اوّل- گردش و تفریحات سالم
دوّم- سرگرمی های سالم
سوّم- وسیله ی سواری
چهارم- قبول هدایای دوستان
پنجم- با کودکان یتیم
ششم- لذّت های حلال
الف: گردش و تفریح
همان گونه که بدن به انواع غذاها محتاج است،روح آدمی نیز به شادابی و تفریحات سالم نیازمند است، و غذای روحی و روانی همواره در کنار غذای جسم مطرح بوده است.
با برّرسی سیره ی عملی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام این حقیقت را به روشنی مشاهده می کنیم، مانند:
1- تماشای آب گودال ها پس از باران
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نقل فرمود که:شبی در مدینه باران فراوانی بارید و بیابان ها و گودال ها پُر از آب شد.
صبح آن روز رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم به من فرمود:
بیا تا به صحرای «عقیق» برویم و طراوت و صفای آب های جمع شده در گودال ها و درّه ها را تماشا کنیم.
همراه پیامبر به تماشای بیابان رفتیم و منظره های زیبای طبیعت را تماشا می کردیم،
گفتم:
ای رسول خدا! اگر دیشب اطّلاع می دادید غذائی آماده می کردم.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
آنکس که ما را تا اینجا آورد، نمی گذارد گرسنه بمانیم، ناگاه ابری آمد و خود را پائین کشید و سفره ی غذایی در پیش روی پیامبر انداخت.در آن سفره، انارهای زیبائی بود که به آن طراوت و زیبائی هیچ چشمی ندیده بود.
از آن انارها خوردیم و مقداری برای فاطمه و فرزندان خود برداشتیم.(1)
2- استفاده از زیبایی های طبیعت
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام وقتی به سوی صفّین حرکت می فرمود به سرزمین «بلیخ» رسید که، جای خوش آب و هوائی بود،و رودخانه ی بزرگ و پُر آبی داشت،
مناظر زیبای آن سرزمین، امام علی علیه السلام را به خود مشغول کرد.
آن حضرت دستور داد تا سپاهیان در آنجا مدّتی بمانند و از آب و هوای دلنشین آن سامان بهره مند گردند، و استراحت کنند.
با این که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در حال پیشروی به سوی سرزمین صفّین بود، و جنگ بسیار سرنوشت سازی در پیش روی داشت، و لشگرِ چند ده هزار نفری را رهبری می کرد،
امّا از تفریحات سالم سربازان و بهره برداری از طبیعت غفلت نفرمود.(2)
ب: سرگرمی های سالم
1- شناگری و تیراندازی
جوان و نوجوان برای رشد و کمال روحی و جسمی هم به فعّالیت های بدنی نیاز دارد،و هم به طراوت و شادابی روح،
باید تفریحات سالم را بگونه ای برای جوانان فراهم کرد که هم وقت آنها را پُر کند، و بیکار و سرگردان نمانند، و هم در رشد جسمی و روانی آنان تأثیر داشته باشد، که امام علی علیه السلام به دو نوع از سرگرمی های خوب اشاره می فرماید که رهنمود داد:
عَلَّمُوا أولادَکُم السَّباحَةَ وَ الرِّمایَة
***
(بر کودکان و نوجوانان خود شناگری و تیراندازی بیاموزید.)(3)
***
2- شوخی های متواضعانه
خندیدن و خنداندن درست و دور از رفتارها و الفاظ زشت مانعی ندارد.فرق است بین دروغ گفتن، مسخره کردن، بازی کردن با آبروی مردم، و فروتن و متواضع بودن.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام مردی بزله گو نبود، امّا لبخند بر لبان مبارکش بود، و در برخورد با کوچک و بزرگ شاد و دارای چهره ای شاداب و خندان بود.
الف-
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نیز در فرصت های مناسب اصحاب و یاران خود را می خنداند و آنها را شاداب و سرحال نگه می داشت.به پیرزنی فرمود:
چرا تلاش می کنی، پیرزنها به بهشت نمی روند.
آن زن ناراحت شد و گفت:
یا رسول الله من به بهشت نمی روم؟
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در حالی که می خندید، فرمود:
همه جوان شده و وارد بهشت می گردند.
ب- روزی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با امام علی علیه السلام در مجلسی خرما تناول می فرمود، و هسته های خرما را مقابل علی علیه السلام می گذاشت، به گونه ای که اگر کسی وارد می شد فکر می کرد همه ی خرماها را علی علیه السلام خورده و آن حضرت چیزی تناول نفرموده است.
آنگاه خطاب به علی علیه السلام فرمود:
شما زیاد خرما خورده اید؟
حضرت جواب داد:
آنکس زیادتر خورده که خرما را با هسته ی آن تناول کرد؟
که لبخند بر لبان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقش بست.(4)
ج- امام علی علیه السلام همواره از شوخی های زشت و بی معنا پرهیز می کرد و عمر و عاص را در پخش اینگونه شایعات مورد نکوهش قرار داد که در خطبه ی 83 مرز میان شوخی های ناروا و روا را روشن کرد که فرمود:
عَجَباً لاِبْنِ النَّابِغَةِ ! یَزْعُمُ لِاَهْلِ الشَّامِ أَنَّ فِیَّ دُعَابَةً، وَأَنِّی امْرُؤٌ تِلْعَابَةٌ:
أُعَافِسُ وَأُمَارِسُ ! لَقَدْ قَالَ بَاطِلاً، وَنَطَقَ آثِماً. أَمَا ـ وَشَرُّ الْقَوْلِ الْکَذِبُ ـ إِنَّهُ لَیَقُولُ فَیَکْذِبُ، وَیَعِدُ فَیُخْلِفُ، وَیُسْأَلُ فَیَبْخَلُ، وَیَسْأَلُ فَیُلْحِفُ، وَیَخُونُ الْعَهْدَ، وَیَقْطَعُ الْإِلَّ؛ فَإِذَا کَانَ عِنْدَ الْحَرْبِ فَأَیُّ زَاجِرٍ وَآمِرٍ هُوَ! مَا لَمْ تَأْخُذِ السُّیُوفُ مَآخِذَهَا، فَإِذَا کَانَ ذلِکَ کَانَ أَکْبَرُ مَکیدَتِهِ أَنْ یَمْنَحَ الْقِرْمَ سُبَّتَهُ.
أَمَا واللهِ إِنِّی لَیَمْنَعُنِی مِنَ اللَّعِبِ ذِکْرُ الْموْتِ، وَإِنَّهُ لَیْمَنَعُهُ مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ نِسْیَانُ الْآخِرَةِ، إِنَّهُ لَمْ یُبَایعْ مُعَاوِیَةَ حَتَّی شَرَطَ لَهُ أَنْ یُؤْتِیَهُ أَتِیَّةً، وَیَرْضَخَ لَهُ عَلَی تَرْکِ الدِّینِ رَضِیخَةً.
***
«شگفتا از عمر و عاص پسر نابغه!(5) میان مردم شام گفت که من اهل شوخی و خوشگذرانی بوده، و عمر بیهوده می گذرانم!! حرفی از روی باطل گفت و گناه در میان شامیان انتشار داد.
مردم آگاه باشید! بدترین گفتار دروغ است، عمروعاص سخن می گوید، پس دروغ می بندد، وعده می دهد و خلاف آن مرتکب می شود، درخواست می کند و اصرار می ورزد،
امّا اگر چیزی از او بخواهند، بخل می ورزد، به پیمان خیانت می کند، و پیوند خویشاوندی را قطع می نماید، پیش از آغاز نبرد در هیاهو و امر و نهی بی مانند است تا آنجا که دست ها به سوی قبضه شمشیرها نرود.
امّا در آغاز نبرد، و برهنه شدن شمشیرها، بزرگ ترین نیرنگ او این است که عورت خویش آشکار کرده فرار نماید.(6)
آگاه باشید! بخدا سوگند که یاد مرگ مرا از شوخی و کارهای بیهوده باز می دارد، ولی عمر و عاص را فراموشی آخرت از سخن حق بازداشته است، با معاویه بیعت نکرد مگر بدان شرط که به او پاداش دهد، و در برابر ترک دین خویش، رشوه ای تسلیم او کند.»(7)
سپس در حکمت 450 ره آورد شوخی های ناروا را تذکّر می دهد که:
مَا مَزَحَ امْرُؤٌ مَزْحَةً إِلَّا مَجَّ مِنْ عَقْلِهِ مَجَّةً
«هیچ کس شوخی بیجا نکند، جز آن که مقداری از عقل خویش را از دست بدهد.»(8)
د- روزی خلیفه ی اوّل و دوّم در دو طرفِ امام علی علیه السلام راه می رفتند، چون قدّ آن دو، کمی بلندتر از آن حضرت بود، خلیفه ی دوّم جملاتی را به شوخی و طنز مطرح کرد و خطاب به حضرت گفت:
اَنتَ فی بَینِنَا کَنُونِ «لَنَا»
«علی، تو در میان ما، مثلِ حرفِ «نون» در «لَنَا» هستی.»
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بلافاصله و بدون مهلت پاسخ داد که:
اِن لَم اَکُن اَنَا اَنتُم «لا»
«اگر من در میان شما نباشم، شما می شوید «لا».»
***
یعنی اگر من نباشم، شما چیزی نیستید، چون «لا» یعنی «هیچ».
3- شنا در رودخانه
یکی از لذّت های حلال، و تفریحات نشاط آور، شنا کردن است.و در روایات اسلامی فراوان به یادگیری شنا و آموختن فنّ شناگری به فرزندان، سفارش شده است.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به شنا کردن علاقه داشت، با اینکه می توانست روزهای جمعه در منزل غسل جمعه کند، امّا به کنار رودخانه می رفت و در رودخانه غسل جمعه و شنا می کرد.
أشعث بن عبد می گوید:
یک روز جمعه علی علیه السلام را دیدم که در رودخانه ی فرات، شنا می کرد و غسل جمعه انجام می داد و در آن روز با پیراهنی نو، نماز جمعه خواند.(9)
***
پی نوشت ها :
1- مناقب الفاخرة- و-ثاقب المناقب
2- فتوح ابن اعثم کوفی ص 512
3- فروع کافی ج6 ص 47 حدیث4.
4- شرح نهج البلاغه خوئی ج6 ص 94
5- زنِ معروفه
6- عمروعاص در این فکر بود که در میدان صفّین روزی خودی نشان دهد، تا آن که سوارِ نقاب داری از سپاه امام علی علیه السلام به میدان آمد، عمرو فکر کرد که حریف او می شود، با شجاعت در مقابل نقاب دار ایستاد و گَرد و خاک کرد، وقتی حمله آغاز شد دانست که آن نقاب دار، علی علیه السلام است، درمانده شد چه کند؟ مقاومت کند کشته می شود، فرار کند آبرویش می رود، هنوز انتخاب نکرده بود که حمله ی امام به او مهلت نداد از روی اسب سرنگون شد، مرگ را با چشم خود دید، ناگاه زشت ترین حیله را بکار گرفت، که عورت خود را اشکار کرد، و امام او را در پستی و رسوائیش واگذارد، عمرو عاص با کمال ذلّت فرار کرد، و در میان دو لشگر آن روز، و در پیشگاه تاریخ تا روز قیامت خود را آبرو برد.
7- خطبه ی 83 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف
8- حکمت 450 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف
9- منهاج البرائه خوئی ج2 ص 208
دشتی، محمد، (1379)، امام علی(ع) و تفریحات سالم(الگوهای رفتاری 15)، قم: انتشارات امیرالمؤمنین علیه السلام، چاپ سوم