نظارت اجتماعی

«مردان و زنان مؤمن همه یار و دوست دار یکدیگرند، خلق را به کار نیک وادار و از کار زشت منع می کنند، نماز به پا می دارند و زکوة می دهند و حکم خدا و رسول را اطاعت می کنند آنان را البته خداوند، مشمول رحمت خدا خواهد گردانید
پنجشنبه، 4 ارديبهشت 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نظارت اجتماعی
 نظارت اجتماعی

 

نویسنده: محمد زاهدی اصل




 

اعوذو بالله مِنَ الشَّیطانِ الرّجیم.
«وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَیطِیعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِکَ سَیرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ»
(سوره ی توبه، آیه ی71)
«مردان و زنان مؤمن همه یار و دوست دار یکدیگرند، خلق را به کار نیک وادار و از کار زشت منع می کنند، نماز به پا می دارند و زکوة می دهند و حکم خدا و رسول را اطاعت می کنند آنان را البته خداوند، مشمول رحمت خدا خواهد گردانید که خدا صاحب اقتدار و درست کردار است».

مفهوم نظارت اجتماعی(1)

یکی از اصول بسیار مهم شریعت اسلام در بُعد معنوی و ارشادی، اصل «امر به معروف و نهی از منکر» است یعنی این که هر مسلمان متعهدی، موظف است برادران و خواهران دینی خود را از اعمال خلاف و معصیت آلوده منع و به مسیر خیر و عافیت رهنمون شد. این مهم از زبان وحی چندین بار در کلام الله مجید تکرار شده و از سنت های متعالی رسول الله و آئین نامه زندگی فردی و اجتماعی ائمه معصومین (علیهم السّلام) بوده است.
«معروف» از ماده عرف، یعنی شناخته شده و مفهوم ایدئولوژی آن یعنی کارها و اعمالی که برای فطرت پاک انسان ها آشنا و شناخته شده و مأنوس است.
«منکر» از ماده انکار، به معنی ناشناس و مراد از آن، کارهایی است که برای فطرت انسان ناآشنا و غریبه است و با آن سازگار نبوده و مذموم و ناپسند است. امر به معروف و نهی از منکر یعنی، انجام کارها و اعمال موافق فطرت و دوری از امور مخالف فطرت. «نظارت اجتماعی» اصطلاحی است که در فارسی مترادف با این اصل به کار می رود و اصطلاح عربی آن که سابقه طولانی نیز در حکومت های جهان اسلام داشته است «احکام الحسبه» است.
احکام جمع حکم و به معنی دستور، برنامه، امر و نظایر آن است. حسبه و حسبت به معنی مزد، اجر، پاداش که مصدر آن احتساب به معنی حساب کردن مزد و ثواب چشم داشتن است و مراد از حسبت همان «عمل نهی از منکر» است کسی که این مسئولیت را به عهده دارد، «محتسب» نامیده می شود یعنی مامور امر به معروف و نهی از منکر.
بطور خلاصه، «احکام الحسبه» یعنی مجموعه مقررات و دستوراتی که به منظور کنترل و نظارت اجتماعی در جهت حفظ سلامت و امنیت جامعه به کار گرفته می شود.
«نظارت» نیز به معنی کنترل، مراقبت و نظایر آن مطرح شده است که وقتی پسوند «اجتماع» آن اضافه می شود مفهوم آن، مراقبتی خواهد بود که در ظرف اجتماعی و اعضاء جامعه نسبت به یکدیگر معنی پیدا می کند.

تاریخچه احکام الحسبه

چنانچه واضح و آشکار است، اصل امر به معروف و نهی از منکر از سوی خداوند متعال به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و عموم مسلمین و معتقدان ارائه شده است و رسول گرامی اسلام و پیشوای اول شیعیان جهان خودشان بهترین عامل به این اصل بوده اند و کارگزاران و اطرافیان خود را در عمل به آن، دستورات و سفارشات مؤکدی می فرمودند.
«امر به معروف و نهی از منکر» هم دو آیات مکی و هم در آیات مدنی مطرح شده است و تفاوتی که در این دو دسته آیات وجود دارد در لحن آیات است. آیاتی که در مکه نازل شده در زمانی است که هنوز حکومت اسلامی شکل نگرفته و پیامبر اکرم باید با مدارا و رأفت، تألیف قلوب کنند و بر همین اساس لحن آیات جنبه ترغیب و تشویق قوی تری دارد ولی آیات نازل شده در مدینه (که دولت اسلامی تأسیس شده است و باید امنیت در ابعاد مختلف در جامعه تحقق یابد و جامعه اسلامی نمونه ای برای سایر جوامع باشد) جنبه دستوری و حکومتی دارد که مراجعه به تفاسیر این دو دسته از آیات مبتنی موضوع فوق می باشد.
امر قضا و قضاوت که به طریقی در ارتباط با موضوع مورد بحث بود از زمان خلیفه دوم به شخص دیگری غیر از خلیفه مسلمین (با فرمان و حکم خلیفه) واگذار شده ولی تشکیلات منظم و سازمان یافته ای تحت این عنوان از قرن سوم و چهارم هجری به وجود آمد که از شئونات حکومت بوده است در زمان هارون الرشید این تشکیلات منسجم تر شد و شخصی با لقب «قاضی القضاة» در رأس آن قرار گرفت و «دیوان مظالم» قسمتی از این تشکیلات بود که اموری نظیر مبارزه با منکرات و جلوگیری از تخلفات را عهده دار بود.
دایره حسبه، رنگ دینی داشته و فردی که در رأس آن قرار می گرفته به نوعی در میان مردم از احتراز مذهبی برخوردار بوده است و مأمورینی را که این دایره در جهت انجام اهداف خود به کار می گمارد همان محتسبین بوده اند که در اشعار برخی از شعرای آن زمان، طنزگونه، به این افراد حمله شده است. به طور کلی کلمه احتساب و حسبت که مترادف با «امر به معروف و نهی از منکر» به کار رفته، در هیچ یک از احادیث و روایات ائمه اطهار مشاهده نشده است و چنانچه بیان شد در سرآغاز خلفای عباسی است که به تدریج به صورت سازمانی وسیع و گسترده درآمد و از همان زمان در اصطلاحات و مباحث فقها و علمای اسلامی نیز راه یافت.
مسئولیت ها و وظایف دایره حسبه، گاهی وسیع و زمانی محدود می شده و بعضاً مواردی نظیر، مبارزه با منکرات، انحرافات، گرانفروشی، بهداشت محیط، حل اختلافات بین مردم، رفع مظالم و نظایر آن را شامل می شده است.
آنچه به قول استاد مطهری مهم است این که، مطالعه در تاریخ حسبه و احتساب معلوم می سازد که در سابق، شعاع دید مسلمین، امتداد بیشتری داشته و امر به معروف و نهی از منکر محدود به چند مسئله عبادی نمی شده است بلکه این اصل را عملاً ضامن همه اصطلاحات اختلافی و اجتماعی می دانسته اند. (2)

ضرورت و اهمیت نظارت اجتماعی

خداوند متعال در آیه 104 سوره آل عمران می فرماید:
«وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یدْعُونَ إِلَى الْخَیرِ وَیأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»
«و باید از شما مسلمانان برخی (که دانا و باتقواتراند)، خلق را به خیر و صلاح دعوت کنند و مردم را به نیکوکاری امر و از بدکاری نهی کنند و مردم را به نیکوکاری امر و از بدکاری نهی کنند و اینان که به حقیقت واسطه هدایت خلق هستند در دو عالم در کمال رستگاری خواهند برد.»
و سپس در آیه 110 همین سوره می فرماید:
«کُنْتُمْ خَیرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتَابِ لَکَانَ خَیرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَکْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ»
«شما نیکوترین امتی هستید که بر آن قیام کردند که مردم را به نیکوکاری وادار و از بدکاری باز دارند و ایمان به خدا آوردند و...»
خداوند متعال در آیات قبل از 104 سوره آل عمران اخوت و اتحاد امت مسلمان را یادآور می شوند و در این آیه شریفه، اصل امر به معروف و نهی از منکر را پوشش اجتماعی جهت محافظت وحدت و انسجام جامعه معرفی می فرمایند، زیرا فقدان این خصیصه، بقای وحدت و انسجام جامعه را تهدید می کند. ایجاد یک اجتماع سالم بدون نظارت عمومی ممکن نیست و فلاح و رستگاری تنها در این راه و رعایت این اصل است که در مباحث برخی از جامعه شناسان غربی، از این مقوله به عنوان «وجدان جمعی» اسم برده می شود (که البته معنی و مفهوم آن از دیدگاه مکتب متعالی اسلام و مکتب ماتریالیستی تفاوت بسیار دارد).
آیه مورد بحث با «منکم امة» شروع می شود که معنی آن « برخی از مسلمانان» است با توجه به نظر مفسرین به این مطلب چنین بیان می شود که منظور از آن، اشاره به جنبه وجوب کفائی است نه این که یک وظیفه خاص برای گروهی از مردم، بدون این که دیگر مسئولیتی نداشته باشند، همین آیه در رابطه با آیه 110 سوره آل عمران به خوبی مسئولیت عمومی را در عمل به این اصل خاطر نشان می سازد که این یک امر عمومی و همگانی است و هر عضوی از جامعه اسلامی با توجه به شرایط و ضوابط اسلامی می بایست نسبت به این فریضه قیام کند.
بدیهی است به استناد آیه 104 آل عمران مسئولین جامعه، متفکرین و دانشمندان، روحانیون و کارگزاران دوایر مربوطه مسئولیت سنگین تری را در اجرای این حکم الهی عهده دار هستند که با انحرافات و کجروی ها و منکرات مبارزه کنند و خطاکاران را در جهت خیر و صلاح رهنمون باشند. بنابراین می توان گفت که عمل به این فریضه از بعد عمومی واجب عینی و از بُعد خصوصی و حکومتی واجب کفائی است و لذا در بُعد عمومی دامنه آن محدود و از تذکر دادن و نصیحت کردن و احتمالاً قطع رابطه با نظایر آن عدول نمی کند ولی در بُعد حکومتی با نظر حاکم شرع به مبارزات عملی تری نظیر تعزیر و حد و قتال منجر می شود.
این دو شکل از مبارزه با فساد و پلیدی ها و دعوت به صلاح و نیکی از شاهکارهای قوانین اسلامی محسوب می گردد و مسئله تقسیم کار در حکومت اسلامی و لزوم و تشکیل یک سازمان نظارت اجتماعی را مشخص می سازد.
در رابطه با ویژگی های بسیار جالب آیه 110 آل عمران با بهره گیری از تفاسیر مختلف به چند نکته اشاره می کنیم:
1- امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفه عمومی و همگانی است.
2- امت اسلام بهترین انسان هایی هستند که برای اقامه این وظیفه مأمور شده اند (به دلیل این که دین اسلام کامل ترین ادیان الهی است).
3- اصلاح جامعه بشری بدون ایمان و بدون امر به معروف و نهی از منکر ممکن نیست.
4- به کارگیری کلمه کُنتُم به معنی «بودید» به صورت فعل ماضی در آیه شریفه، نشان از تأکید بر اهمیت این اصل دارد که نمونه هایی از آن را در کلام الله مجید می توان مشاهده کرد.
5- تقدم این اصل بر ایمان به خدا که باز هم گویای عظمت و ضرورت آن است.
6- انجام این فریضه ضامن گسترش ایمان و اجرای قوانینی فردی و اجتماعی است.
7- عدم اجرای این وظیفه سستی ایمان و تیرگی دل ها را موجب می شود (و لذا بر ایمان مقدم است)
و بالاخره در آیه 17 از سوره ی لقمان به فرزند لقمان توصیه می شود که در انجام این فریضه هر قدر از مردم نادان، آزار و ستم دیدی صبر پیشه کن که این بردباری و شکیبایی در هدایت و تربیت خلق بهترین نشانه ایمان و اعتقاد و عزم ثابت یک فرد متقی است.
درباره اهمیت این فرضیه در زندگی اجتماعی، روایات بسیاری از ائمه اطهار آمده است که ما به چند نمونه اکتفا می کنیم.
امام باقر (علیه السّلام) فرمود:
«یا صالِحُ اِتَّبَع مَن یُبکیکَ وَ هُوَ لَکَ ناصِحُ وَ لا تَتَّبع مَن یُضحِکُکَ وَ هُوَ لَکَ غاشَّ وَ سَتَردوُنَ عَلَی اللهِ جَمیعاً فَتَعلَموُنَ»
(اصول کافی، ج4، ص451)
«ای صالح، پیروی کن از کسی که تو را می گریاند و اندرزت می دهد و پیروی مکن از آن که تو را بخنداند و گولت زند»
و باز می فرماید:
«بِهاءُ تُفامُ الفَرائِضُ وَ تَأمَنَ المَذاهِبُ وَ تَحِلُّ المَکاسِبُ وَ تُرَدُّ المَظالِمُ وَ تُعَمِّرُ الاَرضُ وَ یُنتَصَفُ مِنَ الاَعداءِ وَ یَستَقیمُ الامرَ»
(مطهری، ده گفتار، ص59)
«به وسیله اصل امر به معروف و نهی از منکر، سایر دستورات زنده می شود راه ها امن می شود کسب ها حلال می شود مظالم به صاحبان اصلی برگردانده می شود زمین ها آباد می گردد، از دشمنان انتقام گرفته می شود و کارها روبه راه می گردد.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: «باید امر به معروف و نهی از منکر کنید و گرنه خداوند ستمگری را بر شما مسلط می کند که نه به پیران احترام می گذارد و نه به خردسالان رحم می کند، نیکان و صالحان شما دعا می کنند ولی مستجاب نمی شود (چون آنها با بدان انس و الفت و نشست و برخاست دارند) و از خداوند یاری می طلبند اما خدا به آنها کمک نمی کند و حتی توبه می کنند ولی از گناهانشان در نمی گذرد.» (تفسیر نمونه، ج3، ص39).
حاصل سخن این که هدف از بعثت انبیاء و نهضت و حرکت ائمه اطهار اقدام در این زمینه و عمل به این فریضه بوده است و لذا می توان گفت که امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفه تعبدی و علقی، منطقی است. تعبدی یعنی این که یکی از احکام عملی اسلام است و انجام آن همانند نماز و روزه واجب است. منطقی است زیرا هیچ کار بدی در اجتماعات بشری در نقطه خاصی محدود نمی شود و همانند آتش، ممکن است به نقاط دیگر سرایت کند یعنی در اجتماع انسانی، چیزی به عنوان ضرر فردی وجود ندارد و هر زیان فردی، امکان دارد بگونه ای، تبدیل به زیان اجتماعی شود و علاوه بر فرد خطاکار، را نیز دچار خسارت و تباهی کند. یعنی اعضاء جامعه در سرنوشت همدیگر سهیم هستند به همین دلیل منطقی، اسلام به افراد جامعه اسلامی اجازه می دهد که در پاک نگه داشتن محیط زیست خود از هیچ تلاش و کوشش دریغ نکنند و آنی از این مسئولیت غافل نشوند چون سرنوشت خود، خانواده و اهل جامعه به این مهم بستگی دارد.
بهترین مثال در این زمینه که به سادگی، اهمیت مطلب را بیان می کند اشاره به حدیثی است که از رسول اکرم نقل شده و آن شرح حال مسافری از یک کشتی است که نشیمنگاه خود را به این استدلال که متعلق به من است، می خواهد با تبر سوراخ کند و پر واضح است که عدم منع وی از این کار، چه سرنوشتی را متوجه کلیه سکنه کشتی می سازد. در زندگی اجتماعی، سرنوشت افراد به هم مرتبط است و به قول دیگر افراد جامعه در سرنوشت یکدیگر اثر دارند و لذا حق نظارت در اعمال یکدیگر، حق طبیعی و خاصیت زندگی جمعی است و انجام این فریضه نه تنها با آزادی های فردی مخالف نیست بلکه تأمین کننده سلامت و امنیت جامعه است و اگر هم محدودیت های جزئی برای فرد یا افراد داشته باشد، با فوائد بی شمار اجتماعی و اخلاقی آن قابل مقایسه نیست. اسلام در جهت ایجاد جامعه ای با فضیلت که در آن پستی ها پنهان و فضایل و نیکی ها آشکار و رایج شود امت خود را به کسب و تقویت دو خصلت تشویق می کند «حیا و آزرم»، پاکیزگی اجتماع، حیوانی و سرکش خویش را با تهذیب اخلاق سرکوب کند تا بدین وسیله از ایجاد مفسده و شیوع اعمال شیطانی در جامعه جلوگیری نماید.
چنانچه در موارد بسیاری از فقه و اخلاق اسلامی، آشکار کردن گناه و معصیت، بیشتر از خود آن عقوبت دارد و علت آن هم دریده شدن پرده حجب و حیای جامعه و در نهایت رواج فحشا و منکرات است. چنانچه رسول اکرم فرمود «دور منزلت ترین مردم به خداوند در روز رستاخیز، آشکارکنندگان هستند، سؤال شد آنان کیستند فرمود کسی که در شب کاری انجام می دهد و به روی آن پرده می کشد و، چون صبح شد می گوید چنین و چنان کردم و پرده خدایی را پس می زند» (ابوزهره، 1358، ص38) و لذا با رعایت این اصل، موجبات حفظ شرم و حیا و عفت عمومی که همان پاکیزگی جامعه است از بنیان فراهم خواهد شد و در چنین جامعه با فضیلتی، گناهکار از عمل خود شرمنده و نادم است و از افشای معصیت خود بیمناک و مردان خدا از دعوت مردم به سوی خیر و صلاح هرگز خاموش نمی شوند و چنانچه رسول الله فرمود «خودخواه تر از آن کسی نیست که بگوید اگر مردم نیکی کردند من هم می کنم و اگر بدی کردند بدی، بلکه باید این اصل را در جان خود جایگزین سازید که اگر مردم نیکی کردند شما هم نیکی کنید و اگر بدی کردند شما از بد کردن کناره بگیرید» (همان، ص39) و همین حدیث گرانبها خط بطلان بر این افکار فرهنگ استعمار می کشد که «خواهی نشوی رسوا هم رنگ جماعت شو» زیرا انسان معتقد و متقی به خوبی واقف است که اگر جماعتی، منحرف و گمراه بودند، هم رنگ و هم سو شدن با آنها، یعنی باختن دین و دنیا در حالی که رسالت یک مسلمان متعهد، ایستادن در مقابل چنین جماعات و ارشاد آنها است.

آثار و تبعات ترک نظارت اجتماعی

آیات 163 تا 166 سوره ی اعراف بیانگر داستان زندگی تخلف آمیز و معصیت آلوده قومی است که عده ای از آنها خدا را نافرمانی کردند و عده ای دیگر جلوی نافرمانی آنها را نگرفتند و هر دو گروه به سرنوشت شومی دچار آمدند. (3) یعنی کسانی که قدرت و توان و شرایط امر به معروف را دارند و این کار را انجام نمی دهند به همان عذابی دچار می شوند که معصیت کاران و خطاکاران دچار شده اند. با استناد به تفاسیر آیات فوق می توان به سه نتیجه ی کلی دست یافت: اولاً: معصیت، معصیت است چه آشکار انجام گیرد چه در پنهان ثانیاً معصیت هایی که با تغییر در ظاهر آن انجام می گیرد خطرناک تر از معصیت هایی واضح است زیرا ممکن است موجب فریب خوردن مردم عوام شود و آنها نیز به گمان اینکه عمل شایسته ای است مرتکب آن خطا بشوند. ثالثاً بی تفاوت در مقابل معصیت کاران و عدم «نهی از منکر» کردن آنها برای کسانی که توان آن را دارند گناه بزرگی محسوب می شود و در حقیقت عذاب مضاعفی دچار می شوند.
در داستان قوم «ثمود» (قومی از اقوام بنی اسرائیل که در بندر ایله کنار دریای احمر زندگی می کردند)، دسته ای که به قبح و زشتی عمل معصیت کاران در تحریف دستورات خداوند متعال واقف بودند و توانائی نهی از منکر را داشته ولی از این عمل صالح خودداری کردند بدون آنکه خودشان در معصیت خطاکاران سهیم باشند، دچار عذاب دردناک تری شدند یعنی زمانی که عذاب و بلای الهی نازل شد، معصیت کاران در همان لحظات اول نابود شدند در حالی که، گروهی که امر به معروف نکردند «مسخ» شدند و مسخ شدن به وضعیتی تعبیر شده است که انسانهای مسخ شده، تغییر ماهیت می دهند و به تعبیر برخی از مفسرین قرآن کریم تبدیل به حیوانات دمدار شده و مدتی، چنین زندگی رقّت باری را تحمل کردند و سپس مشابه معصیت کاران، آنها نیز نابود شدند. مثل این می ماند که کسی گناه بزرگی را مرتکب شده باشد و به حبس یا تبعید یا اعدام همراه با «شلاق» و تنبیه بدنی محکوم می شود. خداوند متعال با یادآوری سرنوشت قوم ثمود، اهمیت امر به معروف و نهی از منکر را در سالم سازی جامعه یادآور می شود و این نکته مهم را تذکر می دهد که چه بسا معصیت کاران، بر زشتی و آثار مخرب عمل خود واقف نیستند و آن گروه از جامعه که دارای چنین آگاهی هستند باید به خطاکاران متذکر شوند.
خداوند متعال در آیه 63 سوره ی مائده، مسئولیت سنگینی را متوجه علما، اندیشمندان روحانیون و متفکرین جامعه می سازد که در انجام این اصل لحظه ای نباید درنگ و تأمل کنند و در آیات قبل از 63، سرنوشت منافقین که تظاهر به ایمان کرده ولی از گناه و معصیت ابا ندارند بیان شده و چنین سرنئوشتی را متوجه به علما و روحانیون جامعه می سازد که معصیت کاران را از اعمال خود منع نکردند. «یَصنَعُون» در مقابل «یَفعَلوُن» از ماده «صنع» به معنی کارهایی است که از روی دقت و مهارت انجام می گیرد و مراد از این کلمه در آیه شریفه، این است که شعور و آگاهی که دانشمندان و روحانیون قوم یهود از قباحت و زشتی اعمال منافقانه معصیت کاران و اثر خطرناک آن در جامعه داشتند، چرا آنها را منع نکردند.
و مراد از «قولهم الاثم» در این آیه شریفه این است که عمل امر به معروف و نهی از منکر توسط متفکرین و روحانیون باید با رسوخ در اعتقادات معصیت کاران، انجام بگیرد یعنی دانشمندان اسلامی برای اصلاح یک اجتماع فاسد، نخست باید افکار و اندیشه های نادرست آنها را تغییر دهند.
امیر مؤمنان می فرماید «خداوند متعال مردم قرون پیشین را از رحمت خود دور نساخت مگر به خاطر این که امر به معروف و نهی از منکر را ترک گفتند عوام را به خاطر ارتکاب گناه و دانشمندان را به خاطر ترک نهی از منکر مورد لعن خود قرار داد و از رحمت خویش دور ساخت». (خطبه 192 نهج البلاغه)
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:
«لِتَامُروُن بِالمَعروُفِ وَ لِیَنهُونَ عَنِ المُنکَرِ وَ لِتَأخُذوُنَ عَلی یَدَ السَّفیهِ وَ لِتَأطِرنه عَلَی الحَقِّ اَطراً، اَوِ لِیَضرِبنَ اللهُ قُلُوبَ بَعضَکُمُ عَلی بَعضِ وَ یَلعَنکُم کَما لَعنُهُم»
(تفسیر نمونه، ج5، ص46)
حتماً باید امر به معروف و نهی از منکر کنید و دست افراد نادان را بگیرید و به سوی حق دعوت نمائید و الا خداوند قلوب شما را همانند یکدیگر می کند و شما را از رحمت خود دور می سازد همان طوری که آنها (قوم ثمود) را از رحمت خود دور ساخت».
اولاً: امر به معروف و نهی از منکر یک تکلیف عینی و واجب بر دوش همگان (با توجه به شرایط و ضوابط آن) است.
ثانیاً: افراد آگاه و متفکر جامعه، در این رابطه مسئولیت سنگین تری دارند.
ثالثاً: هم معصیت کاران و هم شاهدان بی تفاوت آنها دچار عذاب و عقوبت می شوند.
رابعاً: آشکار کردن معصیت های پنهان از خود معصیت زشت تر و عقوبت آن سنگین تر است.
خامساً: تغییر و تبدیل در شکل عمل معصیت آلود در جهت عوام فریبی، نه تنها از زشتی آن نمی کاهد بلکه دیگران را در انجام آن تشویق می کند و جامعه را به فساد می کشد.
سادساً: عمل نکردن به وظیفه نهی از منکر برای کسانی که شرایط و توان آن را دارند موجب عذاب مضاعف آنها در مقایسه با معصیت کاران می شود.
و بالاخره بی توجهی به این فریضه الهی، یعنی ترک یکی از اصول بسیار مهم مکتب متعالی اسلام. لازم به یادآوری است که در مواردی توصیه شده است که اگر انسان متقی و یا انسان های مؤمن از انجام این فریضه عاجز هستند باید از محیط آلوده به معصیت هجرت کنند چنانچه یکی از پیامبران وحی رسید که «صد هزار مرد از قوم تو هلاک خواهم کرد هشتاد هزار از نیک مردان و بیست هزار از اشرار، عرض کرد بار خدایا، نیک مردان را چرا هلاک می کنی؟ فرمود: از آن که با دیگران دشمنی نکردند و از خورد و برخواست معاملت با ایشان حذر نکردند.» (غزالی، ج1355، ص39)

مواردی که (مواقعی که) نظارت اجتماعی لازم است:

1- در هر کاری که جزو منکرات است گرچه برای کننده کار معصیت نباشد مثل بچه ای که قصد تلف کردن مال دیگری را دارد و یا دیوانه ای که در ملاء عام به عمل زشتی اقدام می کند.
2- در هر کاری که معصیت آشکار باشد بدون اینکه نیازمند تجسس و تحقیق باشیم.
3- عمل انجام شده (معصیت)، به حقیقت، عمل مذموم و ناشایست باشد نه به حدس و گمان.
4- آثار عمل معصیت کار، موجود باشد و لذا اگر فرد خطاکار از عمل خویش فارغ شده باشد و بعد از انجام معصیت، به آن وقوف پیدا کنیم در اغلب موارد، طرح مجدد مسئله جایز نیست مخصوصاً اگر احساس شود که فرد خاطی، نادم و پیشمان است.

شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر

رهبر فقید انقلاب اسلامی در کتاب تحریر الوسیله در مبحث امر به معروف و نهی از منکر برای وجوب این فرضیه، چهار شرط را لازم شمرده و برای این چهار شرط در مجموع 66 مسئله را عنوان می کنند: (4)
1- شناخت معروف و منکر از سوی آمر به معروف و نهی از منکر.
بنابراین اگر این زمینه ها برای کسی ناشناس بود و وی بر آن ها آگاهی و شناخت نداشت. انجام این فرضیه از گردن او ساقط می شود.
2- احتمال اثر:
یعنی اگر کسی به یقین بداند و یا اطمینان کند که امر به معروف و نهی از منکر او اثر نخواهد داشت از جنبه وجوب ساقط خواهد شد.
3- اصرار گناه کار بر انجام معصیت:
بر این اساس اگر خلاف کار، عمل خلاف را ترک کرده باشد، اقدام به امر به معروف و نهی از منکر لزومی نخواهد داشت.
4- ایجاد فساد برای خود و جامعه نکند:
یعنی اگر انجام امر به معروف و نهی از منکر برای اقدام کننده به این فرضیه، برای بستگان او و یا جامعه فسادانگیز باشد، اقدام به آن جایز نیست.

صفات محتسب (آمر به معروف و ناهی از منکر)

1- محتسب باید مسلمان و مؤمن باشد.
2- محتسب باید مکلف باشد یعنی به حد تکلیف رسیده باشد. و از سوی دیگر عاقل و بالغ باشد تا مکلف بودن در مورد او صدق کند.
3- محتسب باید عادل باشد.
4- محتسب باید علم به حسبت (مورد معصیت و شرایط مربوط به آن) داشته باشد و در مورد علم او به انجام معصیت، در صورتی که خودش مطمئن نباشد شهادت دو نفر عادل کافی خواهد بود.
5- محتسب باید دارای اخلاق اسلامی باید نظیر، خوش خلقی، صبر، پرهیزکاری و فاقد کینه و بخل بودن.
در باب روشن تر شدن اهمیت صفت محتسب به چند روایت اشاره می کنیم:
«رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: صاحب امر به معروف باید عالم باشد به حلال و حرام و از آنچه متعلق به نفس اوست و در آنچه امر و نهی می نماید فارغ شده باشد، خیرخواه مردمان و مهربان باشد تا با هر کس به نوعی که باید، رفتار کند و به حیله های نفس مکاره و کید شیطان بینا و دانا باشد هر اذیتی از مردم به او رسد به آن صابر باشد و در صورتی که مکافات ایشان نکند عصبیت به کار نبرد و از برای نفس خود به غیظ نیاید نیست خود را برای خدا خالص سازد و استقامت و یاری از او جوید. پس اگر فرمان او کنند و به او جفا نمایند صبر کند و اگر فرمان او برند و سخن او را قبول کنند شکرگزاری ایشان را کند و امر خود را به خدا واگذار و به عیب خود بینا باشد». (نراقی، 1362، 396).
از مسائل بسیار مهمی که در روایت فوق عنوان شده است، یکی قطع طمع و امید از مردم کردن است زیرا کسی که طمع به مال و یا ستایش مردم دارد نمی تواند اصلاح مردم کند دیگری شروع امر به معروف و نهی از منکر از خویشتن است و کسی که خود به دنبال معصیت و فحشا است نمی تواند دیگران را از آن منع کند، گویند یکی از بزرگان در خانه گربه ای داشت و قصابی در حوالی او دکان داشت و آن شخص هر روز از آن قصابی به جهت آن گربه، پاره گوشتی می گرفت، روزی از آن قصاب معصیتی دید، اول به خانه آمد و گربه را بیرون کرد و بعد از آن به نزد قصاب رفته وی را از آن معصیت منع نمود و سخنان درشت به او گفت، قصاب گفت دیگر گربه تو چیزی نخواهد خورد، وی جواب داد تا گربه را بیرون نکرده و طمع از تو نبریدم در مقام منبع تو برنیامدم.
و این داستان بیانگر نکته ظریفی است که چه بسا، ممکن است ما در زندگی خود به آن مبتلا باشیم و به دلایل مختلفی نتوانیم وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را انجام دهیم. در روایتی از امام صادق (علیه السّلام) آمده است که فرمود: «هر کس هوا و هوس خود را ترک نکرده و از آفات نفس اماره و شهوات آن دوری نجست و لشکر شیطان را منهدم نساخته و در پناه خدا داخل نشده صلاحیت امر به معروف و نهی از منکر را ندارد زیرا که هر کس چنین نباشد هر وقتی که امری از اوامر الهیه را ظاهر سازد حجت بر خود او می شود و مردم به او یقین نمی کنند و خدای تعالی می فرماید: آیا مردم را به خوبی امر می کنی از آنچه خود به عمل می آوری و داخل آن گردیده ای.» (مطهری، ده گفتار، ص66).
و لذا بر مسلمانان متقی سزاوار آن است که ابتدا به خود امر به معروف و نهی از منکر کنند و خویشتن را اصلاح نمایند و بعد شعاع عمل را به اعضای خانواده (به ترتیب تقدم) و سپس اهل محله و... گسترش دهند، به همین دلیل است که در اغلب منابع مطالعاتی اولین مرحله از مراحل امر به معروف و نهی از منکر، مرحله قلب و انکار قلبی بیان می شود یعنی اخلاص، حسن نیت، علاقمندی به سرنوشت مسلمان ها، کراهت قلبی از زشتی ها و پلیدی ها، روی گردانی از معصیت ها، گرایش به نیکی ها و خصال پسندیده و... لذا به قول استاد مطهری بزرگترین امر به معروف و نهی از منکر بالاترین و مؤثرترین آنها خصوصاً نسبت به زعمای دین (که مردم به آنها و عمل آنها می نگرند) این است که عملاً جامه ی کار نیک بپوشند و در کارهای خیر، واجب و مستحبی عملاً پیش قدم شوند و جامه ی زشت کاری را از اندام خود دور کنند. و باز هم به قول استاد شهید مرتضی مطهری، ما بیش از اندازه از این گوش و زبان انتظار داریم گاهی هم باید از راه عمل و چشم استفاده کنیم یعنی با اعمال صالح و خوب، دیگران را متوجه امر به معروف کنیم و باز مولای متقیان می فرماید »کسی که مسئول امور قومی باشد باید قبل از شروع به اصلاح امور رعایا اقدام به اصلاح نفس خود بکند و گرنه عمل او مانند کسی است که قبل از اینکه بخواهد درخت عود را راست کند بخواهد سایه درخت را راست نماید.» (کاظمی خلخالی، 1363، ص8).

درجات حسبت (مراحل نظارت اجتماعی)

1 - تعریف:

منظور این است که چه بسا، معصیت کار از زشتی و کراهت عمل خود آگاهی ندارد و یا متوجه نیست لذا محتسب با نهایت مهربانی و صمیمیت، او را متوجه زشتی عمل خود می نماید. یعنی عمل او را برایش تعریف و تبیین می کند.

2- وعظ و نصیحت:

فرد خطاکار به زشتی عمل خود آگاه است یا غیر عمد مرتکب آن شده است، محتسب با محبت و حوصله (نه با تندی و خشونت) به او متذکر می شود تا عمل خود را ترک کند.

3- سخن درشت گفتن:

که در این مرحله، (با توجه به این که معصیت کار در مرحله قبلی اثری به تذکرات محتسب نداده است)، آمر به معروف و ناهی از منکر با قدری تندی توام با رعایت اعتدال، معصیت کار را هشدار می دهد و با کلماتی نظیر، ظلم، خطاکار، بدبخت و غیره او را از عمل معصیت آلوده منع می کند.

4- تغییر عملی:

یعنی تندی، قیام کردن و در مقابل عمل زشت آهنگ صدا را تغییر دادن و در نهایت، به صورت عملی، دست خطاکار را گرفتن و از صحنه معصیت دور ساختن و یا محمل معصیت را ترک کردن.

5- تهدید:

که در جهت ترساندن خطاکار و مجبور ساختن او به ترک عمل خلاف انجام می گیرد باید توجه داشت که این تهدید دو شرط اساسی دارد اول این که به چیز ناروا و معصیت آلود تهدید نکند، دوم این که تهدید جنبه افراط و اغراق و دروغ به خود نگیرد.

6 - زدن به دست و پا:

که به وقت حاجت و به قدر حاجت باشد و این کار را در اصطلاح فقهی «تعزیز» می گویند که یک نوع مجازات شرعی است و می بایست که با حکم حاکم شرع انجام پذیرد. باید متذکر شد که تعزیز، شامل مجازاتهای اقتصادی نیز می شود.

7- حشر کردن:

یعنی مردم را جمع کردن و با معصیت کار یا گروه معصیت کاران اعلام جنگ نمودن که این هم از مسئولیت های حاکم شرع و حکومت اسلامی است.
چنانچه ملاحظه می شود، پنج مورد اول با توجه به شرایط آن، وظیفه همگانی و عمومی است، و دو مورد آخر نیازمند حکم دادگاه و از وظایف دولت است.
حاصل سخن اینکه، وظیفه و فریضه امر به معروف و نهی از منکر در تهذیب جامعه و پاکیزه ساختن آن که خود زمینه ساز رشد و تعالی انسان ها و اعضاء آن جامعه خواهد بود چه از جنبه فردی و چه از لحاظ سازمان یافته و ارگانیک، می بایست مورد دقت و عمل قرار گیرد چنانچه در اصل هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی این چنین مطرح شده است: «در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر وظیفه ای است همگانی و متقابلی بر عهده مردم نسبت به یکدیگر دولت نسبت به مردم و نسبت به دولت.» ولی مهمترین مطلبی که باید به آن توجه کرد این است که:
اولاًَ: این تزکیه را از خود شروع کرده و به ترتیب از خانواده به گروه هایی دیگر و اطرافیان و اهل جامعه تسرّی دهیم.
ثانیاً: در امر به معروف و نهی از منکر، نهایت دقت و مراقبت و حوصله را به کار ببریم زیرا امر به معروف های جاهلانه فسادش بیش از اصلاح است.
ثالثاً: به قول استاد مطهری در هیچ یک از تکالیف (نماز، روزه، حج و...) گفته نشده که شرطش احتمال ترتّب فایده است اما در باب امر به معروف این قید هست که باید دید چه اثر و چه عکس العملی دارد و آیا این عمل در جهت صلاح اسلام و مسلمین است یا نه، تشخیص مصلحت با دخالت عقل و بصیرت به عهده خود عاملان اجرا است.
رابعاً: در جهت انجام این فرضیه به تدابیر عملی و مطابق با شرایط اجتماعی روز متوسل شویم و ببینیم که چه طرز عملی مردم را نسبت به کارهای نیک تشویق و از کارهای بد متنفر و روی گردان می سازد و به قول معروف از روانشناسی اجتماعی بهره بگیریم.
خامساً: بی دلیل و بدون توجه به مقدمات و شرایط امر، در انجام این مسئولیت متوسل به خشونت نشویم و با نهایت ملایمت و حوصله آن را انجام دهیم.
و بالاخره، مواظب اعمال ظاهر الصلاح، عوام فریب و ریاکارانه خود و دیگران بوده و آگاه باشیم که نیرنگ در چگونگی ارتکاب معصیت ها، نه تنها نمی تواند اثری در تقلیل عقوبت آن داشته باشد بلکه در خفیف جلوه دادن بار معصیت ها در نظر دیگران اثر بسیار خطرناک داشته و تکرار آن قباحت معصیت را از میان می برد و فساد را در جامعه رواج می دهد.
حضرت علی (علیه السّلام) در خطبه 156 خود می فرماید: «روزی فرا می رسد که مردم به وسیله اموالشان آزمایش می شوند، بر خدا منت می گذارند که دین دارند و در عین حال در انتظار رحمت اویند و از مجازات او خود را در امان می بینند، حرام خدا را با شبهات دروغین و خیالات واهی حلال می شمارند، شراب را تحت عنوان نبیز و رشوه را به عنوان هدیه و ربا را بعنوان بیع برای خود حلال می پندارند.»
در حالی که انگیزه این گونه حیله ها یا پوشاندن چهره زشت باطنی خود در افکار عمومی است و یا فریب دادن وجدان و کسب آرامش کاذب درونی که در هر دو حال زیان کار خواهیم بود. به عنوان حسن ختام این بحث چند نکته مهم را یادآور می شویم:
اول: به قول بسیاری از فقها و متفکرین اسلامی، وظیفه امر به معروف و نهی از منکر، قبل از هر چیز دو شرط اساسی دارد. بصیرت در دین و بصیرت در عمل، بصیرت در عمل لازمه دو شرط است «احتمال تأثیر» و «عدم ترتیب مفسده».
دوم: منظور از احتمال تأثیر این است که معروف رواج گیرد و منکر محو شود و اگر قطعاً گفته می شود که این نتیجه حاصل نمی شود، جنبه وجوب آن حذف می شود. در مورد عدم ترتب مفسده نیز باید گفت که اساس نشر این فرضیه در مصلحت اجتماعی است و اگر مفسده های بالاتر از مصلحت را احتمال دهد از آن باید اجتناب کرد. (مطهری، جاذبه و دافعه علی (علیه السّلام) ص123).
سوم: امر به معروف و نهی از منکر، از یک بُعد واجب عینی است یعنی همانگونه که گفته شد یک تکلیف الهی- اجتماعی است که اگر شرایط آن فراهم شود همانند نماز، روزه و حج و سایر احکام اسلام. عمل بر آن واجب است و ترک آن از گناهان کبیره محسوب می شود.
از بُعد دیگر، واجب کفائی است یعنی اولاً در حدّی که کفایت کند و نتیجه بدهد، لازم است ثانیاً اگر انسان صالحی، نسبت به انجام این فرضیه قیام کرد و اقدام او نیز تأثیرگذار بود، از دیگران ساقط می شود و ثالثاً همانگونه که قبلاً نیز علما، رهبران و آگاهان جامعه نسبت به این موضوع سنگین تر است.
در راستای مسئولیت دولت در خصوص تکامل اجتماعی با الهام از اصول ذیربط در قانون اساسی که ذکر آن رفت، با یک توقف حدود 10 سال بعد از انقلاب به دلیل دفاع مقدس و شرایط حاکم بر جامعه، برنامه های توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران طراحی و از سال 1368 به اجرا گذاشته شد که برای رعایت اختصار به گوشه های از برنامه چهارم مصوب 1383/6/11 مجلس شورای اسلامی برای سالهای 1384 تا 1388 اشاره می کنیم. قانون مورد بحث مشتمل بر 161 ماده است که 73 ماده و تبصره نیز از قانون برنامه سوم توسعه تنفیذ شده است مجموعه مواد فوق در پانزده فصل تقسیم شده است که موضوع تکامل اجتماعی به مفهوم عام آن نظیر توسعه مبتنی بر دانائی، حفظ محیط زیست، آمایش سرزمینی، ارتقای سلامت و امنیت انسانی، توسعه فرهنگی و توسعه امور اقتصادی، در بخش های مختلف مورد توجه قرار گرفته است و تکامل اجتماعی به مفهوم خاص آن در فصول هفتم و هشتم تحت عناوین «ارتقای سلامت و بهبود کیفیت زندگی» و «ارتقای امنیت انسانی و عدالت اجتماعی» مطرح شده است هر چند سایر فصول نیز بستر ساز و زمینه ساز امور فوق بوده و اصولاً تفکیک مطلق بخش ها و فصول قانون برنامه چهارم منطقی نخواهد بود.
ماده 84 قانون برنامه چهارم توسعه، دولت را موظف می کند به منظور نهادینه کردن مدیریت، سیاستگذاری، ارزشیابی و هماهنگی قلمرو و مورد بحث ( ارتقاء سلامت و بهبود کیفیت زندگی) نظیر امنیت غذا و تغذیه در کشور، تأمین سبد مطلوب غذایی و کاهش بیماریهای ناشی از سوء تعذیه و گسترش سلامت همگانی در کشور، اقدام مختلف (نظیر تشکیل شورای عالی سلامت و امنیت غذایی) را به عمل آورد.
به موجب ماده 85 دولت موظف است ظرف مدت شش ماه پس از تصویب این قانون، لایحه حفظ و ارتقای سلامت آحاد جامعه و کاهش مخاطرات تهدید کننده سلامتی را جهت تصویب به مجلس شورای اسلامی ارائه کند (نظیر ساماندهی و تکمیل شبکه فوریتهای پزشکی پیش بیمارستانی و بیمارستانی کشور و کاهش مرگ و میر ناشی از حوادث- کاهش مخاطرات تهدید کننده سلامتی در محیط کار و زندگی).
بر اساس ماده 86، وزارت بهداشت و درمان مکلف است تا پایان سال اول برنامه چهارم، اقدامات لازم را در جهت کاهش خطرات و زیانهای فردی و اجتماعی اعتیاد، پیشگیری و درمان بیماری ایدز و نیز کاهش بار بیماری های روانی معمول دارد.
ماده 88، ارتقای کیفیت خدمات بهداشتی و درمان، ماده 89 فراهم ساختن دسترسی عادلانه مردم به خدمات بهداشتی درمانی متناسب با نیازهای مناطق مختلف کشور، ماده 90 کاهش سهم خانواده های کم درآمد و آسیب پذیر از هزینه های بهداشت و درمان، ماده 91 تصویب و توسعه نظام بیمه خدمات درمانی، ماده 92 مکلف بودن وزارت بهداشت درمان به درمان فوری و بدون قید و شرط مصدومین حوادث و سوانح، ماده 93 ساماندهی وضعیت دارو و بالاخره ماده 94 با تنفیذ ماده 194 قانون برنامه سوم توسعه، الزامی بودن رعایت ضوابط بهداشتی در کلیه مراکز تولید و توزیع مواد غذایی و بهداشتی و آرایشی از موارد مهم دیگریست که در بحث از ارتقای سلامت مطرح می شود.
دقت در محتوای این موارد به روشنی گویای تکلیف سنگین دولت و نهادهای ذیربط در این حوزه می باشد و اینکه با گذشت قریب به یکسال و نیم از برنامه چهارم توسعه، تا چه حد دولت موفق به تحقق مفاد قانون مورد بحث شده است نیازمند به تعمق و تفحص است.
در مبحث مربوط به ارتقای امنیت انسانی و عدالت اجتماعی نیز موارد بسیار مهمی مطرح شده است که به برخی از آنها اشاره می شود.
بر اساس ماده 95 قانون برنامه چهارم توسعه، دولت مکلف است به منظور استقرار عدالت و ثبات اجتماعی، کاهش نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی، کاهش فاصله دهکهای درآمدی و توزیع عادلانه درآمد در کشور و نیز کاهش فقر و محرومیت و توانمندسازی فقرا از طریق تخصیص کارآمد و هدفمند منابع تأمین اجتماعی و یارانه ای پرداختی، برنامه های جامع فقر زدایی و عدالت اجتماعی را تهیه و به اجرا بگذارند.
به موجب ماده 96، دولت موظف است پوشش جمعیتی، خدمات و حمایتهای مالی مورد نظر در اصل 29 قانون اساسی را طبق قوانین از محل درآمدهای عمومی و مشارکت مردم از طریق فعالیتهای بیمه ای، حمایتی و امدادی به اجرا بگذارند.
طبق ماده 97 قانون برنامه چهارم، دولت مکلف است به منظور پیشگیری و کاهش آسیبهای اجتماعی با تأکید بر پیشگیری از اعتیاد به مواد مخدر اقدام کند از آن جمله است ارتقای سطح بهداشت روان، گسترش خدمات مددکاری اجتماعی، تقویت بنیان خانواده و توانمند سازی افراد و گروه های در معرض آسیب شناسائی نقاط آسیب خیز و بحران زای اجتماعی و همچنین پیشگیری از بروز آسیبهای اجتماعی و باز توانی آسیب دیدگان اجتماعی.
ماده 98، حفظ و ارتقای سرمایه اجتماعی، ارتقای رضایتمندی عمومی و ماده 100 ارتقای حقوق انسان، امنیت فردی و اجتماعی و تهیه « منشور حقوق شهروندی» را مطمع نظر قرار می دهد.
چنانچه می دانیم در اجرای اصل 29و 21 قانون اساسی و در جهت ایجاد انسجام کلان سیاستهای رفاهی که به منظور توسعه هدالت اجتماعی برای حمایت از همه افراد کشور در برابر رویدادهای اجتماعی، اقتصادی، طبیعی و پیامدهای آن نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی در تاریخ 1383/2/21 به تصویب مجلس رسید و بر اساس آن وزارت رفاه و تأمین اجتماعی تأسیس گردید تا در امور زیر ایفای وظیفه کنند:
بازنشستگی، از کارافتادگی، فوت، بیکاری، پیری، بی سرپرستی، در راه ماندگی، آسیب دیدگی اجتماعی، حوادث و سوانح، ناتوانی های جسمی، ذهنی و روانی، بیمه درمانی، حمایت از مادران و کودکان و زنان سرپرست خانواده، ایجاد بیمه خاص، بیوگان و زنان سالخورده، و خود سرپرست، کاهش نابرابری و فقر و بالاخره امداد و نجات.
نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی، شامل سه حوزه بیمه ای حمایتی (و توان بخشی) و امدادی می باشد هدفهای حوزه بیمه ای، گسترش و تعمیم نظام بیمه ای و تأمین سطح بیمه همگانی برای آحاد مردم و گسترش بیمه های خاص برای جبران خسارت ناشی از حوادث بوده و هدفهای حوزه حمایتی و توانبخشی نیز شامل، ساماندهی و هدفمند کردن یارانه ها، پیشگیری از آسیب های اجتماعی، تأمین حداقل زندگی برای همه افراد و خانواده ها، حمایت از افراد جامعه در برابر رویدادهای اقتصادی و اجتماعی، تحت پوشش قرار دادن خانواده های بی سرپرست و زنان خود سرپرست، حمایت از مادران در دوران بارداری و حضانت فرزند، تأمین خدمات پیشگیری از بروز یا تشدید معلولیتها و آسیب های اجتماعی و... می باشد.
و بالاخره هدفهای حوزه امدادی نیز شامل آماده سازی و هماهنگی سازمانها و نهادهای ذیربط برای ارائه فوری و کافی خدمات به آسیب دیدگان رویدادهای غیرمترقبه در جهت تأمین نیازهای اولیه و در نهایت کمک به بازگشت آنها به زندگی طبیعی و جبران خسارتهای وارده می باشد قضاوت در مورد سیاستگزاریها برنامه ها و اقدامات وزارت رفاه و تأمین اجتماعی در طول بیش از دو سال گذشته مستلزم بررسی و پژوهش است که ورود به آن در این بخش چندان ضروری به نظر نمی رسد.

پی نوشت ها :

1- Social Control
2- برای مطالعه بیشتر به کتاب «ده گفتار استاد مطهری» مراجعه شود.
3- برای مطالعه بیشتر به جلد هشتم تفسیر المیزان و جلد ششم تفسیر نمونه در ذیل آیات 163 تا 166اعراف مراجعه شود.
4- برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به تحریر الوسیله حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه بخش امر به معروف و نهی از منکر.

منبع مقاله :
زاهدی اصل، محمد؛ (1387)، مقدمه ای بر خدمات اجتماعی در اسلام، تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، چاپ دوم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما