نویسنده: محمد کاوه
برای واژه «مزاحمت» معانی متعددی ذکر شده است. از جمله، ممانعت، تعرض، معارضه، بازداشتگی زحمت، تصدیع و آزردگی، زحمت دادن، رنج رسانیدن، زحمت کردن و زحمت رسانیدن(محمد نژاد، 1379). مزاحمت به لحاظ جنبه حقوقی آن، تعرض نسبت به حقوق فردی اشخاص محسوب می شود. البته تعرض، به معنای دست درازی کردن و ایجاد مزاحمت جسمانی می باشد و غیر از تجاوز جنسی (RAPE)است؛ یعنی این که شخص خاطی، آزادی، آسایش و آرامش روحی و روانی در حال رفت و آمد و تردد در اماکن عمومی زنان و کودکان را با حرکات و رفتار خود دچار اختلال کرده و باعث تشویش خاطر و عذاب روحی و ناراحتی آنان می شود(طهماسبی نیک، 1383: 259و 260). بر همین اساس، «مزاحمت به هر نوع رفتار کلامی، غیر کلامی یا فیزیکی تکراری و ناخواسته از طرف فردی نسبت به فرد دیگری که موجب ناراحتی، ترس، اضطراب، و نگرانی قربانی شود، گفته می شود». در این فرآیند فرد قربانی احساس عدم امنیت کرده، زندگی شخصی و اجتماعی او تحت تأثیر قرار می گیرد و احساس می کند که فضای شخصی اش به مخاطره افتاده است. مزاحمت به شکل های مختلفی ممکن است صورت گیرد که مزاحمت جنسی یکی از انواع آن می باشد (ناقل، 1387: 62) و کمیسیون اروپایی «کُدهای عملیاتی» آن را چنین تعریف کرده است: «هر نوع رفتار ناخواسته که ماهیت جنسی داشته باشد» (سلیمانی، 1387: 56).
هم چنین «کمیسیون فرصت های شغلی (EEOC)» تعریفی ارائه کرده است که در بیشتر مواقع به آن استناد می شود. بر اساس تعریف، مزاحمت جنسی عبارت است از: «پیشروی جنسی ناخوشایند، درخواست برای توجه جنسی و دیگر برخوردهای کلامی یا جسمی از نوع جنسی که شاید برای فرد فرصتی مانند ارتقای شغلی را فراهم کند یا در برگیرنده تهدیدی برای از دست دادن شغل باشد» (اسماعیلی نسب، 1386: 45). مزاحمت جنسی را می توان یکی از مصادیق بارز خشونت علیه زنان به شمار آورد که ممکن است در همه مکان ها رخ دهد؛ اما احتمال بروز آن در محل کار بیشتر از موقعیت های دیگر است. انجام بررسی های گوناگون و پذیرش وجود مزاحمت جنسی از سوی مردان نسبت به زنان به مثابه نوعی خشونت جنسی در محل کار باعث شده است که مزاحمت جنسی، از مسئله ای فردی و خصوصی به دغدغه ای عمومی و سازمانی تبدیل شود. به طوری که در دهه 1970 کمیسیون فرصت های شغلی به عنوان یک مجرای رسمی به منظور جبران خسارت در مقابل عمل مزاحمت جنسی در محل کار تأسیس و چند ماده قانونی برای احقاق حقوق قربانیان این پدیده به تصویب رسید. هم اکنون نیز بسیاری از کشورهای غربی مزاحمت جنسی در محل کار را جرم می دانند. ولی متأسفانه در کشور ما برخلاف جوامع غربی تا کنون درباره این پدیده بررسی گسترده ای انجام نشده است؛ زیرا بسیاری از مسئولان و متولیان فرهنگی و آموزشی این پدیده را مخصوص جوامع غربی دانسته و تعداد کم شکایات مربوط به آن را شاهدی بر ادعای خود می دانند. اما تحقیقات اندک انجام شده در کشور، نشان دهنده رشد روز افزون این پدیده است(قربانی، 1387: 59). از نظر تاریخی، این اصطلاح در سال 1974 از طریق یک گروه از زنان در دانشگاه (CORNELL)بعد از این که چند همکار زن مجبور شدند کار خود را به خاطر پیشنهادهای نا به جای مدیران مردشان از دست بدهند، متداول شد. این موضوع را نخستین بار اِنید نمی (ENID NEMY-1975) در روزنامه نیویورک تایمز به چاپ رساند(ماه نامه سپیده دانایی، 1386: 51). مزاحمت جنسی در محل کار می تواند به عنوان استفاده از اقتدار شغلی یا قدرت به منظور تحمیل خواسته های جنسی تعریف شود. این کار ممکن است شکل های خشنی به خود بگیرد، مانند هنگامی که به یک کارمند زن گفته می شود که یا به یک برخورد جنسی رضایت دهد یا این که اخراج می شود. اما بیشتر انواع آزارهای جنسی تا اندازه ای زیرکانه تر است. برای مثال، ممکن است شامل فهماندن این مطلب به کارمند باشد که پذیرفتن خواهش های جنسی، پاداش های دیگری به همراه خواهد آورد یا این که چنان چه این خواهش ها برآورده نشود نوعی مجازات مانند جلوگیری از ترفیع به دنبال خواهد داشت(گیدنز، 1379: 219). البته این نوع مزاحمت ها می توانند در موقعیت های دیگری مانند: دانشگاه، آموزشگاه و هر موقعیت دیگر که سلسله مراتب قدرت وجود دارد نیز اتفاق بیافتد. یعنی افرادی که دارای قدرت هستند ممکن است در جهت برآورده کردن خواسته های خود، از افرادی که در موقعیت های پایین تری هستند سوء استفاده کنند (ناقل، 1387: 62).
ویژگی های مزاحمان و قربانیان مزاحمت جنسی:
مزاحمان جنسی به طور کلی پرخاشگری جنسی بیش تری دارند. آن ها رفتارهای کلیشه ای مردانه قوی دارند و معتقدند که مردان باید از نظر فیزیکی، روانی و هیجانی خیلی قوی باشند و از رفتارها و مشغولیت های زنانه اجتناب می کنند. این گونه افراد به زنان به عنوان موضوع جنسی نگاه می کنند و تعارض های روانی و خانوادگی در آن ها بیشتر است(اسماعیلی نسب، 1386: 46). اغلب روان شناسانی که در این حوزه به پژوهش پرداخته اند، به ویژه جان پرِیر (JOHN PREYER) برای درک علت بروز این رفتار، عموماً به نظریه «رفتار اجتماعی نوین» متوسل شده اند که فرد، محیط و تعامل آن ها را در بروز هر رفتار دخیل می داند. بر این اساس، بعضی افراد ویژگی هایی دارند که آزار می رسانند و عده ای احتمال آزار را افزایش می دهند و تأثیر متقابل آن ها با شرایط محیطی زمینه مزاحمت را افزایش می دهد. نتایج پژوهش های متعدد نیز نشان داده است افرادی که دارای ویژگی های خاصی هستند بیشتر در معرض مزاحمت جنسی قرار می گیرند. این ویژگی ها عبارتند از: زن بودن، کم سن بودن، مجرد یا مطلقه بودن، نداشتن پوشش یا آرایش متناسب با هنجارهای جامعه، کمبود مهارت های اجتماعی مانند: جرأت ورزی و قدرت «نه گفتن»، اعتماد به نفس پایین، منفعل بودن و ناآگاهی. از طرف دیگر، افراد مزاحم نیز خصوصیات ویژه ای دارند که از مهم ترین آن ها می توان به: مرد بودن، داشتن پرخاشگری جنسی زیاد، نگاه کردن به زنان به عنوان موضوع جنسی، داشتن سرعت عمل در توجیه رفتار و تعارض های روانی و خانوادگی زیاد اشاره کرد. اما با وجود این ویژگی ها، مزاحمان جنسی نسبت به پاسخ های محیطی بسیار حساس هستند و زمانی دست به این گونه رفتارها می زنند که مطمئن باشند خطری جدی آن ها را تهدید نمی کند(ناقل، 1387: 60و 61).فرآیند مزاحمت جنسی:
معمولاً چرخه و فرآیند مزاحمت جنسی به ترتیب زیر است:گفتار رسمی، صحبت درباره مسائل روزمره مثل: آب و هوا، صحبت های دوستانه و درد دل کردن، صحبت های صمیمانه و عاطفی مانند: اظهار نظر درباره ظاهر شخص، صحبت درباره مسائل خصوصی و خانوادگی و سرانجام صحبت درباره مسائل جنسی.
علائم هشدار دهنده:
اصولاً افراد مزاحم یک باره درخواست خود را مطرح نمی کنند، بلکه به تدریج رفتار خود را تغییر می دهند و چنان چه فرد قربانی واکنشی نشان ندهد به پیشروی خود ادامه می دهند. آشنایی با این نشانه ها و تشخیص آن ها در مراحل اولیه، در نشان دادن واکنش مناسب به فرد قربانی کمک می کند. این نشانه ها عبارتند از:گفتار نامناسب:
به طور معمول در محیط های کاری برای محاوره از زبان رسمی استفاده می شود؛ اما اغلب مزاحمان جنسی به مرور زمان نوع گفتار خود را تغییر می دهند.رفتار نامناسب:
هر یک از رفتارهایی که ذکر خواهد شد می تواند نشانه یا احتمال وقوع مزاحمت جنسی باشد؛ گذاشتن قرار ملاقات بیرون از محیط کار، درخواست برای حضور بیشتر در محل کار، درخواست برای حضور در محل کار پس از ساعت کاری یا در روزهای تعطیل، توجه خصوصی و بیش از حد، با اتومبیل به منزل رساندن و صحبت درباره مشکلات خانوادگی و زناشویی(ماه نامه سپیده دانایی، ش 20: 61).انواع مزاحمت های جنسی:
مزاحمت جنسی حیطه وسیعی از رفتارهای ناخوشایند را در بر می گیرد که اگر قرار باشد جزیی تر به آن پرداخته شود می تواند در سطوح مختلف، کلامی، غیر کلامی و جسمی صورت گیرد و نوع کلامی آن عبارت است از: گفتن داستان ها، شوخی ها و طنزی های جنسی، پرسیدن سؤالاتی درباره زندگی شخصی یا جنسی فرد، کنایه های جنسی در گفتار، اظهار نظر در مورد ظاهر و پوشش فرد، دادن پیشنهاد یا دعوت جنسی ناخواسته و درخواست های مکرر برای قرار ملاقات یا رابطه خارج از محیط کار. نوع غیر کلامی نیز این موارد را در بر می گیرد: نشان دادن تصاویر نامناسب جنسی، چشم چرانی و چشمک زدن و فرستادن و ارسال نامه، یادداشت، پیام الکترونیکی یا تصاویر جنسی. نوع جسمی نیز شامل این موارد می شود: لمس کردن ناجور و نامناسب و نوازش کردن، سر راه شخص ایستادن و مانع از عبور او شدن و برخورد جنسی به زور(سلیمانی، 1387: 56).نگاه قانون به موضوع:
متأسفانه در کشور ما قانون ویژه ای درباره مزاحمت جنسی وجود ندارد؛ اما در حال حاضر می توان برای اعاده حقوق تضییع شده افرادی که با این مسئله مواجه شده اند به مفادی از قوانین موجود در قانون کیفری استناد کرد. برای مثال می توان به ماده (637) قانون مجازات اسلامی که مربوط به مجازات مجرمان آزار جنسی است اشاره کرد. طبق این ماده، اگر زنی که در محیط کار به طور مداوم مورد مزاحمت جنسی واقع می شود موفق شود ادعای خود را ثابت کند، مجرم مجبور به تحمل 99 ضربه شلاق یا پرداخت جریمه نقدی می شود؛ که البته بعد از حضور در محل جرم، احتمالاً اولین اقدامش اخراج شاکی خواهد بود! زیرا در قانون ماده ای برای حمایت شغلی از قربانیان مزاحمت جنسی وجود ندارد. از طرف دیگر، اگر زن نتواند ادعای خود را ثابت کند، به خاطر ایراد اتهام، مجرم تلقی خواهد شد و باز هم ممکن است امنیت شغلی او در معرض مخاطره قرار گیرد. ناتوانی قانون در مجازات مجرمان جنسی و تفکیک شاکی و مجرمان، آن جا بیشتر نمایان می شود که بخش اعظم مزاحمت های جنسی در وضعیتی اتفاق می افتد که زن به هر دلیلی مجبور به برقراری چنین رابطه ای شده و به آن رضایت می دهد. اما متأسفانه این رضایت اجباری در قانون تعریف نشده و در صورت شکایت، هر دو طرف مجرم شناخته می شوند. از سوی دیگر، مجازات های در نظر گرفته شده هم بازدارندگی لازم را ندارند و مجرم با بازگشت سریع به محل جرم، نه تنها متنبه نمی شود، بلکه می تواند به راحتی به کار خود ادامه داده و برای کارمندان دیگر نیز مزاحمت ایجاد کند و این شرایط و محدودیت های قانونی، اقامه دعوی در خصوص مزاحمت جنسی را مشکل ساخته است(ابوذری و فاضلی، 1387: 66). اما اگر رابطه جنسی با رضایت دو طرف نباشد، بر اساس ماده (82) قانون مجازات اسلامی شخص متجاوز به مرگ محکوم می شود(مجید معتمدی، 1384).عوامل مؤثر در ایجاد مزاحمت های جنسی:
این پدیده نیز مثل هر پدیده اجتماعی دیگر نمی تواند تک عاملی باشد و به طور طبیعی علل گوناگونی در ایجاد آن نقش دارند. البته باید توجه داشت که این مسئله فقط مختص یک گروه خاص نیست و در همه جا حتی مدارس علوم دینی، دیرها و کلیساها نیز ممکن است اتفاق بیافتد، توجه به این نکته ضروری است که بروز این مسئله در جوامع مختلف، بنا به شرایط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن جامعه متفاوت است. مثلاً در جوامعی که زن ها در پرده هستند، مردها بیشتر قربانی می شوند و برعکس در جوامع آزاد، زنان بیش ترین قربانیان را تشکیل می دهند (ملکی، 1387: 68). افراد اقدام کننده به مزاحمت جنسی که عموماً مردان هستند، یک سری خصوصیات ضد عرفی و اجتماعی دارند و یا احساس خود بزرگ بینی و خود برتری نسبت به دیگران دارند. حتی ممکن است اختلالات شخصیتی هم چون: قدرت طلبی و سلطه طلبی داشته باشند. برخی از این افراد از نظر وجدان اجتماعی دارای ضعف هستند. آن ها بی توجه به نیازهای دیگران می باشند و یا ممکن است دارای انحرافات جنسی نیز باشند که این موارد باعث دست زدن به مزاحمت جنسی می شود. از طرفی، رفتارهای اغواگرانه برخی زنان و ویژگی های ظاهری و رفتارهای خاص آنان می تواند باعث بروز چنین مزاحمت هایی شود. به این معنا که آن ها دارای شخصیت نمایشی هستند و رفتارشان در نظر دیگران اغواگرانه به نظر می رسد. در حالی که هدف این افراد فقط جلب توجه است؛ نه این که مایل به ایجاد رابطه جنسی باشند(ناقل، 1387: 63). نتایج یک پژوهش در مورد آزارهای جنسی در محیط های کاری نشان می دهد که خود زنان اغلب با انجام رفتارهایی خاص، زمینه را برای بروز آزارهای جنسی فراهم می کنند(حداد زاده نیری، 1388: 41). بسیاری از تحقیقات به عمل آمده دراین زمینه نیز ثابت کرده است که بیشترین مزاحمت ها و آزارهای جنسی متوجه زنانی است که مراعات حجاب را نمی کنند(معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم، 1383: 321). هم چنین با وجود این که این پدیده در طول تاریخ وجود داشته، اما امروزه محرومیت جنسی جوانان به دلیل مشکلات اقتصادی، بیکاری و فقر افزایش یافته است و امکان ازدواج جوانان وجود ندارد. در چنین حالتی، افرادی که قادر به ارضای طبیعی غریزه جنسی نیستند به چنین عملی دست می زنند. از جمله عوامل مؤثر دیگر این است که از نظر فرهنگی، توجه برخی افراد به هنجارها و ارزش های اجتماعی کم رنگ شده و اعتقادات دینی آن ها ضعیف شده است. وسایل ارتباط جمعی از جمله: ماهواره و اینترنت، ضعیف شدن نیروی خود کنترلی در افراد، ضعف کنترل اجتماعی دستگاههای مسئول نیز در بروز این پدیده مؤثر هستند(مجید معتمدی، 1384). ارتباطات ساده و سطحی نیز زمینه مزاحمت ها محسوب می شوند و زمینه بودن ارتباط ساده برای افراد، کم کم ارتباط پیچیده را می طلبد. اگر تناوب و تکرار به این ارتباط ساده اضافه شود، منجر به تحریک روانی می شود و ارتباطات ساده و سطحی کم کم به شکل مزاحمت در می آید. اگر مخاطب این مزاحمت ها از نظر روانی آمادگی داشته باشد، پاسخ خواهد داد. شرایط سنی و روحی از عوامل اساسی برای آمادگی روانی می باشند. از آن جایی که دختران نوجوان به دلیل حساسیت ها و ظرافت هایی که دارند از نوعی آمادگی برخوردارند، اگر در خانه و مدرسه دچار بی مهری و کم محبتی و عدم تعادل عاطفی باشند، پاسخ گویی مثبت بیشتری به مزاحمت ها نشان خواهند داد و این واکنش های مثبت به مزاحمت ها نشان تکرار ارتباطاتی ساده و به تدریج موجبات ارتباط پیچیده تر را پدید می آورد که گاهی نیز موجب ایجاد انگیزه برای فرار دختران محسوب می شود(شکاری 1383: 19). از سوی دیگر، وضعیت اقتصادی و اجتماعی جهان از دهه های 1960 و 1970 به بعد باعث شد که زنان وارد محیط های کاری مردانه شوند. هزینه های زندگی صنعتی ایجاب می کند که زن و مرد با یکدیگر برای تأمین مخارج زندگی کار کنند؛ که همین امر منجر به افزایش این گونه مزاحمت ها می شود. افزون بر این، تعداد خانواده های تک والدی نیز رو به افزایش است و خانوارهای زیادی وجود دارند که زن تنها منبع تأمین خانواده محسوب می شود. طبیعی است که تحت چنین شرایطی ممکن است زنان به هر کار سخت و طاقت فرسایی حتی با درآمد کم راضی شده و برای از دست ندادن شغل و تأمین هزینه زندگی، هر گونه رفتاری از جمله مزاحمت جنسی در محیط کار را تحمل کرده و حتی بیان نکنند. در حقیقت، نیاز مبرم اقتصادی و مالی به کسب درآمد در اغلب مواقع می تواند به عنوان عاملی برای پذیرفتن اجباری مزاحمت در نظر گرفته شود.به طور کلی، تا حدود 20 سال پیش مطالعات مربوط به مزاحمت جنسی به این مسئله مربوط می شد که آیا این موضوع می تواند به عنوان یک آسیب و مشکل اجتماعی در نظر گرفته شود یا نه؛ و به تحلیل توصیفی و میزان شیوع این پدیده پرداخته می شد. اما در سال های اخیر تحقیقات به سمت تحلیل نظری دلایل وپی آمدهای این پدیده تغییر جهت داده است و می توان برخی از دلایلی که زمینه را برای وقوع مزاحمت های جنسی فراهم می کند به این شرح عنوان کرد:
* حمایت مردان از موقعیت شغلی خود و تصور اغلب آن ها مبنی بر این که حقوق برابر زنان و مردان به عنوان یک تهدید در برابر عقاید سنتی آنان در مورد موضع قدرت در کار به شمار می رود.
* تفاوت در برداشت معانی ضمنی برخی از رفتارها بین دو جنس. به عنوان مثال، در محیط کار، زنان از برخی جمله ها به منظور رساندن معنای صداقت و صمیمیت استفاده می کنند؛ در حالی که این جملات از نظر مردان ممکن است به طریقی دیگر برداشت شود و همین امر زمینه را برای بروز مزاحمت جنسی فراهم کند.
* عدم شناخت و آگاهی کافی زنان نسبت به رفتارهایی که نشان دهنده مزاحمت هستند و رفتارهایی که در این زمره قرار نمی گیرند.
* کار کردن در محیط هایی که تمامی افراد از جنس مخالف هستند یا به اصطلاح محیط های کاملاً مردانه: مثل: کارهای ساختمانی، شرکت های حمل و نقل و سازمان های نظامی.
* بی سرپرست بودن زنان جوان مانند: مطلقه یا بیوه بودن که در محیط کار فراهم کننده بستر مناسبی برای انواع مزاحمت ها می باشد.
* مبهم بودن حد و مرزهای ارتباطی با جنس مخالف.
* عدم رعایت نوع پوشش و آرایش مخصوص محیط های کار و آموزش.
* خودداری از بروز و بیان این مشکل در مراحل ابتدایی به دلیل شرم، کم رویی، ترس از مورد تمسخر دیگران قرار گرفتن و یا واهمه از بیان این مسئله و درصدد انتقام بر آمدن نزدیکان مانع از بروز این مشکل در مراحل قابل حل می شود.
* عدم وجود ضوابط و قوانین مدون در خصوص شکایت و پیگیری این مسئله.
* برقراری روابط جسمی خیلی نزدیک با جنس مخالف در ارتباطات و روابط کاری.
* مشاغلی که در آن، بودن یا نبودن فرد به سیستم کاری خدشه ای وارد نمی کند و فرد به عنوان زیر دست یک مرجع قدرت انجام وظیفه می کند.
علل سکوت زنان:
تعداد زیادی از زنانی که مورد مزاحمت جنسی قرار می گیرند نسبت به این پدیده اعتراض نمی کنند. مردان نیز این سکوت را به نفع خود تفسیر کرده و می گویند اگر زنی از رفتار مردی احساس بدی داشته باشد؛ حتماً عکس العمل نشان می دهد و سکوت او نشانه رضایت اوست. اما عدم اعتراض زنان در این موقعیت، دلایلی غیر از رضایت آنان دارد. بعضی از این دلایل به شرح زیر می باشد:* مهم ترین دلیل سکوت زنان حفظ آبرو است. تابو بودن مسائل جنسی بیش از هر چیز دیگری سبب مسکوت ماندن این مسائل می شود.
* تنگناهای اقتصادی و ترس از دست دادن شغل. حتی در مواردی این بن بست های معیشتی سبب نوعی رضایت ناخواسته از جانب زن برای تن دادن به روابط خاص در محیط کار می شود.
* نگرش حاکم بر جامعه. معمولاً در چنین شرایطی اغلب خود زن متهم می شود. نگرشی که توسط رسانه های عمومی منتشر می شود نیز به ضرر زن بوده و در اکثر موارد نوع پوشش و رفتار زن را عامل بروز چنین رفتارهایی معرفی می کند.
* دشوار بودن اثبات ادعا. برای اثبات چنین اتهامی فرد قربانی باید شاهد داشته باشد و دلایل محکمی ارایه کند.
* ناآگاهی زنان از قوانین موجود و بی اطلاعی درباره حق و حقوق خود.
* تردید زنان درباره نتیجه بخش بودن شکایت و مجازات مجرم.
* مقصر دانستن خود و احساس گناه.
* ترس از عدم حمایت خانواده و دوستان.
* تردید درباره رخ دادن مزاحمت جنسی.
* تصور این که هیچ کس حرف آن ها را باور نخواهد کرد.
* ترس از انتقام فرد مزاحم و دوستان و بستگان او.
همه این عوامل باعث می شوند که زنان نه از روی رضایت، بلکه از روی ترس سکوت کنند(ماه نامه سپیده دانایی، ش20: 72).
آثار و پی آمدها:
به طور کلی، روان شناسان پی آمدهای ناشی از مزاحمت جنسی را به 3 حیطه مجزا تقسیم کرده اند:الف- پی آمدهای روانی شامل:
* فرد قربانی نمی تواند این واقعه را برای خود توضیح داده و توجیه کند و این مسئله باعث آشفتگی او خواهد شد.* ممکن است فرد قربانی خود را در این واقعه مقصر بداند و تصور کند که نحوه پوشش و رفتار او باعث وقوع چنین رفتاری شده و فرد مزاحم به هیچ وجه مقصر نیست.
* فرد قربانی از این که دیگران موضوع را بفهمند می ترسد و چون نتوانسته است فرد مزاحم را وادار کند تا رفتارش را متوقف سازد، احساس شرمندگی می کند.
* ممکن است قربانی کل ماجرا را انکار کند و تصور کند رفتار مزاحم طبیعی است و او زیادی حساس شده است.
* احتمال دارد که فرد قربانی از تنها ماندن در خانه، محیط کار و یا تحصیل بترسد و به دلیل فشار روانی ناشی از این پدیده احساس اضطراب کند.
ب- پی آمدهای جسمانی:
مزاحمت جنسی دارای پی آمدهای جسمانی متعددی است که از مهم ترین آن ها می توان به: سردرد، معده درد، احساس خستگی و بی حالی، اختلالات پوستی، نوسان وزن، مشکلات جنسی و ترس های کاذب اشاره کرد.<p class="p2> پ- پی آمدهای شغلی و تحصیلی که عبارتند از:
کاهش کارآیی شغلی و تحصیلی به دلیل فشار روانی ناشی از مزاحمت جنسی، کاهش رضایت شغلی یا تحصیلی، غیبت زیاد از محل کار یا تحصیل، از دست دادن شغل و عدم پیشرفت شغلی یا تحصیلی (قربانی، 1387: 74).
نگاهی به برخی آمارها و تحقیقات انجام شده:
* هم زنان و هم مردان ممکن است مورد مزاحمت جنسی قرار گیرند. اما طبق آمار موجود، اکثر قربانیان را زنان تشکیل می دهند.* طبق برآورد استروسوانسون(2000)، حداقل نیمی از زنان، مزاحمت جنسی را به شکلی در زندگی شغلی یا درسی خود تجربه می کنند. نوع این مزاحمت ها بیشتر به صورت شوخی های جنسی است تا اجبار به رفتار جنسی.
* در پژوهشی که در دانشگاه ایلینویز در مورد محیط های آموزشی صورت گرفت مشخص شد که 1/4 درصد دختران ابتدایی، 37/3 درصد دختران دبیرستانی، 18 درصد دختران سال اول دانشگاه و 11 درصد دختران سال آخر در معرض این رفتارها قرار گرفته اند.
