نویسنده: رسول جعفریان
1- شیعیان در انقلاب 1920 م. عراق
جنگ جهانی اول در سال 1914 م. آغاز شد و امپراتوری «بریتانیا» که با «آلمان» وارد جنگ شده بود، در نوامبر همان سال به «دولت عثمانی» که متحد آلمان بود، از سمت دهانه ی «اروند» حمله کرده، در 5 نوامبر «بصره» را اشغال نمود.این زمان هنوز کشوری به نام «عراق» وجود نداشت و کشور امروزی عراق قسمتی از امپراتوری عثمانی محسوب می شد. در پی حمله ی انگلیسی ها به عثمانی، شیعیان عراق با اینکه از ظلم عثمانی های سنّی مذهب رنج می بردند، در 9 نوامبر 1914 م. مقاومتی را برابر نیروهای مهاجم ترتیب دادند.
این مقاومت با اجازه و فتوای علمای «نجف» و با انگیزه ی اسلامی شکل گرفت. در این میان عالمان بزرگی چون سیّد محمّد سعید حبّوبی و شیخ عبدالکریم جزایری در نجف درباره ی ضرورت بیرون راندن کفّار از عراق سخنرانی کردند.
در «سامرّاء»، مرجع بزرگ تقلید عصر، آیت الله شیخ محمّد تقی شیرازی فتوای جهاد صادر کرد و شیخ محمّدرضا پسر خود را برای پیوستن به سیّد مهدی حیدری به «کاظمین» فرستاد.
لازم به ذکر است که این فتاوی نه تنها برای انگلیسی ها، بلکه برای عثمانی ها نیز غافلگیر کننده بود.
بدرفتاری عثمانی ها با مردم شهرهای شیعه نشین، که از ترس عثمانی ها نسبت به قدرت یافتن شیعیان حکایت می کرد، ابعاد تازه ای یافت، به گونه ای که برخی علمای شیعه مردم را به شورش علیه عثمانی ها فراخواندند.
سال های پس از شکست شعیبه در سال 1914 م. تا اشغال «بغداد» در 1918 م. سال های شورش شهرهای شیعه و قلع و قمع این شورش ها از سوی ترک های عثمانی بود. این شرایط بهترین فرصت را برای پیشروی انگلیسی ها فراهم کرد و طیّ پیمان نامه ی سایکْس پِیکُو (1) در 1916 م. «عراق» سهم «انگلیس» شد و در نهایت نیروهای انگلیسی در 11 مارس 1917 م. وارد بغداد شدند. با از میان رفتن دولت عثمانی، روند جهاد وارد مرحله ی جدیدی شد.
2- شیعیان عراق در دوران پادشاهی
عراق پس از زوال دولت عثمانی در اختیار انگلیسی ها قرار گرفت. انگلیسی ها مایل بودند کشوری تحت الحمایّه ایجاد کرده و حتّی بخش جنوبی آن را پر از هندی های مهاجر طرف دار انگلیس کنند. انقلاب 1920 م. عراق به رهبری آیت الله میرزا محمّد تقی شیرازی به رغم شکست انقلابیون، سبب شد تا انگلیس عقب نشینی کرده و در عراق یک دولت عربی با پادشاهی ملک فیصل که از فرزندان شریف حسین بود، سرِ کار آورد. ساختار سیاسی عراق در دوره ی عثمانی به گونه ای طرّاحی شده بود که مناصب مهم در اختیار اهل سنّت قرار می گرفت. مشارکت شیعیان در انقلاب، علیه انگلیسی ها نیز سبب شد تا انگلیسی ها که همچنان نفوذ قاطعی در حکومت داشتند، مانع از سر بلند کردن شیعیان شوند.در سال 1958 م. عبدالکریم قاسم کودتا کرد و پادشاهی را در عراق برانداخت.
3- شیعیان در دوره ی حزب بعث
هم زمان با اوج گیری اندیشه های مارکسیستی و سوسیالیستی از یک طرف و ناسیونالیسم عربی از سوی دیگر، حزب بعث عراق، توانست در سال 1962 م. در یک کودتا قدرت را در دست گیرد؛ هر چند در آن زمان قدرت به طور کامل در اختیار آنها قرار نگرفت؛ اما در نهایت در ژوئیه ی سال 1968 م. قدرت را به طور کامل در دست گرفتند. حزب بعث به لحاظ سیاست دینی، اولاً ضدّ اسلام و در درجه ی دوم، ضد تشیّع بود. به ویژه که با «ایران» نیز درگیری مرزی داشت. سیاست این حزب، کنار گذاشتن شیعیان از حوزه ی سیاست بر اساس یک سنّت نیرومند بود که از دوره ی عثمانی در این کشور پایه گذاری شده بود.مهم ترین مرجع تشیّع در این دوره ی عراق آیت الله سیّد محسن حکیم (م 26 ربیع الأوّل 1390 ه.ق. / 1970 م.) بود که توانست با سیاست های فرهنگی خود و درگیر شدن با کمونیست ها و دولت بعث، شیعیان را فعّال کند. آیت الله حکیم ارتباط «نجف» را با قبایل و عشایر عرب توسعه داد و حرکت تبلیغی جدّی را در مناطق جنوب «عراق» آغاز کرد. به این ترتیب شمار طلّاب و فضلای عرب در نجف رو به فزونی گذاشت.
در این زمان، حزب بعث با دو مشکل مهم رو به رو بود: یکی اکراد و دیگری شیعیان با مرکزیت نجف. سیاست دشمنی با کُردها را جدی تر از گذشته دنبال کردند و در کنار آن، برابر شیعه هم ایستادند. یک گام مهم در این زمینه، اخراج ایرانی ها بود که ستون اصلی حوزه را تشکیل می دادند.
حزب بعث برای دشمنی کلمه ای مناسب تر از «ایران» نداشت و به همین دلیل تشیّع را ضمیمه ی آن کرده بود. با پیروزی انقلاب اسلامی و ترس از برآمدن شیعیان، این دشمنی رو به افزایش گذاشت. با به شهادت رسیدن آیت الله سیّد محمد باقر صدر (19 فروردین 1359 ه.ش.) یکی از نظیرترین متفکران شیعه در سده ی اخیر، دشمنی با شیعیان عراق جدّی تر شد.
در طول جنگ ایران و عراق، بعثی ها، هم زمان علیه شیعه و ایران کتاب می نوشتند. کتاب «جاء دور المجوس» تلقین این تفکّر بود که: ایرانی های شیعه، هیچ گاه ایمان نیاوردند!
4- انتفاضه ی شعبانیه ی شیعیان در سال 1991 م. / اسفند 1369 ه.ش.
با پایان یافتن جنگ «ایران» و «عراق» در مرداد 1367 ه.ش. حزب متجاوز بعث، در صدد حمله به «کویت» برآمد و در 11 مرداد 1369 ه.ش. ارتش عراق این کشور را تصرّف کرد. در این وقت عراق از سوی نیروهای «آمریکا» و کشورها و دولت های عرب سنّی متّحد آمریکا در منطقه، مورد حمله قرار گرفت.در پی حمله ی آمریکا به خاک عراق و فرار سربازان عراقی و بروز شکست و ضعف در نظام صدام، شیعیان که سال ها تحت ظلم و ستم حزب بعث به سر می بردند، انقلاب خود جوشی را سامان دادند که انتفاضه ی شعبانیّه نام گرفت. طیّ این انقلاب بیشتر مناطق شیعه نشین از جمله «بصره»، «ناصریّه»، «عماره»، «کربلا» و «نجف» به دست انقلابیون افتاد. از سوی دیگر، کردها نیز در شمال عراق مناطق کردنشین را از دست نیروهای صدّام خارج کردند. آمریکایی ها دو موضع مختلف نسبت به این جریان داشتند. در وهله ی نخست، مایل به سقوط صدام بودند و شروع یک حرکت مردمی برای آنان فرصت مناسبی بود؛ امّا بلافاصله دریافتند که این حرکت به دلیل آنکه از سوی شیعیان هدایت می شود، سبب نفوذ ایران در عراق خواهد شد.
به همین دلیل به سرعت از موضع اولیه دست برداشته و با دادن اجازه به پرواز بالگردها و هواپیماهای عراقی، شیعیان عراق را در معرض حمله ی نیروهای صدام قرار دادند.
در پی آن بود که قتل عام شیعیان جنوب آغاز شد و تانک های ارتش عراق زیر نظر حسین کامل، داماد صدّام، در حالی که پرچم هایی حمل می کردند که روی آنها نوشته شده بود: لاشیعه بعد الیوم؛ بعد از این شیعه ای نخواهد بود، عملیّات نسل کشی شیعیان را آغاز کرد. بر اساس منابع موجود، شهدای این فاجعه میان 300 تا 500 هزار نفر گفته شده است.
یک نکته ی مهم، مشارکت فعّال آیت الله العظمی خوئی در این جریان و حمایت وی از این قیام بود. ایشان با تعیین یک هیئت 9 نفره از علمای برجسته ی نجف، کار سر و سامان دادن به اوضاع را در دست گرفت.
انتفاضه ی شعبانیه یکی از رویدادهای بسیار دردناک برای شیعه و هم زمان نشانی از حیات و زنده بودن فعالیّت های سیاسی شیعیان پس از سه دهه فشار و تعدّی به حقوق آنان و رفتارهای طایفه گرایانه علیه آنان بود. مشکل عمده در این حرکت، ناجوانمردی نیروهای آمریکایی و عدم سازماندهی شیعیان به دلیل خودجوش بودن قیام بود.
5- آغاز جنگ های طائفی در عراق
مداخله ی «آمریکا» در اوضاع «عراق» و تحریکات آن دولت، به تدریج زمینه را برای تقابل شیعه و سنّی فراهم کرد. البته پیش از آن فشارهای دولت بعثی و تئوری های آن در محروم کردن شیعیان از داشتن هر نوع حقوق سیاسی، اجتماعی و مذهبی زمینه را برای این تعارض فراهم کرده بود. گویی چنین تصور می شد که دولت بعث در سال های اخیر، یک دولت کاملاً سنّی است.زمینه ی یاد شده سبب شد تا منازعاتی میان شیعه و مخالفان فراهم شود و در این باره آغازگر کسانی بودند که با سقوط صدام تصور می کردند همه چیز را از دست داده اند. شهادت آیت الله حکیم، اولین اقدام جنایت آمیزی بود که در حق رهبران مظلوم شیعه اعمال شد.
پس از آن در روز عاشورای سال 1382 ه.ش. (2 مارس 2004 م.) با چند انفجار انتحاری در «کربلا» و «کاظمین»، تعداد زیادی از عزاداران به شهادت رسیده یا مجروح شدند. بلافاصله، تروریست های وابسته به «القاعده» که از سوی دولت های عربی حمایت می شدند به کشتار رهبران و توده های شیعه پرداخته و در هر نقطه ای دست به ترور، انفجار ماشین و حمله به مناطق مسکونی و بازار زدند. در جریان جنگ های مذهبی، یکی از بدترین جنایات، کشتار وحشیانه ی شیعیان مدائن بود؛ به طوری که در فاصله ی کوتاهی، صدها نفر از شیعیان این ناحیه کشته شده و جنازه ی آنان به «دجله» انداخته شد.
این مسئله موجی از اعتراض را در عراق برانگیخت. پشت پرده ی این جنایات، دولت های عربی قرار داشتند که در باطن انگیزه های سیاسی و در ظاهر انگیزه های مذهبی و ضدّ شیعی آنان را به این کار وامی داشت. نام القاعده تنها یک بهانه بود.
در برابر اقدامات تروریستی مخالفان، شیعیان به توصیه ی آیت الله سیستانی و آیت الله خامنه ای، تا سر حدّ امکان از انجام اقدام متقابل خودداری کردند.
این روند با انفجار «حرم عسکریین (علیه السلام)» در 3 اسفند 1384 ه.ق. (23 محرّم 1427 ه.ق.) بسیار خشن تر و گسترده تر شد و روزانه صدها نفر در گوشه و کنار «عراق» از دو طرف کشته می شدند.
از آنجایی که شیعه در «بغداد» و اصولاً عراق در اکثریّت بود، توانست مناطق زیادی را که عوامل تروریست در آن مناطق پناه گرفته بودند، در اختیار گرفته و تا حدود زیادی امنیت شیعیان را تأمین کنند.
پی نوشت ها :
1. Sykes picot
منبع مقاله :شفیعی سروستانی، اسماعیل؛ (1391)، دانشستان سرزمین های درگیر در واقعه ی شریف ظهور، جلد دوم (عراق، عربستان و یمن)، تهران: موعود عصر (عج)، چاپ دوم