نگاهي به تاريخ نگاري امانوئل لو روي لادوري (1929-)

تاريخ ايستا

امانوئل كسي است كه همواره به عنوان پيشواي نسل سوم رويدادنگاري و «ستاره درخشان متخصصان تاريخ و فرهنگ قرون وسطا»، نقشي اساسي در گسترش حوزه ي تاريخ ايفا كرده است. لو روي لادوري براي بسياري از
جمعه، 6 تير 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تاريخ ايستا
 تاريخ ايستا

 

نويسنده: مارني هيوز وارينگتون
مترجم: محمد رضا بديعي



 

نگاهي به تاريخ نگاري امانوئل لو روي لادوري (1929-)

امانوئل (1) كسي است كه همواره به عنوان پيشواي نسل سوم رويدادنگاري (2) و «ستاره درخشان متخصصان تاريخ و فرهنگ قرون وسطا»، نقشي اساسي در گسترش حوزه ي تاريخ ايفا كرده است. لو روي لادوري براي بسياري از تاريخ نويسان ثابت كرد كه از مطالعه روشن بينيهاي علوم اجتماعي فراوان مي توان تجربه آموخت- كسب طرز نگرشهاي نو براي بررسي منابع مشهور، كاربرد روشهاي كمي و مداقه در قطره هاي درياي انسانيت.
امانوئل لو روي لادوري در لموتير -ان -سنگله (3)، فرانسه، در 1929 متولد شد. وي در كلاسهاي درس كالج سن ژوزف، ‌در كان، ‌دبيرستان آنري پنجم در پاريس، و دبيرستان لاكانال در سو (4) به تحصيل پرداخت، ليسانسش را در رشته تاريخ از دانشسراي عالي پاريس گرفت و درجه ي دكتري ادبياتش را از دانشكده ي ادبيات دانشگاه پاريس. او، ‌پس از مدتي تدريس در دبيرستان مونپليه و دانشگاه مونپليه، ‌در مدرسه مطالعات عالي در پاريس مدير دروس شد. وي از 1970 استاد صاحب كرسي جغرافيا و علوم اجتماعي در دانشگاه پاريس و پس از بازنشستگي فرديناند برودل، ‌استاد تاريخ تمدن مدرن در كالج د فرانس بوده است.
لو روي لادوري شهرت خود را به عنوان تاريخ نويسي مبتكر با انتشار رساله دكتري اش با نام كشاورزان لانگداك (5) تثبيت كرد. (6)‌ وي در اين رساله با بهره گرفتن از داده هايي كمي مانند ماليات، عُشريه، ‌اجاره و ارقام درآمد، ‌و معلومات فرانسوا سيمياند، (7) ديويد ريكاردو (8) توماس مالتوس (9)، ‌فرويد، ‌وبر، ‌لوي استروس، ‌ارنست لابروس، (10) ميشل فوكو، ‌و برودل، ‌درباره ي اينكه تاريخ لانگداك از اواخر قرن پانزدهم تا اوايل قرن نوزدهم يك «تاريخ ايستا» ست به بحث و استدلال مي پردازد. در حالتي خام و ابتدايي، در آن دوران هيچ چيز تغيير نكرد (در مورد تاريخ ايستا، نك كتاب فكر و روش تاريخ نويس (11) صص1-27). لو روي لادوري در نخستين بخش كتابش استدلال مي كند، در حالي كه شرايط اقليمي نقشي اساسي در تاريخ انساني ايفا مي كند اما تغييرات اقليمي با تغييرات اقتصادي دقيقاً مرتبط نيست (كشاورزان لانگداك، ‌ص18؛ نك همچنين دوران عيش و نوش، دوران قحطي: تاريخي درباره ي شرايط اقليمي از سال 1000 به بعد). (12)
در اين بررسي، تاريخ مربوط به روستاهاي فرانسه كه از اواخر قرن پانزدهم تا اوايل قرن نوزدهم را در بر مي گيرد به انباشت فزاينده سرمايه از سوي سرمايه داران اشاره نمي شود. تقريباً، در اين كتاب از مراحل ترقي و انحطاط سخن به ميان مي آيد. در اولين مرحله، كه لو روي لادوري از آن با عنوان «معيار بي پولي» (13) ياد مي كند، ‌توسعه اقتصادي با رشد چشمگير جمعيت كه متعاقب طاعون سياه تحقق يافت، انجام گرفت. رشد جمعيت به احياي جنگلها و زمينهاي نامرغوب براي كشاورزي، تقسيم املاك به اجزاي كوچكتر و كاهش دستمزدها منجر شد. كساني كه از اين موقعيت بيشترين سود را بردند، زمين داراني بودند كه بر املاك خود نظارت مي كردند.
