زندگي اين افراد دقيق، منظم و سازماندهي شده است به طوري که در آن هر چيزي جاي خاصي دارد و بايد سر جاي خود قرار داشته باشد. براي مثال اين افراد لباس هاي خود را بر طبق رنگ در کمدشان منظم مي کنند. از نظر آن ها کار کردن يک وظيفه است، براي کسب اطمينان از اين که کارشان در حد استاندارهاي بالاست، بسيار وقت مي گذارند. هر کاري را که انجام مي دهند سعي مي کنند آن را کاملاً درست انجام دهند. فکر مي کنند اگر بتوانند به اندازه ي کافي اطلاعات جمع آوري و آن ها را به شکل صحيح تنظيم کنند، کارها درست پيش مي رود. کوچک ترين اشتباه در کار براي آن ها کوهي از احساس گناه به همراه مي آورد و باعث مي شود کل عملکرد خود را ناديده بگيرند.
به جزئيات بسيار توجه دارند؛ براي مثال وقتي به علت بيماري نزد پزشک مي روند سعي مي کنند همه ي جزئيات مشکل خود را بيان کنند، معتقدند اگر کوچک ترين اطلاعات را ناديده بگيرند و بازگو نکنند پزشک شان در تشخيص به اشتباه مي افتد. چون براي خودشان جزئيات ارزش دارد، تصور مي کنند براي ديگران نيز ارزشمند است، در حالي که اين جزئيات ديگران را واقعاً گيج و سردرگم مي کند.
اين افراد شديداً به مولد و سازنده بودن پاي بندند و اگر کاري را درست انجام بدهند خود را تحسين مي کنند. با پيشرفت هاي کاري، برتري هاي خود را در زندگي به اثبات مي رسانند. اين افراد از اشتباه کردن مي ترسند و اگر احتمال بدهند که جايي اشتباه کرده اند، بسيار پريشان و آشفته مي شوند، براي مثال اگر در گزارش کاري خود مديرشان يک اشتباه املايي از آن ها بگيرد احساس شرم و گناه مي کنند، به همين دليل هميشه حساس و گوش به زنگ هستند که اشتباه نکنند. يک نيروي دروني بايد آن ها را مطمئن کند که اطرافيان نيز کارها را به نحو احسن انجام مي دهند. معمولاً باور دارند ديگران به خوبي از عهده ي کارها بر نمي آيند و نمي توانند بدون نظارت کامل کاري را مطابق با استانداردها انجام دهند و به همين دليل گاهي همه ي کارها را خودشان به عهده مي گيرند. به ندرت براي خود و خانواده شان وقت مي گذارند، معمولاً خيلي زود به سرکار مي روند و تا دير وقت در آن جا مي مانند، به افرادي که وقت آزاد زيادي دارند و کار مفيدي انجام نمي دهند به ديده ي تحقير مي نگرند.
اين افراد معمولاً شهرونداني بسيار اخلاقي و اجتماعي هستند، در موضوعات مربوط به اخلاق و ارزش ها بسيار خشک و انعطاف ناپذيرند و در زندگي خصوصي آن ها همه چيز کتابي است و هر کاري بايد به موقع انجام شود، براي مثال قبض هاي مالي بايد قبل از موعد سررسيد پرداخت شوند. بچه هاي اين افراد بسيار تميز هستند و مرتب لباس مي پوشند.
اين افراد اعتقادات خود را حقيقت مطلق مي دانند و از آن ها سرپيچي نمي کنند. گرچه در عقايدشان انعطاف ناپذيرند اما شيفته ي عقايدشان نيستند، فقط آن ها را پذيرفته اند و مجبورند آن ها را انجام بدهند. براي مثال گرچه مطابق مذهب، کتاب مذهبي و اخلاقي رفتار مي کنند، اما خود را يک فرد شکرگزار و مذهبي نمي دانند. آن ها بيش تر خودمحور و خود رأي هستند، به اين معنا که انعطاف ناپذيري شان فقط به موضوع اخلاق و مذهب مربوط نمي شود بلکه کليه ي عقايد خود را درست و مطلق مي دانند. به همين دليل از نظر ديگران آن ها افرادي سرسخت، يک دنده و لجوج هستند. اين افراد نمي توانند عقايد خود را تغيير دهند. از نظر آن ها پذيرفتن تغيير يعني پذيرش اين که اشتباه کرده اند، در حالي که آن ها اصلاً نبايد اشتباه کنند. از نظر اين افراد، کساني که ذهن و عقايد خود را تغييري مي دهند افراد کم مايه و سطحي نگري هستند.
گونه هاي اختلال شخصيت وسواسي کدام اند؟
شخصيت وسواسي وظيفه شناس، وسواسي اداري و وسواسي صرفه جو از گونه هاي اختلال شخصيت وسواسي هستند، که هر کدام به اختصار توضيح داده مي شود:
الف) شخصيت وسواسي وظيفه شناس:
اين افراد از قوانين و مراجع قدرت پيروي مي کنند و ارزش ها، انتظارات و خواسته هاي ديگران را مي پذيرند و اجرا مي کنند. خود را افرادي همکاري کننده و ملاحظه کار مي شناسند. از يک نداي دروني وظيفه شناسي برخوردارند و از طريق آن، احساس بي کفايتي خود را تغيير شکل مي دهند. به پيشرفت و موقعيت خود اهميتي نمي دهند و موفقيت را در برآورده کردن خواسته هاي ديگران مي بينند. اين افراد با جديت و سخت کار کردن، خود را در نظر ديگران محترم و ارزشمند جلوه مي دهند. به نظر مي رسد اين افراد احساس ناامني مي کنند و از طريق برآورده کردن نيازهاي ديگران، امنيت مورد نياز خود را به دست مي آورند و معمولاً به اميد دريافت محبت و حمايت از ديگران براي آن ها هر کاري انجام مي دهند. آنان خواسته هاي خود را قرباني پيشرفت ديگران مي کنند.
ب) شخصيت وسواسي اداري:
اين افراد در نهادها و سازمان ها جلوه مي کنند و خود را نشان مي دهند. از کار کردن در محيط هايي که مسئوليت و وظيفه شان مشخص است و وضعيتي که در آن وظايف مافوق و مادون مشخص شده است، راضي ترند.
براي رسيدن به پيشرفت معمولاً هويت خود را با هويت سازمان و نهاد کاري خود مي آميزند و به آن نظام بسيار وفادار و وابسته اند. رؤساي شان معمولآً آن ها را افرادي وفادار، متعهد و با اعتماد توصيف مي کنند. رسيدن به اهداف و ارزش هاي سازماني عزت نفس آن ها را تقويت مي کند. اگر اين ويژگي ها در افراد به صورت افراطي وجود داشته باشد، پاي بندي آنان به قوانين اداري و خط مشي سازمان باعث مي شود که براي راضي کردن مافوق خود گاهي زيردستان شان را اذيت کنند و با آن ها بسيار آمرانه رفتار کنند.
پ) شخصيت وسواسي صرفه جو:
اين افراد اگر احساس کنند قرار است چيزي را از دست بدهند بسيار خودخواه و خسيس مي شوند و نسبت به نگهداري هر چيزي که دارند حساس مي شوند. بيش تر به اين موضوع توجه مي کنند که آيا اموال و مايملک آن ها براي شان امنيت فراهم مي کند يا نه. از نظر آنان « هر چيزي براي روز مبادا به درد مي خورد ». معمولاً اگر در کودکي از آرزوها و خواسته هاي شان محروم شده باشند، از هر چيزي که دارند مراقبت مي کنند. حرص و آزشان گاهي باعث مي شود در آشغال ها و زباله ها براي پيدا کردن چيزهايي که ارزش کمي دارند، جست و جو کنند. براي مالکيت، مرزبندي هاي مشخصي دارند و شعار اصلي آنان اين است: « مال خودم مال من و مال خودت مال توست ».
ملاک تشخيص اختلال شخصيت وسواسي کدام اند؟
فکر کردن دايم به منظم و مرتب بودن همه چيز، کمال گرايي، محدوديت فکر و مهار کردن عواطف و هيجان ها در روابط بين فردي، کنترل ذهني و ميان فردي به بهاي از دست دادن انعطاف پذيري و کارايي از ملاک هاي تشخيص اختلال شخصيت وسواسي هستند.
اين اختلال با چهار مورد از موارد زير مشخص مي شود:
1- اشتغال رهني به جزئيات، مقررات، نظم و سازمان دهي يک فعاليت تا آن جا که هدف اصلي فعاليت از بين مي رود.
2- کمال گرايي، به طوري که مانع به اتمام رساندن فعاليت فرد مي شود ( براي مثال به دليل اين که خود را مجبور مي کند تمام ملاک ها را رعايت کند نمي تواند يک پرونده ي کاري را به اتمام برساند ).
3- پاي بندي افراطي به کار و سازندگي، به گونه اي که اوقات فراغت و روابط ميان فردي ناديده گرفته مي شود.
4- وجداني بودن افراطي: انعطاف ناپذير بودن در مورد مسائل اخلاقي و ارزش ها ( نه به دليل فرهنگ و مذهب ).
5- ناتواني در دور انداختن اشياي فرسوده و بي ارزش.
6- امتناع از واگذار کردن کارها به ديگران ( مگر اين که مطمئن شوند آن ها با روش دقيق او کارها را انجام مي دهند ).
7- اتخاذ شيوه ي خرج کردن تنگ نظرانه در مورد خود و ديگران ( پول به عنوان اندوخته اي براي مشکلات آينده در نظر گرفته مي شود ).
8- انعطاف ناپذيري، خشکي و لجاجت.
گلشني، فاطمه؛ (1389)، اختلالات شخصيت (مشکل از ماست يا ديگران)، تهران: نشر قطره، چاپ اول
/ج