نویسنده: دکتر گیتی شمس
افکار وسواسی غالباً به شکل های متفاوت ظاهر می شوند:
- به صورت فکر یا کلام واضح و روشن؛
- به صورت تصویر ذهنی و تجسم؛ مانند نمایش پی در پی فیلم بر پرده ی سینما؛
- به صورت تکانه یا واکنش ناگهانی در انجام دادن کاری یا چیزی؛
- به صورت یک احساس تکرارشونده ی مشمئزکننده و چندش آور.
همان گونه که گفته شد، افکار وسواسی به یک باره و بدون هیچ مجوزی وارد ذهن می شوند، ناخواسته و گاهی ناشایست اند و سبب اضطراب و ناراحتی شدید می شوند. پس از ورود به ذهن، تمامی فضای آن را به خود اختصاص می دهند و فرد توجه خود را به امور دیگر از دست می دهد و احساس می کند دیگر قادر به انجام دادن هیچ کاری نیست. در این حالت، هرگاه فرد بکوشد توجه خود را به موضوعات دیگر معطوف کند، تنها برای مدت زمانی کوتاه اثربخش خواهد بود و افکار وسواسی بار دیگر برمی گردند و به تناوب تکرار می شوند.
افکار وسواسی معمولاً با ویژگی های شخصیتی، ارزش ها، ذهنیات و اهداف فرد در تضادند. هر فرد مبتلا، می تواند افکاری وسواسی و منحصر به فرد داشته
باشد. بارزترین افکار وسواسی شامل افکار وسواسی درباره ی آلودگی و شک و وارسیِ اعمال یا تصمیم گیری هاست. وسواس های دیگر به ترتیب شامل افکار وسواسیِ آسیب رساندن به خود یا دیگران، پرخاشگری جنسی، افکار کفرآمیز نسبت به مذهب، نظم و ترتیب، تقارن، سلامتی و همین طور ذخیره سازی است.
همه ی ما در طول روز با مشکلات، نگرانی های واقعی و همین طور وقایع عینی منفی رو به رو می شویم که باعث می شوند احساس بدی در ما پدید آید و به دنبال آن، با افکاری مانند افکار نگران کننده و پریشان، تکرار افکار، اشتغال ذهنی و درگیر شدن ذهن با یک مسئله ی خاص، و حتی گاهی خیال بافی دست به گریبان می شویم. آیا موضوع افکار وسواسی با موضوع افکار نگران کننده و افسردگی زا تفاوت دارد؟ پاسخ به این پرسش با شناخت «ویژگی بارز افکار وسواسی» که در زیر آمده است، مشخص می شود:
1. افکار وسواسی مزاحم و ناخوانده اند:
افکار، تصاویر، هیجان ها و تکانه های وسواسی به یک باره، ناگهانی و بدون تصمیم قبلی وارد ذهن فرد می شوند.2. افکار وسواسی ناخواسته اند:
افکار وسواسی چون بی اندازه تنش زا و ناراحت کننده اند و از بار هیجانی منفی زیادی برخوردارند، برای فرد بسیار مشمئزکننده، ناخواسته و غیر قابل قبول به نظر می رسند.3. افکار وسواسی مقاوم اند:
افراد مبتلا معمولاً با افکار وسواسی مقابله و مبارزه می کنند. می کوشند آن ها را فرو بنشانند یا در جهت بیرون راندشان قدم بردارند و آن ها را از دایره ی ذهن خود خارج کنند. گاهی هم با پافشاری زیاد، جلوی بروز آن ها را بگیرند. آن ها برای مقابله با افکار وسواسی سعی می کنند از قرار گرفتن در موقعیت هایی که باعث برانگیخته شدن این افکار می شود، بپرهیزند یا با انجام دادن مجموعه ای از رفتارهای آیین مند تکراری یا راهبردهای خنثی سازی، در جهت کاهش تنش و ناراحتیِ ناشی از افکار برآیند.4.افکار وسواسی غیر قابل کنترل اند:
افراد تصور می کنند که هیچ گونه کنترلی بر جمع و جور کردن افکار وسواسی خود ندارند و همیشه واهمه دارند که تسلط و کنترل شان را بر ذهن خود از دست بدهند و فکرشان از حیطه ی تفکر وارد حیطه ی عمل شود.5. با ماهیت شخصیتی فرد در تضادند:
محتوای افکار وسواسی در تضاد با معیارهای ارزشی، اخلاقی یا شخصیتی فرد است و با ویژگی های خود فرد ناهم خوان است. افکار وسواسی کاملاً با «مفهوم خودِ واقعی فرد» ناآشنا و در تضادند و به همین دلیل، از نظر فرد، غیر ملموس و عجیب و غریب اند و با افکار یا موضوعی مثل «قضاوت در مورد خود» رو به رو می شوند: «چرا چنین افکاری به سراغ من آمده است که صدوهشتاد درجه با این افکار فاصله دارم؟!» هشتادوهفت درصد افراد سالم دارای افکار مزاحم و ناخواسته ی وسواسی هستند که از نظر محتوا و مضمون (آلودگی، شک، صدمه و آسیب، پرخاشگری، افکار جنسی،توهین به مقدسات) شبیه به افراد وسواسی است.
منبع مقاله: شمس، گیتی، (1388)، شناخت وسواس و علایم آن: راهنمای علمی شناسایی علایم وسواس، تهران، نشر قطره، 1388.
/م