مترجم: منوچهر صبوری
یکی از جنبه های اساسی روسپیگری امروزی این است که زنها و مشتریانشان معمولاً برای یکدیگر ناشناخته اند. اگرچه مردان ممکن است "مشتری دایمی" بشوند، اما رابطه در آغاز بر اساس آشنایی شخصی برقرار نمی گردد. در دوره های پیشین چنین وضعی در مورد اکثر اشکال برآوردن خواهشهای جنسی در برابر نفع مادی وجود نداشت. روسپیگری با فروپاشی اجتماعات کوچک محلی، توسعه نواحی شهری بزرگ و غیرشخصی و تجاری شدن روابط اجتماعی ارتباط مستقیم دارد. در اجتماعات کوچک قدیمی، همان نمایانی روابط جنسی سبب کنترل آنها می گردید. در نواحی جدیداً توسعه یافته ی شهری، ارتباطات اجتماعی ناشناس تر به آسانی برقرار می گردیدند.
فحشا در عصر حاضر
روسپیان در انگلستان امروزی، همانند گذشته اساساً از زمینه های اجتماعی فقیرتر برمی خیزند، اما تعداد قابل ملاحظه ای از زنان طبقه متوسط نیز به آنها پیوسته اند. میزان فزاینده طلاق برخی از زنانی را که بعد از طلاق دچار فقر شده اند به روسپیگری وادار کرده است. به علاوه بعضی از زنانی که پس از فراغت از تحصیل نمی توانند شغلی پیدا کنند در سالنهای ماساژ یا در شبکه ی دختران تلفنی(2)، در حالی که در جستجوی فرصتهای شغلی دیگری هستند، کار می کنند. (Rosen, 1982, p. 173-4)پل ج. گلدستین انواع روسپیگری را بر حسب تعهد شغلی و زمینه ی شغلی طبقه بندی کرده است. تعهد به فراوانی اشتغال زن به روسپیگری اطلاق می شود. بسیاری از زنان فقط به طور موقتی به روسپیگری اشتغال پیدا می کنند و چند باری پیش از آنکه روسپیگری را برای مدتی طولانی یا برای همیشه ترک کنند به خودفروشی می پردازند. "روسپیان اتفاقی" کسانی هستند که غالباً در مقابل در اختیار گذاشتن خود پول قبول می کنند، اما به طور نامنظم، و برای کمک به درآمدشان از سایر منابع. دیگران به طور مستمر به روسپیگری اشتغال دارند و منبع اصلی درآمدشان را روسپیگری تشکیل می دهد. زمینه ی شغلی به معنای نوع محیط کار و فرایند کنش متقابلی است که یک زن در آن شرکت دارد. یک "زن خیابانی"(3) در خیابان با مشتریان وارد معامله می شود. یک "دختر تلفنی" از طریق تلفن با مشتریان وارد گفتگو می شود، یا مردان به خانه ی او می آیند و یا او از آنها دیدار می کند. "روسپی خانگی"(4) زنی است که در یک باشگاه خصوصی یا فاحشه خانه کار می کند. یک "روسپی سالن ماساژ"(5) در مؤسسه ای که ظاهراً فقط تسهیلات قانونی تندرستی و ماساژ را فراهم می کند، خدمات جنسی ارائه می دهد.
بسیاری از زنان نیز به معامله پایاپای (پرداخت به صورت کالا یا خدمات دیگر به جای پول) در برابر خدمات جنسی می پردازند. بیشتر دختران تلفنی که مورد مطالعه ی گلدستین قرار گرفتند به طور منظم به معامله ی پایاپای جنسی(6) اشتغال داشتند- ارائه ی خدمات جنسی در عوض تلویزیون، تعمیرات اتومبیل و وسایل الکتریکی، پوشاک، خدمات حقوقی و دندانپزشکی. (Goldstein, 1979)
یکی از قطعنامه های سازمان ملل که در سال 1951 تصویب گردیده افرادی را که روسپیگری را سازمان داده یا از فعالیتهای روسپیان سود می برند محکوم می کند، اما فحشا را ممنوع نمی کند. در مجموع پنجاه و سه کشور عضو سازمان ملل، از جمله انگلستان، رسماً این قطعنامه را پذیرفته اند، اگرچه قوانین آنها درباره ی فحشا بسیار فرق می کند. در بعضی کشورها فحشا اصولاً غیرقانونی است. کشورهای دیگری، مانند انگلستان، تنها بعضی انواع فحشا، مانند جلب مشتری در خیابان، یا فحشای کودکان(7) را ممنوع کرده اند. بعضی حکومتهای ملی یا محلی به فاحشه خانه های رسماً شناخته شده یا سالونهای سکس(8) پروانه کسب می دهند- مانند "مراکز اروس"(9) در آلمان غربی و یا خانه های سکس(10) در آمستردام. تنها کشورهای معدودی به فواحش مرد(11) پروانه می دهند.
قوانین ضد فحشا تقریباً در همه جا به یک طرف معامله میان فواحش و مشتریان محدود گردیده است. کسانی که خدمات جنسی را می خرند دستگیر یا تعقیب نمی شوند، و در جریان دادرسی در دادگاه هویتشان را می توانند پنهان نگاه دارند. درباره ی مشتریان مطالعات بسیار کمتری انجام شده تا فروشندگان خدمات جنسی و کمتر دیده شده که کسی بگوید آنها دچار آشفتگیهای روانی هستند- چنانکه اغلب علناً یا تلویحاً چنین چیزی درباره ی فواحش گفته می شود. این عدم توازن در پژوهشها بی گمان پذیرش بی چون و چرای عقاید قالبی متداول درباره ی تمایلات جنسی را نشان می دهد، که بر طبق آن برای مردان "طبیعی" است که آزادانه در جستجوی انواع مفرهای جنسی باشند، در حالی که کسانی که این نیازها را برآورده می کنند محکوم می گردند.
فحشای کودکان
فحشا غالباً دامنگیر کودکان می شود. دیوید کامپانیا میزان فحشای کودکان را در ایالات متحده آمریکا تحلیل کرده است. وی مطالعه ی خود را بر پایه ی طرح تحقیقاتی وسیعی که از 596 اداره ی پلیس و 125 مؤسسه ی خدمات اجتماعی در سراسر کشور اطلاعات گردآوری کرده قرار داده است. (Campagna, 1985) بر طبق ارقامی که او ارائه می کند، میزان درآمد سالانه ی حاصل از فحشای کودکان ممکن است بالغ بر دو میلیارد دلار باشد، اما به رغم این مبالغ عظیم به نظر نمی رسد که فحشای کودکان به طور عمده توسط شبکه های تبهکاری سازمان یافته کنترل شود. مطالعه ی فواحش خردسال در آمریکا، انگلستان و آلمان غربی نشان داده است که اکثریت آنان در عملیات "کوچک" شرکت داشته اند که در آن، به عنوان مثال، کودکانی که از خانه گریخته اند و درآمدی ندارند برای تأمین زندگی خود به فحشا روی می آورند. به نظر نمی رسد که بیشتر مشتریان به ویژه مجذوب کودکان شوند، بلکه بیشتر در جستجوی جوانی افرادی که خدمات جنسی شان را خریداری می کنند هستند.این واقعیت که بسیاری از کودکان فراری به فحشا روی می آورند در واقع یکی از نتایج ناخواسته ی قوانینی است که از کودکان در برابر اشتغال زیر سن کار(12) حمایت می کنند، اما به هیچ وجه همه ی فواحش خردسال از خانه فرار نکرده اند. سه گروه کلی فواحش خردسال را می توان تشخیص داد. (Janus & Heid Bracey, 1980)
1- فراریها،(13) که یا خانه را ترک می کنند و والدینشان در جستجوی آنها برنمی آیند، یا هر بار که آنها را یافته و به خانه برمی گردانند با پافشاری دوباره خانه را ترک می کنند.
2- گردش کننده ها،(14) که اساساً در خانه زندگی می کنند، اما هرچند گاه مدتی را دور از خانه می گذرانند، برای مثال متناوباً چندین شب بیرون از خانه به سر می برند.
3- رانده شده ها،(15) که پدر و مادرشان نسبت به کارهای آنها بی تفاوت هستند، یا به طور جدی آنها را طرد می کنند.
فحشا کودکان بخشی از صنعت "توریسم جنسی"(16) در برخی مناطق جهان است- برای مثال در تایلند و فیلیپین. تورهای دربست(17) که هدفش معطوف به فحشا است، مردان را از اروپا، آمریکا و ژاپن به این نواحی می کشانند. اعضای جنبشهای زنان آسیایی اعتراضاتی عمومی علیه این تورها سازمان داده اند، ولی این گونه تورها همچنان ادامه دارند. منشأ توریسم جنسی در خاور دور به تدارک فواحش برای سربازان آمریکایی در طی جنگهای کره و ویتنام برمی گردد. به این منظور مراکز "استراحت و تفریح"(18) در تایلند، فیلیپین، ویتنام، کره و تایوان ایجاد گردید. بعضی از این مراکز هنوز باقی هستند، به ویژه در فیلیپین و وسایل خوشگذرانی گروههای منظم توریستها و نظامیان مستقر در منطقه را فراهم می سازند.
چرا فحشا وجود دارد؟ بدون شک فحشا پدیده ی پایداری است، که در برابر اقدامات حکومتها برای حذف آن ایستادگی می کند. همچنین این پدیده تقریباً همیشه موضوعی است مربوط به زنان که در برابر پول خواهشهای جنسی مردان را برآورده می کنند و نه برعکس- اگرچه مواردی هستند، مانند هامبورگ در آلمان غربی، که در آنجا "عشرتکده "هایی وجود دارند که خدمات جنسی مردانه برای زنان فراهم می سازند. بدیهی است پسران یا مردان نیز خود را دستخوش هوی و هوس مردان دیگر می سازند.
اندیشه درباره ی خاستگاه فحشای ناهمجنس خواهانه در واقع به روشن ساختن موضوعات اصلی ای که در این فصل مورد بحث قرار گرفته اند کمک می کند. این امر متضمن رفتاری است که بر اساس تقسیم بندی جنسی است (پرداخت در مقابل ارضای خواهشهای جنسی) و اکثراً با نابرابریهای آشکار مشخص می شود (برای مثال، به فواحش با دیده ی تقبیح نگریسته می شود و ممکن است مشمول کیفرهای قانونی شوند، در حالی که مشتریان آنها، غالباً از هر یک از این واکنشهای اجتماعی برکنار می مانند). هیچ عاملی به تنهایی نمی تواند علت فحشا را توضیح دهد. ممکن است به نظر برسد که مردان صرفاً نیازهای جنسی قوی تر، یا مبرم تری از زنان دارند، و بنابراین نیازمند مفرهایی هستند که فحشا فراهم می سازد. اما این تبیین غیرقابل توجیه است. به نظر می رسد بیشتر زنان قادر به توسعه ی امیال جنسی خود به طرزی شدیدتر از مردانی که در سنی قابل مقایسه با آنها قرار دارند، هستند. (Hyde, 1986) اگر فحشا فقط برای ارضای نیازهای جنسی بود، مسلماً بسیاری فواحش مرد برای برآوردن نیازهای جنسی زنان وجود می داشتند.
اقناع کننده ترین نتیجه گیری کلی که می توان به عمل آورد این است که فحشا بیانگر گرایش مردان به نگریستن به زن به عنوان وسیله ای است که می تواند برای مقاصد جنسی "مورد استفاده واقع شود" و تا اندازه ای به تداوم این گرایش کمک می کند. فحشا جنبه ای از روابط پدرسالارانه است، که در زمینه ی خاصی نابرابریهای قدرت بین مردان و زنان را نشان می دهد. بدیهی است که بسیاری عناصر دیگر در این امر دخالت دارند. فحشا وسیله ی کسب رضایت جنسی برای افرادی است که، به علت کاستیهای جسمانیشان، یا وجود قوانین اخلاقی محدود سازنده، نمی توانند شریک جنسی دیگری پیدا کنند. فواحش نیازهای جنسی مردانی را که دور از خانه هستند، خواستار تماسهای جنسی بدون تعهد هستند، یا دارای سلیقه های جنسی غیرعادی اند که زنان دیگر نمی پذیرند برآورده می سازند. اما این عوامل بیشتر به میزان وقوع فحشا تا ماهیت کلی آن مربوط می شوند.
پینوشتها:
1. paid mistress
2. call-girl networks
3. street-walker
4. house prostitute
5. massage-parlour prostitute
6. sexual bartering
7. child prostitution
8. sex-parlours
9. Eros Centers
10. sexhouses
11. male prostitutes
12. under-age employment
13. runaways
14. walkaways
15. throwaways
16. sex-tourism industry
17. package tours
18. rest and recreation centres
گیدنز، آنتونی، (1376)، جامعه شناسی، ترجمه ی منوچهر صبوری، تهران: نشر نی، چاپ بیست و هفتم: 1391.
/ج