نویسنده: جواد محمودی قرائی
اولین کاری که باید بکنیم، این است که شرایط استقلال را برای او فراهم کنیم. اجازه ی ریسک کردن به او بدهیم. به او فرصت بدهیم که با دوستانش ارتباط داشته باشد تا امکان تجربه ی محیط های اجتماعی برایش فراهم شود و این احساس امنیت را پیدا کند که می تواند نیازهای خودش را تا حد زیادی تأمین کند. بدین ترتیب به تدریج هویت مستقل در او شکل گیرد.
ما زمانی با مشکل مواجه می شویم که به او اجازه ی تجربه نمودن استقلال را نمی دهیم؛ یعنی او را به خودمان می چسبانیم، فضاها را می بندیم و ارتباطش را با دوستانش کم می کنیم و به او می گوییم تو نمی توانی جدا از ما زندگی کنی و او هم به تدریج می پذیرد. یعنی این احساس عدم امنیت را که «اگر من از این خانه دور شوم، برایم مشکل ایجاد می شود» قبول می کند و با خودش می گوید:« پس باید همیشه حرف شنوی داشته باشم؛ چون من به تنهایی نمی توانم.»
در این صورت حتی دیگر تجربه های هیجانی، احساسی یا وابستگی هایی غیر از وابستگی های محیط خانواده را تجربه نخواهد کرد و چون تجربه نکرده و تمام نیازمندی هایش را از خانواده گرفته است، در زندگی زناشویی هم
طرف مقابلش نمی تواند به او اتکا کند. بنابراین بسیار مهم است که تلاش کنیم این تمایز اتفاق بیفتد و نه تنها اجازه ی وقوع آن را بدهیم بلکه زمینه را برای این مسئله فراهم کنیم. مهارت های اجتماعی در زمینه ی کسب استقلال، تصمیم گیری مستقل و آن چه که تحت عنوان مسئولیت پذیری، تأیید تلاش ها و پاسخگویی در برابر مسئولیت ها گفتیم می توانند به این مسئله کمک نمایند.
گاهی مسئله برعکس است؛ یعنی پدر و مادر از فرزندان شان به لحاظ عاطفی مستقل نشده اند. به خاطر داشته باشیم که وابستگی والد و کودک یک مسئله ی دوطرفه است و دو طرف نیازهای عاطفی خود را در این رابطه جست و جو می کنند. گاهی وابستگی والد به قدری شدید است که مانع استقلال فرزند می شود. در این موارد فرزند به جای این که نقش مستقلی برای خودش داشته باشد، تنهایی های پدر و مادر را پر می کند. یا گاهی نقش ها عوض می شود و کودک یا نوجوان والد پدر و مادر می شود. وقتی هم نوجوان به سن ازدواج می رسد و ازدواج می کند، مثل این است که پدر و مادر والدشان را از دست می دهند و یک باره احساس خلأ می کنند.
منبع مقاله :
محمودی قرائی، جواد؛ (1388)، نیاز نوجوان به استقلال،(چگونه به این نیاز پاسخ دهیم)، تهران، نشر قطره