هفت سال اول زندگی – دوران امیری (4)

نظم و تربیت از امور بسیار مهم در زندگی فردی و اجتماعی است و باید آن را از سنین سه یا چهار سالگی به کودکان آموزش داد.نظم و انضباط باید هم در رفتارهای کودک، تحصیل و کارهای روزمره ی او وجود داشته باشد و هم در
شنبه، 4 آبان 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هفت سال اول زندگی – دوران امیری (4)
هفت سال اول زندگی – دوران امیری(4)

 

نویسنده: راضیه محمد زاده




 

انضباط (اثر آن در پیشرفت)

نظم و تربیت از امور بسیار مهم در زندگی فردی و اجتماعی است و باید آن را از سنین سه یا چهار سالگی به کودکان آموزش داد.نظم و انضباط باید هم در رفتارهای کودک، تحصیل و کارهای روزمره ی او وجود داشته باشد و هم در فکر و اندیشه و احساسات و عواطف او.

روش های مختلف خانواده ها برای عادت دادن کودک به انضباط

در برخی خانواده ها کودکان تحت اوامر سخت و انضباط شدید هستند.برخی دیگر روش تربیتی مورد نظر خود را با شک و تردید به کار می برند.برخی خانواده ها به کودکشان آزادی مطلق می دهند.عده ای از والدین و مربیان هم روش اعتدال را پیش می گیرند و با توجه به شخصیت و توانایی های کودک به برخی از خواسته های او جواب مثبت و به برخی دیگر جواب منفی می دهند.

علل مختلف عدم موفقیت والدین در اجرای نظم

-ضعف روش تربیتی و آموزش ندادن کودک -ضعف مقررات انضباطی در خانه -واگذاری مسؤولیت های سنگین و فوق توانایی بر عهده ی کودک -الگوی نامناسب:والدین بی انضباط، الگوی نامناسبی برای کودک خواهند بود.
-غیبت های طولانی والدین از خانه و مشغله ی زیاد آنها باعث عدم کنترل دقیق اجرای مقررات خانه می شود.
-گاهی والدین بدون آنکه به علت و انگیزه ی کودک توجه کنند از اعمال نامعقول او جلوگیری می کنند و هرگز در پی یافتن علل بر نمی آیند.اغلب خانواده ها مقررات خود را با عصبانیت و تهدید و مشاجره به کودک یادآور می شوند و برای برقراری نظم از روش اعمال زور استفاده می کنند.بعضی از والدین زمانی که کودک هنوز از نظر جسمی و روحی آمادگی پذیرش بعضی از محدودیت ها و تعهدات در رعایت برخی قوانین را نیافته مقررات انضباطی خود را بر او حکم فرما می سازند.
-عده ای از والدین از عواطف و احساسات کودک برای برقراری نظم سوء استفاده می کنند.
-برخی والدین کودک را توجیه کننده دوام زندگی زناشویی خود یا علتی برای ادامه ی حیات خود می دانند و سعی دارند کاری نکنند که محبت او را از دست بدهند و جرأت ندارند چیزی را از کودک دریغ کنند.

تأثیرات بی نظمی در زندگی کودک

کودک نامنظم غالباً در سازگاری با محیط کندتر از کودکان دیگر است.عصبانی و زود رنج است و در انجام هر کاری سست و بی اراده است و کارها را نیمه کاره رها می کند و اغلب عجول و هیجانی است.

