آنها دو نفر بودند همراه، ما صد نفر بودیم تنها

آورده‌اند کاروانی به حاکمی شکایت بردند که دو راهزن کاروان صد نفری ما را غارت کردند. حاکم با تعجب پرسید: چگونه صد نفر از عهده دو تن برنیامدند؟ یکی از آنان در پاسخ گفت: آنها دو نفر بودند همراه، ما صد نفر بودیم تنها.(1)
دوشنبه، 19 اسفند 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آنها دو نفر بودند همراه، ما صد نفر بودیم تنها
آنها دو نفر بودند همراه، ما صد نفر بودیم تنها

 






 

زمینه پیدایش

آورده‌اند کاروانی به حاکمی شکایت بردند که دو راهزن کاروان صد نفری ما را غارت کردند. حاکم با تعجب پرسید: چگونه صد نفر از عهده دو تن برنیامدند؟ یکی از آنان در پاسخ گفت: آنها دو نفر بودند همراه، ما صد نفر بودیم تنها.(1)

پیامها

اتحاد و هم‌بستگی موجب قوت است. کاربرد: در دعوت و تشویق به اتحاد و در مواردی که سخن از حُسن اتفاق و عیب نفاق باشد، به کار می‌رود.

ضرب المثل های هم مضمون

آب به آب می‌خورد، زور بر می‌دارد.
اتحاد موجب قوت است.
دو هیزم را به هم بهتر بود سوز.
دو بلبل بر گلی خوش‌تر سرایند.
آتش از آتش گُل می‌کند.
پشه چو پُر شد، بزند پیل را.
آری به اتفاق جهان می‌توان گرفت.
رشته باریک شد، چو یک تو شد.
گوسفند که از گله جدا شد، نصیب گرگ می‌شود.
میخ دو سر به زمین فرو نرود.
یک دست صدا ندارد.(2)

اشعار هم مضمون

چو هم‌پُشت باشید و هم یک‌زبان * یکی کوه کندن ز بن می‌توان(1) (فردوسی)
مورچگان را چو بود اتفاق * شیر ژیان را بدرانند پوست صد هزاران خیط یک تو را نباشد قوتی * چو به هم برتافتی اسفندیارش نگسلد(2) (سعدی)

ریشه های قرآنی حدیثی

قرآن کریم: «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ؛ همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید». (آل عمران: 103)
حضرت علی(علیه السلام): «اِنَّه لم یَجتَمِع قومٌ قطُّ علی امرٍ واحدٍ الاّ اشتَدَّ اَمرُهُم وَاستُحکِمَت عُقدَلُهُم؛ هرگز گروهی بر یک کار متحد نشدند، مگر آنکه کارشان قوت گرفت و پیمانشان استحکام یافت».(3)

لغات

پر شد: زیاد شد
بن: ریشه
پیل: فیل
ژیان: خشمگین
چو: اگر
خیط یک تو: نخ یک لایه
برتافتی: پیوند دادی، بافتی

پی نوشت ها :

1. ابراهیم شکورزاده بلوری، دوازده هزار ضرب‌المثل فارسی، مشهد، آستان قدس رضوی، 1384، چ 2، ص 62.
2. غلامرضا حیدری ابهری، حکمت‌نامه پارسیان، قم، نشر جمال، 1385، چ 1، ص 52.
3. علی‌اکبر دهخدا، امثال و حکم، تهران، امیرکبیر، 1357، چ 4، ج 2، ص 671.
4. غلامرضا حیدری ابهری، حکمت‌نامه پارسیان، چ 1، ص 52.
5. محمدباقر علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث، 1403 هـ.ق، چ 3، ج 32، ص 405.

منبع مقاله :
مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط