اختلالات رواني، اصلي ترين عامل خودکشي

اختلالات رواني، قوي ترين عامل خطر براي خودکشي محسوب مي شوند. اختلالاتي که با بالاترين خطر خودکشي در ارتباط هستند، شامل اختلالات خلقي، جنون، اضطراب و بعضي از اختلالات شخصيتي و سوء مصرف مواد مخدر و
سه‌شنبه، 31 تير 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اختلالات رواني، اصلي ترين عامل خودکشي
اختلالات رواني، اصلي ترين عامل خودکشي

 

نويسنده: زهرا سپهرمنش




 

چه علايم و اختلالات رواني باعث افزايش خطر خودکشي مي شوند؟

اختلالات رواني، قوي ترين عامل خطر براي خودکشي محسوب مي شوند. اختلالاتي که با بالاترين خطر خودکشي در ارتباط هستند، شامل اختلالات خلقي، جنون، اضطراب و بعضي از اختلالات شخصيتي و سوء مصرف مواد مخدر و وابستگي به مواد است. به علاوه، علايم خاص رواني که در ذيل مي آيند، همراه يا بدون زمينه ي اختلال رواني با افزايش خطر خودکشي در ارتباط هستند.
- افسردگي
- اضطراب شديد
- حملات اضطرابي شديد
- نااميدي
- توهمات آمرانه
- تکانشگري
- پرخاشگري
- عدم لذت شديد
- ملال
- خجالت
- اعتماد به نفس پايين
- آشفتگي
- تحريک پذيري
- عصبانيت
- بي خوابي
عواملي که ممکن است باعث افزايش خطر خودکشي در افراد با هر نوع اختلال رواني شوند:
- انزواي اجتماعي
- از دست دادن نقش خانوادگي
- از دست دادن ارتباط بين فردي
- از دست دادن کار
- از دست دادن مهارت هاي قبلي يا کفايت
- آگاهي از کمبودها
- وابستگي و سوء مصرف مواد مخدر يا الکل
- ناتواني در حل مشکلات
- افسردگي
- نااميدي
اختلالات رواني که در ارتباط با افزايش خطر خودکشي هستند:
1. اختلالات خلقي
2. اختلالات سايکوتيک (جنون)
3. اختلالات اضطرابي
4. وابستگي يا سوء مصرف مواد و الکل
5. اختلالات شخصيتي

اختلالات خلقي باعث افزايش خطر خودکشي مي شوند

در بسياري از مطالعات گزارش شده است که حدود 50 درصد از کساني که بر اثر خودکشي مي ميرند احتمالاً از يک اختلال افسردگي اساسي رنج مي برده اند.
اختلالات خلقي خطر مرگ با خودکشي را 20 برابر افزايش مي دهد. اختلال افسردگي و افسردگي اساسي و اختلال دو قطبي، غالباً عامل مرگ هاي ناشي از خودکشي هستند.
براي بيماران جوان تري که از اختلال افسردگي اساسي يا اختلال دو قطبي رنج مي برند خودکشي بيش تر در شروع بيماري رخ مي دهد، به خصوص اگر علايم افسردگي همراه با حملات اضطرابي، اضطراب شديد، کاهش تمرکز، بي خوابي شديد، سوء مصرف الکل و عدم لذت باشد. هم چنين نااميدي و بدبيني، به خصوص در مراحل بعدي بيماري، خطر خودکشي را افزايش مي دهد.
افرادي که دوره ي افسردگي در زمينه ي اختلال دو قطبي را تجربه مي کنند ممکن است نسبت به آن هايي که افسردگي بدون زمينه ي اختلال دو قطبي دارند در خطر بالاتر خودکشي باشند.
افسردگي باليني نبايد با علايم افسردگي که طي وقايع ناخوشايند زندگي که به عنوان بخشي از تجربه ي طبيعي انسان تلقي مي شود، اشتباه گرفته شود. بروز اوليه ي افسردگي باليني در سنين نوجواني يا اوايل بزرگسالي است و به طور طبيعي با افزايش ميزان خودکشي ارتباط دارد.
اگرچه تحقيقات نقش ژن را در بروز افسردگي نشان داده اند ولي خودکشي ناشي از افسردگي نتيجه ي تداخل پيچيده ي عوامل محيطي و بيماري است. موقعي که افسردگي هم زمان با يک بيماري مزمن (مانند درد يا بيماري قلبي) رخ مي دهد، خطر خودکشي ممکن است به طور اساسي افزايش يابد.
در کل، افراد مبتلا به افسردگي باليني اغلب علايم زير را نشان مي دهند و اين علايم منجر به اختلال عملکرد آن ها مي شود، به طوري که حالت خلقي معمولي را از دست مي دهند. اين علايم بدين قرارند:
خلق افسرده، از دست دادن علاقه يا لذت، فقدان انرژي، اشکال در تمرکز، کاهش اشتها، احساس بي ارزشي يا نااميدي، نشخوارهاي ذهني گناه، مشکلات خواب، عقيده يا نقشه ي خودکشي يا احساس اين که زندگي ارزش زنده ماندن ندارد.
در بسياري از موارد و در بسياري از فرهنگ ها علايم جسمي مانند اشکال در به خواب رفتن، سردرد و فقدان انرژي ممکن است شايع ترين تظاهر افسردگي باشد. متخصصان بهداشت بايد از علايم آگاه باشند و زماني که افرادي با چنين شکاياتي مراجعه مي کنند وجود خلق افسرده يا شناخت هاي افسردگي (مانند بي ارزشي، نااميدي، فقدان لذت) را جست و جو کنند (غربالگري براي افسردگي انجام دهند).
لازم است هر بيمار افسرده براي خطر خودکشي کنترل شود، حتي زماني که احساس مي کند بهتر شده است. اين به خصوص در طي دوره ي اوليه ي درمان اهميت دارد، چرا که بهبودي اوليه ي انرژي يا عوارض جانبي رفتاري بعضي از داروها ممکن است خطر افزايش افکار خودکشي يا رفتارهايي را که به خود شخص صدمه مي زنند، در پي داشته باشد. علاوه بر افسردگي، وجود علايم خاصي که در طي سندرم افسردگي رخ مي دهند، ممکن است خطر خودکشي را افزايش دهند. اين ها شامل: نااميدي، حملات اضطرابي، اضطراب شديد، بي علاقگي شديد و جنون (روان پريشي) هستند.

عوامل مؤثر در افزايش خطر خودکشي در اسکيزوفرنيا

عامل بيش از 10 درصد خودکشي ها جنون روان پريشي است و در بيماري اسکيزوفرني خطر مرگ با خودکشي 10 برابر بيش تر است. مطالعات نشان داده که تا 50 درصد بيماران اسکيزوفرني ممکن است در طول بيماري شان اقدام به خودکشي کنند.
در اسکيزوفرني اقدام به خودکشي غالباً با افسردگي، فشارهاي رواني اجتماعي و علايم سايکوتيک تسريع مي شود. خودکشي در اين بيماران طي سال هاي اوليه ي بعد از بروز بيماري بسيار شايع است. توهمات شنوايي آمرانه که به بيمار دستور مي دهد تا درگير رفتارهاي خطرناک شود و به خود يا ديگران صدمه بزند، ممکن است مرگبار باشد. مشکل است پيشگويي کنيم، چه بيماراني بيش تر يا کم تر احتمال دارد که از توهمات آمرانه اطاعت کنند. به همين دليل هر بيماري که دچار توهمات آمرانه ي خطرناک است، بايد به دقت کنترل شود.
عواملي که خطر خودکشي در اسکيزوفرني را افزايش مي دهند شامل موارد زير مي شوند:
- شناخت کمبودهاي ناشي از بيماري
- صدمه زدن به خود يا توهمات آمرانه ي خشونت آميز
- بي قراري احتمالي ناشي از عوارض جانبي داروهاي ضد جنون
- علايم افسردگي
- احساس نااميدي
- بي کاري
- ترخيص اخير از بيمارستان
- جنسيت مرد
- سن کم تر از 45 سال

تأثير اختلالات اضطرابي بر افزايش خطر خودکشي

فکر خودکشي و اقدام به آن در افراد مبتلا به اختلالات اضطرابي شايع است. اختلالات اضطرابي در 15 تا 20 درصد خودکشي ها ممکن است نقش داشته باشند و 6 تا 10 درصد خطر خودکشي را افزايش مي دهند، به خصوص اگر با حملات اضطرابي، افسردگي و مصرف الکل همراه باشند.

رابطه ي الکل و سوء مصرف مواد با خودکشي

سوء مصرف يا وابستگي به مواد و الکل ممکن است در 25 تا 50 درصد مرگ هاي ناشي از خودکشي نقش داشته باشد و باعث افزايش 6 برابر مرگ و مير ناشي از خودکشي شود و خطر خودکشي را در طول عمر تا 15 درصد افزايش دهد.
برخلاف افسردگي و اسکيزوفرني، خودکشي بين مصرف کنندگان مواد مخدر در اواخر بيماري رخ مي دهد؛ بعد از اينکه عوارض اختلال مزمن اثرات سنگيني بر سلامت، روابط بين فردي، عملکرد اجتماعي، اقتصادي و عملکرد شغلي گذاشت.

عوامل خطر خودکشي براي مصرف کنندگان مواد

- وجود ساير اختلالات رواني
- از دست دادن يا تخريب روابط بين فردي نزديک
- تهديد از دست دادن يک رابطه
- وجود يک دوره ي افسردگي

عوامل خطر خودکشي در اختلالات مصرف الکل

- اقدام به خودکشي در گذشته
- ادامه ي مصرف يا مصرف افراطي الکل
- بي کاري
- تنها زندگي کردن
- حمايت اجتماعي ضعيف
- مشکلات قانوني
- مشکلات اقتصادي
- بيماري جسمي شديد
- ساير اختلالات رواني
- اختلالات شخصيتي
- مصرف ساير مواد
مسموميت با الکل به خودي خود حتي بدون وجود وابستگي يا سوء مصرف الکل ممکن است عامل خطر براي خودکشي باشد. درصد قابل توجهي از افراد که در اثر خودکشي مرده اند قبل از اقدام به آن الکل مصرف کرده اند. خودکشي در زمينه ي مسموميت الکل ممکن است بيش تر تکانشي باشد تا برنامه ريزي شده، و امکان دارد از روش هاي بسيار کشنده اي مثل اسلحه استفاده شود.
منبع مقاله :
سپهرمنش، زهرا؛ (1388)، پشگيري از خودکشي(راهنماي عملي ارزيابي و پيشگيري از خودکشي)، تهران: نشر قطره، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط