بازبینی ویژگی های شهید حسن آبشناسان در گفتگو با سرتیپ دوم ستاد بازنشسته مسعود بختیاری

انسان شجاع، مخلص، وطن دوست و مکتبی (1)

سرتیپ دوم مسعود بختیاری در سال 1338 وارد دانشگاه افسری شد و در سال 1341 با درجه ستوان دوم رسته توپخانه فارغ التحصیل شد و متناسب با درجه ای نظامی که داشت، مشاغل متعددی در نیروی زمینی در نقاط مختلف ایران
شنبه، 18 آبان 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انسان شجاع، مخلص، وطن دوست و مکتبی (1)
 انسان شجاع، مخلص، وطن دوست و مکتبی (1)

 






 

بازبینی ویژگی های شهید حسن آبشناسان در گفتگو با سرتیپ دوم ستاد بازنشسته مسعود بختیاری

درآمد

سرتیپ دوم مسعود بختیاری در سال 1338 وارد دانشگاه افسری شد و در سال 1341 با درجه ستوان دوم رسته توپخانه فارغ التحصیل شد و متناسب با درجه ای نظامی که داشت، مشاغل متعددی در نیروی زمینی در نقاط مختلف ایران به عهده گرفت. مسعود بختیاری همچنین در دوره های مختلف آموزشی در داخل و خارج از کشور به ویژه در مرکز آموزش دانشگاه فرماندهی و ستاد حضور فعال داشت. بعد از آغاز جنگ تحمیلی داوطلبانه به جبهه پیوست و در توپخانه لشکر 21 حمزه با درجه سرهنگ دومی خدمت کرد. زمانی که شهید صیاد شیرازی فرماندهی نیروی زمینی را به عهده گرفت و به دستور او توپخانه لشکر 21 حمزه به قرارگاه مقدم نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی در جنوب مستقر شد، سرتیپ دوم مسعود بختیاری به عنوان افسر عملیات با ستاد شهید صیاد و قرارگاه مشترک کربلا همکاری کرد. این قرارگاه از سوی ارتش و سپاه پاسداران تشکیل شده بود. ایشان بعد از توقف جنگ تحمیلی مدتی در مراکز مختلف پژوهشی امور دفاعی همچون دافوس و معاونت آموزش نیروی زمینی به تدریس اشتغال داشت. سرتیپ بختیاری مدتی هم به عنوان مشاور عملیاتی ستاد مشترک ارتش و ستاد فرماندهی کل نیروی زمینی اشتغال داشت. ایشان اکنون ضمن تدریس در مراکز آموزش عالی نیروهای نظامی در فعالیت های پژوهشی و تحلیل مسائل نظامی و تاریخ جنگ حضور چشمگیر دارد. سرتیپ مسعود بختیاری در این گفتگو به ابعاد و اهداف قدرت های استکباری در تحمیل جنگ بر نظام نوپای جمهوری اسلامی و نقش شهید گرانقدر حسن آبشناسان در این جنگ را به صورت تحلیلی تشریح کرده که با هم می خوانیم:

در آغاز بحث بفرمایید در چه زمانی و در چه مناسبتی با شهید حسن آبشناسان آشنا شدید؟

خدا رحمت کند شهید حسن آبشناسان را... او ارشدتر از من بود. یک سال زودتر از من وارد ارتش شد و به نیروی مخصوص تکاوری پیوست و من افسر یگان توپخانه شدم. همچنین به دور از محافل نظامی یک آشنایی نزدیک با هم داشتیم و گاهی همدیگر را می دیدیم. هرگاه به یگان نیروی مخصوص می رفتم حسن آبشناسان را آنجا می دیدم. در دوران جنگ تحمیلی وقتی به توپخانه لشکر 21 حمزه پیوستم، او در آن زمان با درجه سرهنگی فرماندهی تیپ سوم لشکر 21 حمزه را به عهده داشت که در حمله معروف روز 23 مهر سال 1359 به منطقه سرپل نادری به ارتش عراق تک پشتیبانی کرد. حسن آبشناسان فرمانده تیپ تک بود، و طبق مأموریتی که به او داده بودند، به سمت ارتفاعات رادار پیشروی کرد، تا تپه های علی گله زرد آن منطقه را آزاد کند. این عملیات به نتیجه موردنظر نرسید چون اطلاعات کافی از عراق نداشتیم. از حمله عراق به این منطقه چند روزی نگذشته بود و در عین حال لشکر 21 حمزه که از تهران به منطقه اعزام شده بود آمادگی کامل را نداشت.
معمولاًَ لشکری که می خواهد حمله کند باید از دو هفته قبل در آمادگی کامل باشد. اصولاً لشکرهای بیست و یکم و لشکر گارد شاهنشاهی سابق در یکدیگر ادغام شده بودند و لشکر 21 حمزه را به وجود آورده بودند. یعنی این لشکر تازه بازسازی شده بود. دو هفته قبل از آغاز جنگ با ادغام لشکر گارد، لشکر 21 حمزه را به وجود آوردیم.
می خواهم این را بگویم که شهید آبشناسان فرماندهی تیپ سوم این لشکر را به عهده داشت، و این طبیعی بود که عملیات به دلیل اینکه لشکر به تازگی سازماندهی شده بود، به نتیجه قطعی و دلخواه نخواهد رسید. مطلب جالب توجه این است که گاهی ما شکست و پیروزی را با دیدگاه مفاهیم قدیمی نگاه می کنیم. وقتی ما با دو تیپ یک لشکر تشکیل می دهیم که نصف آن در تهران است و نصف دیگر آن در جبهه مستقر است و با نیمی از لشکر حمله می کنیم. یعنی پس از گذشت 21 روز از آغاز حمله ارتش عراق با این لشکر خوب بازسازی نشده حمله مان را شروع کردیم. در حالی که عراق هنوز حالت تهاجمی داشت. هنوز می خواست پیشروی کند، و به اهدافش نرسیده بود که ما به آن حمله کردیم. این نشان داد که ما چه روحیه سازش ناپذیری داریم و تجاوز عراق را نمی پذیریم.
به نظر من اگرچه این عملیات به اهداف جغرافیایی خود نرسید، اما آثار روانی بر سازمان ارتش عراق داشت. در چنین شرایطی شهید آبشناسان تیپ سوم را خوب اداره کرد. بعد از آن در قرارگاه فرماندهی نیروی زمینی در جنوب به جمع افسران نیروهای نامنظم پیوست. یعنی افسر تخصصی ستاد مرحوم ظهیر نژاد فرمانده وقت نیروی زمینی شد. تا جنگ های نامنظم و عملیاتی را در مناطق جنوب کشور همچون محورهای شوش، غرب کرخه و رقابیه اداره کرد. در آن ستاد جلسات و دیدارهایی با شهید آبشناسان داشتیم، و با همدیگر حال و احوالی می کردیم. ایشان به عنوان افسر نیروی مخصوص عمل می کرد.

در آن برهه شهید آبشناسان فقط در چارچوب عملیات نامنظم و مخصوص عمل می کرد یا در عملیات کلاسیک هم فعال بود؟

خیر... حسن آبشناسان به عنوان تکاور. به عنوان متخصص جنگ های نامنظم وارد ارتش شد. می خواهم این را بگویم که او با پیوستن به ستاد جنگ های نامنظم در واقع به تخصص اصلی اش بازگشته بود. مدت ها آبشناسان را ندیدم تا زمانی که شهید صیاد شیرازی در روز دهم مهرماه سال 1360 به فرماندهی نیروی زمینی منصوب شد. در آن برهه به نیروی زمینی احضار شدم و عضویت ستاد این نیرو را پذیرفتم. چون شهید صیاد شیرازی پس از تصدی این سمت، ستاد فرماندهی نیروی زمینی را تغییر داد، و افسران جدیدی را به همکاری دعوت کرد. در واقع من آنجا یکی از افسران جدید آن مجموعه بودم. سپس مرکزیت ستاد از دزفول به اهواز منتقل شد و در کارخانه فولاد اهواز که در حال تأسیس بود استقرار یافت. این کارخانه در جاده اهواز به مسجد سلیمان واقع شده است. به من گفتند خودتان را به قرارگاه نیروی زمینی معرفی کنید. آنجا با فرمانده ستاد ملاقات کردم و او استراحتگاه را به من نشان داد.
موقعی که به اتاق خودم در استراحتگاه رفتم و درب را باز کردم افسری را دیدم که نقشه ای را در دست بررسی دارد. به نقشه ای خیره شده بود. وارد اتاق که شدم دیدم که او شهید حسن آبشناسان است.
گفتم: حسن چه کار می کنید؟
گفت: هیچی دارم بررسی می کنم ببینم این طرح قابل اجراست یا نیست!
این ملاقات مجددی بود که با آبشناسان داشتم.

حال که مجدداً با آبشناسان دیدار کردید چه احساسی داشتید؟ او با این دیدار ناگهانی چه برخوردی کرد؟

ابتدا کمی شوخی کرد و خاطرات گذشته را مرور کردیم. حسن گفت: می خواهیم طبق این نقشه در این محور عملیات انجام دهیم. شما با توپخانه اینجا را گلوله باران کنید.
گفتم: من افسر توپخانه نیستم. فعلاً در قرارگاه فرماندهی نیروی زمینی خدمت می کنم. از سوی دیگر برد توپخانه ما به آنجا نمی رسد.
آنگاه کمی در مورد آن طرح عملیات مزبور جر و بحث کردیم.
شهید آبشناسان همچنین در تیپ جنگ های نامنظم قرارگاه نیروی زمینی همراه چند درجه دار سابق لشکر 21 حمزه مشغول کار بود. افسرانی که با آبشناسان همکاری می کردند معمولاً با موتورسیکلت به عملیات شناسایی و جمع آوری اطلاعات اقدام می کردند. به یاد دارم یکی دو بار هم من را ترک موتورسیکلت خود نشاند، و با تفنگ ژ3 تاشو که در اختیار داشت به عملیات شناسایی برد. در محور رقابیه مرا تا عمق محل استقرار نیروهای عراقی برد. به او گفتم حسن ما را کجا می برید؟ به نیروهای عراقی نزدیک شده ایم؟
گفت: نترسید با من بیایید.
به هرحال ما را برد و برگرداند. همیشه به شناسایی می رفت.
عملیات شناسایی این خطر را هم دارد که ممکن است ناگهان از میان عراقی ها سر در بیاورد یا سر از میدان مین در بیاورد. شاید هم آدم در آن صحرا گم شود. اما به هرحال آبشناسان این کارها را با شجاعت انجام می داد.

قرارگاه نیروی زمینی که شهید صیاد شیرازی آن را تشکیل داد نیروهای اطلاعات و عملیات در اختیار نداشت؟

سؤال شما را تصحیح می کنم. شهید صیاد شیرازی پس از تصدی مسئولیت فرماندهی نیروی زمینی، ستاد جنگ های نامنظم تشکیل نداد. ستاد فرماندهی جنگ های نامنظم بخشی از قرارگاه نیروی زمینی بود که شهید حسن آبشناسان فرماندهی آن را به عهده داشت. به تعبیری دیگر، قرارگاه نیروی زمینی افسر توپخانه دارد. افسر مهندسی دارد. افسر مخابرات دارد. افسر عملیات دارد. یک ستاد تخصصی از افسران متخصص هم دارد که یکی از آن افسر هوایی و افسر هوانیروز هم دارد که در واقع به فرماندهی قرارگاه اطلاعات حرفه ای و تخصصی می دهند. یک عده افسر ستاد عمومی وجود دارند که بخش اطلاعات و عملیات را اداره می کنند. وظیفه افسران ستاد تخصصی، تدارک طرح های عملیات تخصصی است. بعد افسر توپخانه می گوید این توانایی را دارم. افسر نیروی هوایی می گوید این توانمندی را دارم و حاضرم از شما پشتیبانی کنم. به او می گویند از شما این مقدار امکانات پشتیبانی می خواهیم.
خب در این میان شهید آبشناسان هم پس از جمع آوری اطلاعات لازم، منطقه مورد نظر را به ستاد جنگ های نامنظم معرفی می کند. سپس از او می پرسند آیا اطلاعاتی از دشمن دارید؟ می گوید بله دارم... من رفتم تعداد تانک ها و استعدادهای دشمن را شناسایی کردم. بفرمایید این اطلاعات لازم و دقیق. لذا در این خصوص ستاد جنگ های نامنظم اطلاعات جمع آوری شده را تجزیه و تحلیل می کند. ستاد کل قرارگاه هم طرح های خود را به موجب اطلاعات جمع آوری شده به مورد اجرا می گذارد.

با توجه به حضورتان در قرار نیروی زمینی از همین شیوه متهورانه شهید آبشناسان در زمینه جمع آوری اطلاعات چه خاطره ای دارید؟

خاطره ای ناگفته دارم که شاید تکان دهنده باشد. روزی که ما با عراقی ها به شدت درگیر بودیم، دنبال شهید صیاد شیرازی فرمانده محترم قرارگاه نیروی زمینی بودیم تا از او کسب تکلیف و مشورت کنیم. چون فرمانده یگان در اختیار فرمانده کل قرار دارد. اگر فرمانده یگان می خواهد با احتیاط حرکت کند، یا یگان را جابجا کند، در واقع باید از فرمانده مافوق خود کسب تکلیف کند. گاهی شهید صیاد را پیدا نمی کردیم. هیچ جوری هم نمی توانستیم با او ارتباط برقرار کنیم. شبانگاه شهید صیاد آمد و اما پرسید چه خبر است؟
به او گفتم: امروز شما کجا بودید؟ کلی دنبال شما می گشتیم.
گفت: با حسن آبشناسان رفته بودیم شناسایی!
گفتم: شما با آبشناسان رفته بودید شناسایی؟ شما یک فرمانده راهبردی هستید. فرمانده نیروی زمینی هستید. آن دو با موتورسیکلت رفته بودند پشت نیروهای دشمن. یک گذرگاه باریکی بود که از آن گذشته بودند و پشت جبهه دشمن سر در آورده بودند.
به او گفتم: جناب سرهنگ شما فرمانده نیروی زمینی هستید. معمولاً یک ستوان یا یک سرباز به عملیات شناسایی می رود، نه شما! اگر شما به دست دشمن اسیر می شدید جواب ملت ایران را چه می دادیم؟
صیاد گفت: حرف شما را قبول دارم. متوجه این حرف بودم و نباید می رفتم. وقتی آبشناسان به من پیشنهاد کرد به عملیات شناسایی برویم. صلاح ندیدم با او مخالفت کنم. علاقمند بودم به او نه بگویم. ولی فکر کردم اگر آبشناسان را همراهی نکنم، امکان دارد نرفتنم را حمل بر ترس تعبیر کند. به او گفتم: اگر عراقی ها شما را اسیر می کردند و در تلویزیون بغداد ظاهر می کردند، ما به مردمان چه جوابی می دادیم؟ به آنان می گفتیم فرمانده نیروی زمینی مان به عملیات شناسایی رفته بود؟
این اقدام برای ما خیلی سنگین بود. می خواهم این را بگویم به رغم اینکه شهید صیاد از شهید آبشناسان جوان تر بود. ولی ضمن احساس جوانی و تهور و غرور و شجاعت، جانب احتیاط را هم رعایت می کرد. من واژه احتیاط را خردمندی توصیف می کنم.
صیاد گفت: آری... باید می رفتم تا حسن آبشناسان بداند که فرمانده نیروی زمینی هم نمی ترسد.
من که زورم به شهید صیاد نمی رسید، آمدم و یقه حسن آبشناسان را گرفتم.
چون با هم رفیق بودیم، به او گفتم حسن فرمانده نیروی زمینی را کجا بردی؟
گفت: رفتیم همین نزدیکی ها برای شناسایی!
گفتم: اگر این فرمانده نیروی زمینی را اسیر می کردند و در تلویزیون عراق نشان می دادند، چه کسی می فهمد که فرمانده نیروی زمینی چه مرد شجاعی بود. همه فکر می کردند که دشمن پیشروی کرده و آمده ستاد فرماندهی نیروی زمینی را اشغال کرده و فرمانده را به اسارت گرفته.
حسن گفت: می خواستم با چشم خودش ببیند.
به هرحال می خواهم این را بگویم که شهید آبشناسان که در چندین عملیات در کنار او بودم بسیار انسان شجاع، نترس، مخلص، وطن دوست و مکتبی بود. همه این ویژگی ها را داشت. در واقع یک افسر شایسته نیروی مخصوص بود. یک فرمانده خوب و کاردان بود. واقعاً از آنهایی بود که خالصانه و مخلصانه به دنبال دفع تجاوز و بیرون راندن دشمن بود. تا توان داشت خدمت کرد. مدتی بعد هم به منطقه شمال غرب اعزام شد و در عملیات قادر فرماندهی لشکر 23 را به عهده گرفت و در آنجا هم به شهادت رسید.
شهید حسن آبشناسان یک آدم شجاع، مخلص، وظیفه شناس و نسبت به میهن علاقه زاید الوصف داشت. او یکی از شخصیت های نظامی ارزشمند ماست. نظر به اینکه من در جبهه های جنوب مستقر بودم. از زمانی که او به غرب اعزام شد، او را ندیدم. به هرحال او یکی از شهدای گرانقدر ارتش است که جان خود را در راه آزادی میهن فدا کرد. از همان روزهای اول جنگ و تا زمانی که به شهادت رسید در جبهه ها حضور داشت.
منبع مقاله :
ماهنامه فرهنگی تاریخی شاهد یاران، شماره 83



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
خلاصه دیدار پرسپولیس ۱ - چادرملو صفر
play_arrow
خلاصه دیدار پرسپولیس ۱ - چادرملو صفر
خلاصه دیدار هوادار ۱ - استقلال ۲
play_arrow
خلاصه دیدار هوادار ۱ - استقلال ۲
ایران با حمله خود نشان داد با هیچ کسی شوخی ندارد!
play_arrow
ایران با حمله خود نشان داد با هیچ کسی شوخی ندارد!
توضیحات سخنگوی قوهٔ‌قضائیه دربارهٔ دستگیری وکلای کلاهبردار
play_arrow
توضیحات سخنگوی قوهٔ‌قضائیه دربارهٔ دستگیری وکلای کلاهبردار
200 موشک ایران به قلب اسرائیل برخورد کرد!
play_arrow
200 موشک ایران به قلب اسرائیل برخورد کرد!
توضیحات جهانگیر درباره اخاذی با جعل عناوین دولتی
play_arrow
توضیحات جهانگیر درباره اخاذی با جعل عناوین دولتی
اظهارات عراقچی درباره آتش‌بس در لبنان و غزه
play_arrow
اظهارات عراقچی درباره آتش‌بس در لبنان و غزه
ایران چگونه و با چه موشکی اسرائیل را هدف قرار داد؟
play_arrow
ایران چگونه و با چه موشکی اسرائیل را هدف قرار داد؟
پاسخ عجیب بایدن به خوشامدگویی یک خبرنگار
play_arrow
پاسخ عجیب بایدن به خوشامدگویی یک خبرنگار
نامه جعلی به رئیس کل بانک مرکزی برای واریز ۱۰۰ هزار میلیارد تومان
play_arrow
نامه جعلی به رئیس کل بانک مرکزی برای واریز ۱۰۰ هزار میلیارد تومان
عطوان: سیدعلی خامنه‌ای در اوج قدرت و ابتکار ظاهر شد
play_arrow
عطوان: سیدعلی خامنه‌ای در اوج قدرت و ابتکار ظاهر شد
رهبر انقلاب: کار درخشان نیروهای مسلح ما کاملا قانونی بود
play_arrow
رهبر انقلاب: کار درخشان نیروهای مسلح ما کاملا قانونی بود
خاطره شنیدنی سردار حاجی‌زاده از اصرار رهبر انقلاب برای نخریدن موشک‌های شوروی سابق در زمان فروپاشی‌اش
play_arrow
خاطره شنیدنی سردار حاجی‌زاده از اصرار رهبر انقلاب برای نخریدن موشک‌های شوروی سابق در زمان فروپاشی‌اش
ایران نبود، لبنان سال‌ها پیش به اشغال اسرائیل درآمده بود!
play_arrow
ایران نبود، لبنان سال‌ها پیش به اشغال اسرائیل درآمده بود!
خطوط به کار رفته در هنرهای عاشورایی
خطوط به کار رفته در هنرهای عاشورایی