* یک تحقیق نشان داد که 89 درصد از شاکیان مزاحمت جنسی، زن بوده اند و اکثر آن ها بین سنین 20 تا 39 سالگی قرار داشتند.
* بر اساس یک پژوهش دیگر، 66 درصد مزاحمت های جنسی در محیط کار را کسانی مرتکب شده اند که از نظر موقعیت، دارای قدرت بوده(سرپرستان و مدیران) و بیشتر این افراد در شرکت های خصوصی کار می کرده اند.
* در تحقیقی درباره محیط دانشگاهی نیز مشخص شد که 50 درصد دانش جویان به نوعی با مزاحمت جنسی مواجه هستند.
* در پژوهشی که در سال 2005 به روش زمینه یابی از زنان اسپانیایی صورت گرفت نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که 15 درصد از زنان، مزاحمت جنسی در محیط کار را تجربه کرده اند(سلیمانی، 1387: 57).
* تحقیقات در کشور آمریکا نیز نشان می دهد که طی سال های 1979 و 1980 حدود هجده میلیون نفر از کارمندان زن در هنگام کار مورد اذیت و آزارهای جنسی قرار گرفته اند. (کمالی وحدت، 1387: 89).
* در کشور ما به دلیل عدم شناخت و آگاهی و بینش کافی نسبت به این مسئله، هنوز آماری در دست نیست. با این حال گزارش ها حاکی از آن است که در طول اجرای طرح ارتقاء امنیت اجتماعی در 6 ماهه اول سال 1387، تعداد 6414 نفر از کسانی که با رفتارهای نابهنجار خود برای بانوان مزاحمت ایجاد کرده و موجب سلب امنیت و آسایش آنان شده بودند دستگیر شده اند (ماه نامه زندگی سالم، ش 19: 9).
* در یک بررسی مقدماتی و زمینه یاب بر روی یک نمونه 250 نفری از زنان و دختران شاغل و جویای کار که بیشتر آن ها دوره های دانشگاهی خود را تمام کرده بودند معلوم شد که نزدیک به 30 درصد آن ها تجربه مزاحمت جنسی از سوی مدیران و همکاران مرد را داشته اند (اسماعیلی نسب، 1386: 45).
مهم ترین اقدامات و راه کارهای پیشگیرانه و درمانی:
با توجه به پی آمدهای مخرب مزاحمت جنسی، متخصصان راه کارهای مفیدی را برای پیشگیری از بروز این پدیده ارایه داده اند که به ذکر چند نمونه از مهم ترین آن ها پرداخته می شود:* از آن جایی که تنها دیدگاه و باورهای افراد در بروز این رفتار مؤثر نیست و شرایط محیطی نیز بر آن تأثیر می گذارد، در سال های اخیر و در بسیاری از کشورهای پیشرفته، قوانین مشخصی برای این رفتارهای ممنوع وضع شده است. اما متأسفانه این وضعیت در کشو ما هنوز ابهام های زیادی دارد و قوانین واضح و مشخصی برای آن موجود نیست. به علاوه، آگاهی عمومی نیز از این پدیده کم است. بنابراین اولین گام در پیشگیری از این آسیب، وضع قوانین و جریمه های سنگین برای پدیده مزاحمت جنسی در محیط های کاری، آموزشی و درمانی می باشد.
* آموزش درباره پدیده مزاحمت جنسی وعلل، انواع و پی آمدهای آن از سنین خردسالی سبب آگاهی افراد جامعه از این پدیده شده و احتمال واکنش مناسب آن ها در صورت مواجهه با این پدیده را افزایش می دهد. علاوه بر این راه کارهای ذکر شده که اجرای آن بر عهده دولت و متولیان آموزشی است، خود فرد نیز می تواند از طریق برخی اَعمال، احتمال وقوع این پدیده را کاهش دهد. از جمله این رفتارها می توان به این موارد اشاره کرد: مشخص کردن حریم شخصی خود، اتخاذ پوشش و طرز رفتار معقول، کسب اطلاعات کامل درباره حقوق خود و خط مشی ها و قانون های مربوط به مزاحمت و رفتارهای نامناسب در محیط های کار، مدرسه و غیره، پرهیز از گذاشتن قرار ملاقات های خصوصی و خارج از ساعت کاری یا آموزشی در محیط های خلوت، حساسیت نشان دادن نسبت به علائم هشدار دهنده، بالا بردن اعتماد به نفس و تمرین و تقویت مهارت «نه گفتن» (قربانی، 1387: 74و 75).
* تدوین آیین نامه و دستور العمل های مشخص و این که افراد در سازمان ها آموزش ببینند و کتابچه های راهنما به آن ها داده شود تا حد و مرز مزاحمت ها را مشخص کند. همین طور به کسانی که دارای قدرت هستند آموزش هایی داده شود تا از قدرت و مقام خود سوء استفاده نکنند. نگاه این سازمان ها باید بسیار جدی باشد و برخورد قاطع و سریع نسبت به این گونه مزاحمت ها داشته باشند. در هر سازمان باید کمیته رسیدگی به تخلف های اخلاقی تشکیل شود و این کمیته ها به طور جدی به این مسائل بپردازند. هم چنین باید به قربانی ها آموزش داده شود که به محض برخورد با چنین رفتارهایی، آن را گزارش دهند. مسئله بعدی این است که باید قوانین محکمی در این زمینه وجود داشته باشد که برای مثال اگر کسی تخلف انجام داد اخراج شود.
* در مورد مزاحمت های جنسی در دانشگاه ها نیز باید به نکاتی توجه کرد، مزاحمت های جنسی مستقیمی که در آن استاد به دانش جو درخواست رابطه می دهد، بسیار روشن است، اما برخی از رفتارها هستند که این گونه نبوده، اما جزء مزاحمت های جنسی قرار می گیرند. از این قبیل رفتارها می توان به: تعریف کردن استاد از لباس یا ظاهر دانش جوی دختر و شوخی های جنسی در کلاس اشاره کرد. هم چنین برخی از اساتید با عنوان این که بعضی از دانش جویان دختر مانند فرزندان آن ها هستند، به خود اجازه می دهند که با آن ها تماس فیزیکی داشته باشند. مثلاً دست روی شانه های آن ها بگذارند. توجه بیش از اندازه به یک دانش جوی دختر و تبعیض قائل شدن بین او و دیگر دانش جویان و رفتارهای دیگری از این قبیل نیز همگی جزء مزاحمت های جنسی در محیط دانشگاه به حساب می آیند (ناقل، 1387: 63).
* تقویت اعتماد به نفس در افراد جامعه به ویژه زنان و هم چنین تغییر دیدگاه مرد سالارانه در کنار آموزش دختران و زنان برای یادگیری مهارت «نه گفتن» به درخواست هایی از این نوع، بی آن که نگران پی آمدهای بعدی باشند نیز بسیار مؤثر است (علوی تبار، 1386: 51).
* از آن جا که مزاحمت جنسی دارای تبعات منفی و متعدد فردی و اجتماعی است، بنابراین لازم است تا از طریق رعایت اصول اخلاقی و امنیتی در محیط کار و هم چنین شناخت و تشخیص علائم هشدار دهنده آن، با این پدیده نحس مقابله کرده و از رشد بی رویه آن جلوگیری شود(ماه نامه سپیده دانایی، ش20: 61).
* افراد باید نسبت به محیط خود شناخت کافی پیدا کنند. نسبت به رفتارهای خود و دیگران اطلاع کامل به دست آورند و این در محیط خانه، مدرسه و هم چنین رسانه های جمعی امکان پذیر می باشند. این آگاهی باعث کاهش احتمال آسیب می شود.
* زمانی که فرد مورد این حرمت شکنی قرار گرفت بهتر است به یک مشاور مراجعه کند تا از این طریق بتواند به این آگاهی دست یابد و از مشاوره به عنوان یک فرد رازدار بهره مند شود یا بتواند مورد حمایت روانی قرار گیرد و از تشدید آسیب جلوگیری کند.
* با توجه به شدت، چگونگی و دیگر جوانب، فرد قربانی می تواند از طریق حقوقی این رخداد را پیگیری کند(قائم پناه، 1386: 49).
* روان کاوی و ریشه یابی ناراحتی های روحی و روانی مجرمان، فقرزدایی، ایجاد اشتغال، تأمین عدالت اجتماعی و کاهش آمار طلاق، بهبود نظارت و کنترل اجتماعی دستگاه های مسئول، تقویت باورهای دینی مردم، افزایش امکانات تفریحی و زمینه سازی برای ارضای صحیح غرایز جنسی افراد از جمله اقدام های مؤثر دیگر در کاهش مزاحمت های جنسی به شمار می آیند(مجید معتمدی، 1384).
منبع مقاله: کاوه، محمد، (1353) آسیب شناسی بیماری های اجتماعی، تهران: جامعه شناسان، چاپ اول.