نویسنده: احمد نادعلیان (مجسمه ساز)
مجسمه ها مشکلات شهر را حل می کنند یا به آن دامن می زنند؟
امروزه عده ای کمبود المان های شهر را به فقر بصری تعبیر می کنند، اما من معتقدم در شهر تهران فقر بصری وجود ندارد بلکه نابسامانی بصری وجود دارد. گواه این مدعا را نیز آثاری می دانم که امروزیه در شهر حضور دارند اما نمی توانند با فضا مخاطب ارتباط برقرار کنند، به نظرم اصرار برای به کارگیری آثار حجمی و گرافیکی بیشتر در شهرها به این نابسامانی دامن می زند. دلیل این موضع نیز چیزی نیست جز عدم ارتباط میان مسوولین شهری، شهرسازان، هنرمندان و معماران.امروزه هنر در شهری مثل تهران، بیشتر نقش پاک کنندگی آلودگی بصری را دارد. استفاده از نقاشی دیواری از دید مدیریت شهری، کمک کردن به از بین بردن یک فضای کاذب مثل زیر پل ها یا معابر دیگر است، در حالی که اتومبیل هایی که با سرعت از این مکان ها می گذرند فرصت برقراری هیچ گونه ارتباط بصری با این آثار را ندارند. در زمینه مجسمه سازی نیز ما با اینکه با سمپوزیوم ها قصد ایجاد تغییر در فضاهای شهری را داریم با اشکالاتی روبه روییم. در دنیا سمپوزیوم ها به وجود آمده اند تا در یک مکان باغ مجسمه ای شکل بگیرند اما در ایران ما می خواهیم این مجسمه ها به فضای شهری افزوده شوند، در حالی که مکان یابی، مقیاس، زاویه، فرهنگ، مخاطب و... از قبل برای این اثر هنری تعیین نشده است و همین مساله به نابسامانی بصری می افزاید.
راهکار برطرف کردن این فضای نابسامان، درست پیش رفتن از ابتداست یعنی برای توسعه فضاهای شهری، معماران شهری باید مسیر استفاده بجا از هنر در شهر را طی کنند و در پروژه های بزرگ به این موضوع توجه داشته باشند. دوم اینکه به کلی نگری مبتلا نباشند و تازه بعد از ساخت یک پروژه، به فکر یک یادمان و نقاشی دیواری نیفتند بلکه از ابتدا برای این هنرها مکان ویژه ای در نظر بگیرند. نبود رشته های دانشگاهی برای این موضوع یکی دیگر از مشکلات موجود در این عرصه است زیرا طراحی فضای شهری با هنر،نیازمند بحث و گفتمان های بسیاری است که در این راستا ایجاد فضای دانشگاهی و برگزاری همایش ها و نشست ها می تواند موثر باشد. یکی از مهم ترین بحث های این حوزه توجه به دایره مخاطب یک اثر شهری است. دایره مخاطب در شهر بسیار وسیع است و اگر بخواهیم فضای شهر را با شتاب پر از المان کنیم این موضوع کمکی به ما نخواهد کرد.
امروزه به تجربه ثابت شده اگر مجسمه ای در شهر نصب شود خیلی زود بعد از 4 یا 5 بار دیده شدن تکراری شده و از یاد می رود، به همین دلیل مجسمه های یادمانی کمک چندانی به از بین بردن بی سامانی بصری در شهرها نمی کنند چون شهر فضایی نیست که مخاطب همچون فضای گالری بخواهد در آن خوانش هنری داشته باشد. بنابراین باید از هنرهای جدید مانند هنر اجرا، چیدمان و غیره کمک گرفت تا فضاهای هنری موقت بتوانند به برطرف کردن نابسامانی بصری شهر کمک کنند. این هنرها به خاطر شکل موقتی که دارند در مدتی کوتاه می توانند تاثیرات بلندمدتی بر روحیه و دید بصری مخاطبان شهرنشین، نسبت به یک اثر یادمانی داشته باشند. برطرف کردن نابسامانی فضای بصری شهر به مدیریت کلان شهر باز می گردد زیرا رفتار مدیر، معمار و هنرمند هر کدام در بستری جداگانه شکل می گیرد. شاید هر کدام از این رفتارها به تنهایی و در جایگاه خود درست باشند، اما نبود هماهنگی بین آنها به نابسامانی بصری در شهر دامن می زند؛ مانند ارکستری که جملگی نوازندگان آن بر کار خود مسلط اند اما عدم هماهنگی میان آنها به خلق یک موسیقی گوش خراش می انجامد.
منبع :شهر زندگی زیبایی، نشریه داخلی سازمان زیباسازی شهر تهران، معاونت برنامه ریزی و توسعه، دوره اول، شماره چهارم، پاییز1391