پیری است و هزارش عیب

گفت پیری مر طبیبی را که من * در زحیرم از دماغ خویشتن گفت: از پیریت آن ضعف دماغ * گفت: بر چشمم ز ظلمت هست داغ گفت: از پیری است ای شیخ قدیم! * گفت: پشتم درد می‌آید عظیم گفت: از پیری است ای شیخ نزار! * گفت: هر
سه‌شنبه، 20 اسفند 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پیری است و هزارش عیب
پیری است و هزارش عیب

 






 

زمینه پیدایش

گفت پیری مر طبیبی را که من * در زحیرم از دماغ خویشتن گفت: از پیریت آن ضعف دماغ * گفت: بر چشمم ز ظلمت هست داغ گفت: از پیری است ای شیخ قدیم! * گفت: پشتم درد می‌آید عظیم گفت: از پیری است ای شیخ نزار! * گفت: هر چه می‌خورم نبود گوار گفت: ضعف معده هم از پیری است * گفت: وقت دَم مرا دَم‌گیری است گفت: آری انقطاع دم بود * چون رسد پیری دو صد علت شود گفت: کم شد شهوتم یکبارگی * گفت: از پیری است این بیچارگی گفت: پایم سست شد از ره بماند * گفت: از پیری است در کنجت نشاند گفت: پشتم چون کمانی شد دو تا * گفت: از پیری است این رنج و عنا گفت: تاریک است چشمم ای حکیم! * گفت: کز پیری است ای مرد حکیم! گفت: ای احمق! بر این بردوختی * از طبیبی تو همین آموختی پس طبیبش گفت: کای عمر تو شصت * این غضب وین خشم هم از پیری است(1)

پیامها

انسان پیر، جسمی ضعیف و آسیب‌پذیر دارد و نیازمند مراقبت و دلجویی ویژه جامعه و افراد است. کاربرد: در بیان حال و روز انسان پیر و در شکوه از رنج‌های دوران پیری به کار می‌رود.

ضرب المثل های هم مضمون

ای پیری، الهی بمیری.
پیران را تبی، زمستان را شبی.
پیر، پیر است اگرچه شیر باشد.
پیری و صد عیب، چنین گفته‌اند.
تا نشوی پیر، ندانی که چیست.
تا نشوی هم‌سالم، خبر نمی‌شوی از حالم.
چو چل آید، فرو ریزد پر و بال.
چو شصت آمد، نِشست آمد به دیوار.
روز پیری پادشاهی هم ندارد لذتی.
سال که رسید به پنجاه، از کار میفته چند جا.
گرگ که پیر شد، رقّاص شغال می‌شود.
مار که پیر شد، قورباغه سوارش می‌شود.

اشعار هم مضمون

چو ریزد شیر را دندان و ناخن * خورد از روبهان لنگ سیلی چو شاهین باز ماند از پریدن * ز گنجشکش لگد باید چشیدن من موی خویش را نه از آن می‌کنم سیاه * تا باز نوجوان شوم و نو کنم گناه چون جامه‌ها به وقت مصیبت سیه کنند * من موی از مصیبت پیری کنم سیاه (رودکی)
نشاط جوانی ز پیران مجوی * که آب روان، باز ناید به جوی(3) (سعدی)

ریشه های قرآنی حدیثی

قرآن کریم: «وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَفَلَا یَعْقِلُونَ؛ هر که را عمر دراز دهیم، در آفرینش دگرگونش می‌کنیم، آیا نمی‌اندیشید». (یس: 68)
حضرت علی(علیه السلام): «ثَمَرَۀُ طُولِ الحَیاۀِ السُّقمُ وَ الهِرَمُ؛ حاصل عمر دراز، بیماری و سالخوردگی است».(4)

لغات

دِماغ: مغز نزار: زاری نکن وقت دم: موقع نفس کشیدن بردوختی:

پی نوشت ها :

1. حسن ذوالفقاری، داستان‌های امثال، تهران، مازیار، 1385، چ 2، ص 320.
2. غلامرضا حیدری ابهری، حکمت‌نامه پارسیان، قم، نشر جمال، 1385، چ 1، صص 112 و 113.
3. همان.
4. مصطفی درایتی، تصنیف غررالحکم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چ 1، ح 3075.

منبع مقاله :
مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط