نویسنده: مسعود رضانژاد فهادان
منبع: راسخون
منبع: راسخون
بررسی و شرح حدیثِ: الْجَنَّةُ تَحْتَ أَقْدَامِ الْأُمَّهَات
مقدمه:
کسی گفته بود: "به بهشت نمیروم اگر مادرم آنجا نباشد" امّا در حقیقت، بهشتی که مادرم آنجا نباشد اصلاً بهشت نیست و کمیتش میلنگد. ما در این نوشتار و در ضمن بررسی و شرح حدیث 1328 از کتاب نهجالفصاحة، منقول رسول أعظم صلی الله علیه و آله که میفرمایند: «الْجَنَّةُ تَحْتَ أَقْدَامِ الْأُمَّهَات» پنج معنای متفاوت از این حدیث، ارائه خواهیم نمود که هر یک در جای خود، دنیایی از حقیقت را به همراه دارد.کلید واژه:
مادر، بهشت، زیر پا، شرح نهج الفصاحه، نهج الدرایة، شرح حدیث، عفت، سعادت.اصل مقاله:
قالَ رسول الله صلی الله علیه و آله: «الْجَنَّةُ تَحْتَ أَقْدَامِ الْأُمَّهَات(1)» بهشت زیر قدمهای مادران است.عرف جامعه به خاطر شهرت یک حدیث در معنایی متعارف، به معانی دیگری که ممکن است در ضمن آن معنای اصلی وجود داشته باشد توجهی نکنند ما در این نوشتار به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد:
1. بهشت در تسلّط و إشراف مادران است.
اگر این حدیث را اینگونه معنا کنیم که: بهشت، زیر قدمهای مادران است اشکالی به ذهن خطور میکند و آن اینکه اگر بهشت در زیر قدمهای مادران است پس خود مادران کجا قرار دارند؟!! قاعدتاً بایستی در جایی غیر از بهشت سکونت داشته باشند که بهشت، زیر پای آنان باشد. و چنانچه میدانیم زندگی در آخرت یا زیستن در بهشت است و یا در جهنم! و چنانچه انسانی بیرون از بهشت باشد مسلماً در جهنم خواهد بود!!دلالت مطابقی و دلالت تضمنی
در پاسخ به این شبهه باید گفت که دلالت الفاظ بر معانی، گاهی به صورت دلالت مطابقی است بدین معنا که مثلاً وقتی میگوید: "خانهام را فروختم" منظور، همه آن است اما گاهی، دلالت لفظ بر معنا از باب دلالت تضمّنی است بدین صورت که وقتی لفظ جامعی به کار برده میشود تنها بخشی از آن مراد باشد. مثلاً هرگاه بگوید: "خانهام را رنگ کردم" منظور، تمام فضای خانه نیست بلکه منظور وی فقط، دیوار و سقف اتاقهای آن خانه است.در بحث ما نیز همین گونه است و لذا گاهی، مُراد از کلمه بهشت و جنَّة، تمام آن است و گاهی، اخصّ از آن؛ مثل حدیث مذکور که مراد گوینده از لفظ جَنَّة، تنها سطح بهشت و کف آن است که توسّط چمنزار و درختان پوشیده شده است نه تمام آن.
در همه مواردی که خداوند در قرآن فرموده است: "جَناتٍ تجری مِن تحتها الأنهار" مراد از جَنَّة، سطح بهشت است که پوشیده از انواع درختان و گیاهان و چمن زارهاست نه تمام بهشت به عبارت دیگر، دلالت جنّة در این آیات و در حدیث مذکور، دلالت تضمنی است نه مطابقی.
اگر جنّة را در این حدیث به معنای دوّم آن، یعنی سطح زمین بهشتی که پوشیده از چمن زارهاست گرفتیم معنای این حدیث شریف، بدین گونه خواهد شد که:
مادرها، در بهشت قدم میزنند و بهشت زیر پای آنان است؛ که کنایه از استقرار مادران در بهشت دارد به عبارت دیگر مادرها، از همین دنیا، مشمول الطاف خداوندی قرار گرفته و گویا حتّی در این دنیا هم که زندگی میکنند در بهشت قدم میزنند و گام بر میدارند.
حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله در این حدیث شریف، در صدد بیان جایگاه و مقام والای «مادر بودن» هستند. مقام مادران، آن قدر والاست که گویا آنها، مسلّط بر بهشت هستند. خود ما نیز در فارسی گاهی از این قبیل عبارتها، استفاده میکنیم که مثلاً: فلانی تمام اصفهان زیر پایش قرار دارد یا فلان باغ و فلان ماشین، زیر پای ما بود یعنی تحت تصرّف و إشراف ما بود و بر آن مسلّط بودیم.
نسبت انسان و بهشت را به دو صورت میتوان تصوّر کرد:
• انسانی که بایستی با تلاش و مجاهدت، بهشت و حدّ اعلای آن را کسب نماید.• انسانی که بهشت و إشرافیّت بر آن را به او دادهاند؛ تنها کاری که بایستی انجام دهد اینکه، بهشت را از کف ندهد.
شاید این حدیث در صدد بیان این نکته باشد که خداوند از سرِ رحمت خویش و به واسطه سختیهایی که مادر، خصوصاً در دوران حمل، متقبّل آن گردیده زحمت کسب بهشت را از او برداشته و آن نعمت جاوید را پیشاپیش به وی ارزانی کرده است. تنها کاری که بایستی او انجام دهد اینکه با وظیفه شناسی و حفظ شئون مقام مادری، بهشت را از کف ندهد.
2. بهشت، در تبعیّت کردن از اراده و خواست مادران است!
این برداشت با دقت بر روی لفظ قدم، حاصل میشود. به اعتقاد نگارنده، قدم در اصل لغت به معنای پیش انداختن است بر همین اساس، عرب به گام، قدم میگوید زیرا قدم و گام، چیزی است که انسان را به جلو، سوق میدهد و پیش میاندازد(2).با دقت به این مطلب که انسان، جای ثابتی ندارد و دائماً با اراده و تصمیم خویش در حال حرکت و جابجایی است. به تَبَع آن، قدم و پای او نیز متغیّر است. بنابراین معنای عبارتِ "زیر پای مادران بودن" پیروی کردن از خواست و اراده مادر است. مطابق آنچه بیان شد معنای این کلام نورانی، به این قرار خواهد بود که:
بهشت در تبعیّت از اراده مادر است.
شاید به همین دلیل باشد که حضرت رسول صلی الله علیه و آله به جای استفاده از لفظ «رِجل» که به معنای پا است از لغت «قَدَم» که ظهور بیشتری در معنای مذکور دارد استفاده نمودهاند.
روایت دیگری نیز در همین معنا از رسول خدا صلی الله علیه و آله منقول است که میفرمایند: «تَحْتَ أَقْدَامِ الْأُمَّهَاتِ، رَوْضَةٌ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّة(3)»؛ زیر گام مادران، باغی از باغهای بهشت قرار دارد.
البته نیازی به توضیح ندارد که وقتی صحبت از تبعیّت از اراده مادران به میان میآید منظور تبعیّت محض نمیباشد بلکه مراد، تبعیّت در دایره شرع مقدّس اسلام است. همچنین مراد، در میان گذاشتن و اذن گرفتن از مادر در همه امورِ خرد و کلان نیز نمیباشد.
3. مادر، باعث دلخوشی و شادمانی در زندگی است.
شاید بتوان از حدیث «الجنةُ تَحتَ أقدامِ الأمَّهات» اینگونه استفاده نمود که: بهشت و دلخوشی، زیستن در زیر سایه و مشمول لطف و حمایت مادر بودن است.معنای فوق، مبتنی بر این است که اقدام و قدم را به معنای ظل و سایه در نظر بگیریم کما اینکه ابن اثیر در کتاب النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، به این معنا تصریح نموده است(4). همچنین جنّة، علاوه بر معنای مشهور و مصطلح، گاهی به معنای زندگی آباد و شاد، همراه با دلخوشی نیز به کار میرود. با عنایت به این دو نکته، معنای حدیث مذکور، بدین صورت نیز صحیح است که:
«شادمانی و دلخوشی و آبادانی در زندگی، زیستن در زیر سایه لطف و محبّت مادر است.»
به عبارت دیگر، مادر هر کجا باشد دلخوشی و بهشت آنجاست. دنیا باشد یا آخرت؛ در فقر باشد یا در ثروت؛ در مریضی باشد یا در عافیت؛ اگر مادر در کنار انسان باشد زندگی انسان، بهشت خواهد شد. چه بسا افرادی که دنیا، ثروت دارند امّا حاضرند آن را با درک لحظهای محبت مادر، معامله کنند.
البته وقتی صحبت از مادر میشود صِرف کسی که ما را به دنیا آورده است منظور نمیباشد بلکه منظور، والدهای است که به حقیقت کلمه مادر باشد، دلسوز باشد، مهربان و پر محبت باشد.
4. بهشت و زندگی سعادتمند در گرو عملکرد مادران است!
از آنجا که قدم در بسیاری از آیات قرآن به آن رفتاری از انسان اطلاق شده که دارای بازتاب است حدیث: "بهشت، تحت اقدام مادران است" بدین معناست که: بهشتی شدن جامعه و سعادتمندی آن، متوقف بر عملکرد صحیح و نوع رفتار مادران آن جامعه و عفیف بودن آنان است.مؤیِّد معنای مذکور و اینکه بهشت را به معنای سعادتمندی جامعه و افراد آن، أخذ نمودیم به کارگیری لغت أمّهات به صورت جمع است. به عبارت دیگر، به کارگیری أمَّهات، به صورت جمع، در ذهن انسان، تداعی کننده یک جریان و یک حرکت است نه نوعِ رفتارِ شخص واحد؛ به عبارت دیگر آنچه از این لغت در ذهن انسان شکل میگیرد عملکرد توده مادران یک جامعه در قالب یک جریان فرهنگی _ دینی است که میتواند از آن جامعه، بهشت بسازد بر عکس آن نیز صادق است و میتوان گفت: بخش زیادی از شقاوت یک جامعه، در گروِ عملکرد خطاگونه و ضعیف مادران آن جامعه است. همچنین، منظور از مادران، فقط مادر بلاواسطه یعنی مادری که فرزند را به دنیا اورده نیست بلکه علاوه بر آن، مادربزرگ و مادربزرگهای ما را نیز شامل میشود که در این صورت، میتوان نتیجه گرفت: نقش مادر به فرزند مستقیم خود، منتهی نمیشود بلکه نوع عملکرد و رفتار یک مادر، در تربیت و سرنوشت فرزندان فرزندان خود، تا نسلهای آینده نیز مؤثّر خواهد بود.
با عنایت به این نکته که عِدلِ مادر، پدر است این حدیث إشعار به این مطلب دارد که سهم مادر در سعادتمندی جامعه به مراتب از سهمِ پدر والاتر است.
5. تواضع در مقابل مادر، سبب ورود به بهشت است.
همچنین از عبارت «تَحتَ أقدام» معنای تواضع و خضوع، فهمیده میشود بنابراین میتوان از این حدیث، اینگونه برداشت کرد که: تواضع و خضوع در مقابل مادر، سبب استحقاق بهشت و دخول به آن است.خلاصه و نتیجهگیری:
در این نوشتار به بررسی حدیث: «الْجَنَّةُ تَحْتَ أَقْدَامِ الْأُمَّهَات» پراختیم و برای آن پنج معنای متفاوت ذکر نمودیم که عبارتند از:1. بهشت در تسلّط و إشراف مادران است.
2. بهشت، در تبعیّت کردن از اراده و خواست مادران است!
3. وجود مادر، باعث دلخوشی و شادمانی در زندگی است.
4. بهشت و زندگی سعادتمند در گرو عملکرد مادران است!
5. تواضع در مقابل مادر، سبب ورود به بهشت است.
پینوشتها:
1. نهج الفصاحة؛ حدیث 1328 _ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ، 15/180
2. قاموس قرآن، 5/256
3. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ، نوری حسین، 3/181
4. النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، 4/26
• قرآن کریم
• قرشى، على اکبر؛ (1371) قاموس قرآن ، تهران، انتشارات دار الکتب الاسلامیه ، چاپ ششم .
• نورى، حسین بن محمد تقى ؛ (1408) مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ، محقق: مؤسسة آل البیت علیهمالسلام ، قُم، انتشارات مؤسسة آل البیت علیهمالسلام ، چاپ اوّل.
• ابن اثیر جزری، مبارک بن محمد؛ (1367) النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، محقق: محمود محمد طناحى، قم، انتشارات موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، چاپ چهارم.
• پاینده، ابو القاسم ؛ (1363) نهج الفصاحة، تهران، انتشارات دنیاى دانش، چاپ چهارم.
/م