آغازین تکاپوهای استعماری در خلیج فارس

سیاست در جامه ی تجارت

کار تجارت از غرض سیاسی جدا نیست و نمایندگان بازرگانی غالباً مأموران سیاسی اند که به جامه مبدل درآمده اند. تسلط بر راه های تجاری و بازارها پیش درآمد دست اندازی اراضی است... با رقابت های شدید تجارتی که توفان
دوشنبه، 20 آبان 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سیاست در جامه ی تجارت

 سیاست در جامه ی تجارت
 

 

نویسنده: دکتر مرتضی دهقان نژاد




 

آغازین تکاپوهای استعماری در خلیج فارس
«... کار تجارت از غرض سیاسی جدا نیست و نمایندگان بازرگانی غالباً مأموران سیاسی اند که به جامه مبدل درآمده اند. تسلط بر راه های تجاری و بازارها پیش درآمد دست اندازی اراضی است... با رقابت های شدید تجارتی که توفان وار این روزها در سراسر جهان دیده می شود، از دست دادن هر بازار شکستی غیرقابل جبران و پیدا کردن بازار جدید در حکم افزایش تازه ای بر نیروی ملی است. بی اعتنایی در کار ایران یعنی از دست دادن تجارتی که هم اکنون مایه ارتزاق هزاران نفر از هموطنان ما و افراد هندی است و توجه دوستانه در کار ایران نتیجه اش تهیه کار بیشتر برای کشتی ها و کارگران و دستگاه های بافندگی انگلستان است... » (1)
نیم نگاهی به تاریخ تحولات اروپا در قرون میانه حکایت گر وضع اسف بار زندگی در این قاره است. زندگی مردم اروپا تنها در کار روزانه خلاصه می شد. کار شبانه معمول نبود و بیش تر کارگران و مؤسسات در فصل زمستان کار خود را تعطیل می کردند. هجوم اقوام مهاجم و باتلاق های فراوان باعث شده بود که راه ها قابل استفاده نباشد. به همین دلیل در قرون وسطی شهرها و روستاها، بالاجبار کلیه ی وسایل و لوازم مورد نیاز خود را در محل فراهم می کردند. قبل از قرون 12 و 13 به ندرت جمعیت شهرهای مهم از بیست هزار نفر تجاوز می کرد. روستاییان برای نگهداری گوشت، آن را به صورت قورمه درمی آوردند و در مخزن هایی نگهداری می کردند. و چون وسیله ای برای جلوگیری از فساد گوشت وجود نداشت، مجبور بودند از ادویه ی وارداتی از مشرق زمین استفاده کنند، که بسیار گران قیمت بود. (2) در این دوران کار کردن به منظور پیشرفت دادن کارگر در نردبان اجتماعی نبود و کسی برای تهیه ی پول و مال اندوزی کار نمی کرد. قیمت ها مشخص بود و رقابتی در کار نبود. بازرگانان و پیشه وران متشکل می شدند و موازین را مشخص می کردند. در این دوران پول و اعتباری وجود نداشت که کسی کار خود را توسعه دهد. البته این روند واپسگرایی برای همیشه ادامه نیافت و در اواخر قرون وسطی کارگران ابزار خود را بهتر کردند و در کار کشف و اختراعات جدید شرکت جستند. برخی بازرگانان پول فراوان اندوختند و آثار رقابت، تجاوز و فساد آشکار شد. در علوم و صنایع و هنرها پیشرفت های واقعی صورت گرفت. در کشاورزی و معدن کاوی و فلزکاری و دیگر صنایع، گام های مهمی به پیش برداشته شد. ساعت های دقیق و آلات دید و قطب نما از سال های پایانی قرون وسطی بیرون آمدند و زمینه را برای مطالعه در نجوم، کیمیاگری و ریاضیات و پیشرفت علوم جدید فراهم کردند. (3) با گسترش ارتباطات، به ویژه پس از جنگ های صلیبی، کالاهایی مانند فلفل، دارچین، زنجبیل، جوز هندی، زردچوبه(برای نگهداری مواد غذایی و ساختن انواع دارو) ، ابریشم، مخمل، حریر، عطریات، سنگ های قیمتی، مروارید، و ظروف چینی از دو طریق در اختیار اروپاییان قرار می گرفت: یکی از راه خشکی که به راه ابریشم معروف بود و از چین شروع می شد و از طریق آسیای مرکزی و ایران و سوریه، به دریای سیاه ختم می شد. انحصار تجارت امتعه ی این مسیر در اختیار بازرگانان ژنی بود. دیگری راه دریایی معروف به «راه ادویه» بود که از سواحل چین آغاز می شد و از طریق سواحل هندوستان و سیلان به دریای سرخ می رسید و به بندر اسکندریه مصر که محل فعالیت تجار ونیزی بود ختم می شد. از آن جا که اروپا هرگز توانایی تولید ابریشم، قالی، ادویه و بسیاری از ظروف و مصنوعات فلزی را نداشت، به شدت نیازمند به آسیا و امتعه ی شرق بود. (4) ولی بعد از تسلط ترکان عثمانی بر قسطنطنیه(857ق/ 1453م) و راه های ارتباطی شرق و غرب، تجارت شرق و غرب دچار بحران شد. زیرا دریای سیاه که منتهی الیه راه معروف ابریشم بود، به دریاچه ای داخلی تبدیل شد و با بسط قدرت ترکان بر آفریقای شمالی، مصر و بیت المقدس، انتهای جاده ی ادویه تحت سلطه ی آنان درآمد. با این کار دست تجار ژنی، فلورانسی و ونیزی از تجارت این مناطق کوتاه شد، خاصه این ترکان بر مبلغ گمرکات و عوارض راهداری به میزانی افزودند که دیگر مقرون به صرفه نبود. این امر موجب نایابی و گرانی کالاهای شرق در اروپا شد. (5) این عوامل و گزارش هایی که سیّاحان اروپایی مانند مارکوپولو از ثروت و وفور نعمت در مشرق زمین داده بودند(6) و فراگیر شدن نظریه ی کرویّت زمین موجب شعله ور شدن اشتیاق غربیان در یافتن راهی برای رسیدن به شرق شد. این راه باید دو ویژگی عمده می داشت: 1. از حوزه ی اقتدار عثمانی دور باشد؛ 2. به لحاظ اقتصادی به صرفه باشد.
این نیاز و اشتیاق آنان را واداشت که اطلاعات لازم در این زمینه را به صورت علمی جمع آوری کنند و برای این منظور، به جمع آوری کتب جغرافیایی مسلمانان، کتب تاریخی و... استفاده از اطلاعات دریانوردان مسلمان پرداختند. مجموع این تلاش ها آن ها را به این نتیجه رساند که می توان از طریق آب های غربی و با دور زدن قاره ی آفریقا و بدون برخورد با نیروهای عثمانی، به هندوستان دسترسی پیدا کرد. از آن جا که این امر مستلزم گذر از اقیانوس بود، پس کشتی های محکم کاراول را ابداع کردند. حرکت در اقیانوس، به ویژه گذار از خط استوا، نیاز به قطب نما را ضروری ساخت و به دنبال آن، اسلحه ی آتشین اختراع شد که می توانست هرگونه مقاومتی را درهم بشکند. در نهایت، نیاز اروپاییان به امکانات زندگی سبب رشد و پیشرفت تکنولوژی جدید گردید. اولین دولت هایی که با این ابزار پای در راه اکتشافات نهادند، پرتغال، اسپانیا، هلند، فرانسه و انگلیس بودند. نتایجی که از این امر حادث شد به طور خلاصه عبارت بود از:
1. عوض شدن مسیر راه های بازرگانی از دریای مدیترانه به اقیانوس اطلس و هند.
2. واردات فراوان کالا، به ویژه ادویه از شرق به اروپا، و کاهش قیمت آن.
3. انتقال طلا و نقره ی آمریکای مرکزی(تمدن های آزتک و اینکا) توسط اسپانیایی ها به اروپا و رشد طبقه ی متوسط.
4. تأسیس مستعمرات، سبب رونق تولید کالاهای مختلف اروپا و بالا رفتن سطح تولید مصنوعات شد.
5. برای ارتباط با مستعمرات در کشورهای مشرق زمین، شرکت های بزرگ بازرگانی، تأسیس شد که نتیجه ی آن کسب ثروت و سود برای صاحبان سهام هلندی- فرانسوی و انگلیسی بود و برای ملت های آسیا، آمریکا و آفریقا استعمار و استثمار را در پی داشت.
6. ثروت های منتقل شده، طبقه ی جدیدی به طبقات اجتماعی جامعه ی اروپا اضافه کرد. این طبقه ی جدید که «بورژوا» نامیده شد، در سرنوشت اروپا نقش اساسی پیدا کرد.
7. از لحاظ سیاسی، باعث به وجود آمدن ارتش های منظم و ناوگان جنگی مقتدر و امپراتوری های استعمارگر نیرومند شد.
اکتشافات جغرافیایی در مدت کوتاهی، نه تنها اوضاع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جوامع اروپا را دچار تحولات و دگرگونی کرد بلکه در طرز تفکر، جهان بینی و اندیشه ی عملی نیز بسیار مؤثر افتاد. کرویّت زمین مسلّم شد، و قاره ها و اقیانوس ها مشخص و معلوم شدند. ولی از اثرات شوم این تحولات نیز نباید غافل شد و آن رواج برده فروشی بود که ابتدا توسط پرتغالی ها و اسپانیایی ها به وجود آمد و بعداً هلندی ها و انگلیسی ها آن را توسعه دادند. آنان، با کشتی به سواحل آفریقا هجوم می بردند و بومیان سیاه پوست را شکار می کردند و یا قبایل بومی را به جان هم می انداختند و اسرا را از آنان به قیمت ناچیز خریداری می کردند و برای کار در مزارع و یا معادن در بازارهای آمریکا به فروش می رساندند. این دادوستد در حالی که برای دنیای جدید نیروی انسانی تأمین می کرد، باعث ویرانی دهکده های آفریقا و تضعیف جوامع قبیله ای آفریقا و راه گشای نفوذ استعمار و استثمار به این قاره ی زرخیز شد.
بعد از آفریقا نوبت آسیا بود. در سال 893ق(1478م) بارتلمی دیاز، یکی از دریانوردان پرتغالی، سرانجام از دماغه ی امید نیک واقع در منتهی الیه جنوب آفریقا و حد واسط بین دو اقیانوس اطلس و هند گذشت. پس از او، واسکو دوگاما(Vasco da Gama) راه وی را ادامه داد و در 903ق(1497م) با سه فروند کشتی از پرتغال حرکت کرد و با کمک و راهنمای دریانورد معروف عرب، شهاب الدین احمد ابن ماجد، از اقیانوس هند عبور کرد و در 904ق(1498م) وارد بندر کالیکوت واقع در مالابار(سواحل جنوب غربی هندوستان) ‌شد. در این راه خشونت بسیاری به کار برد که شرح آن از حوصله ی این گفتار بیرون است. او سرانجام پس از دو سال دریانوردی با کشتی های پُر از ادویه در سال 905ق(1499م) وارد لیسبون شد. سودی که از این مسافرت عاید پرتغالی ها شد شش برابر مخارج آن بود. این سود، سرآغازی برای استثمار و استعمار شوم غربیان در مشرق زمین بود. آن چه در این سفرهای تجاری مورد توجه بود، به چنگ آوردن سهل و آسان طلا و نقره و مال التجاره بود. چنان که گاما در سفر دوم خود به هندوستان، نهایت شقاوت و سنگدلی را به کار برد و برای به دست گرفتن انحصار تجارت در سواحل هند به هر جنایتی دست زد. برای مثال، در 908ق(1502م) با ناوگانی مجهز به کشتی های جنگی عازم هندوستان شد و در سواحل هند به از بین بردن کشتی های اعراب پرداخت. معروف است که ناوگان وی به یک کشتی مسافرتی بنام«مریم» (مری) برخورد کرد که چند صد زائر را از مکّه به هندوستان باز می گرداند. او برای مرعوب کردن مسلمین و هندوها دستور داد این ناو مسافربری را در دریا آتش زدند؛ در حالی که صدها زن و مرد و بچه ی بی گناه در لهیب آتش می سوختند او از ناو خود نظاره گر این صحنه بود. به دنبال آن، ناوهای تجاری را با محصولات و ملوانان آن آتش زدند. او لب و گوش اسرا را برید و به جای گوش اسیری، گوش سگ قرار داد و وی را پیش راجه فرستاد. (7) به دنبال گاما در سال 916ق(1510م) آلبوکرک به شرق آمد و بندر گوا را مرکز مستعمرات خود قرار داد. او در مالاگا و جاوه و جزایر ملوک پایگاه تأسیس کرد و کنترل راه دریایی هندوستان به چین را در دست گرفت و با تسلط بر مسقط و عدن و جزیره ی سُقُطرا در مدخل دریای سرخ، راه ارتباطی مصر با اقیانوس هند را تحت تسلط خود درآورد. پس از آن عازم خلیج فارس شد و پس از غارت و تخریب و سوزاندن شهر و کشتی ها و بریدن گوش و بینی اسرا در مسقط که جزو متصرفات حاکم هرمز بود، عمان و سایر سرزمین های این منطقه را مورد حمله قرار داد و بی رحمانه ساکنان این مناطق را قتل و غارت کرد. (8) سرانجام جزیره ی هرمز را تصرف کرد و حاکم آن را متعهد گرداند که مبلغ پنج هزار زرافین(واحد پول پرتغال) غرامت بپردازد و سالیانه مبلغ 15هزار زرافین نیز خراج بدهد و کالاهای پرتغالی از پرداخت عوارض گمرکی معاف باشند و کشتی های آن ها در خلیج فارس بدون اجازه ی پرتغالی ها به داد و ستد نپردازند. (9)
پرتغالی ها در سال 913ق(1507م) مالک الرقاب هرمز شدند و سپس بندر گمبرون(بندرعباس) را برای دادو ستد با مناطق داخلی ایران مرکز تجارتی خود قرار دادند. (10)
در این زمان شاه اسماعیل صفوی(906-903ق) بر ایران حکومت می کرد و با توجه به این که درگیر جنگ با دولت عثمانی بود امکان حضور در خلیج فارس را نداشت. بدین ترتیب، استعمار با توسل به قدرت نظامی، ایران را از جنوب مورد تهاجم قرار داد. بعد از اخراج پرتغالی ها در 1031ق(1622م) انگلیسی ها جای آن ها را گرفتند. حضور انگلیسی ها در شرق از جهتی جالب است، و آن این که بر اثر ازدواج چارلز دوم(1097-1071ق/ 1685 -1660م) پادشاه انگلستان با کاترین براگانزا، دختر پادشاه پرتغال، شهر بمبئی در هندوستان و بندر طنجه در مراکش به عنوان جهیزیه به تصرف پادشاه انگلستان درآمد. انگلیسی ها از موقعیت به دست آمده استفاده کردند و موفق شدند بر فرانسوی ها که قبل از آنان به هند آمده بودند پیروز شوند و هندوستان را کاملاً مطیع خود کنند. در مراکش با تسلط بر طنجه از نظر نظامی و اقتصادی عبور و مرور در تنگه ی جبل الطارق، سواحل اسپانیا و دریای مدیترانه را تحت نظر قرار دادند. این دولت سرانجام موفق شد اسپانیا را در قرن شانزدهم، هلند را در قرن هفدهم، و فرانسه را در قرن هجدهم از عرصه ی رقابت بیرون راند، و با کمک نیروی دریایی برتر خود حضور استعماری خود را بر جهان، به ویژه منطقه ی اقیانوس هند، تحمیل کند.

روابط دولت استعمارگر انگلیس با ایران

نفوذ انگلیس در شرق محدود به حدود هندوستان نشد، و به خلیج فارس و مرزهای شرقی و جنوب شرقی ایران نیز گسترش یافت.
پس از آغاز قرون معاصر 1204ق/ 1789م و انقلاب فرانسه و گسترش حوزه ی نفوذ فرانسه و روسیه به مرزهای ایران(روسیه: قفقاز؛ فرانسه: مصر و سوریه؛ انگلستان: هندوستان) ، این کشور محل تلاقی و برخورد قدرت های بزرگ استعماری شد، که در این میان، رقابت های بین روس و انگلیس از اهمیت بیش تری برخوردار است. زیرا هم چنان که انگلیسی ها به تثبیت مرزهای خود در هند مشغول بودند و تلاش می کردند این کشور زرخیز را در انحصار خود قرار دهند، مقابله با سه دولت نیز در دستور کار آنان قرار داشت:
1. ایران: انگلستان نسبت به ایران از دو منظر نگاه می کرد:
الف: حفظ مرزهای هند از تهاجم احتمالی ایرانیان، روس ها و فرانسویان از طریق خاک ایران؛
ب. از جنبه ی اقتصادی و بهره مندی از امکانات موجود در این کشور، که شامل بازار داخلی و استفاده از ویژگی ارتباطی آن بود.
در خصوص موضوع اول اگرچه در زمان قاجار به دلیل ضعف مفرط دولت، امکان تهاجم از سوی ایران وجود نداشت، با وجود این، انگلستان در قضیه ی هرات با چنان وسواس و جدیتی به مقابله با ایران پرداخت که به خوبی نشان می داد، نمی خواهد خطر احتمالی حضور ایران را در مرزهای شرقی نادیده بگیرد. این عقیده نیز در بین انگلیسی ها وجود داشت که عامل حرکت محمدشاه در سال 1253ق(1837م) به سوی هرات، روس ها بوده اند. (11) آنان این بیم را داشتند که با گسترش حوزه ی اقتدار ایران در افغانستان، روس ها از همان امتیازاتی که در نتیجه ی دو قرارداد گلستان و ترکمانچای در ایران برخوردار شده بودند، در خاک افغانستان نیز برخوردار شوند. (12) خاصه این که تا آن روز دولت ایران از عقد قرارداد تجاری با انگلیسی ها بر اساس امتیازات تجاری داده شده به روس ها پس از ترکمانچای، خودداری کرده بود. محمدشاه سرانجام در اثر کارشکنی انگلیسی ها در 19 جمادی الثانی سال 1254ق(1837م) پس از ده ماه محاصره ی هرات، بی نتیجه به مشهد بازگشت. محمدشاه در بیان علت ترک محاصره، در اعلامیه ی خود می گوید:
«... جنگ شما با هرات باعث خرابی امر انگلیس در هند خواهد بود و کشتی های جنگی آنها به خاک ما که جزیره خارک باشد آمدند که اگر از هرات برنگردید ما به فارس و کرمان لشگر می کشیم... در این وقت قشون ما دو سال است که در سفر است، با افغانان و اوزبک که کمک افغانها بودند حرب می کردند و با انگلیس که دولت بزرگی است صلاح حرب، ندانستیم و برگشتیم... » (13) به دنبال آن، دولت ایران میرزا حسین خان آجودانباشی را در سال 1254ق(1838م) به مأموریت به دربارهای اتریش و فرانسه و انگلستان فرستاد تا از رفتار غیرعادلانه ی دولت انگلستان و به ویژه سرجان مک نیل، سفیر این کشور در ایران، شکایت کند، که پرداختن به این موضوع از حوصله ی این تحقیق خارج است. سرانجام این آمد و شدها، عقد قرارداد تجارتی در 11 رمضان 1257ق(28اکتبر 1841م) بود که ماحصل آن، به دست آوردن همه ی امتیازاتی بود که روس ها از طریق قرارداد ترکمانچای کسب کرده بودند، مانند؛ مجاز بودن ارسال هرگونه کالا به کشورهای دیگر، دریافت عوارض گمرکی بر اساس عوارضی که از دول کامله الوداد دریافت می شد و عدم مطالبه ی عوارض دیگر به هیچ اسم و رسم از تجار یکدیگر، و ایجاد کنسول خانه در تهران، تبریز و بوشهر. (14)
دولت ایران سرانجام در تاریخ 1273ق(1856م) به وسیله ی شاهزاده حسام السلطنه شهر هرات را به تصرف درآورد. ولی انگلستان بار دیگر به بهانه های واهی و تهدید متوسل شد، روابط خود با ایران را قطع کرد و به ایران اعلان جنگ داد. آن ها جزیره ی خارک، بوشهر و محمّره را تصرف کردند و به طرف اهواز پیشروی کردند. سرانجام دولت ایران مجبور شد در تاریخ 1273ق(1856م) معاهده ی پاریس را امضا کند و در مقابل خروج انگلیسی ها از بنادر و جزایر ایران، هرات و افغانستان را تخلیه کند و پس از آن از هرگونه ادعایی نسبت به آن ها صرف نظر کند. (15)
در حقایق الاخبار ناصری شروط رادکلیف(Radcliff) ، سفیر انگلستان در اسلامبول، برای مذاکره با امین الملک، سفیر ایران، این گونه بیان شده است: «اولاً علاوه بر اینکه دولت ایران مداخله در افغانستان ننماید و زیان آنجا را از عهده برآید. چنانچه فی مابین ایران و افغانستان مخاصمتی روی دهد اصلاحش به صواب دید کارگزاران انگلیس باشد. دیگر عهدنامه تجارتی تجدید شود و در همه شهرهای ایران قنسول انگلیس متوقف باشد دیگر مطالعات تبعه انگلیس را هر چه از متعلقات دولت ایران باشد، بدون تعطیل به حیطه وصول رسد دیگر بندرعباس را به نوعی که خواهش و رضای سعیدخان امام مسقط باشد به او واگذار شود دیگر آنکه از صدراعظم دولت ایران اموری که مخالف دوستی و مواحدت دولتین فخیمتین بود ظاهر گردیده مشارالیه از صدارت معزول و این خدمت به دیگری مفرض و مرجوع آید. » (16)