نکاتی که باید در برقراری نظم و تربیت رعایت شود

1-مقررات را طوری برقرار کنید که احترام شما و کودکتان، هر دو محفوظ بماند.
2-مقررات یا محدودیتی که برقرار می کنید نباید به خاطر هوس یا به دلخواه شما باشد، بلکه باید مبتنی بر اصول تربیتی و سازنده ی شخصیت کودک باشد.
3-مقررات را نباید توأم با خشم و غضب و تهدید وضع کنید.
4-کودک را باید در رعایت قوانین، چه از لحاظ عاطفی چه از لحاظ احساسی و رفتاری، یاری کنید.
5-اگر کودکتان با مقرراتی که وضع کرده اید مخالفت کرد تعجب نکنید و او را تنبیه ننمایید.
6-مقررات باید ساده و قابل فهم، منطقی و قابل اجرا، سازگار با اخلاق و دیانت و شرایط اجتماعی باشد و با لحن آرام، یکنواخت، دوستانه و در عین حال محکم صادر شود و کودکان از سنین اولیه ی کودکی، با این لحن و دریافت دستور و اجرای آنها از روی میل مأنوس شوند.
7-در برقراری نظم و تعیین قوانین انضباطی حتماً باید مراحل رشد کودک، توانایی های جسمی و روانی و نیازهای او را در نظر بگیرید.
8-همیشه باید در اجرای انضباط علاقه و محبت خود را به کودک نشان دهید و او را از محبت سیراب کنید.
9-مقررات نباید با فریاد و یا التماس همراه باشد.
10-نباید با دستورات دیگر شما و یا همسرتان منافات داشته باشد.
11-در وضع مقررات انضباطی باید حتماً شرایط و موقعیت کودک را در نظر بگیرید.
گاهی والدین به دلایلی مجبور می شوند اجازه ی رفتار ناپسندی را به کودک بدهند، این دلایل عبارتند از:
الف)هنگامی که کودک تازه شروع به یادگیری کرده است، در صورت سر زدن اشتباه و نقض دستور، والدین نباید عکس العمل شدیدی نشان دهند.
ب)هنگامی که خانواده یا کودک در شرایط خاصی (نظیر رخ دادن حوادث مختلف، بیماری، نقل مکان و جدایی از دوستان و وقوع مرگ یا طلاق در خانواده)قرار دارد، در اعمال محدودیت، باید گذشت بیشتری داشته باشید و این گذشت، تا زمانی که موقعیت و شرایط خاص وجود دارد ادامه یابد.مهم ترین مسأله این است.

روش صحیح برقراری نظم

1-روش استدلال آوردن و منطق است، در این روش باید علت مقررات را برای کودک توضیح دهید.معمولاً این روش برای نوجوانان مؤثرتر است.
2-والدین توقع و انتظارات خود را از کودک با میزان توانایی ها و ضعف های او تطبیق دهند.

توصیه های عملی

-برای عادت دادن خردسالان به نظم باید دو چیز را کاملاً به آنها تفهیم کرد:
الف)چه رفتاری ناپسند است.
ب)چه رفتاری پسندیده است و می توان آن را جانشین رفتار ناپسند کرد.
-مقررات انضباطی باید قاطعانه وضع شوند.مقرراتی که با شک و تردید و بی تجربگی وضع شود در کودک مقاومت ایجاد می کند و بین او و شما حالت مبارزه پدید می آید.
-هنگام برقرار ی نظم برای کودک خردسال هرگز به او دستور ندهید بلکه تقاضایتان را به صورت پیشنهاد با او مطرح کنید، اگر کودک از شما چیزی خواست و شما ناچار بودید او را از آن محروم کنید لااقل آرزویش را محترم بشمارید و بهتر است در این مورد با او هم دردی کنید.برای کودکان بزرگ تر، قوانین را طوری مطرح کنید که به کودک برنخورد.خیلی مختصر بیان شود و اشاره به شخص کودک نباشد.مثل:«شب های غیر تعطیل بازی با کامپیوتر ممنوع»به جای «شب هایی که درس داری حق نداری با کامپیوتر بازی کنی».
-قبل از رفتن به مدرسه بهتر است زمان کار کودک دقیقاً تنظیم شود، اوقات معین و ثابتی برای غذا، بازی و گردش باید وجود داشته باشد.به کودک یاد داده شود صدای خود را کنترل کند.فریاد زدن و جیغ کشیدن بیش تر نشان دهنده ی اعصاب ناسالم کودک است تا نیاز جسمانی او.

در مقابل سرپیچی کودکان از قوانین چه باید کرد؟

نقش خود را در مقابل فرد بزرگ سال و مهربان ولی جدی ایفا کنید.عکس العمل تان توأم با مشاجره نباشد.کودک را در موقعیتی قرار ندهید که درباره ی ناصحیح بودن مقررات وضع شده با شما بحث کند.کودکی که بر خلاف مقررات عمل می کند عصبی و دچار هیجان می شود و شما نباید سبب تشدید هیجان کودک شوید.هرگز با او زورآزمایی نکنید.باید بر علاقه ی کودک به آن کار و علت مخالفتتان تأکید کنید.در مورد خردسالان عمل کردن بیشتر از سخن گفتن مؤثر است.

راهنمای آماده کردن کودک برای رفتن به مدرسه

قال علی(ع):«تعلّموا العلم صغاراً تسودو به کباراً»
علی(ع)فرموده است:در خردسالی علم بیاموزید تا در بزرگسالی به برتری و سیادت نائل آیند.
و عنه(ع):«من لم یتعلّم فی الصّغر لم یتقدّم فی الکبر»
و نیز فرموده است:کسی که در کوچکی تحصیل علم نکند در بزرگی تقدم اجتماعی نخواهد داشت(1).
از پیامبر اکرم(ص)روایت است که:فرزند بر پدرش سه حق دارد:اول نام خوبی برایش انتخاب کند، دوم خواندن و نوشتن را به او یاد دهد، سوم وقتی بزرگ شد برایش زمینه ی ازدواج را فراهم آورد(2).
امام علی(ع)فرمودند:هر کس در کوچکی سؤال کند در بزرگی جواب خواهد داد(3).
و باز روایت است:قلب کودک مانند زمین بایر است هر چه در آن القا شود می پذیرد(4).
فهرست راهنمای آمادگی کودک برای مدرسه رفتن:

مهارت های اجتماعی

*سایر کودکان او را دوست دارند و می پذیرند و در برخورد با مشکلات نه پرخاش گر است و نه مظلوم نمایی می کند.
*توانایی مشارکت را دارد.
*در کارهای کوچک منزل کمک می کند و می تواند وظایف ساده را به انجام برساند.
*هنگام بازی با گروه کوچکی از دوستانش کاملاً احساس راحتی می کند.
*می تواند کارهای شخصی خود مثل شستن و خشک کردن دستهایش را انجام دهد.
*وقتی یک فعالیت جدید پیشنهاد می شود، آمادگی مشارکت دارد.
*وقتی به او دستورالعمل انجام کاری را می دهید با خوشحالی از آن پیروی می کند.

مهارت های جسمانی

*از عهده ی دکمه ها، زیپ ها و بند کفش هایش بر می آید.
*می تواند بازی هایی را که با انگشت انجام می شود انجام دهند.قادر است چیزی را با قیچی ببرد، می تواند یک سوزن بزرگ و کند را نخ کند، مهره به نخ بکشد و سایر کارهای کوچک نیازمند مهارت دست ها را انجام دهد.
*می تواند یک توپ بزرگ را بگیرد و پرتاب کند، هرچند نتواند دستهایش را تا شانه بالا آورد.
*از تعادل کافی برای حرکت کردن بر روی یک دیوار یا تیر آهن برخوردار است.
*می تواند مثل خرگوش بجهد.
*می تواند با هر یا چند قدم بجهد.
*بدون دلیل بی قرار یا بی تفاوت نمی شود.
*می تواند دست چپ خود را از روی سر به روی گوش سمت راست برساند و بر عکس.

مهارت های ذهنی

*می تواند راجع به واقعه ای که اخیراً رخ داده است به طور قابل فهم و تا حدی روان صحبت کند.
*از داستان ها لذت می برد و قادر است بدون ورجه وورجه کردن زیاد، به آنها گوش فرا بدهد.
*رنگ ها را می شناسد و نام آنها را می داند.
*نام خانوادگی، نشانی و شماره تلفن منزل خود را می داند.
*داستانهای مورد علاقه اش را می تواند به صورت کلی به یاد آورد.
*از نظر تلفظ لغات، ادای کلمات و ساختن جملات نسبتاً روان است.
*تعدادی شعر و آواز کودکانه را حفظ کرده است.
*از شرکت در آواز خواندن لذت می برد خواه ناشنوایی فرکانسی(5)داشته باشد یا خیر.
*به خواندن تمایل دارد و به کتابها و سایر مطالب خواندنی علاقه نشان می دهد؛ اگر فقط به داستان های مصور علاقه داشته باشد نیز کافی است.
*در بازی هایی که در منزل با سایر کودکان انجام می دهید شرکت می کند و وقتی بازی جدیدی انجام می شود از دستور العمل ها پیروی می کند.

