نویسنده: دکتر علی زاده محمدی
تأثیرات هنردرمانی بر دنیای کودکان
هنر زبان نمادین و ناهشیار کودکان است؛ از همان دو سالگی که درک شهودی کودکان با رشد تخیل در نمادسازی و رمزگذاری ها شروع می شود، بازی و هنر هم شروع می شود. نیروی غیرکلامی و فرافکن هنر می تواند بسیاری از رؤیاهای کودکان و مسائل و نیازهای آن ها را آشکار کند. هیچ روش روان درمانی نمی تواند مانند بازی و هنر ارتباط آسانی با کودکان برقرار کند و همه ی کودکان با هر مشکلی می توانند از این روش استفاده کنند. فنون هنردرمانی بیش از هر فن دیگری در جهان به روان درمانی کودکان مبتلا به ضربه ی روانی- خصوصاً کودکان آسیب دیده از بلایا- پرداخته است؛ طبیعی است که کودکان نمی توانند مشکلات خود را به زبان و کلام بیاورند اما در خلال بازی های هنری، نقاشی، سفال و قصه، خود را نشان می دهند. فعالیت های هنری توجه کودکان را هم به محصول و هم به فرایند جلب می کند و بیان آن ها را شکل می دهد؛ به طور کلی ذهن کودک را قوی و انتزاعی تر می کند و از فشارها می کاهد و انعطاف پذیری روحیه ی آنان و اعتماد به نفس شان را بالا می برد؛ در حقیقت هنر واقعی به مهار رفتار کودکان کمک می کند. شناخت گرایان و رفتارگرایان بازی های هنری را وسیله ی سازگاری، انطباق، شناخت، اقتدار حسی و حل مسئله در دوران کودکی می دانند. روان کاوان نیز هنر را وسیله ای برای حل نوروزهای غالب در طول مراحل رشد و راهی برای ایجاد مکانیزم دفاعی بهتر و ابزاری برای خودشکوفایی و خلاقیت این دوره می دانند.آیا در استفاده از روش هنردرمانی میان بیماران روان پریش و روان نژند تفاوتی وجود دارد؟
تفاوت زیادی در استفاده از هنردرمانی برای بیماران مختلف وجود دارد. بیماران روان نژند که به مشکلات و بیماری خود واقف هستند حضور فعال تری در جلسات هنردرمانی دارند و از آن بیشتر استفاده می کنند و تقریباً از رویکردهای مختلف هنردرمانی، خصوصاً روش های شناختی آن، تأثیر می گیرند. اما ارتباط با بیماران روان پریش برای تمرینات مداوم تا حدی مشکل است، چون در واقعیت زندگی نمی کنند و از علایم شدیدی رنج می برند، باید مانند کودکان آن ها را جذب کرد و به تغییرات تدریجی آن ها ارج نهاد و عجله نکرد. نکته ای که لازم است در هنر روان درمانی بیماران روان پریش به آن توجه کافی شود این است که نباید از هنر صرفاً به عنوان بیان و تخلیه ی خیال وری ها استفاده شود و بیماران فقط در رؤیاها و خیالات رها شوند، این کار ذهن آن ها را نسبت به واقعیت مسائل سست و بی اعتنا می کند. باید گام به گام ذهن و تصورات بیمار روان پریش را با روابط بیرونی و واقعیات پیوند داد و فرافکنی های بیمار از جمله توهم و هذیان های او را در تکالیف و برنامه های هنری به واقعیات عینی نزدیک کرد، خصوصاً این نکته در کار با بیماران اسکیزوفرنی اهمیت اساسی دارد، اما در بیماران روان نژند مانند بیماران اضطرابی، افسرده و وسواسی که ارتباط آن ها با واقعیات گسسته نشده است کار هنردرمانی اصولی تر و منطقی تر و راحت تر پیش می رود و فرایند درمان و تمرین آسان تر دنبال می شود.تأثیر هنردرمانی بر بیماران رو به مرگ چگونه است و آیا می تواند به آن ها کمکی کند؟
تأثیر هنردرمانی و هر درمان مکمل دیگر بر بیماران رو به مرگ جنبه ی حمایتی دارد و غیرمستقیم بر ایمونولوژی آن ها اثر می گذارد. فعالیت های امیدبخش و آرام بخش هنری از شنیدن موسیقی گرفته تا کشیدن نقاشی و نمایش می تواند از طریق تأثیرات روانی بر سیستم ایمنی آن ها اثر بگذارد و به مقاومت بدن بیمار و تولید و ترشح هورمون های ضداسترس کمک کند و احتمالاً طول و کیفیت زندگی را در روزهای آخر عمر بالا ببرد. این موضوع درباره ی کودکان و نوجوانان بستری بیشتر حایز توجه است و اهمیت فوق العاده ی درمانی دارد. بیماران مبتلا به سرطان و بیماری های سخت و مزمن یا بیماران مبتلا به ایدز گرفتار انبوهی از احساسات و ناراحتی های اندوه بار هستند و هنر به بیان احساسات آن ها کمک می کند، خصوصاً کودکان سرطانی که از وضعیت خود بسیار هراسانند. گاهی قطع عضو، بدشکلی اعضای بدن یا جدایی و فقدان ها، ناامیدی، نداشتن کنترل و دردهای طولانی سیستم روانی بیماران را متلاشی می کند، هنر درمانی پریشانی این بیماران را کاهش می دهد و با ایجاد امیدواری و ابراز وجود، یکپارچگی بیمار را تقویت می کند و به این بیماران کمک می کند. به شیوه های غیرکلامی، افکار و احساسات و نگرانی های شان درباره ی بیماری و مشکلات را بیان کنند و بسیار راحت و امن دردها و تصویر بدنی شان را در قالب نقاشی، موسیقی، سفالگری و داستان ها و روایت ها فرو بنشانند. به قول مالکویید هنردرمانی با ایجاد فضایی خلاق و غیرکلامی به زندگی شفا و اعتلا و امید می بخشد. اکثر هنردرمانگران مانند مالکویید معتقدند هنردرمانی می تواند در افزایش احساس انرژی از جمله در کودکان بیمار مؤثر باشد. جلسات هنردرمانی محیطی بسیار امن و بدون تهدید را برای افراد مبتلا به بیماری های سخت ایجاد می کند و برای بیان غیرکلامی عواطف و نگرانی های آن ها فرصتی ایجاد می کند و در مرحله ی آخر موقعیت مناسبی برای تسلط آن ها بر خود فراهم می کند که این مراحل امید و کنترل آن ها را بالا می برد.در هر صورت اگر هنردرمانگر بتواند به اشکال مختلف هنری بیمار رو به مرگ را فعال و امیدوار کند، او را برای لحظاتی از نگرانی های خود دور کند، متوجه دنیای بیرون کند، ارتباط او را با دیگران تقویت کند یا با فعالیت های مفرح زمان هایی لذت بخش را ایجاد کند به ایجاد انرژی روحی مثبت در بیمار کمک کرده است و به طور خودکار امید و ایمنی را در او تقویت کرده است که خود بخشی از درمان است، خصوصاً بیمارانی که با دیدن فرایند کار، و اثر خود را در شکل نقاشی، موسیقی، شعر دلگرم و امیدوار می شوند.
خانواده چگونه می تواند از تکنیک های هنردرمانی استفاده کند؟
فرایند و برنامه ی درمان متناسب با مشکل خانواده متفاوت خواهد بود. هنردرمانگر می تواند درمان خانواده را با کشیدن نقاشی روی کاغذ بزرگ یا دیوار آغاز کند یا از خانواده بخواهد در نقاشی با موضوع «درخت خانوادگی من» مسائل و مشکلات خانواده ی خود را بکشند و درباره ی خاطرات خانوادگی خود صحبت کنند یا موضوعی از خانواده را به تصویر بکشند یا کولاژی گروهی درست کنند و درباره ی آن بحث کنند. معمولاً درباره ی خانواده یک موضوع خاص از زندگی که اعضای خانواده را به گونه ای تحت فشار قرار داده است برای نقاشی انتخاب می شود، مثلاً موضوعاتی نظیر اختلافات زناشویی، رابطه ی والدین با هم دیگر، مسائل جنسی، جدایی، خشم، عشق، تنفر و خاطرات مربوط به اتفاقات مهم زندگی، سفری مهم، اتفاقی خاص که در زندگی رخ داده است، موفقیتی که به خاطر آن به خود می بالند، غذایی مهم و مانند این ها انتخاب می شود.هنر درمانی کمک می کند اعضای خانواده حقایقی را بپذیرند که پیش از این حاضر به پذیرفتن آن ها نبودند و با این حقایق راحت تر کنار بیایند و با پیدا کردن راه های تازه واکنش سالم تری نشان دهند. مثلاً در تمرینی اعضای خانواده تشویق می شوند تصویر هم دیگر یا خودشان را بکشند و درباره ی آن صحبت کنند. طرف مقابل خود را نشان دهند یا هریک از همسران می توانند از چهره ی عاطفی طرف مقابل نقاشی بکشند، سپس آنها را با هم عوض کنند و آن چه را که نیاز به تغییر دارد، تغییر دهند. یا هرکس تصویر عاطفی خودش را بکشد، سپس آن ها را با هم عوض کنند و تغییرات لازم را در آن ایجاد کنند.
اعضای خانواده در این تمرینات نشان می دهند انتظار دارند روابط شان چه طور باشد و اکنون چه طور است. در تمرینی دیگر هریک از اعضای خانواده تصویری از خشم خود می کشند، سپس آن را بین هم رد و بدل می کنند. هریک از اعضای خانواده می تواند در نقاشی یا کولاژ نقاط مثبت و منفی خانواده نظیر تعداد اعضای خانواده، نبودن پدر و مادر، دعوا و پرخاشگری والدین، اعتیاد و جدایی خانواده و مانند آن را نشان دهد. اعضا می توانند نقاشی های هم را ببینند و روی برگه های نقاشی هم دیگر چیزهایی بکشند و چیزهایی را اضافه کنند، مثلاً ویژگی های مثبت یا منفی که فکر می کنند اعضای دیگر دارند یا باید داشته باشند را در نقاشی نشان دهند. یا یکی از اعضا نقاشی ای روی صفحه ای بزرگ می کشد و بقیه او را تماشا می کنند، سپس نوبت نفر بعدی می رسد و این کار هم چنان ادامه می یابد یا یکی از اعضا داستانی را تعریف می کند و نفر بعد آن را ادامه می دهد.
منبع مقاله :
زاده محمدی، علی؛ (1388)، هنردرمانی: مقدمه ای بر هنردرمانی ویژه ی گروه ها، تهران: نشر قطره، چاپ اول