اما حرکت دیگری که انگلستان در جهت حفظ منافع خود در ایران انجام داد، حمایت از این کشور در حدی بود که می توانست از منافع بریتانیا در مقابل ماشین جنگی روس ها و حمله ی آنان به هند، دفاع کند. (17)
درباره ی سیاست های حمایتی انگلستان از هند و چگونگی برخورد با ایران دو نظر عمده وجود داشت: نظر گروهی مانند گروته(Hugo Grothe) آلمانی که پس از شرح خلاصه ای از اقدامات بریتانیا در رابطه با ایران می نویسد:« انگلستان مدتهاست نقشه تصرف تمام یا قسمتی از جنوب ایران را در سر می پروراند. » (18)
و نظر دوم که ویلهلم لیتن هم وطن او ابراز کرده و معتقد است، انگلستان به هیچ وجه نمی خواست در ایران پیشروی کند و محافل مالی انگلستان در جست و جوی نواحی جدیدی نبودند، و انگلستان فقط به فکر حفظ قدرت خود در خلیج فارس و تبدیل ایران به عنوان ناحیه ای بی طرف برای حفظ آرامش هندوستان بود. (19)
دخالت های نظامی انگلستان در خاک ایران را با دلایل متعدد، از جمله حضور روس ها در شمال توجیه می کنند، هم چنان که لرد کرزن می نویسد:« ایرانیان رفته رفته با وضوح کامل پی می برند که بریتانیا طالب یک وجب از خاک ایشان نیست ولی شمالی ها که در همسایگی اند و صاحب قدرتی سرشار، از استعمال زور در انجام دادن منظورهای خود مضایقه ندارند و حال آنکه انگلستان در نقطه ای دوردست واقع شده است و از این رو اسباب قدرت نمایی آشکار فراهم ندارد. » (20)
در مجموع، انگلستان بیش تر علاقه مند بود به ایران هم چون دیوار حایلی بین متصرفات و مناطق تحت حمایت ارزشمند خود در سواحل خلیج فارس، هند و دولت مقتدر روسیه و دیگر دولت های اروپایی بنگرد، تا این که آن را به مستعمره یا سرزمین اشغالی خود تبدیل کند و خود با قدرت های یاد شده هم مرز شود.
برخی از آنان نیز اعتقاد داشتند، بریتانیا در آن سوی مرزی که سیک ها در سابق جایگزین بودند منافعی ندارد و دفاع از هند را باید در کرانه ی سند بنیان نهاد. (21) در عین حال که معتقد بودند باید از ایران در مقابل روسیه حمایت کنند، ولی از نظر سیاسیون انگلیس باید با هرگونه اعمال قدرت ایران در مرزهای سیستان، هرات، مکران، و خلیج فارس مقابله می شد. (22) اولین اقدام انگلستان برای مهار فرانسه و ایران در حمله به هند و ایجاد روابط تجاری، فرستادن سرجان ملکُم به ایران بود، که نتیجه ی آن عقد معاهده ی ملکم و صدراعظم ایران، ابراهیم خان کلانتر بود که موارد زیر را مطرح کرد:
1. آنکه به صورت ممتاز اتحاد کامل و دوستی و یگانگی که در آیینه جاودانی نقش بسته است، همیشه ثابت و برقرار شد.
2. هرگاه پادشاه افغانستان قصد کند که به ممالک هندوستان به حمله بپردازد از ممالک اعلیحضرت پادشاه ایران یکدسته قشون دلیر به دفع او مأمور شود.
3. هرگاه پادشاه افاغنه جانب صلح و دوستی را با پادشاه جمشیداقتدار، مفتوح سازد باید بدواً تعهد نماید که به ممالک هندوستان حمله نبرد.
4. هرگاه یکی از سلاطین افغان یا فرانسه با دولت ایران به جنگ بپردازد پادشاه انگلیس باید به قدر کفاف اسلحه و مایحتاج جنگ در اقرب زمان به یکی از بنادر فارس بفرستد.
5. هرگاه دولت فرانسه بخواهد یکی از جزایر خلیج فارس را متصرف شود قشون ایران با مدد قشون انگلیس ایشان را از آن جزیره بیرون کنند و اگر از فرانسه تقاضا شود که محلی برای توقف به آن ها داده شود دولت ایران قبول نکند. (به تاریخ ماه جدی 1216ق/ ژانویه 1801م) (23) .
به علاوه، جان ملکم از آن جا که در واقع فرستاده ی کمپانی هند شرقی بود، در گزارش محرمانه ای تحت عنوان The Melvike papers در سال 1215ق(1800م) تحلیلی اجمالی از وضع بازرگانی داخلی ایران ارائه داد. او در این گزارش تولیدات ایران را ابریشم، پارچه های پنبه ای ضخیم، و پارچه های کم رنگ و پررنگ و قالی، نمک، پارچه های پنبه ای، شال کرمان، پارچه های زبر و غیره، شمشیر و سایر سلاح های نظامی، زین، ساز و برگ اسب، چرم، آلات شیشه ای، گوسفند و پوست برّه، وسایل آهن، اجناس طلایی و نقره ای و میناکاری می داند که در شهرهای اصفهان، یزد، کاشان، شیراز، همدان و رشت، قزوین و کرمانشاه تولید می شود. او تولیدات شهرهای مختلف ایران را چنین برمی شمرد: تهران: پوست بره؛ اصفهان: پارچه های زری دوزی، پارچه های پنبه ای ضخیم، کم رنگ و پررنگ، زین و شمشیر، ظروف طلایی، نقره ای، استیل، برنجی؛ یزد: ابریشم، قالی، نمد، شال، پارچه های ضخیم پنبه ای و علاوه بر این ها چند کالای تولیدی جدید، معدن سرب، رگه های معدن مس و آهن؛ شیراز: توپ، پیستول شمشیر و سایر سلاح های نظامی، شیشه آلات، گوسفند و پوست بره برای کلاه، وسایل طلایی و نقره ای، میناکاری و پارچه های ضخیم، لحاف دوزی، تنباکو؛ کاشان: کالاهای ابریشمی و قالی؛ همدان: چرم، نمد، زین و پارچه های ضخیم؛ رشت: ابریشم، عرق گیر و لحاف دوزی؛ مازندران: معادن آهن؛ خراسان: معدن مس و...
ملکم تجارت خارجی ایران را با کشورهای هند، عربستان و روسیه، عثمانی، کابل و بخارا مورد توجه قرار داده است و می نویسد:« صادرات هند به ایران بیست و شش لک روپیه بود در حالی که واردات ایران از هند پانزده لک روپیه بوده است. واردات ایران از دریای احمر و عربستان در حدود سه لک(دو لک و بیست هزار روپیه) و واردات ایران از سواحل جنوبی خلیج فارس دو لک روپیه بود. زوّار ایران که به مکه مشرف می شوند معادل حدود شش لک روپیه کالا با خود به عربستان می بردند، ایران سالانه حدود بیست لک روپیه کالا از روسیه وارد می کرد و صادراتی نیز به آن کشور داشت. از ترکیه 35 لک روپیه واردات داشت و سالانه مبالغی کالا به وسیله ی تجار ایران به عثمانی صادر می شد.
بنا به ارزیابی ملکم، حدود ده لک روپیه ی مسکوک، تنها به وسیله ی زوّار ایرانی وارد بغداد می شد. ایران چهل لک روپیه کالا از کابل وارد می کرد و در حدود چهل لک نیز به آن کشور کالا و پول صادر می کرد. پنج لک هم از سرزمین بخارا به ایران صادر می شد.
در نهایت، اعتقاد دارد« مبلغ سالانه ی واردات و صادرات ایران از دو و نیم میلیون استرلینگ تجاوز نمی کند و اگر توجه شود که دست کم نیمی از این مبلغ از طریق این مملکت وارد ممالک دیگر می گردد، معلوم می گردد که مقدار تجارت این مملکت بسیار کم است. و اگر این مملکت حالت آرامش پیدا کند و دولت از پیشه ها و تولیدات حمایت نماید، می توان مقدار این بازرگانی را به سه برابر رسانید... » (24)
ولی با بسته شدن معاهده ی اجمالی بین ایران و انگلستان در سال 1216ق/ 1801م(25) دروازه های مملکت به روی تجّار خارجی(در این جا به طور اخص انگلیس) گشوده شد. پس از انعقاد قرارداد گلستان انگلستان توانست از زمینه های اختلاف ایران و روسیه بهره برداری کند، حجم صادرات خود به ایران را افزایش داد و مقدار زیادی کالای انگلیسی و هندی را از طریق خلیج فارس و بوشهر به بازارهای ایران سرازیر کرد. کشتی های بریتانیایی، متاع انگلیسی، هندی و چینی در این بندرگاه تخلیه می کردند و کاروان های شتر و قاطر، آن کالاها را از طریق راه امنی که به شیراز می رفت به آن شهر بزرگ بازرگانی می رساندند.
در سال 1238ق(1822م) ارزش کالاهای تخلیه شده در بوشهر به حدود 600هزار پوند استرلینگ رسید. در قبال کالاهای تخلیه شده، انگلیسی ها و هندی ها فقط شمش طلا، مسکوکات و مروارید دریافت می کردند. سپس راه اندازی راه تجاری طرابوزان- ارزالروم- تبریز که حدود سیصد کیلومتر کوتاه تر از راه گرجستان بود و از قلمرو عثمانی می گذشت، موجب شد که کالاهای انگلیس، در طول فقط 22 روز از طریق خشکی به تبریز انتقال یابد. (26) نتیجه ی آن افزایش سطح صادرات کالاهای انگلیسی به ایران بود، به طوری که در فاصله ی سال های بین 1239 -1236ق(1820 تا 1823م) یکی از تجارتخانه های منچستر سالانه معادل 100، 000 لیره پارچه ی پنبه ای از طریق ترکیه به ایران ارسال می کرد که به سرعت به فروش می رسید. (27)
انگلیسی ها با استفاده از راه طرابوزان به ایران، توانستند با قیمتی پایین تر از نرخ کالاهای روسی، «بازارهای ایران را پر از اجناس ارزان تر» و مرغوب تر انگلیسی کنند. (28) به ویژه این عمل با انتخاب جیمز برانت در سال 1246ق(1830م) به عنوان کنسول انگلیس در طرابوزان و راه اندازی کشتی های بخار در دریای سیاه در 1252ق(1836م) فوق العاده تسریع شد و موجب شد بازارهای شهرهای شمالی ایران به خصوص تبریز از کالاهای ساخت انگلیس اشباع شود و مازاد آن به سرعت به شهرهای کوچک ایران سرازیر شود. چنان که بروگشن درباره ی بازار سلطان آباد می نویسد:« با وجود این که این شهر فقط سه هزار نفر جمعیت دارد، مملو از کالاهای انگلیسی به خصوص منسوجات است... » (29) .
چارلز بورجس(Burgess) از تجّار معروف انگلیسی که در 1244ق(ژانویه 1828م) در تبریز ماندگار شد، با جلب اعتماد دولتمردان ایرانی توانست علاوه بر خرید و فروش کالاهای رایج، واسطه ی خرید اسلحه برای ارتش ایران شود تا این که در سال 1252ق(1836م) 30، 000 لیره پول ایران را که از طرف دولت در اختیارش قرار گرفته بود، در لندن خرج کرد و دیگر به ایران برنگشت.
در سال 1246ق(1830م) مقدار کالایی که به شهر تبریز وارد شد مبلغ 15 کرور تومان بود که شامل پارچه های ماهوت، ابریشمی، چلوار، حوله و پارچه های ارزان قیمت دیگر می شد.
واردات بی حد و حصر کالا به تبریز و نبودن خریدار باعث شد که تجّار خارجی از تمدید اعتبارنامه ی تجّار ایرانی خودداری کنند که نتیجه ی آن، ورشکست شدن تاجران ایرانی و گشایش تجارتخانه های خارجی بود. از سوی دیگر، حضور تجّار خارجی(انگلیسی) باعث شد زمینه های تولید صنعتی کشور نیز عوض شود. (30)
برای مثال با توجه به آمار زیر:

1298ق/ 1880م

1266ق/ 1850م

اقلام صادراتی

18درصد

38 درصد

ابریشم و تولیدات آن

1درصد

23درصد

منسوجات پنبه ای و ابریشمی

5درصد

4 درصد

تنباکو

26 درصد

ــــــــ

تریاک


ملاحظه می شود که در سال 1266ق(1850م) تریاک جایی در صادرات ایران ندارد در حالی که سی سال بعد 26 درصد صادرات کشور را شامل می شود و میزان ابریشم صادراتی به 18 درصد تقلیل می یابد که آن هم به صورت پیله ی خام بود.
در جنوب نیز وضعیت بهتر نبود و در سال 1276ق(1860م) از طریق بوشهر نیز حدود پنج میلیون تالر کالای ساخته شده از قبیل انواع قماش (مانند چلوار، چیت، انواع پارچه های پشمی و فاستونی) به ایران وارد شد. هجوم کالاهای انگلیسی کار را به آنجا کشاند که در پاره ای مواقع، قماش انگلستان در ایران ارزان تر از منچستر یا لندن به فروش می رسید. (31)
تولیدات ماشینی انگلستان در جنوب، شمال، شمال غربی و شرق ایران، بازار محصولات دستی ایران را درهم کوبید.

حاصل کلام

پس از اکتشافات جغرافیایی و دست یابی اروپاییان به تکنولوژی جدید، جهان شاهد تحولات تکنولوژیکی بود که پیش از آن سابقه نداشت. کشورهای اروپایی با توجه به نظریه ی اقتصاد مر کانتیلیستی که معتقد بود قدرت دولت ها به میزان ذخایر طلا و نقره ی آنان بستگی دارد، تلاش کردند به هر طریق بر ذخایر خود بیفزایند. برای این کار ابتدا به راه اندازی کشتی های تجاری به سوی مشرق زمین پرداختند و از آن جا که هیچ دولتی دارای چنان سرمایه ای نبود که بتواند به تنهایی به چنین کاری اقدام کند، اقدام به ایجاد شرکت های بزرگ سهامی کردند که پول افراد جامعه را می گرفت و آنان را در سود حاصل از تجارت شریک می کرد. به این ترتیب، دولت ها به بهانه ی حمایت از سرمایه ی ملت خود و باز کردن راه های تجاری، به هر کار ناشایستی از برده ساختن مردم بومی، تا غارت سرزمین های آنان به نام تجارت، دست زدند. برای ایرانیان، خلیج فارس نخستین مکانی بود که کشتی های این استعمارگران در آن لنگر انداختند. همان طور که گفته شد نخست پرتغالی ها آمدند، که به قول هندی ها«جای خوشوقتی است که تعداد پرتغالیها از تعداد ببرها و شیرها زیادتر نیست و الا نوع بشر را از روی پهنه زمین نابود می کردند» و سپس انگلیسی ها آمدند. هرچند انگلیسی ها آخرین دولت اروپایی بودند که به عرصه ی استعمار وارد شدند ولی از دیگران موفق تر بودند و سایه ی شوم استعمار آنان برای قرن ها بر مردم جهانه سایه انداخته بود. آنان کار خود را با راهزنی دریایی شروع کردند چنان که دریانورد مشهور آنان، فرانسیس دریک، که کارش راهزنی دریایی بود پس از شکست دادن ناوگان دریایی اسپانیا در نبرد دریایی آرمادا و به دست آوردن غنائم فراوان، از طرف دولت انگلستان لقب«سر» گرفت. دولت انگلستان نشان داد که اگر دزدی دریایی هم در مسیر منافع دولت انگلستان باشد، دزد دریایی معروف هم می تواند به بالاترین عنوان اشرافی در انگلستان نائل شود. این امر نشان داد که تنها مسأله ی مهم برای استعمار، به دست آوردن منافع به هر قیمتی است؛ و این، واقعیت تلخ استعمار قدیم و جدید است. آنان دوست یا دشمن ندارند، آنان منافع دارند. در این میان، از آن جا که بخشی از این منافع بین مردم این کشورها تقسیم می شود، آنان نیز شریک در این غارت هستند لذا هرگز اقدام جدی از طرف مردم این کشورها برای جلوگیری از استعمار و استثمار صورت نگرفته و نخواهد گرفت، لذا مردم تحت سلطه باید خود راهی برای رهایی به دست آورند.

پی نوشت ها :

1. کرزن، جرج. ن(1362) ایران و قضیه ایران، ترجمه ی وحید مازندرانی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، ج1، ص 245 و ج2، ص 720.
2. دورانت، ویل(1366) . تاریخ تمدن، ترجمه ی ابوالقاسم پاینده، ابوطالب صارمی، ابوالقاسم طاهری، تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چاپ اول، جلد4(بخش اول) ، ص 1126.
3. برینتون، کلارنس کرین؛ کریستوفر، جان؛ ولف، ربرت لی( 1340) ، تاریخ تمدن غرب و مبانی آن در شرق، ترجمه ی پرویز داریوش، تهران: ابن سینا، ج1، ص 247.
4. برای اطلاع بیش تر رک. پالمر، رابرت روزول(1349) ، تاریخ جهان نو، ترجمه ی ابوالقاسم طاهری، تهران: امیرکبیر، ج1، ص121.
-مورا، آندره(1340) . تاریخ امریکا، ترجمه ی نجفقلی معزی، تهران: اقبال، ص 107.
-حسن، هادی(1358) . تاریخ دریانوردی ایرانیان، ترجمه ی گیو آغاسی، تهران: کشتیرانی ملی آریا، ص 179.
-کاسمینسکی(1353) . تاریخ قرون وسطی، ترجمه ی مهندس صادق انصاری، تهران: نشر اندیشه؛ بلوخ مارک(1363) . جامعه فئودالی، ترجمه ی بهزاد باشی، 2 ج. تهران: آگاه.
5. ووسنیچ، وین(1346) . تاریخ امپراطوری عثمانی، ترجمه ی سهیل آذر. تهران: کتابفروشی تهران، ص 12.
6. مارکوپولو در سفرنامه ی خود که به نام عجایب منتشر شد، درباره ی برخی شهرهای شرق می نویسد:« تبریز، ... این شهر از همه شهرها پرجمعیت تر و آبادتر است شغل عمده ساکنان آن بازرگانی و کارخانه داری است... هرمز... ، این شهر محل رفت و آمد و دادو ستد بازرگانان هندی است که با خود ادویه و دارو و سنگهای قیمتی و مروارید و منسوجات زربفت و عاج و کالاهای دیگر می آورند... زیپانکو(ژاپن) ... طلا بحد وفور وجود دارد و گویی منابع آن تمام شدنی نیست» . رک. پولو، مارکو(1350) . سفرنامه مارکوپولو، ترجمه ی حبیب الله صحیحی، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ص 31.
7. اولسن، اوریان(بی تا) . اکتشافات جغرافیایی، ترجمه ی مشایخی، تهران: کتابفروشی زوّار، صص 67-166.
8. نشات، صادق(1344) . تاریخ سیاسی خلیج فارس. تهران: کانون کتاب، ص 97.
9. ویلسن سر آرنولد(1348) . خلیج فارس، ترجمه ی محمد سعیدی. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ص 129.
10. رک:قسمتی از ماجرای خلیج فارس» ، یادگار، سال چهارم، شماره ی اول تا سوم، 1326.
11. سرپرسی سایکس می نویسد:« ... پیروزی های روسیه بر ایران، دولت شکست خورده را تحریک نموده بود که حیثیت از دست رفته را در جای دیگر به دست آورد. دشمن قبلی او هم وی را در این تمایل طبیعی اغوا می کرد... » سایکس، ژنرال سرپرسی (1366) . تاریخ ایران، 2ج، ترجمه ی سیدمحمدتقی فخر داعی، چ3، تهران: دنیای کتاب، ج2، ص 469.
12. نوایی، عبدالحسین(1369) . ایران و جهان. تهران: نشر هما، ج2، ص 341.
13. سپهر، لسان الملک(1343) . ناسخ التواریخ، 3 ج، به اهتمام جمشید کیانفر، تهران: اساطیر، ج2، صص 328 و 329.
14. هنت، کاپیتان(1362) . جنگ ایران و انگلیس، ترجمه ی حسین سعادت نوری، با حواشی عباس اقبال، تهران: دنیای کتاب، ‌ص 32.
15. سرابی، حسین بن عبدالله(1344) . مخزن الوقایع، شرح مأموریت و مسافرت فرخ خان امین الدوله، به کوشش کریم اصفهانیان و قدرت اله روشنی. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، صص 25-33.
16. خورموجی، محمدجعفر(1344) . تاریخ قاجاریه، تهران: زواره، ص 195.
17. ولی در عین حال مایل نبودند ایران کشور قدرتمندی شود، همان طور که دنیس رایت می نویسد:« پس از آن که روس ها طی جنگی در سال 1812 از ایران شکست خوردند، یکی از مقامات انگلیسی از این که علت این شکست را تعلیمات نظامی و کمکهای دیگر بریتانیا دانسته به یکی از مقامات مسؤول می نویسد: آیا این خردمندانه است که ما اسلحه به این مسلمانان وحشی بدهیم و به جانبداری از آنها با برادران مسیحی خود جنگ کنیم؟» سپس رایت می نویسد:« بنابراین جای شگفتی نبود که سفیر انگلستان از همکاری و کمک نظامی به ایران خودداری کرد و هرگونه عملیات بر ضد روس ها را از ایران ممنوع کرد. » نک: رایت، سر دنیس(1361) . نقش انگلیس در ایران، ترجمه ی شایگان ملایری، صص 52، 53.
18. گروته، هوگو(1369) . سفرنامه، ترجمه ی مجید جلیلوند، تهران: نشر مرکز، ص 278.
19. لیتن، ویلهلم(1367) . ایران از نفوذ مسالمت آمیز تا تحت الحمایگی، ترجمه ی مریم میراحمدی، چ1، تهران: انتشارات معین، ص 164.
20. کرزن، لرد(1362) . 1/ 300. این مطلب به هیچ وجه صحیح نیست، زیرا دولت انگلیس به طرق مختلف زمینه های جدا شدن هرات را که حتی بر اساس کتیبه ی بیستون جزو شاهنشاهی ایران بود، فراهم کرد. این جدا از دخالت های استعماری این دولت مانند گرفتن امتیازات بازرگانی، حق قضاوت کنسولی، تجاوزات پی در پی به جنوب ایران، تحریک ایالات و عشایر بر ضد حکومت مرکزی... و موارد بی شمار دیگر است.
21. کاظم زاده، فیروز(1371) . روس و انگلیس در ایران 1862-1914: پژوهشی درباره امپریالیسم، ترجمه ی دکتر منوچهر امیری، تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، صص 11، 20، 21.
22. کاظم زاده، همان: 20.
23. هدایت، مهدی قلی(مخبرالسلطنه) (1363) . گزارش ایران. تهران: نشر نقره، ص 42.
24. عیسوی، چارلز(1362) . تاریخ اقتصادی ایران، ترجمه ی یعقوب آژند. تهران: گستره؛ گزارش ملکم، 1800م، صص 404، 414.
Malcolm,Sir John(1829) . The History of Persia,vol. 2,p. 528
25. البته معاهدات گلستان و ترکمانچای با روسیه در سال های 1812 و 1828میلادی و معاهده ی بازرگانی ایران و انگلیس در سال 1821 منعقد شد.
26. نامه ی ویلاک به کاستلریک(سال 1820) به نقل از عیسوی، چارلز(1362) . تاریخ اقتصادی ایران، صص 145-146، نیز نگاه کنید به رایت، دنیس(1361) . انگلیسیان در ایران، پیشین، ص 94.
27. گزارش ویلاک به کایینگ، مارس 1823 به نقل از عیسوی، همان.
28. رایت، همان: 94.
29. بروگش، هینریش(1367) . سفری به دربار سلطان صاحبقران، ترجمه ی مهندس کردبچه، تهران: انتشارات مؤسسه اطلاعات، ج1، ص 344. راه ترابوزان- ارزالروم- تبریز با قرارداد ادرنه امکانات تجاری انگلیس را افزایش داد، زیرا این راه به انگلیسی ها امکان می داد بتوانند در گرجستان، ارمنستان و آذربایجان نیز با روس ها رقابت کنند و حبل المتین (شماره ی 38، سال هشتم، ص 21) نیز آورده است که حتی بازارهای دورافتاده ای مانند سیستان نیز توسط کالاهای تجّار انگلیسی انباشته شده است.
30. در زمان محمدشاه با تیره شدن روابط ایران و انگلیس، کالاهای انگلیسی تحریم شد ولی سودی نداشت. نامه ی الیس به پالمرستون 1836 آورده است، شاه(محمدشاه) به همه چیز مشتبث می شود تا از مصرف تولیدات اروپایی جلوگیری کند و تولید ایران را مورد تشویق قرار دهد( به نقل از عیسوی، همان:‌118) .
31. بروگش، همان: 2/ 727.

منبع مقاله: نشریه کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره 179




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.