نويسنده: حضرت آيت الله حاج سيد ابوالقاسم خوئي ( ره )
مترجم: محمد صادق نجمي- هاشم هاشم زاده هريسي
مترجم: محمد صادق نجمي- هاشم هاشم زاده هريسي
(وَ مِنْ ثَمَرَاتِ النَّخِيلِ وَ الْأَعْنَابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَراً وَ رِزْقاً حَسَناً. )(1)
و از ميوه هاي درختان نخل و انگور، مسکرات(خوردني هاي ناپاک) و روزي خوب (خوردني هاي پاکيزه) مي گيريد.
از قتاده، سعيد بن جبير، شعبي، مجاهد، ابراهيم و ابوزرين نقل گرديده است که اين آيه با آيات تحمريم خمر نسخ شده است.(2)
به نظر ما:
اين آيه نيز از آياتي است که حکم آن ثابت و پابرجاست و نسخ نشده استزيرا اثبات نسخ در اين آيه با اثبات دو موضوع بستگي و ارتباط دارد:اول اين که:
منظور از لفظ«سکر» در اين آيه خمر و شراب مست کننده باشد، در صورتي که طرفداران نسخ نمي توانند، اين معني را ثابت کنند، زيراي يکي از معاني« سکر» در لغت عبارت است از «سرکه» و مفسر معروف علي بن ابراهيم نيز سکر را به همين معني تفسير نموده است.(3) بنابر اين معني، منظور از «رزق حسن» طعام هاي لذيذ و شيرين مانند شيره و غير آن مي باشد که از خرما و انگور به دست مي آيد.دوم اين که:
آيه شريفه، دلالت بر جواز و حيت مسکر داشته باشد، در صورتي که اثبات اين مطلب براي طرفداران نسخ ممکن نيست زيرا به ظاهر اين آيه در مقام بيان يک واقعيت و جريان طبيعي است نه در مقام بيان حرمت و حليت چيزي و يا امضاي راه و رسم مردم و تجويز يک عمل نادرست که در ميانشان شايع بوده است.توضيح:
اين که گفتيم آيه در مقام بيان يک جريان طبيعي است نه در مقام تشريع و بيان حکم، به اين دليل است که اين آيه شريفه در رديف آيات ديگري واقع گرديده است که خداوند در آن آيات قسمتي از نشانه هاي صنعت، قدرت و خلقت خود را که در عالم آفرينش به وجود آورده است، مي شمارد و مي گويد:(وَ اللَّهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِي ذلِکَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ وَ إِنَّ لَکُمْ فِي الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُسْقِيکُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خَالِصاً سَائِغاً لِلشَّارِبِينَ وَ مِنْ ثَمَرَاتِ النَّخِيلِ وَ الْأَعْنَابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَراً وَ رِزْقاً حَسَناً إِنَّ فِي ذلِکَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ. وَ أَوْحَى رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ. ثُمَّ کُلِي مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِي سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذلِکَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَکَّرُونَ.)(4)
و خداوند از آسمان، آبي فرستاد و زمين را پس از آن که مرده بود، حيات بخشيد، در اين، نشانه روشني است براي جمعيتي که گوش شنوا دارند. و در وجود چهارپايان، براي شما [درس هاي] عبرتي است از درون شکم آن ها، از ميان غذاهاي هضم شده و خون، شير خالص و گوارا به شما مي نوشانيم. و از ميان ميوه هاي درختان نخل و انگور، مسکرات (ناپاک) و روزي خوب و پاکيزه مي گيريد. در اين، نشانه روشني است براي جمعيتي که انديشه مي کنند. و پروردگار تو به زنبور عسل وحي(الهام) نمود که از کوه ها و درختان و داربست هايي که مردم مي سازند، خانه هايي برگزين! سپس از تمام ثمرات(ويژه گل ها) بخور و راه هايي را که پروردگارت براي تو تعيين کرده است. به راحتي بپيما! از درون شکم آن ها نوشيدني ها با رنگ هاي مختلف خارج مي شود که در آن، شفا براي مردم است، به يقين در اين امر نشانه روشني است براي جمعيتي که مي انديشند.
خداوند، در اين آيات پنج گانه از علائم و نشانه هاي قدرت خود ياد نموده و به نازل نمودن آب حيات بخش و زنده نمودن زمين هاي مرده و همچنين به صنع و تدبيري که در خلقت حيوانات به کاربرده و شير خالص از ميان سرگين و خون بيرون آورده است و امثال اين اسرار و دقايق خلقت، اشاره مي کند.
از خواصي که براي گرفتن سکر و رزق نيکو و لذيذ در درختان خرما و انگور قرار داده است، سخن به ميان مي آورد، خاصيت و خصوصيتي را که درختان اين دو ميوه دارا مي باشند، تذکر مي دهد آن گاه افکار را به صنعت عسل و اعمال شگفت انگيز زنبوران عسل که در ساختن عسل و موم به کار مي برند و خردمندان و خصوصاً کساني را که با طرز کار آن ها از نزديک آشنايي دارند، به تعجب و حيرت وداشته است، متوجه مي سازد.
ضمناً اين نکته را نيز گوشزد مي کند که اين اعمال محيرالعقول و اعجاب انگيز زنبوران عسل در اثر الهامي است که از ناحيه خدا به طور غريزي بر آن ها القا مي گردد.
با اين توضيح معلوم مي شود که اين آيات در مقام بيان نشانه هاي قدرت و درس توحيد مي باشند نه در مقام تشريع و بيان حکم، پس در اين آيه مورد بحث کوچک ترين اشاره و دلالتي به جايز بودن شراب و مسکرات نيست تا با آيات حرمت خمر منسوخ گردد.
گذشته از همه اين ها، اگر فرض و قبول کنيم که منظور از لفظ «سکر» در آيه، مست کننده است، خود اين آيه دليل بر حرام بودن مسکر خواهد گرديد، نه به مباح بودن آن، زيرا اين آيه شريفه ي، «سکر» را در برابر «رزق حسن» و روزي نيکو پاک قرار داده است و اين تقابل نشان مي دهد که مسکر، رزق پاک و حلال نيست.
رواياتي که از ائمه هدي(عليه السّلام) به دست ما رسيده است، اين معني را که گفتيم تأييد مي کند و اين که مسکرات از اول در قرآن مجيد و در اسلام مباح و حلال نبوده است، ثابت مي کند.
شيخ صدوق با استاد خود از محمد بن مسلم نقل مي کند که از امام صادق(عليه السّلام) درباره ي شراب سؤال گرديد که آيا حلال بوده است يا نه! امام در پاسخ وي گفت: رسول اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: اول چيزي که پروردگار، مرا از آن نهي نمود، بت پرستي و شراب خوردن بود.
باز صدوق از حضرت رضا(عليه السّلام) نقل نموده است که خداوند هيچ پيامبري را نفرستاده است مگر با دستور و فرمان حرمت خمر.(5)
در بحث اعجاز نيز گذشت که خمر از نظر تورات هم حرام بوده است.
ولي جاي ترديد نيست که در اول اسلام حرام بودن خمر اعلان نشده بود و پس از مدتي آيات تحريم شراب نازل و حرمت آن اعلان گرديد و اين روش اختصاص به شراب ندارد بلکه تمام احکام اسلام چنين بوده است که از اول اسلام حکمش ثابت بوده ولي به تدريج اعلان گرديده است.
بنابراين، شراب که بعداً در حرمت آن، نازل شده است قبلاً نيز حرام بوده است نه اين که حلال باشد، سپس با آيه تحريم، حکم آن نسخ گردد.
پي نوشت ها :
نحل/67.
2- الناسخ و المنسوخ، نحاس 181.
3- تفسير برهان، 577/1.
4-نحل/65-69.
5- بحارالانوار، 18/16-18-20، مرحوم فيض کاشاني نيز در وافي، 79/11 باب مخصوصي براي اين موضوع اختصاص داده است.
خوئي، حضرت آيت الله حاج سيدابوالقاسم خوئي(ره)(1385)، البيان في تفسير القرآن، ترجمه محمد صادق نجمي- هاشم هاشم زاده هريسي، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان چاپ و انتشارات، چاپ دوم