نویسنده: دکتر محمدرضا سرگلزایی
در برنامه های «سم زدایی سریع» و «سم زدایی فوق سریع» فرایند ایجاد علائم بازگیری (یا همان خُمار شدن) در بدن با تجویز دارویی به نام «نالترکسون» تسریع می شود. «نالترکسون» دارویی است که گیرنده های مخدر بدن را اشغال می کند و مانع اثرگذاری موادمخدرمی شود. اگر کسی نالترکسون مصرف کرده باشد و پس از آن مخدر مصرف کند، به این دلیل که گیرنده های مخدر بدن به وسیله ی نالترکسون اشغال شده اند و مواد مخدر جایی برای نشستن در مغز ندارند تأثیری در فرد ایجاد نمی شود. بنابراین در ماه های اول پس از ترک که احتمال لغزش و مصرف مواد وجود دارد، ما برای بیماران «نالترکسون» تجویز می کنیم تا در شرایطی که نتوانستند خود را کنترل کنند و مواد مصرف کردند، این مواد نتوانند در بدن آن ها اثرگذار باشند و آن ها دوباره به وابستگی برنگردند. معمولاً «نالترکسون» زمانی تجویز می شود که از آخرین مصرف موادمخدر 1 تا 2 هفته گذشته باشد و به اصطلاح بدن «پاک» شده باشد، چون در صورتی که قبل از این زمان «نالترکسون» تجویز شود علائم ترک تسریع و تشدید می شوند و بیمار حال بسیار ناخوشایندی را تجربه می کند، مثل این که تمام علائمی را که قرار است آرام آرام و به تدریج ظرف 1 یا 2 هفته تجربه کند، به یک باره و ظرف نیم ساعت از مصرف «نالترکسون» به سراغش می آیند. گاهی این حالت آنقدر شدید است که بیمار مجبور به بستری شدن در بیمارستان می شود. بر این اساس برخی محققان این ایده را پیدا کردند که بیمار را با داروهای آرام بخش در وضعیت خواب آلودگی قرار دهند و آن گاه نالترکسون به او بخورانند و علائمی که قرار است ظرف 2 هفته تجربه شوند با تسریع بازگیری به سرعت در بیمار پدید آیند. هدف این محققان این بود که زمان سم زدایی را کوتاه کنند و بیمار ظرف 3 روز یک فرایند چند هفته ای را بگذراند. این روال را «سم زدایی سریع» نامیدند. تجربه نشان داد که با وجود ایجاد آرام بخشی دارویی و خواب آلودگی در بیمار، این فرایند برای بسیاری از بیماران دشوار و ناخوشایند است. بنابراین، محققان پیشنهاد کردند که با کمک متخصصان بیهوشی، بیمار را در وضعیت بیهوشی عمومی قرار دهند و آن گاه «نالترکسون» را وارد بدن بیمار کنند. بیمار علائم ترک را ظرف چند ساعت در حین بیهوشی تجربه می کند و هنگامی که از بیهوشی خارج می شود علائم ترک را پشت سر گذاشته و نالترکسون هم وارد بدنش شده است. این روش «سم زدایی فوق سریع» نامیده می شود.
این دو روش، تنها در مواردی پیشنهاد می شوند که بیمار به هر دلیل در «تنگنای زمانی» قرار داشته باشد و مهم ترین اولویت او در درمان «سرعت» باشد. البته معمولاً چنین موردی نادر است که «سرعت درمان» مهم ترین اولویت در درمان باشد.
طبعاً این دو روش نسبت به سایر روش های درمانی پرهزینه تر هستند و به دلیل ایجاد خواب آلودگی شدید و بیهوشی، ریسک و خطر بالاتری نیز دارند. بنابراین، موارد کمی پیش می آید که این روش های درمانی را به بیماران توصیه کنیم. با این حال همان طور که گفته شد، از آن جا که یکی از الگوهای روان شناختی معتادان «شتاب» و «عجله» و نداشتن «صبوری» و «شکیبایی» است و این بیماران بسیار به کارهای فوری و معجزه آسا تمایل دارند، بسیاری از بیماران از این مدل های درمانی استقبال می کنند. حتی باورهای غلطی نیز در ذهن برخی بیماران و خانواده ها به وجود آمده که هیچ اساس علمی ندارند. مثلاً گروهی از بیماران این روش را «تعویض خون» نامیده اند و گمان می کنند که در حین بیهوشی خون بیمار عوض می شود و این تعویض خون اعتیاد را از خون بیمار خارج می کند! در حالی که اولاً در این روش ها هیچ اقدامی در جهت تعویض خون بیمار صورت نمی گیرد و ثانیاً اعتیاد هیچ ربطی به خون بیمار ندارد. آنچه باعث بازگشت بیماری و شکست در درمان می شود «خون آلوده» نیست بلکه الگوهای روان شناختی بیمار است که اغلب به راحتی تغییر نمی کنند.
در مجموع، این روش ها جزء برنامه ی استاندارد درمان اعتیاد نیستند و تنها در موارد خاصی کاربرد دارند.
منبع مقاله :
سرگلزایی، محمدرضا؛ (1386)، اعتیاد، تهران: نشر قطره، چاپ اول