چهل کلام عملی در تربیت

1-باورکنیم فرزندان 80% خود ما هستند، اما در دنیای کوچک ها.بنابراین ابتدا باید خوب خودمان را بشناسیم.سپس شیوه ی ثابتی را انتخاب کنیم و آن را ملاک قرار دهیم.
باید باور کنیم که کودکان میل دارند خوب باشند.بیشتر خوشی و شادی بچه ها بستگی به تأیید والدین دارد، زیرا در کنار همه ی رفتارهای نادرست و کارهای نامطلوب آنها همیشه یک میل به هم کاری و پذیرفته شدن و تأیید و حمایت والدین نهفته است.
2-محبت خود را به بچه ها نشان بدهید، اگر بچه ها را دوست دارید که حتماً همین طور است، این دوست داشتن را با کارهایی از قبیل ابزار زبانی، در آغوش کشیدن، بوسیدن، تشویق (به هنگام انجام کارهای خوب)و نه تنبیه کردن (در هنگام انجام کارهای نادرست)به آنها ثابت کنید.او به راحتی فرق محبت را با لوس کردن می فهمد.
3-تا می توانید خونسرد باشید.برخوردهای خشن، تهدیدهای سنگین و فریاد کشیدن ها، موقعیت را بدتر می کند، حتی اگر کودکان در برابر داد و فریاد ما تسلیم شوند.
4-وقتی «نه»می گویید آن را جدی تلقی کنید و به آن بچسبید.برای این که ثابت کنید آدم مصممی هستید پای نه گفتن خود بایستید.البته در «نه»گفتن به کودک باید بسیار دقیق بود و فقط در مواقع لازم به کودک «نه»گفت.جدی بودن، احساس امنیت و آرامش را به دنبال می آورد.با مهربانی تمام جدی باشید.باید صبور باشید تا او به روش جدید عادت کند و مطمئن باشید که در آینده حتماً سپاس گزار شما خواهد بود.
5-قوانین و مقررات مشخصی برای داخل خانه وضع کنید، سعی کنید بچه ها بفهمند که چرا این قوانین وضع شده اند و از آنها اطاعت کنند.
6-مثبت برخورد کنید و مثبت حرف بزنید.مثلاً به جای گفتن «این آشغال ها را جمع کن»، بگویید:«این لباس ها را جمع کن».
7-آنچه به کوکان می گویید، واقعی و درست باشد اگر بر فرض تهدیدی انجام می دهید این تهدید واقعی و عملی باشد.پس گفتن این که«اگر این کار را بکنی دیگر دوستت ندارم»، اشتباه است.
8-از پدر خانواده به عنوان وسیله ی تهدید استفاده نکنید.وقتی می گویید:«صبر کن تا بابات بیاد»معنی اش این است که مادر در خانواده هیچ کاره است؛ در حالی که قواعد وضع شده به وسیله ی مادر، باید همان هایی باشد که پدر نیز بر آنها اصرار دارد.پدر و مادر هر دو وضع کننده ی قانون هستند و هر دو باید بتوانند مجری آن باشند.بچه نباید از پدر بترسد و از مادر نترسد.توافق والدین مهم است؛ هر دو باید هماهنگ عمل کنند و نسبت به اجرای قانون مصر باشند.
9-پیشاپیش در مورد اجرای دستورات اخطار بدهید.هیچ کودکی نیست که با میل خود، بازی را ترک کند و مثلاً به کار درس بپردازد، یا به موقع بازی را تمام کند و به رختخواب برود.بنابراین لازم است که به جای قطع ناگهانی برنامه ی آنها، پیش از آن به بچه ها اخطار دهید، مثلاً بگویید 10 دقیقه ی دیگر وقت بازی داری، بعد برای نوشتن مشق یا انجام تکالیف دیگر باید به خانه بیایی.
10-به بچه ها در خانواده وظایفی را وگذار کنید.بچه ها از اینکه به نحوی کمک می کنند و نقشی در همکاری با خانواده به عهده می گیرند، غالباً به احساس خوشحالی و رضایت خاطر دارند.بنابراین والدین بدون هیچ گونه احساس ناراحتی می توانند و لازم است وظایفی به فرزندان خود محول کنند به آنها این امکان را بدهند که گوشه ای از بار مسئولیت خانواده را به دوش گیرند.
11-هماهنگی والدین از لحاظ نوع تربیت بچه ها کاملاً ضروری است.اختلاف سلیقه و نظر والدین در کار تربیت می تواند به بچه ها از جهات مختلف صدمه وارد کند.اتفاق رأی در کار تربیت می تواند به بچه ها از جهات مختلف صدمه وارد کند.اتفاق رأی در کار تربیت جزء ضروریات پرورش فرزند است.اگر پدر و مادر در رفتار با کودک خود، هر روز یک جور عمل کنند، این کار باعث می شود قدرت تشخیص کودک ضیعف شود و در مرحله ی بعد از این ناهماهنگی سوء استفاده کند.
12-اجازه ندهید عادتهای بد، هر چند پیش پا افتاده را فرا بگیرد، هیچ وقت آنها را کوچک حساب نکنید.در حضور دیگران سرزنششان نکنید.(سعی کنید راهنمایی های صادقانه، آرام و در تنهایی باشد، طوری رفتار نکنید که گویی خطای او نابخشودنی است).کاری نکنید به دروغ متوسل شود.(بنابراین صداقتش را امتحان نکنید).زود قول ندهید تا بعد مجبور نشوید زیر آن بزنید.عمل نکردن به قول خیلی بدتر از پاسخ منفی است.
13-یکی از بهترین شیوه ها، شیوه ی «صمیمیت و دوستی»با کودک است.سعی کنید تداوم داشته باشد و به اشکال متفاوت نباشد که تکلیفش را نداند.از جملات امری و تهدید بپرهیزید زیرا:
الف)کم کم تأثیرش را از دست می دهد.
ب)کودک اعتماد به نفسش را از دست می دهد.
اگر لازم باشد عذر خواهی کنید، به اشتباه خودتان اعتراف کنید؛ با این کار پیش بچه عزیز می شوید و او گذشت و پذیرش خطاها را می آموزد.آرامش در محیط خانوادگی «غذای روحی»برای او است.با کمی گذشت می توان آن را به او داد.
14-به سؤالاتش پاسخ دهید(هر چند زیاد یا احمقانه باشد).
15-قاطعیت به موقع بهترین کمک برای یافتن شخصیت سالم و رشد او است؛ قاطعیت به موقع، به معنای خشونت، دیکتاتوری و زورگویی نیست.
16-بچه به عشق مداوم و سرشار والدین نیاز دارد.هر قدر که بزرگ می شود باز نوازش کردن او را قطع نکنید، دستی به موهایش بکشید، سرش را روی زانو قرار دهید، موقع خواب او را ببوسید.
17-برای لذت بخش ترکردن زندگی، لزوماً نیاز به پول نیست بلکه احتیاج به کمی تخیل و آرزوست.
18-برای هر چیزی چه کوچک (از زود آمدن پدر به منزل)تا بزرگ جشن بگیرید.
19-شوهر خود را تشویق کنید با بچه ها بازی کند (البته بدون نق زدن).
20-ایراد گرفتن از بچه ها باعث بی شخصیتی و ایجاد ترس در آنها می شود و پیش خود می گویند:مادرم که مرا دوست ندارد، چه فایده ای دارد؟ برای اینکه خوشحالش کنم باید تسلیم عقیده اش بشوم.
21-باید فرزند خود را آن چنان که هست بپذیرید نه این که او را آن چنان بخواهید که آرزو دارید باشد.زیرا در مورد دوم این خطر وجود خواهد داشت که وی حالتی تدافعی بگیرد و خود را در لاکی نفوذ ناپذیر محبوس سازد.
23-کودک به کسانی علاقه پیدا می کند که او را درک کنند و سعی نمایند به زبان او صحبت کنند.
24-دانش دیگران را به شرطی می پذیرد که در پیمودن راهش به او کمک کند، نه آنکه ابزاری برای اثبات نادانی وی، چه ظاهراً و چه باطناً باشد.
25-این تصور باطل است که می توان با تظاهر به کودکی، بهتر کودکان را درک کرد.زیرا کودکان از تمسخر بیزارند و این کار را توهین به شخصیت خود می دانند، و از آن پس ارتباط با آنها ناممکن می شود.
26-بهترین راه برای تبادل اندیشه با کودک، استفاده از سرگرمی ها و علایق و رغبت های اوست.
27-باید لیاقت ها و توانایی های حسی و حرکتی، ذهنی، عاطفی و اجتماعی کودکان را در نظر بگیرید.
28-برای گفتن مطلبی به کودک ابتدا باید به آنچه قبلاً در این باره می داند توجه کنید.از دانسته های خود او استفاده کنید و با همان کلماتی که می داند با وی حرف بزنید.
29-برای جلب نظر کودک اصولی مانند دقت، رفع عوامل حواس پرتی و آغاز سخت با ساده ترین جلملات را رعایت کنید.
30-گاهی بهتر است از وی هیچ گونه انتظاری نداشته باشید به ویژه وقتی که او خسته است و یا نیازی را مانند به آبریز رفتن، گرسنگی، تشنگی و غیره ابراز می دارد.
31-اگر سؤال شما چند مطلب مجزا را در بر می گیرد، او سؤال را نمی فهمد.(در این صورت نباید او را لجباز و تنبل یا سر به هوا تصور کنید).

چگونه می توانیم فعالیت هایی را که تصور می کنیم برای کودک جالب است، به وی پیشنهاد کنیم؟

32-با توجه به آنچه کودک قادر به انجام آن است:اگر کودک بین آنچه از او انتظار داریم و آنچه خود می تواند انجام دهد، تناسبی نبیند، آزرده خاطر شده و به اضطراب می افتد، و در نتیجه فرار نموده و یا گریه را سر خواهد داد.
33-هنگامی دخالت کنید که خود کودک دیگر دانشی برای استفاده نداشته باشد.موقعی که کودک تجربه ای از آموخته های قبلی خود را برای استفاده نداشته باشد، دخالت بزرگ ترها برای او بسیار جالب خواهد بود به شرط آنکه این دخالت ها نیز در طریق استنباط خود او باشد.برخی از این دخالت های مفید به قرار زیرند:
الف)برای تشویق کودک به ادامه ی تجربه ی خویش به منظور رسیدن به هدف.
ب)بعضی دخالت ها می توانند به کودک فرصت بدهند تا مفهومی را که کاملاً درک نکرده است به خوبی دریابد و هم چنین عنصر تازه ای را به مفهوم قبلی خود اضافه نماید.
ج)کودکان از درک علل شکست های خود غالباً عاجزند.دخالت در این جا می تواند آنها را به راهی دیگر رهنمون شود.
34-اگر کودکی قادر به یادگیری و به کار بردن کلمه ی «نه»است طبعاً توان یادگیری «متشکرم»را نیز دارد و همین طور اگر ماهیچه های او از هماهنگی کافی برای برداشتن اسباب بازی بچه ی دیگر برخوردار است، در شرایط و امکانات یکسان، ماهیچه های او توان دادن یکی از اسباب بازی های خویش را به بچه ی دیگر نیز دارد.
35-تا آن جا که ممکن است بکوشید با زبانی ساده،منطقی و کودک پسند،مسایل را به فرزندتان تفهیم کنید.به کودک راه و رسم حیات اجتماعی را بیاموزید، عملاً به او یاد دهید که پیران را محترم بدارد، با کوچک ترها مهربان باشد، افراد هم نوع را دوست داشته باشد و به حیات دیگر انسان ها توجه کند.پدر و مادری که برای کودک نه تنها موجبات ادراک را فراهم نمی کنند، بلکه می کوشند به آنچه که کودک دریافته پرده ای بکشند، با آشنایی به امر تربیت فاصله ی بسیار دارند.
36-از آغاز زندگی، کودک را به کار وادارید، مثلاً در گستردن و جمع کردن سفره در آوردن قاشق و لیوان و شستن ظروف او را به همکاری دعوت کنید و کار ناقص او را بپذیرید تا به کار کردن عادت کند.در تربیت کودکان، اساس کار روی مدل و الگو است، زیرا کودک هم موجودی مقلد است و هم حالت قوی قهرمان جویی و قهرمان پرستی در او وجود دارد.
37-کار خیر خود را در حضور فرزندان خود عملی کنید،بگذارید فرزند شما دست احسان شما را ببیند و ملاحظه کند که چگونه شما به یاری مظلومان و محرومان می شتابید و چگونه از وقت خود به نفع این قشر مایه گذاری می کنید.
38-روابط شما با کودکان باید بسیار صمیمانه و خیرخواهانه و درعین حال اندیشیده و عاقلانه باشد.باید با کودک دوست بود و برای اوارزش و برای عقاید و افکارش احترام قایل شد.
39-کودک باید به والدین و مربیان خود اعتماد داشته باشد،آنها را دوست و خیرخواه خود بداند و مطمئن باشد در گرفتاری ها مددکار او هستند و زیر بازویش را خواهند گرفت و گرنه کودک احساس بی سرپرستی و تنهایی خواهد کرد.
چه بسیارند کودکانی که در اثر عدم اعتماد به رازداری و رازشنوی و الدین، بلاهایی را که بر سرشان آمده با آنها در میان نمی گذارند و خانواده روزی از مسایل خبر می یابد که آبرو و شرفش بر باد رفته باشد.
40-در سایه ی احترام به کودک است که او بزرگ منش می شود، تن به انحرافات نخواهد داد و احساس بزرگی و وقار و متانت خواهد کرد.
امر و نهی ها باید دوستانه و در مواردی همراه با تشویق و تحسین باشد، تا کودک خود را محکوم نداند و حیاتش را در وحشت و نگرانی سپری نکند.

و در پایان کلامی با مادران

اجازه ندهید تعادل زندگی بر هم بخورد و شوهر شما نقشی در تربیت فرزندانتان نداشته باشد.پسری که تنها از مادرش دستور می گیرد و پدر نقشی محو برای او دارد، در آینده نیز زندگی زناشویی عادی نخواهد داشت.
دختر نیز به پدر نیاز دارد که او را نوازش کند و تحسین نماید، تا در آینده نقش شوهر را بتواند دریابد و درک کند.
سرپرستی خانواده با پدر است و در چنین صورتی فرزندان به صورت متعادل و واقعی نقش مادر و پدر را در می یابند.
والدین و مربیان باید بکوشند همچون شاهدی ناظر بر گفتار کودک باشند، حرکات و سخنان او را اصلاح نمایند، از طریق تذکر و بیان، به آگاهی های او اضافه کنند و صحت و سقم امور را به او بیاموزند(6).

پی نوشت ها :

1-حدیث تربیت جوان ص 172.
2-مستدرک، ج 2، ص 625.
3-غررالحکم، ص 645.
4-غررالحکم، ص 302.
5-منظور از ناشنوایی فرکانسی عدم تشخیص نت های موسیقی توسط گوش است.
6-با استفاده از:براگا جوزف، با کودکان خود رشد کنید -حجتی، محمد باقر، اسلام و تعلیم و تربیت -اسنابرد، میریام، همه کودکان تیزهوشند اگر ...-سینکلر، ادوارد، دنیای کوچک بزرگ من -بیداف، استیو، راز داشتن فرزندانی شاد، فابر، آدل، به بچه ها گفتن، از بچه ها شنیدن.

منبع: محمد زاده، راضیه،(1340)، مادر اگر این گونه می بود، تهران: چاپ اول، (1383).


 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.