مترجم: مريم اميراحمدي
ترکيب اجتماعي و اقتصادي ايران در نخستين سده هاي اسلام، از هر لحاظ فقط بر پايه برده داري وسعت يافته اي امکان داشت که در اينجا و نيز در خوارزم و سغد(1) از گذشته متداول بود. بردگان يا در کشاورزي(2) کار مي کردند و يا به تعداد زياد در بارگاههاي حکام به عنوان غلام و خدمتکار فعاليت داشتند(آنان، بر اساس اشتغال در «قصر و يا خارج آن» به عنوان- غلام سراي يا غلام بيروني- از هم متمايز مي شدند).(3)
به منظور اينکه بردگان(و کنيزان) براي اين گونه خدمات و يا براي صنعتگري يا به عنوان خواننده زن و يا هنرپيشه و غيره مفيد باشند، به آنان تعليمات مخصوصي داده مي شد.(4) محل اصلي اين تعليمات سمرقند بود، که از سال 58هـ/678م(5) مرکزيت واردات برده(که در ميان آنها بسياري از اسلاوها بودند) از بلغار در سواحل ولگا را داشت. بردگان سفيد خريداري شده در اينجا مي بايستي در کنار بردگان ترک، گرانترين آنها بوده باشند، (6) و هر يک تا 3000 دينار به فروش رفته باشند. بالاترين مبلغي که(در حدود سال 367هـ/978م)، براي يک برده در حوزه اسلامي پرداخته شد در مورد فروش برده اي رومي و يا متولد از مادر رومي(مولّد) بود.(7) به عکس در اطراف جيحون مي بايست بردگان در حدود سال 375هـ/985م، زماني که سامانيان تجارت برده را به انحصار خود درآورده بودند(8) (و زمان وفور اسراي جنگي بود)، هر يک فقط، به ازاي 20 تا 30 درهم به فروش رفته باشند.
وجود بردگان که حاصل لشکرکشيهاي مداوم بود، از جانبي مسأله ي نگاهداري اسراي جنگي را پيش مي آورد، و از جهت ديگر به کشاندن مردم کليه شهرها و دهات به برده داري امکان مي بخشيد.(9) بدين سان تجارت برده به صورت قانوني درآمد، که در اينجا به همان اندازه سرزمينهاي غرب در آغاز قرون وسطي، سازمان يافته بود و اختلافات مذهبي را نيز مورد استفاده قرار مي داد، به طوري که مثلاً به ارّان، آذربايجان و ري، به ويژه برده هاي يوناني، ارمني، پچِگني[بجنگي- مترجم]، خزري و اسلاوي [صقلابي- مترجم] آورده مي شد.(10) همچنين از ديلم «تا زماني ککه مردم هنوز مسلمان نشده بودند» برده صادر مي شد؛ (11) از غور بردگان را به هرات و سيستان(12) و نيز به خراسان(13) مي آوردند. جزو خراج طبرستان و برخي سرزمينهاي ديگر، ارسال بردگان ترک به بغداد نيز منظور مي شد.(14) ايجاد گارد محافظ متشکل از اقوام بيگانه که در اولين ثلث قرن سوم هجري/ نهم ميلادي، در بغداد مرسوم شد، در آغاز متکي بر اين بردگان ترک بود. به زودي آموزش چنين واحد نظامي در حوزه ايران نيز رسميت يافت. در سپاه صفاريان(که در زمان عمرو بن ليث با آنها سخت امّا عادلانه رفتار مي شد و همزمان براي جاسوسي افسران نيز گمارده مي شدند)(15) و همچنين در سپاه سامانيان، سربازان ترک وابسته، نقش مهمّي ايفاء مي کردند.(16) در زمان سلسله ي غزنويان، افسران که از ميان همين سپاه بردگان ترک برخاسته بودند، به زودي ترقي بسيار کردند و به صورت حکام مستقلي درآمدند. اولين پيشگامان اين رديف طولاني از حکام ترک، در سرزمين ايران ظاهر شدند و تقريباً به موازات آن، در مصر(طولوني ها) و نيز در هندوستان. در اهميت اين تطور براي گسترش قوميت ترک، در اينجا همين اشارت کافي است.
پي نوشت ها :
1. رجوع کنيد به:
Aleksander Juŕ evič Jakubovskij:"Gaimk-Iimki i archeologičeskoe izučenie srednej Azii za 20 let", S.20(in die karktie Soobšč enija o dokladachi polevychissledovanijach Instituta Istorii Material noj kul tury VI,Moskau und Leningrad 1940,S.14-23)
(آکادمي دولتي و مؤسسه تاريخ، و فرهنگ مادي[تمدن] و تحقيقات باستان شناسي آسياي ميانه در بيست سال).
2. مسکويه: تجارب الامم، ج1، ص 298(سال 322هـ/934م در نزديکي شيراز).
3. تاريخ سيستان، ص 207(سال 287هـ/900م نزد صفاريان).
4. درباره آموزش بردگان رجوع کنيد از جمله به:
Jakubovskij,Gazneli Mahmud (Ulkü XII,1939)505,Albert Wesselski:"Die Gelehrten Sklaven des Islams und ihre byz. Vorbilder",im Archiv OrientálniIX(1937),S.353-378.
(به خصوص بغداد در حدود سال 184هـ/800م).
5. نرشخي: تاريخ بخارا، ص 39.
6. ابن حوقل: المسالک و الممالک، ج1، ص 368.
7. ابن حوقل: المسالک و الممالک، ص 452؛ مقدسي: احسن التقاسيم، ص 282.
8. مقدسي: احسن التقاسيم، ص 340- در مورد خريد بردگان براي صاحبان کليه مشاغل، قابوس نامه/ چاپ ديتز، ص 554-534 توصيه هاي مي کند. وضع حقوقي و اخلاقي بردگان در اسلام نزد اعراب را مؤلف ذيل بررسي کرده است: Goldziher,Arab.121ff
9. به طور مثال در حدود سال 91هـ/710 م اهالي شهر پيکند در تخارستان: نرشخي: تاريخ بخارا، ص 43.
10. حدودالعالم، ص 142.-اينکه فتح آذربايجان توسط اعراب، مردمان آنجا را به بردگي کشانده است، (آن طور که طوغان Toganدر EI: بالاي صفحه، سمت چپ türk II 96 آورده) اثبات نشده است و با عمل اعراب مطابقت ندارد.
11. اصطخري: المسالک الممالک، ص 205؛ ابن حوقل: المسالک و الممالک، چ2، ص 377.
12. اصطخري: مسالک الممالک، ص 281.
13. حدودالعالم، ص 109.
14. ابن اسفنديار، تاريخ طبرستان، ص 118(حدود سال 148هـ/765م).
15. ابن اثير: الکامل، ج7، ص 165.
16. سياست نامه، ص 95 و بعد.-رجوع کنيد به: Jakubovskij,Mach 71f
اشپولر، برتولد؛ (1386)، تاريخ ايران در قرون نخستين اسلامي(جلد دوم)، ترجمه ي مريم ميراحمدي، تهران: شرکت انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ پنجم