یکی از گل واژه هایی که در ازدواج جایگاه ویژه دارد، «صبر» است.
تجربه ثابت کرده است که بهترین درمان بسیاری از مشکلات حادّ و لاینحلّ، گذر زمان است. البته در انتظار گذر زمان ماندن، امری طاقت فرساست و اینجاست که صبر و بردباری به عنوان یک انگیزه و پشتوانه ی قوی برای تحمل این امر دشوار به کار می آید.
تحقیقات نشان داده است که اغلب مشکلات زندگی مشترک، مربوط به چند سال اول آن است. چنانچه در این ایام، این مشکلات را صبورانه تاب آورید و با ممارست و تمرین، این صبوری را به یک توانایی تبدیل کنید، قادر خواهید بود بنای خوشبختی خود را تا ثریا بالا برید؛ بی آنکه بیم از فرو ریختن آن داشته باشید.
همه می دانیم زوج های این زمانه با زوج های گذشته در برخی زمینه ها متفاوت اند. در ایام گذشته فضای روابط یک دختر، بیشتر محدود به خانه بود تا بیرون از خانه. او در فضای ارتباطی خود با مردهای گوناگون برخورد نمی کرد و در نتیجه صاحب انتظارات زیادی از مرد آینده اش نبود. به همین دلیل بعد از ازدواج، به راحتی خصائص، رفتار و جهت گیرهای همسرش را می پذیرفت. به تعبیر دیگر این دختر مانند آبی بود که به راحتی به شکل ظرف خود یعنی مرد در می آمد. البته در این حالت گاهی به زن ظلم بیشتری می شد و فشار بیشتری می آمد؛ اما در مقابل، تنش ها و اختلافات میان زن و مرد بسیار کمتر از اکنون بود و کمتر خانواده ای به مرز تلاشی می رسید.
اما اکنون این پیوند صورت دیگری به خود گرفته است. امروزه چه دختر و چه پسر دو شخصیت شکل یافته اند؛ با عقاید مشخص، روحیات معین و تجارب اجتماعی خاص خود. دختر امروز با مردان زیادی مواجه می شود و در نتیجه روحیات مختلفی از ایشان می بیند و در این خصوص نقاط مثبت و منفی جنس مخالف خود را خوب درک می کند و این باعث می شود که انتظارات زیادی از همسر خود داشته باشد. طبیعتاً پیوند دختر و پسر امروز دیگر از نوع ظرف و مظروف نیست بلکه مانند پیوند دو گیاه است که با صبر و گذر زمان حاصل می شود. هیچکس انتظار ندارد در همان روز یا هفته ی اول دو شمعدانی، به یکدیگر پیوند بخورند؛ قطعاً برای پیوند خوردن دو شاخه باید زمان مشخصی سپری شود. علاوه بر آن باید نوار محافظی به دور این دو شاخه پیچیده شود تا نگذارد - قبل از وقوع پیوند - این دو شاخه از یکدیگر فاصله بگیرند.
نوار محافظ پیوند زناشویی، عشق و علاقه است. اگر زن و شوهر صبوری نکنند واین نوار را قبل از زمان مقرر باز کنند، دیگر پیوند محکم و پایداری نخواهند داشت. اما اگر چندین سال از زندگی مشترک آن دو بگذرد و به یکدیگر انس بگیرند- به خصوص وقتی پای فرزند اول نیز به میان بیاید- خیلی از مشکلات خانوادگی رفع می شوند. حضرت عیسی (علیه السلام) می فرماید: «شما به آنچه دوست دارید نخواهید رسید مگر با صبر در برابر آنچه ناخوش می دارید.»(1) لذا در مورد زندگی مشترک به تجربه دیده ایم که صبر در حل مشکلات عامل کارآمدی است.
1- حکمت وجود مشکلات در زندگی
قبل از پرداختن به موضوع «صبر» خوب است بدانیم حکمت پدید آمدن مشکلات در زندگی چیست، تا آسانتر بتوانیم در مقابل آنها صبور باشیم.الف: رسیدن به رشد و تعالی
خداوند جنبه های منفی را در کنار هزاران جنبه مثبت زندگی ما قرار می دهد تا ما را به رشد برساند و آخرتمان را آباد کند.چنانکه هرچه انسان در مقابل رفتارهای ناپسند و بدخلقی دیگران صبر کند، به همان میزان بر مقام معنوی او افزوده می شود. انبیاء و اولیای الهی نیز از این قاعده مستثنی نبودند؛ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از سوی ابولهب و همسرش - که عمو و زن عمو و همسایه دیوار به دیوار ایشان بودند و دو دختر پیامبر را به همسری پسران خود درآورده بودند - بسیار آزار می دیدند؛ اما تحمل این آزارها بر سعه ی صدر ایشان می افزود. شخصیت حضرت زهرا (سلام الله علیها) و شرایط خاص آن هنگام - از خود نشان دادند، نمایان شد. همچنین بیشترین تعالی شخصیت حضرت زینب (سلام الله علیها) مربوط به واقعه عاشورا و حوادث پس از آن بود؛ و همین گونه آسیه همسر فرعون بر اثر صبری که با ظلم همسرش داشت، در مرتبه ی زنان برگزیده ی عالم قرار گرفت.
گاه نابسامانی های زندگی برای صاف کردن و صیقل دادن روح ماست و گاهی نیز برای آمرزش گناهانمان. همه ی ما به تجربه دریافته ایم که هنگام مواجهه با ناملایمات، صاف می شویم و جلا پیدا می کنیم و درمقابل، هنگام خوشی و استغناء دچار غفلت می شویم. در این باره قرآن می فرماید: «به یقین انسان طغیان می کند، هنگامی که خود را بی نیاز ببیند»(2) و (3)؛ یعنی اگر انسان کم ظرفیت به رفاه برسد، سرکشی اش آغاز می شود.
درست است که گاهی اشخاص، با اختیار خود بر ما خسارت وارد می کنند - البته حساب و کتاب بدی های هر کس با خدا است- اما در عوض ما بیدار می شویم، آمادگی بیشتری برای یاد و ذکر خدا پیدا می کنیم و خالصانه تر با او راز و نیاز می کنیم. ازجمله چیزهایی که صبر را در وجود ما قوی می کند، توجه به همین نکات است.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «عذاب قبر از سه دسته از زنان برداشته می شود و اینان با فاطمه زهرا (سلام الله علیه و آله) محشور می شوند. اول زنی که بر غیرت بجا و بی جای همسرش صبوری کند؛ دوم زنی که بر بداخلاقی شوهرش صبر کند و سوم زنی که مهریه ی خود را به همسرش ببخشد. خداوند به هر یک از این زنان ثواب هزار شهید می دهد و برای هر کدام عبادت یک سال را می نویسد».(4)
در روایت داریم هر زنی که بر بداخلاقی شوهرش صبر کند، خداوند پاداش آسیه - دختر مزاحم- را به او می دهد.(5) همچنین مردی که بر بدخلقی زنش صبر کند و به حساب خدا بگذارد، به ازای هر روز و شبی که صبر کرده است، ثواب ایوب نبی به او داده می شود. البته زن بدخلق نیز باید بداند که گناه بداخلاقی او در هر شب و روز، به اندازه ی ریگ های ریگستان است.(6)
بنابراین می بینیم که صبر در ناملایمات و سختی ها، بستر رشد، تعالی و آمرزش گناهان است. با چنین بینشی هیچ گاه هیچ سختی و ناملایمتی، هر قدر هم که شدید باشد، ما را از پا در نمی آورد. اساساً راه سازندگی و صیقل خوردن روح همین سختی هاست. برای همین گفته اند: (البَلاءُ للِوَلاء)؛ یعنی بلا برای دوستان است.
ب: مشمول نظام «عوض الهی» شدن
نظام عوض الهی(7) به این معناست که خداوند بر خود واجب کرده است که در قیامت یا در دنیا عوض هر کمبود و رخداد ناخوشایندی را که بر بنده اش حادث می شود، به او بدهد. وجوب این امر به معنای استحقاق ما نیست؛ بلکه به معنای تفضّل و کَرَم اوست که هر یک از ما را شامل می شود. بر این اساس در روز قیامت، به میزانی که از عوض الهی بهره مند می شویم، از ثواب هایمان بهره مند نمی شویم. به تعبیر دیگر، بهره ای که از ثواب ها نصیبمان می شود، در هر مقایسه با آنچه که از عوض الهی بهره مند می شویم، مانند قطره ای است در مقابل دریا.از یک مثال بسیار ساده و کوچک آغاز می کنیم: فرض کنید در حین عبور از یک کوچه، گربه ای ناگهان به تندی از جلوی پایتان عبور می کند و شما می ترسید. به یقین نظام فضا و قدر الهی می توانست به گونه ای برنامه ریزی شود که این گربه از جلوی پای شما رد نشود! حال این سؤال پیش می آید که چرا خداوندی که قادر بر همه کار است، مانع این اتفاق نشد؟ چرا حوادث طوری تربیت داده نشد که عبور گربه بعد از عبور شما از کوچه صورت بگیرد؟ بر اساس نظر شیعه، خداوند جبران و عوض این پیشامد را بر اساس کَرَم و تفضلی که بر بندگان دارد، بر خود واجب کرده است و در مقابل این واقعه ی ناخوشایند، آن قدر به شما پاداش می دهد که نه تنها جبران ترس شما بشود؛ بلکه از چنین پیشامدی راضی و خرسند نیز باشید.
در مثال بالا عبور شما از کوچه برای یک امر معمول و روزمره زندگی فرض شده بود؛ حال اگر در کاری قصد خیر داشته باشید و در این میان دچار خسارات و ناگواری هایی بشوید، به ثواب عمل شما اضافه می شود؛ یعنی کفّه ی ثواب و کفّه ی سختی ها با هم میزان می شوند. مثلاً فرض کنید عده ای به قصد یک عمل خیر به مسجد می روند. یکی با ماشین شخصی اش می رود؛ دیگری با اتوبوس و شخص دیگر پیاده. اینها به یک اندازه از ثواب بهره مند نمی شوند؛ بلکه به هر یک از اینها به اندازه ی زحمتی که برای رسیدن به مسجد کشیده است، پاداش داده می شود.
نظام عوض الهی آنقدر گسترده است که حتی فرد ظالم را نیز شامل می شود. یعنی ظالم ترین و جنایتکارترین شخص هم می تواند از خدا سؤال کند که چرا نظام تقدیر را به گونه ای رقم نزد تا او مرتکب ظلم جنایت نشود؟ بنابراین، حتی ظالم هم می تواند از خداوند طلبِ عوض کند و بر سر خوان کریمانه ی او بنشیند!
در روز قیامت در مقابل رخدادهای ناگوار، آنچنان عوضی به شما می دهند که نه تنها از خساراتی که دیده اید ناراحت نخواهید بود، بلکه آرزو خواهید کرد که ای کاش خسارات بیشتری دیده بودید. در نظر بگیرید که اگر شخصی در حین رانندگی خراشی بر خودروی شما می انداخت و بلافاصه به ازای این خراش کوچک، مبلغ بسیار زیادی پرداخت می کرد، آیا باز هم از این حادثه ی کوچک ناراحت می شدید؟ نه تنها ناراحت نمی شدید بلکه آرزو می کردید که ای کاش وی خودرویتان را از بین برد تا در عوض سند خانه اش را به شما بدهد!
با این نگرش، از چه چیز زندگی می توانیم گله مند باشیم؛ یا تحمل کدام یک از کمبودهای زندگی بر ما دشوار می شود؟ این نگرش، مصداق کامل و دقیق مثل معروفی است که می گویند: «چیزی که عوض دارد گله ندارد.» نقل است که روزی عده ای مهمان بر حضرت یونس (علیه السلام) وارد شدند. هر بار که حضرت به منظور پذیرایی به درون و بیرون خانه رفت و آمد می کرد، همسرش او را می آزرد و به او گستاخی می کردو حضرت همچنان ساکت بود. ایشان وقتی تعجب مهمانان را دید، به آنها گفت: تعجب نکنید من خود از خدا خواستم که مرا در آخرت عقوبت نکند ودر عوض، عذاب مرا در دنیا قرار دهد. خداوند نیز خواسته ام را اجابت کرد و گفت: عذاب تو دختر فلانی است. اگر می خواهی در دنیا عقوبت شوی، او را به همسری خود درآورد. من هم با او ازدواج کردم و اکنون بر بد اخلاقی او صبر می کنم.(8)
در روایت آمده است که درمقابل هر جراحت و آسیبی که می بینید، در قیامت به شما چیزی می دهند که شما آرزو خواهید کرد که ای کاش در دنیا تمام بدنتان را ریش ریش کرده بودند!(9) مثلاً چاقو دستتان را می برد؛ نه در هنگامه ی جهاد بلکه در حین انجام یک کار بسیار معمولی؛ مثل پوست کندن یک سیب. در این حالت حتماً از عوض الهی بهره مند می شوید. اما خدا می داند که چقدر برای شما خوب است وقتی سیبی را برای یک بچه ی یتیم پوست می کنید و دستتان می بُرد.
در کار خیر اگر مصیبت دیدیم، بدانیم که می خواهند به ما یک پاداش فوق العاده بدهند. البته باید مراقب باشیم که با نارضایتی ها و اعتراض کردن هایمان، این مسئله را خراب نکنیم. ما بسیاری از اوقات با به کار بردن عباراتی نظیر: «بیا کار خوب کن!»؛ «آمدیم ثواب کنیم کباب شدیم!» کار خیر خود را کم اجر و گاهی بی اجر می کنیم. همچنین در روایات داریم وقتی که شما دعا می کنید و استجابت نمی شود؛ به ازای آن چیزی به شما می دهند که آرزو می کنید که ای کاش هیچ یک از دعاهایتان در دنیا مستجاب نشده بود.(10)
اگر همسرمان دل به زندگی نمی دهد، اگر بی نظم است یا خلق بدی دارد، ملالی نیست «چیزی که عوض دارد گله ندارد»؛ این مَثَل باید همواره در مواجهه با سختی ها و ناملایمات، ترجیع بند کلاممان باشد تا از شدائد زندگی آزرده نشویم. البته اینها به معنای این نیست که دست روی دست بگذاریم و در رفع نواقص و معایب یکدیگر نکوشیم. ما زندگی تشکیل داده ایم که یکدیگر را تکمیل کنیم. اما اگر به هر دلیلی این امر آنچنان که دلخواه ما بود میسّر نشد، شایسته نیست که به حسرت نداشته هایمان اندوه بخوریم؟ اعتقاد به نظام عوض الهی، صبر را در نهاد ما پایدار می کند.
2- تعریف صبر
صبر یعنی چه؟ وقتی می گویند صبر کنید، یعنی چه کنید؟ مثلاً اگر در مواجهه با فوت پدر می گویند صبور باشید، آیا به این معناست که گریه نکنید؟ تشییع جنازه اش نروید؟ کمتر از او یاد کنید؟ یا فقدان او را فراموش کنید؟ قطعاً مراد هیچ یک از اینها نیست. معنای صبر، یعنی این که برخی کارها را انجام ندهیم. در حقیقت صبر در هر چیزی، معنای مربوط به خود را دارد. در جایی که قرآن می گوید: (یَا اَیَّهَا الَّذِینَ وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاَةِ )(11) صبر به معنای روزه است؛ در اینجا یعنی در مقابل گرسنگی و تشنگی صبر کن؛ و نخور و نیاشام.صبر، در معنای کلی، یعنی ترک برخی از کارها؛ در صبر قرار نیست کاری انجام بدهیم؛ بلکه قرار است کارهایی را انجام ندهیم. در روایات آمده است که هنگام صبر، باید سه کار انجام ندهی.(12)
اول آنکه: لایَکسُل؛ یعنی تنبلی نکن؛ بلکه برای حل مشکلت تلاش کن. برخی از ما بر این تصوریم که صبر یعنی اینکه دست روی دست بگذاریم و به انتظار بنشینیم تا مشکلمان حل شود. درحالی که برعکس؛ صبر یعنی اینکه اگر دچار مشکلی شدیم، تنبلی نکنیم و دست از تلاش برنداریم و به گونه ای عمل کنیم که برنامه ی روزمره ی زندگی مان به دلیل مشکلات دچار آشفتگی نشود؛ مثلاً جایز نیست که از درس، شغل و وظایفمان فاصله بگیریم.
دوم آنکه: لایضجُر؛ یعنی دلتنگی نکن. جایز نیست که به خاطر مشکلاتمان دلتنگی کنیم و عبوس و افسرده در گوشه ای بنشینیم. البته ایراد ندارد اشک بریزیم؛ اما دستور این است که دلتنگی نکن و صبر داشته باشد.
سوم آنکه: لایشکو؛ یعنی شکایت نکن؛ غر نزن؛ به خدا، و زمین و زمان اعتراض نکن. عباراتی از قبیل «این چه همسری بود که نصیب من شد»؛ «این چه شانسی بود که من داشتم»؛ «من چه خطایی انجام داده بودم که چنین سیاه بخت شدم». همه و همه بوی شکایت می دهند. این شکایت ها همگی مخالف صبر است و این چیزی است که از آن نهی شده ایم.
اگر دست از تلاش برنداشتیم، دلتنگی و شکوه هم نکردیم، آنگاه می بینیم که زمان مشکل را حل خواهد کرد.
صبر در روابط خانوادگی
یعنی به فکر انتقام نباش؛ تلافی نکن؛ به روی خودت نیاور؛ نگویید که با این کارها او جَری می شود؛ اصلاَ در ازدواج بحث از جری شدن نیست؛ بلکه باید گذشت کرد؛ به روی خود نیاورد و چشم پوشی کرد. البته به خاطر داشته باشید که نتیجه ی چنین رفتاری از سوی شما، الزاماً به نتیجه ی زود هنگام منجر نمی شود. نگویید که یکی دو بار امتحان کردم و همسرم جری تر شد؛ این نقد ماجراست؛ اما در دراز مدت، ثمره ی شیرین آن را خواهید دید. نهالی که می نشانید، دیر به بار می نشیند اما پر و شیرین به بار خواهد نشست.«درواقع اگر خانم می بیند شوهرش دچار یک انحراف می شود، فرضاً در یک جریان غلطی می افتد، اول کسی که باید او را حفظ کند زن است و یا متقابلاً اولین کسی که باید زن را حفظ کند شوهر اوست. البته حفظ کردن با محبت و زبان خوش و منطق و برخورد مدبرانه و حکیمانه حاصل می شود؛ نه با بداخلاقی و قهر و این چیزها».(13)
البته باید مصادیقی که صبر بر آنها جایز است را بشناسیم و بعد نسبت به آنها صبور باشیم. اگر همسر فردی معتاد است، زمان مشکلش را حل نمی کند؛ بلکه زمان مسئله را حادّتر می کند. صبر در مقابل همسری که اهل فحشاء است، به معنی سکوت نیست؛ و یا در مورد همسری که شراب می خورد، زمان درمان مناسبی نیست. در این موارد باید به مشاوران مطمئن یا علماء با تجربه مراجعه کرد.
درواقع حیطه ی بحث ما مربوط به عدم توافق های اخلاقی و نقطه ضعف های عرفی است که عموماً هر فردی ممکن است به آن دچار باشد؛ مانند فردی که کم حرف است؛ تنبل است؛ زیاد غر می زند؛ رازدار نیست یا به آراستگی ظاهر خود توجهی ندارد. البته تحمّل اینها نیز در زندگی زناشویی سنگین و سخت است؛ ولی این مشکلات در سطحی نیستند که عرف و اجتماع به حادّ بودن آنها نظر دهند و یا جامعه آنها را به عنوان فسادهای بیّن و محکمه پسند تلقی کند.
3- آثار صبر
الف: حل مشکلات
یکی از آثار صبوری، حل مشکلات است. اما گذر زمان چگونه مشکلات را حل می کند؟صبر از چند طریق مشکلات را حل می کند. اول آنکه صبر به آمادگی فرد کمک می کند. عدم آمادگی زوج به منظور تشکیل زندگی مشترک، می تواند بستر مناسبی برای بروز مشکلات و تنش های خانوادگی باشد. شخصی که آمادگی لازم را ندارد، با حفظ برخی از خصائص کودکی خود قدم به زندگی مشترک می گذارد؛ در حالی که هنوز به بلوغ عاطفی، شناختی و اجتماعی لازم برای پذیرش مسئولیت های یک زندگی مشترک نرسیده است، این شخص به نوزاد نارسی می ماند که قبل از کامل شدن دوران جنینی به دنیا می آید. اگر چه این کودک فقط چند روزی زودتر به دنیا آمده است، اما لازم است که هفته ها و گاه ماه ها تحت مراقبت های ویژه قرار بگیرد تا کاستی های چند روزه ی دوران جنینی او جبران شود.
چنانچه ذکر شد، بخش زیادی از تنش های خانواگی به دلیل آن است که فرد ابزار لازم برای انطباق با زندگی مشترک را ندارد و نمی تواند چگونه خود را با موقعیت تازه تطبیق دهد. چنین شخصی به زمان مناسبی نیاز دارد تا به رشد و کمال لازم خود برسد و البته در این میان صبر برای سپری شدن این زمان مناسب عامل بسیار توانمندی است.
دوم آنکه صبر به معالجه ی افراد کمک می کند. در برخی از موارد وقتی می گوییم صبر کنید، منظور این است که طرف مقابل ما عیب و بیماریی دارد که معالجه اش با تذکر انجام نمی شود. بیماری ها به اندازه ی شدت و میزان مزمن بودنشان، درمان های دراز مدتی را می طلبند و قطعاً این درمان ها به اصل اولیه ی صبر نیاز دارند. مثلاً شما به دلیل ابتلاء به بیماری خاصی به یک پزشک حاذق مراجعه می کنید و او پس از تشخیص می گوید که معالجه چندین سال طول خواهد کشید. این پزشک برنامه هایی دارد - از رژیم خاص غذایی گرفته تا خوردن داروهای گوناگون - که می یابد در طی زمان آن ها را به منظور معالجه ی شما اجرا کند. ضعف های اخلاقی نیز همین گونه اند. نوعاً اصل مهم در معالجه ی ضعف های اخلاقی، صبر است. اگر ما صبوری به خرج ندهیم، هیچ معالجه ای به نتیجه نمی رسد. بالاخره برای رسیدن به درمان مطلوب، باید زمانی سپری شود که اساساً تحمل چنین امری میسّر نخواهد بود الاّ با صبر.
سوم آنکه صبر به انطباق افراد کمک می کند. گاهی روحیّات ما در برخی موارد بر هم منطبق نیست؛ روحیاتی که به خودی خود می توانند معیوب نباشند ولی نهایتاً با هم سازگاری نیز نداشته باشند. صبر در اینجا کمک می کند که این روحیات تعدیل شوند و در نهایت در بستر زمان آرام آرام بر هم منطبق گردند.
چهارم آنکه صبر کمک می کند که ما نحوه ی برخورد مناسبی را در مقابله با ضعف اشخاص بیابیم. به تعبیر خودمانی تر، صبر به ما کمک می کند تا قِلِقِ شخص را پیدا کنیم و علی رغم وجود ضعف اخلاقی در وی، زندگیمان را جوری جلو ببریم که آن ضعف به زندگی ما آسیب نرساند. چه بسا ما شاهد ناهنجاری هایی از سوی یکی از افراد خانواده ی خود بوده ایم. مثلاً پدرمان زود عصبانی می شود، مادرمان از ضعف اعصاب رنج می برد یا برادرمان پرخاشگر است. علی رغم همه ی اینها باز می بینیم که فضای خانواده به گونه ای است که سایر اعضاء با این ناهنجاری ها کنار آمده اند. ممکن است برای کسی که برای اولین بار با چنین خانواده ای رو به رو می شود، این ضعف ها سنگین جلوه کند؛ ولی افراد این خانواده که به مرور زمان درباره ی یکدیگر به تجاربی رسیده اند، به راحتی موقعیتی را فراهم می آورند که این نقطه ضعف ها کمتر بروز کند و در میان خودشان سازگاری بیشتر صورت بگیرد. در حقیقت صبر زمینه ساز ظهور این توانایی ها درخانواده است.
ب: خیر کثیر
قرآن می فرماید: «(وَ عَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ )(14)؛ چه بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خوب است. و در جای دیگر می فرماید: (فَعَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فِیهِ خَیْراً کَثِیراً )(15) چه بسا چیزی را خوش نمی دارید و خداوند در آن خیر فراوان قرار می دهد.دقت کنید در آیه ی اول می گویدگاهی فکر می کنیدکه چیزی بد است اما برای شما خوب است؛ هر چند از آن احساس رضایت نداشته باشید. ولی در آیه ی دوم نمی گوید این چیز خوب است؛ بلکه می گوید شما درست تشخیص داده اید؛ این چیز بد است؛ اما در آن چیز بدی که شما نگرانش هستید، خیر کثیر قرار داده ایم. در اینجا آیه با قید «عسی» یعنی «چه بسا» آمده است؛ به این معنا که این خیر کثیر به هر نحوی شامل حال شما نمی شود؛ بلکه به نحو مشروط به شما تعلق می گیرد یکی از شرایط آن می تواند «صبر» باشد.
در حکایتی آمده است که شخص خسیسی شدیداً از پیاز بدش می آمد. این شخص مرتکب جرمی شد. چون می دانستند که او از پیاز بدش می آید، او را به خوردن پیاز محکوم کردند؛ اما او از خوردن پیاز امتناع کرد. پس از او خواستند که صد درهم بپردازد. خسیس از پرداخت آن پول هم امتناع کرد. نهایتاً او را به صد ضربه شلاّق محکوم کردند و وی نیز پذیرفت. این شخص در حالی که آخرین ضربات شلاق را می خورد، تحمّلش طاق شد و فریاد زد که شلّاق نزنید؛ پیاز را می خورم. بعد از خوردن بیش از نیمی از پیاز دیگر تاب نیاورد و دست در جیب کرد و صد درهم را پرداخت.
وضعیت خیلی از ما مصداق این داستان است؛ یعنی هم مجبور به تحمّل مشکل می شویم و هم خسارت های بعدی آن را می پردازیم؛ هم دنیا مان را می دهیم و هم اجر اخروی مان را. در صورتی که اگر در برابر مشکلات صبر می کردیم، خسارت های بعدی را نمی پرداختیم و از اجر اخروی نیز بهره مند می شدیم.
امام علی (علیه السلام) می فرماید: «اگر صبر کنی مقدرات الهی بر تو جاری می شود و تو مأجور خواهی بود و اگر بی تابی کنی باز هم مقدرات خداوند بر تو جاری می شود ولی گناهکار خواهی بود.»(16) صبر از آن گل واژه های شیرینی است که می تواند معادله ی زندگی هر یک از ما را عوض کند و با به دست دادن یک منظر تازه، نگرش ما را نسبت به زندگی و مشکلات آن تغییر دهد. وقتی نگرش ما به مشکلات تغییر کند، در پی آن زندگی ما نیز تغییر خواهد کرد.
ج: رسیدن به مقامات معنوی
نقل است که یکی از شاگردان آیت الله حاج سید علی قاضی طباطبایی، به نام سید هاشم حداد (نعل بند)(17) با مادر زن خود در یک خانه زندگی می کرد. این زن بسیار بد خلق و تند مزاج بود و همواره سید هاشم را آزار می داد. روزی سیدهاشم وارد خانه می شود و در پی پیشامدی مادر زن او شروع به فحّاشی و داد و بیداد می کند. سیّد هاشم که شخص آبرومندی بود، تصمیم به خروج از خانه می گیرد تا بیش از این اسباب آبروریزی او فراهم نشود. مادر زن نیز او را رها نمی کند و به خارج از خانه و حتی کوچه و خیابان در پی سیّد هاشم می دود و همچنان به فریاد زدن ها و فحّاشی هایش ادامه می دهد. سیّد هاشم وقتی می بیند این زن از فحّاشی و تعقیب او دست بر نمی دارد، به ناچار دست بر گوشش می گذارد تا بیش از این هتّاکی های او را نشنود. در این حال یکباره متوجّه می شود که روحش به پرواز درآمد و بالای سرش قرار گرفت؛ به طوری که می توانست خودش را از بالا ببیند. در این لحظه متوجه می شود که به مقام تجرد روح رسیده است؛ و آنچنان این امر بر او شیرین و گوارا می آید، که شروع به تشکر از مادر زن خود می کند.(18)توجه داشته باشید که در این میان تغییر پسندیده ای در خلقیات و رفتار این زن صورت نگرفت و همچنان تند خو و بد خلق باقی ماند؛ اما جناب حداد در مقابل تحمل این تند خویی ها، به مقام معنوی بلندی دست یافت.
معروف است که همسر سقراط حکیم، بسیار بد خلق و بد زبان بود؛ اما سقراط همواره بر اخلاق زشت وی صبوری می کرد. روزی زنش در حضور جمع اهانت زیادی به او می کند و سقراط همچنان ساکت می ماند تا این که زن عصبانی می شود و آب چرک لباس ها را بر سر و صورت او می پاشد. حاضرین به سکوت وی در مقابل این رفتار زن اعتراض می کنند؛ اما سقراط در مقابل این اعتراض پاسخ می دهد: اثر غریدن، رعد، و اثر جهیدن، برق؛ و آخرش آمدن برف و باران است.
مخلص کلام آنکه: در عوض صبری که در مقابل نقطه ضعف ها و گاه خصلت های آزار دهنده ی همسر خود می کنیم، کمالاتی به دست می آوریم که ممکن است به هیچ طریق دیگر قادر به کسب آنها نباشیم و این مهم ترین خیر کثیر است که نصیب ما می شود. دراین باره حضرت علی (علیه السلام) نیز می فرماید: «با صبر می توان به مقامات بالا رسید.»(19)
چنانچه انسان با این دید به مشکلات و ناگواری ها بنگرد، دیگر هیچ چیز او را از پای درنخواهد آورد؛ زیرا باور دارد که هر رخداد ناگواری در زندگی، می تواند کفاره گناهان و یا فرصتی برای رسیدن به مقامات معنوی باشد. چنانچه در روایات آمده است که اگر مؤمن یک شب تب کند، هفتاد سال آتش جهنم بر او سرد می شود.(20) چه بشارتی بالاتر از این که تبی یک شبه، رهایی هفتاد ساله از عذاب را باعث می شود!
با صبر و بردباری می توان به عنایات خداوند رسید زیرا در کتابش می فرماید:
بشارت:( بَشِّرِ الصَّابِرِینَ )(21)
محبت: (وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ )(22)
نصرت: (إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ )(23)
بهشت: (أُولئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا)(24)
پاداش بی حساب: (إِنَّمَا یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسَابٍ)(25)
سر دلبران در کلام دیگران
- درست به همان شکل که برای موفقیت در کارهای تجاری و بازرگانی به تلاش زیاد، اتمام و استفاده از شیوه های مختلف احتیاج است، روابط زناشویی نیز به صبر و شکیبایی، مداومت و شرح وظایف باز نوشته ای احتیاج دارد که ریشه در مهارت های پیشرفته ی ارتباطی دارد.(26)- در روابط همسری و هنگام بروز اختلاف، صبر و حوصله از بهترین راههای جلوگیری از جدال و تشنج است. گرچه برای آنان که تجربه و عادت ندارند کار آسانی نیست ولی به هر حال بهای نعمت و آرامش را باید پرداخت. این نیرو انسان را برای پرواز در آسمان معرفت، حتی وصول به حق یاری می بخشد و در خواباندن آتش فتنه در خانواده هم اثر بسزایی دارد.(27)
احادیث
- پیامبر (صلی الله علیه و آله) همانا در بهشت درجه ای است که فقط پیشوای عادل به آن می رسد و خویشاوندی که صله رحم می کند و مردی که به هر علتی بر خانواده اش صبر می کند.(28)- امام جواد (علیه السلام): صبر در برابر مصیبت، مصیبتی است برای کسی که از گرفتاری مصیبت زده شاد می شود.(29)
- امام علی (علیه السلام): اگر همچون بزرگواران صبر کنی (چه بهتر) و گرنه همچون ستوران (رنج را) فراموش خواهی کرد.(30)
- امام علی (علیه السلام): صبر آن است که مرد، گرفتاری و مصیبتی را که او می رسد تحمل کند و خشم خود را فروخورد. (31)
- امام علی(علیه السلام): ریشه صبر یقین به راستین به خداست.(32)
- صبر دو نوع است؛ صبر در برابر آنچه ناخوشایند توست و صبر و خویشتن داری از آنچه دوست داری.(33)
- اگر صبر کنی مقدرات الهی بر تو جاری می شود و مأجور خدا می شوی و اگر بی تابی کنی باز هم مقدرات خداوند بر تو جاری می شود ولی گناهکار خواهد بود.(34)
پی نوشت ها :
1- مسکن الفؤاد، ص 47؛ «انکم لاتدرکون ما تحبون الا یصبرکم علی ما تکرهون».
2- علق /6 و 7؛ «کَلاَّ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَیَطْغَى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى».
3- خانواده ای را می شناختم در زمان کوتاهی به ثروت و مکنت زیادی رسیدند. اما در مقابل به دست آوردن این ثروت، ایمان و اعتقادشان رو به ضعف می رفت؛ تا اینکه به یک باره مرد خانواده ورشکست شد. شبی بعد از اتمام مهمانی، برادران این آقا که همیشه غبطه ی ثروت و مکنت او را می خوردند، بی توجه به وضع و حال او که وسیله ی نقلیه ای برای رفتن به منزل نداشت، سوار ماشین شان شدند و رفتند. کسی که شاهد چنین برخوردی بود و آن خانواده را به منزلشان رساند، از همسر این آقا نقل می کرد؛ الحمدلله حالا که ثروتمان را گرفته اند به مسجدمان می رسیم. چند وقت بود که مسجد و عبادت از یادمان رفته بود.»
4- ارشاد القلوب، ص 175؛ «ثلاث من النساء یرفع الله عنهن عذاب القبر و یکون محشرهن مع فاطمه بنت محمد امراه صبرت علی غیره زوجها و امراه صبرت علی سوء خلق زوجها و امراه وهبت صداقها لزوجها یعطی الله تعالی لکل واحده منهن ثواب الف شهید و یکتب لکل واحد منهن عباده سنه».
5- مکارم الاخلاق، ج 1، ص 462؛ «من صبر علی سوء خلق زوجها اعطاها مثل ثواب آسیه بنت مزاحم».
6- ثواب الاعمال، ص 339؛ «من صبر علی سوء خلق امراته واحتسبه اعطاه الله تعالی بکل یوم و لیله یصبر علیها من الثواب ما اعطی ایوب (علیه السلام) علی بلائه و کان علیها من الوزر فی کل یوم و لیله مثل رمل عالج».
7- یکی از آراء و عقاید شیعه است که خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب تجرید العقاید به تفصیل به آن پرداخته و علامه حلی نیز در کتاب شرح تجریدالعقائد آن را شرح کرده است.
8- احیاء علوم الدین، ج 2، ص 51.
9- المؤمن، ص 15؛ «لو یعلم المومن ما اله فی المصائب من الاجر لتمنی ان یقرض بالمقاریض».
10- الکافی، ج 2، ص 475؛ «ان المومن لیدعوالله عز وجل فی حاجته فیقول الله عز و جل اخرو اجابته شوقا الی صوته و دعائه فاذا کان یوم القیامة یقول الله عز وجل عبدی دعوتنی فاخرت اجابتک و ثوابک کذا و کذا و دعوتنی فی کذا و کذا فاخرت اجابتک و ثوابک کذا و کذا قال فیتمنی المومن انه لم یستحب له دعوة فی الدنیا ممایری من حسن ثواب».
11- بقره/ 45.
12- علل الشرائع، ج 1، ص 498؛ «علی (علیه السلام) عن رسول الله (صلی الله علیه و آله): علامه الصابر فی ثلاث اولها ان لایکسل و الثانیة ان لا یضجر، و الثالثة ان لا یشکو من ربه تعالی لانه اذا کسل فقد ضیع الحق و اذا ضجر لم یؤد الشکر و اذا شکا من ربه عز و جل فقد عصاه».
13- مطلع عشق (توصیه های آیت الله خامنه ای در مراسم عقد خطاب به زوج های جوان)، ص 61.
14- بقره/216.
15- نساء/ 19.
16- بحارالانوار، ج 68، ص92؛ «انک ان صبرت جرت علیک المقادیر و انت ماجور وان جرت علیک المقادیر و انت مازور».
17- ایشان کسی بودند که شخصیت های عظیمی همچون شهید مطهری، لحظه شماری می کردند تا برای دقایقی محضرشان را درک کنند. بزرگانی مثل حاج آقا مصطفی خمینی فرزند امام (قدس سره) که خودشان نیز اهل دل و معنا بودند، به منزل جناب حداد می رفتند تا لحظاتی ایشان را ملاقات کنند. مقام معظم رهبری نیز باایشان مراوده داشتند.
18- برگرفته از روح مجرد، (علامه تهرانی)، صص 174- 176.
19- غررالحکم، ص283؛ «بالصبر تدرک معالی الامور».
20- مستدرک الوسایل، ج 2، ص 65؛ «حمی یوم کفاره ستین سنه اذا قبل بقبولها قیل و ما قبولها قال ان یحمدالله و یشکره و یشکو الیه و لا یشکوه و اذا سئل عن خبره قال خیرا».
21- بقره/ 155.
22- آل عمران/ 146.
23- بقره/ 153.
24- فرقان/ 75.
25- زمر/ 10.
26- سودای عشق، ( جان گری)، ص 92.
27- آیینه ازدواج و روابط همسران، (سید ضیاء الدین صدری)، صص 297- 298.
28- الخصال، ص 93؛ «ان فی الجنه درجه لاینالها الا امام عادل او ذو رحم وصول او ذوعیال صبور».
29- بحارالانوار، ج 75، ص 81؛ «الصبر علی المصیبه مصیبه علی الشامت بها».
30- غررالحکم، ص 281؛ «الصبر ان یحتمل الرجل ما ینوبه و یکظم ما یغضبه».
31- نهج البلاغه، حکمت 414؛ «ان صبرت صبر الاکارم و الا سلوت سلو البهائم».
32- غررالحکم، ص 281؛ «اصل الصبر حسن الیقین بالله».
33- نهج البلاغه، حکمت 55؛ «الصَّبرُ صَبرانِ؛ صَبرُ عَلی ما تَکرَهُ و صَبرُ عَما یُحِبُّ».
34- جامع الاخبار؛ «امام علی (علیه السلام): إنَّکَ اِنَّ صَبَرتَ جَرَت عَلَیکَ المَقادیرُ وَ اَنتَ مَأجُورً وَ اِنَّ جَزَعتَ جَرَت عَلَیکَ المَقادیرَ اَنتَ مَأزُورُ».
بانکی پورفرد، امیرحسین، (1391)، سّر دلبران (عوامل آرامش بخش و نشاط آفرین در خانواده)، اصفهان: حدیث راه عشق، چاپ ششم