رصد هوشمندانه

راه سعادت تا به حال بدون رهبر و امام پیموده نشده است و قدم گذاشتن در این راه پر پیچ و خم بدون طرح و نقشه، یا شخص به بیراهه کشیده شده است و یا به سر منزل اصلی نرسیده است. بنابراین برای چنین امر مهمی باید به ائمه
پنجشنبه، 19 تير 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رصد هوشمندانه
رصد هوشمندانه

 

نويسنده:محمد حسین حق شناس
منبع:راسخون




 

چکیده:

راه سعادت تا به حال بدون رهبر و امام پیموده نشده است و قدم گذاشتن در این راه پر پیچ و خم بدون طرح و نقشه، یا شخص به بیراهه کشیده شده است و یا به سر منزل اصلی نرسیده است. بنابراین برای چنین امر مهمی باید به ائمه اطهار علیهم السلام متوسل شد و از آنان کمک گرفت که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم یک نقشه عظیم و کاربردی و دقیق برای مسافران راه سعادت طراحی فرموده اند اینگونه که هر مومنی به چهار ابزار محتاج است و آنان عبارتند از: عقل، صبر، حیا و علم می باشد که هدف از این چهار وسیله کسب بصیرت دینی و سعادت حقیقی و واقعی می باشد اینکه چگونه می توان با این چهار ابزار به بصیرت واقعی رسید مورد بحث اصلی است و اینکه چه چیزهایی بین کسب بصیرت و استفاده از ابزارها ارتباط مستقیم و نزدیکی دارد بیان شده است. تا اینکه شخص به مطلوبی که باید برسد، نتیجه بگیرد و اینها یافته هایی است که در پیشبرد هدف از خلقت انسان کاربرد بسیاری دارد.
اما دلیل اینکه شخص نیاز به بصیرت دینی دارد این است که بدون آن انسان نمی تواند زندگی سالمی داشته باشد و ممکن است مرتکب یک سلسله جریان های غیر دینی و غیر شرعی شود. که او را از سعادت حقیقی دور و به خاطر بد اندیشی و نداشتن بصیرت دینی دچار دام شیاطین انسی شود با این حال چیزی که ما را در خطر می اندازد و دچار مشکل کرده نداشتن ابزار و عدم اطلاعات مکفی از آن در کسب بصیرت و عدم شناخت سعادت باطنی از ظاهری است. از اینرو در این مجموعه کوچک به تمام این مسائل پرداخته شده است.
کلید واژه:
بصیرت، سعادت، عقل، صبر، حیا، علم

مقدمه:

هر انسانی اعم از شیعیان و غیر آن به دنبال کمال و بلند مرتبگی است که این کمال را خداوند متعال در ضمیر افراد نهاده و نهفته است. اما این میل افراد است که قله کمال خود را معین و مشخص می کنند از این رو کمال هر کسی به خود شخص برمی گردد و حول اعتقادات و تفکرات خویش را رقم می زنند. که یکی به سعادت روانه می شود و دیگری به تباهی ختم می گردد.
اما افرادی که متقی هستند و در زندگی خویش سیر صعودی دارند محور اصلی اندیشه ها و تفکرات آنان طبق رفتار و کردارهای امامان و ائمه علیهم السلام است. و رهبر اعتقادات خود را اولیاء الهی قرار داده اند.
از این قرار چیزی که مورد اهمیت است اکتساب بصیرت دینی و سعادت واقعی است چیزی که نیاز افرادی که به دنبال سعادت حقیقی بوده، می باشد. و اینکه آیا چنین افرادی نیاز به بصیرت دینی دارند یا نه؟ گفتنی است در جستجو کردن مسیر سعادت باطنی باید رمز عبور را در دست داشته باشد و آن چیزی نیست جز داشتن بصیرت. چراکه اگر کسی فاقد این عضو اصلی باشد قطعاً مطلوب را دریافت نخواهد کرد. بنابراین همین مسئله انگیزه ای شد که چگونه می توانیم بصیرت را کسب کنیم و آیا می توان به فردی که از بصیرت والایی برخوردار است او را رهبر خود قرار دهیم و فقط به آن اکتفا کنیم؟ مسلماً این مقدار تمام راه اصلی نیست بلکه فرد باید با انجام یک سلسله افعال و کسب بینش خاص، بصیرت خویش را بالا ببرد. تا از دام احتمالیِ هر روزه در زندگی در امان باشد و دچار آن نشود لذا در پیِ آن هستیم که یک ساختار کامل و دستور العملی جذاب و مفید و استوار در طریق سعادت و کسب بینش و بصیرت دینی سهم به سزایی داشته باشد.
بنابراین اگر هر کسی از بصیرت دینی برخوردار باشد ملت، یکپارچه از فتنه های احتمالی و از شایعه پراکنی جلوگیری خواهند کرد.
ضرورت این مطلب از اینجا دانسته می شود که اگر یک جامعه به دنبال بصیرت نباشند با اتفاقات ناگواری مواجه خواهد شد که ممکن است هیچگاه جبران ناپذیر باشد پس تلاش برای قوت و استحکام ملت یک مصلحت نوعی است و بر همه افراد یک جامعه واجب و ضروری است و ایجاب می کند که دغدقه ی هر فردی باشد و از این مرتبه پائین تر اینکه غیر از مصلحت نوعی، مصلحت دیگری وجود دارد که مصلحت شخصی است و این مصلحت هم منوط به کسب بصیرت است از اینرو حداقل، هر کسی باید به فکر نجات خویش از منجلاب روزگار باشد لذا اگر هر فردی به مصلحت شخصی خود بنگرد و عمل نماید به مصلحت نوعی منتهی خواهد شد.

کسب سعادت:

رسول خدا صلی الله علیه و آله سعادت هر شخص مومن را در چهار چیز حصر نمودند که این چنین می فرمایند: لابد لکل مومن من اربعه اشیاء:
1 - دابه فارهه
2 - و دار واسعه
3 - و ثیاب جمیله
4 - و سراج منیر
فَاما دابه فارهه: فَعَقْلُهُ
فَاما دار واسعه: فَصَبْرُه
فَاما ثیاب جمیله: فحیائه
فَاما سراج منیر: فَعِلْمُهُ
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: چاره ای نیست هر مومنی چهار چیز داشته باشد:
یک: مرکب قوی
دو: خانه ی وسیع
سه: لباس زیبا و قیمتی
چهار: چراغ پور نور
و اما مرکب قویِ مومن پس عقل مومن است.
و اما خانه ی وسیع او پس صبر او است.
و اما لباس زیبا و قیمتی او پس حیای او است.
و اما چراغ پور نور او پس علم او است.
در رسیدن به سعادت که خود انواعی دارد و ملاک هر یک از سعادتها متفاوت از همدیگر است و هر نوع از آن، برای مومنین لازم می باشد و آن، دو نوع سعادت است:
1- سعادت باطنی، واقعی و حقیقی
2- سعادت ظاهری
از این رو هر مومنی نیاز به هر دو سعادت دارد. چرا که آرامشی را که در پی آن است در هر دو سعادت است علی الخصوص در سعادت باطنی و این نوع سعادت واقعی و حقیقی است.
از این رو پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم سعادت باطنی را در چهار چیز بیان فرمودند اما حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم این چهار چیز را (عقل، صبر، حیا، علم) در ابتدای روایت به صراحت بیان نفرمودند. بلکه هر یک را بنابر تعبیراتی زیبا و سلیس و روان با وسایل و ابزارهای دنیوی تمثیل زدند تا قابل فهم برای تمامی افراد باشد.
اینکه چرا پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از همان ابتدای روایت به آنها نپرداخته است می تواند مورد سؤال برای هر کسی باشد لذا با تفکر و تأمل در آن ممکن است از چند جهت باشد از قبیل:

1- بیان تعبیر آسان و روان می تواند در حفظ و ثبت آن در اذهان مردم کمک به سزایی داشته باشد. لذا احتمال می رود حضرت از بیان اینگونه تعبیرات قصد داشتند افراد معمولی، اینها را در ذهن خود بسپارند تا با نفس و قلب خود مأنوس دهند و به کار گیرند و در لحظه لحظه زندگی آنها را دغدقه خود قرار دهند. چراکه مهمترین مسئله از هدف خلقت هر یک از انسانها رسیدن به سعادت حقیقی و والا بوده و هست.
2- اینکه موارد سعادت را به صورت تعبیر آورده اند، احتمال است به عنوان تمثیل و یک نوع تشبیه باشند تا با شنیدن و خواندن این روایت به راحتی بتوانند لمس کنند و به آنها شناخت پیدا کنند. و اهمیّت آن را در نظر بگیرند.
3- یا احتمال دارد آوردن این گونه تعبیرات بنابر دو قصد باشد یکی به عنوان تشبیه و تمثیل بنابر همان علتی که در موردهای قبل ذکر شد و دیگری اینکه از آوردن تعبیرات، سعادت ظاهری را اشاره کنند که امروزه می بینیم در دنیا بیشتر به این چیزها اهمیت داده و تلاش در کسب این چهار چیز (مرکب، خانه، لباس، چراغ) دارند در حالی که اینها سعادت حقیقی نیستند و از چهار مشبهی که (عقل، صبر، حیا، علم) ذکر شد به سعادت باطنی اشعار داشته باشند. بنابر این احتمال، روایت به هر دو نوع سعادت سوق داده شده است.

البته این سه احتمال از ذهن چنان حقیری برآمده است و در این سه، هیچ حصری برخوردار نیست و امکان احتمالات دیگری هم وجود دارد.
در این نوشته بیشتر به چگونگی کسب سعادت باطنی خواهیم پرداخت سعادتی که در اکثر افراد مورد غفلت و به دست فراموشی سپرده شده است و تلاشی در اکتساب آنها به بصر قلبی دیده نمی شود بنابراین برای نائل شدن و اکتساب آنها ناچاراً محتاج وسائل و ابزار مورد نظر خودشان می باشیم دستگیری که بتوان به آن تکیه کرد و اگر به زانو افتاده است با یاری از آن، از زمین بلند شود.

اولین عامل سعادت باطنی: عقل

همانطور که فرستاده خداوند متعال رسول اکرم صلی الله علیه و آله عقلِ مومن را به مرکب قوی تعبیر فرمودند (فَاما دابه فارهه: فَعَقْلُهُ). خداوند متعال در وجود انسانها چهار قوه را قرار داده است که آنها عبارتند از:
1 - قوه عقل
2 – قوه غضب
3 – قوه شهوت
4 – قوه وهم
که اگر عقل بر آن سه قوه دیگر غالب و پیروز شود انسان مومن سعادت واقعی را کسب کرده است و اما اگر هر یک از این سه قوه یعنی غضب، شهوت و وهم حکمران و بر قوه عقل سلطه داشته باشند هیچگاه شخص به آن سعادت حقیقی نخواهد رسید.

پدیده ی عقل:

گروهی از دوستان امام جعفر صادق علیه السلام در خدمت ایشان بودند که امام علیه السلام به نکته ای بسیار ارزنده و کارساز در هر رده از مشکلات اخلاقی و روحی پرداختند که اگر هر کس اعضاء و جوارح خود را با این منش الهی وفق دهد از بسیاری از ناملایمتها به صورت خودکار به دور خواهد ماند و حضرت به این مسئله توجه داشتند که عقل و جهل را به همراه لشکرشان بشناسید تا به راه مطلوب برسید .
و آنان درخواست شناخت آنها را از حضرت خواستند و آن حضرت فرمود: خداوند متعال عقل را خلق کرد، و آن اول آفريده‏اى است از روحانيان که از طرف راستِ عرش از نور خويش آفرید و آنها جسم‏هاى لطيف‏اند كه به چشم دیده نمی شود.
سپس خداوند به عقل فرمود: پشت كن، عقل پشت كرد، و بعد از آن فرمود: رو كن، رو كرد.
خداى تبارك و تعالى فرمود: تو را آفريده بزرگ آفريدم و تو را بر همه آفريدگان خود تكريم دادم.
حضرت فرمود: بعد از آن، جهل را از درياى تلخ آفريد كه تاريك بود. سپس به جهل فرمود: از عالم ملكوت و نور پشت كن، و جهل قبول كرد و پشت نمود. بعد از آن فرمود: رو كن، و جهل قبول نکرد و رو نياورد.
خداى تعالى فرمود: سر پیچی كردى و او را لعنت فرمود. (1)
سپس خداوند متعال به جهت گرامی نمودن عقل هفتاد و پنج لشکر برای او قرار داد و جهل هم به تکریمی که خداوند به او عطا فرمود دشمنی عقل را در دل نگهداشت و گفت: همانطور که عقل را آفریدی و بزرگش داشتی و او را تقویت نمودی من هم ضّد او هستم و کمال دشمنی و مخالفت با او را دارم و من هیچ قوتی در برابر او ندارم پس همانند آن من را به لشکری مجهز و آماده کن .
خداوند متعال فرمود: چنين مى‏كنم. پس اگر سرپیچی از تو به عمل آمد تو و سپاه و همراهانت را از رحمت خود خارج می کنم و جهل هم از این شرط راضی و خشنود گشت و خداوند نیز هفتاد و پنج لشکر به او عطا فرمود .
از این قرار لازم است در کسب عقل و سپاه او کوشا بود و خداوند منّان هم برای برخورداری از هر یک، ابزارهایی را قرار داده است و حجت را بر تمامی افراد به صورت اتم و اکمل بدون هیچ نقائصی تمام کرده است و جای هیچ بهانه ای باقی نخواهد ماند.
قرائت و تلاوت سوره محمد صلی الله علیه و آله، افزایش عقل:
خواندن سوره‌ی محمد صلی الله علیه و آله و سلَّم موجب كسب بصیرت و شناخت دشمن و نداشتن حیرت در دین می شود. در زندگي همواره حق و باطل و پستی، بلندی و هموار و پلیدی و پاکی دوستی و دشمنی به هم پيوسته‌اند و كسي را از آن گريزي نيست. انسان تا زنده است با بد و خوب امور درگير است و بايد بهترين را انتخاب كند. از اين رو نياز به قدرت بصيرت و تشخيص قوي دارد. از همه مهمتر برای شناخت و بصیرت در جریان شناسی کشور بسیار مؤثر و مفید خواهد بود چه بسا در این زمانه ی مملو از فتنه های گوناگونی که وجود دارد هر مومنی ناچار است از خداوند متعال و قرآن کریم استمداد جوید. چنانچه امام صادق علیه السلام می فرمایند: لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَةٍ وَ لَا مَعْرِفَةَ إِلَّا بِعَمَلٍ فَمَنْ عَرَفَ دَلَّتْهُ الْمَعْرِفَةُ عَلَى الْعَمَلِ وَ مَنْ لَمْ يَعْمَلْ فَلَا مَعْرِفَةَ لَهُ إِنَّ الْإِيمَانَ بَعْضُهُ مِنْ بَعْض ‏
خداى عز و جل عملى را نپذيرد جز به معرفت و معرفت هم نباشد جز با عمل. هر كه معرفت پيدا كند، او را به عمل راهنمايي مي‌كند و هر كه عملى ندارد، معرفتى ندارد. ايمان هر قسمتى از قسمت ديگر پديد آيد. (2)
لازم است همه‌ي مردم، به ويژه مسؤولان ممکلت برای تحصیل بصیرت و بینش دینی و سیاسی، سوره‌ی شریفه‌ي محمد صلی الله علیه و آله را بخوانند و به محتوای آن سوره عمل کنند.
اما اینکه سوره شریفه را هم قرائت کنیم و هم تلاوت کنیم چه تفاوتی در آن نهفته است لازم به ذکر است که به معنای لغوی آن پرداخته شود.
قرائت از قرء گرفته شده است و معنای لغوی آن جمع کردن است و خواندن را از آن جهت قرائت می گویند که در خواندن حروف و کلمات کنار هم جمع می شوند اما به هر جمعی قرائت گفته نمی شود مثلا وقتی گروهی را جمع می کنند ماده قرء در آنجا به کار نمی رود. (3)
ولی تلاوت از تَلو گرفته شده است و معنای لغوی آن تبعيّت و از پى رفتن و عمل کردن است. بنابر اين، خواندن آيات خدا و تدبّر در آن را از آن جهت تلاوت می گويند كه متابعت از آنهاست. (4)
بنابراین در کسب بصیرت دینی تنها قرائت کافی نیست بلکه با عمل و پیروی کردن به آن خواهد رسید لذا در ابتدا با ذکر یک روایت به آثار قرائت سوره‌ي محمد صلي الله عليه و آله می پردازیم و بعد به دستوراتی که در این سوره آمده است و باید به آن عمل کرد پرداخته می شود.

و اما آثار آن:

از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرموند: هر كس سوره «الّذين كفروا» را بخواند:
1 - هرگز شك و ترديد در دلش راه نمى‏يابد.
2 - و هيچ گاه در دينش مردّد و دودل نخواهد شد.
3 - و خداوند هيچ گاه او را به تنگدستى مبتلا نمى‏كند.
4 - و هيچ وقت او را به ترس از سلطان (ستمگر زمان) مبتلا نمى‏كند.
5 - و تا هنگام مرگ از شك و كفر در امان خواهد ماند.
6 - پس چون از دنيا برود، خداوند هزار فرشته را بر قبر او مى‏گمارد تا براى او نماز به جاى آورند و ثواب نمازشان براى او باشد.
7 - و فرشتگان (هنگامى كه در صور ‏دميده مي‌شود) با او همراه مى‏شوند تا او را در پيشگاه خداوند متعال در جايگاه ايمنان (از آتش دوزخ) جاى دهند.
8 - و (از آن پس) در امان خداوند و امان رسول خدا محمد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم خواهد بود. (5)
و اما دستورات سوره‌ى محمد صلى الله عليه و آله در به دست آوردن بصيرت دينى:
اگر دستورات ده‌گانه‌ي زير را با دقت بخوانيد، درمي‌يابيد كه اين دستورات ارتباط بسيار نزديكي با زياد شدن بصيرت انسان دارد؛ يعني در واقع اين ده دستور راهكارهاي پيدا كردن بصيرت است. شرح کامل نكات آيات و عناوين به خاطر اختصار ارائه نمي‌شود، ولي لازم است مبلغان ديني مطالب مهم و جذاب عناوين و آيات را ذكر كنند.

1 - ايمان و عمل صالح همراه با اخلاص:

خداوند در آيه ي 2 می فرماید: وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ
و كسانى كه (به آنچه بر انبيا نازل شده) ايمان آورده و كارهايى شايسته كردند و به آنچه بر محمد (صلّى اللَّه عليه و آله) نزول يافته (از وحى و قرآن و شريعت) در حالى كه همه از جانب پروردگارشان حق است ايمان آوردند، خداوند گناهانشان را بزدود و حالشان را (در دنيا و آخرت) اصلاح نمود.
در این آیه کلمه آمَنُوا دوبار ذکر شده است که اولین آن به صورت مطلق آمده است و دومین آن به ايمانِ به آنچه بر پيغمبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل شده، اشاره دارد و این از قبیل ذكر خاص بعد از عام است پس دانسته می شود که ايمان به خدا به تنهايى كافى نيست بلکه باید ایمان به چیزهای دیگری که نازل شده است داشته باشند یعنی ايمان به قرآن، ايمان به جهاد، ايمان به نماز و روزه، ايمان به ارزشهاى اخلاقى. و تمام آنچه بر او نازل شده است از طرف پروردگار عالم است و حق است و چنین ایمانی از روی عبث و بیهوده نبوده است. (6)

2 - يارى كردن دين و پيامبر الهى:

در آيه ي 7 خداوند می فرماید: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، اگر خدا را (پيامبر و دين و كتاب او را) يارى نماييد خدا هم شما را (در رسيدن به اهدافتان) يارى مى‏كند و قدم‏هاى شما را استوار مى‏دارد.
مراد از اينكه خداوند فرمود: َنْصُرْكُمْ " خدا هم شما را يارى مى‏كند" این نبوده است که پیکار کنند تا بر روی زمین بزرگی و سروری نمایند و با جنگ با کفار غنیمت به دست آورند و یا اینکه قدرت خود را به نمایش بگذارند. بلکه مراد اين است كه خداوند اسبابی که سبب غالب شدن بر دشمنان می شود را محیا و فراهم مى‏سازد، مثلا ایجاد رعب و ترس و وحشت در وجود کفار و ایجاد ایمان راسخ و استواری بر اعتقاد در دلهاى مومنین و تقويت دلها بارزترین مصداق از مصاديق نصرت است. (7)

3 - مسافرت در زمين و عبرت گرفتن از عاقبت پيشينيان:

ارتباط بین سفر و بالا رفتن درک و فهم در این است که چون در سفر مشاهدات انسان بيشتر مي‌شود و با افزايش مشاهدات، بصيرت نیز زيادتر مى‌شود. و با بسیاری از مسائل از قبیل متفاوت بودن فرهنگ ها و اختلاف داشتن در نوع ارتباط اجتماعی و .... دست و پنجه نرم می کند. این سبب رشد عقل و منش و رفتار خواهد شد و حتی برای انتخاب دوست این روش را گزینش می کنند اینکه با طرف مقابل مسافرت برود چراکه روحیات شخص در سفر بر ملا و شناخته می شود. و در آيه ي 10 خداوند می فرماید: أَ فَلَمْ يَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لِلْكافِرينَ أَمْثالُها
پس آيا آنان در روى زمين سير نكردند تا بنگرند كه عاقبت كسانى كه پيش از آنها بودند چگونه بود؟! خداوند آنچه را داشتند (از نفوس و عائله و اموال) هلاك نمود و (البته) براى اين كافران نيز امثال اين عاقبت‏ها و عقوبت‏ها خواهد بود.

4 - كار كردن بر اساس برهان الهى و متكى بر عقل و شرع:

مومنین باید به دنبال حجت محکم و قطعی باشند حجتی که خارج از مسیر مستقیم نباشد اما افرادی که قوه عقل را سرباز سه قوه دیگر (غضب، شهوت، وهم) نموده در حقیقت شيطان آن اعمال را در نظرشان جلوه داده و دل را که حریم خداوند است به دست دشمن خداوند متعال سپرده است و این فرق بزرگی است بین فردی که با بصیرت باشد و بین کسی که بوئی از بصیرت نبرده است. چنانچه خداوند در آيه ي 14 می فرماید: أَ فَمَنْ كانَ عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ كَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ
پس آيا كسانى كه (كارهايشان) بر (پايه) حجت و برهانى از پروردگار خويش است (مانند مؤمنان متّكى بر عقل و شرع) همانند كسانى هستند كه عمل‏هاى بدشان براى آنان آراسته شده و از هواهاى خود پيروى كرده‏اند؟!

5 - فرمان‏پذيرى و سخنى نيك:

در آيه ي 21 خداوند می فرماید: طاعَةٌ وَ قَوْلٌ مَعْرُوفٌ فَإِذا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ
فرمان‏پذيرى و سخنى نيك براى آنها بهتر است، و چون كار (جنگ) جدّى شد، پس اگر با خدا از سر صدق درآيند (و به رغبت به جهاد روند) البته براى آنها بهتر خواهد بود.

6 - دوري از قطع رحم و صله‌ى ارحام و همنشينى با آنها:

اینکه قطع رحم مذمت می شود در واقع ممدوح بودن صله‌ى رحم ثابت و معین می گردد و هر انسانى كه همنشينى او با اقوام و خويشان بيشتر شود و از فرصتهاى آن استفاده كند، بصيرت دينى او بيشتر خواهد شد. حتی زیارت ائمه اطهار رفتن یک نوع صله رحم به حساب می آید که با همنشینی با آنان و درخواست از آنان در بالا رفتن بصیرت بسیار مؤثر خواهد بود. اما اگر مسیر منحرف را انتخاب کند و از دستورات الهی و عمل به قرآن سرباز زند عاقبت آن چیزی نخواهد بود جز فساد کردن بر روی زمین و قطع رحم نمودن و اینها نشانه های شخص بی بصیرت است. و خداوند در آيه ي 22 می فرماید: فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَكُمْ
پس آيا از شما (منافقان و ضعيف الايمان‏ها) جز اين متوقع است كه اگر از اسلام روى گردانديد (يا در اسلام به ولايت و حكومت رسيديد) در روى زمين فساد كنيد و خويشاوندى‏هاى خود را به كلّى قطع نماييد؟!

7 - تدبر و انديشه در قرآن كريم:

یکی از عوامل بدبختی و بيچارگى از دو چيز مهم می باشد یکی اینکه در قرآن و در برنامه هدايت الهى اينکه لوح درمان هر درد است، تدبر و تفکر نمى‏كنند، و دیگری اینکه اگر تدبر مى‏كنند به خاطر اثرات گناهان کبیره و هواپرستى است كه به صورت قفل سنگینی در آمده است و بر دل خورده است و مانع نفوذ حقیقت در دل می گردد. بنابراین اندیشه و تفکر در آیات الهی است که بصیرت را بالا می برد چنانچه خداوند در آيه ي 24 می فرماید: أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها
پس آيا در اين قرآن تدبر و انديشه نمى‏كنند يا بر دل‏هايى قفل‏هاى (عناد و قساوت و شقاوت) آن نهاده شده است؟!

8 – سستی نشان ندادن و دشمن خود را به صلح دعوت نکردن:

اشخاصی که از نظر ایمان ضعیف و سست هستند برای اینکه از بعضی مشکلات و سختی ها و تحریم ها فرار کنند و از جنگ با دشمنان دست بکشند مسئله صلح را به جریان می کشند گرچه صلح فی نفسه خوب است و این زمانی است که اهداف نفیس اسلام را تامین کند و عظمت و آبروی مسلمانان با صلح با دشمنان به خطر نیافتد و سبب ذلت و خواری گردد. و این مسئله الآن مورد بحث و در فراز و نشیب کشور قرار دارد. و خداوند در آيه ي 35 می فرماید: فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَكُمْ وَ لَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمالَكُمْ
پس ضعف و سستى نورزيد و (دشمن را) به آشتى دعوت نكنيد، در حالى كه شما برتريد و خدا با شماست و هيچ گاه عمل‏هاى شما را بى‏پاداش نمى‏گذارد.

9 - ايمان و تقوا و دوري از لغو و سرگرمي‌هاي حرام:

انسان باتقوا چشم بصيرتش باز مي‌شود و نيروي تشخيص او قوي مي‌شود؛ اثبات این سخن با سوره ي أنفال آيه‌ي 29 روشن می گردد خداوند می فرماید: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً وَ يُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظيمِ
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، اگر از خدا پروا كنيد براى شما نيرويى جدا كننده (تشخيص‏دهنده حق از باطل) قرار مى‏دهد و گناهان (صغيره) شما را مى‏زدايد و (گناهان كبيره) شما را مى‏آمرزد و خدا داراى فضل و احسان بزرگ است.
بنابراین در طریق افزایش بصیرت لازم است انسان از بازی ها و سرگرمی ها به دور باشد چراکه به حقیقت زندگی چند روزه دنیوی وابسته به ایندو است که نه از آن کیفیتی صادر می شود و نه بقا و دوامی دارد و باید گفت که دنیا حتی زمان نیست بلکه لحظه است لحظه ای زودگذر و لذاتی ناپایدار و همراه با مشکلات و دردسرهای زیاد. چنانچه خداوند در آيه ي 36 می فرماید: إِنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا يُؤْتِكُمْ أُجُورَكُمْ وَ لا يَسْئَلْكُمْ أَمْوالَكُمْ
جز اين نيست كه زندگى اين دنيا بازيچه و سرگرمى‌است، و اگر ايمان بياوريد و پرهيزكارى كنيد پاداش‏هاى (دنيوى و اخروى) شما را مى‏دهد و (در برابر آن همه) اموالتان را هم نمى‏خواهد (بلكه از برخى از شما و از برخى از اموالتان يك پنجم يا يك دهم يا يك چهلم و مانند اينها را مطالبه مى‏كند).

10 - انفاق در راه خداوند و دوري از بخل:

در پیشبرد بصیرت انفاق کردن لازم و ضروری است انفاق در آیه 38 ناظر به انفاق در جهاد است پس امروزه هم برای بالا بردن بصیرت جوانان و نجات دادن آنان از فتنه های روزگار مستلزم انفاق است چه از طریق اموال باشد چه از روی علم و چه از راه کمک رسانی انسانی و نیروئی باشد و خداوند در آيه ي 38 می فرماید: ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَمِنْكُمْ مَنْ يَبْخَلُ وَ مَنْ يَبْخَلْ فَإِنَّما يَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَ اللَّهُ الْغَنِيُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لا يَكُونُوا أَمْثالَكُمْ
به هوش باشيد، شما همانها هستيد كه دعوت مى‏شويد تا در راه خدا انفاق كنيد پس برخى از شما بخل مى‏ورزند، و هر كه بخل ورزد جز اين نيست كه نسبت به خود بخل مى‏ورزد، و خداست كه بى‏نياز است و شماييد كه نيازمنديد، و اگر (از دين او) روى برتابيد به جاى شما گروه ديگرى را مى‏آورد، آن گاه آنها مانند شما نخواهند بود.
با انجام این ده عمل کاربردی فهم و درک بصیرت افزایش و سبب حلول آرامش در قلب و روح می گردد چراکه خداوند او را در ناملایمتهای اجتماعی و سیاسی عاقبت به خیر کرده و از آزمایشات سخت الهی سرفراز و پیروز نائل گشته است.
لازم به ذکر است هر فردی خود را مطیع و گوش به فرمان فرمایشات مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای مدّ ظلّه العالی باشد تا عاقبت به خیر و نجات یابد چراکه ایشان از بصیرت والایی برخوردارند و قطعاً پیروی از ایشان ما را از بیراهه ها و فتنه های روزگار کشور خارج و در مسیر مطلوب قرار می دهد ان شاء الله گوش به دستورات و سخنان گوهربار ایشان بدهیم.

دومین عامل سعادت باطنی: صبر

اصل ماده صبر در حقیقت خود را از اضطراب و جزع حفظ کردن و طمأنینه بودن را می گویند و صبر به اعتبار متعلقاتش اقسامی دارد که به سه قسم تقسیم می شود که عبارتند از:
1 – صبر بر اطاعت: یعنی صبر داشتن در قبال عمل به وظایف و انجام دادن هر چیزی که برای شخص نهاده شده است و استواری و استقامت ورزیدن در اطاعت بدون اضطراب.
2 – صبر بر معصیت: یعنی ثابت قدم بودن در ترک آن چیزی که ترک کردن آن لازم است و از انجام دادن آن نهی شده است از قبیل معاصی و منکرات و محرمات.
3 – صبر در بلا: یعنی مواجه شدن با مصیبت بدون هر گونه اضطراب و هر آنچه که خلاف طبع آدمی باشد. (8)
هر مومنی با داشتن این سه نوع صبر به دو قوه نیازمند و محتاج است که آنها از قبیل: قوه جاذبه و قوه دافعه
همانطور که گفته شد در اینکه صفت صبر، بر شخصی صادق باشد باید از اضطراب تهی باشد و اینگونه صبر سبب رأفت و رحمت شخص می شود رأفت و رحمت هر دو به معنای مهربانی است اما با این تفاوت که رحمت، مهربانی در جذب خوبیها است (قوه جاذبه) و رأفت، مهربانی در دفع بدیها است (قوه دافعه).
از اینرو هر مومنی باید دو بال رأفت و رحمت را داشته باشد که با یک بال بدیها را دفع و با بال دیگر خوبیها را جذب کند. که خداوند در مورد چنین رحمتی در سوره مبارکه فتح آیه شریفه 29 می فرماید: أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم‏ در برابر كفّار نيرومند و سرسخت و در ميان خودشان مهربانند.
نکته قابل توجهی که وجود دارد با بررسی کردن دقیق خواهید دانست که بیشترین والدین و مربیان از طرف بال رأفت مجروح هستند چراکه در برابر بدیهای دیگران به خشونت رفتار و با عکس العمل غضبناک، درگیر هستند. حال اینکه باید با مهربانی، بدی گونه های افراد را با هر ترفندی که با مقتضای حال مناسب است، دفع کنند به عبارت دیگر اکثر افراد در قوه دافعه ضعیف به چشم می خورد.
لذا لازم است در کسب چنین صبری از خداوند متعال طلب یاری جوئیم که با گفتن دو ذکر، خداوند ما را در این امر کمک خواهد کرد که در اثر زیاد شدن صبر تاثیر به سزایی دارد:

1 - یا رَؤُفٌ یا رَحِيم‏

که با ذکر یا رَؤُفٌ رأفت را به انسان تزریق خواهد کرد و قوه دافعه شخص تقویت خواهد شد و با ذکر یا رَحِيم‏ رحمت را به انسان القاء و قوه جاذبه را در درون فرد شکل خواهد داد.

