نویسنده:الهام لطفی*
منبع:راسخون
منبع:راسخون
عبدالحسینخان تیمورتاش (معززالملک، سردار معظم خراسانی) متولد سال ۱۲۵۸ش٬ پسر حاج کریمخان نردینی بجنوردی معززالملک امیر منظم بود. عبدالحسینخان بعد از تحصیلات مقدماتی برای ادامه تحصیل به روسیه رفت و بعد از اخذ مدرک در رشته نظام به ایران بازگشت و به عنوان مترجم روسی، به استخدام وزارت خارجه درآمد (بامداد١٣۷۴٬:١٠٨).
تیمورتاش در سال ۱۲۹۷ش از طرف کابینه وثوقالدوله به حکومت گیلان رسید و در آنجا قساوت قلب و بیرحمی کمنظیری از خود نشان داد. چون در این زمان میرزاکوچکخان در منطقه گیلان قیام خود را آغاز کرده بود و در مقابل استعمار و نیروهای داخلی مدافع آن مقاومت میکرد. از نظر حکومت مرکزی ولایت گیلان نیازمند حاکم مقتدر و توانایی بود که بتواند نیروی کوچکخان را درهم شکند؛ پس کارگزاران حکومت تیمورتاش را برگزیدند. او با گروهی از قزاقان عازم گیلان شد و در آنجا علاوه بر مخالفت با میرزا٬ رفتار خشونتآمیزی با ساکنان بومی درپیش گرفت و اقدام به دستگیری و اعدام مردم بیگناه کرد که در بین آنها یاران میرزا از جمله دکتر حشمت نیز بودند (مستوفی١٣۲۴٬:٣/۷).
در انتخابات مجلس چهارم تیمورتاش کرسی مردم قائنات را در مجلس کسب کرد. در این مجلس اکثریت با اصلاحطلبان بود و اشخاص مهمی مانند مدرس٬آشتیانی٬بهبهانی٬ فیروزمیرزا٬ داور و تیمورتاش عضو آن بودند. در اولین ﺟﻟﺳﺔ این مجلس تیمورتاش به الغای قرارداد١۹١۹م رای داد. از این زمان سه پاﻳﺔ اصلی و محکمی که سردار سپه بنای حکومت خود را بر روی آن قرار داد، یعنی تیمورتاش و فیروز میرزا و داور، در حال شکلگیری بود. سه مرد فعال و آگاه که خود را به رئیس دولت نزدیک کرده و با تدبیر، در پیشرفت کار سردار سپه و ضعف قاجاریه عمل می کردند و به مثلث طلایی قدرت معروف بوددند (بهار، ۱۳۷۱: ۱۸۱و۱۸۲).
بعد از تیمورتاش رضاشاه وزیر دربار انتخاب نکرد. بلوشر سفیر آلمان در ایران وضع را اینگونه توصیف میکند:"... پس از حذف وزیر دربار دیگر هر کاری را باید با وزیر مربوط به آن در میان گذاشت؛ اما این وزرا همه وابسته به هیئت دولت بودند و بدون جلب موافقت آن نمی توانستند هیچ تصمیمی بگیرند. خود هیئت دولت نیز بدون کسب تکلیف از شاه جرﺃت پرداختن به کاری را نداشت؛ اما همکاری با شاه نیز از پیش مشکلتر شده بود. بدینترتیب بود که کارها با سرعت کمتری انجام میپذیرفت و تعداد موانع و تاخیر بیش از گذشته بود (بلوشر٬ ١٣۶۹:۲۷٠).
به گفته معتصمالسلطنه نظر رضاشاه دربارﺓ تیمورتاش را اینگونه نقل میکند:" آقایان این را به راستی بدانید هر چه تیمور گفته من گفتهام و هر چه تیمور نوشته است من نوشتهام." (معتصمالسلطنه٬ ١٣۶٠:۲۲۹). مخبرالسلطنه این گفته را اینگونه بازگو میکند:" تیمورتاش وزیر دربار ماست و رافع بین شاه و هیئت و نافذ در هر کار و طرف اعتماد شاه است و از سیاست آگاه. روزی شاه در هیئت فرمودند قول تیمورتاش قول من است"(هدایت٬ ١٣۲۹ :٣۷٣). این نشاندهندﺓ قدرت و نفوذ تیمورتاش و اعتماد رضاشاه به او در سالهای آغاز پادشاهیاش است.
تیمورتاش همیشه نصرتالدوله را در کنار خود داشت و با مشورت او اقداماتی برای افزایش قدرت شاه و به تبع آن قدرت خود انجام میداد. ازجمله سانسور شدید روزنامهها٬ گرفتن حق انتقاد از وکلای مجلس٬ انتخابات فرمایشی و... . این روش به مرور زمان منجر به این شد که در مجلس سخنی جز سخن دربار شنیده نشود و تیمورتاش موفق شد دو رکن اساسی مشروطه یعنی مجلس و روزنامهها را تحتکنترل خود دذآورد و بدون هیچ مخالفی اوامر خود را اجرا کند (خواجهنوری٬ ۱۳۵۹: ۴۵).
بلوشر سفیر آلمان در ایران مینویسد که شولنبورگ قبل از واگذاری این پست به من وزیر دربار ایران را اینگونه توصیف کرد: "با وزیر دربار روابط حسنهای برقرار کن. زیرا آقای تیمورتاش شخصیت برجسته و فوقالعادهای است. مردی است دیگر کم و بیش شرقی٬ بدون پیشداوری و با قاطعیت و قدرت تصمیمگیری سریع. هر روز با شاه ملاقات میکند و خیلی بیشتر از سایر وزیران از تمایلات و طرز فکر او آگاه است بههمین دلیل اغلب میتواند مستقلاً تصمیمهای بگیرد. درحالی که وزیران دیگر جرﺃت اظهارنظر ندارند. شولنبورگ تایید کرد که بسیاری از اموری را که انجام دادن آن در صلاحیت وزیر امور خارجه بوده است از بالای سر او توسط وزیر دربار فیصله داده و از این لحاظ تجربیات بسیار خوبی بهدست آورده است. من نیز باید این راه مستقیم ارتباط با وزیر دربار را همچنان گشوده نگاه دارم زیرا او در ایران امروز به نحوی سریعتر و مطمئن تر از هر کس دیگر کارها را روبه راه می کند" (بلوشر٬ ١٣۶۹: ١۵۴).
بلوشر در ادامه میافزاید:"بعد از ملاقات با تیمورتاش احساس کردم با مرد مهمی سروکار دارم٬ مردی با فراست بسیار و اراده ای معطوف به هدف و هوس های بزرگ در سر. دیدم آنچه کنت شولنبورگ در ایام پیش دربارﺓ وزیر دربار به من گفته مورد تایید است. به نظر آمد که او بهعنوان یک قدرت فکری در پشت سر شاه ایستاده و او را در کار اصلاحات الهام میبخشد. برایم روشن بود که در تمام امور و اقدامات مهم همچون ساختمان راهآهن و تاسیسات بانک ملی چه در طرح و تنظیم بودجه و چه در اجرا در تمام مراحل بهعنوان رهبر دست اندر کار بوده است و من دیگر برای غلبه بر مشکلاتی که سر راه خود داشتم به هیچ کس جز او نمیتوانستم متوسل شوم. پس مصمم شدم که روابط خود را با او تا جایی که میسر است صمیمانهتر کنم"(همان :١۹۸).
بلوشر اشاره به قدرت دستنیافتنی وزیر دربار میکند و معتقد است که بخشی از آن ناشی از توانایی تیمورتاش است و بخشی از اطمینان رضاشاه به او نشأت گرفته و درواقع شاه، وزیر دربار را متمم و مکمل ضعفهای خود میداند (همان :١۹۹).
یکی از اقدامات مهم تیمورتاش فیصلهدادن شورش علمای قم بود. قضیه از این قرار بود که در سال١٣٠۶ش بعد از تصویب قانون نظام اجباری، عدهای از علما به رهبری حاجآقانورا... با این قانون مخالفت کردند و بهدنبال آن حاجآقانورا... از اصفهان به قم مهاجرت کرد و دعوتنامهای برای تمام مجتهدان و روحانیان ایران فرستاد و آنها را به قم دعوت کرد. از بسیاری شهرها روحانیان به این جریان پیوستند. تلگرافهای از طرف حاجآقانورا... به مجلس و وزرا مخابره شد؛ مبنی بر اینکه" تعلیم اجباری بهتر از نظام اجباری است و نظام داوطلب باید برقرار شود."
مدتها تبادل نامه و تلگراف بین دربار و رئیس دولت با هیئت علمیه قم ادامه داشت. سرانجام مخبرالسلطنه رئیسالوزرا و تیمورتاش وزیر دربار بهاتفاق امامجمعه و ظهیرالاسلام به امر شاه عازم قم شدند و با هئیت علمیه ملاقات و مذاکرات مفصل کردند. بعد از این مذاکرات و در نهایت دولت این مفاد را پذیرفت: ١. تجدید نظر در قانون نظام اجباری؛ ۲. انتخاب پنج از علما در مجلس؛ ٣. تعیین ناظر شرعیات در کلیه ی ولایات؛ ۴. جلوگیری از منهیات؛ ۵. اجرای مواد مربوط به محاض شرع. این پیشنهادها به تهران آورده شد و شاه با آن موافقت کرد و از طرف دولت تهیه و به مجلس تقدیم شد؛ اما قبل از اینکه در مجلس مطرح شود ، حاجآقا نورا... درگذشت و بهاین ترتیب تصویب این قانون نیز منحل شد. در این ماجرا تیمورتاش بهعنوان وزیر دربار، نقش مهمی در آشتی بین علما و حکومت ایفا کرد (مکی، ١٣۶۲: ۳۹۸ تا ۴۰۸).
درپی اختلافهای متعددی که بین دولت ایران و شرکت نفت ایرانوانگلیس بهوجود آمده بود، بین سالهای۱۹۲۶ تا ۱۹۲۸م میرزاعیسیخان فیض نماینده و کمیسر دولت در شرکت نفت و اولیای شرکت مزبور مذاکراتی برای رفع اختلافها انجام دادند؛ ولی به نتیجه مطلوب نرسید (فاتح، ١٣٣۵: ۲٨۴).
در ١۲اوت ١۹۲٨تیمورتاش در نامهای که بهطور خصوصی به سرجان کدمن در لندن نوشت چنین گفت:"با کمال تاسف اطلاع حاصل نمودهام که مذاکرات تاکنون به نتایجی که انتظار میرفت، منتهی نشده است. آیا باید از اشتراک منافع ایران و انگلیس در این موسسه باز سخنی به میان آورم؟ آیا باز باید از ملغیالاثر بودن امتیازناﻣﺔ دارسی که در آن ایامی که دولت قاجاریه نمیدانست چه میگیرد و چه میدهد گرفته شده است باز اطاله مطلب کنم؟ از هر مستشار حقوقی که استشاره کنید به شما خواهد گفت که این امتیازنامه ناگزیر باید تجدید شود و از نو منعقد گردد"(فاتح، ١٣٣۵: ۲٨۵).
بهدنبال مذاکرهای نفت تیمورتاش در سال۱۳۱۰ش عازم اروپا شد. این سفر چهارماه به طول انجامید و درواقع آخرین سفر وزیردربار به اروپا بود. مذاکرهای او با مقامهای انگلیسی در مورد قضیه نفت بهنتیجه نرسید و پیامدهای شومی برای او بههمراه آورد. در این سفر آخرین مقصد تیمورتاش روسیه بود و در آنجا با مقامهای روسی مذاکراهایی دربارﺓ نفت انجام داد. در حقیقت او برای تهدید انگلیسیها بهچنین اقدامی مبادرت ورزید. در روسیه کیف حاوی اسناد محرمانه او گم شد و به روایتی دزدیده شد و شواهد امر حاکی از آن بود که توسط شبکه جاسوسی انگلیس به سرقت رفت و اسناد مهم و محرماﻧﺔ آن دراختیار رضاشاه قرار گرفت واین سوظن وکینه رضاشاه را به وزیر دربارش برانگیخت (عاقلی،١٣۷١:۲٨۵).
در این میان انگلیسیها که متوجه شده بودند، خود تیمورتاش مانع بزرگی بر سر حل مسئله نفت است، علاوه بر سرقت اقدامات دیگری نیز انجام دادند؛ ازجمله اینکه سعی می کردند بین تیمورتاش و رضاشاه اختلاف بهوجود آورند و در این راستا مقالهای در روزناﻣﺔ تایمزلندن به چاپ رساندند و در آن به لیاقت و تدبیر و کاردانی تیمورتاش اشاره کردند و اینکه ایران پیشرفتهای چند سال اخیر خود را مدیون هوش و کاردانی تیمورتاش است. با این اعمال ظن شاه را به وزیر دربارش تشدید کردند (شیخ الاسلام، ۱۳۷۹: ۲۰۸).
به دنبال این اقدامات رضاشاه در شب ششم آذر ١٣١١ش وارد جلسه هیئت دولت شد و پروندﺓ امتیاز دارسی را مطالبه کرد که دستور آمادهکردن آن را از قبل به تیمورتاش داده بود و بلافاصله آن را در بخاری انداخت و دستور داد امتیاز را لغو کنند و در همان شب امتیاز دارسی از طرف ایران بهطور یکجانبه لغو شد (مکی، ١٣۶۲: ۲۸۲تا۲۸۵).
رضاشاه بعد از تیمورتاش عنوان وزیر دربار را حذف کرد و کسی را به این منصب نرساند و تنها ادیبالسلطنه سمیعی را بهعنوان رئیس دربار انتخاب کرد که این سمت اهمیت خاصی نداشت و سمیعی را فقط رئیس تشریفات دربار میخواندند (فردوست،١٣۷۰: ۲۰۹).
تیمورتاش از تربیت ملی و دینی برخوردار نبود و این باعث میشد که بسیاری از اصول را رعایت نکند؛ مثلاً زمانی که از روسیه بازگشت در نامهای به مرحوم حاجحسین علوی، مجتهد معروف سبزوار، او را اینگونه خطاب کرد: "حضور مبارک ختمی مرتبت حاجی میرزا حسین" (عبده، ۱۳۶۸: ۹۱).
. بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، زوار، تهران، ۱۳۷۴.
. بلوشر، ویپرون، گردش روزگار در ایران، خوارزمی، تهران، ۱۳۶۹.
. بهار، ملک الشعرا، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۴.
. خواجه نوری، ابراهیم، ،بازیگران عصر طلایی، جاویدان، تهران، ۱۳۵۹.
. دولتآبادی، یحیی،(١٣٣١)،حیات یحیی، کتابفروشی ابنسینا، تهران، ۱۳۳۱.
. شیخالاسلام، جواد،)، صعود و سقوط تیمورتاش به حکایت اسناد محرمانه وزارت خارجه انگلیس،طوس، تهران ۱۳۷۹.
. عاقلی، باقر، تیمورتاش در صحنه سیاست ایران، جاویدان، تهران، ۱۳۷۱.
. عبده، جلال، چهل سال در صحنه خاطرات، موسسه خدمات فرهنگی رسا، تهران، ۱۳۶۸.
. فاتح، مصطفی، پنجاه سال نفت ایران، تهران، چهر، ۱۳۳۵.
. فرخ، معتصمالسلطنه، خاطرات سیاسی فرخ، جاویدان علمی، تهران، ۱۳۶۰.
. فردوست، حسین،ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، اطلاعات، تهران، ۱۳۷۰.
. مستوفی، حمدالله، شرح زندگانی من، علمی، تهران، ۱۳۲۴.
. مکی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، ناشر، تهران، ۱۳۶۲.
. هدایت، مهدی قلی، خاطرات و خطرات، شرکت چاپ رنگین، تهران، ۱۳۲۹.
مناصب تیمورتاش قبل از وزارت دربار:
تیمورتاش در انتخابات دوره دوم مجلس با اینکه ۲۹ساله بود و یکسال از سن قانونی کوچکتر، نماینده خراسان شد. بعد از اولتیماتوم روسیه و تعطیلی مجلس دوم، به ریاست نظام خراسان (رئیس قشون) منصوب و ملقب به سردار معظم شد. در انتخابات مجلس سوم باز هم به عنوان نماینده خراسان انتخاب شد. مدتی حاکم گیلان و کرمان بود. در کابینه ی سوم مشیرالدوله وزیر دادگستری و در کابینه سوم و چهارم سردار سپه وزیر فوائد عامه بود (بامداد، ۱۳۷۴: ١٠۹).تیمورتاش در سال ۱۲۹۷ش از طرف کابینه وثوقالدوله به حکومت گیلان رسید و در آنجا قساوت قلب و بیرحمی کمنظیری از خود نشان داد. چون در این زمان میرزاکوچکخان در منطقه گیلان قیام خود را آغاز کرده بود و در مقابل استعمار و نیروهای داخلی مدافع آن مقاومت میکرد. از نظر حکومت مرکزی ولایت گیلان نیازمند حاکم مقتدر و توانایی بود که بتواند نیروی کوچکخان را درهم شکند؛ پس کارگزاران حکومت تیمورتاش را برگزیدند. او با گروهی از قزاقان عازم گیلان شد و در آنجا علاوه بر مخالفت با میرزا٬ رفتار خشونتآمیزی با ساکنان بومی درپیش گرفت و اقدام به دستگیری و اعدام مردم بیگناه کرد که در بین آنها یاران میرزا از جمله دکتر حشمت نیز بودند (مستوفی١٣۲۴٬:٣/۷).
در انتخابات مجلس چهارم تیمورتاش کرسی مردم قائنات را در مجلس کسب کرد. در این مجلس اکثریت با اصلاحطلبان بود و اشخاص مهمی مانند مدرس٬آشتیانی٬بهبهانی٬ فیروزمیرزا٬ داور و تیمورتاش عضو آن بودند. در اولین ﺟﻟﺳﺔ این مجلس تیمورتاش به الغای قرارداد١۹١۹م رای داد. از این زمان سه پاﻳﺔ اصلی و محکمی که سردار سپه بنای حکومت خود را بر روی آن قرار داد، یعنی تیمورتاش و فیروز میرزا و داور، در حال شکلگیری بود. سه مرد فعال و آگاه که خود را به رئیس دولت نزدیک کرده و با تدبیر، در پیشرفت کار سردار سپه و ضعف قاجاریه عمل می کردند و به مثلث طلایی قدرت معروف بوددند (بهار، ۱۳۷۱: ۱۸۱و۱۸۲).
نقش وزیر دربار:
وزیر دربار واسطه بین شاه و سایر وزرا بود. درواقع با وجود وزیر دربار سایر وزرا نقش موثری در ادارﺓ امور نداشتند. ممکن است نقش وزیر دربار را با نقش صدراعظم در گذشته مقایسه کرد که در امور دولت در ﻫﻣﺔ وزارتخانهها دخالت میکرد و هیچگونه عزلونصبی بدون اجازﺓ او صورت نمیگرفت.(دولتآبادی١٣٣١٬:٣۹٠).بعد از تیمورتاش رضاشاه وزیر دربار انتخاب نکرد. بلوشر سفیر آلمان در ایران وضع را اینگونه توصیف میکند:"... پس از حذف وزیر دربار دیگر هر کاری را باید با وزیر مربوط به آن در میان گذاشت؛ اما این وزرا همه وابسته به هیئت دولت بودند و بدون جلب موافقت آن نمی توانستند هیچ تصمیمی بگیرند. خود هیئت دولت نیز بدون کسب تکلیف از شاه جرﺃت پرداختن به کاری را نداشت؛ اما همکاری با شاه نیز از پیش مشکلتر شده بود. بدینترتیب بود که کارها با سرعت کمتری انجام میپذیرفت و تعداد موانع و تاخیر بیش از گذشته بود (بلوشر٬ ١٣۶۹:۲۷٠).
چگونگی انتخاب تیمورتاش به عنوان وزیر دربار پهلوی اول:
انتخاب تیمورتاش به این صورت بود که رضاشاه با بهرامی رئیس دفتر مخصوص خود مشورت و اعلام کرد، خواهان وزیر درباری است که سمبل قدرت پهلوی باشد. بهرامی تیمورتاش را پیشنهاد کرد و دلایل خود را برای این انتخاب اینگونه بیان کرد که تیمورتاش به چند زبان خارجی آشنایی دارد و بسیار آدابدان و خوشصحبت است. رضاشاه بعد از مدتی تامل با به خاطرآوردن اقدامات تیمورتاش با انتخاب او به عنوان وزیر دربا موافقت کرد؛ چون تیمورتاش در دوران نخستوزیریرضاشاه وزارت عدلیه و فوائد عامه کابینه را برعهده داشت و لیاقت و کاردانی خود را نشان داده بود. درضمن مانند خود رضاشاه از تربیت نظامی برخوردار بود و به اطاعت بیچون و چرا معتقد بود. جدای از این او فردی متعصب و پایبند به قانون و اصول مشروطه نبود و مسلماً میدانست که زور بهترین قانون است. (خواجهنوری٬ ١٣۵۹: ۴۲)اقدامات تیمورتاش بهعنوان وزیر دربار پهلوی اول:
تیمورتاش بعد از اینکه به وزارت دربار رضاشاه برگزیده شد٬ دربار باشکوهی برای رضاشاه ترتیب داد و در مدت اندک شخص دوم مملکت و گردانندﺓ کل امور٬ به جز مسائل مربوط به نظام شد و واسطه و حلقه رابط میان همه و شاه به جز نظامیان. علت مداخلهنکردن او در امور مربوط به نظام این بود که رضاشاه مانند زمان وزارت جنگ این بخش را تحتنظر مستقیم خود قرار داد و به کسی حق مداخله در مسائل نظامی را نمیداد. وزارت جنگ نامی تشریفاتی بود و رئیس آن عملاً اختیاری نداشت. درواقع رضاشاه به جز بخش نظامی، در سایر امور مملکت نیازمند تیمورتاش بود. این نیاز در امور مربوط به ارتباط خارجی دربار پهلوی بهاوج خود میرسید (دولتآبادی٬ ١٣٣١:۹١).به گفته معتصمالسلطنه نظر رضاشاه دربارﺓ تیمورتاش را اینگونه نقل میکند:" آقایان این را به راستی بدانید هر چه تیمور گفته من گفتهام و هر چه تیمور نوشته است من نوشتهام." (معتصمالسلطنه٬ ١٣۶٠:۲۲۹). مخبرالسلطنه این گفته را اینگونه بازگو میکند:" تیمورتاش وزیر دربار ماست و رافع بین شاه و هیئت و نافذ در هر کار و طرف اعتماد شاه است و از سیاست آگاه. روزی شاه در هیئت فرمودند قول تیمورتاش قول من است"(هدایت٬ ١٣۲۹ :٣۷٣). این نشاندهندﺓ قدرت و نفوذ تیمورتاش و اعتماد رضاشاه به او در سالهای آغاز پادشاهیاش است.
تیمورتاش همیشه نصرتالدوله را در کنار خود داشت و با مشورت او اقداماتی برای افزایش قدرت شاه و به تبع آن قدرت خود انجام میداد. ازجمله سانسور شدید روزنامهها٬ گرفتن حق انتقاد از وکلای مجلس٬ انتخابات فرمایشی و... . این روش به مرور زمان منجر به این شد که در مجلس سخنی جز سخن دربار شنیده نشود و تیمورتاش موفق شد دو رکن اساسی مشروطه یعنی مجلس و روزنامهها را تحتکنترل خود دذآورد و بدون هیچ مخالفی اوامر خود را اجرا کند (خواجهنوری٬ ۱۳۵۹: ۴۵).
بلوشر سفیر آلمان در ایران مینویسد که شولنبورگ قبل از واگذاری این پست به من وزیر دربار ایران را اینگونه توصیف کرد: "با وزیر دربار روابط حسنهای برقرار کن. زیرا آقای تیمورتاش شخصیت برجسته و فوقالعادهای است. مردی است دیگر کم و بیش شرقی٬ بدون پیشداوری و با قاطعیت و قدرت تصمیمگیری سریع. هر روز با شاه ملاقات میکند و خیلی بیشتر از سایر وزیران از تمایلات و طرز فکر او آگاه است بههمین دلیل اغلب میتواند مستقلاً تصمیمهای بگیرد. درحالی که وزیران دیگر جرﺃت اظهارنظر ندارند. شولنبورگ تایید کرد که بسیاری از اموری را که انجام دادن آن در صلاحیت وزیر امور خارجه بوده است از بالای سر او توسط وزیر دربار فیصله داده و از این لحاظ تجربیات بسیار خوبی بهدست آورده است. من نیز باید این راه مستقیم ارتباط با وزیر دربار را همچنان گشوده نگاه دارم زیرا او در ایران امروز به نحوی سریعتر و مطمئن تر از هر کس دیگر کارها را روبه راه می کند" (بلوشر٬ ١٣۶۹: ١۵۴).
بلوشر در ادامه میافزاید:"بعد از ملاقات با تیمورتاش احساس کردم با مرد مهمی سروکار دارم٬ مردی با فراست بسیار و اراده ای معطوف به هدف و هوس های بزرگ در سر. دیدم آنچه کنت شولنبورگ در ایام پیش دربارﺓ وزیر دربار به من گفته مورد تایید است. به نظر آمد که او بهعنوان یک قدرت فکری در پشت سر شاه ایستاده و او را در کار اصلاحات الهام میبخشد. برایم روشن بود که در تمام امور و اقدامات مهم همچون ساختمان راهآهن و تاسیسات بانک ملی چه در طرح و تنظیم بودجه و چه در اجرا در تمام مراحل بهعنوان رهبر دست اندر کار بوده است و من دیگر برای غلبه بر مشکلاتی که سر راه خود داشتم به هیچ کس جز او نمیتوانستم متوسل شوم. پس مصمم شدم که روابط خود را با او تا جایی که میسر است صمیمانهتر کنم"(همان :١۹۸).
بلوشر اشاره به قدرت دستنیافتنی وزیر دربار میکند و معتقد است که بخشی از آن ناشی از توانایی تیمورتاش است و بخشی از اطمینان رضاشاه به او نشأت گرفته و درواقع شاه، وزیر دربار را متمم و مکمل ضعفهای خود میداند (همان :١۹۹).
یکی از اقدامات مهم تیمورتاش فیصلهدادن شورش علمای قم بود. قضیه از این قرار بود که در سال١٣٠۶ش بعد از تصویب قانون نظام اجباری، عدهای از علما به رهبری حاجآقانورا... با این قانون مخالفت کردند و بهدنبال آن حاجآقانورا... از اصفهان به قم مهاجرت کرد و دعوتنامهای برای تمام مجتهدان و روحانیان ایران فرستاد و آنها را به قم دعوت کرد. از بسیاری شهرها روحانیان به این جریان پیوستند. تلگرافهای از طرف حاجآقانورا... به مجلس و وزرا مخابره شد؛ مبنی بر اینکه" تعلیم اجباری بهتر از نظام اجباری است و نظام داوطلب باید برقرار شود."
مدتها تبادل نامه و تلگراف بین دربار و رئیس دولت با هیئت علمیه قم ادامه داشت. سرانجام مخبرالسلطنه رئیسالوزرا و تیمورتاش وزیر دربار بهاتفاق امامجمعه و ظهیرالاسلام به امر شاه عازم قم شدند و با هئیت علمیه ملاقات و مذاکرات مفصل کردند. بعد از این مذاکرات و در نهایت دولت این مفاد را پذیرفت: ١. تجدید نظر در قانون نظام اجباری؛ ۲. انتخاب پنج از علما در مجلس؛ ٣. تعیین ناظر شرعیات در کلیه ی ولایات؛ ۴. جلوگیری از منهیات؛ ۵. اجرای مواد مربوط به محاض شرع. این پیشنهادها به تهران آورده شد و شاه با آن موافقت کرد و از طرف دولت تهیه و به مجلس تقدیم شد؛ اما قبل از اینکه در مجلس مطرح شود ، حاجآقا نورا... درگذشت و بهاین ترتیب تصویب این قانون نیز منحل شد. در این ماجرا تیمورتاش بهعنوان وزیر دربار، نقش مهمی در آشتی بین علما و حکومت ایفا کرد (مکی، ١٣۶۲: ۳۹۸ تا ۴۰۸).
تیمورتاش و نفت:
شاخص فعالیتهای تیمورتاش در زمینه نفت بود و سرانجام نیز زندگی خود را فدای آن کرد. مذاکرات بین دولت ایران و شرکت نفت از سال ١٣۰۵ش،١۹۲۷م، به بعد زیرنظر تیمورتاش انجام میگرفت. بهنظر میرسد تیمورتاش در مدت مذاکره کوشش فراوان میکرد که اختلاف با شرکت بهطرز مطلوبی رفع شود و منافع ایران به بهترین وجه تامین شود. متاسفانه در آخر کار رضاشاه به او شک و تصور کرد که تعویق در امر نفت تا اندازهای مربوط به وزیر دربار است؛ بنابراین بلافاصله بعد از لغو امتیاز دارسی او را از کار برکنار کرد (فاتح، ١٣٣۵: ۲٨۴).درپی اختلافهای متعددی که بین دولت ایران و شرکت نفت ایرانوانگلیس بهوجود آمده بود، بین سالهای۱۹۲۶ تا ۱۹۲۸م میرزاعیسیخان فیض نماینده و کمیسر دولت در شرکت نفت و اولیای شرکت مزبور مذاکراتی برای رفع اختلافها انجام دادند؛ ولی به نتیجه مطلوب نرسید (فاتح، ١٣٣۵: ۲٨۴).
در ١۲اوت ١۹۲٨تیمورتاش در نامهای که بهطور خصوصی به سرجان کدمن در لندن نوشت چنین گفت:"با کمال تاسف اطلاع حاصل نمودهام که مذاکرات تاکنون به نتایجی که انتظار میرفت، منتهی نشده است. آیا باید از اشتراک منافع ایران و انگلیس در این موسسه باز سخنی به میان آورم؟ آیا باز باید از ملغیالاثر بودن امتیازناﻣﺔ دارسی که در آن ایامی که دولت قاجاریه نمیدانست چه میگیرد و چه میدهد گرفته شده است باز اطاله مطلب کنم؟ از هر مستشار حقوقی که استشاره کنید به شما خواهد گفت که این امتیازنامه ناگزیر باید تجدید شود و از نو منعقد گردد"(فاتح، ١٣٣۵: ۲٨۵).
بهدنبال مذاکرهای نفت تیمورتاش در سال۱۳۱۰ش عازم اروپا شد. این سفر چهارماه به طول انجامید و درواقع آخرین سفر وزیردربار به اروپا بود. مذاکرهای او با مقامهای انگلیسی در مورد قضیه نفت بهنتیجه نرسید و پیامدهای شومی برای او بههمراه آورد. در این سفر آخرین مقصد تیمورتاش روسیه بود و در آنجا با مقامهای روسی مذاکراهایی دربارﺓ نفت انجام داد. در حقیقت او برای تهدید انگلیسیها بهچنین اقدامی مبادرت ورزید. در روسیه کیف حاوی اسناد محرمانه او گم شد و به روایتی دزدیده شد و شواهد امر حاکی از آن بود که توسط شبکه جاسوسی انگلیس به سرقت رفت و اسناد مهم و محرماﻧﺔ آن دراختیار رضاشاه قرار گرفت واین سوظن وکینه رضاشاه را به وزیر دربارش برانگیخت (عاقلی،١٣۷١:۲٨۵).
در این میان انگلیسیها که متوجه شده بودند، خود تیمورتاش مانع بزرگی بر سر حل مسئله نفت است، علاوه بر سرقت اقدامات دیگری نیز انجام دادند؛ ازجمله اینکه سعی می کردند بین تیمورتاش و رضاشاه اختلاف بهوجود آورند و در این راستا مقالهای در روزناﻣﺔ تایمزلندن به چاپ رساندند و در آن به لیاقت و تدبیر و کاردانی تیمورتاش اشاره کردند و اینکه ایران پیشرفتهای چند سال اخیر خود را مدیون هوش و کاردانی تیمورتاش است. با این اعمال ظن شاه را به وزیر دربارش تشدید کردند (شیخ الاسلام، ۱۳۷۹: ۲۰۸).
به دنبال این اقدامات رضاشاه در شب ششم آذر ١٣١١ش وارد جلسه هیئت دولت شد و پروندﺓ امتیاز دارسی را مطالبه کرد که دستور آمادهکردن آن را از قبل به تیمورتاش داده بود و بلافاصله آن را در بخاری انداخت و دستور داد امتیاز را لغو کنند و در همان شب امتیاز دارسی از طرف ایران بهطور یکجانبه لغو شد (مکی، ١٣۶۲: ۲۸۲تا۲۸۵).
سرانجام تیمورتاش:
یکماه بعد از لغو قرارداد دارسی در دیماه١٣١١تیمورتاش را به اتهام سواستفاده از موقعیت خود و دریافت ارز و قرضه از بانکملی و همچنین ارتشاء در واگذاری امتیاز انحصار صدور تریاک به میرزاحبیبالله امینالتجاراصفهانی، رسماً از وزارت دربار برکنار و دو بار محاکمه کردند و به جریمه نقدی، محرومیت از حقوق اجتماعی و حبس محکوم. در مهر ١٣١۲ش نیز با سمی که در غذا ریخته بودند او را مسموم و نگهبانان زندان خفهاش کردند و اعلام شد که بهعلت عارضه قلبی درگذشته است (شیخ الاسلام، ۱۳۷۹: ۲۰۹).رضاشاه بعد از تیمورتاش عنوان وزیر دربار را حذف کرد و کسی را به این منصب نرساند و تنها ادیبالسلطنه سمیعی را بهعنوان رئیس دربار انتخاب کرد که این سمت اهمیت خاصی نداشت و سمیعی را فقط رئیس تشریفات دربار میخواندند (فردوست،١٣۷۰: ۲۰۹).
شخصیت تیمورتاش:
از نظر اخلاقی، تیمورتاش خونگرم و تند مزاج بود؛ اما آدابدان و خوشبرخورد. از قیافهای جالب و قدرت بیان سرشار برخوردار بود و در کل سخنوری ماهر که فراست و زیرکی بسیار و ارادهای محکم آن را تکمیل میکرد. او میتوانست سراسر شب را به میخوارگی بگذراند و روز بعد بدونهیچ وقفه و نشان از خستگی، به کار شدید فکری بپردازد (بلوشر،١٣۶۹: ۱۹۶تا۱۹۸).تیمورتاش از تربیت ملی و دینی برخوردار نبود و این باعث میشد که بسیاری از اصول را رعایت نکند؛ مثلاً زمانی که از روسیه بازگشت در نامهای به مرحوم حاجحسین علوی، مجتهد معروف سبزوار، او را اینگونه خطاب کرد: "حضور مبارک ختمی مرتبت حاجی میرزا حسین" (عبده، ۱۳۶۸: ۹۱).
پینوشتها:
* کارشناس ارشد تاریخ
کتاب نامه:. بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، زوار، تهران، ۱۳۷۴.
. بلوشر، ویپرون، گردش روزگار در ایران، خوارزمی، تهران، ۱۳۶۹.
. بهار، ملک الشعرا، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۴.
. خواجه نوری، ابراهیم، ،بازیگران عصر طلایی، جاویدان، تهران، ۱۳۵۹.
. دولتآبادی، یحیی،(١٣٣١)،حیات یحیی، کتابفروشی ابنسینا، تهران، ۱۳۳۱.
. شیخالاسلام، جواد،)، صعود و سقوط تیمورتاش به حکایت اسناد محرمانه وزارت خارجه انگلیس،طوس، تهران ۱۳۷۹.
. عاقلی، باقر، تیمورتاش در صحنه سیاست ایران، جاویدان، تهران، ۱۳۷۱.
. عبده، جلال، چهل سال در صحنه خاطرات، موسسه خدمات فرهنگی رسا، تهران، ۱۳۶۸.
. فاتح، مصطفی، پنجاه سال نفت ایران، تهران، چهر، ۱۳۳۵.
. فرخ، معتصمالسلطنه، خاطرات سیاسی فرخ، جاویدان علمی، تهران، ۱۳۶۰.
. فردوست، حسین،ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، اطلاعات، تهران، ۱۳۷۰.
. مستوفی، حمدالله، شرح زندگانی من، علمی، تهران، ۱۳۲۴.
. مکی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، ناشر، تهران، ۱۳۶۲.
. هدایت، مهدی قلی، خاطرات و خطرات، شرکت چاپ رنگین، تهران، ۱۳۲۹.
/ج