متفق باشد تا روسیه بتواند آزادی کشتی رانی در دو تنگه را داشته باشد. در برابر، روسیه نیز با نفوذ انگلیس و فرانسه در آناتولی موافقت کرد. در همین قرار داد جدا شدن شبه جزیره شامل حجاز و سایر مناطق آن از دولت عثمانی و در آمدن آن زیر سلطه یک حکومت عربی مستقل مورد توافق قرار گرفت. در این قرار داد، از تقسیم ایران میان روسیه و انگلیس بر اساس قرار داد 1907م یاد شده بود.
2. قرار داد لندن (1334هـ/26 آوریل 1915م) این قرار داد میان دول متفق و ایتالیا بسته شد که طی آن ایتالیا اجازه یافت تا به طور کامل بر جزایر دودیکانیز و لیبی تسلط یابد و بخش هایی از سواحل آناتولی در کنار دریای مدیترانه را نیز به دست آورد. این قسمت، در زمان تقسیم سرزمین های آسیایی عثمانی پس از جنگ می بایست به انجام می رسید.
3. قرار داد سایکس بیکو (1335هـ/16 مه 1916م) میان انگلیس، فرانسه و روسیه. در این قرار داد روسیه توانست مناطق ارزروم، طرابوزان، وان، تفلیس و شمال کردستان را به دست آورد. فرانسه، سوریه و جنوب شرقی آناتولی را متصرّف شود و انگلیس جنوب عراق، صحرای حیفا و عکا در فلسطین را. هم چنین فرانسه به منطقه کیلیکیا و نیز نفت موصل دست یافت.
4. قرار داد جان دی موریین (1336هـ/17 آوریل 1917م) میان فرانسه، انگلیس و ایتالیا. این قرار داد به هدف حل اختلافات فرانسه و ایتالیا صورت گرفت. بر اساس آن قرار شد تا منطقه اضنه به فرانسه واگذاز شده و ایتالیا نیز بتواند باقی مانده بخش های جنوبی آناتولی را شامل منطقه ازمیر به علاوه قونیه، منطقه ایتالیا و غرب آناتولی به دست آورد.
5. انگلیس به شریف حسین وعده یک دولت عربی را داد، مشروط بر آن که انقلاب عربی خود را بر ضد گرایش ترکی اعلان کند. این نقشه بر اساس نامه های مبادله شده میا حسین _ مکماهون در سال 1915م / 1334هـ ترسیم گردید. دول متفق تا آن جا پیش رفتند که با وعده تسلط بر برخی از مناطق آناتولی پای یونان را نیز به جنگ بکشند. نخست وزیر یونان که خیال تشکیل یونان بزرگ را داشت، این پیشنهاد را پذیرفت؛ اما در عمل کار به جایی نرسید. این در حالی بود که قرار دادهای بسته شده وضعیت اوضاع پس از جنگ را روشن نکرد؛ چرا که روسیه در مارس 1336هـ/1917م گرفتار انقلاب شد و بلشویک ها در اکتبر همان سال در آن جا به قدرت رسیدند. آن ها از جنگ خارج شدند و اعلام کردند که سهم خود را از سرزمین های عثمانی نمی خواهند.[9]
بدین ترتیب در دوران کوتاه دولت اتحادی ها، تمامی بخش های اروپایی دولت عثمانی تجزیه شد: بلغارستان استقلال یافت؛ بوسنی و هرزگوین به تصرف اتریش در آمد، یونان کرت را گرفت و ایتالیا، لیبی و برخی از جزایر مدیترانه را اشغال کرد. با این همه، هنوز اندیشه ترکی – تورانی، به رغم تمایل مردم به تفکر عثمانی، حاکم بود.* همین امر سبب واکنش عرب ها شد و جنبش های قومی که توسط غرب تغذیه می شد، برای نابودی دولت عثمانی ایجاد شد. به دنبال آن، احزاب عربی مانند حزب الامرکزیه و الجمعیه القحطانیه تحت ریاست عزیز المصری و عبد الکریم خلیل ایجاد شد. همین طور جمعیه العربیه الفتاه و نیز حزب اصلاح که هدف شان دست یابی عرب ها به قدرت در چهارچوب وجود دولت عثمانی بود. این گروه ها خواستار رسمیت یافتن زبان عربی در ولایات عرب نشین و واگذاری خدمت سربازی به عرب ها برای خدمت در مناطق عربی بودند. کنفرانس عمومی عرب در پاریس در سال 1332هـ/1913م همین اصلاحات اداری را خواستار شد و قرار دادی هم با اتحادی ها امضا کردند که به اجرا در نیامد.[10] به هر روی، شماری از رهبران مسلمان عرب، در پی اصلاح ساختار اداری و محلی کردن خدمت سربازی و نیز حراست از زبان عربی در عین عدم انفکاک از دولت عثمانی بودند. آنان به هیچ روی خواهان تجزیه دولت عثمانی نبودند؛ اما در عین حال، در دامن گروه های قوم گرا و ضد دین قرار گرفته بودند.[11]»[12]
پی نوشت ها :
[1] . احمد عبد الرحیم مصطفی، فی اصول التاریخ العثمانی، ص 287.
* . سایت تاریخ اسلام 7/6/1389.
[2] . احمد عبد الرحیم مصطفی، فی اصول التاریخ العثمانی، ص 288.
[3] . عبد العزیز الشناوی، الدوله العثمانیه، ج1 ، ص 232- 234.
[4] . Lewis, Bernard: the Emergence of Modern Turkeys P. 244.
[5] . رسول جعفریان، دولت عثمانی از اقتدار تا انحلال، ص 184- 185.
[6] . تیمور قادری، تاریخ اسلام کمبریج، ص 505.
* . سایت تاریخ اسلام 7/6/1389.
[7] . عبد العزیز الشناوی، الدوله العثمانیه دوله اسلامیه مفتری علیها، قاهره 1980، ص 235- 241.
[8] . تیمور قادری، تاریخ اسلام کمبریج، ص 506.
[9] . Miller, W., op. cit, P.451.
* . سایت تاریخ اسلام 7/6/1389.
[10] . جورج انطونیوس، یقظه العرب، بیروت 1973، ص 275- 315.
[11] . محمود شاکر، التاریخ الاسلامی، ص 227.
[12] . رسول جعفریان، دولت عثمانی از اقتدار تا انحلال، ص 184- 188.