سفینه تبریز و رسمیت مذهب شیعه در ایران

در پژوهش های جدیدی که در مورد تاریخ صفویه صورت گرفته است، یکی از مهم ترین دستاوردهای صفویان «گسترش مذهب تشیع در مقام رسمی کشور» ایران عنوان می شود.(1) این اقدام مهم که توسط شاه اسماعیل صفوی به انجام رسید،
شنبه، 27 ارديبهشت 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سفینه تبریز و رسمیت مذهب شیعه در ایران
 سفینه تبریز و رسمیت مذهب شیعه در ایران

 

نویسندگان: رحیم نیکبخت، منیژه صدری




 
• سفینه تبریز
• ابوالمحمد محمدبن مسعود تبریزی
• به مقدمه عبدالحسین حائری و نصراله پورجوادی
• مرکز نشر دانشگاهی، 1381.

مقدمه

در پژوهش های جدیدی که در مورد تاریخ صفویه صورت گرفته است، یکی از مهم ترین دستاوردهای صفویان «گسترش مذهب تشیع در مقام رسمی کشور» ایران عنوان می شود.(1) این اقدام مهم که توسط شاه اسماعیل صفوی به انجام رسید، در اغلب منابع به اختصار بیان شده است؛ مثلاً سام میرزا صفوی، یکی از فرزندان شاه اسماعیل، در تحفه سامی در نهایت اختصار می نویسد: «در سنه سبع و تسعمایه (907) در حوالی شهر شرور بر الوندبیک آق قوینلو غالب آمد و سکه و خطبه اسامی نامی ائمه هدی به فرالقاب نواب و علی زینت گرفت»(2) آنچه در منابع مسطور است، حکایت از آن دارد نه نویسندگان معاصر شاه اسماعیل و نه نویسندگان متأخر آن دوره(3)، به اهمیت این اقدام در تاریخ تحولات بعدی ایران توجه کافی نداشته اند و چنان که خواهیم دید با اختصار از آن گذاشته اند؛ در این بحث، فرصت کافی و مجال لازم برای پرداختن به دلایل گرایش ایرانیان به اسلام و تشیع وجود ندارد؛ ولی ضرورت انجام پژوهش هایی در موضوعاتی چون «تشیع در آذربایجان»، در شرایط کنونی به شدت احساس می شود.(4) زیرا گرایش ایرانیان به اسلام و تشیع از موضوعات مهمی است که برای ریشه یابی اقدام سرنوشت ساز مؤسس سلسله صفویه قابل توجه است.
از آن زمان به این سو، مذهب شیعه به عنوان یکی از ارکان مهم هویت ملی ایرانیان ضامن وحدت ارضی بوده است. در زمانی که امپراطوری عثمانی در تدارک گسترش قلمرو خود در فلات ایران بود، مذهب شیعه به عنوان مهم ترین عامل، ایران و ایرانیان را در مقابل هجوم های سهمگین آنان یارای ایستادگی داد.
گرچه حاکمان ایران، در اواخر صفوی و حکومت های بعدی از توجه به این موضوع مهم غافل بودند و بر همین اساس قسمت های زیادی از ایران جدا شد، باز هم دوام و بقای کشور پهناور ایران و حفظ تمامیت ارضی آن به این رکن هویت ایرانی باز می گردد؛ هویتی که در خون و رگ ایرانیان به ویژه آذربایجانی ها ریشه دارد.

رسمیت مذهب شیعه در تبریز

مهم ترین اقدام شاه اسماعیل صفوی، آن هم در اولین روزهای آغاز سلطنت خود و پایه گذاری دولت نوپای صفوی در ایران، اعلام رسمیت مذهب شیعه در تبریز بود. امیرمحمود خواندامیر در عبارت متکلفانه بیان می کند:
«روزی که در سلک ایام مذکور انتظام داشت، به مقصد رسیده رایت سلطنت برافراشت و به ایقاد نیران سیاست و افاضه انور کیاست خانه ظلم تراکمه را فسحت آن مملکت مفقود و نابود گردانید و سر منابر و روی دنانیر به اسامی سامی ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعیت رتبت و زینت بخشید.»
وی در ادامه مطلب خود، به دستور شاه جهت تغییر محراب معابد و مساجد اهل سنت اشاره افزود شدن کلمه «اشهد ان علیاً ولی الله» «حی علی خیرالعمل» به اذان را نوشته است.(5) قاضی احمد غفاری قزوینی هم می نویسد: «اسماعیل صفوی پس از غلبه بر الوند، وارد تبریز شد و آن زمستان قشلاق را در آنجا سپری کرد. «رؤس منابر و وجوه دنانیر به اسامی حضرات ائمه هدی علیهم افضل الصلوه و نام نامی آن حضرت مزین گشت و همچنین خطبای اسلام و سایر فرق انام زبان به طعن و لعن مخالفان دین و معاندان اهل بیت گشادند.»
قاضی احمد به تلاش های صورت گرفته از عصر مختار ثقفی تا روزگار معزالدوله، و دوران سلطان محمد خدابنده و سلطان حسین بایقرا جهت رسمیت مذهب شیعه اشاره می کند و دو ویژگی برای اقدام شاه اسماعیل عنوان می سازد:
«تا آن که حضرت شاه غفران پناه به محض تأیید الهی و توفیقات نامتناهی با وجود صغر سن، بر دو امر غریب و دو مدعای عجیب که یکی از آن دیگری اغرب است. موفق گشتند: اول مهم سلطنت صوری که از عهد حضرت امیرالمؤمنین هیچ کس از حضرات علویه در ایران بدان فائز نشده بودند. دیگری در بدو دولت، مذهب حقی را که در این نهصد سال در پس پرده حجاب مانده بود به احسن وجهی تقویت و تمشیت نمود. احدی را حد و یارای آن نبوده که در مقام ممانعت آید.»(6) عبدی بیک شیرازی(نویدی) هم در تکملة الاخبار قبل از پرداختن به اعلام رسمیت مذهب شیعه در تبریز، به نکته جالبی اشاره می کند که اهمیت زیادی دارد. اسماعیل صفوی پس تصرف شاماخی «که غازیان حیدری در مذهب شیر شکار شمشیر ذوالفقار آثار بر یزدیان ساسانی تبار شروان شاه نهاد. فرخ یسار را با عیان اشرار آن دیار معروض شمشیر آب دار ساختند» متوجه گیلان شد و قشلاق را در محمودآباد گذراند در آنجا امیر زکریای تبریزی کججی از وزرای دوران ترکمانان را به وزارت خود برگزید عبدی بیک شیرازی در وصف امیر زکریا می نویسد:
«بنا بر سابقه دولت ازلی که در سرشتش بود و اعتقادی به خاندان نبوت و ولایت داشته چه او نیز از فرزندان شیخ محمد کججی بود که دم از ولایت اهل بیت و توسل بدان سلسله می زده، از طایفه باطله اعراض نمود. روی به طایفه محقه نهاد و به شرف زمین بوس رسید. منصب وزارت یافت و نواب صاحب قرانی او را «کلید آذربایجانی» خواندند و بعد از آن بادکوبه را حصار کردند.»(7)
انتصاب یکی از نوادگان شیخ محمد کججی تبریزی-از عرفای مشهور قرن هفتم تبریز که با سیزده پشت به امام زین العابدین(علیه السّلام) می رسید-به مقام وزارت شاه اسماعیل صفوی آن هم قبل از تصرف تبریز و اعلام رسمیت مذهب شیعه، از آن جهت اهمیت دارد که نبایستی این اقدام اسماعیل را فقط به «شور مذهبی و غرور جوانی»(8) نسبت داد بلکه عناصر پرقدرت و پرنفوذ دیوان سالاری ایرانی هم در این امر دخالت داشته اند.
نویدی بیک شیرازی هم چون قاضی احمد غفاری به پیشینه حرکت شاه جوان صفوی از عصر مختار ثقفی تا آن زمان می پردازد و می نویسد:
«... این توفیق شد که سکه و خطبه به نام ائمه هدی مزین ساخت و غلغله تبرا در گنبد فیروزه گون انداخت و مذهب حق شیعه امامیه اثنی عشریه را که در زمان ائمه معصومین در لباس تقیه مستور بود ظاهر و شایع گردانیده شمشیر خوارجی کش برافراخت و روی زمین از متمردان بپرداخت و این مذهب آن چنان رواج گرفت که حال به دولت شاه دین پناه ابوالمظفر شاه طهماسب در ممالک غیر محروسه آن حضرت نیز بی مزاحمی معمول است.»(9)
در حبیب السیر هم مسطور است:
«روزی که داخل ایام سنه ست و تسمع مائه بود... در ساعتی سعادت بخش و زمانی میمنت نشان اورنگ سلطنت و جهانیانی از یمن قدوم آن آفتاب اوج کامرانی در علو قدر از سپهر برین برتر آمد... چون همگی همت عالی نهمت شاهی بر تقویت مذهب علیه امامیه و تمشیت مهام شریعت مطهره مصطفویه مصروف و مقصور است. هم در اول جلوس همایون فرمان واجب الاذعان به شرف نفاذ پیوست که خطبای ممالک آذربایجان خطبه به نام ائمه اثنی عشر سلام الله علیهم الی یوم الحشر خوانند».(10)
کامل ترین متن شامل جزئیات بیشتری از چگونگی اعلام رسمیت مذهب شیعه در تبریز، کتاب «عالم آرای شاه اسماعیل» از مؤلفی گمنام است. قبل از مرور این روایت تا حدی جزیی تر، لازم به توضیح است در مورد تاریخ تشکیل دولت صفوی و تاریخ زندگانی مؤسس آن به جهت ویژگی هایی چون شهامت، شجاعت، دعوی سیادت، رسمیت دادن مذهب خاندان اهل بیت(علیه السّلام)، صغر سن و سرگذشت پرفراز و نشیب ... مورد توجه عموم قرار گرفت، در تکمیل این قبال عمومی برخی آثار توسط تشکیلات فرهنگی و دیوانی حکومت نوپا یا مریدان صفویه خلق گردید که نه کتاب صرف تاریخی بلکه داستانی تاریخی از این ظهور شگفت انگیز را شامل می شد. جذابیت این گونه منابع، به تعبیر ساده و روان و روایت عامیانه شده با ویژگی های داستانی بازمی گشت. پرداختن به زوایای تاریک برخی از حوادث در کنار روایت داستانی وقایع تاریخی از محاسن این آثار است که نشان می دهد. تدوین کنندگان آن داستان پرداز صرف نبوده بلکه از وقایع ریز تاریخی هم اطلاع داشته اند. عالم آرای شاه اسماعیل صفوی از زمره این آثار است.(11)
در روایتی که این کتاب ارائه می دهد تصور آن که پیرایه های داستانی بر اصل واقعه افزوده شده باشد، می رود.»
«... اما امرای نامدار به عرض رسانیدند که از اکثر مردم می شنویم که می گویند ما پادشاه شیعه نمی خواهیم ... و اگر رعیت و سپاهی (12)-نعوذبالله-برگردند، پیش تر از آن فکری باید کرد. آن حضرت فرمود که به یاری حضرت ائمه از کسی باکی ندارم. اگر هم حرفی بزنند به عون الله تعالی شمشیر کشیده یک تن را زنده نخواهم گذاشت. انشاء الله تعالی روز جمعه خود بر منبر رفته خطبه اثنی عشر را می خوانم. اما در فکر بود و می دانست که امرا راست می گویند و چون شب به خواب رفت، حضرت امیرالمؤمنین(علیه السّلام) به آن شهریار فرمود که ای فرزند دغدغه به خاطر مرسان و در روز جمعه بفرمای که قزلباش تمام یراق بپوشند و در میان هر کس از مردم تبریز یک نفر قزلباش قرار گیرند و در آن وقت خطبه بخوان و هر کس که خواسته باشد که حرکت کند قزلباش آن را به قتل رسانند و به این تدبیر خطبه بکن. و نواب همایون از خواب بیدار گردید. فرمود که حسین بیک لله و حلواچی اغلی با امرای عظام را طلب نموده بیایند. همگی حاضر گردیده شرح خواب را به ایشان بیان فرمود ایشان عرض کردند که حقا بدون این تعالیم صورت نخواهد گرفت.
پس چون روز جمعه نواب گیتی ستان به مسجد جامعه تبریز تشریف آورده، فرمود که تا مولانا احمد اردبیلی که یکی از اکابران شیعه بود بر سر منبر رفته و آن حضرت نیز شمشیر جهانگیری را برهنه نموده خود نیز چون آفتاب تابان بر سر منبر آمده مولانا احمد مشارالیه شروع به خطبه خواندن نمود. غلغله در میان خلق افتاد، اما دو دانگ مردم شکر حضرت باری تعالی می کردند و باقی مردم هر که خواست که از جای خود حرکت کنند؛ جوانان قزلباش دور ایشان را فروگرفته حرکت نمی توانستند کردن.
اما چون خطبه خوانده شد نواب گیتی سان شمشیر برهنه در دست گرفته که هر کس که تبرا نکند کشته خواهد شد پس تمامی خلق تبرا نموده لعن... نمودند. بیش باد گفتند...»(13)
این روایت ادامه هم دارد و آن این که شاه اسماعیل سوار بر اسب شده پیشاپیش وی درویش عشقی تبرایی تبرزین در دست حرکت کرده تبرا می کرد تا شاه بر تخت سلطنت نشست و دستور داد فرمان هایی به اطراف و اکناف آذربایجان بنویسند و بفرستند که «هر کدام اطاعت نموده و تبرا کنند، خود حاکم بوده باشند و الا صوفیان سر ایشان را از قلعه بدن جدا سازند...»(14)
«روز دیگر علم عزیمت به طرف دارالسلطنه تبریز افراخت. سادات و اکابر آن بلده چون سعادت و اقبال استقبال نموده به شرف تقبیل انامل فیاض مفتخر و سرافراز شدند و مراسم نیاز و نثار به جا آوردند و آن حضرت در کمال عظمت در دارالسلطنه تبریز که مستقر سریر سلطنت و مرکز دایره خلافت پادشاهان عالی شان است استقرار فرمود...»(15)

سفینه تبریز و مذهب شیعه

از این واقعه آنچه در منابع روایت شده بود، در حد اختصار مرور شد، اغلب محققان بر این باور هستند که پیش از تأسیس این سلسله، بیشتر مردم ایران مذهب تسنن داشتند و جز شماری اندک از ایشان در چند مرکز سنتی شیعه مانند قم و سبزوار، پیرو مذهب شیعه نبوده اند و به قول حامد الگار «گرویدن مردم به کیش تشیع، در مرحله نخستین، با فشار و زجر و آزار سنگین میسر شده است.»(16)
و یا راجر سیوری محقق مشهور تاریخ صفویه هم عقیده دارد: «به رغم دو قرن تبلیغات صفویه، ترویج تشیع به عنوان مذهب رسمی کشور خطرناک بود و بعضی از مشاوران اسماعیل از واکنش حاصل از این کار نگران بودند. آنها می گفتند: از سیصد هزار نفر، دویست هزار نفر مردم تبریز یعنی دو سوم سنی هستند ما می ترسیم بگویند فرمانروای شیعی نمی خواهند.»(17)
در یکی دیگر از آخرین تحقیقاتی که در مورد زندگانی و آثار دیرپای اسماعیل انجام گرفته، به گونه ای کینه جویانه و نگاهی خصمانه این اقدام نشأت گرفته از «شور مذهبی و یا غرور جوانی» اسماعیل صفوی عنوان شده است که غرور ناشی از پیروزی های بزرگ او بر شروان شاه و الوند اندیشه و احساس او را فرا گرفته بود. پارسادوست با تکیه بر اقدامات خشونت آمیز شاه اسماعیل، بدون اشاره به سرگذشت دهشتناک شیعه تا این زمان، رواج تشیع در ایران و به ویژه آذربایجان را به «بی رحمی های سنگدلانه» قزلباش نسبت می دهد.(18)
آیا به راستی با توجه به این نکته که مراکز شیعه در مرکز و شمال شرق ایران بوده است، چرا شاه اسماعیل صفوی تبریز-پایتخت حکومت سنی مذهب آق قویونلوها-را برای اعلام رسمیت مذهب شیعه انتخاب کرده است؟ آیا این اقدام بی سابقه، بدون زمینه های مستعد فکری و اجتماعی بوده، فقط به ضرب زور و خشونت انجام گرفته است؟
آیا همراهی دیوان سالاری ایرانی چون امیرزکریا کججی تبریز،(19) و یا استقبال سادات و اکابر تبریز از شاه اسماعیل صفوی، (20) در این اقدام بی تأثیر بوده است؟
خوشبختانه برای پاسخ این سؤالات و برای بررسی زمینه های فکری و فرهنگی این تغییر و تحول بزرگ، کتابی ارزشمند و گرانقدر؛ ایضاً گران قیمت انتشار یافته که شایسته دقت و تحقیق بسیاری است و آن «سفینه تبریز» نام دارد.(21)
سفینه تبریز که مجموعه 209 رساله و مطلب مستقل است در نیمه اول قرن هشتم هجری قمری(723-721ه.ق) یعنی حدود دو قرن پیش از تشکیل دولت صفوی به قلم یکی از نویسندگان پرکار و باسواد تبریز، ابوالمجد محمدبن مسعود تبریزی به نگارش درآمده است.
همان دو قرنی که راجر سیوری به آن اشاره می کند. این کتاب که از وجوه مختلف اهمیت دارد:
- نخستین اهمیت آن در آشکار ساختن زبان رایج آذربایجان در قرن هفتم و هشتم هجری است و فهلویات مندرج در آن قابل توجه است(رساله شماره 124)
اهمیت دیگر این میراث ارزشمند، در مورد موسیقی آذربایجان است. تاریخ و ادبیات زبان فارسی در آذربایجان موضوع مهم دیگر این مجموعه است. زیرا گردآورنده قسمت عمده آثار شعرای هم عصر خود را در این مجموعه ثبت کرده است. اهمیت دیگری که سفینه تبریز در زمینه عرفان اصیل ایرانی است. متونی عرفانی که مورد مراجعه عرفای آن عصر بود، در این مجموعه درج شده است. این کتاب پر ارج در تاریخ ایران و آذربایجان هم اطلاعات ذی قیمتی دارد.
مهم ترین اهمیت این کتاب آن است که برای آشنایی زمینه های گرایش عمومی آذربایجانی ها-حداقل نخبگان علمی-به تشیع که به اعلام رسمیت مذهب شیعه دو قرن بعد منجر شد، منبع مهمی به شمار می رود. بدون تردید اعلام مذهب شیعه به عنوان مذهب رسمی در سال 907 هجری قمری بدون بستر فکری و فرهنگی لازم، مخاطرات شدیدی می توانست داشته باشد. آنچه که مشاوران اسماعیل گوشزد کرده اند. در این مجموعه رسالات می توان این بستر فکری و فرهنگی را مشاهده کرد.
مؤلف رساله، ابوالمجد محمدبن مسعود تبریزی مذهب شافعی دارد (رساله شماره 9) با این حال وی در مباحث مختلف حضور آموزه ها، آثار و تعلق خاطر به اهل بیت(علیهم السّلام) را در عصر خود در جامعه فرهنگی تبریز در بین علما و دانشمندان به نمایش گذاشته است. سیری در این سفینه از این منظر:
رساله اول این سفینه «انتخاب المصابیح» نام دارد که نگاشته یوسف بن علی حسن حسینی به عربی است و گزیده هایی از صحاح اهل سنت است. در اواخر این گزیده، در باب مناقب اهل بیت(علیهم السّلام)، حدیث حوض کوثر و حدیث ثقلین و احادیث دیگری از شأن و مقام ایشان نقل کرده است. از این کتاب نامی و نسخه ای دیگر وجود ندارد(صفحه 98 سفینه)
رساله پانزدهم «کتاب ادعیه ایام رمضان المبارک مرویه عن النبی صلوات الله و سلامه علیه» امیرالمومنین علی بن ابی طالب، رضی الله عنه، روایت کند از پیغامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که بیاموزند دعاها و روزها، ماه رمضان...(صفحه 99 سفینه)
رساله شانزدهم «کتاب کلمات امیرالمؤمنین علی رضی الله عنه» به عربی است، این رساله صد کلمه از سخنان علی (علیه السّلام) است که ابوعثمان جاحظ بصری، در سال 255 هجری قمری، گردآوری کرده است.(صفحه 100 سفینه)
رساله پنجاه و چهار «کتاب الدعوات فی الاوقات» نام دارد. در اولین دعا می نویسد: «دعا الدین شب آدینه غسل کند و دو رکعت نماز بگذارد در هر رکعتی صد بار الحمد و سیزده بار انا انزلنا، چون از نماز فارغ شود، هفت بار بگوید: «اللهم صلی علی محمد و آل محمد و بعد از آن هفت بار این دعا را بخواند...»
در دعاهای دیگر این رساله هم عبارت «اللهم صلی علی محمد و آل محمد» ذکر شده است.(صفحه 247 سفینه) همچنین، رساله پنجاه و پنج که در «دعوات و افسون ها» است.
رساله یکصد و پنجاه و دو «کتاب اوصی لعلی رضی الله عنه» وصایای پیامبراکرم اسلام به امیرالمومنین علی(علیه السّلام) که به عربی است (صفحه 645 سفینه)
رساله یکصد و پنجاه و سه «کتاب وصیة علی لانبه الحسن رضی الله علنها» که این رساله هم به عربی و شامل دو صفحه کامل سفینه تبریز است (صفحه 447-646)
در ادامه رساله قبل، محمدبن مسعود تبریزی و رساله دیگر-رساله یکصد و پنجاه و چهار-«وصایای حضرت امیر(علیه السّلام) به امام حسین(علیه السّلام)» را درج کرده است(صفحه 648) رساله یکصد و پنجاه و پنج «کتاب حکومات علی رضی الله عنه» متن این رساله به فارسی (صفحه 648 سفینه)
رساله دویست و چهار سفینه تبریز «کتاب اختیارات ایام الاسابع من مقاله امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب کرم الله وجه»؛ این رساله به عربی است (صفحه 727) در کنار این رسالات که گواهی روشن بر آشنایی و ارادت علمای ایرانی به اهل بیت(علیهم السّلام) همزمان با شروع فعالیت خاندان صفویه است تعداد قابل توجهی از رسایل خواجه نصیر طوسی متکلم و دانشمند مشهور شیعی در قرن هفتم هجری هم در این سفینه درج شده است. تفسیر سوره اخلاص، آغاز و انجام، فصل، اوصاف الاشراف، الزبده فی الهیئه و ...(رساله های شماره 83 الی 90 صص 400-351) درج این آثار خواجه نصیر حکایت از آن دارد که خواجه چه میزان تأثیری در مجامع علمی بعد از خود گذاشته است. بر این اساس، می توان گفت شخصیت و آثار این متکلم پرآوازه شیعی در نضج گیری تشیع در ایران تأثیر داشته است. در آثار نظم گزیده شده در سفینه هم، موارد متعددی از این گرایش وجود دارد که به فرصت مناسب تری واگذار می گردد.(صص 543-510).(22)

فرجام سخن

نگارش مجموعه سفینه تبریز، در اوایل قرن هشتم هجری در تبریز، با شروع حرکت طریقت صوفیه صفویه به اردبیل هم زمان است. طریقت صفویه از روزگار شیخ صفی الدین تا روزگار حیدر، پدر شاه اسماعیل، دوره ای را پشت سر گذاشت و این طریقت طی این مدت(23) از تسنن به تشیع روی آورد و توانست در میان عشایر ترک زبان آذربایجان، قفقاز و آناتولی-قزلباشان بعدی-پیروان زیادی به دست بیاورد.
در همین ایام در تبریز، در مجمع علمی و فرهنگی تبریز هم، این سیر در جریان بود. اگر اینها سفینه را کارنامه اندیشمندان تبریزی و گرایشات ایشان قلمداد کنیم و نویسنده آن را نماینده آنها و این سیر را در دو قرن بعد پیگیری کنیم، امیر زکریای کججی تبریزی وزیر شیعه شاه اسماعیل را خواهیم دید که بزرگان و سادات تبریز هم، هم سو با او به استقبال بیرون می آیند و متعاقب آن اعلام رسمیت مذهب شیعه را در مسجد جامع تبریز خواهیم دید. به عبارت دیگر، یک تغییر و تحول فرهنگی درونی که عامل بیرونی اقدام شاه نوجوان صفوی آن را نهایی می کند. هر چند نمی توان خشونت شاه اسماعیل صفوی و قزلباشان را کلاً نفی کرد؛ اما بایستی به یاد آورد او و قزلباشان فقط عامل اجرایی و عملیاتی این تغییر بوده اند. اعمال خشونت برای این کار تا حدی می توانست مؤثر باشد. اما، عامل اصلی رواج تشیع نیست. مقارن این عمل، گرایش عمومی ایرانیان به شیعه هم به حدی بود که به روایت منابع دست اول، یک سوم اهالی تبریز شیعه مذهب بوده اند.
نادیده گرفتن گرایش ایرانیان به تشیع و خاندان اهل بیت (علیهم السّلام) و نسبت دادن شیعه شدن ایرانیان فقط به زور و ضربه شمشیر، یا به عبارتی «بی رحمی های سنگدلانه» تحریف بخشی از تاریخ است. وقتی در اوایل قرن هشتم هجری یک گرایش چنین غالب به شیعه در سفینه تبریز مشهود است پر واضح است دو قرن بعد چه رشد تصاعدی خواهد داشت. در آغاز قرن هشتم هجری هم، مردم آذربایجان با شیعه بیگانه نبوده اند می توان گفت رسمیت شیعه در ایران یک ضرورت تاریخی بوده است؛ نه اقدام خشونت آمیز مغرورانه شاه صفوی. ضمن اینکه؛ قبل از او و سلسله اش قراقویونلوها هم گرایشات شیعی داشته اند و در واقع اسماعیل اول در بستری مستعد و هموار به انجام رسید و بر این اساس بود که علی رغم هشدار مشاوران او، اعلام رسمیت در مسجد جامع تبریز بدون حادثه ای برگزار شد اگر مردم تبریز به زور شمشیر قزلباش تشیع پذیرفته بودند می بایست در ایام تصرف تبریز به دست سلیم عثمانی-ولو مدت کوتاهی-پس از نبرد چالدران، از تشیع رویگردان می شدند.

پی نوشت ها :

1. رویمر، ر و دیگران؛ تاریخ ایران دوره صفویان؛ (پژوهش از دانشگاه کمبریج)؛ ترجمه یعقوب آژند؛ تهران؛ انتشارات حامی؛ 1380؛ ص 80.
2. به تصحیح و مقدمه رکن الدین فرخ، تهران، شرکت چاپ و انتشار کتب ایران، بی تا، ص 9.
3. به عنوان نمونه: محمدمحسن مستوفی از نویسندگان اواخر دوره صفوی در زبدة التواریخ نگاشته است: «... نزول اجلال دارالسلطنه تبریز فرمود سکه و خطبه به اسم ائمه طاهرین (علیهم السّلام) کرده، مردم آن ولایت را که به مذاهب مختلفه بودند به مذهب اثنی عشری درآورد همگی به شرف تشیع مشرف گردید...»(به کوشش بهروز گودرزی؛ تهران؛ بنیاد مرقوفات دکتر محمد افشار؛ تهران؛ 1375؛ ص 49.)
4. در این مورد استاد شهید مرتضی مطهری در مورد دلیل اصلی گرایش ایرانیان به خاندان اهل بیت می نویسد: «آنچه که بیش از هر چیز روح تشنه ایرانی را به سوی اسلام می کشاند، عدل و مساوات اسلامی بود. ایرانی قرن ها از این نظر محرومیت کشیده بود و انتظار چنین چیزی را نداشت ایرانیان می دیدند. دسته ای بدون هیچ گونه تعصبی عدل و مساوات اسلامی را اجرا می کنند و نسبت به آنها بی نهایت حساسیت دارند؛ خاندان رسالت پناهگاه عدل اسلامی مخصوصاً از نظر مسلمانان غیرعرب بودند...»(خدمات متقابل اسلام و ایران، انتشارات صدرا، چاپ دهم، 1359، صص 142-120).
و نیز ر ک به: نیکبخت رحیم؛ بررسی مسائل سیاسی، اجتماعی اقتصادی ایران در دوره عمر بن خطاب (پایان نامه کارشناسی ارشد)؛ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ بهمن 1378؛ فصل ششم فتح ایران و پیامدهای مذهبی، صص 80-65.
5. امیرمحمود خواندمیر: تاریخ شاه اسمعیل و شاه طهماسب صفوی (ذیل تاریخ حبیب السیر) تصحیح و تحشیه محمدعلی جراحی؛ تهران؛ نشر گسترده؛ 1370؛ صص 66-65.
6. تاریخ جهان آرا (از روی نسخه عکس استانبول که همت استاد مجتبی مینوی برای دانشگاه تهران تهیه شده) به کوشش سیدکاظم موسوی؛ تهران؛ کتابفروشی حافظ؛ 1342؛ صص 267-266.
7. عبدی بیک شیرازی (نویدی)، تکلمه الاخبار (تاریخ صفویه از آغاز تا 978 هجری قمری) با مقدمه و تصحیح تعلیقات عبدالحسین نوایی؛ تهران؛ نشر نی؛ 1369؛ صص 39-38 و 173.
8. منوچهر پارسادوست، شاه اسماعیل اول(پارشاهی با اثرهای دیرپای در ایران و ایرانی؛ تهران؛ شرکت سهامی انتشار؛ 1375 ص 277).
9. عبدی بیک شیرازی، پیشین، ص 41.
10. تعلیمات عبدالحسین نوایی بر تکلمه الاخبار، ص 174. به نقل از: حبیب السیر، ج4، صص 68-467.
11. برای اطلاع بیشتر رک به: عالم آرای شاه طهماسب (زندگی داستانی دومین پادشاه دوره صفوی) به کوشش ایرج افشار، تهران، دنیای کتاب، 1370، یادداشت ایرج افشار، از این نمونه آثار به کتاب های زیر می توان اشاره کرد:
-عالم آرای شاه اسماعیل، به کوشش علی اصغر منتظر صاحب.
-عال آرای صفوی، به کوشش یدالله شکری.
-جهانگشای خاقان به کوشش الله دتا مظفر در پاکستان.
12. سؤالی که به ذهن می آید آن است که مگر سپاهیان شاه اسماعیل غیر از قزلباش بوده که مرید جان نثار اویند پس چرا برگردند؟ چنان که اشاره شد پیرایه های داستانی را نبایستی از نظر دور داشت. از جمله در همین مورد.
13. اکنون هم در ایام محرم در روستاها و شهرهای آذربایجان مردم هنگام نوشیدن آب و شربت نذری بر زبان جاری می کنند «یزیده لعنت، بیش باد، شمرده لعنت، بیش باد» این جمله حکایت از آن دارد به روزگار شاه اسماعیل صفوی. زبان مردم آذربایجان ترکی آذری نبوده است. و این جمله دعایی فارسی میراث آن روزگار در زبان آذری رایج امروز آذربایجان است.
14. یوسف جمالی، محمد کریم؛ تشکیل دولت صفوی و تعمیم مذهب تشیع دوازده امامی به عنوان تنها مذهب رسمی؛ اصفهان؛ انتشارات امیرکبیر شعبه اصفهان؛ 1372؛ به نقل از عالم آرای شاه اسماعیل صفوی، ص 60-59.(در فرصت کوتاه برای نگارش مقاله امکان مراجعه به متن عالم آرای شاه اسماعیل مقدور نشد.)
15. روملو، حسین بیک؛ احسن التواریخ؛ به سعی و اهتمام چارلس نارمن سیدن؛ (چاپ افست)؛ تهران؛ کتابخانه شمس؛ 1347؛ ص 61.
16. الگار، حامد؛ دین و دولت در ایران (نقش علما در دوره قاجار) ترجمه ابوالقاسم سری؛ تهران؛ انتشارات توس؛ چاپ دوم؛ 1369؛ صص54-53.
17. سیوری، راجرز؛ ایران عصر صفوی؛ ترجمه کامبیز عزیزی؛ تهران؛ نشر مرکز؛ چاپ نهم؛ 1380، ص 26.
18. پارسادوست، پیشین، صص 280-277.
19. عبدی بیک شیرازی، پیشین، ص 39.
20. حسن بیک روملو، ص 60.
21. سفینه تبریز؛ به خط و گردآوری ابوالمحمد محمد بن مسعود تبریزی؛ تاریخ کتابت 3-721 هجری قمری چاپ عکس از روی نسخه خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی با مقدمه های عبدالحسین حائری و نصرالله پورجوادی؛ تهران؛ مرکز نشر دانشگاهی؛ 1381 تعداد 1000 نسخه، این مجموعه ارزشمند آیینه ای است از وضع فرهنگی تبریز و باشکوه ترین دوران حیات خود یعنی نیمه دوم قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری.
22. مناسب است از زحمات طاقت فرسای نصرالله پورجوادی و استاد حائری به جهت انتشار این متن مهم و ارزشمند مسئولین ذی ربط علمی و فرهنگی تبریز چون اداره ارشاد، دانشگاه تبریز، استانداری به شکلی تقدیر و سپاسگذاری نمایند زیرا در طول تاریخ آذربایجانی ها مردمانی قدردان و حق شناس بوده اند.
23. به قول دکتر یوسف رحیم لو استاد صاحب نام صفویه شناس تبریزی «دوران تدارک صبورانه»

منابع و مآخذ تحقیق:
1. الگار؛ حامد؛ دین و دولت در ایران (نقش علما در دوره قاجار)؛ ترجمه ابوالقاسم سری؛ تهران، انتشارات توس، چاپ دوم، 1369.
2. پارسادوست، منوچهر؛ شاه اسماعیل اول (پادشاهی با اثرهای دیرپای در ایران و ایرانی)؛ تهران، شرکت سهامی انتشار، 1375.
3. خواندامیر، امیرمحمود؛ تاریخ شاه اسماعیل و شاه طهماسب صفوی(ذیل تاریخ حبیب السیر) تصحیح و تحشیه محمدعلی جراحی، تهران، نشر گستره، 1370.
4. روملو، حسن بیک، احسن التواریخ، به سعی و اهتمام چارلس نارمن سیدن؛ (چاپ افست)، تهران، کتابخانه شمس، 1347.
5. رویمر، ه-ر، و دیگران؛ تاریخ ایران دوره صفویان(پژوهش از دانشگاه کمبریج)؛ ترجمه یعقوب آژند؛ تهران، انتشارات جامی، 1380.
6. سام میرزا صفوی؛ تذکره تحفه سامی؛ به تصحیح و مقدمه رکن الدین فرخ؛ تهران، شرکت سهامی چاپ و انتشارات کتب ایران، بی تا.
7. سیوری؛ راجر؛ ایران عصر صفوی؛ ترجمه کامبیر عزیزی؛ تهران، نشر مرکز، 1370.
8. عالم آرای شاه طهماسب صفوی ( از مؤلف گمنام)؛ به کوشش ایرج افشار؛ تهران؛ دنیای کتاب، 1370.
9. عبدی بیک شیرازی(نوید)؛ تکمله الاخبار(تاریخ صفویه از آغاز تا 978 هجری قمری)؛ با مقدمه و تصحیح و تعلیقات عبدالحسین نوایی؛ تهران، نشر نی، 1369.
10. غفاری قزوینی، قاضی احمد؛ تاریخ جهان آرا (از روی نسخه عکسی استانبول که به همت استاد مینوی برای دانشگاه تهران تهیه شده)؛ به کوشش سیدکاظم موسوی؛ تهران، کتابفروشی حافظ، 1342.
11. محمدبن مسعود تبریزی، ابوالمجد؛ سفینه تبریز؛ تاریخ کتابت 3 -721 هجری قمری؛ چاپ عکس از روی نسخه خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی؛ با مقدمه های عبدالحسین حائری و نصراله پورجوادی؛ تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1381.
12. مستوفی، محمدحسن؛ زبده التواریخ، به کوشش بهروز گودرزی؛ تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، 1375.
13. مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران؛ انتشارات صدرا، چاپ دهم، 1359.
14. نیکبخت، رحیم؛ بررسی مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی ایران در دوره عمر بن خطاب(پایان نامه کارشناسی ارشد)، تهران پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، بهمن 1378.
15. یوسف جمالی، محمدکریم؛ تشکیل دولت صفوی و تعمیم مذهب تشیع دوازده امام به عنوان تنها مذهب رسمی؛ اصفهان، انتشارات امیرکبیر شعبه اصفهان؛ 1372.


منبع مقاله :
کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره 111، صص 89-84



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.