2 - لَا حَوْلَ‏ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيم‏

سومین عامل سعادت باطنی: حیاء

خداوند در سوره نور در مورد حیا خطاب به مردان و زنان دستور داده است که در آیه 30 به مردان مومن می فرماید:
قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّواْ مِنْ أَبْصَارِهِم‏
به مردان با ايمان بگو كه چشمان خود را (از آنچه ديدنش حرام است مانند عورت ديگران و بدن زن اجنبى) فرو بندند.
و در آیه 31 به زنان مومن می فرماید:
وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَرِهِنَّ‏
و به زنان با ايمان بگو كه چشمان خود را (از نگاه به عورت غير و بدن مرد اجنبى) فرو بندند.
در شأن نزول اين آيه آمده است که: جوانى در بين راه، زنى را ديد و به او چشم دوخت و دنبال او راه افتاد. طورى غَرقِ نگاه بود كه صورتش به ديوار برخورد كرد و مجروح شد، و نزد پيامبر صلوات اللَّه عليه آمد و ماجراى خود را نقل كرد. و اين آيه نازل شد. (9)
معنای لغوی غضّ كم كردن صدا و كم كردن نگاه چشم‏ است و اصل غضّ به معناى نقصان می باشد. (10)
بنابراین مقصود از غضّ بصر به معناى بستن چشم نيست كه هيچ چيز را نبيند بلكه كوتاه كردن چشم است و به عبارت ديگر ورانداز نكردن است. به این معنا که چشمها را نچرخاند.
هر چیزی لازمه ای دارد که لازمه ایمان کوتاه کردن و حفظ چشم از نگاه حرام است و جاذبه های غریزی را کنترل و گناه را از ریشه جلوگیری کنیم و پرهیزگاری و تقوا را از موضع و ناحیه چشم شروع کنیم به این خاطر که مقدمه ی پاکدامنی چشم پاکی است و چشم‏چرانى و بى‏عفّتى مانع رشد معنوى انسان است. زیرا چشم‏چرانى، در محضر خدا صورت میگیرد. (11)
و امیر المومنین علیه السلام در نهج البلاغه در رابطه نگاه کردن تعبیر بسیار زیبایی دارند که می فرمایند: الْقَلْبُ مُصْحَفُ الْبَصَر
آنچه را كه چشم مي بيند در دل و قلبمان ثبت مي شود. (12)
و مانند اين است كه بر روي سنگي چيزي، حكاكي شود و اين به منظور بايگاني شدن در دل است. و اینکه قلب به مصحف تشبیه شده است به این بیان است که صُحُف جمع صحیفه است و از خانواده مصحف است و صحیفه چیزی است گسترده که در آن می نویسند و از گسترده بودن آن فهمیده می شود که چشم عضوی گسترده است که نگاه کردن آن و یادداشت شدن نگاه ها توسط چشم و حک شدن بر روی قلب، تمام نشدنی و بسیار وسیع است.
کلمه بصر را به دو معنا معرفی می کنند یکی به چشم و دیگری به قوه بينائى‏ و کلمه بصر در کلام امیر المومنین علیه السلام ظاهرا بصر در قوه بينائى به گونه ای که چشم هم منظور باشد بكار رفته است‏ و نکته مهمتری که غالبا نسبت به آن بی توجه هستیم مسئله بصیرت و معرفت است و کلمه ابصار (جمع بصر) به معنای بصیرت ها و بينائى دل است، و بصیرت همان درک و معرفت قلب است. (13)
از اینرو با نگاه های باطل و حرام این بینائی دل و بصیرت رفته رفته کم خواهد شد به طوری که اصلا شخص بوئی از عفت و حیا نبرده است که کاملا خلاف فطرت پاک است بنابراین بین بصر و قلب رابطه ای تنگاتنگ وجود دارد که با انجام عمل ناپاک سبب از بین رفتن بصر می شود در مقابل قلب هم از پاکی اش کم می شود پس وقتی شخص با چشم پاکی که خداوند از ابتدا به او عطا کرده است نه تنها چشمش را نابود ساخته است بلکه به همراهش پاکیِ قلبش را هم خراب و نابود ساخته است.
لذا اگر با این عضو ظریف نگاه های حرام صورت بگیرد مانعي است در برابر پيشرفت معنوي و جلوگيري از هر نوع نزديك شدن به خداوند متعال است و سبب مي شود كه انسان، زبانش و فكرش و رفتارش به خاطر آن نگاهي كه از طرف پرودگار ممنوع شده بود، درگير و گرفتار شود بنابراين با اين بيان يك انسان چگونه مي تواند با اين گرفتاريِ شيطاني با امام زمانش كه حاضر و حضور دارد ارتباط برقرار كند. علاوه بر اين با هر نگاه شيطاني، تيري كه به زهرآلود از طرف شيطان ملعون طراحي و آغشته شده است به سوي قلبش روانه خواهد شد و اين زهر در تمام روح و روان منتشر به طوري كه همه روح را فرا مي گيرد و با تكرار شدن اين مسئله و جلوگيري نكردن از آن در طول عمر اين امر را براي خود يك عمل عادي فرض مي كند و هيچ زشتي را در خودش حس نمي كند و پادزهر آن چيزي نيست جز با توبه نصوح در برابر پروردگار و عزم داشتن بر ترك آن.
مسئله چشم پاكي و عدم چشم چراني فقط براي مردان نمي باشد بلكه اين موضوع عموميت داشته و خطابش به زنان مومن هم مي-باشد
طبق تفسيرى كه براى آیه 30 آمده است خطاب به مومنين است پس براى حفظ ايمان، حفظ كردن چشم و نگاه از حرام لازم و ضرورى است به طورى كه با ارتكاب چشم چرانى ايمان هم محو ميشود لذا بايد اثم را از منشا جلوگيرى و پرهيزكارى را از غض بصر شروع كرد چراكه پاكدامنى اشخاص به پاك بودن بصر و چشم است و از اينجاست كه رشد معنوى انسانها شروع و بى‏توجه بودن به آن مانع از هدف خلقت انسان كه رشد معنوى است ميشود مانع بودنش به اين خاطر است كه چشم چرانى در محضر خدا صورت ميگيرد همانا اللَّه خَبِيرٌ.
خوب است بدانیم که چشم چرانى از نگاه دوم به بعد شروع ميشود نه از نگاه اول و این لطفی است که خداوند متعال برای ما انسانها قرار داده است و الا اگر قرار بود با همان نگاه اول که از روی ناخواسته چشم شخص به نامحرم می افتد گناه محسوب شود زندگی چنان سخت می شد که کمتر کسی پیدا می شد که این امر را رعایت مینمود پس نگاه حرام نگاه دوم به بعد است لذا ادامه نگاه سبب فتنه ميشود. که روایتی از حضرت على عليه السلام وجود دارد که این امر را ثابت می نماید و اینچنین می فرمایند: لَكُمْ‏ أَوَّلُ‏ نَظْرَةٍ إِلَى‏ الْمَرْأَةِ فَلَا تُتْبِعُوهَا بِنَظْرَةٍ أُخْرَى‏ وَ احْذَرُوا الْفِتْنَة نگاه اوّل مانعى ندارد ولى ادامه‏ى نگاه اشكال دارد، زيرا سبب فتنه مى‏شود. (14)
نه تنها سبب فتنه بلکه ادامه نگاه سبب گريان شدن چشم در روز قيامت ميشود.
ادامه نگاه سبب پر شدن چشم از آتش در روز قيامت ميشود.
ادامه نگاه سبب اداء نشدن حق چشم ميشود.
ادامه نگاه سبب نشاندن بذر شهوت در دل ميشود.
ادامه نگاه سبب به دنبال كشيدن دل ميشود.
ادامه نگاه سبب چشيدن و برخورد با تير مسموم شيطان ميشود.
تمام اينها به اين خاطر است كه چشم ‏قلّاب شيطان است بنابراين بهترين امر براى دورى از تمامى آنها چيزى نيست جز چشم‏پوشى كه بهترين راه براى دورى از شهوات است.

چهارمین عامل سعادت باطنی: علم

به روایت امام موسى كاظم علیه السلام: پيامبر داخل مسجد شد، در آنجا مردمان را ديد كه در پيرامون مردى گرد آمده‏اند. گفت: اين چيست؟
گفتند: علّامه است. گفت: علّامه چيست؟ گفتند: داناترين مردم به نسبهاى اعراب و رويدادهاى ايشان و جنگهاى جاهليّت و اشعار عرب.
پيغمبر صلی الله علیه و آله گفت: اين دانشى است كه اگر كسى آن را نداند زيانى به او نمى‏رساند و چون كسى آن را بداند سودى برايش ندارد. سپس پيامبر صلی الله علیه و آله گفت: سه چيز علم است: آيتى استوار، يا فريضه‏اى عادلانه، يا سنتى برقرار، و آنچه جز اينها است فضل است. (15)
که آیتی استوار همان علم کلام و فريضه‏اى عادلانه همان علم احکام و سنتى برقرار همان علم اخلاق می باشد.
اما سؤالی پیش می آید اینکه با عمر کوتاه و مشکلات زیاد در تحصیل علم چگونه می توان به این سه علم عظیم دست یافت حتی اگر کسی بخواهد در یکی از این علوم تخصص پیدا کند احتیاج به زمان زیادی دارد برای حل این مشکل باید گفت اگر برای کسی شبهه یا مشکلی در ذهنش ایجاد شد می تواند آن را با متخصصش در جریان بگذارد و به حل آن موضوع بپردازد. از اینرو دفتر تبلیغات اسلامی شعبه اصفهان مجموعه ای برای حل مشکلات علمی با عنوان پاسخگوئی مسائل دینی در شش رشته ی قرآن و حدیث، کلام، احکام، اخلاق، تاریخ و مشاوره تشکیل داده اند که پاسخگوی سراسر کشور می باشند لذا می توانند برای رفع مشکل خود با شماره 09640 تماس حاصل فرمایند و برای ارائه سؤال خود با قسمت مربوطه ارتباط برقرار نماید.

نتیجه گیری:

برای کسب بینش و بصیرت دینی و سعادت واقعی باید چهار چیز را قوت ببخشیم که عبارتند از:
- عقل: قوت این بخش با قرائت و تلاوت سوره محمد صلی الله علیه و آله و سلم کسب خواهد شد البته فقط با خواندن آن سوره حاصل نمی شود بلکه باید تلاوت کرد یعنی به دستوراتی که در این سوره آمده باید پیروی و عمل کنیم که به طور مختصر به 10 دستور آن می پردازیم:
1 - ايمان و عمل صالح همراه با اخلاص
2 - يارى كردن دين و پيامبر الهى
3 - مسافرت در زمين و عبرت گرفتن از عاقبت پيشينيان
4 - كار كردن بر اساس برهان الهى و متكى بر عقل و شرع
5 - فرمان‏پذيرى و سخنى نيك
6 - دوري از قطع رحم و صله‌ى ارحام و همنشينى با آنها
7 - تدبر و انديشه در قرآن كريم
8 – سستی نشان ندادن و دشمن خود را به صلح دعوت نکردن
9 - ايمان و تقوا و دوري از لغو و سرگرمي‌هاي حرام
10 - انفاق در راه خداوند و دوري از بخل
- صبر: با چنین عاملِ سعادت باطنی، شخص باید دارای قوه های جاذبه و دافعه باشد که خوبیها را جذب و بدیهای دیگران را دفع خواهد کرد و دو ذکر است که می تواند تاثیر به سزایی در تزریق این دو قوه داشته باشد.
1 - یا رَؤُفٌ یا رَحِيم‏
که با ذکر یا رَؤُفٌ رأفت و قوه دافعه و با ذکر یا رَحِيم‏ رحمت و قوه جاذبه را در درون فرد شکل خواهد داد.
2 - لَا حَوْلَ‏ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيم‏
- دو عامل دیگر در سعادت باطنی مد نظر است یکی حیا که در سوره نور آیه 30 و 31 خطاب به مردان و زنان مومن به فرو بستن چشم های خود از آنچه حرام است دستور داده شده است که در حقیقت مانع بی بصیرتی خواهد شد و به سهم خودش در پیشبرد آن یاری می رساند. و دیگری کسب علم است و تمام علم ها فضل هستند مگر سه علم از قبیل علم کلام، علم احکام و علم اخلاق که در تعلیم هر یک باید کوشش کرد تا به آن هدفی که مهم است برسیم.
پی نوشت ها:
1 - محمد بن يعقوب، ، تحفة الأولياء (ترجمه أصول كافى)، ج‏1، ص: 115
2 - شيخ صدوق، أمالي الصدوق، ص:422
3 - سيد على اكبر، قرشى، قاموس قرآن، ج‏5، ص: 260 با تغییرات
4 - سيد على اكبر، قرشى، قاموس قرآن، ج‏1، ص: 278 با تغییرات
5 - محمد بن على‏، ابن بابويه، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ص: 115
6 - ناصر، مكارم شيرازى، تفسير نمونه، ج‏21، ص: 394 با تغییرات
7 - سيد محمد باقر، موسوى همدانى، ترجمه الميزان، ج‏18، ص: 347 با تغییرات
8 - حسن‏، مصطفوى، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏6، ص: 183 با تغییرات
9 - محسن‏، قرائتى، تفسير نور، ج‏8، ص: 173
10 - سيد على اكبر، قرشى، قاموس قرآن، ج‏5، ص: 104
11 - محسن‏، قرائتى، تفسير نور، ج‏8، ص: 175 با تغییرات
12 - محمد بن حسين‏، شريف الرضى، نهج البلاغة، ترجمه شهيدى، ص: 434
13 - سيد على اكبر، قرشى، قاموس قرآن، ج‏1، ص: 195
14 - محمد بن على‏، ابن بابويه، الخصال، ج 2، ص: 632
15 - محمدرضا، حكيمى؛ محمد، حكيمى؛ على‏ حكيمى، الحياة / ترجمه احمد آرام، ج‏1، ص: 117
کتابنامه
1 - قرآن کریم
2 - ابن بابويه، محمد بن على‏، الخصال‏، اول‏، قم‏، جامعه مدرسين‏،1362 ه ش‏.
3 - ابن بابويه، محمد بن على‏، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال‏، دوم‏، قم‏، دار الشريف الرضي للنشر، 1406 ه ق‏.
4 - حكيمى، محمدرضا؛ حكيمى، محمد؛ حكيمى، على‏، الحياة، ترجمه احمد آرام‏، اول‏، تهران‏، دفتر نشر فرهنگ اسلامى‏،1380 ه ش‏.
5 - شريف الرضى، محمد بن حسين‏، نهج البلاغة، ترجمه جعفر شهيدى‏، چهاردهم‏، تهران‏، شركت انتشارات علمى و فرهنگى‏،1378 ه ش‏.
6 - شيخ صدوق، أمالي الصدوق،‏ ‏پنجم‏، بيروت‏، اعلمى‏،1400 ق‏
7 - قرائتى، محسن‏، تفسير نور، يازدهم‏، تهران‏، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن‏،1383 ه ش‏.
8 - قرشى، سيد على اكبر، قاموس قرآن‏، ششم‏، تهران‏، دار الكتب الإسلامية، 1371 ه ش‏.
9 - كلينى، محمد بن يعقوب،تحفة الأولياء (ترجمه أصول كافى)، ترجمه محمد على اردكانى، اول، قم، دار الحديث، ‏1388 ه ش.
10 - مصطفوى، حسن‏، التحقيق في كلمات القرآن الكريم‏، بی چا، تهران‏، بنگاه ترجمه و نشر كتاب‏، 1360 ه ش‏.
11 - مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه‏، اول‏، تهران‏، دار الكتب الإسلامية،1374 ه ش‏.
12 - موسوى همدانى، سيد محمد باقر، ترجمه تفسير الميزان‏، پنجم‏، قم‏، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم‏،1374 ه ش‏.

 



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط