پیشینه‌ی آشنایی اروپاییان با ایران و سفرنامه‌های آنها

ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص خود در میان کشورهای منطقه از اهمیت خاصی برخوردار و محل عبور راه کاروان رو قدیم(جاده ابریشم) بوده است؛ راهی که آسیا و اروپا را به هم وصل می کرد. همین امر سبب جلب بازرگانانی از
دوشنبه، 15 ارديبهشت 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پیشینه‌ی آشنایی اروپاییان با ایران و سفرنامه‌های آنها
پیشینه‌ی آشنایی اروپاییان با ایران و سفرنامه‌های آنها

 

نویسنده : راضیه محمد قاسمی
کارشناس ارشد تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی
منبع:راسخون


 

چکیده:

ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص خود در میان کشورهای منطقه از اهمیت خاصی برخوردار و محل عبور راه کاروان رو قدیم(جاده ابریشم) بوده است؛ راهی که آسیا و اروپا را به هم وصل می کرد. همین امر سبب جلب بازرگانانی از کشورهای مختلف به ایران شد. در اواخر قرون وسطی تاریخ نویسان و کاشفان اروپایی کتاب های بسیاری راجع به اوضاع سیاسی و اقتصادی ایران و کشورهای شرقی نوشتند که همین امر اروپاییان را راغب به سفر به ایران کرد تا از نزدیک با مردم این سرزمین ارتباط وبه اوضاع و احوال آنان آشنایی پیدا کنند.در دوره های بعدی نیز توجه اروپاییان به ایران افزایش یافت.
در این مقاله پیشینه آشنایی اروپاییان با ایران از ابتدا تا قبل از تشکیل دوره صفوی مورد برسی قرار گرفته است.

مقدمه

پیشینه آشنایی اروپاییان با ایران را می‌توان از دوران باستان دانست. اگر یونان را بخشی از غرب بدانیم، می‌توان بگوییم که قدیمی‌ترین مطالعات درباره شرق از سوی یونانی‌ها صورت گرفته است. سیاحتنامه منسوب به فیثاغورث (قرن6ق/ 9م)، به معرفی احوال ایرانیان و آداب وآیین‌های درباری و به ویژه عقاید و افکار مغان و موبدان پرداخته است. هرودوت نیز در سال(486-420ق.م) اطلاعات و مشاهدات خود راجع به شرق و ایران را گردآوری کرد. پس از اوکتزیاس جغرافیدان(اواخر قرن پنجم و اوایل قرن چهارم ق.م) که فارسی را خوب می‌دانسته، اطلاعاتی درباره ایران گزارش کرده است(بهمنش،1345،ج1: 49). گزنفون، شاگرد سقراط و فرمانده یونانی و مولف کتاب «آناباسیس» یا «کوروش» نامه است. آثار او از منابع مهم برای شناخت تاریخ ایران باستان و به طور کلی تاریخ شرق می‌باشد.کتاب آناباسیس اطلاعات ارزشمندی از اخلاق و آداب شرقی‌ها و به طور مشخص ایرانی‌ها به دست می‌دهد(بارتولد،1351: 49). اسکندر نیز هنگام حمله به ایران مورخان و دانشمندانی را با خود همراه ساخت تا به ثبت وقایع بپردازد. آنها جلوه‌هایی از عظمت دنیای شرق را ثبت کردند (الویری،1389: 30). اسکندر که تا پیش از حمله به ایران «شکوه و جلال دربار ایران را ریشخند می-کرد» (بدیع،1364: 63)؛ «پس از پیروزی، از همه اندیشه¬های قبلی دست شست و اخلاق ایرانیان را پذیرفت»(منتسکیو، به نقل از بدیع،همان:86).
در اواخر قرون وسطی، اروپا شاهد دگرگونی‌های مهمی بود که به تدریج اثرات آن ظاهر شد و در نتیجه آن جهل و بی‌دانشی که از دوران قدیم با آن درگیر بودند، از میان رفت و بعد از آن بود که کاشفان، گردشگران و تاریخ نویسان در اروپا برخاستند و به سیاحت، جستجو و مطالعه درباره کشورهای شرقی پرداختند. آنها درباره ایران و دیگر کشورهای مشرق زمین،کتاب‌هایی نوشتند که ذهن اروپاییان را به طرف دنیای شرق به ویژه ایران معطوف کرد و اهمیت سیاسی و اقتصادی آن را روشن ساخت. این گروه جستجوگر و گردشگر به نام «سیاحان» معروف شدند و برخی از آنان که زبان، ادبیات و تاریخ سرزمین‌های شرقی را به خوبی فراگرفته بودند، توانستند به طور مستقیم با اقوام و مردمان این سرزمین‌ها ارتباط برقرار کنند(اشراقی،1378، مقدمه:خ- د) و بدین ترتیب اطلاعات ارزشمندی درباره ریشه‌ها و شاخ و برگ‌های نژادی، شرایط اقلیمی و جغرافیایی و آثار باستانی، تاریخ و اساطیر، زبان و ادبیات، ادیان و مذاهب، آداب و رسوم و عادات و آنچه به ویژگی‌های زندگی یا تمدن آنها مربوط می‌شد، کسب کنند(الویری،1389: 15). اینان به نام «مستشرق» دستاوردهای خود را تحت نام «سفرنامه» یا « تاریخ تمدن» نوشته و منتشر کردند. این گونه کتاب‌ها، قدرت‌های مختلف اروپا را از منابع زیرزمینی، ثروت‌های خدادادی و نعمت و مکنت فراوان ایران مطلع ساخت و موجب شور و شوق آنها برای دست یافتن به اطلاعات بیشتر شد.
قبل از حمله مغول به ایران، اروپاییان همواره ضعف جهان اسلام را آرزو می‌کردند، به همین دلیل در جریان حمله مغولان سعی کردند با آنها رابطه سیاسی و تجاری برقرار نمایند و از طریق آنها به مقابله با جهان اسلام برخیزند. در سال 643 ق، پاپ اینوسان چهارم برای نفوذ اروپا به شرق، دو هیأت از روحانیون مذهبی را به حضور خان مغول اعزام داشت.کشیشی ایتالیایی به نام«یوهانس دو پلانو کارپینو» در راس این هیئت قرار داشت(بیانی،1370،ج 1: 191-173). او شرح مسافرت خود را به زبان لاتینی تحت عنوان« sibellus historicus» به یادگار گذاشت. وی پس از شرح مختصر مسافرت خود از راه روسیه جنوبی، خوارزم و سمرقند، اطلاعاتی راجع به کشور تاتارها، عادات، مراسم و جنگ‌های این ملت در آسیا و اروپا به دست می‌دهد. کشیش‌هایی که به دربار مغول اعزام می‌شدند، اعلام می‌کردند که بدون هرگونه دستورات دیپلماسی اعزام شده‌اند و مقصود آنها فقط جنبه مذهبی دارد(بارتولد،1351: 84-81). با انقراض و سقوط دولت عباسی در سال 656 ق، دامنه روابط اروپا با آسیا گسترده‌تر شد. سفرای متعددی از جانب دولت‌های اروپایی و دولت روم شرقی به مغولستان اعزام شدند. به این ترتیب پای مبلغان، تجار و سوداگران غربی به کشورهای اسلامی باز شد(یوسف جمالی،1385: 453).
از کتاب« جامع التواریخ» اثر رشیدالدین فضل الله همدانی، می‌توان به وجود اروپاییان در این دوره زمانی در ایران پی برد. در این کتاب علاوه بر روایات مربوط به تاریخ اسلام و ملل قبل از اسلام، روایات مغول‌ها، چینی‌ها، هندی‌ها و ملل اروپای غربی نیز جمع‌آوری شده است. جنبه‌های اطلاعات او درباره تاریخ اروپا نشان می‌دهد که از همکاری یک کشیش فرانسوی هم استفاده شده است (بارتولد،1351: 73-72).
بعد از آنکه اروپاییان خیالشان از جهت حمله مغول آسوده شده بود، مانند سایر ملل می‌توانستند از عواقب مساعد تشکیل امپراطوری مغول استفاده کنند. راه‌های تجاری از روسیه جنوبی به آسیای غربی و به سوی چین که در سایه مغول‌ها کشف شده بود، در دسترس تجار اروپایی قرار داشت. مغولان به عنوان تنها متحد اروپاییان در جنگ با سلاطین مصر که بر شام مسلط بودند، قرار گرفتند. بر اثر این واقعه وضعیت اروپاییان در ایران بیش از پیش مساعد شد. در اوخر قرن 13م و اوائل 14م(8 و9ق) زمانی که جنگ‌های مغول‌های آسیای میانه با مغولان ایران و چین اشکالاتی در امر تجارت از راه خشکی به وجود آورد، تجار و مبلغین اروپایی از راه دریا که از ایران به چین می‌رفت، استفاده می‌کردند(بارتولد،1351 :85).
در آن زمان تجار ایتالیایی مانند بازرگانان مسلمان در سایه ثروت و معلومات خود به دربار خان‌های مغول راه یافتند. «مارکوپولو»، پسر تاجر ونیزی و بزرگ‌ترین سیاح قرن 13م/ 7ق است که در بین سیاحان و جغرافی‌نویسان قرون وسطی مقام منحصر به فردی دارد. در سال 1260م مارکو همراه با برادرش، به سمت دریای سیاه و شبه جزیره کریمه رهسپار شدند ولی در اثر اتفاقاتی نتوانستند به ونیز برگردند و ناگزیر راه مشرق را پیش گرفتند و به پکن پایتخت قوبیلای قاآن، خان بزرگ رسیدند. مارکو مدت بیست سال در خدمت قوبیلای قاآن بود و از طرف خان به ایالات دوردست چین رفت. در سال 670ق به ایران سفر نمود و از شهرهای تبریز، سلطانیه، ساوه، کاشان،یزد و کرمان دیدن کرد. مارکو پس از انجام مأموریت، از راه ایران و ارمنستان به ونیز مراجعت کرد. او در جنگ میان ونیز و ژن زندانی شد و سه سال در زندان ونیز اسیر بود. مارکو پولو در این مدت شرح سفر خود را برای یکی از دوستانش به نام «ژوستی ویلد» در زندان نقل کرد و او آنها را جمع آوری نمود(پلو، مقدمه،1350: 14-13). اطلاعاتی که وی در چین و راه چین به ایران به دست آورده بود بسیار ارزشمند است. او حتی از ایران اطلاعات مفصل‌تری از آنچه مولفین قدیمی جمع آوری کرده بودند، ثبت نموده است. سیاحت نامه مارکوپولو حاوی اطلاعات جالبی از اوضاع جغرافیایی، تاریخی، سیاسی و علمی آسیای قرون وسطی است و درآن از عجایب آسیا از دریای سیاه گرفته تا اقیانوس کبیر، از مرزهای جنوبی سیبری تا هند و از هند تا جاوه و سوماترا پرداخته شده است. در سیاحت نامه مزبور قدرت مطالعه و دقت نظر مارکوپولو به چشم می‌خورد، زیرا هیچ چیز از نظر تیز بینش پوشیده نمانده و آنچه را می‌دیده و یا می‌شنیده با دقت خاصی تنظیم می‌کرده است. از محاسن این سفرنامه این است که مارکو در آن اغراق گویی نکرده و تمام اخبار را به صورت صحیح نوشته است؛ از این رو این سفرنامه از منابع موثق و مورد اعتماد محققان گردیده است(نیک بین،1380 ،ج1: 299). او اولین کسی است که از کویر وسیعی در داخل فلات ایران یاد می‌کند. مارکوپولو پس از بازگشت به اروپا و با ارائه مدارکی از شرح مسافرت خود و پیام خان مغول، تجار و بازرگانان اروپایی را تشویق به تجارت با آسیا کرد(فلسفی،1342: 6).
در دوران حکومت هلاکو و جانشینان او، ایران شاهد گسترش روابط سیاسی مغولان با اروپا و پاپ بود. اختلافات عمیق مغولان با مسلمانان شام و مصر این تمایلات را شدت می‌بخشید. اتحاد مغولان باعث تضعیف قدرت مسلمانان شام و مصرشد (بیانی،1370،ج3 : 1051-1049). در این عصر به دلیل ایجاد رابطه دوستی میان ایلخانان مغول با پادشاهان مسیحی اروپا، ایران و شهرهای مهم آن مرکز مبادلات تجاری و صدورکالاهای تجارتی گردید و تا پایان دولت تیموریان در ایران همچنان قدرت خود را حفظ کرد(یوسف جمالی،1385: 453). رونق تجارت باعث ورود نمایندگان و سیاحان اروپایی به ایران و کسب اطلاعاتی در مورد این سرزمین شد. رابطه ایران و اروپا بعد از حمله مغول آغاز و با پیشروی ترکان عثمانی به سوی اروپا و فتح قسطنطنیه مجدداً قطع شد(طاهری،1349: 59-58). پایان حکومت مغولان در ایران و تقسیم کشور به چندین قسمت، به فعالیت مبلغین اروپای مسیحی پایان داد. البته بعد از آن اروپاییان، دانشگاه‌هایی در روم، پاریس، اکسفورد برای تدریس زبان عربی و یهودی دایر کردند.
بعد از آنکه تیمور، ایران و بین النهرین را تصرف کرد، به سوی شام وآسیای صغیر هجوم برد و بایزید عثمانی را در آنقره به اسارت در آورد. بایزید را سفیرانی همراهی می‌کردند که سفرای هانری سوم پادشاه کاستیل هم جزو آنها بودند. به دستور پادشاه، سفرا ملزم بودند که اطلاعات صحیحی درباره بایزید و تیمور جمع‌آوری کنند. تیمور با لطف و عنایت آنان را پذیرفت و اجازه داد به وطن خود بازگردند و سفیری هم از جانب خود همراه آنان روانه کرد. وقتی این سفیر به حضور تیمور بازگشت، سفارت اسپانیایی همراه او نیز به حضور تیمور اعزام گردید که در راس آنان«کلاویخو» قرار داشت(کلاویخو،1344 :10-9).
کلاویخو از خاندان نجبا و اشراف اسپانیا و در جوانی ندیم خاص هانری سوم پادشاه کاستیل بوده است. پس از اینکه این پادشاه به سلطنت رسید، وی را از جمله مقربان درگاه خود کرد. نزدیکی کلاویخو به شاه به جایی رسیدکه شاه جز او کسی را برای سفارت و امر خطیر ملاقات تیمور شایسته ندید. کلاویخو که مرد با تدبیری بود، نظری تیزبین و نکته سنج داشت و با قلم توانایش،آنچه در طی این مسافرت طولانی از اسپانیا به قسطنطنیه و از شمال ایران تا سمرقند و نیز در بازگشت مشاهده کرد، در سفرنامه اش نوشته که برای آگاهی از ایران آن زمان، منبع مناسبی می‌باشد. او با همراهانش از مسیرهای ماکو، تبریز، خوی، میانه، زنجان، تهران، شاهرود، دامغان، مشهد، بلخ و سمرقند عبور کرده بودند(نیک بین، همان،ج2: 826). او آنچه را از امور سیاسی و اجتماعی دریافته بود، ثبت نموده است.کلاویخو زبان ترکی می‌دانسته و در طی مسافرت در ایران با زبان فارسی نیز آشنا شد. توصیفاتی که کلاویخو از دربار تیمور و بستگان او کرده،گفته‌هایی مستند برای شناخت تاریخ تیموریان است. اهمیت سفرنامه‌هایی چون کلاویخو به این دلیل است که در دوران پیش از صفویه، افراد معدودی بودند که پس از دیدن ایران، اقدام به نوشتن سفرنامه می‌کردند (دانش پژوه،1380: 102).
از دیگر سفرنامه‌های آن زمان، متعلق به«یوهانس شیلت برگر» است که به زبان آلمانی نوشته شده است. او در سال 1402م در جنگ آنقره به اسارت تیمور درآمد و از آن پس مجبور بود در قشون تیمور خدمت کند. البته وی با آن سطح معلومات و تحصیلاتی که داشت، نمی‌توانست مانند کلاویخو اسپانیایی اطلاعات جامعی درباره دولت تیمور بنویسد. شیلت برگر نخستین آلمانی است که به ایران سفر کرد و شرح مشاهدات خود را در فاصله سال‌های 797تا830ق/ 1395 تا 1427م به صورت کتابی در آورد که به دو نام «خاطرات سفرشیلت برگر اسیرآسیای غربی» یا «سفر هانس شیلت برگر به سرزمین کافر¬ها» معروف است (میرجعفری،1379: 191). با وجود توقف طولانی در شرق نزدیک، سفرنامه او از لحاظ محتوا در اخبار و اطلاعات جغرافیایی و تاریخی ضعیف است، زیرا وی سربازی جنگ آور بدون معلومات عمومی لازم بود و بدین لحاظ نمی‌توانست تصویری زنده از اوضاع و احوال روزگار خود را ترسیم کند. روایت شیلت برگر از لحاظ آگاهی از وقایع سیاسی آن دوره حتی جنگ‌هایی که مولف شخصاً در آنها شرکت داشته، تقریباً اهمیتی ندارد(کمپفر،1350 :4 و بارتولد،1351: 98-97). داستان‌های شیلت برگر از این لحاظ جالب است که نقطه نظرش با گفته‌های چابلوسانه تاریخ نویسان دربار تیمور مغایرت دارد (میرجعفری،1379 :192).
اقتدار جدید عثمانی‌ها مخصوصاً بعد از فتح قسطنطنیه (1453م/857 ق)، دولت‌های اروپایی را در معرض خطر قرار داد. جمهوری ونیز به دلیل موقعیت خاص و دسترسی به آب‌های آزاد و دارا بودن ناوگان جنگی و تجاری قدرتمند و بنادر مجهز، یکی از قطب‌های مهم بازرگانی در اروپا به شمار می‌رفت که دامنه مستعمراتش تا جزایرکرت و قبرس در دریای مدیترانه کشیده شده بود. این جمهوری به همراه رقیب خود جنوا،کالاها، پارچه‌های ابریشمی و ادویه جات چین، هند، ایران، مصر و عثمانی را از طریق دریای سیاه و مدیترانه به اروپا منتقل می‌کرد و با حمل کالاها و فرآورده‌های اروپایی به ممالک شرقی، ثروتی فراوان به دست می‌آورد. سقوط قسطنطنیه به دست سلطان محمد و قدرتمند شدن ناوگان دریایی عثمانی و بسته شدن تنگه‌های بسفر و داردانل توسط ترک‌ها، ضربه مهلکی بر منافع تجاری، مالی و موجودیت سیاسی دولت‌های اروپایی وارد ساخت(حسن زاده،1379: 150-149).
ونیزی‌ها در مبارزه با عثمانی‌ها برای خود متحدینی در ایران جستجو می‌کردند که همان قراقویونلوها و آق قویونلوها بودند. افزایش فشارهای نظامی عثمانی‌ها علیه مستعمرات ونیزی‌ها با نزدیک شدن به آب‌های اروپایی «ونیز» سبب گردیدکه سنای جمهوری ونیز یکی از نجیب‌زادگان سرشناس به نام «کاترینوزنو» را به دربار تبریز اعزام کند (نوایی،1370: 121). بعد از آن سفرای دیگری از جمله «یوسافات باربارو» و «آمورسیا کونتارینی» به تبریز ودربار اوزون حسن اعزام شدند. یادداشت‌های آنان حاوی مطالبی درباره اوضاع اقتصادی و روابط اجتماعی ایران در آن زمان می‌باشد(پیگولوسکایا،1354: 395). مأموریت اصلی این سفیران آن بود که ایران را به جنگ با عثمانی برانگیزند و مانع تسلط و بسط نفوذ ترکان عثمانی در اروپا شوند(سفرنامه ونیزیان،1349: 9). این سفرنامه شرح دوره‌ای از تاریخ ایران را بازگو می‌کند که تا اندازه‌ای تاریک و ناشناخته است، زیرا که آغاز قرن 15م/9 ق، دوره‌ای از تاریخ شرق و به خصوص ایران است که تنها اندکی از آن روشن و آشکار است ولی از گزارش‌های فرستادگان ایتالیایی که در طول سفر خود به ایران ارئه کرده‌اند، می‌توان بسیاری از نکات مبهم آن عصر را روشن کرد. یکی از فرستادگان ایتالیایی «آمبرسیوکنتارینی» بود که مشاهدات وی از دربار اوزون حسن، شرح مسافرت از تبریز، قم وکاشان و اشاره‌ای که به طرزپوشش زنان و مردان ایرانی، شجاعت و مهمان نوازی آنها ، مکنت اهالی شهرها و رفتار ایرانی‌ها با اروپاییان دارد، بسیار جالب می‌باشد. از آنجا که مأموریت اصلی او امور سیاسی بوده است، کمتر به جمع آوری مطالب و اطلاعات تاریخی و جغرافیایی توجه داشته است (کنتارینی،1349: 2-1). بازرگانان ونیزی حتی در تصمیم‌گیری حاکمان آق قویونلو هم تأثیر می‌گذاشتند به طوری که وسوسه‌های سفیر ونیز بر رهبرآق قویونلو موثر واقع شد و او را وادار نمود که نامه‌ای به امیر دست نشانده تحت فرمان خود، امیرگرجستان نوشته و او را در تدارک جنگ علیه عثمانی آماده کند. از نوشته‌های بازرگانان ونیزی در ایران چنین بر می‌آید که شاهدان خارجی این جنگ،کاترینوزنو وجوزفا باربارو بودندکه شرح وقایع این نبرد خونین را در سفرنامه‌های خود این چنین شرح می‌دهند: «... و چون در آنجا شاه را به جنگ با ترکان عثمانی یافتم از او اجازه خواستم تا از راه سرزمین تاتاران به دیار خود بازگردم...»(طاهری،1349: 69-68).
در این دوره همچنین یادداشت‌های بازرگانی روسی به نام«آفاناسی نیکی تین» که از مردم شهر تور بوده و خاطرات سفر خویش را تحت عنوان «سفر به آن سوی سه دریا» نوشته است، واجد اهمیت بسیار است. او به آذربایجان، ایران، هندوستان و ترکیه (از 1466تا 1472- 871تا 877 ق) به منظور تجارت سفر کرد و از 1467تا 1469م در ایران بوده و از شهرهای آمل،کاشان، یزد،کرمان،لار و هرمز دیدن کرده است. وی در سال 1472م/877 ق هنگام بازگشت از هندوستان، از هرمز، لار، شیراز، یزد، اصفهان، سلطانیه و تبریز عبور کرد. بیان وی درگزارش‌هایش بسیار موجز و دقیق می‌باشد. یادداشت‌های وی حاوی مطالب ارزشمندی است. «نیکی تین» نخستین فرد روسی است که شرح مسافرت خود را در ایران و کشورهای مجاور آن به رشته تحریر درآورده است. وی به زبان‌های ترکی و فارسی نیز آشنایی داشت (پیگولوسکایا،1354: 396-395). با این وجود، با آغاز دوره صفوی شاهد توجه بیش از پیش دولت‌های اروپایی به ایران و اعزام مأموران و سفیرانی به دربار صفوی و افزایش سفر سیاحان به ایران هستیم. به طورکلی باید گفت امکان سفر برای مردم دو کشور زمانی میسر می‌شود که مناسبات دو کشور حسنه و یا عادی باشد. اهداف سفر سیاحان را می‌توان در آگاهی از وضعیت و احوال مردم دیگرکشورها، تجارت و بازرگانی، مأموریت‌های سیاسی و غیرسیاسی، سفرهای مذهبی و زیارتی و اعزام میسیونرهای مذهبی برای تبلیغ دین، کسب علم و دانش، مهاجرت، تفریح و تفرج خلاصه کرد(دانش پژوه،1385: 18).

نتیجه:

اگرچه پیشینه‌ی آشنایی اروپاییان با ایران از دوران باستان بوده است اما از اواخر قرون وسطی توجه کاشفان و گردشگران اروپایی به ایران بیشتر شد.کتاب های این افراد توجه اروپاییان را به ایران معطوف کرد که باعث شد سیاحان بسیاری به این سرزمین سفر کنند. با گسترش روابط سیاسی ایران با اروپا، نمایندگانی از سوی فرمانروایان کشورهای اروپایی عازم ایران شدند. آنها در طول اقامت در ایران حاصل مشاهدات خود راجع به اوضاع سیاسی،اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی را در قالب سفرنامه هایی جمع آوری کردند.امروزه سفرنامه سیاحان اروپایی یکی از بهترین منابع برای آگاهی از اوضاع ایران در آن دوران می باشد.
کتابنامه :
- اقبال آشتیانی، عباس، (1341)، تاریخ مغول، تهران، امیر کبیر.
- بارتولد، واسیلی ولادیمیرو، (1351)، خاور شناسی در روسیه و اروپا، ترجمه حمزه سرداور، تهران، نشر ابن سینا.
- بدیع، امیر مهدی، (1364)، یونانیان و بربرها (روی دیگر تاریخ)، ترجمه احمد آرام، با پیشگفتاری از محمد علی جمال زاده، تهران، پرواز، چاپ دوم.
- بیانی، شیرین، (1370)، دین و دولت در ایران عهد مغول، ج 1،تهران، انتشارات مرکز نشر دانشگاهی.
- بهمنش، احمد، (1345)، تاریخ یونان قدیم، جلد 1، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم.
- پلو، مارکو، (1350)، سفرنامه، ترجمه حبیب الله صحیحی، مقدمه جان ماسفیلد، تهران، بنگاه ترجمه و نشرکتاب.
- حسن زاده، اسماعیل، (1379)، حکومت ترکمانان قراقویونلو و آق قویونلو در ایران، تهران، انتشارات سمت.
- دانش پژوه، منوچهر،(1380)، سفرنامه؛ تا پخته شود خامی(سفرنامه خارجیانی که از ایران دیدن کرده‌اند)، جلد 1، تهران، نشر ثالث.
- طاهری، ابوالقاسم، (1349)، تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران از مرگ تیمور تا مرگ شاه عباس اول، تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی.
- فلسفی، نصرالله، (1342)، سیاست خارجی ایران در دوره صفویه، تهران، انتشارات کتاب‌های جیبی، چاپ دوم.
- کلاویخو، روی گونسالس د، (1344)، سفرنامه،ترجمه مسعود رجب نیا، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، چاپ دوم.
- کنتارینی، آمبروسیو، (1349)، سفرنامه، ترجمه قدرت الله روشنی،تهران، امیرکبیر.
- میرجعفری، (1379)، تاریخ تیموریان و ترکمانان(تحولات سیاسی، اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی ایران در دوره تیموریان و ترکمانان)، تهران، انتشارات سمت، چاپ دوم.
- نیک بین، نصرالله،(1380)، فرهنگ جامع خاورشناسان مشهور و مسافران به مشرق زمین، جلد1و2 ،تهران، انتشارات آرون با همکاری شرکت سهامی انتشار.
-نوایی،عبدالحسین ، (1370)، ایران و جهان، تهران، نشر هما، چاپ سوم.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.