نويسندگان
معصومه بندانی*
مرضیه یحیی آبادی**
منبع:راسخون
معصومه بندانی*
مرضیه یحیی آبادی**
منبع:راسخون
چکیده
کشورا یران و کویت از جمله کشورهای مسلمان منطقه خاورمیانه اند که درصد قابل توجهی از جمعیت این کشورها را شیعیان تشکیل داده اند. و همین اشتراک مذهبی موجب نزدیکی روابط دو کشور از ابعاد مختلف و به ویژه از بعد موضوعات اجتماعی می گردد. نکته قابل توجه این است که از زمان حکومت طاغوت میان ایران و کویت ارتباطات گسترده ای وجود داشت و پس از پیروی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) نیز همچنان این روابط در ابعاد گسترده تری ادامه یافته و تا زمان حاضر نیز تداوم داشته است. در این بین تاثیرات متقابل شیعیان این دو کشور را به دلیل همسایگی و قرب مذهبی بر موضوعات مختلف نمی توان نادیده انگاشت به نحوی که مشارکت شیعیان در امور اجتماعی کویت به واسطه برگزاری انتخابات، نوع مناسبات این کشور را از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس متمایز می سازد و برخلاف بسیاری از کشورهای عربی، در کویت مجلس نمایندگان با انتخاب و رای مردم شکل می گیرد و زنان نیز می توانند در آن شرکت کنند و در کشور خود نقشی فعالانه ایفا نمایند. البته نباید از نظر دور داشت که ارتباط با ایران بستر ساز بسیاری از جهش های اجتماعی در کویت و علی الخصوص در میان شیعیان این کشور گردیده است.بنابراین هدف از این مقاله بررسی روابط اجتماعی ایران و کویت از زمان انقلاب اسلامی تا کنون که با روش توصیفی – تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای نگاشته شده است
کلید واژه ها:
ایران، کویت، انقلاب اسلامی، روابط اجتماعی
مقدمه
حضور شیعیان در کویت از سال ها پیش در این کشور وجود داشته است و اگر چه در ابتدای امر شیعیان برای گذران زندگی و امرار معاش و بهبود وضعیت اقتصادی به کویت مهاجرت کردند اما بعد از طی سالیان متمادی، گروه های شیعی؛ کویت را موطن خود دیده و در آنجا برای همیشه رحل اقامت افکندند و از آن جا که شیعیان ساکن در کویت خود را به نوعی شهروند و تبعه کویت می دانستند تلاش کردند در کشورشان در تمامی عرصه ها و از جمله عرصه های اجتماعی حضوری فعال و پر رنگ داشته باشند لذا بر این اساس علیرغم حضور در عرصه های سیاسی کشورشان، در زمینه های اجتماعی نیز پر تلاش بودند. زیرا احساس کردند زمینه اجتماعی یکی از مهم ترین زمینه هایی است که می توانند در آن خود را ثابت کرده و نیز این که می توانند در این زمینه حقوق زایل شده خود را بازیابند لذا می توان با قطعیت عنوان کرد که یکی از مهم ترین زمینه هایی که شیعیان توانستند از آن طریق به احقاق حقوق از دست رفته خود بپردازند و در واقع از آن طریق توانستند خود را به عنوان طبقه ای مطرح در تحولات جامعه کویت نشان دهند همین زمینه های اجتماعی موجود در کویت بود. علاوه بر آن نباید از نظر دور داشت که ارتباط با ایران و تاثیر انقلاب اسلامی در کویت موجب گردید تا شیعیان کویت در گروه ها و طبقات مختلفی حضور پیدا کرده و نقش های متفاوت و تاثیر گذاری در تحولات اجتماعی کویت داشته باشند و در واقع حضور مداوم و مستمر گروه های شیعی در تحولات اجتماعی جامعه سنی کویت به گونه ای محسوس بوده است که هم اکنون شیعیان یکی از ارکان مهم جامعه کویت محسوب شده و نفوذ و نقش آنان در تحولات اجتماعی نمی تواند نادیده گرفته شود.ترکیب قومی و قبایل موجود در کویت
در مورد ساکنین اولیه سرزمین کویت اطلاع دقیقی در دست نیست، اما تحقیقات باستان شناسان دانمارکی در این منطقه نشان داد که در اعصار و ازمنه قدیم اقوامی در این سرزمین به ویژه در جزیره ای که «فيلکه» یا «فيلجه» نامیده می شود، سکونت داشته اند (اطلاعاتی درباره کشور کویت، 1362: 13). مردم کویت از نژاد سفید و آریایی و سامی بوده و در میان آن ها سایر نژادهای عرب، مانند عدنانی ها و قحطانی ها نیز یافت می شوند. عشایر و قبایل کویت را می توان به دو دسته کلی عشایر منسوبه (قبیله ای معلوم النسب) و غیر منسوب (قبیله های مجهول النسب) تقسیم کرد. عشایر منسوبه نسبت جد اعلای این عشایر به شمر، عنزه، ظفیر، مطیر و عجمان منتهی می شود (کویت، 1390: 7). شمر از فرزندان شمر بن جذیمه هستند که جزیی از قبیله قحطانی می باشند. شمری ها که در عراق و سوریه نیز به فراوانی دیده می شوند در برخی دوران ها دارای نفوذ زیادی در بدنه سیاسی کشورها بوده اند. عنزه: این قبیله از اعقاب عنز بن وائل و از اعراب عدنانی هستند. اکثر کویتی ها، خاندان الصباح، شیوخ بحرین، عربستان و قطر از این عشیره می باشند. ظفیر: دارای اصل و نسب واحدی نیستند زیرا گروهی از عشایر عنزه و بنی خالد گرد هم آمده و این عشیره را به وجود آوردند. مطیر: منسوب به المطری و از عشایر مهم قسمت مرکزی عربستان هستند. عجمان: منسوب به مذکر بن یام بن قحطان است. محل سکونت این عشیره در ابتدا نجران بوده و سپس به نجد کوچ نمودند (سیفی، 1386: 53). اما عشایر غیر منسوبه به جد معلومی منسوب نمی شوند و اصل و نسب آن ها از نظر سایر عشایر نامعلوم می باشد و در کتب انساب نیز ذکری از آنان به میان نیامده است. عشایر غیر منسوبه کویت عبارتند از: عوازم، رشایده، عربیدار، طواو و جوالر (کویت، 1390: 7). عوازم: در اطراف کویت سکونت داشتند و از لحاظ تعداد بعد از قبیله عنزه در رده دوم اهمیت قرار دارند (سیفی، 1386: 53). از دیگر عشایر و قبایل کویت می توان به این قبایل اشاره نمود: عتوب: گروه های بزرگی از قبائل بودند که اصلیت شان به عنزه و دیگر قبائل نجد می رسد. عنزه قبیله مشهوری بود که افرادش در کویت، نجد، عراق و شام پراکنده بودند و آل صباح که منسوب به «جميله» بوده و در اصل ساکن منطقه «هدار» در نجد بودند؛ متعلق به این قبیله هستند. بعضی از مصادر از آن ها به اسم «بني عتبه» و بعضی دیگر از آن ها به اسم «عتوب» که شایع ترین اسم آن هاست یاد می کنند. قبیله عوازم: قبیله عوازم مسکن قدیمی آنان در حجاز و در وادی مکه بود که به دلیل نزاع بین آنان و اشراف مکه، کویت را برای اقامت برگزیدند (محمود، 1968: 391) و اکنون بسیاری از آن ها در شبه جزیره عربستان گرد هم آمده اند و مشهور به «آل عطا» هستند (العبد القادر، 2000: 123 – 120). عناصری از قبایل بنی خالد، عنیزه و دواسیر به علاوه تعدادی بحارینه نیز جزو جمیت قبایل کویت بودند و تنها دو قبیله بدوی به نام «اوازيم» و «رشيدا» در سرزمین های پشت ساحل و پس کرانه ها زندگی می کردند ولی در مواقع معینی در سال عناصری از قبایل مرکزی و شرقی عربستان هم بدانجا می آمدند (سیوری و کلی، 1377: 147).قبیله رشایده: از نظر قدمت مانند قبیله عوازه هستند. ریشه آن ها به مجموعه ای از طوایف منسوب می شود که مهم ترین شان عونه، مهیمزات، عجازمه و صیاد هستند. قبیله عجمان: قبیله عجمان در شرق شبه جزیره عربستان بودند و چون جدشان لکنت زبان داشت و در گویشش ابهام وجود داشت به این اسم معروف شدند. و آنان چوپانانی بودند که در روابط بین کویت و سعودی ها نقش سیاسی داشتند و فلاح بن حثلین و راکان بن حثلین مشهور ترین روسایشان بودند و اطراف ربع خالی ساکن بودند این قبیله از مشهورترین قبایلیاست که در کویت ساکن است یا ساکن بوده و عریب الدار نامیده می شود (عریب الدار قبایل چوپانی بودند که به خاطر این که زیاد کوچ می کردند و راه ها و بازرگانان شهرها را خوب می شناختند و کالاها را از مکانی به مکان دیگر می بردند و جاده ها و راه ها را از شر اشررار و راهزنان حفظ میکردند که این نام خوانده می شدند و این اسم شامل همه قبیله های کویت می شد) (العبد القادر، 2000: 123 – 120).
قبایل دیگری چون بنوهاجر، اسبعی، دوامیر و بنی مره نیز در کویت سکونت دارند (سیفی، 1386: 54) البته باید دانست که «هواجر» و «عتبان» نیز از قبایل مشهور و معروف کویت اند که این قبایل در عربستان سعودی تراکم جمعیت بیشتری دارند تا در کویت. تنها قبیله ای که در شمال کویت مستقر بودند قبیله عنزه بود که از عربستان سعودی تا شمال سوریه حضور داشتند. لازم به ذکر است قبائلی که نام برده شد کاملا یکجانشین شدند و زندگی صحرانشینی را رها کردند و تنها بعضی از آداب و رسوم قبیله ای و اجتماعی زندگی صحرانشینان در زندگی کنونی شان دیده می شد و از زمانی که این قبیله ها در سرزمین کویت پیدا شدند با حاکم کویت یعنی آل صباح در پیوند بوده و با آن ها با حاکم بر ضد هر کسی که چشم طمع به کویت داشت، می جنگیدند. و بعد از یکجانشینی دیگر این پیوند با قبایل نبود بلکه پیوند با جزیی از وطن عرب بود (العبد القادر، 2000: 123 – 120). با مهاجرت این قبایل و خانواده ها و انتقال تجارت به کویت، این سرزمین از یک روستای کوچک برای ماهیگیری به یک شهر پر جنب و جوش و بندرگاه تجارتی و ایستگاه تردد میان شرق و غرب تحول یافت. با گسترش رفت و آمدها و توسعه تجاری در کویت به تدریج یک نظام ساده و ابتدایی جهت اداره امور روزمره زندگی شکل گرفت (موسوی، 1385: 26). به طور کلی نزاع بین قبایل پدیده ای بود که همواره در طول تاریخ رخ می داد و قبایل ساکن در کویت نیز از این قاعده مستثنی نبودند اما باید اذعان داشت که در کویت از زمان تاسیس، هیچ نزاع و درگیری قبیله ای که به خاطر مسائلی مانند آب و زمین باشد رخ نداد بلکه درگیری هایی که بین قبایل موجود در کویت با منتفق در عراق یا بنی کعب در ساحل شرقی خلیج یا با بنی سعود در نجد و حائل رخ داد تنها به خاطر اختلافات سیاسییا دینی بوده و به طور مطلق درگیری قبیله ای نبوده است (العبد القادر، 200: 135).
وضعیت اجتماعی کویت
شناخت خصوصیات و ویژگیهای فردی و اجتماعی کویت میتواند نقش عمده ای را در حصول راهکاری برای تعمیق روابط دو جانبه ایفا نماید. برای شناخت دقیق و به موقع آن، باید به شاخصهها و مؤلفههایی دست یافت که ما را به این مهم راهنمایی نماید. ضرورت دارد هر کدام از مؤلفه های موثر، در تبیین این موارد، تحلیل و ارزیابی شده و میزان اثر گذاری آنها در این شناخت تبیین شود. با توجه با افزایش سطح بهداشت و برخورداری مردم این کشور از زندگی مرفه و مدرن، جمعیت این کشور پیوسته در حال افزایش بوده است. از سویی مسئولین این کشور قصد دارند با سیاست «کویتی نمودن جمعیت» این رشد را به سوی افزایش تعداد کویتیها در برابر سایرین ادامه دهند تا به اهداف ملی خویش دست یابند. برابر آخرین آمار منتشر شده در سال 2003 جمعیت کویت بالغ بر 2228363 نفر برآورد گردیده که از بین این تعداد 826083 نفر کویتی با معدل رشد 6/3% و 1402280 نفر غیر کویتی با معدل رشد 7/4%- بوده است. از این تعداد 119008 نفر فاقد جنسیت و یا تابعیت بودهاند. آمار 07/37 درصدی کویتیها و 93/62 درصدی غیر کویتیها قابل تأمل بوده است. کویت برای اجرای موفق این طرح، به شهروندان کویتی امتیازات و تسهیلات مادی و معنوی ویژه ای اختصاص میدهد. قرائن و شواهد موجود نیز نشان از موفقیت تدریجی این پروژه داشته است، زیرا بررسی آمارهای چند ساله گذشته این کشور نشان از افزایش جمعیت کویتیها نسبت به غیر کویتیها دارد (سیفی، 1386: 50 – 49) سرشماریهای انجام شده نشان میدهد که کویت پس از عربستان پرجمعیتترین کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس محسوب میگردد. پیش بینی شده بود جمعیت این کشور در سال 2000 به 33/2 میلیون برسد. در سالهای بین 1980 تا 1985، جمعیت این کشور رشد 2% داشته و به این ترتیب از رشد جمعیت کویتیها، متجاوز از 8/2% بوده و علت آن را باید در هجوم نیروی کارگری به این کشور برشمرد. رشد آمار غیر کویتیها نیز در همین سالها نسبت به دهه 70 کاهش یافته و از 8% در سال 1975 به 5% در بین سالهای مذکور رسیده است (سیفی، 1386: 52 – 51).طبقات اجتماعی کویت
شکاف های فرقه ای مهم سیاسی و قومی، مشخصه تعدادی از گروه های اجتماعی تقریبا خودمختار کویت بود. این گروه ها و شکاف های موجود به نوبه خود در یکدست نمودن و مجزا کردن نخبگان کهن سنی نجدی، نقشی عمده داشتند. مهم ترین این شکاف ها مربوط به فرقه های سنی و شیعه بود. جامعه شیعیان کویت شامل چهار گروه عمده بود: سلاله عرفی ساکنان اولیه بحرین؛ مهاجرینی که از حصه واقع در عربستان شرقی به آن جا آمده بودند؛ عرب های شیعه که در ابتدا از عربستان به ایران مهاجرت کرده و دوباره برگشته بودند (عرب های سنی هم از ایران آمده بودند)؛ و بزرگ ترین گروه، ایرانی هایی که در خود ایران ریشه داشتند. گروه اخیر به زبان فارسی صحبت می کردند و پیوندهای تجاری و خانوادگی شان را با ایران حفظ کرده بودند. یکی از افراد برجسته خانواده های کویتی ایرانی شیعه، یوسف بهبهانی بود که در دهه 1930 م. به حمل اجساد ایرانیان به عراق، از طریق کویت؛ برای دفن در جوار عتبات عالیات اشتغال داشت. در آغاز سده بیستم تعداد شیعیان کویت را حدود هزار نفر تخمین زدند. وابسته سیاسی دربارهی شیعه های ایرانی مقیم کویت نوشت: " در محله های جداگانه ای سکنی ندارند بلکه در سراسر شهر پراکنده اند و با آن که تقریبا همه به طور دائم در کویت مستقر شده اند با آزادی بین کویت و بنادر ایرانی که موطن اصلی شان است در رفت و آمد هستند. بازرگانان ایرانی در حدود 20 نفرند؛ بیش از صد ایرانی مغازه دارند؛ و دویست نفر باقی مانده کارگران تهیدستی هستند که فقط به اندازه سد جوع درآمد دارند". در زمان حکومت شیخ احمد؛ امیر کویت، جامعه شیعه گسترش یافت و نماینده سیاسی، در سال 1921 چنین نوشت: " من تصور می کنم که در حال حاضر حدود هزار نفر با اصلیت ایرانی در شهر کویت زندگی می کنند؛ البته این افراد از دو یا سه نسل پیش در این جا زندگی می کرده اند و احتمالا ملیت ایرانی خود را از دست داده اند. از آن جا که هیچ گونه دفتر ثبت احوالی در این جا موجود نیست مشکل است بتوان تعداد اتباع ایرانی را تخمین زد.تعداد آن ها احتمالا بیش از شش هزار نفر است اما من شک دارم که پنج هزار نفر از آن ها بتوانند ملیت شان را اثبات کنند (جیل، 1378:69) باید دانست حضور شیعیان در کویت از سال ها پیش در این کشور وجود داشته است و اگر چه در ابتدای امر شیعیان برای گذران زندگی و امرار معاش و بهبود وضعیت اقتصادی به کویت مهاجرت کردند اما بعد از طی سالیان متمادی، گروه های شیعی، کویت را موطن خود دیده و در آنجا برای همیشه رحل اقامت افکندند و از آن جا که شیعیان ساکن در کویت خود را به نوعی شهروند و تبعه کویت می دانستند تلاش کردند در کشورشان در تمامی عرصه ها و از جمله عرصه های اجتماعی حضوری فعال و پر رنگ داشته باشند لذا بر این اساس علیرغم حضور در عرصه های سیاسی کشورشان، در زمینه های اجتماعی نیز پر تلاش بودند. زیرا احساس کردند زمینه اجتماعی یکی از مهم ترین زمینه هایی است که می توانند در آن خود را ثابت کرده و نیز این که می توانند در این زمینه حقوق زایل شده خود را بازیابند لذا می توان با قطعیت عنوان کرد که یکی از مهم ترین زمینه هایی که شیعیان توانستند از آن طریق به احقاق حقوق از دست رفته خود بپردازند و در واقع از آن طریق توانستند خود را به عنوان طبقه ای مطرح در تحولات جامعه کویت نشان دهند همین زمینه های اجتماعی موجود در کویت بود. باید توجه داشت اگر چه شیعیان کویت در گروه ها و طبقات مختلفی حضور پیدا کرده اما نقش آنان در تحولات اجتماعی کویت به گونه ای بود که گرچه میزان نفوذ هر یک از این گروه ها در این تحولات متفاوت بود اما نقطه مشترک میان آنان همان حضور فعالانه در موضوعات اجتماعی بوده است و از اینجاست که می توان این گونه نتیجه گرفت که همین حضور مداوم و مستمر گروه های شیعی در تحولات جامعه سنی مذهب کویت به گونه ای محسوس بوده است که هم اکنون شیعیان یکی از ارکان مهم جامعه کویت محسوب شده و نفوذ و نقش آنان در تحولات اجتماعی نمی تواند نادیده گرفته شود.چگونگی روابط ایران و کویت در بدو پیروزی انقلاب اسلامی و وقایع پس از آن
از آن جا که از دیر باز بین ایران و کویت روابط حسن همجواری وجود داشته است لذا رفت و آمد عده زیادی از ایرانیان به کویت و مراودات و مبادلات تجاری بین طرفین از روزگار باستان روابط فیما بین را بر مبنای دوستی و تفاهم استوار کرده است. عده ای از ایرانیان مقیم استان های جنوبی کشور که به کویت رفت و آمد داشتند از سال ها پیش در این سرزمین رحل اقامت افکنده اند و از آن تاریخ مخصوصا پس از پیدایش نفت در کویت و توسعه اقتصادی این کشور بر عده آنان که در ساختار کویت جدید نقش موثری داشتند؛ افزوده شد. وجود خانواده های ایرانی الاصل در کویت پیوسته روابط نزدیک خانوادگی و تجاری را بین مردم دو سرزمین محفوظ داشته و توسعه داده است (اطلاعاتی درباره کویت، 1362: 115) نباید از نظر دور داشت که در بدو پیروزی انقلاب اسلامی ایران، کشور کویت اگر چه در وهله نخست موضع صریح خصمانه علیه جمهوری اسلامی اتخاذ نکرد لیکن در جریان تحولات بعدی خصوصا مسائل مربوط به جنگ عراق و ایران و اوج گیری روند آن که در بسیاری موارد گویای برتری و غلبه جمهوری اسلامی بر رژیم عراق بود، ناگزیر از هراس و خطری که از این ناحیه احساس می کرد، به موضع گیری خصمانه علیه ایران فرو غلطیدند و به طور آشکار و پنهان از رژیم عراق حمایت کرده و برای تضعیف و شکست جمهوری اسلامی اقداماتی انجام دادند از جمله می توان به کمک 40 میلیارد دلاری کویت به عراق اشاره نمود (اسلامی، 1369: 157). با این حال وقوع انقلاب ایران و سقوط شاه موجب نگرانی دولت کویت شد. رهبران کویت در حالی که نگران ثبات و امنیت رژیم خود به خاطر صدور ارزش های انقلاب ایران بودند، امریکا را به خاطر کوتاهی؛ در نجات شاه مقصر قلمداد می کردند (جعفری ولدانی، 1369: 156). اگر چه از نخستین روزهای انقلاب اسلامی ایران، کویت به ظاهر از انقلاب اسلامی حمایت می کرد اما در واقع نگران سقوط رژیم شاه و خواهان سرکوبی انقلابیون بود. اما به مرور زمان و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار و تثبیت جمهوری اسلامی و مشخص شدن خط مشی دولت انقلابی در مقابل ابر قدرت ها و اعلام سیاست نه شرقی نه غربی؛ به عنوان زیر بنای سیاست خارجی جمهوری اسلامی و اقدام غرور آفرین دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در جهت اشغال لانه جاسوسی در روابط بین کویت و دیگر اقمار امریکا در منطقه؛ با ایران تغییراتی حاصل شد و به تدریج دوستی ظاهری اولیه به دشمنی مبدل گشت به طوری که با آغاز جنگ تحمیلی رژیم عراق علیه ایران، دولت کویت بر خلاف آن که مدعی یک سیاست مستقل ملی و بی طرف و علاقمند به اصل احترام متقابل به حقوق ملل و دول جهان بود، حمایت خود را از رژیم عراق اعلام داشت و مطبوعات و رادیو تلویزیون کویت تماما در اختیار ستاد تبلیغاتی رژیم عراق قرار داشت (اطلاعاتی درباره کویت، 1362: 121). با این حال انقلاب اسلامی ایران روحیه انقلابی را در میان شیعیان کویتی انتشار داد به خصوص در بین قشرجوان. در تظاهراتی که توسط جوانان کویتی صورت گرفت، پرچم شاهنشاهی از ساختمان سفارت پایین کشیده شد و پرچم دیگری که روی آن عبارت الله اکبر نوشته شده بود برافراشته شد (المدیرس، 1999: 23). این تظاهرات اولین حرکت مردمی به شمار می رود که خواستار رهبری دینی شیعیان در کویت از سال 1938 م. بود و این حرکت سیاسی نشان دهنده یک نوع جهش کیفی در زمینه مسائل اجتماعی برای شیعیان بود به ویژه اینکه این تظاهرات منجر به درگیری شیعیان و نیروهای ویژه امنیتی شد که تلاش می کردند مانع تظاهرات بشوند و تعدادی از شرکت کنندگان در آن را دستگیر نمایند. پس از سقوط رژیم شاهنشاهی، سید عباس مهری سرپرستی هیئت مردمی که شامل تعدادی از رهبران انجمن فرهنگی اجتماعی و برخی از روزنامه نگاران به منظور دیدار از ایران می شد را برعهده داشت، این هیئت، تبریک و حمایت خودش را نسبت به انقلاب اسلامی ایران ابراز کرد و با آیت الله خمینی رهبر انقلاب در تهران دیدار کرد (النفیسی، 1989: 24). بعضی افراد در کویت تلاش کرده بودند که از طریق نزدیک شدن به مقربین انقلاب، به انقلاب اسلامی جدید نزدیک شوند و این ارتباطات با دیدار دکتر احمد خطیب با دکتر علی شمس اردکانی و محمد رمیحی با احمد سید عباس مهری آغاز شد. این دو دیدار با چشم پوشی از فکر و اندیشه شخص امام خمینی، حول چگونگی انتقال تجربه انقلاب، عناصر و عوامل اصلی نهضتهای مردمی و هم چنین مشارکت همه گروه های ملی و اسلامی ایران به کویت از طریق آگاه سازی هم وطنان کویتی با استفاده از تجربه این انقلاب بود. با توجه به مشارکت انقلاب کبیر اسلامی در تقویت نقش سید عباس مهری و یاران و اطرافیانش در بین فرزندان شیعه کشور؛ فعالیت محور دوم با نمایندگی تعدادی از منتخبین فرهنگی فعال و موثر همراه سید مهری به وسیله تعامل (فعالیت) آشکار و پیشی گرفتن بر دیگران در رقابت بین رویدادهای جدیدی که به سرعت و به شکلی گسترده در حال اتفاق افتادن بودند، آغاز شد. در همان هنگام این گروه نشستی را برگزار کردند و در این نشست به هدف خود که بررسی راه های نتیجه گیری (برداشت ثمره) از اجتماع مردم در دفتر سید عباس مهری مبنی بر علاقهمندی آنها به انقلاب و تأیید انقلاب اسلامی جدید بود، نزدیک شدند. این جلسات با احیا فکر حاکمیت بر شورای مدیریت مجمع فرهنگی و اجتماعی آغاز شد ولی به خاطر مخالفت اکثریت ناکام ماند- مخالفت آنها به این اعتبار بود که این تفکر یک حمله سیاسی به دست آورد های دیگران و برداشت ظالمانه نتیجه رنجها و تلاشهای آنان است و همچنین اصل این تفکر با راه امام که معتقد است با مردم باید بدون موانع حزبی تعامل مستقیم داشت. (باید با مردم بی واسطه در تعامل بود) مغایرت داشت. به همین خاطر به این فکر افتادند که از مسجد شعبان برای برگزاری سلسله نشستهای اجتماعی که در آن همه حزبها و گروه های سیاسی و حامیان تفکرات مختلف در شنیدن مشکلات مردم و ایجاد راه حل برایآنها مشارکت دارند، بهرهمند شد (الخالدی، 1999: 114)تاثیر انقلاب اسلامی ایران در تقسیم بندی شیعیان کویتی
بعد از انقلاب اسلامی ایران، شیعیان کویتی به دو جریان عمده تقسیم شدند:1- جریان سنتی که به لحاظ منافع اقتصادی به حکومت مرتبط بود ومواضع انعطاف پذیری را در قبال حکومت اتخاذ می کرد وخواستار بعضی اصلاحات اجتماعی، اقتصادی، ومذهبی بود. 2- جریان انقلابی که تحت تاثیر انقلاب اسلامی ایران بود وخواستار سقوط آل صباح وتغییر حکومت به شیوه ایران بود. ودر این چارچوب جریان سنتی توانست که بر انجمن فرهنگی واجتماعی مسلط بشود و جریان محافظه کار را ازرهبری آن کنار بزند. شیعیان متاثر از انقلاب اسلامی ایران مواضعشان را به اشکال مختلف نشان دادند که مهم ترین آن شرکت در تظاهراتی بود که از انقلاب اسلامی حمایت کردند و همچنین عزیمت هیئت شیعه کویتی به ایران برای تبریک به رهبرانقلاب که قبلا هم به آن اشاره شد (ناصر، 2011: 140).. در واقع انقلاب اسلامی ایران به عنوان نقطه عطفی در رابطه شیعیان کویت با حکومت ازیک طرف و رابطه آن ها با جامعه سنی از طرف دیگر بود، اشغال کویت توسط عراق در سال 1990 نقطه عطف مهمی در این رابطه بود؛ وبا توجه به این که شیعیان کویت توانایی مالی کمتری دارند وتوجهشان به غرب نیز کمتر است، به همین دلیل آن ها در حدود نیمی از جمعیت کویت را در هنگام حمله تشکیل می دادند که در فصل تابستان اتفاق افتاد، یعنی در زمانی که معمولا کویتی ها ازدست گرما به خارج ازکشور فرار می کنند و به همین سبب نقش آن ها در مقاومت در برابر تهاجم عراق که تعداد زیادی از آنان در این مقاومت کشته شدند زیاد بود، هنگامی که آنان میهن دوستی زیادی را در دفاع از کشورشان در برابراشغال نشان دادند در حالی که هنوزبه آن ها و ادغام مجددشان درجامعه با دیده شک وتردید نگریسته می شد. وبه همین دلیل شیعیان دوباره به وضعیت سابقشان که قبلا ازسال 1979 درآن قرار داشتند برگشتند (ناصر، 2011: 155- 154). و شاید آنچه که باعث تقویت رابطه شیعیان و رژیم کویت در این دوران شد این است که روابط کویت وایران تحت موضع گیری ایران در مخالفت و انتقاد از حمله عراق به کویت، رحلت امام خمینی رهبرانقلاب اسلامی ایران و رئیس جمهور شدن هاشمی رفسنجانی که اهمیت زیادی را به رابطه با کشورهای همسایه ایران می داد، وتجدید نظر درصدور انقلاب اسلامی به عنوان اولویت برنامه های ایران، گرچه صدور انقلاب اسلامی به عنوان این که یکی از اهداف گسترده سیاست خارجی ایران از زمان انقلاب بوده به طور کامل کنار گذاشته نشد (ناصر، 2011: 218).
تحولات اجتماعی ناشی از پیروزی انقلاب ایران در جامعه کویت
در این میان؛ با پیروزی انقلاب ایران، عراق گام های دیگری برای نزدیکی با کویت و سایر کشورهای ساحلی خلیج فارس برداشت. دو دیپلمات کویتی برای بازگشایی سفارت آن کشور در سپتامبر 1988 وارد تهران شدند. دو دیپلمات مذکور در 1987 به دنبال اوج گیری بحران خلیج فارس و حمایت علنی دولت کویت از عراق، از تهران فرا خوانده شده بودند (جعفری ولدانی، 1369: 111 و 79). سعود محمد العصیمی، وزیر مشاور در امور خارجه کویت، در این مورد به روزنامه واشنگتن پست گفت: «ما مي خواهيم گذشته را فراموش کنيم و هيچ دليلي براي ادامه تشنج وجود ندارد» (روزنامه کیهان، 9 مهر 1367). هم چنین قائم مقام وزارت امور خارجه ایران در نوامبر 1988 ازکویت دیدار کرد و با شیخ جابر الاحمد الجابر الصباح، امیر کویت و شیخ صباح الاحمد الجابر الصباح معاون نخست وزیر و وزیر امور خارجه کویت، ملاقات کرد. قائم مقام وزارت امور خارجه ایران طی مصاحبه ای در کویت اظهار داشت: «ما هم چنان دست دوستي و همکاري را به سوي کشورهاي منطقه دراز مي کنيم.» (کیهان، 18 آبان 1367). در اکتبر 1988 وزیران امور خارجه ایران و کویت در مقر سازمان ملل متحد، در نیویورک با یکدیگر ملاقات کردند و تمایل خود را به توسعه روابط تا سطح سفیر ابراز داشتند. صباح الاحمد الجابر الصباح، وزیر امور خارجه کویت نیز ابراز داشت: «کويت مايل است به روابط گرم گذشته با ايران بازگردد.» (کیهان، 16 مهر 1367). در راستای علاقه مندی دولت کویت برای پیشبرد راه های همکاری و روابط دوجانبه، هیئتی که متشکل از کمیته دوستی کویت و ایران در مجلس ملی کویت بود در تاریخ 13/9/1995 از تهران دیدار کرد. هیئت مذکور با رهبر انقلاب اسلامی ایران آیت الله خامنه ای دیدار کرد. در حالی که سابقه نداشت که آیت الله خامنه ای هیئت های دوستی پارلمانی را به حضور بپذیرد. بدون شک این دیدارها نقش زیادی در تحکیم وتقویت اعتماد متقابل میان دو کشور همسایه در دو سطح پارلمانی و دولتی داشت و از طریق انتشار بیانه نمایندگانی که رئیس مجلس ملی وقت کویت احمد السعدون طی دیدارش از تهران در ماه می سال 1996 میلادی او را همراهی می کردند، نتایج مثبتی برای مسئله اسرا و گروگانهای کویتی در بند رژیم عراق داشت (الصانع و دیگران، 2003: 160 – 159). در این راستا سفر العتیقی، مشاور امیر کویت به تهران نقطع عطفی در روابط ایران و کویت محسوب می شود زیرا العتیقی حامل پیام دعوت امیر کویت به رئیس جمهور ایران برای شرکت در اجلاس دولت های اسلامی در کویت بود (جعفری ولدانی، 1369: 85 – 84). البته نکته حائز اهمیتی که موجب تاثیر مثبت ایران بر کویت است این امر می تواند باشد که تعداد زیادی از کویتی ها اصالتا ایرانی هستند: وزیر ارشاد، وزیر بازرگانی و وزیر کار سابق و تعدادی دیگر از وزرا ایرانی می باشند. به هرحال روابط بین ایران و کویت چه در سطح روابط دولت ها و چه در میان مردم بسیار درخشان و مثبت بوده است (نشریه همشهری،25/5/83). در زمینه تحکیم همکاری پارلمانی بین دولت کویت وجمهوری اسلامی ایران نیز باید دانست که جمهوری اسلامی ایران و کویت اهمیت زیادی به تقویت و توسعه همکاری پارلمانی می دهند. از مواردی که به علاقمندی دو کشور به تحکیم روابط پارلمانی میان خود تاکید می کند، دیدارهای مستمربین هیئت های پارلمانی دو کشور است است. برای انجام همکاری های پارلمانی، رئیس مجلس شورای اسلامی ایران حجت الاسلام علی اکبر ناطق نوری در پاسخ به دعوت احمد عبدالعزیز السعدون رئیس وقت مجلس ملی کویت در هفته دوم ماه اوریل سال 1995 از کویت دیدار کرد و از نتایج این دیدار امضاییادداشت تفاهم میان دو کشور بود، مجلس ملی کویت و مجلس شورای اسلامی ایران در موارد زیر به توافق رسیدند: 1- همکاری مشورتی دوستانه پیرامون موضوعات مورد علاقه و مصالح مشترک و انچه که مربوط به مسائل مشترک، مسائل منطقه ای، ومسائل دنیای اسلام و همچنین امور بین المللی بر اساس اموزه های شریعت اسلامی و قواعد و قوانین بین المللی 2 - همکاری دو طرف به خاطر تقویت روابط دو جانبه و تحکیم 3 - تشویق برگزاری کنفرانس ها، ملاقات ها و همایش های علمی مشترک میان دومجلس و همچنین تبادل پژوهش ها و تبادل دیدار اعضای کمیته های دوستی پارلمانی برای شرکت در این فعایت ها برای هر دو مجلس. با این حال طی دیداری که هیئتی از مجلس ملی کویت به ریاست جاسم خرافی رئیس مجلس ملی از ایران به عمل آورد و طی ملاقاتی که با جمعی از اعضای مجلس شورای اسلامی داشت براستحکام روابط کویت و ایران تاکید کرد و در سخنرانی که درتاریخ 2 / 6 / 2002 میلادی درمجلس شورای اسلامی ایراد کرد گقت: این روابط در تمام سطوح آن اعتقاد رهبران و ملت های دو کشور برادر را منعکس می کند که تحکیم روابط میان دولت های اسلامی همان پیروزی عقیده استوار ماست، و تعمیق اعتماد و احترام متقابل از طریق گفتگوی سازنده همان ستون اصلی برای این روابط و تقویت همکاری همان راه استمرار و استقرار آن است. خرافی با کمال خرازی وزیر خارجه ایران ملاقات کرد و بر اراده رهبری سیاسی کویت بر توسعه و رشد روابط با جمهوری اسلامی ایران تاکید کرد. محمد خاتمی رئیس جمهور ایران هنگام استقبال از جاسم خرافی رئیس مجلس ملی کویت وهیئت همراه او در تازیخ 3 / 6 / 2002 میلادی تاکید کرد که امنیت کویت در حال رشد است و کویت از جایگاه ویژه و قابل احترامی در نزد تهران برخوردار است وی در خلال استقبال از این هیئت تاکید کرد از پیشرفت وتوسعه ای که کویت شاهد آن است احساس غرور و افتخار می کند. خاتمی اضافه کرد که برخورداری ملت کویت ازدموکراسی باعث شد که این ملت همچون دست واحدی برای دفاع از کشورش باشد این دیدارهای متقابل میان اعضای مجلس دو کشور بدون شک موجب مستحکم تر شدن پیوندهای دوستی شده و نتیجه خیری برای دو ملت کویت و ایران به بار دارد (الصانع و دیگران، 2003: 170 – 169 و 167 و 159- 157). باید توجه داشت تلاش برای تدوین چشم انداز آینده روابط ایران و کویت در همه زمینه ها، یک مسئله استراتژیکی مبرم در جهان معاصر ما به شمار می رود که آینده نگری در آن یکی از ویژگی ها و قواعد اساسی آن می باشد. ایران استقلال کویت در سال 1961 میلادی را به رسمیت شناخت و در مقابل بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 میلادی و تغییر حاکمیت نظام سیاسی در کشور و تاسیس جمهوری اسلامی ایران، دولت کویت از اولین کشورهایی بود که به طور رسمی رژیم جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت شناخت. علاوه برآن می توان از ایستادن ایران در کنار حق کویت و ناخشنودی و نپذیرفتن تجاوز عراق به کویت و موضع مثبت ایران در پشتیبانی از کویت در امور مربوط به تصمیمات شواری امنیت در ارتباط با حمله عراق و حمایت دائمی از آزادی اسرای کویتی در بند رژیم عراق در همه محافل بین المللی نام برد. مبادی اساسی و مهمی هست که باید برای گشودن افق های تازه در روابط دو کشور به عینه به کاربست و مورد توجه قرار داد، ازجمله: 1- این که احترام متقابل میان دو طرف در قبال همه معاهدات و توافق نامه های امضا شده و عمل مشترک برای اجرای آن ها باشد 2- عدم دخالت در امور داخلی هم به عنوان اصل اساسی، وبه همین دلیل باید هردوطرف به این اصل ملزم و متعهد باشند 3- فعال کردن نقش کمیته های مشترک چرا که این کمیته ها در توسعه روابط اقتصادی و سیاسی و امنیتی و اجتماعی و فرهنگی اهمیت دارند (الصانع و دیگران، 2003: 188 – 187).باید توجه داشت از آن جا که انقلاب اسلامی ایران انقلابی فرهنگی بوده؛ برای خود رسالتی جهانی در ترویج و توسعه ارزش های فرهنگی اسلامی و مقابله با همه ارزش های مادیگرایانه سکولاریستی شرقی و غربی قائل می باشد و نقطه قوت انقلاب اسلامی تکیه بر ارزش های متعالی اسلامی بود. بر این اساس صدور انقلاب در واقع صدور فرهنگ انقلاب بوده که برقراری عدالت و آزادی و برابری ملت ها را نوید می داد (محمدی، 1386: 240). در این میان انقلاب اسلامی ایران به منبع آگاهی و الهام جریان شیعی منطقه تبدیل شد که اکثریت قریب به اتفاق شیعیان کویت را در بر می گرفت. این جریان شیعه مورد حمایت خط امام خمینی اولین پیروزی خود را با از میان برداشتن جریان شیعه محافظه کار که بر انجمن فرهنگی اجتماعی سلطه داشت به دست آورد و در حقیقت نشانه های درگیری بین دو جریان قبل از ظهور انقلاب اسلامی ایران آغاز شد، در سال 1968 تعدادی از جوانان شیعه عضو انجمن به حرکت در آمدند و خواستار نوسازی و ضرورت رهبری انجمن از سوی جوانان شدند. این درگیری میان جریان جوانان و جریان بنیانگذار انجمن که مورد حمایت خانواده های تجار شیعه بود تا سال 1969 که در نهایت جریان جوانان توانست جریان بنیانگذار را از میان بردارد و رهبری انجمن را به دست بگیرد، ادامه یافت. با وجود روند نوسازی و در انجمن وکنار رفتن بنیانگزاران آن انجمن فرهنگی اجتماعی به سیاست خودش درپرهیز از مخالفت سیاسی در کویت ادامه داد. به نظر می رسد هدف پشت پرده کنترل انجمن از سوی جریان جوانان در تغییر چهره ای بود که در رویکرد این جریان نمایان شد و این جریان دیگر وارد مسائل سیاسی در صحنه کویت نشد. اما با وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 جریان دیگری که رویکردهای کاملا متفاوتی داشت توانست رهبری انجمن را به دست بگیرد و به نظر می رسد که این جریان تحت تاثیر خط امام خمینی بود (المدیرس، 1999: 23).
اصلاحات اجتماعی حکومت کویت و تاثیر آن بر شیعیان
به طور کلی روند اصلاحات کویت به نوعی بود که در چهار زمینه تحولات اساسی حاصل گردید از جمله: 1 –مساجد و حسینیه ها 2- مطبوعات 3- فعالیت های پارلمانی زنان شیعه در جامعه کویت 4- در زمینه های بهداشتی و پزشکی، که به اختصار به هر یک از آنان اشاراتی خواهد شد.درآمدهای نفتی کویت در دهه پنجاه بر ساختار سیاسی– نظامی و اجتماعی جامعه تاثیر گذاشت. در این زمان امیر و تجار و گروه های سیاسی برای برگزاری انتخابات تلاش هایی را صورت دادند. در کنار این تلاش ها؛ حرکت مطبوعات موجب به وجود آمدن زمینه هایی برای اصلاحات و دموکراسی در کویت گردید (کاظمی دینان، 1388: 219). این پروسه با به استقلال رسیدن کویت به اوج رسیده و در این زمان بود که کویت قوه مقننه و قانون اساسی را ایجاد نموده و پس از آن بود که کویت رژیم سلطنتی مشروطه را برگزید (همدانی، 1381:36) پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 در امریکا بود که جریان دموکراسی در کویت به صورت جدی مطرح شد. با این حال علیرغم انجام اصلاحاتی در کویت، خاندان الصباح از هرگونه اصلاحات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در صورت تضعیف موقعیت شخص حاکم، جلوگیری به عمل می آورند (کاظمی دینان، 1388: 220) لازم به ذکر است که آن چه موجب طرد شیعیان کویت از فعالیت های اجتماعی گردید هم نگرش های اجتماعی سنیان و هم سیاست های حکومتی بوده است به همین دلیل شیعیان همواره از نظر اجتماعی خود را مورد تبعیض می دیدند و البته از لحاظ سیاسی نیز از حقوق خود محروم شده بودند (فولر و فرانکه، 1384: 102) با این حال علیرغم نظر مساعد دولت مبنی بر آزادتر کردن فعالیت های دینی و اجتماعی و توجه به شیعیان؛ اما سلفی ها همواره مانع حضور و نفوذ شیعیان در ساختار جامعه می شوند با این حال به دنبال پیگیری های شیعیان؛ آنان توانستند به نوعی در بعد فرهنگی و اجتماعی در جامعه کویت ادغام شوند (کاظمی، 1384: 238 – 237) باید توجه داشت که منافع سیاسی و اجتماعی که جوامع شیعی عرب در پی آن هستند با آن چه دیگر افراد جوامع عرب مطالبه می کنند هماهنگ است. در این میان به دست آوردن حقوق مدنی برابر، برابری در حقوق شهروندی از اهداف و خواسته های عمده شیعیان کویت در جریان تحولات اجتماعی رخ داده در این کشور است و تقریبا هیچ حکومتی به صورت رسمی این حقوق را از جامعه شیعی دریغ نکرده است. با این همه محدودیت های اعمال شده بر شیعیان در آزادی بیان، آزادی تاسیس نهادهای سیاسییا اجتماعی و برابری در برابر قانون از محدودیت های اعمال شده بر سنیان بیش تر است (فولر و فرانکه، 1384: 118 – 117). شیعیان کویت در پی مطالبات خواسته هایشان توانستند تا حدی به برابری قانونی دست یابند. از این لحاظ کویت تنها کشوری است که شیعیان آن توانستند حقوق مدنی و سیاسی و اجتماعی خود را از رژیم و نیز از نظام مسلط سنی بگیرند. در این کشور شیعیان و سنیان برای گسترش فضای باز، از طریق وارد آوردن فشار بر رژیم؛ عمدتا با یکدیگر همکاری می کنند. اگر میان شیعیان و سنی ها علیه حکومت توافقی وجود نداشته باشد مذاکرات قدرت از طریق فرایندهای سیاسی انجام خواهد شد (فولر و فرانکه، 1384: 140) نباید فراموش کرد که شیعیان کویتی از تعلیم وآموزش در توسعه و بهبود اوضاع اجتماعی خود استفاده کرده اند. به گونه ای که دولت مرکزآموزش مجانی را تاسیس کرده که شیعه وسنی به طور مساوی از آن بهره می برند (ناصر، 2011: 81). از آن جا که ایران همواره با شیعیان عرب و از جمله با شیعیان کویت روابط ویژه ای داشت و بسیاری از این شیعیان به دلایل مذهبی و فرهنگی و یا برای دیدار با مراجع؛ به ایران مسافرت می کردند بدین ترتیب هرساله هزاران طلبه لبنانی، بحرینی، عربستانی و کویتی برای ادامه تحصیلات مذهبی به مراکز دینی ایران مراجعه کرده و علاوه بر تعلیمات مذهبی؛ نوعی جهان بینی سیاسیو اجتماعی را نیز فرا می گیرند (فولر و فرانکه، 1384: 168 – 167). همچنین شیعیان کویت دارای حسینیه های متعددی بوده که متقابلاً از عراق، ایران و لبنان، عده ای اهل علم جهت ارشاد و تعلیم احکام به سوی کویت می روند (مغنیه، 1355: 344). لذا از جهت مذهبی می تواد ادعا کرد که دولت کویت آزادی ساخت مساجد وحسینیه ها حتی در مناطق و محلههای سنی نشین را تضمین کرد همچنین شیعیان برای جذب روحانیان و علماء از قم و نجف به جز در زمان جنگ ایران و عراق ممنوعیتی نداشتند برخلاف وضعیت شیعیان در برخی کشورهای مجاور که شیعیان از نبود آزادی برای انجام امورمذهبی خود رنج می برند (المدیرس، 1999: 10). باید چنین نتیجه گرفت این امر بدان معناست که نقطه آغازین تحولات اجتماعی، ابعاد مذهبی را در بر می گیرد. از یک سو ارتباطات متقابل میان شیعیان کویت و شیعیان دیگر کشورها و نیز وجود مساجد و حسینیه ها و تجمع شیعیان در این مکان ها؛ نوعی همبستگی را میان آ نان به وجود می آورد و از سوی دیگر اشتراک مساعی شیعیان در زمینه های اجتماعی و مذهبی به دلیل در هم تنیدگی این موضوعات؛ موجبات نوعی آگاهی دینی و اجتماعی شده و از طریق همین ارتباطات است که شیعیان به کم و کاستی های نظام های اجتماعی که در آن زندگی می کنند؛ پی برده و لذا این امر و به بیان دیگر آگاهی از نواقص این نظام های اجتماعی؛ زمینه ساز ایجاد تحولاتی در جامعه کویت گردیده است.
در نتیجه این تحولات شیعیان کویت برخلاف اقلیت شیعی عربستان سعودی، برای ساختن مسجد و حسینیه، برگزاری آیین های شیعی و تعلیم مذهب جعفری به کودکانشان آزادند. مساجد دارای مدارس و کتابخانه های خاص خود هستند و مراسم مذهبی و اجتماعی آزادانه در حسینیه ها برگزار می شوند. طی دوران جنگ ایران و عراق، شیعیان کویتی می توانستند برای تحصیل در حوزه های علمیه قم یا تهران به ایران سفر کنند. در بخش اعظم تاریخ کویت، شیعیان تهدیدی برای رژیم تلقی نمی شده اند (فولر و فرانکه، 1384: 319).
با پیگیری ها و مبارزات شیعیان کویت، علاوه بر ایجاد تحولاتی در زمینه پایگاه های دینی و مذهبی مانند مساجد و حسینیه ها که نقش مهمی در روند تحولی اجتماع دارند؛ در زمینه مطبوعات نیز تغییرات بنیادی صورت گرفته است و اگر چه کویت در سال 1940 م با مطبوعات آشنا شد اما مطبوعات کویت از لحاظ تنوع و شمارگان نسبت به سایر کشورهای منطقه برتری دارند. و به نوعی کویت آزادترین مطبوعات عربی منطقه – حتی قبل از حمله صدام به کویت در سال 1990 – را داشت. روزنامه هایی مانند الرای العالم، السیاسه، الابناء الوطن و القبس از جمله مطبوعات مهم کویت هستند که با انتقاد از دولت، سعی در بهبود اوضاع جامعه داشته و لذا نقش عمده ای در حمایت از اصول دموکراتیک ایفا می کنند (کاظمی دینان، 1388: 223 – 222). علیرغم این که اکثر روزنامه های دولت کویت در اختیار اهل سنت است اما در این میان روزنامه «الدار» از جمله روزنامهی شیعی کویت می باشد که در واقع تنها روزنامه شیعی در کویت است که خط پشتیبانی از تشیع و جنبش های شیعی و تحولات منتج شده از آن را دنبال می کند. از جمله تحولات اخیر مطبوعاتی مرتبط با جریان های شیعی موجود در کویت می توان به روزنامه شیعی «الدار» اشاره نمود که به سردبیری «عبدالحسين السلطان» اداره می شود. بنا بر اظهارات وی کشورهایی مانند عربستان سعودی از قدرت گرفتن شیعیان در کویت به شدت احساس نگرانی می کنند. در این میان به دلیل روشنگری های این روزنامه شیعی؛ دادگاه جنایی کویت این سردبیر روزنامه شیعی را به 6 ماه حبس محکوم کرد (سایت تبیان نیوز، 10 آبان 1392)آن چه موجب هراس و وحشت گروه های سنی از فعالیت های مطبوعاتی شیعیان کویت می گردد در واقع نه تنها ترس از ایجاد تحولات عمیق اجتماعی در کویت و بر هم خوردن موازنه قدرت در کویت است بلکه ناشی از ترس آنان از الگو پذیری شیعیان مطبوعشان در سایر مناطق و کشورها از جنبشهای اجتماعی رخ داده در میان شیعیان کویت می باشد لذا آنان به هر نوعی در تلاش اند تا جنبش ها و روند تحولات رخ داده در کویت را متوقف و یا کند کنند.
علاوه بر فعالیت های مساجد و نیز فعالیت های مطبوعاتی شیعیان کویتی؛ مبارزات زنان کویتی نیز در ایجاد تحولات عمیق در سطح اجتماع کویت بسیار موثر بود به صورتی که می توان گفت مبارزات زنان کویتی از اوایل دهه نود؛ یعنی پس از مشارکتشان در مبارزه با اشغالگران عراق، شکل گسترده ای به خود گرفت. جنبش اجتماعی زنان کویت را خانم «امتثال الاحمد»؛ خواهر بانفوذ امیر کویت به عهده داشت و تحت فشار این جنبش اجتماعی بود که دولت کویت و شخص «سعد عبدالله» نخست وزیر و ولیعهد وقت، لایحه اعطایحق مشارکت سیاسی زنان را به پارلمان ارائه داد. اما پارلمان آن را رد کرد و دلیل این امر این مسئله بود که آن را مغایر با قانون اساسی می دانستند. اما پس از این جریان مبارزات زنان کویتی هم چنان ادامه یافت تا جایی که یک گروه پنجاه نفره از از زنان تحصیلکرده کویتی در اطلاعیه ای خواستار تجدید نظر در قانون اساسی شدند و با اشاره به حضور زنان ایرانی در عرصه های مختلف و الگو قرار دادن آن ها خواهان رفع موانع اصلاحات دموکراتیک شدند. سرانجام با پیگیری های حامیان حقوق زنان کویتی، در می 2005 م دولت کویت در قانون انتخاباتی اصلاحاتی انجام داده و به زنان حق رای اعطا کرد (کاظمی دینان، 1388: 223) و در واقع از سال 2005 م. بود که قانون حقوق سیاسی زنان در مجلس به تصویب رسید و از آن پس بود که زنان کویتی نیز حق رای دادن و نیز انتخاب شدن را پیدا کردند (موسوی، 1385:36).
تحولات اجتماعی رخ داده در کویت تنها محدود به تحولات مطبوعاتی و مذهبی و پارلمانی نبود بلکه سیاست «دولت رفاه» در قلمرو بهداشت موجب پیشرفت های چشمگیری در زمینه های پزشکی و بهداشتی گردید. پیشرفت های تحقق یافته در زمینه هایی چشمگیر بوده است (کاره،1380: 44) در سال 1936 اولین مرکز اداری بهداشتی کویت تحت عنوان دایرهی الصحیه (اداره بهداشت) تشکیل شد که خدمات بهداشتی، واکسیناسیون و برخی خدمات درمانی را به صورت محدود عرضه کرد. در حال حاضر دولت کویت خدمات بهداشتی و درمانی را از طریق 198 مرکز بهداشتی و درمانی و 16 بیمارستان بزرگ عمومی و تخصصی ارائه میدهد. خدمات بهداشتی و درمانی در کویت عمدتاً از طریق بخش دولتی و در سطح نسبتاً مطلوبی ارائه میشود (سیفی، 1386: 63 ) در سال 1949 م تنها چهار پزشک در کشور کویت وجود داشته، یعنی تقریبا یک پزشک برای هر 20000 نفر از اهالی. در سال 1957 م، یک پزشک برای 1430 نفر. در سال 1970 یک پزشک برای هر 950 نفر. در سال 1975 م یک پزشک برای هر 830 نفر وجود داشته است. میان سال های 1970 و 1977 م، تعداد پزشک ها، دندان پزشک ها و دارو سازان دقیقا دو برابر شد. اولین بیمارستان به معنای واقعی در سال 1949 پدید آمد. کیفیت تجهیزات بیمارستانی، کارایی پرسنل و رایگان بودن مراقبت ها، از زیر ساختار های کویت یکی از بهترین زیر ساختارها در همهی کشورهای حاشیه خلیج فارس ساخته است.این پیشرفت های پزشکی باعث کاهش میزان مرگ و میر و افزایش طول عمر کویتی ها شده است. با این وجود اهمیت نتایجی که در قلمرو بهداشت و تعلیم و تربیت به دست آمده باعث نشده که رهبران کشور، آینده نسل های بعدی را فراموش کنند. به عنوان مثال نسبت به «صندوق اندوخته براي نسل هاي آينده» که در سال 1976 م با سپردهی اولیه بالغ بر سه میلیارد دلار تاسیس شد، توجه خاصی مبذول می دارند. به این مبلغ باید هر سال دست کم 10% درآمدهای نفتی کشور افزوده شود (کاره،1380: 45 – 44). در سال 1936 اولین مرکز اداری بهداشتی کویت تحت عنوان دایرهی الصحیه (اداره بهداشت) تشکیل شد که خدمات بهداشتی، واکسیناسیون و برخی خدمات درمانی را به صورت محدود عرضه کرد. در حال حاضر دولت کویت خدمات بهداشتی و درمانی را از طریق 198 مرکز بهداشتی و درمانی و 16 بیمارستان بزرگ عمومی و تخصصی ارائه میدهد. خدمات بهداشتی و درمانی در کویت عمدتاً از طریق بخش دولتی و در سطح نسبتاً مطلوبی ارائه میشود. دولت کویت از اوایل نیمه دوم قرن 20 برنامه ای را برای فراگیر ساختن بهداشت عمومی و تعمیم خدمات درمانی شروع کرد و این برنامه در دهه هفتاد پس از افزایش درآمد های نفتی به سرعت گسترش یافت. گسترش خدمات درمانی در این کشور، باعث شده که کویت کمترین نرخ میانگین مرگ و میر را در بین کشورهای جهان داشته باشد. مراحل تحول خدمات بهداشتی درمانی را در این کشور میتوان به 5 دوره تقسیم کرد. تا قبل از سال 1912 هیچ گونه خدمات بهداشتی درمانی به سبک نوین در کویت وجود نداشت و آغاز خدمات درمانی و بهداشتی به سبک علمی به سال 1912 میلادی بر میگردد. در این زمان یک گروه آمریکایی مطبی را در کویت دایر کردند که در آن خدمات بهداشتی اولیه ارائه میشد و به دنبال آن در سال 1917 اولین درمانگاه مخصوص زنان و اولین بیمارستان کویت احداث شد (سیفی، 1386: 63 ).
نتیجه
باید توجه داشت در سطح جامعه کویت گرایش های اجتماعی مختلفی وجود دارد که هر یک به مناسبت های مختلف اقدام به برگزاری نشست های آزاد جهت بحث و بررسی مسائل روز در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی می کنند. بدین ترتیب گروه های نه چندان منسجمی از سنی، شیعی، مدعیان مردم سالاری، لیبرال و چپ گرا، در صحنه اجتماع کویت وجود دارند. باید توجه داشت علاوه بر این که شیعیان کویت در زمینه سیاسی و تشکیل حزب در کشور دخیل بوده، در سایر زمینه های اجتماعی و فرهنگی نیز به طور مستمر فعالیت می نمایند در این راستا مساجد و نیز فعالیت های مطبوعاتی شیعیان کویتی و نیز مبارزات زنان در ایجاد تحولات عمیق در سطح اجتماع کویت بسیار موثر بوده است.همچنین باید اشاره نمود پیروزی انقلاب اسلامی در بیداری شیعیان کویت از جهات مختلف اجتماعی نقش موثری داشته است. به گونه ای که باید اذعان نمود پیروزی انقلاب ایران، روحی تازه به کالبد جنبش های اجتماعی شیعی بخشید. در حقیقت با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، انعکاس انقلاب اسلامی ایران در جای جای کشورهای منطقه به ویژه کشورهایی که بیش تر جمعیت شان شیعه است و از جمله در کشور کویت و شیعیان که بیش از دیگران در انزوا به سر می بردند دیده شد، گویی نوید پیروزی شنیدند و در هم نوایی با این ندا به پا خواستند. پیروزی انقلاب اسلامی موجب شد که رستاخیز شیعه ابعاد گسترده تری به خود بگیرد و درجنبش های شیعی و فعالیت های اجتماعی شیعیان کویت و دیگر کشورها نمود پیدا کند.
پينوشتها:
* کارشناسی ارشد شیعه شناسی دانشگاه اصفهان
** کارشناسی ارشد تاریخ ایران دوره اسلامی دانشگاه اصفهان
منابع فارسی
اسلامی، مسعود (1369): بررسی موقعیت کشورهای کوچک در روابط بین الملل؛ ریشه یابی مواضع و عملکرد کویت در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، تهران، نشر همراه
اطلاعاتی درباره کشور کویت، اداره اول سیاسی، خردادماه 1362
جعفری ولدانی، اصغر (1369): روابط عراق و کویت، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، مرکز مطالعات خلیج فارس
جیل، کریستال (1378): نفت و سیاست در خلیج فارس؛ حکومتگران و بازرگانان در کویت و قطر، ترجمه ناهید سلامی– شاپور جور کش، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران؛ بنیاد مستضعفان و جانبازان
سیفی، حسن (1386): آشنایی با کشور کویت، تهران، انتشارات مرکز آموزشی و پژوهشی شهید سپهبد صیاد شیرازی
فولر، گراهام؛ فرانکه، رند رحیم (1384): شیعیان عرب مسلمانان فراموش شده، ترجمه خدیجه تبریزی، قم، انتشارات شیعه شناسی، چاپ اول
کاره، اولیویه (1380): شبه جزیره عربستان در عصر حاضر، زیر نظر پل آنفان، ترجمه اسدالله علوی، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی
کاظمی، زهرا سادات (1384): اصلاحات در کویت: کتاب خاورمیانه 5 (ویژه اصلاحات در خاورمیانه )، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران
کاظمی دینان، سید مرتضی (1388): علل خیزش شیعیان حاشیه جنوبی خلیج فارس (عربستان سعودی، بحرین، کویت)، قم، شیعه شناسی
کویت، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزات امور خارجه (1390): تهران، انتشارات وزارت امور خارجه
محمدی، منوچهر (1386): آینده نظام بین الملل و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران، وزارت امور خارجه، مرکز چاپ و انتشارات
مغنیه، محمد جواد (1355): شیعه و تشیع، ترجمه سید شمس الدین مرعشی، قم، مجمع ذخایر اسلامی
موسوی، سید جعفر (1385): سیمای کویت امروز با نگاهی به روابط دو جانبه با جمهوری اسلامی ایران، کویت، سفارت جمهوری اسلامی ایران در کویت
منابع عربی
الصانع، العریان؛ عبدالمقصود، محفوظ؛ مزید، جعفر یعقوب، زین الدین، سعید عبدالحمید (2003): العلاقات الکویتیه الایرانیه و سبل تطویرها، الکویت، مرکز البحوث و الدراسات الکویتیه
العبد القادر، محمد عبدالله (2000): الحدود الکویتیه العراقیه: دراسه فی الجغرافیا السیاسیه، الکویت، مرکز البحوث و الدراسات الکویتیه
المدریس، فلاح عبدالله (1999): الحرکه الشیعیه فی الکویت، الکویت، دارقرطاس للنشر
النفیسی، عبدالله (1989): الحرکه الاسلامیه: رویه مستقبلیه اوراق النقد الذاتی، الکویت، مکتبه المدبولی
الخالدی، سامی ناصر (1999): الاحزاب الاسلامیه السیاسیه فی الکویت (الشیعه – الاخوان – السلف)، الکویت، الناشر دار النبا للنشر و التوزیع
ناصر، شحاته محمد (2011): سیاسات النظم الحاکمه فی البحرین و الکویت و السعودیه فی التعامل مع مطالب الشیعیه (2003 – 2008)، بیروت، مرکز دراسات الواحده العربیه
محمود، حسن سلیمان (1968): الکویت ماضیهاو حاضرها، بغداد، المکتبه الاهلیه
مقالات
همدانی، عبدالرضا (1381): علل عدم شکل گیری احزاب سیاسی در کویت، فصلنامه مطالعات خاورمیانه، ش 2، س 9
سایت ها و خبرگذاری ها
روزنامه کیهان، 16 مهر 1367
روزنامه کیهان، 9 مهر 1367
روزنامه کیهان، 18 آبان 1367
نشریه همشهری،25/5/83
سایت تبیان نیوز، 10 آبان 1392
/ج