به کوشش: محمد کمالي نژاد
نام رايج:
بارهنگنام عربي:
لسان الحملنام هاي ديگر:
باغ پرباغ (ترکي)، بيزاوشا (ترکي)، بارتنگ، ذنب الثعلب، زوف (دامغاني)، خنک، کثير الأضلاع، زبان بره، رماجماهيت:
دو صنف کبير و صغير مي باشد، کبير را برگ شبيه به زبان گوسفند و سبز طولاني و اندک عريض و ساق آن به قدر ذرعي و پراکنده مايل به طرف زمين و از وسط نبات آن ساق هاي باريک بلند رسته و تخم آن مدور و ريزه سياه رنگ مايل به بنفشي و صغير نيز همانگونه است الا آنکه برگ صغير از کبير کوچکتر و سرخي ساق آن کمتر.طبيعت:
در دوم سرد و خشک و تخم و بيخ آن را يبوست زياده از برگ.افعال و خواص:
مرکب از جوهرمائي و ارضي و از جوهر مائي تبريد مي نمايد و از جوهر ارضي قبض و آب برگ آن لطيف. آشاميدن آن حابس نفث الدم و نزف الدم همه اعضاي باطني و رعاف و صرع، آشاميدن عصاره ي آن مقوي کبد حار و طحال و مفتح سدّه آن و مسکن تشنگي و رفع فساد هضم و حرقه البول و سيلان خون بواسير و حيض و بيخ برگ و تخم آن مفتح سدّه کبد و گرده و مثانه و در ادويه مفتحه آنها داخل کرده مي شود. و ضماد برگ آن با عسل جهت قروح خبيثه و جراحات عميق و سوختگي آتش و عرق برگ بارهنگ در تقويت قوه ماسکه بي عديل و در همه ي افعال از عصاره برگ آن ضعيف تر است.تحقيقات جديد:
ملين، مفيد براي دل پيچه، يبوست، کاهش دهنده گلوکز خون، کاهش دهنده ي کلسترول، ضد التهاب، ضد ميکروب، خلط آور، مدر.***
بدل:
حماض بستانيمضر:
ريه، عصاره آن مضر سپرزمصلح:
در ريه، عسل و در سپرز مصطکي است.مقدار شربت:
از آب برگ آن از 10 مثقال تا نيم رطل و از تخم آن تا 3 درم.منبع مقاله :
کمالي نژاد، محمد، (1390)؛ برگ کهن، تهران: چوگان، چاپ اول