نويسنده: زهرا سپهرمنش
گاهي با وجود بهترين مداخلات و بهترين مراقبت ها، يک فرد اقدام به خودکشي مي کند. نقش مراقبان در اين جا خاتمه نمي يابد. فراموش نکنيم که خودکشي در خلأ اتفاق نمي افتد، بنابراين زماني که فردي به زندگي اش خاتمه مي دهد، درمانگران، اعضاي خانواده و دوستان وي ممکن است نياز به حمايت داشته باشند.
هنگامي که فردي به علت خودکشي مي ميرد، بستگان و دوستان وي به کمک احتياج خواهند داشت چون ممکن است نتوانند به تنهايي با احساس فقدان و خشم خود مقابله کنند. بايد به اين افراد فرصت داد تا احساسات خود را که يکي از آن ها احساس گناه است، بيان کنند. به کساني که بيش از همه و به صورت مستقيم در جريان مراقبت از بيمار متوفي بوده اند، بايد توصيه کرد که در اولين فرصت پس از خودکشي با بستگان بيمار ملاقات کنند. ناراحتي بستگان ممکن است قابل ملاحظه باشد و به صورت غيرمستقيم يا شکايت از مراقبت هاي پزشکي بيمار ابراز شود. پزشک هم چنين بايد ساير کارکنان مسئول را که از نزديک در جريان مرگ بوده اند، مورد حمايت قرار دهد. پس از خودکشي بايد پرونده ي بيمار را دقيقاً بازبيني کرد، چون اين امر آموزش مفيدي براي طبابت باليني آينده به همراه خواهد داشت. در اين بازبيني، نبايد دنبال فردي به عنوان مقصر و مسئول بگرديم. برخي از بيماران به رغم روش هاي صحيح و دقيق باز هم خودکشي مي کنند و مي ميرند.
مداخلاتِ بعد از خودکشي بر پايه ي چهار اصل زير است:
1. حمايت
2. آگاهي
3. مشاوره
4. آموزش
هم کاران بايد از هم کاري که خودکشي يکي از بيمارانش را شاهد بوده حمايت کنند. درک موقعيت و قابل دسترس بودن براي گفت و گو در مورد اين که آن ها چه احساسي دارند، معمولاً تمام آن چيزي است که مورد نياز است. درمانگران ارشد جهت اين حمايت، براي هر يک از مراقبان بهداشتي که چنين گزارشي را به آن ها مي دهند بايد تلاش واقعي بکنند. غالباً درمانگران ممکن است خود را براي اين حادثه سرزنش کنند يا شوکه بشوند. عده اي معتقدند که حمايت از درمانگر در اين موارد بسيار مفيد خواهد بود.
منبع مقاله :
سپهرمنش، زهرا؛ (1388)، پشگيري از خودکشي(راهنماي عملي ارزيابي و پيشگيري از خودکشي)، تهران: نشر قطره، چاپ اول