واکاوی دلایل ضعف لابی های ایرانی در امریکا

سیاست خارجی آمریکا به صورت یک تعامل پیچیده میان گروه های ذی نفوذ، لابی ها، سیاستمداران و تصمیم گیران حاکم تنظیم می شود که در این روند نقش لابی ها بسیار پر رنگ و مهم است. به همین جهت، اکثر گروه های ذی نفع
چهارشنبه، 29 آبان 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
واکاوی دلایل ضعف لابی های ایرانی در امریکا
واکاوی دلایل ضعف لابی های ایرانی در امریکا

 

نویسنده: علیرضا کوهکن




 

چکیده

سیاست خارجی آمریکا به صورت یک تعامل پیچیده میان گروه های ذی نفوذ، لابی ها، سیاستمداران و تصمیم گیران حاکم تنظیم می شود که در این روند نقش لابی ها بسیار پر رنگ و مهم است. به همین جهت، اکثر گروه های ذی نفع دارای لابی هایی در آمریکا هستند. اما ایرانیان از وجود یک لابی قدرتمند بی بهره اند. سؤال اصلی این نوشتار، چرایی نبود یک لابی مؤثر ایرانی در آمریکاست. در پاسخ به این سؤال، دو دسته پاسخ وجود دارد که یکی مربوط به وضعیت و مشکلات ایرانی تباران ساکن امریکا و دیگری مربوط به عملکرد جمهوری اسلامی است. بخش نخست، پژوهش بر اساس مطالعات کتابخانه ای و بخش دوم بر اساس پیمایشی است که با استفاده از نظرات مسئولان ارشد ایرانی به انجام رسیده است. بر اساس نتایج این نوشتار، اکثر موانع موجود بر سر راه ایجاد یک لابی قدرتمند ایرانی که منافع ایران را در امریکا پیگیری کند به صورتی است که با برنامه ریزی صحیح و داشتن ساختارهای منسجم می توان آنها را از پیش رو برداشت و در جهت تغییر سیاست آمریکا نسبت به ایران حرکت نمود.

واژه های کلیدی:

لابی، لابی ایران، ایرانیان ساکن آمریکا، ایالات متحده

مقدمه

در بررسی سیاست های جهانی در بخش سیاست سخت، جهت گیری سیاست خارجی ایالات متحده عاملی است که نمی تواند نادیده گرفته شود. سیاست خارجی امریکا به صورت یک تعامل پیچیده میان گروه های ذی نفوذ، لابی ها، سیاستمداران و تصمیم گیران حاکم تنظیم می شود که در این روند نقش لابی ها بسیار پر رنگ و مهم است. این گروه ها در مناطق و مباحث مورد علاقه شان که نفعی در آن دارند بسیار تأثیر گذارند.
از مهم ترین و موفق ترین گروه های لابی در سیاست خارجی آمریکا، لالی ایپک(1)، کمیته امور عمومی امریکا و اسرائیل است که بر سیاست خارجی آمریکا به خصوص در خاورمیانه تأثیر بسیاری دارد و مورد حمایت یهودیان صهیونیست می باشد. از سوی دیگر، شاهد قدرت نمایی لابی کوبا در خصوص سیاست خارجی امریکا در قبال کوبا هستیم. این لابی نیز مورد حمایت کوبایی تباران ساکن آمریکاست. اهمیت این گروه ها را می توان بر حسب تأثیر شان درک کرد. ایالات متحده اسرائیل را بر بیست و چند کشور عرب و مسلمان و افکار عمومی یک میلیارد مسلمان جهان ترجیح می دهد و در سیاست خود در قبال کوبا، علی رغم خواست دولت کوبا و گذشت مدت زیادی از این بحران، تغییری ایجاد نکرده است.
با توجه به تعارض موجود در سیاست خارجی ایران و امریکا و مشکلاتی که این تعارض برای جمهوری اسلامی ایجاد کرده است و از سوی دیگر، با توجه به وضعیت ایرانیان، تعداد، سطح و طبقه اجتماعی آنان، این سؤال مطرح شود که چرا ایرانیان از وجود لابی های قدرتمندی که منافع و خواسته هایشان را نمایندگی کنند، بی بهره هستند؛ درحالی که وجود دو لابی قدرتمند مذهبی و قومیتی امکان ایجاد چنین گروه هایی را تأیید می کند.
بررسی سؤال فوق و یافتن پاسخ مناسب برای آن، نیازمند آگاهی از چند مسئله است. نخست، باید دانست که منظور از لابی و لابی گری در آمریکا چیست. سپس اطلاعاتی درباره وضعیت ایرانیان ساکن در ایالات متحده از لحاظ تعداد و جمعیت و همچنین وضعیت اجتماعی و تحصیلاتی و سازماندهی فعلی این جمعیت و گروه هایی که در حال حاضر مدعی نمایندگی آن هستند، ضروری است.
در ادامه می توان به تفصیل موانع شکل گیری لابی قدرتمند ایرانی در آمریکا را بررسی کرد. به همین منظور به وضعیت ایرانی تباران در آمریکا و عملکرد جمهوری اسلامی به عنوان دولتی ذی نفع که انتظار می رود فعالیت جدی در این زمینه داشته باشد. اشاره خواهد شد. علل داخلی ضعف لابی ایرانیان در ایالات متحده بر اساس مطالعات کتابخانه ای و بررسی اسناد موجود جمع آوری شده است. اما از آنجا که برای شناخت عملکرد جمهوری اسلامی درباره لابی گری در آمریکا، اطلاعات موثقی وجود ندارد، پیمایشی با بهره گیری از نظرات مقامات ارشد دارای مسئولیت در این حوزه انجام شد که نتایج آن ارائه می گردد. این پیمایش با توجه به افراد مصاحبه شونده و سطح مسئولیت آنان و همچنین حوزه مسئولیتشان، برجسته ترین شاخصه این نوشتار را شکل می دهد.
باید توجه داشت که شناخت دلایل عملکرد ناموفق لابی ایرانیان، موضوعی است که آگاهی از آن می تواند در اصلاح وضعیت موجود و پیش بینی چشم انداز آینده بسیار مؤثر باشد و یکی از ابزارهای بسیار مؤثری را که در اختیار جمهوری اسلامی برای تغییر سیاست ایالات متحده قرار دارد، فعال و کارآمد سازد.

1. تعریف مفاهیم و چارچوب نظری

مفهوم اساسی مورد بحث این نوشتار، لابی و لابی گری است. «لابی»(2) در لغت به معنای «سرسرا» است. مطابق دانشنامه سیاسی لابی گری در اصطلاح سیاسی آمریکا، به معنای نفوذ در قوه قانون گذاری (از راه تماس با اعضای دو مجلس و زیر نفوذ در آوردن آنها) و اجرای نظرات خود از آن راه است. گروه های قدرتمند با نفوذ از طریق تماس با اعضای سنا یا مجلس نمایندگان در «سراسر» ها یا بخش هایی از ساختمان مجلس که همگان به آن دسترسی دارند، برای رد یا تصویب لایحه های مورد نظر خود می کوشند. دولت های وابسته به آمریکا نیز از راه های گوناگون لابی گری (از جمله حمایت مالی از مقامات سیاسی و پارلمان) به مقاصد خود که جلب پشتیبانی سیاسی یا نظامی دولت آمریکاست، دست می یابند» (آشوری، 1373: 266).
البته هم اکنون لابی به گروه های با نفوذ و قوی اطلاق می شود و در سطح گروه ها و دسته ها تبلور می یابد و دیگر سخنی از فرد یا افراد نیست. پس تعریفی که می توان به طور کلی از لابی بیان کرد، عبارت از این است که «گروهی که با منافع مشترک سعی می کنند با نفوذ در نظام سیاسی کشور، قانون یا خط مشی خاصی را در حمایت از اهداف و خواسته های خویش به تصویب برسانند و یا حتی به نفع خود تغییر دهند.» این نفوذ از کانال های مختلف عملی می شود.
برخی صاحب نظران در این باره می گویند: «این فعالیت که عملاً نوعی دخالت و نفوذ سیاسی است، به صور مختلف و متعددی انجام می گیرد، از جمله: بحث با افراد کنگره و دیگر رهبران سیاسی، تهیه گزارش، ایراد سخنرانی و انجام دادن تجزیه و تحلیل های حقوقی و در مورد اخیر؛ بعضی از لابی ها تا آنجا پیش می روند که حتی پیش نویس قانونی طرح و یا لایحه مورد نظر خود را برای نمایندگان و کنگره تهیه می نمایند. طرق دیگر اعمال نفوذ توسط این گروهها عبارتند از: ایجاد ارتباط با دستیاران و شخصیت های با قدرت در زمینه قانونگذاری، انتشار اطلاعات و تحریک انتخاب کنندگان به تماس تلفنی و نوشتن نامه به نمایندگان درباره مسائل و موضوعات مورد نظر، ترتیب دادن جلسات سخنرانی برای سیاستمداران و نمایندگان موافق» (اوبرین، 1369 :256). درحال حاضر، به ازای هر نماینده کنگره، 26 لابی گر در آمریکا وجود دارد و بسیاری از مقامات سابق پس از ترک پست خود، شغل لابی گری را انتخاب می نمایند. از لابی های فعال در حوزه سیاست خارجی آمریکا می توان به لابی ایپک، لابی کوبا، لابی ژاپن و لابی چین اشاره کرد.
هر کدام از این لابی ها از جهتی مهم بوده و عملکرد متمایزی دارند.
چارچوب نظری این نوشتار مبتنی بر نظریه آرتور بنتلی درباره نقش گروه های ذی نفوذ در سیاست ایالات متحده است. این نظریه، نخستین نظریه منسجم درباره گروه و نقش، اهمیت و جایگاه آن در امریکا است که بر پایه بنیان های علمی نوین طراحی شده است.
از نظر بنتلی، باید توجه داشت که افراد در جامعه برای دستیابی به اهدافشان به صورت فردی عمل نمی کنند بلکه از گروه هایی کمک می گیرند که متشکل از افرادی است که با آنها منافع مشترکی دارند. وجه مشخصه این گروه ها، فعالیتی است که پیگیری می کنند ( Shakhnazarov,1985:92). در این میان به نظر بنتلی، کنش گروهی در روابط میان گروه ها، روندی دائماً متغیر و پویا است که در آن نیروهای اجتماعی برای فشار آوردن به دولت برای اجرای خواسته هایشان تلاش می کنند. در جریان این روند، گروه های قدرتمندتر مسلط شده و گروه های ضعیف تر مجبور به پیروی از آنها می شوند و دولت هم سعی می کند خود را با شرایط وفق داده و به نقطه تعادلی در میان گروه های رقیب تبدیل شود. هر اتفاقی باعث فشار متقابل بر دولت و گروه ها شده و نحوه شکل بندی آنها را تغییر می دهد و باعث به وجود آمدن سازمان یا ارگان جدیدی در دولت می شود تا در رسیدن به نقطه تعادل کمک کند. (Bentley, 1908: 258- 259).
به اعتقاد، بنتلی دراین روند، با توجه به شرایط داخلی و نیروهای مؤثر گروه ها در کنار هم قرار می گیرند و از هم جدا می شوند. اعضای هر یک از گروه ها نیز می دانند که چگونه باید رفتار خود را متناسب با شرایط تغییر دهند. در بعضی موارد، تضادها و منازعات به صورت مسالمت آمیز حل شده و به تشکیل یک نهاد جدید دولتی منجر می شود. در دیگر موارد، نهادهای دولتی موجود آن قدر قدرت دارند که مسئله را کنترل کرده و نوعی تعادل شکننده برای حفظ وضع موجود برقرار سازند. در این صورت است که وضعیت تا زمانی که شرایط تغییر کند، ثابت باقی می ماند ( Taylor, 1957:117). ثابت حکومت و هیئت حاکمه که پیش زمینه ای برای ثبات کل دولت است، نیازمند یافتن راهی مناسب برای حل منازعات درون گروهی و عمل کردن به عنوان میانجی میان گروه های مختلف نفوذ است. روند اداره دولت به عنوان نقطه تعادل میان دعواهای مختلف گروهی با تکامل دموکراسی اکثریت مدار و ارجحیت آن، وضعیت خاصی به خود گرفته که بنتلی آن را نوعی رفتار متعارف گروهی(3) می نامد.
نظریه گروه های نفوذ بنتلی بر فهم منشأ و نقش گروه های اجتماعی در اداره دولت مبتنی است. او به جامعه به عنوان جمعی از گروه های متعدد متفاوت نگاه می کند که حرکت آنها و جمع جبری تمایلاتشان باعث جهت دهی به دولت می شود. نگاه بنتلی به سیاست به عنوان روند رقابت گروه های متعدد با منافع خاص سیاسی، نظریه او را تا حدودی نسبی گرا می کند. اما او فکر می کرد نگاهش به سیاست به عنوان روندی که بر اساس آن گروه های مجزا از یکدیگر بر اساس منافع با هم پیوند می خورند و بعد از اتمام کار، دوباره از هم جدا می شوند، شناخت صحیحی از سیاست در زندگی عمومی ایالات متحده به دست می دهد.
بنتلی همه عوامل قابل توجه سیاسی را در چارچوب گروه ها می بیند و تفسیر می کند. از نظر او، ایالات و شهرستان ها «گروه های محلی»، نظام قانونی مجموعه ای از «گروه های قانون»، مجموعه های در آمدی «گروه های ثروت» و طرفداران منفرد سیاستمداران «گروه های شخصیت» هستند و گروه های نفوذ در قلب این سیستم قرار دارند و نظام های دموکراتیک یا دیکتاتوری ها از این نظر با یکدیگر تفاوتی ندارند.
نوع نگاه این نوشتار به لابی ها و نقش آنها در سیاست خارجی بر اساس همین نظریات است. نظریه بنتلی درباره جایگاه و نقش لابی ها در سیاست ایالات متحده و نحوه عمل آنها، راهنمایی است که بر اساس آن به ارزیابی جایگاه لابی ایرانیان در آمریکا پرداخته می شود.

2. وضعیت ایرانیان و لابی های فعال کنونی آنان

در این میان، یکی از مسائل که مهم وضعیت ایرانیان ساکن در آمریکا، جمعیت، استعداد مالی و تحصیلاتی و طبقه اجتماعی آنان است. این موارد از عوامل مهم شکل دهی به یک لابی در ایالات متحده محسوب می شود. از سوی دیگر، شناخت سازمان های فعال کنونی برای لابی گری در ایالات متحده نیز ضروری است. البته لازم به ذکر است که ایران در زمان حکومت محمد رضا پهلوی، توانایی بالایی در لابی گری در نظام سیاسی ایالات متحده داشته است (بیل، 1371) که این نوشتار مجال پرداختن به آن را ندارد. در ادامه به دو بحث اشاره شده فوق، پرداخته می شود.

1ـ2. وضعیت ایرانی تباران ساکن آمریکا

درباره وضعیت ایرانیان در ایالات متحده، اطلاعات دقیقی وجود ندارد و منابع مختلف اطلاعات ضد و نقیض فراوانی منتشر می کنند. در میان این منابع، معتبرترین منبع، سرشماری رسمی سال 2000 انجام شده در آمریکاست. به غیر از این سرشماری، تعدادی نظر سنجی و سرشماری هم توسط مؤسسه تکنولوژی ماساچوست(4) و دیگر مؤسسات معتبر انجام شده است. در ادامه به مهم ترین عوامل مطرح شده در این منابع اشاره می شود.
نخستین موضوع، تعداد ایرانیان موجود در ایالات متحده است. تنها آمار رسمی نشانگر جمعیت ایرانیان ساکن در آمریکا متعلق به همه پرسی سال 2000 میلادی است، که در آن تعداد اقلیت های نژادی ساکن در آمریکا مورد بررسی قرار گرفت. در آن همه پرسی بیش از 338 هزار نفر داوطلبانه خود را «ایرانی» (یا ایرانی تبار) معرفی کردند ( Mostashari, 2003). این در حالی است که بررسی مؤسسه ام. آی . تی در سال 2004 تعداد ایرانی تباران را 691 هزار نفر بر آورد می کند که بیش از دو برابر ارزیابی قبلی است. ( Mostashari, 2003).
اما گفته می شود دفتر حفاظت منافع ایران در واشنگتن دی. سی مدعی است که 900 هزار پرونده گذرنامه از ایرانیان در آمریکا در اختیار دارد. شورای ملی ایرانیان آمریکا معتقد است که جمعیت ایرانیان در آمریکا بیش از یک میلیون نفر است. همچنین بعضی منابع از وجود دو میلیون ایرانی در ایالت متحده سخن گفته اند (Fata and Rafii, 2003).
در سال 2009، یک سرشماری اختیاری توسط شورای ملی ایرانیان آمریکایی انجام شده که طبق آن حدود یک و نیم میلیون ایرانی در آمریکا ساکن هستند (Ansari, 2009). از ایرانیان ساکن در آمریکا، 81 درصد شهروند ایالات متحده محسوب می شوند و 15 درصد نیز دارای اجازه اقامت دائم هستند ( Hakimzadeh, and Dixon, 2005)
ایرانیان مقیم آمریکا، تحصیل کرده ترین گروه نژادی در کشور آمریکا محسوب می شوند (امین، 1387: 19). بر طبق اداره آمار آمریکا، در سرشماری سال 2000، نزدیک به 27 درصد ایرانیان آمریکایی دارای مدرک کارشناسی ارشد به بالا می باشند، که از این لحاظ در میان گروه های مهاجر آمریکایی در رتبه نخست قرار می گیرند. همچنین بیش از 56 درصد ایرانیان مقیم آمریکا دارای مدرک کارشناسی می باشند که از این حیث در میان 67 گروه مهاجر آمریکا در رتبه دوم قرار می گیرند. (Mostashari, 2003)
طبق یکی از محاسبات دانشگاه ام. آی. تی، مهاجران ایرانی 50 درصد بالاتر از حد میانگین جامعه در ایالات متحده در آمد کسب می کنند و از گروه های موفق جامعه آمریکا محسوب می شوند. همین بر آورد نشان می دهد سهم ایرانیان در اقتصاد ایالات متحده بیش از400 میلیارد دلار در سال است و ثروتی بیش از 880 میلیارد دلار در اختیار دارند (Sarkhili، 2007).
همه این اطلاعات بیانگر این حقیقت است که ایرانیان توانایی شکل دهی به یک لابی قدرتمند در ایالات متحده را دارا هستند.

2- 2. لابی های فعال ایرانی

در جامعه ایرانیان ساکن آمریکا، گروه های متعددی وجود دارند که مدعی نمایندگی اکثریت این جامعه هستند و بعضی از آنها تبلیغات گسترده ای نیز انجام می دهند. اما واقعیت این است که آمریکائیان ایرانی تبار از هیچ کدام از این گروه ها حمایت نمی کنند.
از همین رو، برخلاف گروه هایی مانند صهیونیست ها، ارامنه و کوبایی ها، هیچ گروهی در خیابان کی (5) واشنگتن وجود ندارد که منافع ایرانیان را نمایندگی کند.
در مورد لابی های انجام شده به نفع ایران باید گفت که این لابی ها را می توان در سه دسته تقسیم بندی کرد: نخست، لابی هایی که مستقیماً با دولت جمهوری اسلامی در ارتباط هستند و از سوی آن مدیریت می شوند. دومین گروه، لابی های مرتبط با تجار ایرانی ثروتمند ساکن در ایران یا آمریکاست که به سبب ضرر از تحریم ها مشغول لابی به نفع کاهش فشار بر ایران هستند. سومین گروه، لابی شرکت های بزرگ آمریکایی است که به سبب تحریم های اعمال شده علیه ایران بازار پر سود داخلی ایران را از دست داده اند و در صدد هستند این مشکل را رفع کنند. مهم ترین لابی های این حوزه به شرکت های بزرگ نفتی تعلق دارند.
در میان گروه های مدعی نمایندگی جامعه ایرانی تباران که دست به لابی گری زده اند، سه گروه بیشتر از دیگران شناخته شده هستند که در ادامه به صورت گذرا به آنها اشاره خواهد شد. هر کدام از این گروه ها، نماینده یکی از موارد ذکر شده در تقسیم بندی لابی های ایرانی است.

1ـ 2ـ2. شورای ملی ایرانیان آمریکایی

شورای ملی ایرانیان آمریکایی (نیاک)(6) در حال حاضر اولین گروهی است که خود را مدعی نمایندگی جامعه ایرانی تباران می داند. این مجموعه خود را سازمانی غیر انتفاعی و عام المنفعه معرفی می کند که برای پیشبرد منافع جامعه ایرانیان آمریکا تأسیس شده است (وب سایت رسمی نیاک، 1390). هدف نیاک فراهم آوردن دانش و ابزارهای مدنی برای مشارکت فعال مردمی توسط امریکایی های ایرانی تبار همراه با اطلاع رسانی آگاهانه به قانون گذاران کنگره آمریکا می باشد (جامعه مجازی ایرانی، 1390). نیاک در سال 2002 در واشنگتن تأسیس شد. مؤسس و مدیر فعلی نیاک، تریتا پارسی است. او در اعلامیه ای که به مناسبت شروع کارش منتشر ساخت، هدف خود را مبارزه برای کاهش تحریم های ایران عنوان کرد. ( Geocities, 2010).
شورای ملی ایرانیان آمریکایی برای تأمین هزینه های خود به کمک های ایرانیان و همچنین کمک بعضی بنیادها مانند بنیاد راکفلر وابسته است.

2ـ2ـ2. شورای آمریکایی ایرانی

شورای آمریکایی ایرانی (7) در سال 1997 در ایالت نیوجرسی تأسیس شده است. مدیر این شورا، هوشنگ امیر احمدی، استاد دانشگاه در آمریکاست. این سازمان خود را غیر حزبی و غیر سیاسی و دارای اهداف آموزشی و سازماندهی اجتماعی معرفی کرده است (American Iranian Council Website .No Date).
تلاش برای رفع تحریم های مالی و تجاری با ایران یکی دیگر از اهداف این شوراست. از آنجا که این تحریم ها مانع از ارتباط مالی میان ایران و آمریکا می گردد، بسیاری از ایرانی تباران ساکن آمریکا از کمک به خانواده درجه یک خود در ایران محروم می گردند. بنابراین، باید تلاش کرد از این تبعیضات جلوگیری شود. به این منظور، شورای آمریکایی ایرانی به ارتباط با اعضای کنگره و دولت مردان آمریکا برای توضیح درباره تحریم ها و آثار نادرست آنها و تلاش برای رفع آنها مبادرت می ورزد (کاظمیان، 1387).
باید توجه داشت که اوج فعالیت شورای آمریکایی ایرانی در اواخر دولت کلینتون بود. در آن زمان بحث ایجاد ارتباط بین ایران و آمریکا با شدت زیادی مطرح بود و از امیر احمدی به عنوان دلال میان ایران و آمریکا یاد می شد. در آن زمان، امیر احمدی چندین دیدار با رئیس جمهوری امریکا و همچنین مقامات ارشد ایران صورت داد.(8)

3ـ2-2. اتحاد امور عمومی ایرانیان آمریکائیان

اتحاد امور عمومی ایرانیان آمریکائیان (9) (پاپا) یک سازمان دیگر فعال در امور ایرانیان آمریکایی است. این سازمان غیر سیاسی و غیر حزبی بوده و برنامه های آموزشی، تحقیقاتی و عمومی دارد. پاپا در آگوست سال 2007 تأسیس شد و از آوریل 2008 اقدامات عمومی اش را شروع کرد.( PAAIA Official WebSite, 2008)
این سازمان در کنار خود بنیادی(10) دارد که از امور فرهنگی و آموزشی برای رسیدن به اهداف خود حمایت می کند. ایجاد ارتباط با دانشجویان ایرانی در آمریکا و فراهم آوردن شرایط ورود جوانان ایرانی تبار به فعالیت های عمومی از دیگر اهداف این بنیاد است. البته اتحاد امور عمومی ایرانیان آمریکائیان و بنیاد پاپا دارای دو هیئت مدیره و کادر رهبری مجزا هستند ولی اهدف و کارکردهای مشترکی دارند.
پاپا به یک کمیته کنش سیاسی هم مرتبط است تا از طریق آن شرایط مشارکت ایرانی تباران را در انتخابات آمریکا برای حمایت از کاندیداهای حزبی و حتی مبارزه برای دستیابی به قدرت فراهم کند. ( PAAIA Official WebSite, 2008).
کمیته کنش سیاسی ایرانیان آمریکایی(11) از تلاش ایرانیان برای شرکت در رقابت های انتخاباتی حمایت می کند و به دنبال آن است که جامعه ایرانیان در جایگاه های سیاسی محلی و ملی دارای نمایندگانی باشد. البته کمیته کنش سیاسی در سال 2003 توسط حسین نمازی ایجاد شد و در سال 2008 به پاپا پیوست ( IAPAC Website, 2009)
به غیر از این گروه ها، سازمان های متعدد دیگری هم وجود دارند که نتایج عملکردشان قابل توجه نیست و پرداختن به آنها ضرورتی ندارد.

3. موانع شکل گیری لابی قدرتمند ایرانی

همان گونه که ذکر شد، با توجه به پتانسیل موجود در ایرانیان ساکن ایالات متحده و همچنین امکانات، ظرفیت و سطح و طبقه اجتماعی آنان، انتظار می رود که ایرانی تباران یک لابی فعال و قدرتمند در آمریکا در اختیار داشته باشند که هم منافع آنان را حفظ کند و هم به نفع منافع ملی ایران عمل کند. اما در هر دو جهت، این انتظار به حقیقت نپیوسته است.
اینکه به چه دلیل یا دلایلی این امر رخ نداده است. مسئله مهمی است. زیرا با شناخت این عوامل می توان با برنامه ریزی مناسب بر آنها غلبه کرد و امکان ایجاد یک لابی قدرتمند را به وجود آورد. از آنجا که این ناکارآمدی در دو حوزه عدم وجود لابی برای منافع ایرانی تباران ساکن امریکا و همچنین لابی ایرانیان به نفع جمهوری اسلامی مشاهده می شود، عوامل آن هم در همین دو دسته قابل ارزیابی می باشند.

1ـ3. مشکلات ایرانی تباران برای ایجاد لابی

اینکه ایرانیان ساکن ایالات متحده نتوانسته اند مانند بعضی دیگر از اقلیت های نژادی ساکن آمریکا، یک لابی قدرتمند داشته باشند تا منافعشان را نمایندگی کند، به دلیل برخی مشکلات است که در ادامه مهم ترین آن ها توضیح داده می شود.

1ـ1ـ3. نداشتن هویت واحد

یکی از اولین موانع در تأسیس یک لابی قدرتمند میان ایرانیان، نداشتن هویت واحد است. این امر مشخص است که ایرانیان مهاجر بسیار زود خود را با محیط جدید وفق داده اند و با توجه به رنگ پوست و شکل ظاهری نیز چندان از ساکنان اصلی قابل تمایز نیستند. به همین جهت، آنان به راحتی در جامعه جدید حل شده اند و از فرهنگ اصلی خود فاصله می گرفته اند. این نکته در مورد مهاجران اولیه مصداق بیشتری دارد. برای نمونه، تعداد زیادی از ایرانیان، خود را فارس(12) و نه ایرانی معرفی می کنند تا معرف ملیت شان نباشد (همه رنگ، آبان 1385).
مسئله دیگر خجالت از ایرانی خواندن خود است. با توجه به احساس خود کوچک بینی نسبت به غربیان، مهاجرین جدید تلاش زیادی می کنند که خود را غربی معرفی کنند و گذشته خود را به کلی به فراموشی بسپارند.
به این مسئله باید مشکلات شدید موجود بین ایران و آمریکا را نیز اضافه کرد. وقتی فردی در یک کشور متخاصم زندگی می کند، طبیعتاً سعی می کند هویت واقعی خود را آشکار نسازد وحتی اگر آن را انکار نکند، برایش تبلیغ هم نمی کند. این سوء ظن که هر ایرانی می تواند عاملی از سوی جمهوری اسلامی باشد، سبب شده است تا بعضی ایرانیان برای رفع اتهام از خود، ایرانی بودنشان را کنار بگذارند.
در تحقیقی که توسط بی. بی. سی انجام شده است، نشان داده شده است که بسیاری از افراد متعلق به نسل اول مهاجرین ایرانی به آمریکا، از اینکه ابراز کنند ایرانی هستند امتناع می ورزند و ترجیح می دهند یک امریکایی شناخته شوند و کسی از گذشته شان خبر نداشته باشد. این نگرش به تدریج در حال تغییر است. در نسل های جدید خانواده های مهاجر، علاقه به ایرانی شناخته شدن افزایش یافته است (همه رنگ. آبان 1385). یک دلیل این امر، عادی شدن زندگی در غرب و آشنایی با مشکلات فرهنگی موجود و همچنین رنج ناشی از بی هویتی است.

2ـ1ـ3. فقدان ارتباطات کافی

یکی از مشکلات ایرانی تباران فقدان ارتباطات کافی با دیگر ایرانیان ساکن آمریکاست. به دلیل مشکلات فرهنگی و البته سیاسی و عدم اعتماد موجود، ایرانیان سعی دارند تا از هم وطنان خود فاصله بگیرند و با دیگر ساکنان آمریکا ارتباط داشته باشند. به همین دلیل است که نمی توان یک کانون یا مجمع یافت که عهده دار ارتباطات میان ایرانیان باشد. حتی یک بنگاه کاریابی هم وجود ندارد که خدمات لازم را به ایرانیان ارائه دهد و مواردی مانند این زیاد است.
یکی دیگر از شواهد موجود، مشخص نبودن تعداد ایرانی تباران ساکن آمریکا است که سبب شده است آنان از امکاناتی که ممکن است به خاطر میزان جمعیتشان به آنان اختصاص یابد، محروم شوند. این مسئله علیرغم حضور تعداد زیادی از ایرانیان در آمریکا، حداقل از سی سال پیش تاکنون همچنان به قوت خود باقی است.
عدم وجود ارتباطات کافی سبب شده است تا ایرانی تباران امکان بسیج مناسب نداشته باشد و نتوانند به موقع از منافعشان دفاع کنند. برای نمونه، در زمانی که بحث ممنوعیت ورود ایرانیان به آمریکا یا حتی اخراج ایرانی تباران ساکن این کشور مطرح شد، این جامعه به دفاع مناسب از خود نپرداخت و کار ساده ای مثل نامه نگاری با مسئولان را نیز نتوانست انجام دهد.
البته اخیراً مشاهده شده است که ایرانیان در خصوص موضوعاتی که به آن حساس هستند مانند نام خلیج فارس و یا عدم حمله نظامی به ایران، توانسته اند دست به مبارزه مناسب و نامه نگاری بزنند و تا حدودی هم موفق شوند (NIAC Official Website, No Date). بنابراین، می توان امیداور بود که در آینده بتوان یک شبکه مؤثر ارتباطات اجتماعی در میان این جامعه ایجاد کرد.

3ـ1ـ3. فقدان رهبری قدرتمند و واحد

برخورداری از رهبری قدرتمند و واحد که بتواند در شروع کار، افراد دارای تبار یکسان را گرد هم آورد، برای شکل گیری یک لابی قدرتمند ضروری است. ایرانیان به سبب تفاوت های فراوان ایدئولوژیک و دلایل متعدد برای مهاجرت، فاقد رهبری هستند.
حتی درمیان وابستگان به نظام سلطنتی در ایران نیز که به دلیل وقوع انقلاب از کشور خارج شدند، پذیرفتن فرزند شاه مخلوع به عنوان رهبر با ابهام مواجه است و گفته می شود که این افراد برای استفاده از منابع مالی خانواده پهلوی گرد آن جمع شده اند.
به هر صورت، اینکه ایرانیان حاضر نیستند زیر بیرق واحدی بروند و منافع خود را از طریق مدیریت یک نفر پیگیری کنند، مشکلی است که سبب شده جامعه یکپارچه ایرانی تباران در آمریکا شکل نگیرد. بعضی با دید جامعه شناسانه، دلیل این امر را به ناتوانی ایرانیان در انجام کارهای جمعی نسبت می دهند. (فولر، 1387: 25ـ26).
دلیل دیگر شکل نگرفتن لابی این است که فعالان سیاسی ایرانی در آمریکا بسیار اندک هستند و ایرانی ها از همان حداقل هم حمایت نمی کنند. هنوز در میان ایرانیان مهاجر این تصور شکل نگرفته است که یک سناتور، شهردار یا نماینده ایرانی تا چه اندازه می تواند به منافع ایرانیان ساکن آمریکا کمک کند.(همه رنگ. آبان 1385).

4ـ1ـ3. فقدان هدفی واحد

بی تردید، مهم ترین دلیل عدم شکل گیری لابی ایرانیان در آمریکا، عدم وجود هدفی واحد و مشترک است که این جمعیت را که از انواع پتانسیل های لازم برخوردار می باشد گرد خود متحد سازد. ایرانیان مهاجر از ایران به دلایل بسیار متفاوتی از کشور خارج شده اند. برخی از سران رژیم شاهنشاهی بودند که به سبب وقوع انقلاب اسلامی از ایران گریختند. برخی دیگر دانشجویانی بودند که در آمریکا تحصیل می کردند و بعد از پایان تحصیل در آن کشور ماندگار شدند. برخی نیز کسانی هستند که در جستجوی شرایط بهتر اقتصادی به آمریکا مهاجرت کرده اند. عده ای دیگر نیز بازرگانی هستد که برای تجارت به آمریکا رفته اند.
دراین طیف گسترده، از مخالفین سرسخت جمهوری اسلامی تا موافقین و فدائیان آن دیده می شود. بنابراین، در میان ایرانیان مهاجر نظری واحد در باره نظام حاکم بر ایران و لزوم کمک به آن وجود ندارد. حتی آنان از اشتراک مذهبی نیز برخوردار نیستند. در حالی که چهل درصد آنان خود را مسلمان، اعلام کرده اند چهل درصد نیز هیچ مذهبی را به عنوان مذهب خود اعلام نکرده اند.
حتی مخالفان جمهوری اسلامی نیز به دسته جات گوناگونی تعلق دارند. طیف وسیعی از سلطنت طلبان و لیبرال ها گرفته تا مارکسیست ها و مجاهدین خلق در آمریکا حضور داشته و فعال هستند. این مزیت سبب شده است تا یک لابی قدرتمند در مخالفت با ایران در آمریکا شکل نگیرد.(13)

5ـ1ـ3. وجود گروه های مختلف و متعارض

یکی دیگر از مشکلاتی که در میان لابی های ایرانی دیده می شود، وجود تعارض داخلی میان آنهاست. همین اندک گروه هایی نیز که فعالیت دارند با یکدیگر به توافق نمی رسند. همان گونه که اشاره شد، در حال حاضر برخی گروه ها وجود دارند که به نفع رفع تحریم ها و جلوگیری از حمله نظامی به ایران فعالیت می کنند. این گروه ها با یکدیگر همکاری لازم را ندارند و از سوی دیگر، گروه های مخالف به شدت به آنها حمله کرده و نتایج تلاش هایشان را بر باد می دهند.
نمونه مشخص در این خصوص، عملکرد لابی مجاهدین خلق در باطل کردن اثرات تلاش های لابی نیاک و شورای آمریکایی ایرانی است. تبلیغات مختلفی که در این راستا انجام می شود، سبب شده است تا اعتبار گروه های ایرانی در میان اعضای کنگره به زیر سؤال برود و دیگر گروه ها نیز نتوانند اقدامات مؤثری انجام دهند (داعی، فوریه 2007).
میزان ضدیت در میان گروه ها به حدی است که حتی در راستای اقداماتی که منافع مستقیمی برای ایرانی تباران ساکن ایالات متحده دارد نیز آنها حاضر به همکاری با یکدیگر نیستند. شاید به همین دلیل است که امتیازات مهاجرتی و ویزا برای ایرانیان نسبت به دیگر اقلیت ها بسیار ضعیف و ناچیز است.

6ـ1ـ3. تفاوت ایدئولوژیک با ارزش های آمریکایی

یکی از دلایل عدم توانایی ایرانیان برای شکل دادن به یک لابی طرفدار منافع جمهوری اسلامی در آمریکا، وجود تفاوت های ذاتی ایدئولوژیک میان نظام جمهوری اسلامی و ایالات متحده است که این دو را به رقبای استراتژیک درعرصه فرهنگی تبدیل کرده است.
واقعیت این است که در شرایطی که هر روزه در تهران شعار «مرگ بر آمریکا» سر داده می شود و در واشنگتن مقامات کاخ سفید و کنگره به دنبال راهی برای ضربه وارد آوردن به جمهوری اسلامی هستند، فضای مناسب برای کار لابی گران وجود ندارد. مهم ترین کار لابی گر، اقناع مقام تصمیم گیرنده درباره مناسب بودن اقدام پیشنهادی اش است. وقتی دشمنی آشکار میان ایران و آمریکا تا این درجه است، نمی توان انتظار داشت که لابی ایران کاری از پیش ببرد.

2ـ3. جمهوری اسلامی و لابی در آمریکا

درخصوص فعالیت های جمهوری اسلامی و اقداماتی که به منظور انجام لابی در ایالات متحده انجام داده است، هیچ منابع تأیید شده ای وجود ندارد. اطلاعات موجود نیز با توجه به نوع رابطه موجود میان ایران و آمریکا محرمانه تلقی گردیده و در اختیار محققین قرار نمی گیرد. به این دلیل، نمی توان به اظهار نظر قطعی در این خصوص پرداخت.
با توجه به موضوع این نوشتار و ضرورت پرداختن به فعالیت های جمهوری اسلامی ایران در آمریکا، اهم مواردی که می توانست باعث ناکار آمدی سیاست های لابی گری ایران در آمریکا گردد بر شمرده شد و در یک پرسشنامه در اختیار مقامات ارشد دست اندرکار این حوزه قرار گرفت تا به آن پاسخ دهند. البته بسیاری از این مقامات با توجه به مسئولیت خود، به این شرط پرسشنامه را تکمیل نمودند که هویتشان مخفی بماند. از این رو، نمی توان به مسئولیت آنان اشاره کرد و فقط به ذکر این نکته بسنده می شود که این پرسشنامه ها توسط مسئولانی در شورای عالی امنیت ملی، وزارت خارجه، وزارت اطلاعات، مجلس شورای اسلامی، نهاد ریاست جمهوری و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی تکمیل شده است.
برای سنجش پایایی پرسشنامه از سنجه ضریب الفای کرونباخ استفاده شده است. این عدد برای پرسشنامه، 0/713 بود. به همین جهت و با توجه به بالاتر بودن عدد از 7، 0، این پرسشنامه از پایایی لازم برخوردار است. به منظور تأیید روایی پرسشنامه ها، برای تهیه آنها با دو تن از اساتید حوزه روابط بین الملل که در این حوزه تحقیقات متعددی انجام داده بودند، مشورت شد. همچنین دو نمونه ابتدایی نیز تکمیل گردید.
پرسشنامه بر اساس گویه های با ارزش مساوی تنظیم شده بود و حاوی 13 سؤال بود که یازده سؤال آن بر اساس طیف پنج گزینه ای لیکرت تنظیم شده بود و دو سؤال نیز دو گزینه ای بود. چهارده عدد پرسشنامه توسط مقامات تکمیل گردید که نتایج حاصل از آنها در ادامه می آید.

1ـ2ـ3. درک درست از ماهیت سیاست در آمریکا

داشتن درک صحیح از ماهیت سیاست در ایالات متحده یکی از پیش شرط های اصلی برای انجام لابی در آمریکاست. اگر این تصور غلبه داشته باشد که آمریکا سیاستی بسیط و کاملاً تحت سلطه صهیونیست ها دارد، دیگر امکان فعالیت برای ایران از بین می رود. به همین منظور، دو سؤال در پرسشنامه طرح شده بود که ترکیب پاسخ های داده شده به آنها در جدول شماره یک آمده است. بر این اساس، حدود 36 درصد به متکثر بودن نظام سیاسی در آمریکا معتقدند و در مقابل 21 درصد با این نظر مخالفند.(جدول شماره 1. اعتقاد به تکثر در نظام سیاسی ایالات متحده)

جدول شماره 1. اعتقاد به تکثر در نظام سیاسی ایالات متحده

درصد تجمعی

درصد متغیر

فراوانی

 

35،7

35،7

5

زیاد

78،6

42،9

6

متوسط

100

21،4

3

کم

 

100

14

مجموع

2ـ2ـ3. میزان آشنایی با لابی ها و فعالیت های آنها

به منظور سنجش میزان آشنایی با لابی ها و فعالیت های آن دو سؤال مطرح شده بود. در یک سؤال میزان آشنایی خود فرد با لابی ها پرسش شده بود که در پاسخ به آن 57 درصد اظهار داشته اند زیاد و بسیار زیاد با لابی ها و فعالیت هایشان آشنایند و تنها 14 درصد گفته اند که با لابی ها آشنایی اندکی دارند (جدول شماره 2: میزان آشنایی با لابی ها و فعالیت های آنها). سؤال دیگر در باره بر آورد آنان از میزان آشنایی دیگر مسئولان سیاست خارجی با لابی ها بود که اعلام کرده اند تنها 14 درصد با لابی ها آشنایی زیاد دارند و در مقابل 35 درصد آشنایی اندکی با لابی ها دارند (جدول شماره 3: میزان آشنایی سیاست گذاران حوزه سیاست خارجی با لابی ها در ایالات متحده).

جدول شماره 2. میزان آشنایی با لابی ها و فعالیت های آنها

درصد تجمعی

درصد متغیر

فراوانی

 

28 ،6

28،6

4

خیلی زیاد

57،1

28،6

4

زیاد

85،7

28،6

4

متوسط

100

14،3

2

کم

 

100

14

مجموع

جدول شماره 3. میزان آشنایی سیاست گذاران حوزه سیاست خارجی بالایی ها در ایالات متحده

درصد تجمعی

درصد متغیر

فراوانی

 

14،3

14،3

2

زیاد

64،3

50

7

متوسط

100

35،7

5

کم

 

100

14

مجموع

4. تأثیر لابی ها در ساخت سیاست خارجی آمریکا

نکته جالب توجه این است که 71 درصد پاسخگویان معتقدند لابی ها در ساخت سیاست خارجی ایالات متحده نقش زیاد و بسیار زیادی دارند و در مقابل تنها 7 درصد اظهار داشته اند که لابی ها نقش اندکی در شکل دهی به سیاست خارجی آمریکا دارند (جدول شماره 4: میزان تأثیر لابی ها در ساخت سیاست خارجی ایالات متحده).

جدول شماره 4. میزان تأثیر لابی ها در ساخت سیاست خارجی ایالات متحده

درصد تجمعی

درصد متغیر

فراوانی

 

35،7

35،7

5

خیلی زیاد

71،4

35،7

5

زیاد

92،9

21،4

3

متوسط

100

7،1

1

کم

 

100

14

مجموع

1ـ4. هزینه انجام لابی موفق در امریکا

یکی از مهم ترین دلایلی که مسئولان تأثیر گذار در مخالفت با لابی گری در ایالات متحده بیان می کنند، هزینه زیاد این اقدام است و اینکه جمهوری اسلامی به راحتی توان انجام این کار را دارا نمی باشد. در این تحقیق نیز، 71 درصد پاسخگویان هزینه انجام لابی موفق در ایالات متحده را زیاد و بسیار زیاد دانسته اند و تنها 7 درصد آن را کم دانسته اند. (جدول شماره 5: هزینه انجام لابی موفق در عرصه سیاست خارجی آمریکا). اما نکته جالب توجه این است که همه پاسخگویان اذعان داشته اند که هزینه تحریم های اعمال شده علیه ایران بیشتر از انجام لابی موفق به نفع جمهوری اسلامی است و به عبارت دیگر، این کار بر اساس منطق اقتصادی، عقلایی است (جدول شماره 6: هزینه انجام لابی به نفع ایران در آمریکا بیشتر است یا هزینه تحریم های یک جانبه تحمیلی از سوی ایالات متحده؟).

جدول شماره 5. هزینه انجام لابی موفق در عرصه سیاست خارجی امریکا

درصد تجمعی

درصد متغیر

فراوانی

 

35،7

35،7

5

خیلی زیاد

71،4

35،7

5

زیاد

92،9

21،4

3

متوسط

100

7،1

1

کم

 

100

14

مجموع

جدول شماره 6. هزینه انجام لابی به نفع ایران در امریکا بیشتر است یا هزینه تحریم های یک جانبه تحمیلی از سوی ایالات متحده؟

درصد تجمعی

درصد متغیر

فراوانی

 

100

100

14

هزینه تحریم ها

2ـ4. موانع ایدئولوژیک در برابر لابی گری

یکی از مسائلی که همواره مطرح شده این است که با توجه به مشکلات بنیادین ایدئولوژیک، آیا می توان به کار در عرصه سیاست داخلی آمریکا مباردت ورزید یا خیر؟ در پاسخ به این سؤال 85 درصد پاسخگویان اظهار داشته اند که می توان اقدام به لابی کرد و تنها 15 درصد با این نظر مخالف بوده اند (جدول شماره 7: آیا می توان با گروه های داخل آمریکا کارکرد و از آنها در شکل دهی به سیاست آن کشور استفاده نمود؟). شاید از همین پاسخ بتوان نتیجه گرفت که سیاست گذاران ارشد ایران، به مباحث سیاست خارجی با دیدی بسیار عمل گرا نگاه می کنند.

جدول شماره 7. آیا می توان با گروه های داخل امریکا کار کرد و از آنها در شکل دهی به سیاست آن کشور استفاده نمود؟

درصد تجمعی

درصد متغیر

فراوانی

 

85،7

85،7

12

بله

100

14،3

2

خیر

 

100

14

مجموع

3ـ4. میزان فعالیت جمهوری اسلامی در زمینه لابی گری

یکی از مهم ترین اطلاعاتی که این پژوهش به دنبال دستیابی به آن بود، بر آوردی صحیح از فعالیت جمهوری اسلامی در زمینه لابی گری بود. زیرا اطلاعات مربوط به این کار و نحوه آن کاملاً محرمانه تلقی شده و اعلام نمی گردد. در پاسخ به این سؤال، تنها 7 درصد فعالیت لابی ایران را زیاد و 58 درصد آن را کم و بسیار کم دانسته اند (جدول شماره 8: میزان فعالیت جمهوری اسلامی در زمینه لابی گری در آمریکا). این امر بدین معناست که جمهوری اسلامی اقدام قابل توجهی در عرصه لابی گری در ایالات متحده انجام نداده است.
از سوی دیگر، 78 درصد این میزان فعالیت را به نسبت ظرفیت ایران برای لابی گیری کم و بسیار کم دانسته اند (جدول شماره 9: قابل قبول بودن فعالیت ایران برای لابی در آمریکا نسبت به پتانسیل موجود). این امر به معنای عدم استفاده مناسب از پتانسیل موجود است.
جدول شماره 8. میزان فعالیت جمهوری اسلامی در زمینه لابی گری در آمریکا

درصد تجمعی

درصد متغیر

فراوانی

 

7،1

7،1

1

زیاد

35،7

28،6

4

متوسط

92،9

57،1

8

کم

100

7،1

1

خیلی کم

 

100

14

مجموع

جدول شماره 9. قابل قبول بودن فعالیت ایران برای لابی در آمریکا نسبت به پتانسیل موجود

درصد تجمعی

درصد متغیر

فراوانی

 

21،4

21،4

3

متوسط

92،9

71،4

10

کم

100

7،1

1

خیلی کم

 

100

14

مجموع

4ـ4. ارزیابی میزان موفقیت لابی گری جمهوری اسلامی

یکی دیگر از نکات مهم، ارزیابی توان لابی گری ایران است. البته این توان را باید نسبت به حجم فعالیت انجام شده سنجید. بر این اساس، 21 درصد اظهار داشته اند که نتایج لابی گری جمهوری اسلامی را به نسبت فعالیت انجام شده زیاد می دانند و در مقابل 28 درصد هم آن را کم ارزیابی کرده اند (جدول شماره 10: میزان توفیق لابی گری جمهوری اسلامی در آمریکا نسبت به فعالیت انجام شده) با توجه به این نتایج نمی توان در این خصوص اظهار نظر قطعی کرد.

جدول شماره 10. میزان توفیق لابی گری جمهوری اسلامی در امریکا نسبت به فعالیت انجام شده

درصد تجمعی

درصد متغیر

فراوانی

 

21،4

21،4

3

زیاد

71،4

50

7

متوسط

100

28،6

4

کم

 

100

14

مجموع

5ـ4. پیش بینی آینده لابی ایران.

پیش بینی آینده لابی ایران هم نکته مهمی است. تصمیم گیران حوزه سیاست خارجی ایران درباره آینده لابی ایران امید زیادی نداشتند. 28 درصد پاسخگویان اظهار داشته اند که لابی ایران می تواند در آینده به یک لابی قدرتمند تبدیل شود و 14 درصد هم احتمال وقوع این امر را کم دانسته اند.(جدول شماره 11: احتمال تبدیل لابی ایران به یک لابی قدرتمند).

جدول شماره 11. احتمال تبدیل لابی ایران به یک لابی قدرتمند

درصد تجمعی

درصد متغیر

فراوانی

 

28،6

28،6

4

زیاد

85،7

57،1

8

متوسط

100

14،3

2

کم

 

100

14

مجموع

6ـ4. علت عدم موفقیت لابی ایران

درباره علل عدم موفقیت لابی ایران در این پژوهش مطالب مختلفی مطرح شد. در آخرین سؤال مهم ترین علل مطرح شد و همچنین خواسته شد تا اگر دلیل دیگری به نظرشان می رسد، بیان شود. در این میان دلایل مطرح شده، 43 درصد از پاسخ دهندگان قبول نداشتن لابی توسط سیاستمداران ایرانی و یا عدم اطلاع از آن را مهم ترین دلیل ناکارآمدی لابی ایران دانسته اند. 21 درصد هم ناهمخوانی ارزش ها بین دو کشور و دشمنی بنیادین موجود را دلیل اصلی این ناکارآمدی معرفی کرده اند. 14 درصد نیز اظهار داشته اند که عدم اطلاع از ظرفیت موجود برای فعالیت در این خصوص علت اصلی نتیجه بخش نبودن لابی ایران است. همین میزان از پاسخ دهندگان عدم آشنایی با شیوه ها و روش های لابی را عامل اصلی عدم موفقیت لابی ایران دانسته اند. تنها 7 درصد از پاسخ دهندگان علت عدم موفقیت لابی ایران را هزینه زیاد لابی گری در آمریکا دانسته اند.(جدول شمار 12: علت عدم موفقیت لابی ایران را چه می دانید؟).
جدول شماره 12. علت عدم موفقیت لابی ایران را چه می دانید؟

درصد تجمعی

درصد متغیر

فراوانی

دلایل عدم موفقیت لابی ایران

14،3

14،3

2

عدم اطلاع از ظرفیت موجود برای فعالیت در این خصوص

35،7

21،4

3

ناهمخوانی ارزش ها بین دو کشور و دشمنی بنیادین موجود

78،6

42،9

6

قبول نداشتن لابی توسط سیاستمداران ایرانی و یا عدم اطلاع از آن

85،7

7،1

1

هزینه زیاد لابی گری در امریکا

100

14،3

2

آشنا نبودن با شیوه ها و روش های لابی

 

100

14

مجموع

از این اطلاعات می توان استفاده های متعددی کرد به برخی از آنها در بخش بعدی اشاره خواهد شد.

نتیجه گیری

با توجه به مطالب مطرح شده در این نوشتار، مشخص است که ایرانیان ظرفیت و پتانسیل برخورداری از یک لابی قدرتمند را دارا بوده و به دلایلی نتوانسته اند از آن بهره برند. جمهوری اسلامی نیز از این پتانسیل استفاده کافی را نبرده است که مهم ترین نشانه ی آن، ادامه خصومت آمریکا با ایران است.
با بررسی مهم ترین مشکلات ایرانیان برای ایجاد یک لابی قدرتمند، مشخص می شود که اکثر این مشکلات به سبب فقدان آگاهی و اراده کافی برای ایجاد یک گروه قدرتمند در میان آنان و همچنین عدم اعتماد به چنین گروه هایی است. اطلاع رسانی از فواید وجود چنین گروه هایی و تلاش برای اهداف مورد توافق همه آنها می تواند مبنایی برای حل این مشکلات باشد.
اما در خصوص عملکرد جمهوری اسلامی با توجه به نتایج پیمایش، می توان نتیجه گرفت که مسئولان ارشد سیاست خارجی جمهوری اسلامی علی رغم آگاهی از اهمیت لابی و تأثیر گذاری آن در سیاست ایالات متحده، از شیوه ها و روش های لابی اطلاع کافی نداشته و به دلیل ناامیدی از شکل گیری یک لابی مؤثر توسط ایرانی تباران از توسل به آن خودداری می کنند.
از سوی دیگر، عملکرد جمهوری اسلامی در لابی گری تاکنون چشمگیر و قابل توجه نبوده است و به نسبت ظرفیت و پتانسیل موجود بسیار ضعیف می باشد. بنابراین، باید در این شیوه تجدید نظر به عمل آید. همچنین، عدم اعتقاد به ثمربخش بودن ایجاد یک لابی ایرانی سبب شد است تا جمهوری اسلامی در مواردی که به دنبال لابی کردن است به لابی های همسو مانند لابی ارامنه روی آورد. باید توجه داشت که وجود یک لابی متمرکز از سوی ایرانیان عملکرد بسیار بهتری از لابی ارامنه خواهد داشت. نمونه لابی کوبا در این خصوص کاملاً گویاست. کوبائیان شرایطی نامساعدتر از ایرانیان دارند، اما با سازماندهی درونی و ایجاد یک لابی متمرکز توانسته اند سیاست خارجی ایالات متحده در موضوع مورد نظر خود را برای شصت سال تحت کنترل داشته باشند.
نکته دیگری که عامل عدم توجه جمهوری اسلامی به لابی هاست، تلاش ایران برای کار با دولت ها به جای کنگره است. همه مذاکراتی که تاکنون میان ایران و امریکا انجام شده یا قصد انجام آنها وجود داشته است، در سطح دولت ها و یا با ابتکار آنها بوده است. همین تمایل سبب شده تا به لابی گری توجه کافی صورت نگیرد.
در سطح نظری، نتایج یافت شده در این پژوهش در خصوص ناکارآمدی لابی ایرانیان با نظریه بنتلی هم خوانی دارد. مشکلات گروه گرایی ایرانیان در داخل آمریکا و عدم اعتقاد به کار گروهی و شبکه ای در داخل و خارج از آمریکا سبب شده است تا لابی های ایرانی قدرت لازم را نیابند و این نتایج دقیقاً با نظریه ارائه شده از سوی بنتلی هم خوانی دارد. بنابراین، نتایج نوشتار حاضر کاربست پذیری نظریه بنتلی درباره دلایل ضعف لابی های ایرانی در آمریکا را تأیید می کند.
به هر صورت با توجه به واقعیات و شرایط موجود، بهترین راه برای اثر گذاری بر سیاست خارجی ایالات متحده در قبال جمهوری اسلامی، استفاده از لابی ها در عرصه داخلی آمریکاست و ضرورت دارد برای ایجاد یک لابی قدرتمند ایرانی، اقدام فوری صورت گیرد. بعضی مسئولان ایرانی هم به این واقعیت واقفند، اما به امکان اثر بخشی آن به دیده شک می نگرند و به همین دلیل سرمایه گذاری کافی در مورد آن انجام نمی دهند. البته این مسئله صحیح است که سرمایه گذاری برای ایجاد یک لابی قدرتمند، کاری طولانی مدت است و در کوتاه مدت بازده کافی را به همراه نخواهد داشت؛ اما بالاخره باید کار را از یک نقطه شروع کرد.

پی‌نوشت‌ها:

1. AIPAC
2. Lobby
3. Customary Group Behaviour
4.Massachusetts Institute of Technology(MIT(
5. k street محل دفاتر لابی ها در واشنگتن.
6.National Iranian American (NIAC)
7. AMERICAN Iranian Council(AIC)
8. نگاه کنید به وب سایت هوشنگ امیر احمدی.
9. the public Affairs Alliance of Iranian Americans (PAAIA(
10. PAAIA Fund
11. Iranian American Poolitical Action Committee(IAPAC(
12.persian
13. نگاه کنید به این وب سایت: http://www.campaigniran.org

منابع تحقیق:
الف- فارسی
آشوری، داریوش، 1373. دانشنامه سیاسی، تهران: انتشارات مروارید.
امین، فرشته. 1387. رمز موفقیت ایرانیان در آمریکا، ترجمه حمید شفیع پور، تهران: نشر هادیان.
اوبرین، لی. 1383. سازمان های یهودیان آمریکا و اسرائیل، ترجمه علی ناصری، تهران: مؤسسه تحقیقاتی و انتشاراتی نور.
بیل، جیمز. 1371. عقاب و شیر، ترجمه مهوش غلامی، تهران: نشر کوبه.
داعی، حسن. 26 فوریه 2007. تریتا پارسی و شورای ملی ایرانیان آمریکایی، http://www.iran-resist.org/article3160 مراجعه در (29/5/ 1390).
فولر، گراهام، 1387. قبله عالم ژئوپلیتیک ایران، ترجمه عباس مخبر، تهران: نشر مرکز. کاظمیان، مرتضی. 1387. «شورای آمریکائیان و ایرانیان»، پایگاه تحلیلی ایران دیپلماسی،
http://www: irdiplomacy/ir/fa/news/All/bodyView/2858/ ( 17/ 7/ 1387).
همه رنگ . 19 آبان 1385. چرا لابی ایرانی در آمریکا شکل نگرفته است؟
http://azhamehrang.blogfa.com/post- 859.aspx مراجعه در (13/5/1390).
ب- انگلیسی
(NN). 2009. "PAAIA Releases 2009 national survey of iranian americans", payvand website, from: http://www.payvand.com, Retrieved (1390/5/12).
ansari, azadeh. 2009. "iranian -americans cast ballots on Iran's future ", CNN (2009-06-16),from :http://www.cnn.com, Retrieved (1390/7/14).
bentley ,arthur. 1908. the process of government: A study of social pressures, chicago : university of chicago press.
fata, soraya and raha rafii, september 2003. strength in Numbers: the relative concentration of iranian americans across the united states, National Iranian American council website, http://www.niacouncil.org/docs/irancensus.pdf,Retrieved (1390/5/11).
Geocities. 2010. from: http://www.geocities.com/capitolHill/lobby/3725/trita.html, Retrieved (1389/10/2).
Hakimzade, shirin and dixon , david .2005. "migration policy Institute spotlight in the iranian foreign Born migration information source:, from: http://www.migrationinformation.org/usfocus/display.cfm?ID=404, Retrieved (1390/7/10).
mostashari, Ali. 2003. "factsheet on the Iranian -American community" Iranian studies Group Research series, october, from: http://www.isg-mit.org/projects-storage/census/factsheet.pdf, Retrieved (1390/5/15).public Affairs Alliance of Iranian Americans (PAAIA). 2008. PAAIA Website.
http://www.paaia.org/CMS/vision -mission-focus-history.aspx Retrieved (1390/5/12).
sarkhili, sara and Hazhir Rahmandad. 2007. How Iranian Americans percieve each other? http://www.isgmit.org/projectsـstorage/surveyـperceve&Introduce/sarkhili06-perceptionOfIranianAmerican.pdf Retrieved (1390/5/15).
shakhnazarov, G,KH. ed. 1985. contemporary political science in usa and western Europe, Translated by james Riordan, melbourne: progress publisher.
Taylor, Richard w. ed. 1957. life, language, law: Essays in Honor of Arthur f. Bentley, yellow spring, ohio: antioch press.
منبع مقاله:
فصلنامه روابط خارجی،سال چهارم، شماره چهارم، زمستان 1391



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط