حجت الاسلام محمدحسین درافشان
چکیده
رسانه و دین، با تعامل مناسب، با همدیگر و هدایت فرهنگ مصرف جامعه، می توانند مفهوم زندگی را برای مردم، پرمعنا سازند. ولی بیشتر رسانه ها، مردم را به سوی مصرف گرایی، هدایت و از دین و معنویت تهی می کنند. البته به گفته دین پژوهان غربی رسانه، امروزه افزایش بی معنایی در مدرنیته و ناتوانی فزاینده فرهنگ مصرف گرایی در پرکردن خلأ معنوی جامعه، شرایط ورود دین به عرصه ی زندگی فردی و اجتماعی و آشتی دین و رسانه را فراهم کرده است. اقدام سه دین صاحب کتاب (اسلام، مسیحیت و یهودیت) برای احیای بنیادگرایی نیز به روند ورود دین به عرصه ی رسانه، سرعت بخشیده است.آشتی دین و رسانه، پیام شادی بخشی برای دین داران است، ولی به دلیل تفاوت های ماهوی پیام دین داران و درک نادرست صاحبان رسانه به نظام سرمایه داری وابسته اند از «رسانه دینی» و «مصرف دینی»، نباید چندان به این آشتی کنان دل خوش بود؛ چنان که تجربه های پیشین تعامل دین و رسانه نیز این فرضیه را تقویت می کند. دین در تعامل گذشته خود با رسانه، نه تنها موفق نبود، بلکه به ابزاری برای مشروعیت بخشی به تبلیغ های مصرف گرایی تبدیل شد. در حقیقت، دین، در تعامل با رسانه، زمانی بر فرهنگ مصرف جامعه اثر مثبت خواهد داشت که در مرحله ی نخست، مدیریت ارزشی بر رسانه حاکم شود. در مرحله ی بعد، رسانه باید با رعایت اصول اخلاقی حاکم بر رسانه ی دینی، بیانگر و ترویج کننده ی الگوی مصرف دینی در جامعه باشد. برای تحقق این شرایط، دولت نیز باید به پیوستار «رسانه، دین و فرهنگ مصرف» بپیوندد؛ البته دولتی که مشروعیت خود را از دین گرفته باشد. در این میان، دولت جمهوری اسلامی ایران، الگویی کامل از این پیوستار است که در برابر دیدگان تیزبین دین پژوهان رسانه، در بوته ی آزمون قرار دارد و برای موفقیت در این آزمون، باید از راهکارهای مناسب، از جمله پای بندی اصول تبلیغ اسلامی در تبلیغات کالا استفاده کند.
کلیدواژگان: دین، رسانه، فرهنگ مصرف.
مقدمه
رسانه و دین، با تعامل مناسب با همدیگر و هدایت فرهنگ مصرف در جامعه، می توانند مفهوم زندگی را برای مردم، پرمعنا سازند، ولی امروزه بیشتر رسانه ها، مردم را به سوی مصرف گرایی هدایت و از دین و معنویت تهی می کنند.در حقیقت، رسانه ها با قرار دادن مخاطبان در فضایی «آکواریومی» و «گل خانه ای» سبب می شود آنها جز با نقش رسانه زندگی نکنند. در چنین شرایطی، اندیشه ی «نقش مفهومی دین» در «رسانه» و هدایت «فرهنگ مصرفی جامعه»، بیش از پیش تقویت می شود.
احساس نیاز به دین در عرصه ی رسانه
دین پژوهان غربی رسانه معتقدند که: «امروزه ... تشدید بی معنایی در مدرنیته و ناتوانی فزاینده ی فرهنگ مصرف گرایی در پرکردن خلأ معنوی، شرایط ورود دین به عرصه ی زندگی فردی و جمعی و رسانه را فراهم کرده است».(1)به بیان دیگر، «ادبیات دین گریزانه مصرف گرایی در رویارویی با این خلأ، به طور فزاینده ای ناتوان شده است و مصرف گرایی [با تبلیغات اغواگرانه] همواره وعده ی چیزی را داده که از اَدای آن ناتوان بوده است».(2)
از سوی دیگر، به گفته ی همین دین پژوهان غربی، «سه دین بزرگ صاحب کتاب(اسلام، مسیحیت، یهودیت) برای احیای بنیادگرایی، با مداخله و تأثیر بر فرآیند مدرنیته، سرمایه داری و نظم اجتماعی و اخلاقی موجود، می خواهند مدرنیته را با ارزش ها و احکام متون مقدس (دین) هم سو سازند. در این میان، فرهنگ مصرف گرایی به علت مرکزیت آن در هویت یابی مدرن، هدف اصلی بنیادگرایی است».(3)
بر این اساس سخنان، در جوامع امروزی، «رسانه»، «دین» و «فرهنگ مصرف» رابطه ای تعاملی با یکدیگر دارند و مصرف مناسب، در تعالی جامعه نقش کلیدی ایفا می کند.
حال با رویکرد جدید به دین، این پرسش اساسی مطرح می شود که آیا هر رسانه ای که ادعای دینی بودن داشته باشد، می تواند جامعه را به سوی مصرف متعالی هدایت کند؟!
بی شک پاسخ منفی است و تجربه های گذشته هم این موضوع را ثابت می کند.
عملکرد گذشته ی دین در رسانه
با آغاز برنامه های رادیو و تلویزیون (رسانه ی شنیداری و دیداری) در دهه ی 1920 و اندیشه درباره ی نقش دین و رسانه در توسعه ی ملی، چارچوبی برای وارد کردن دین به معنای عام کلمه در برنامه ها طرح و تدوین شد. «حضور دین در رسانه های جدید، به ورود رسانه به ساحت خصوصی خانواده ها که پیش از آن، تنها در اختیار دین بود، مشروعیت بخشید و برنامه های رادیو و تلویزیون را به تأیید دین عُرفی واداشت. رهبران دینی، با سیاست مداران و گویندگان و مجریان رادیو و تلویزیون باب دوستی گشودند و تضمین کردند که [پیام های دینی شان]، زبانی غیرفرقه ای داشته باشد و با هدف پیشرفت همگانی و عقل ورزی، ابزاری ملت ساز باشد».(4)با ظهور مصرف گرایی، کلیسا همچنان شعایر و دعاهای ویژه خود را داشت. فروشگاههای زنجیره ای همواره با هاله ای از نور و نیز فراوانی کالا، فضا و شرایطی را برای انواع اجتماعات جدید و تبلیغ افسونگر مدرنیته فراهم ساختند. (5)
«فرهنگ مصرف گرایی بر زندگی روزمره ی مردم، «چتری از تقدس» گشود و وعده داد که زندگی دنیا به زودی با استفاده از اکسیر مالکیت تغییر خواهد کرد و تعالی خواهد یافت و آنان که رنج می بردند، از دردها رهای خواهند یافت. افراد پیس و طاس که تنها و گوشه گیرند، درمان و گرسنگان سیر خواهند شد».(6)
در حقیقت، دین، در این دوره، نه تنها چتری از تقدس در مصرف ایجاد کرد، بلکه خود به صورت «کالایی» در بازار مصرف گرایی به فروش گذاشته شد. در غرب، نسل جدیدی که تحت تأثیر فرهنگ مصرف گرایی دینی رشد کرده اند، به صورت کالا درآمده است و به او همچون دیگر کالاهای قابل خرید نگاه می شود. فرآیند تجاری شدن، بسته بندی و قیمت گذاری در بازار دین، تقریباً همه چیز-از صلیب (نماد دین) گرفته تا بلور-را شامل می شود. (7) به این ترتیب، به دلیل تفاوت ماهوی پیام دین در رسانه و درک نادرست صاحبان رسانه از دین، بازاندیشی درباره ی نقش تعاملی رسانه با دین و فرهنگ مصرف، نیازمند واکاوی عمیق درباره ی ویژگی های «رسانه ی دینی» و «مصرف دینی» است. در ادامه، ویژگی های هر دو مقوله، از دیدگاه اسلامی به اختصار، بررسی می شود.
ویژگی های رسانه ی دینی
در دین مبین اسلام، قرآن، رسانه ای است که پیام خدا را به بشر ابلاغ می کند. اصول مهم پیام رسانی در این رسانه، الگویی مناسب برای تمام رسانه های مکتبی و ارزشی است. مهم ترین اصول یادشده به این شرح هستند:1. حق محوری
از نگاه قرآن، رسانه باید در هدف و محتوا، حق محور و عدالت مدار باشد و خود قرآن، در مقام بزرگ ترین رسانه دینی، این ویژگی را دارد، چنان که در قرآن می خوانیم: «لَا یَأْتیهِ الباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لَا مِنْ خَلْفِهِ؛ از پیش روی آن و از پشت سر، باطل در آن راه ندارد».(فصلت: 42)هدف قرآن نیز حق(8) است و بر این اساس، به جای استفاده از شیوه های تبلیغی نادرست، همچون مغالطه، هیاهو و غوغاسالاری، ایجاد فضاهای روانی مجازی، جعل واقعیت ها، واژگون نمایی حوادث، تحلیل های اشتباه و ده ها فریب رسانه ای دیگر، به طراحی تبلیغ، موعظه، ابلاغ، انذار و تبشیر می پردازد و از همه ابزارهای رسانه ای و شیوه های تبلیغاتی، برای رسیدن به هدفش به درستی بهره می گیرد: «وَ انْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بالْقِسْطِ؛ و با آنها کتاب و میزان فرستادیم تا مردم، قسط و عدل را به پا دارند».(حدید: 25)
اگر رسانه ی دینی در هدف و محتوا، «حق محور» باشد، در مرحله ی بعد در شیوه ها و ابزارها هم حق را مقدّم می دارد و با استحکام، اتقان و استدلال در عرصه ی خبررسانی و خبرسازی گام برمی دارد. در این صورت، رسانه توان هدایت گری خود را بدون آسیب، به ظهور می رساند.(9) قرآن کریم از این جهت استوار است و هیچ ضعفی در امر هدایتگری ندارد:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْکِتَابَ وَ لَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً قَیِّماً لِیُنْذِرَ بَأْساً شَدِیداً مِنْ لَدُنْهُ وَ یُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِینَ.(کهف: 1 و 2)
ستایش مخصوص خدایی است که کتاب را بر بنده اش فرستاد و هیچ گونه کژی در آن راه نداد؛ [کتابی] راست و درست، تا [گناه کاران] را از جانب خود به عذابی سخت بیم دهد و به مؤمنان مژده دهد.
رسانه ی دینی، به دلیل محتوای بر حق و عدالت محور خود می تواند رسانه های رقیب و انحراف گستر را به مبارزه بطلبد و آنها را از عرصه رقابت حذف کند:
«قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ؛ بگو برهانتان را بیاورید».(انبیاء: 24)
به یقین، مخاطبان نیز با آگاهی یافتن از محتوای رسانه های ترویج کننده انحراف، به «رسانه ی دینی» که حق محور و عدالت گستر است، اعتماد خواهند کرد.
2. روشنگری
برخلاف رسانه های انحراف گستر که قصد الینه (10) کردن مخاطب خود را دارند و سعی می کنند او را در فضایی قرار دهند که جز به اشاره ی آنها نخورد، نپوشد، سخن نگوید و حتی فکر نکند، رسانه دینی، به ویژه قرآن، وظیفه خود را روشنگری می داند: «هذَا بَیَانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدًى وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِینَ؛ این، کتاب روشنگری برای مردم و مایه ی هدایت و اندرز برای پارسایان است». (آل عمران: 138)بر اساس این آیه، رسانه ی دینی باید مخاطب خود را به اندیشه وادارد و او را به مسیر درست هدایت کند و از سرگرم کردن وی با لهو و لعب و مصرف گرایی بپرهیزد.
رسانه ی دینی نباید فضای «گل خانه ای» و «آکواریومی» برای مخاطب ایجاد کند و او را مصرف کننده ای ابدی ببیند و ارزشش را معادل دارایی اش بداند. همچنین نباید جهان را برای وی به صورت یک بطری بزرگ، سیب بزرگ یا پستانکی بزرگ برای اشتهای سیری ناپذیرش بنمایاند و سوپرمارکت ها و پاساژهای شیک و لوکس را به جای بهشت واقعی به او بقبولاند. در حقیقت، رسانه ی دینی باید با روشنگری و افشاگری، با رسانه های انحراف گستر به مبارزه برخیزد و ستم بی اندازه ای را که به بشر امروز روا داشته می شود، به تصویر کشد تا او را از خواب غفلت بیدار سازد.
3. هدایت
هدف همه ی رسانه های دینی، از جمله قرآن، نمایاندن جلوه های رحمانی و هدایت مخاطب به سوی رحمت الهی در عرصه ی هستی است: «هذَا بَصَائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ وَ هُدًى وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ؛ این قرآن، رهنمودی است از جانب پروردگار شما و برای گروهی که ایمان می آورند، هدایت و رحمتی است».(اعراف: 203)رسانه های دینی، جلوه های رحمت و انوار الهی را در جهان، به مخاطبان نمایش می دهند. پژواک اخلاق رحمانی، بخشایش، احسان، مهربانی و گذشت هستند که در قرآن از آنها با عنوان «رحمت» یاد می شود.
به این ترتیب، رسانه در هر زبانی یا قالبی باشد، مکتوب یا مصور، دیداری یا شنیداری، سنتی یا دیجیتال، باید عامل تولید، تقویت، توزیع و انتقال نور و رحمت به جامعه ی جهانی باشد.
4. واقعیت گرایی
ویژگی برجسته رسانه های دینی، از یک سو پرهیز از دروغ گو، اغراق و دگرگونی حقایق و از سوی دیگر، بازتاب دادن واقعیت هایی است که در زندگی افراد و جوامع رخ می دهد. قرآن کریم ضمن انعکاس و تصدیق تمام واقعیت ها و حقایق گذشته پی در پی به پالایش و تصفیه حق از باطل نیز می پردازد. همچنین حقایق را زلال تر از پیش در اختیار مخاطب می گذارد و آنگاه مخاطب را به پذیرش آموزه های خود فرا می خواند.(11) «وَ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَکُمْ وَ لاَ تَکُونُوا أَوَّلَ کَافِرٍ بِهِ؛ و به آنچه فرستادیم (قرآن) ایمان آورید؛ در حالی که [قرآن]، تصدیق کننده چیزی است که با شماست و نخستین کافر به آن نباشید».(بقره: 41)شگفت اینکه امروزه، نادیده گرفتن واقعیت ها یا تحریف آنها، ویژگی رسانه های منحرف و انحراف گستر است. این مسئله از آفات رسانه است و در نهایت، موجب بی اعتمادی به رسانه خواهد شد.
5. دفاع از ارزش ها
رسانه ی دینی، بهترین ابزار دفاع علمی و تبلیغی از ساحت ارزش هاست. تعهدهای دین محورانه رسانه ی دینی اقتضا می کند که دفاع از دین را اصل قرار دهد و در این مسیر، از غیرخداوند نترسد: «الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالاَتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لاَ یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ؛ کسانی که پیام های خدا را می رسانند؛ از خدا می ترسند و از هیچ کس جز خدا نمی هراسند». (احزاب: 39)سرآغاز ترک سنگربانی از دین، «ترس از غیرخدا» و «ملاحظات غیرالهی» است که صاحبان رسانه ها را نیز به گزینش راه های غیرالهی وا می دارد تا منافع زودگذر را از دست ندهند یا تهدیدهای واهی را پشت سر گذارند. از این رو، در برابر شبهه ها و هجوم ها علیه دین، نهایت لطفی که می کنند، «سکوت» است. «[در این حالی است که] رسانه ی دینی در مسیر دفاع از دین، به سبب اتهام ها و غوغاسالاری رسانه ای، عرصه را خالی نمی کند و مقاوم و پایدار و هوشمندانه و با شیوه ای حرفه ای، خواسته ی خود را به کرسی می نشاند».(12)
6. مدیریت ارزشی
رسانه زمانی می تواند حافظ ارزش های دینی و بازتابی از انوار رحمانی باشد که مدیریت رسانه، در اختیار افرادی با بالاترین شایستگی باشد. از این رو، خداوند برای رسالت و رسانه ی دینی، رسولان خود را برمی گزیند و یادآور می شود که آنها را برای رسالت دینی فرو فرستاده است و مردم را به پیروی از ایشان فرامی خواند.یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْکِتَابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَ الْکِتَابِ الَّذِی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ.(نساء: 136)
ای کسانی که ایمان آورده اید، به خدا و پیامبر او و کتابی که بر پیامبرش فرو فرستاد و کتاب هایی را که قبلاً نازل کرده است، بگروید.
رفتارها و گفتارهای انحرافی و ضد ارزشی بیشتر رسانه های امروز، نتیجه ی مدیریت فاسد حاکم بر آنها است. مدیریت ارزشی جز اصلاح وضعیت موجود، حفظ ارزش های اصیل و هدایت مخاطبان به مسیر رشد و تکامل، هدفی ندارد. تلاش ناشایستگان برای رسیدن به مدیریت رسانه، به دلیل طمع ورزی و منافع بسیاری است که رسانه می تواند زمینه ساز رسیدن به آنها باشد.
ویژگی های مصرف در اسلام
همان گونه که اصول ارزشی بر رسانه ی دینی در جامعه اسلامی، حاکم است، مصرف نیز در چنین جامعه ای باید در چارچوبی مشخص و با درنظر گرفتن شرایط اجتماع و وضعیت اقتصادی فرد و جامعه تعیین شود. در تشویق یا تحدید مردم به مصرف، عوامل و متغیرهای بسیاری اثر گذارند، ولی مهمترین اصول حاکم بر مصرف کالا، از دیدگاه اسلام، به این شرح است:1. حلال و پاک بودن کالای مصرفی
مسلمان نمی تواند هرچیزی را مصرف کند. در اسلام، دو عنصر «حلال بودن» و «پاک بودن» از شرط های اصلی مصرف هستند؛ بدین معنا که برای به دست آوردن آن (کالای مصرفی)، حق کسی حقیقی یا حقوقی، ضایع نشده و با کار و تلاش، به دست آمده باشد. پاک نقطه مقابل خبیث است؛ به این معنا که کالای مصرفی، از اشیای نجس یا متنجس تهی باشد.(13)خداوند در قرآن کریم می فرماید: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلاَلاً طَیِّباً وَ لاَ تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ؛ ای مردم از آنچه در زمین است، حلال و پاکیزه بخورید و از گام های شیطانی پیروی مکنید».(بقره: 168)
«البته در حلال بودن مصرف هر کالایی، افزون بر مُحِق بودن مصرف کننده، مسئله ی سودمندی جسم نیز مطرح است. چنان که امام رضا علیه السلام درباره ی علت حلال و حرام بودن برخی غذاها می فرماید:
خدای متعال هیچ خوردنی و نوشیدنی را جایز نکرده، مگر آنچه در آن، سود و صلاحی است و [هیچ چیز را] ممنوع نکرده، مگر آنچه در آن زیان، نابودی و تباهی بوده است. پس هرچه سودمند و توان بخش جسم باشد و به بدن نیرو دهد، حلال است.(14)
2. اعتدال (حد کفاف)
الگوی مصرف فرد مسلمان، همچون دیگر امور زندگی او، بر پایه ی اصل مترقی اعتدال، استوار است. اصلی ترین عنصر در مصرف اسلامی، مصرف در حد کفایت است. امام علی علیه السلام در این باره می فرماید: «الرّضا بالکفاف مِن دعائم الایمان؛ یکی از ارکان ایمان، رضایت داشتن به حد کفایت است».(15)دلیل آنکه مصرف در حدّ کفاف، یکی از ارکان دینی معرفی شده، آن است که سبب بقای منابع و امکانات و در نتیجه، فراوانی آنها در سطح جامعه می شود. روشن است که اگر اقتصاد کشور بر پایه ی فراوانی امکانات و منابع تنظیم شود، دست یابی به رفاه در آن کشور آسان تر خواهد بود. امام سجاد علیه السلام درباره ی حد کفاف در مصرف و تأثیر آن بر حفظ منابع می فرماید:
هزینه های مالی باید بر اساس حد کفاف تنظیم شود. این شیوه موجب بقای منابع و امکانات، فراوانی کالاها و نعمت ها و سلامت اجتماعی است. (16)
امام کاظم علیه السلام نیز در این باره می فرماید: «فَمَن عَقِلَ قَنَعَ بِما یَکفیه وَ مَنْ قَنَعَ بِما یکفیِهِ اِستغنی؛ هرکس عاقلانه بیندیشد، به زندگی در حد کفایت، قانع است و هر کس به زندگی قانع باشد، بی نیاز خواهد بود».(17)
بر اساس این حدیث، اعتدال، جوهره ی عقلانیت و به بیان دقیق تر، عین عقلانیت است. بنابراین، مصرف عاقلانه، همان مصرف در حدّ کفایت است و امکانات مالی انسان و میزان مصرف او باید تناسب داشته باشد.
همچنین حدّ کفاف مصرف باید به گونه ای تنظیم شود که به محیط زیست انسان و دیگر جانداران آسیب نرساند؛ زیرا با مصرف بی رویه چیزی باقی نمی ماند.
3. آرامش
سبد مصرفی مسلمان باید آرامش و آسایش او را تأمین کند، نه آنکه زمینه ساز پریشان حالی اش شود و او را از کارهای مهم و اساسی بازدارد. مصرف کالاهای مفید در حدّ کفاف، این آرامش را به زندگی انسان می دهد، چنان که امام علی علیه السلام می فرمود: «مَنُ اقْتَصَرَ عَلی الکَفافِ تَعجَّل الرّاحَةَ وَ تَبَوَّأَ اخْفَضَ الدَّعَةِ؛ کسی که به حد کفاف زندگی بسنده کند، در آسایش شتاب کرده و در راحتی زندگی فرود آمده است».(18)متأسفانه انسان امروزی حتی با مصرف بیش از حدّ هم به آسایش لازم نمی رسد؛ زیرا پیوسته زیر فشار تبلیغات زهرآگین رسانه های تبلیغاتی است. ورنون کلمن می نویسد:
در بیست سال اخیر، سازمان های تبلیغاتی دریافته اند که با توسل به ظاهرپرستی می توانند انواع کالاهایی را که در واقع نیازی به آنها ندارید، به شما بفروشند. وقتی صبح از خواب برمی خیزید، صورتتان را با صابون مخصوص گران قیمتی می شویید که تولیدکنندگان آن می گویند صورت شما را خوش بو خواهد کرد. تقریباً به هر کاری دست می زنید؛ آن هم نه برای اینکه خودتان می خواهید، بلکه از ترس شرمندگی یا ناخوشایندی ظاهرتان نزد دیگران در حالی که این همه، ساخته سازمان های تبلیغاتی است که غرورهای طبیعی و جزئی را به اضطراب های مهم تبدیل کرده اند تا بتوانند از آن سود ببرند.
4. اسراف نکردن
اسراف، واژه ی جامعی است که هرگونه زیاده روی را در برمی گیرد. در بحث مصرفی، اسراف به معنای زیاده روی استفاده نادرست و نابه جا از کالاهای مصرفی است. خداوند در قرآن کریم با لحنی تند، خطاب به اسراف کاران می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لاَ یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ؛ خداوند، اسراف کاران و دروغ گویان را هدایت نمی کند». (مؤمن: 28) همچنین مردم را به پرهیز از اسراف فرا می خواند: «وَ لاَ تُسْرِفُوا إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ؛ هرگز اسراف نکنید؛ که خداوند، اسراف کاران را دوست نمی دارد».(انعام: 141)اسراف و تبذیر سبب کاهش پس انداز، کاهش سرمایه گذاری در تولید و در نتیجه، مانع توسعه می شود. از سوی دیگر، امکان استفاده ی دیگران از امکانات موجود از بین می رود و فاصله ی طبقاتی در جامعه ایجاد می شود. امام علی علیه السلام نیز فقر را نتیجه اسراف می داند و می فرماید: «سَبَبُ الفَقْرِ الاسرافُ؛ مصرف بی رویه عامل فقر است».(20) زیاده روی در مصرف، افزودن بر نابودی منابع و امکانات و ایجاد فقر، هلاکت فرد و جامعه را نیز در پی خواهد داشت: «وَ اهْلَکْنَا الْمُسْرِفینَ؛ و ما اسراف کنندگان را هلاک کردیم».(انبیا: 9) تحمیل هزینه های اضافی بر زندگی، نابسامانی و ناهنجاری، وابستگی اقتصادی، کاهش لذت مطلوبیت و ... از دیگر آثار منفی اسراف است.
بنابراین، رسانه زمانی می تواند ادعای تعامل با دین را داشته باشد که در مرحله ی نخست، از نظر ساختاری، مدیریت ارزشی بر آن حاکم باشد و در مرحله ی بعد، با رعایت اخلاق و اصول ارزشی حاکم بر رسانه ی دینی، الگوی مصرف دینی را در جامعه تبیین و ترویج کند. این شرایط در صورتی امکان پذیر است که «دولت» نیز به پیوستار «رسانه، دین و فرهنگ مصرف» بپیوندد؛ البته دولتی که مشروعیت خود را از دین بگیرد. خوشبختانه نظام جمهوری اسلامی در ایران با داشتن حکومت دینی و در اختیار گرفتن رسانه ی ملی و فرهنگ مصرف جامعه، الگوی کاملی از این پیوستار را به جهانیان عرضه کرده است.
رسانه ی ملی ایران در بوته ی آزمون تعامل دین و رسانه
امروزه در برابر دیدگان ریزبین دین پژوهان رسانه در سراسر جهان، تعامل دین و رسانه در ایران در بوته ی آزمون قرار دارد. به باور دین پژوهان رسانه، «ایران در نقطه ی انتهایی پیوستار ارتباط میان دین، دولت و وسایل ارتباط جمعی (رسانه) قرار می گیرد. دولت برداشتی خاص از اسلام دارد و متعهد به آن است و مشروعیت خود را از آن می گیرد. به علاوه، از نظام و ابزار ارتباطات ملی(رسانه) برای پیشبرد این نظام دینی که به طور رسمی پذیرفته شده است، استفاده می کند».(21)در حقیقت، ایران اسلامی، در پی دفاع از توانایی دین در اداره ی تمام امور بشری، اعم از فردی و اجتماعی است. در قبال فرهنگ مصرف هم رسالت رسانه دین محور، تبیین الگوی مصرف اسلامی است که باید به مهم ترین ویژگی این نوع مصرف (اعتدال)، در قالب های متفاوت برنامه ای مانند نمایش، سرگرمی، سخنرانی، میزگرد، فیلم و سریال بپردازد. در این زمینه، باید به تبلیغات بازرگانی در رسانه ی ملی که اثرگذارترین برنامه در فرهنگ مصرف جامعه است، بیش از همه توجه کرد تا این آگهی ها بر پایه ی موازین اسلامی و هم سو با آموز های دینی باشد و سبب رشد جامعه و ارتقای سطح فرهنگ ملی شود. بهتر است این اصول بر تبلیغات بازرگانی رسانه دین محور حاکم شود.
1. واقع نمایی
در تبلیغات، باید اطلاعات درست و دقیق درباره ی کالاهای تبلیغی عرضه شود و نباید با صحنه سازی دروغین، مخاطب را به خرید کالاهای مورد نظر تشویق کرد. همچنین تبلیغ کالاهای لوکس و تجملی، در شرایطی که هنوز بسیاری از افراد جامعه در تأمین کالاهای ضروری دچار مشکل هستند، پذیرفتنی نیست.ویژگی دیگر تبلیغات در نظام اسلامی این است که اطلاعات داده شده در مورد کالاها، شامل حقایق خوب و بد درباره ی محصول باشد. به دیگر سخن، فروشنده متعهد شود که عیب های آشکار و نهان کالاهای خود را بازگوید. رعایت این اصل مهم و اساسی، دقت تولیدکنندگان را درباره ی کیفیت کالاها بیشتر می کند و توزیع کنندگان نیز فقط توزیع کالاهای باکیفیت را خواهند پذیرفت.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به فروشندگان تکلیف کرده است که عیب های محصول خود را به خریداران بگویند. در واقع، تبلیغات در اقتصاد اسلامی، تضمین کننده ی قیمت و کیفیت کالاست و مسئولیت اثبات ادعای مطرح شده در تبلیغات نیز برعهده ی فروشنده است. اطلاعات آگهی شده باید مزیت ها و عیب های کالا را آشکارا افشا کند. به بیان دیگر، تبلیغات باید عملی در جهت فروش متعالی کالا برای فروشنده و دارای اطلاعات مفید برای مصرف کننده باشد.
2. ترویج روحیه ی خوداتکایی ملی
در رسانه ی دین محور، تبلیغات باید بر اصول خودکفایی و خوداتکایی ملی مبتنی باشد تا حس نوآوری و توان مندی را در افراد جامعه قوت بخشد. این رسانه باید کالاهای ساخت صنعتگران داخلی را به گونه ای مطلوب در برابر دیدگان عموم قرار دهد و امکان رقابت واحدهای تولیدی و تخصصی را برای تولید کالای با کیفیت بالا ببرد. همچنین فن آوری، تولید و صنعت کشور را ارتقا بخشد تا در مسیر توسعه ی ملی گام بردارند. (22)بر این اساس، تبلیغات تجاری نباید مُدگرایی و تقلید کورکورانه و نابخردانه از شیوه ی مصرف غربی را تشویق و ترویج کند. امام صادق علیه السلام می فرماید:
جامعه ی اسلامی تا زمانی که الگوی مصرف بیگانگان را تقلید نکند، در مسیر سعادت و نیک بختی است، ولی آنگاه که به شیوه ی بی دینان لباس بپوشد و خوراک خورد، به ذلت می افتد.(23)
3. تبلیغ کالاهای ضروری و متناسب با وضعیت اقتصادی جامعه
با درنظرگرفتن اصل رعایت اعتدال در مصرف و پرهیز از اسراف، تولید و پخش آگهی ها باید متناسب با وضعیت اقتصادی افراد جامعه و برای آسایش مردم و توسعه ی کشور باشد، نه در جهت ترویج مصرف گرایی. البته ترویج مصرف گرایی ممکن است خود، مصداق فعل حرام نباشد، ولی چون به مصلحت جامعه ی اسلامی نیست، ترویج آن حرام است.(24)بنابراین، در تبلیغات کالاها و خدمات باید اولویت با کالاهای ضروری و نیازهای اساسی مردم باشد؛ زیرا تبلیغ کالاهای لوکس و غیرضروری، احساس نیاز کاذب به مصرف ایجاد می کند و تقاضا برای مصرف آن کالا زیاد می شود. در این صورت، هم مصرف در جامعه افزایش می یابد و هم منابع بسیاری به هدر می رود. همچنین آسایش و آرامش مردم را می گیرد؛ زیرا تبلیغ کالاهای لوکس و غیر ضروری، ترویج مصرف گرایی و برانگیختن مردم به مصرف بیشتر است. از آن جا که تمام افراد جامعه توان پاسخ گویی به چنین افزون خواهی هایی را ندارند، دچار حرص و آز، مشکلات عصبی و روانی می شوند؛ از زندگی لذت نمی برند؛ همیشه در برابر آنچه دارند، ناسپاسند و نوعی اضطراب و تشویش دارند که پی آمد آن افزایش جرم و اختلاس است.
4. تحمیل نکردن هزینه ی تبلیغ بر مصرف کننده
در نظام سرمایه داری، بیشتر تبلیغات با نیاز مصرف کنندگان، متناسب نیست و با توجه به اینکه مصرف کننده، هزینه ی تبلیغات را می پردازد، در نتیجه، هزینه ی خرید اطلاعات غیرضروری بر او تحمیل می شود. در نظام اسلامی برای جلوگیری از این مشکل می توان با ایجاد رسانه های تخصیصی تبلیغی و تعیین هزینه ی تبلیغی شفاف برای آنها، از تحمیل هزینه ها بر دیگر قشرها جلوگیری کرد به این ترتیب که هر کس خواهان اطلاعات مربوط به محصول است، هزینه های اطلاعات موجود در رسانه های تخصصی را بپردازد. در این صورت، هیچ مصرف کننده ای مجبور نخواهد بود اطلاعاتی را بخرد که به آن نیازی ندارد.(25)5. تبلیغ و معرفی الگوهای مصرف
تجربه نشان داده است که مخاطبان بیش از آنکه تحت تأثیر موعظه قرار گیرند، از اقدام عملی الگوها اثر می پذیرند. الگوها نیز تأثیر دوجانبه دارند؛ هم تأثیر موافق با رفتارهای جامعه دارند و هم در شکل گیری ناهنجاری های اجتماعی نقش به سزایی ایفا می کنند. در بحث تبلیغات، معرفی الگوها، یک گام فراتر از معرفی و تبلیغ کالا است. الگوها با ایجاد ارزش های جدید و تقویت یا تضعیف ارزش های جامعه، «سبک زندگی» را می آموزند. آنها نه تنها رفتار نو را می آموزند، بلکه امکان عمل به آن رفتار را هم نشان می دهند. (26)رسانه ی دین محور هم می تواند با تبلیغ الگوهای مناسب در مصرف، دیدگاه مخاطب را درباره ی اسراف تغییر دهد یا بر آگاهی او از پی آمدهای مصرف معتدل در جامعه بیفزاید. به یقین، هر الگویی هنگامی بیشترین اثر را دارد که احترام، قدرت و مقام در آن مرتبه، بالاتر باشد؛ به خاطر رفتاری که می آموزد، پاداش گرفته باشد؛ اطلاعات مفیدی درباره ی شیوه ی رفتار بدهد و جذاب و باکفایت باشد.
پینوشتها:
1. استوارت ام هوور و دیگران، بازاندیشی درباره ی رسانه، دین و فرهنگ، ترجمه: مسعود آریایی نیا، ص 126.
2. همان، ص 125.
3. نک: همان، ص 130.
4. همان، ص 58.
5. همان، ص 122.
6. همان.
7. همان، ص 136.
8. در ده ها آیه ی دیگر قرآن بر حق مداری تأکید شده است. از جمله: بقره: 26 و 176، آل عمران: 62 و 108 و ... .
9. محمد عابدی میانجی، اصل محتوایی رسانه از دیدگاه قرآن (ویژه نامه رسانه 76، ص 65).
10. از خود بیگانه کردن.
11. همان، ص 71.
12. همان، صص 70 و 71.
13. سیدمحمدحسین طباطبایی، فلسفه اقتصاد اسلام، ص 201.
14. نک: محمدرضا حکیمی، الحیاة، ج6، ص 126.
15. محمدمهدی ری شهری، میزان الحکمه، ج1، ص 319.
16. الحیاة، ج4، ص 265.
17. همان، ج3، ص 342.
18. سیدهاشم رسولی محلاتی، ترجمه و شرح غررالحکم و دررالکلم(موضوعی)، ج2، ص 390.
19. ورنون کلمن، فشار روانی زهرآگین اندوه قرن بیستم، ترجمه: محمدرضا نیکخواه و دیگران، ص 137.
20. الحیاة، ج4، ص 320.
21. بازاندیشی درباره ی رسانه، دین و فرهنگ، ص 130.
22. محمدحسن زورق، مبانی تبلیغ، صص 56 و 57.
23. الحیاة، ج4، ص 235.
24. محمدرضا زیبایی نژاد، فقه و اطلاع رسانی، ج1، ص 152.
25. مجید نوریان، الگوی مصرف در اسلام و غرب، ص 93.
26. همان، ص 97.
* قرآن کریم.
1. حکیمی، محمدرضا، الحیاة، (جلد 3، 4 و 6)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
2. رسولی محلاتی، سیدهاشم، ترجمه و شرح غررالحکم و دررالکلم آمدی (موضوعی)، جلد2، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1383.
3. زورق، محمدحسن، مبانی تبلیغ، تهران، سروش، 1380.
4. زیبایی نژاد، محمدرضا، فقه و اطلاع رسانی (مجموعه مقالات رویکرد اخلاقی رسانه ها)، جلد1، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1375.
5. طباطبایی، سیدمحمدحسین، فلسفه ی اقتصاد اسلام، قم، چاپ حوزه، چاپ اول، 1361.
6. عابدی میانجی، محمد، اصول محتوایی رسانه از دیدگاه قرآن (ویژه نامه رسانه 76)، قم، دفتر فرهنگ کوثر، 1387.
7. کلمن، ورنون، فشار روانی زهرآگین اندوه قرن بیستم، ترجمه: محمدرضا نیکخو و دیگران، تهران، آزاده، 1373.
8. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه (جلد1)، قم، دارالحدیث.
9. نوریان، مجید، الگوی مصرف در اسلام و غرب، قم، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، چاپ اول، 1383.
10. هوور. استوارت ام. و دیگران، بازاندیشی درباره ی رسانه، دین و فرهنگ، ترجمه: مسعود آریایی نیا، تهران، سروش، چاپ اول، 1382.
منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان؛ (1390)، مجموعه مقالات دومین همایش بین المللی «دین و رسانه» «رسانه دینی، دین رسانه ای»، قم: مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، چاپ اول