اين شرايط موجب پيدايش مرحله دوم، «ترقي»، ‌شد. تا 1530، ‌رشد جمعيت تداوم يافت و زمين داران از منافع سالمي بهره مند گرديدند. اما در اين زمان، «انعطاف ناپذيري سرسختانه» امور كشاورزي به يك مرحله انحطاط انجاميد (همان، ص290). كشاورزان غلات بيشتري مي كاشتند، اما قادر نبودند (به سبب محافظه كاري فني، نبود سرمايه يا عدم ابتكار) محصول را در حدي كه با رشد جمعيت متناسب باشد، افزايش دهند. مردم فقط با داشتن غذاي اندكي با تلاش و تقلا به زندگي ادامه مي دادند. بسياري جلاي وطن مي كردند يا ديرتر تشكيل خانواده مي دادند. آنان آگاه بودند كه دوران سخت و عذاب آوري را مي گذرانند، ‌اما «تا سر حد قرباني كردن خود، ‌فكر و ذكرشان به مسائل مذهبي مشغول شده بود» (همان، ‌ص291). پروتستان ها و كاتوليك ها در برابر دعاوي مبتني بر رستگاري و در برابر پرداخت اجاره بهاي زمينهاي متعلق به كليسا، دادن عشريه و ماليات مبارزه مي كردند. لوروي لادوري عقيده دارد كه اين مبارزات هم موجب ظهور جنبشهاي ضد ماليات و هم رواج جادوگري گرديد، كه قول آينده اي روشن مي دادند اما نمي توانستند شرايط اجتماعي را زير و رو كنند (همان، صص191-218). «مصيبت مالتوسي» (14) بر سر مردم لانگداك كه به علت ازدياد جمعيت از داشتن محصولات زراعي به صورت پرثمر بي بهره مانده بودند، نازل شده بود (همان، ص 311).
در مرحله سوم -«بلوغ» (پس از 1600)- ميزان تولد به سطح ميزان مرگ و مير رسيد. اما انباشت سرمايه خصوصي، هم به دليل محافظه كاري مربوط به امور كشاورزي و هم افزايش چشمگير «پديده هاي انگل واري» مانند ربا، اجاره بها، ‌عشريه به كليسا، و پرداخت ماليات به دولت آهنگي كند داشت.
در مرحله چهارم، «ركود دراز مدت»، مالياتها، ‌كاهش محصول، بيكاري، فقر، شرايط بد بهداشتي، مهاجرت، ‌دير ازدواج كردنها، ‌و حتي نوعي كنترل مواليد، هم مانع رشد جمعيت شد و هم باعث تقسيم كردن زمين به قطعات كوچكتر براي كشت و كار گرديد. بدين ترتيب دوره يك كاسه كردن قطعات زمين، ‌به نفع سرمايه داران، ‌شروع شد.
به طور خلاصه، جامعه دو قرن رشد جمعيت و تقسيم زمين به قطعات كوچك، بدين سبب كه «تاريخ ايستا» بود، ‌سير قهقرايي داشت. لو روي لادوري نتيجه مي گيرد كه علت اين امر عمدتاً متوجه ناتواني جامعه براي ازدياد محصول بود. وي مي نويسد:
برخي از يك سقف طبيعي در مورد منابع توليد سخن گفته اند. اما «طبيعت» در اين حالت عملاً فرهنگ است؛ آن عبارت از سنتها، سبك زندگي، ‌و ذهنيت مردم است؛ ‌آن عبارت است از يك كليت متشكل از دانش فني و نظام ارزشها، با به كار گرفتن امكانات و تعقيب اهداف.
(همان، ‌ص298).
يعني، ‌مردم لانگداك نه تنها فاقد فناوري پيشرفته بودند، بلكه فاقد «خودآگاهي، ‌فرهنگ، ‌اخلاقيات، خط مشي سياسي، آموزش و پرورش، ‌روحيه اصلاح طلبي، و اشتياق براي نيل به موفقيت بودند» (همان، ص302). بنابراين آنچه لو روي لادوري پيدا كرد يك چرخه در معناي دقيق كلمه نبود، زيرا كه پايان توسعه جامعه لانگداك را به نقطه زمان حركتش بازنگرداند. حتي اگر اقتصاد به طور كامل دچار ركود مي شد، كانونهاي رشد وجود داشت. پرورش تاك و ابريشم، همچنين توليد منسوجات، گسترش پيدا كرد. اينها، به انضمام گسترش آموزش ابتدايي، ‌ضعيف شدن تعصبات مذهبي و «بهبود همگاني در رفتار»، ‌يك «جهش اقتصادي» را در قرن هجدهم امكان پذير ساخت (همان، صص302-307).
لو روي لادوري، در كشاورزان لانگداك، مخصوصاً علاقه مند به مورد شناسايي قرار دادن ساختهاي (15) دراز مدت، ‌بتدريج رو به رشد مادي و معنوي واقعاً مشهودتر و رويدادهاي زودگذر و بزنگاههايي (16) است كه از سوي طرفداران تاريخ وقايع مورد توجه قرار گرفته بود. وي در اينجا از روش برودل تقليد مي كند. اما، ‌برخلاف برودل، ‌لو روي لادوري باور دارد كه مايه تأسف خواهد بود كه تاريخ وقايع و شرح حال افراد را منسوخ كنيم (قلمرو تاريخ نويس (17)، ‌صص111-32). اين گونه تأملات، و تحقيق بعدي اش، ‌حاكي از تلاش است براي تلفيق كردن هر دو رويدادها و «ساختارها». به عنوان نمونه، ‌اين مطلب بروشني در كتاب كارناوال در رومان (18) اثري كه از يك توصيف پنج صفحه اي در كتاب كشاورزان لانگداك ناشي شد، ‌مشهود است. در اين كتاب، لوروي لادوري به كشتار دسته جمعي دست كم بيست صنعتگر و استادشان در شهر رومان در جريان كارناوال در سال 1580 توجه مي كند. وي، ‌براساس دو توصيف از اين كشتار، يكي حاكي از همدردي نسبت به صنعتگران مقتول و ديگري خصمانه، ‌فهرستهاي مربوط به ماليات خانوارها، فهرستهاي مربوط به بروز بيماري طاعون، و نظريات طيف وسيعي از تاريخ نويسان و نظريه پردازان اجتماعي، نتيجه مي گيرد كه شورش شهر رومان، منعكس كننده تعارضهاي اجتماعي، سياسي و مذهبي جامعه روستايي فرانسه در سالهاي پاياني قرن شانزدهم بود. كارناوال در رومان، دلبستگي لو روي لادوري را به ارزشها، نگرشها، سنتهاي رايج، ‌و باورها و رفتار مذهبي نشان مي دهد. (19)
يك دلبستگي مشابه ديگر در قبال زندگي روزمره مردم عادي‌، اساس مهمترين و پرطرفدارترين اثرش روستاي مونتلو: ارض موعود ضلالت 1294 تا 1324 (20) را تشكيل مي دهد. محتواي كتاب مونتلو بر اساس دفتر ثبت ژاك فورمي (21)، اسقف شهر پارمي (22) در ساحل رود اريژه از 1318 تا 1325، ‌نوشته شده، ‌و مربوط است به بازجويي و مجازات كساني كه متهم به آيين كاتار (23) بودند. آيين كاتار يكي از سرسخت ترين بدعتهاي كيش مسيحيت در قرون وسطا بود كه تا قرن چهاردهم در روستاهاي رشته كوههاي پيرنه، ‌از جمله مونتلو به حيات خود ادامه داد. كاتارها باور داشتند هنگامي كه خداوند ارواح نيك را آفريد، شيطان هم جهان مادي را خلق كرد. از اين رو رستگاري تنها موقعي حاصل مي شود كه روح از قيد تن رهايي يابد. دفتر ثبت فورمي در 1965 انتشار يافت و تاريخ نگاران با آن كاملاً آشنايي دارند. بنابراين لو روي لادوري يكي از نخستين پژوهندگاني بود كه خاطرنشان كرد كه يك دفتر ثبت تفتيش عقايد مانند دفتر ثبت فورمي مي تواند اطلاعاتي را در مورد زندگي روستايي در اختيار بگذارد. لو روي لادوري از بازجوييهاي بيست و يك نفر از روستاييان دهكده مونتلو يادداشت برداري كرد و دوباره آنها را به صورت يك توصيف دو نسخه اي مدون ساخت. وي در اولين قسمت گزارش خود، ‌به فرهنگ مادي مونتلو نظري مي اندازد: خانه ها، ‌وضع كشت و كار، قدرت روحاني و غير روحاني، ‌و ارتباطش با روستاهاي ديگر. در قسمت دوم، وي به عرصه معنوي روستاييان نظر مي افكند: معاشرتها و روابط پنهاني، درك مكان، زمان، پيري، مرگ و مير، سكس، خدا، ‌گناه، ازدواج، سرنوشت، جادو و جنبل، و رستگاري. لوروي لادوري مدعي است كه كتابش:
بيشتر يك كار جسورانه است تا گريزي گذرا. تاريخ مبتني بر واقعيت مردم عادي است؛ مربوط به پي ير[كلرگ] (24) و بئاتريس [د پلانيسول] (25) است و عشقشان؛ ‌درباره ي پيرموري است و رمه اش؛ جان زندگي است كه دوباره از روي دفتر ثبت لاتيني يك [كشيش] سركوبگر احيا شده و نمونه اي است بارز از ادبيات اكسي تن. (26)
(مونتلو، ص356)
«دم روح بخشي» كه لو روي لادوري در فرانسه قرون وسطا دميد براي وي هم شهرت فراوان در بين مردم و هم استقبال و انتقاد بي حد محافل علمي را به همراه آورد. حتي مونتلو به صورت يك مركز جهانگردي همگاني درآمد. اگر چه پژوهشگران روش خلاق و مبتكرانه لو روي لادوري را ستوده اند، از اعتماد بي چون و چراي وي به دفتر ثبت كشيش فورمي شكوه كرده اند. زيرا، به جاي اينكه كتاب مزبور مدركي از روستاييان درباره ي زندگي خودشان باشد، ‌با استناد و تكيه بر دفتر ثبت كشيش است كه مندرجاتش مجموعه اعترافاتي است كه به زور شكنجه يا ترس از آن، از متهمان روستايي گرفته شده و چون زبان اعتراف كنندگان زبان اكسي تن بوده است، ‌كشيش اعتراف گيرنده، اعترافات آنان را در حين ثبت كردن از اين زبان به لاتين بر مي گردانده است. بنابراين بعضي از منتقدان، مندرجات دفتر ثبت را اساساً مخدوش و سست تلقي مي كنند و استناد جستن به آنها را در بررسي تاريخي درست نمي دانند؛ ‌برخي ديگر از منتقدان نسبت به كاربرد مكرر چندين نقل قول مشخص از سوي لو روي لادوري در تأييد عقايد عميقاً متفاوت انتقاد كرده اند؛ بعضي بر عدم اظهار نظرش در مورد اينكه وي چگونه گزارش خود را تدوين كرده است، خرده گرفته اند؛ برخي نيز استفاده فراوانش را از مطالب پيش پا افتاده، استعمال واژه هاي تازه و اصطلاحات فرانگله (27) مانند «une-one-man-town» و «le wait -and-see» مورد نكوهش قرار داده اند. (28)
اين انتقادها همچنين آثار اخيرتر لو روي لادوري‌، را بويژه ساحره جاسمين (29) و قرنِ فُقرا (30) (= گدا و استاد: يك نمايشنامه نويس مربوط به قرن شانزدهم) هدف قرار داده اند. (31)لو روي لادوري در اثر اولي از عقيده كارلو گينزبرگ (32) مبني بر اينكه جادوگري، آن گونه كه روستاييان قرون وسطا استنباط مي كردند، ‌بسيار دور از اعمال منسوب به زنان جادوگر در كليسا و مطالب مندرج در صورت مجلسهاي محكمه قضايي بود، ‌جانبداري مي كند. (33) هدف وي در كتاب مزبور عبارت است از بازسازي كردن «كل واقعيت اجتماعي جادوگري» از طريق شعر اكسي تن فرانكونتو، ‌به چاپ رسيده در 1842 از سوي ژاك بوئه (34) «جاسمين» (ساحره جاسمين، ‌ص59). اين شعر كه بر مبناي يك قصه سنتي سروده شده بود- چنانكه برخي از ساكنان شهرهاي آژان (35) و روكفور (36) در همان زماني كه لو روي لادوري كتاب مزبور را مي نوشت، ‌با آن آشنا بودند- درباره ي زن جواني است كه متهم به جادوگري است. با وجود آرايه هاي ادبي جاسمين، لو روي لادوري مدعي است كه شعر بسياري از باورهاي رايج درباره ي جادوگري را در جنوب فرانسه در قرن هفدهم و هجدهم در متن خود حفظ كرده است (همان صص146-148).
فرانكونتوي (37) «جادوگر» مانند خانواده ميمال (38) (همان، صص، 31-52). و زن رامون دولولا (39) (همان صص 62-63)، برخلاف اصل ثروت مشروط عمل مي كند.
يعني، ديگران باور داشتند كه آنان (دانسته يا ندانسته) به انسانها و اموال ديگران، به قصد افزودن بر ثروت خودشان لطمه مي زنند (همان، صص25، 44 -61، ‌74). (40) گستره ي ذهني نمايشنامه گدا و استاد بسيار وسيعتر است. لو روي لادوري مدعي است كه خاطرات و مشابهت سه نسل از خانواده پلاتر به بسياي از ارزشها، ‌باورها و نگرشهاي مربوط به قرن شانزدهم، بويژه آنهايي كه مربوط به تحصيل علم، اصلاح مذهبي، ماليات، پزشكي، ‌وام، ‌جنايت، و آشفتگي اجتماعي است، وضوح مي بخشد.
كتابهاي كارناوال در رومان، مونتلو، ساحره جاسمين و گدا و استاد همگي نمونه هايي است از آنچه «ريز تاريخ» (41) ناميده مي شود. (42)‌از راه بررسي يك خانواده، زندگي، رويداد يا موقعيت، تاريخ نويس اميدوار است بر «ساختارهاي» معنوي و مادي جامعه پرتو تازه اي بيفكند. با آنكه ريزتاريخ عمدتاً به سبب آثار لو روي لادوري به صورت رايج در آمده است، ‌ترديدهايي در مورد نمونه وار بودن آن ابراز شده است، ‌يعني تجربيات مردم شهرهاي رومان، ‌مونتلو، روكفور، آژان، ‌و اعضاي خانواده پلاتر دلالت بر چه چيز دارند؟ آيا ما در نتيجه گيري از تجربياتشان براي اظهار نظر كردن در مورد تجربيات مردم در فرانسه توجيه شده ايم؟ آيا هم در مورد قرون وسطا و هم در مورد عصر مدرن توجيه شده ايم؟ يا اينكه آن تجربيات صرفاً به گروههاي كوچكي منحصر مي شوند؟ منتقدان همچنين استنباط لوروي لادوري را از ساختارها مورد ترديد قرار داده اند. بي بهره بودن استنباط او از يك توصيف شفاف در خصوص اصطلاح مزبور بارها مورد جر و بحث قرار گرفته است، انسان سرگردان مي ماند كه چه ملاكي را براي مورد شناسايي قرار دادن آنها مي شود به كار برد، چرا ساختارهاي مشابه، نتايج متفاوت به بار مي آورند، چرا ساختارها تغيير مي كنند، ‌چرا پديده مي آيند، ‌و آيا قلمرو ساختارها واقعاً وجود دارد. (43)
هر چند لو روي لادوري توجه بسيار به تجربيات مردم عادي نشان داده است، در عين حال تاريخهايي نيز درباره ي حكومت پادشاهي فرانسه: از لويي يازدهم تا هنري چهارم، ‌1460-1610 (44)، ‌او استدلال مي كند حدود حكومت اوليه مدرن را خط مشي سياسي اشرافي، ‌كشمكشهاي مذهبي، ‌و پيشرفتهاي اقتصادي مشخص كرده بودند. وي در عين حال مدعي است كه اين حكومت با كمك به گسترش فضاي برون مرزي در پرووانس (45)، ‌بورگاندي، (46) و ايتاليا، و رقابت كردن با جاه طلبيهاي استعماري و امكانات مالي اسپانيا به حيات خود ادامه مي داد. او در كتاب رژيم پيشين: از لويي سيزدهم تا لويي پانزدهم، 1610-1774 (47)، ‌به دگرگونيهاي ميان دوره هاي برخوردار از تسامح و عقلانيت نسبي در رهبري امور داخلي و خارجي با آن دوره هايي كه در برون مرز با تعرض و تجاوز و در درون مرز با استبداد و خودكامگي مشخص شده اند، مي پردازد. وي از ميان دوره هاي برخوردار از تسامح، ‌دوره فرمانروايي لويي پانزدهم را كه، به رغم وقفه هاي دهه 1750، ‌با نوعي پيشرفت به سوي ليبراليسم عمل گرايانه تشخص يافته است. معرفي مي كند؛ و از ميان دوره هاي استبدادي، دوره ريشليو (48) و نيمه پاياني فرمانروايي لويي پانزدهم را متذكر مي شود. لو روي لادوري كلاً در هر دو كتاب خاطرنشان مي كند كه حركت برگشت ناپذير به سوي ليبراليسم، اختلافات مذهبي، ضديت با روحانيت و پيدايش ايده هاي عصر روشنگري به انقلاب 1789 منجر شد. (49)
لو روي لادوري همچنين قابليتش را به عنوان يك تحليلگر، با نوشتن مقالاتي درباره ي موضوعهاي مختلف، از جمله اتحاد سياسي كره زمين توسط بيماري، كاربرد كامپيوتر در پژوهش تاريخي، نمونه هاي بزهكاري در بين سربازان قرن شانزدهمي فرانسوي، ‌و استفاده از جادو براي ايجاد ناتواني در دشمن، به ثبوت مي رساند (قلمرو تاريخ نويس، ‌فكر و روش تاريخ نويس؛). (50) آثار عمده ديگرش شامل عشق، مرگ و پول در دُك، (51) كشاورزان فرانسوي: 1450-1660 (52) و تأملاتش در مورد سرسپردگي گذشته اش به حزب كمونيست فرانسه (53)، (1945-1963) مي شود. آثار لو روي لادوري وي را به صورت يك روشنفكر بانفوذ فرانسوي درآورده است. چهره او غالباً در تلويزيون دولتي و در صفحات روزنامه هاي لوموند (54)، اكسپرس (55)، ‌و نوول ابزرواتور (56) مشاهده شده است. وي همچنين مديريت كتابخانه فرانسه (57) را به عهده دارد. به خاطر مساعي فراوانش، ‌تداوم شرح وبسط نظريه رويدادنگاري درباره ي تاريخ كه با بلوك و فه ور شروع شد و با برودل ادامه يافت؛ تضمين شده به نظر مي رسد.

آثار مهم

Times of Feast, Times of Famine: a History of Climate since the Year 1000, trans.
B. Bray, Garden City. NY: Doubleday. 1971.
The Peasants of Languedoc, trans. J. Day, Urbana, IL: University of Illinois Press, 1974.
Montaillou: the Promised Land of Error, trans. B. Bray, New York: Vintage, 1979. Carnival in Romans, trans. M. Feeny. New York: Braziller. 1979.
The Territory of the Historian, trans. B. and S. Reynolds, Hassocks, Sussex: Harvester, 1979.
The Mind and Method of the Historian, trans. B. and S. Reynolds, Brighton: Harvester, 1981.
Love, Death and Money in the Pays d'Oc. trans. A. Sheridan. New York: Braziller. 1982.
Paris-MontpeWer: PC-PSU 1945-1963, Paris: Gallintard, 1982. Jasmin's Witch, trans. B. Pearce. New York: Braziller. 1987.
The Royal French State, 1460-1610. trans. J. Vale, Oxford: Basil Blackwell, 1994. The Ancien Regime: a History of France. 1610-1774. trans. M. Greengrass, Oxford: Basil Blackwell. 1996.
The Beggar and the Professor: a Sixteenth Century Family Saga, trans. A. Goldhammer, Chtcag IL: University of Chicago Press, 1997.
L'historien. le chiffre el le texle. Paris: Fayard. 1997.

پي نوشت ها :

1. Emmanuel Le Roy Ladurie.
2. Annales historians.
3. Les Moutiers – en – Cinglais.
4. Sceaux.
5. Les paysant de Languedoc.
6. Part one, much of the statistical appendix and a number of short sections have been removed and Part four is summarised as Part three in the English translation. For reviews of The Peasants of Languedoc, see R. Foster, American Historical Review, 1967, 72(2): 596-7; R. H. Hilton, English Historical Review, 1967, 83(325): 791-5; J. Jacquard, Economic History Review, 1967,20(3): 623; and P. Sonnino, ‘Les paysans de Languedoc: vingt-sept ans apres' ((English text), Proceedings of the Annual Meeting of the Western Society for French History, j 1994, 21: 293-300.
7. Francois Simiand.
8. David Ricardo.
9. Thomas Malthus.
10. Ernest Labrousses.
11. Mind and Method of the Historian.
12. Time of feast. Times of Famine: a History of Climate since the Year 1000.
13. the low water mark.
14. Malthusian curse.
15. structures.
16. conjecture.
17. The Territory of Historian.
18. Le Carnaval de Romans.
19. For reviews of Carnival in Romans, see W. Beik, journal of Interdisciplinary Histoll', 1980, 11 I (2): 307-9; L. Stone, ‘In the Alleys of Mentalite', New York Review of Books, 8 November 1 1979, 26(17): 20-4; A. MacFarlane, journal of Modern History. 1980. 52(3): 520-3; and R. J. Knecht. History, 1981.66(217): 297-8.
20. Montaillou, village Occitan de 1294 à 1324.
21. Jacques Fournier.
22. Pamiers.
23. Catharism.
24. Pierre Clergue.
25. Béatrice des Planissoles.
26. Occitan.
27. Franglais.
28. Stone, ‘In the Alleys of Menta lite’ , p. 22; D. Herlihy, Social History, 1979.4(3): 517-20: E. I Weber, Journal of the History of Ideas, 1979,40(3): 481-90; and F. X. Hartigan. ‘Montaillou’, I Proceedings of the Annual Meeting of the Western Society for French History, 1994, 21: I 275-83.
29. Jasmin’s Witch.
30. Le siècle des Platter.
31. On a smaller scale, see Le Roy Ladurie's description of the experiences of the sixteenth-century | noble Gilles de Gouberville in ‘In Normandy’s Woods and Fields', in The Territory of the Historian, pp. 133-71. For reviews of jasmin’s Witch, see M. Broers, History. 1989,74(241): [ 317-18, and E. L. Newman, ‘le Roy Ladurie’s Magic, Jasmin’s Witch’, Proceedings of the I Annual Meeting of the Western Society for French History, 1994. 21: 285-92. For reviews of ! TheBeggarand the Professor, see D. J. Sturdy, English Historical Review, 1997, 112(447): t 738-9; E. Weber, New York Times Book Review, 13 April 1997, p. 28; D. A. Bell. New , Republic, 5 May 1997, 216(18): 39-41; M. S. Kimmel, Nation, 21 April 1997, 264(15): 28-30; I S. Carroll, Times Literary Supplement, 1 December 1995,4835: 9; L. Jardine, New Statesman, [ 16 May 1997, 126(4334): 47-8; and anon., The Economist. 12 July 1997, 344(8025): 76-7.
32. Carlo Ginzburg.
33. See, for instance, C. Ginzburg, The Cheese and the Worms: the Cosmos of a Sixteenth Century I Miller, Baltimore, MD: Johns Hopkins University Press, 1980.
34. Jacques Boé.
35. Agen.
36. Roquefort.
37. Francouneto.
38. Mimalé.
39. Romanet de Lola.
40. On the persistence and rearrangement of themes in folk-tales, see also ‘Melusine down on the I Farm: Metamorphosis of a Myth', in The Territory of the Historian, pp. 203-20.
41. microhistory.
42. This term was initially used to describe Ginzburg’s The Cheese and the Worms. See P. Burke, K The French Historical Revolution: the Annales School, 1929-1989, Cambridge: Polity. 1990, Bp. 82.
43. D. North. ‘Comment’, journal of Economic History, 1978, 38(1): 77-80: R. Brenner, ‘Agrarian Class Structure and Economic Development in Pre-industrial Europe’, Past and Present, 1976, 70: 30-7T; and Sonnino, ‘Les pavsans de Languedoc: vingt-sept arts apres'.
44. L’Etat royal: de Louis XIà Henri Iv, 1460-1610.
45. Provence.
46. Burgundy.
47. Ancien Régime: de Louis XIII à Louis XV, 1610-1774.
48. Richelieu.
49. For reviews of The Royal French State: 1460-1610, see A. D. Thomas, History, 1995,80(258): 120-1; D. Parker, English Historical Review, 1996, 111(443): 972-3; J. Powis, Times Literary Supplement, 14 October 1994. 4776: 11; M. Wolfe, Sixteenth Century Journal. 1996,27(1): 150-2; and J. Bergin, History Today, 1995,45(7): 60-1. For reviews of The Ancien Regime, see D. Parker, Times Literary Supplement, 13 December 1996, 4889: 9; and N. Henshall, History Today. 1997.47(7): 56-7.
50. L’historien, chiffre et le texte.
51. Love’ Death and Money in the pays d’Oc.
52. The French Peasantry: 1450-1660.
53. Paris-Montpellier, PC-PSU.
54. Le Monde.
55. L’Express.
56. Le Nouvel Observateur.
57. Bibliotheque de France.

منبع مقاله :
هيوز- وارينگتون، مارني؛ (1386)، پنجاه متفکر کليدي در زمينه ي تاريخ، ترجمه: محمدرضا بديعي، تهران: اميرکبير، چاپ دوم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.