پرخاشگري
فرزند هشت ساله ام خيلي عصباني است. مرتب فرياد مي زند، اشياي منزل را پرت مي کند و با برادرش دعوا مي کند. چندين بار او را کتک زدم ولي دست از کارهايش برنداشته است. براي کمک به فرزندم چه توصيه هايي مي کنيد؟«مادر يک کودک»
پرخاشگري چيست؟
پرخاشگري رفتار هدف داري است که در جهت تحقير شخصيّت ديگران و آسيب رساندن به آنها صورت مي گيرد (سادوک (1) 2007). پرخاشگري در کودکان به شکل هاي زير ديده مي شود.- فرياد کشيدن، ناسزا گفتن، به کار بردن کلمات توهين آميز به هنگام روبه رو شدن با ناکامي و استرس.
- دعوا و ترساندن ديگران و خشونت با افراد ديگر مثل همکلاسي ها.
- پرت کردن اشيا يا تخريب اموال به هنگام خشم (جانگسما (2) و همکاران 2006).
تحقيقات نشان مي دهد که پسرها پرخاشگرتر از دخترها هستند. هم چنين پسرها بيش از دخترها، پرخاشگري بدني و لفظي دارند (مک کوي و جکلين 1980). پرخاشگري اگر در کودکي درمان نشود، تمايل فرد به رفتار پرخاشگرانه تا بزرگ سالي ثابت مي ماند و درمان آن نيز سخت تر مي شود (فارينگتون (3)2000).
علل پرخاشگري
پرخاشگري کودکان علل مختلفي دارد ولي مهم ترين آنها را مي توان در مسايل زير جست و جو کرد.1- يادگيري از طريق مشاهده و الگوپذيري
بعضي کودکان پرخاشگري را از والدين ياد مي گيرند. اگر پدر و مادر، خلق و خوي عصباني داشته باشند کودک شان نيز ياد مي گيرد و با آنها همانندسازي مي کند. کودکان با چشمان خود مي آموزند. متخصصين، نقش محيط تعليم و تربيت را با بروز پرخاشگري و رفتار هاي پرخاشگرانه بسيار مهم دانسته اند (هترينگتون (4)1999).
2- اضطراب
کودکاني که اضطراب دارند نمي توانند آرام باشند و رفتارهاي پرخاشگرانه از خود نشان مي دهند. اگر از آن ها بپرسيم، چرا عصباني هستيد، خواهند گفت نمي دانم يا دست خودم نيست.
3- جلب توجه
بعضي کودکان، پرخاشگري مي کنند تا جلب توجه کنند. بعضي تحقيقات نشان مي دهد که پرخاشگري معمولاً در نتيجه ي فقدان توجه مثبت در طول سال هاي زندگي کودک به وجود مي آيد (فاپل (5) و هريک (6) 1998).
4- ناکامي
وقتي کودک به هدف خود دست نيابد، دست به پرخاشگري مي زند.
علي کلاس پنجم ابتدايي است. او براي اينکه در امتحان رياضي نفر اول شود تلاش زيادي مي کرد ولي به علت سهل انگاري نتواست به دو سؤال امتحان پاسخ درست بدهد. وقتي به خانه آمد در حياط را محکم به هم زد و سر مادرش فرياد زد که، تقصير تو بود که من نتوانستم امتحان رياضي را خوب بنويسم. اگر با من بيشتر رياضي کار مي کرديد امتحانم خراب نمي شد.
5- اذيّت شدن کودک در مدرسه
وقتي کودک در مدرسه توسط دانش آموزان مورد تمسخر قرار بگيرد، تحقير شود و يا کتک بخورد و نتواند از خود دفاع کند ممکن است رفتارهاي پرخاشگرانه از او سر بزند.
6- رسانه هاي گروهي
کودکان از طريق رسانه هاي گروهي به ويژه تلويزيون رفتارهاي پرخاشگرانه را مي آموزند. مشاهده ي فيلم هاي خشن روي کودکان تأثيرات منفي مي گذارد.
7- بازي هاي کامپيوتري خشن
تحقيقات روي کودکان و نوجوانان نشان داده است که بازي هاي کامپيوتري خشن باعث پرخاشگري کودکان و نوجوانان مي شود. (اندرسون (7) 2000)
نويسنده، تحقيقي در مورد تأثير بازي هاي کامپيوتري روي 1212 نفر از کودکان و نوجوانان شهر تهران انجام داده است. بررسي ها نشان داد که بازي هاي کامپيوتري خشن باعث پرخاشگري کودکان و نوجوانان مي شود. (احمدي 1390).
راه کارهايي براي درمان
تحقيقات نشان مي دهد که عدم کنترل پرخاشگري، سبب بروز مشکلات اجتماعي و تحصيلي مي شود و سلامت جسمي و رواني کودک را به خطر مي اندازد (ديس کيوزپ (8) و همکاران 2003). توصيه هاي زير به خانواده ها جهت پيش گيري و درمان پرخاشگري کمک فراواني مي نمايد.1- به کودکان بياموزيد که هنگام خشم، بعضي کارها را نبايد انجام دهند. مثل شکستن وسايل، پرت کردن اشيا به طرف افراد، درگير شدن، فرياد زدن و در مقابل بهتر است رفتارهاي زير را از خود بروز دهند:
دور شدن از موقعيت، گوش دادن به موسيقي، تماشاي تلويزيون، قصه خواندن و صحبت کردن در مورد موضوع ناراحت کننده و ... .
2- خشم کودک را کوچک نشمريد و يا مسخره جلوه ندهيد و به او نخنديد.
3- هنگام خشم و عصبانيت کودک، او را نصيحت نکنيد و براي او سخنراني نکنيد.
4- خشم کودک را قبول کنيد و با او هم دردي کنيد و به او بگوييد که مي فهميد که او عصباني است و بگوييد اگر دوست داريد براي من توضيح دهيد که چرا عصباني هستي. بگذاريد کودک راجع به مسايلي که او را ناراحت کرده، صحبت کند و به او گوش دهيد کودک بايد بداند در موقعيت هاي دشوار شما پشتيبان او هستيد.
5- به فرزندتان جايگزيني براي خشم بدهيد. به عنوان مثال به او بگوييد وقتي احساس خشم مي کند به جاي اقدام پرخاش جويانه، شروع به پريدن نمايد تا خشم خود را کم کند.
6- براي فرزند خود جايزه در نظر بگيريد. به فرزند خود ياد دهيد اگر هنگام عصبانيت، بتواند خود را کنترل کند بعد از چندين بار به او جايزه اي خواهيد داد.
7- وقتي فرزند شما پرخاشگري مي کند، بکوشيد تا خودتان عصباني نشويد و آرام باشيد. چون کودکان از شما ياد مي گيرند. با ارائه ي الگوهاي رفتار مناسب به بچه ها جهت تقليد، تا حدي مي توانيم رفتار آنها را هنگام خشم تغيير دهيم (بندورا (9) 1973).
8- استفاده از توقّف موقّت فعاليّت
توقف موقت، فرآيندي است که براي بد خلقي مفيد است. اين فرآيند با دور کردن فرزند از موقعيتي است که باعث ايجاد عصبانيت شده و قرار دادن او در محيطي بدون عامل انگيزش است. اين عمل دو کار انجام مي دهد. با تغيير دادن محيط، فرزندتان وادار مي شود دست از کاري که مي کرد بردارد و هم چنين عاملي را که باعث عصبانيت شده دور مي کند.
اين فرآيند شامل مراحل زير است:
1- با صداي بلند بدون اينکه فرياد بزنيد به فرزندتان بگوييد کاري را که انجام مي دهد، متوقف کند.
2- به چشمان فرزندتان نگاه کنيد و حدود پانزده ثانيه صبر کنيد.
3- به فرزندتان بگوييد اگر دست از کاري که مي کند نکشد، به محل توقف موقت خواهد رفت.
4- از لحني آمرانه استفاده کرده و 15 ثانيه به چشمان او نگاه کنيد.
5- تلاش کنيد که فرزند خودش به محل برود والّا او را به زور به محل توقف فعاليت ببريد.
6- به او بگوييد: « تا وقتي نگفتم بايد همين جا بمانيد و بايد آرام باشيد»
7- اگر فرزندتان در محل توقف نماند، او را به محل توقف موقت فعاليت برگردانيد و هر چند بار که لازم باشد اين کار را تکرار کنيد.
8- هنگامي که فرزندتان نسبتاً آرام شد، وقت گيري را شروع کنيد و به فرزندتان نگوييد که چه مدت بايد آنجا بماند. وقت گيري را خودتان انجام دهيد. حداقل مجازات حدود 5 دقيقه تا سن 5 سالگي و به ازاي هر سال بيشتر از دو دقيقه مجازات نتيجه بخش است.
9- بعد از زمان مجازات به محل توقف موقت فعاليت برويد و از او بپرسيد مي داني چرا تو را اين جا قرار دادم؟
10- سعي کنيد او را متوجه کنيد که چرا او را در محل توقف فعاليت قرار داده ايد، براي او سخنراني نکنيد و به او بگوييد: « هر بار که اين کار را انجام دهي تو را در محل توقف موقت فعاليت قرار خواهم داد.»
11- در آخرين مرحله، او را به فعاليت پيشين برگردانيد.
محل توقف موقت فعاليت چه جاهايي باشد؟
بهتر است اين محل جايي باشد که فرزندتان بتواند منزوي باشد و در آنجا تلويزيون، کامپيوتر، اسباب بازي و هيچ وسيله ي سرگرم کننده ي ديگري نباشد. مثل:1- داخل راه پله
2- داخل حمام
3- در گوشه اي از اتاق يا راهرو
4- روي صندلي يا کاناپه اي در اتاق ها
" براي بچه هاي کوچک از صندلي يا کاناپه استفاده کنيد."
5- ممکن است نياز باشد برخي از کودکان در محل توقف فعاليت به طور فيزيکي نگه داري شوند در اين زمان استفاده از صندلي بسيار نتيجه بخش است.
والدين توجه داشته باشند که اگر از روش هاي بالا براي کنترل پرخاشگري کودک شان نتيجه نگرفتند حتماً به روان پزشک مراجعه کنند و از او کمک بگيرند.
کابوس در کودکان
« دختر 9 ساله ام هفته اي يک يا دو بار خواب هاي ترسناک مي بيند و با وحشت از خواب بيدار مي شود. خيلي نگرانم. چه کارهايي بايد انجام دهم که اين خواب ها را نبيند؟»«مادر يک کودک»
کابوس چيست؟
کابوس ها، رؤياهاي ترسناکي هستند که شخص را بيدار کرده و ترس و اضطراب عميقي در او ايجاد مي کنند. کابوس ها ظاهراً استرس هاي طول روز را منعکس مي کنند.پيش دبستاني ها بيشتر موجودات خيالي ترسناک و مصدوميّت خود يا مصدوميت ديگران و حيوانات را خواب مي بينند. کودکان بزرگ سال تر بيشتر، خواب بچه دزدي و بعضي مواقع خواب موجودات خيالي و مصدوميت خود و ديگران را مي بينند (موريس (10) و همکاران 2000).
کابوس ديدن در کودکان پديده ي شايعي است که در پيش دبستاني ها و نوجوانان شايع تر است (فربر 1985). بررسي محققان نشان داد 68 درصد کودکان 4 تا 6 ساله، 96 درصد کودکان 7 تا 9 ساله و 76 درصد کودکان 10 تا 12 ساله، خواب هاي ترسناک مي ديدند (ماريس، مرگلباخ، گادت و مولارت 2000). هم چنين بررسي ها نشان مي دهد که کودکان بيشتر نزديک صبح کابوس مي بينند (ميندل (11) و دال (12) 1998).
دلايل بروز کابوس در کودکان
عوامل زيادي باعث ايجاد کابوس در کودکان مي شود. مهم ترين عوامل عبارتند از:1- خيال پردازي هاي کودکانه
2- ترس کودک به ويژه ترس از تاريکي
3- مشاهده ي برنامه ها و فيلم هاي ترسناک
4- استرس ها و نگراني ها (دولينگر (13)، هورن (14)، بواريني (15) 1998).
5- تب و بيماري
6- قرار گرفتن کودک در محيط هاي اضطراب آور مثل خانه اي که اغلب والدين با هم مشاجره و دعوا مي کنند.
درمان کابوس هاي کودکان
1- اگر کودکتان به علت ديدن کابوس از خواب پريد، کنار او رفته و او را در آغوش بگيريد و مدتي را کنار فرزندتان براي آرامش دادن به او بمانيد و به او اطمينان دهيد که چيزي نشده و فقط خواب ديده است. بهتر است با کودک اتاق را وارسي کنيد و به او نشان دهيد که در جاي امني هستيد.2- از کودک بخواهيد کابوس خود را شرح دهد.
3- در اتاق کودک چراغ خواب روشن باشد تا ببيند هيچ خبري نيست.
4- کودک را از تماشاي برنامه ها و فيلم هاي ترسناک، منع کنيد.
5- گفت و گو کردن با کودک در مورد نگراني ها و ترس هايش، در طول روز به کودک کمک مي کند.
6- از کودک بخواهيم کابوس خود را به صورت نمايش اجرا کند و در اين نمايش بر چيزي که از او مي ترسد، پيروز شود. (برت (16) 1998). اين کار را چندين بار انجام دهد.
در صورت تداوم کابوس هاي شبانه در کودک، لازم است اين موضوع توسط يک روان شناس بررسي شود.
اضطراب
« دخترم 11 ساله است. بيشتر اوقات شکايت مي کند که تپش قلب دارد و حالت تهوع به او دست مي دهد. دستانش زياد عرق مي کند و بدنش يخ مي کند. او را پيش پزشک برده ام ولي از نظر قلب کاملاً سالم است.«صحبت هاي يک مادر»
اضطراب شايع ترين اختلال رواني موجود در تمامي گروه هاي سني است و همه ي انسان ها اضطراب را در زندگي خود تجربه مي کنند. اضطراب به منزله ي بخشي از زندگي هر انسان، در همه ي افراد در حدي اعتدال آميز وجود دارد. وجود اضطراب در حد اعتدال آميز به انسان در زندگي کمک مي کند و مفيد است. مثلاً وقتي يک کودک مي خواهد از خيابان عبور کند با احتياط عبور مي کند، يا ما هنگام رانندگي از جادّه ي لغزنده با احتياط رانندگي مي کنيم. پس کمي اضطراب باعث مي شود افراد مراقب باشند و خود را از خطر حفظ کنند اما اگر اضطراب از حد اعتدال بيشتر شود، اختلال اضطراب ناميده مي شود و افراد را دچار مشکلات زيادي خواهد کرد.
اضطراب چيست؟
اضطراب يک احساس ناخوشايند و ترس ناشناخته است که با يک يا چند حس جسمي مانند: تنگي قفسه سينه، تپش قلب، دلهره، لرزش دست، تعريق و سر درد، همراه است.اختلالات اضطرابي در کوکان
شايع ترين اختلالات اضطرابي در کودکان عبارتند از:1- اضطراب جدايي
کودکان هنگام جدايي و دور شدن از مادرشان احساس ناراحتي و اضراب مي کنند اين کودکان به شدت نگران هستند که هنگام دوري از والدين، خودشان يا والدين شان آسيب ببينند، گم شوند و يا دزديده شوند. چنين کودکاني حاضر نيستند شب ها در اتاق خود بخوابند و با التماس کردن، اعتراض کردن و گريه کردن مي خواهند نزد والدين خود بخوابند.اضطراب جدايي در دوران 18 ماهگي تا 3 سالگي يک پديده ي طبيعي است و از مراحل تکاملي کودک است، اما اگر اين اضطراب شديد کودک تا سنين بالاتر ادامه پيدا کند غير طبيعي است و نياز به درمان دارد.
2- اضطراب اجتماعي
اين نوع ترس از اواخر دوران کودکي شروع مي شود و کودکان هنگام روبه رو شدن با ديگران احساس شرمساري و خجالت مي کنند. از صحبت کردن و يا غذا خوردن در حضور جمع مي ترسند. از انتقاد کردن، ابراز وجود و نظر دادن و اشتباه کردن در جمع مي ترسند. هنگام صحبت کردن در جمع، صورت شان سرخ مي شود، صداي شان مي لرزد و دست پاچه مي شوند. اضطراب اجتماعي، شايع ترين اختلال اضطرابي است (هايمبرگ (17) و استاين (18) و همکاران 2000).3- اضطراب منتشر يا فراگير
چنانچه کودک در بيشتر روزهاي هفته و به مدت طولاني دچار احساس نگراني، ترس و دلواپسي باشد، بدون وجود شرايط استرس زا و بدون آنکه علت آن را بداند، گفته مي شود کودک دچار اضطراب منتشر شده است.4- اضطراب امتحان
انسان دوست دارد هنگام ارزيابي رفتارهايش به وسيله ي ديگران، بيشترين امتياز ممکن را بدست آورد به همين دليل زمان امتحان يا آزمون دچار اضطراب مي شود. در اضطراب امتحان فرد نمي تواند از توانايي هايش هنگام امتحان استفاده کند و توان او براي مقابله با امتحان کاهش يافته و دچار دلشوره و دلهره، عدم تمرکز و فراموشي مي شود و به سؤالاتي که جوابشان را مي داند پاسخ اشتباه مي دهد.نشانه هاي اضطراب در کودکان
مهم ترين نشانه هاي اضطراب در کودکان عبارتند از:1- تپش قلب
2- تنگي نفس
3- شب ادراري
4- چسبيدن بيش ازحد به والدين
5- بي خوابي، کم خوابي و پريدن مکرّر از خواب
6- تکرّر ادرار
7- لرزش دست يا بدن
8- بي قراري و فقدان آرامش
9- عرق کردن کف دست
10- حالت تهوع
11- دلواپسي و نگراني
12- جويدن ناخن
13- نداشتن تمرکز (اولنديک (19) و کينگ (20) 1994)
14- تيک و رفتارهاي تکراري مثل تکان خوردن شانه، پلک زدن و تکرار مرتب يک کلمه
معمولاً در کودک مضطرب تعدادي از اين علائم با هم ديده مي شود.
علل اضطراب در کودکان
علل اضطراب در کودکان را مي توان به چند دسته تقسيم کرد.الف: خانواده
بيشترين منشاء اضطراب کودکان خانواده است. مشکلات زير در خانواده مي تواند سبب اضطراب کودکان شود.1- اختلاف و کشمکش در خانواده: فضاي پر از درگيري، باعث عدم احساس امنيّت در کودک مي شود و وحشت از دست دادن پدر و مادر، کودک را دچار اضطراب مي کند.
2- وجود مادر مضطرب يا کمال گرا
3- وابستگي شديد به والدين
4- يادگيري اضطراب ها و ترس هاي والدين: يادگيري افکار و عقايد غلط و غير منطقي در مورد خطرات موجود در موقعيت هاي خاص مثل اضطراب امتحان و اضطراب از مصاحبه که همراه با افکار و عقايد غلو آميز مي باشد.
5- امر و نهي هاي بيش از حد والدين يا کنترل هاي افراطي آنان.
6- سرزنش مداوم کودک: سرزنش زياد کودک باعث ترس از عدم موفقيت مي شود و در کودک اضطراب ايجاد مي کند.
7- کمبود محبت و تبعيض بين خواهر و برادرها
8- ورود فرزند جديد به خانواده
9- داشتن انتظارات بيش از حد والدين از کودک
ب: مشکلات جسمي
10- پرکاري و کم کاري تيروئيد11- بي نظمي هاي قلبي
12- داشتن ظاهري غير معمول و يا معلوليت جسماني
13- لکنت زبان و ناتواني هايي مثل بينايي و شنوايي
14- تغييرات مربوط به دوره ي بلوغ
ج: ژنتيک و وراثت
15- گاهي اضطراب زمينه ي ژنتيک و وراثتي دارد و مي توان سابقه ي اين حالت را در خانواده ي کودک مشاهده کرد.د: محيط و اجتماع
16- مشکلات تحصيلي17- فوت نزديکان
18- بروز حادثه
19- عدم پذيرش از سوي هم سالان
20- نداشتن مهارت هاي لازم در برقرار کردن روابط عاطفي و اجتماعي با ديگران.
پيامد هاي اضطراب
اگر اضطراب درمان نشود و مزمن شود مشکلاتي براي فرد ايجاد مي کند که مي توان به اين موارد اشاره کرد.1- اضطراب بيماري هاي قلبي را افزايش مي دهد.
2- اضطراب باعث ايجاد افسردگي مي شود (وود وارد (21) و فرگوسن(22) 2001).
3- اضطراب باعث اُفت تحصيلي کودکان مي شود (وودوارد و فرگوسن2001).
4- نگراني هاي مداوم و غصه هاي طولاني شادابي را از کودکان مي گيرد و اين نگراني ها کودک را آزار مي دهد.
5- کودکان مضطرب در روابط خود با هم سالان مشکل دارند و نزد هم سالان خود مطرودند و مورد بي توجهي آنها قرار مي گيرند. (اولنديک (23) 1994).
راه کارهايي براي درمان اضطراب کودکان
اضطراب در بلند مدت، مشکلات جسمي و روحي فراواني را براي کودکان به وجود مي آورد.بنابراين اگر کودکي مضطرب داريد حتماً براي رفع اين مشکل اقدام کنيد.
هر نوع اختلال اضطرابي، درمان تخصصي جداگانه اي نياز دارد ولي به طور کلي توصيه هاي زير کمک زيادي در رفع اضطراب کودکان مي کند.
1- اعتماد به نفس کودکان را افزايش دهيد تا باعث شود هنگام روبه رو شدن با استرس کمتر دچار مشکل شوند.
2- والدين و ديگران تا حد ممکن از امر و نهي هاي زياد و غير اصولي، خودداري کنند.
3- انجام فعاليت هاي ورزشي: پژوهشگران دريافتند که ورزش کردن به مدت 40 دقيقه در روز مي تواند ميزان اضطراب را به ميزان زيادي کاهش دهد.
4- روش هاي مناسب روبه رو شدن با ناکامي ها را به کودک بياموزيد.
5- تا حد امکان کودک را از موقعيت هاي استرس زا دور نگه داريد.
6- فرزند خود را قبل از سن بلوغ براي اين دوره آماده کنيد. در اين زمينه مي توانيد از روان شناسان کمک بگيريد.
7- از کودک بخواهيد احساساتش را بر روي کاغذ بنويسد و خشم خود را تخليه کند.
8- استفاده از رژيم هاي غذايي مناسب مثل مصرف بيشتر سبزيجات و ميوه جات و استفاده کمتر از نمک و کافئين و غذاهاي چرب و شيرين توصيه مي شود.
اگر به کمک اين توصيه ها، اضطراب کودک کم نشد لازم است از يک روان شناس کودک يا روان پزشک کمک بگيريد.
جويدن ناخن
پسر 6 ساله ام دائم ناخن هايش را مي خورد. هر چقدر دعوايش مي کنم دست از اين کار بر نمي دارد.«مادر يک کودک»
خيلي از والدين وقتي مي بينند کودکشان در حال جويدن ناخن هايش است ناراحت مي شوند و او را از اين کار منع مي کنند و نگرانند که ناخن جويدن به صورت يک رفتار در آيد. جويدن ناخن به عنوان يک واکنش رواني در کودکان معمولاً در سنين 4 تا 5 سالگي شروع مي شود. اين عادت با افزايش سن کاهش مي يابد ولي در سنين دبيرستان و حتي جواني نيز ديده مي شود. جويدن ناخن در پسران شايع تر از دختران است (ژانت مارتين (24) 2012).
مطالعه روي 248 دختر در سن 15 و 16 سال نشان داده که 25 درصد اين مشکل را داشته اند (گاويش (25) و همکاران 2000). آمارها در کشور ما نشان مي دهد حدود يک سوم کودکان دبستاني عادت به جويدن ناخن دارند. کودکان خجالتي و کم رو اغلب دچار اين مشکل مي شوند.
جويدن ناخن ممکن است باعث عفونت هاي ميکروبي شده (ژانت مارتين 2012) و يا باعث کاهش اعتماد به نفس کودکان شود. وقتي کودک ناخن مي جود باعث مي شود ناخن هايش بدقيافه و دستش زشت شود و در نتيجه اغلب، ناخن هايش را مخفي مي کند که خجالت نکشد و اين مسئله اعتماد به نفس او را کاهش مي دهد. هم چنين گاهي جويدن ناخن باعث عفونت در ناخن کوک نيز مي شود.
علّت جويدن ناخن
موارد زير مي تواند علت جويدن ناخن در کودکان باشد.1- اضطراب: اضطراب يکي از اصلي ترين دلايل ناخن جويدن کودکان است. معمولاً وقتي که کودک در محيط هاي ناامن قرار گيرد، دچار اضطراب مي شود و براي کاهش اضطراب، ناخن خود را مي جود (ويليامز (26) 2009).
2- تنبيه بدني: تحقيقات نشان مي دهد که ناخن جويدن در خانواده هايي که براي تربيت کودکان از تنبيه بدني استفاده مي کنند بيشتر ديده مي شود.
3- ترس: ترس نيز يکي از عوامل جويدن ناخن در کودکان است. وقتي کودک مي ترسد که والدين يا مربيان او را جلوي ديگران سرزنش و تحقير کنند، با جويدن ناخن هايش آرامش پيدا مي کند و يا وقتي کودک فيلم هاي ترسناک مي بيند ممکن است دچار اين مشکل شود.
5- جلب توجه: گاهي علت ناخن جويدن کودکان، جلب توجه کردن مي باشد. وقتي خانواده به کودک توجه کافي نمي کند و او هر بار ناخن مي جود همه به او نگاه مي کنند و با او صحبت مي کنند، سعي مي کند براي جلب توجه بيشتر، جويدن ناخن را ادامه دهد.
6- دعواي والدين: يکي از بيشترين استرس هايي که به کودکان وارد مي شود زمان تماشاي دعواي بين پدر و مادر است. تحقيقات نشان مي دهد که جويدن ناخن در کودکاني که پدر و مادر آنها با هم اختلاف دارند بيشتر ديده مي شود.
دکتر رونالدو برونر متخصص پوست و استاديار باليني پزشکي در دانشگاه کاليفرنيا مي گويد: جويدن ناخن يک واکنش مشترک به تنش، استرس و خستگي و در واقع يک جايگزين منطقي از يک مشکل ديگر است و در بسياري موارد به عنوان يک تسکين دهنده ي تنش و استرس مورد استفاده قرار مي گيرد. (ژانت مارتين (27) 2012).
درمان ناخن جويدن
ناخن جويدن اغلب جايگزين يک مشکل جدي است (اشنايدر (28) 2008) و از بين بردن آن در دوران کودکي آسان تر است. توصيه هاي زير در درمان جويدن ناخن به والدين کمک زيادي مي کند.1- علّت ناخن جويدن کودک را مشخص کنيد و توجه کنيد کودکتان در چه موقعيت هايي اين عمل را انجام مي دهد. مثلاً هنگام تماشاي تلويزيون، هنگام دعواي والدين، رفتن به مدرسه، زمان امتحانات، هنگام سرزنش شدن و...
2- کوک را به خاطر جويدن ناخن سرزنش يا تحقير نکنيد و خود را نسبت به اين کار بي تفاوت نشان دهيد.
3- اجازه ندهيد کودک فيلم هاي ترسناک و اضطراب آور تماشا کند.
4- به کودک آگاهي بدهيم که اينکار درست نيست و باعث مي شود دست هايت به خاطر ناخن هاي جويده شده زشت شده و افراد ديگر دست هايت را ببينند و خجالت بکشي. به کوک بگوييد جويدن ناخن يک مشکل است و اين مشکل را به کمک او حل خواهيد کرد.
5- محيط امني براي کودک فراهم کنيد و از تنبيه بدني او جدّاً خودداري کنيد. همچنين از ايجاد انضباط شديد در خانه بپرهيزيد چون انضباط شديد کودک را دچار استرس مي کند.
6- هنگام ناخن جويدن کودک، انگشتان او را به کار بگيريد. مثلاً از او بخواهيد کاردستي مشخصي را درست کند، نقاشي کند، نامه، داستان يا شعر بنويسد، کاري را به او بسپاريد و يا با کودک صحبت کنيد يا بازي کنيد که سرش گرم شود و جويدن ناخن را ادامه ندهد.
7- کوتاه کردن ناخن هاي بلند به کودکان در زمينه ي ترک اين عادت کمک مي کند. سعي کنيد هر چند روز يک بار ناخن هاي کودک را بگيريد و سوهان بزنيد چون وجود برجستگي هاي ناخن سبب تحريک کودکان به جويدن ناخن مي شود.
8- آغشته کردن ناخن هاي کودک به روغن بادام تلخ و موادي شبيه آن، و چسب زدن به انگشتان کودک روش هاي ديگر درمان مي تواند باشد (ويليامز (29) 2009). البته اگر جويدن ناخن کودکان به علت الگوبرداري از ديگران باشد يا به خاطر جلب توجه باشد اين راه حل، مفيد است.
9- هنگامي که اين عادت کم شد با دادن جايزه، کودک را تشويق کنيد. مثلاً هر بار که اين کار را نکرد يک ستاره در دفتري براي او بگذاريد و در ازاي هر پنج ستاره يک جايزه براي او بخريد.
10- از کودک بخواهيد به جاي جويدن ناخن آدامس بجود. اين راهي براي مشغول کردن دهان است که نتواند ناخن ها را بجَوَد (لئورگ (30) 1990).
اگر توصيه هاي بالا نتوانست به شما و کودکتان کمک کند حتماً بايد از يک روان پزشک کمک بگيريد.
بلوغ زودرس
با اين که دخترم 8 سالش نشده است بعضي از علائم بلوغ را در او مي بينيم. بسيار نگرانم و بعضي مواقع گريه مي کنم. بايد چه کار کنم؟«مادر يک کودک»
بلوغ زودرس چيست؟
ظاهر شدن علائم بلوغ از نظر فيزيکي و هورموني در دختران قبل از 8 سالگي و در پسران قبل از 9 سالگي بلوغ زودرس ناميده مي شود (اِستين (31) 1997 و بِلوندل (32) 1999). بلوغ زودرس يک بيماري است و بايد سريعاً علّت آن مشخص و درمان شود. گاهي به علّت بي اطلاعي خانواده ها و يا به علّت حيايي که بين مادر و کودک وجود دارد، اين مشکل تشخيص داده نمي شود و ممکن است مشکلات جدي براي کودک به وجود آورد. بلوغ زودرس در دختران شايع تر است (چِماتيلي (33) 2001 و نيدزيلا (34) 2001). بعضي تحقيقات نشان مي دهد نسبت دختران به پسران 10 به 1 است (پتس (35) 2001).نشانه هاي بلوغ زودرس
بلوغ زودرس در دختران با بزرگ شدن سينه ها، به وجود آمدن مو در زير بغل و اطراف دستگاه تناسلي و افزايش جوش در صورت، ظاهر مي شود و در پسران با بزرگ شدن بيضه ها، کلفتي صدا، رويش موهاي صورت و موهاي اطراف دستگاه تناسلي و تغييرات در شکل و اندازه ي بدن ظاهر مي شود (روبرت (36) 2012).علل بلوغ زودرس
مهم ترين علل بلوغ زودرس عبارتند از:1- اختلال غدد داخلي و هورموني (آکسگلاد (37) 2006).
2- وزن زياد کودک: بر اساس تحقيقات صورت گرفته بر روي 4000 کودک و نوجوان تهراني بين 6 تا 18 سال، ارتباط مستقيمي ميان وزن و شروع بلوغ وجود دارد. هرچه وزن کودکان بيشتر باشد زودتر به بلوغ مي رسند.
3- محيط خانوادگي ناآرام و تشنّج زا: محيط خانوادگي نا آرام باعث ايجاد استرس در کودک شده و او را دچار بلوغ زودرس مي کند.
4- ژنتيک (سساريو (38) و همکاران 2007).
5- وجود استرس در مدرسه (سِساريو و همکاران 2007).
6- رژيم غذايي ناسالم: تحقيقات آقاي دکتر «اريک زيگمان» (روان شناس) که بر روي سه نسل جوان، ميان سال و مسن در خانواده هاي مختلف صورت گرفته، نشان مي دهد که ترکيبي از افراط در خوردن غذاهاي ناسالم و مصرف کم ميوه و سبزي و محيط خانوادگي ناآرام مي تواند رسيدن به سن بلوغ در دختران را نسبت به مادران آن ها گاه تا 18 ماه جلو بيندازد.
7- مشاهده ي رفتارهاي جنسي والدين (سساريو و همکاران 2007).
8- ماهواره و اينترنت: ورود تکنولوژي نوين چون شبکه هاي مختلف ماهواره اي و اينترنت به داخل خانه ها و سهولت دسترسي به آنها يکي از عوامل مهم بروز افزايش بلوغ زودرس در کشور است. خيلي از بچه ها با ماهواره و اينترنت به مشاهده فيلم هاي خاص و ديدن صحنه هاي تحريک کننده مي پردازند و دچار مشکل مي شوند.
بلوغ زودرس چه عوارضي براي کودکان دارد؟
بلوغ زودرس عوارضي دارد که مهمترين آن ها عبارتند از:1- کودکاني که دچار بلوغ زودرس مي شوند در سن بزرگ سالي قد کوتاهي خواهند داشت. اين کودکان در ابتدا بلندتر از هم سالان خود هستند ولي در نهايت قد کوتاه تري خواهند داشت (آنجلاهاپت (39) 2010 و پائول (40) 2012).
2- بلوغ زودرس باعث اضطراب شديد به خصوص در دختران مي شود.
3- بلوغ زودرس خطر ابتلا به سرطان پستان را افزايش مي دهد (آکسگلاد (41) 2006 و آنجلاهاپت 2010).
4- بلوغ زودرس باعث به وجود مشکلات رواني در نوجوان مي شود که بسيار آزار دهنده است. دختري که زود به مرحله بلوغ رسيده است به علت وضعيت جسماني و رواني خود، غالباً در يک حالت افسردگي و اضطراب به سر مي برد و عده اي از آنها نيز بيش از حد، زودرنج و حساس مي شوند و به علت کم رويي و احساس خجالت از حضور در گروه هم سالان، کناره گيري کرده و به تدريج گوشه گير و منزوي مي شوند (دکتر کارول جونيسون).
5- به دليل افزايش تمايل به شهوت، خود ارضايي در دو جنس شيوع دارد.
6- احتمال سوء استفاده ي جنسي از اين کودکان مخصوصاً دختران وجود دارد، چون کمتر از ديگران مي توانند ميل جنسي خود را کنترل کنند.
7- دختراني که بلوغ زودرس دارند بيشتر از دختران ديگر به بزهکاري مي پردازند و مشکلات تحصيلي دارند. (استايس، پِرسنِل و بيرمن 2001) و پسراني که بلوغ زودرس دارند نيز احتمالاً بيشتر به رفتار بزهکارانه روي مي آورند. (جي و همکاران، 2001).
والدين بايد با ايجاد يک رابطه ي دوستانه با پسر يا دختر مبتلاي خود براي او توضيح دهند که پيدايش تغييرات بلوغ يک مسئله ي طبيعي است و براي بزرگ شدن فرد لازم است و حالا که اين علائم زودتر در او به وجود آمده بايد نگران نباشد و بداند که هرکاري لازم است برايش انجام مي دهند. خانواده ها در اين زمينه حتماً از روان پزشکان و متخصصين غدد کمک بگيرند.
توصيه مي شود مدرسه نيز با گذاشتن برنامه هايي جهت آگاه کردن خانواده ها در اين زمينه فعاليت داشته باشد.
اختلال کم توجّهي، بيش فعّالي
فرزندم دانش آموز سال سوم ابتدايي است. او مرا واقعاً خسته کرده است چون در خانه يک جا نمي نشيند و دائماً حرکت مي کند و بي قرار است. حواسش را به درس نمي دهد و براي نوشتن تکاليف مدرسه، بايد چندين بار به او تذکر دهم. معلم ها نيز از او شکايت دارند که به درس گوش نمي کند، مزاحم هم کلاسي هايش مي شود و زياد حرف مي زند. هر چقدر او را نصيحت مي کنم فايده اي ندارد. خيلي ناراحتم آيا فرزندم دچار مشکلي شده است؟«مادر يک کودک»
علايمي که در بالا بيان شد نشانه ي يک بيماري است «اختلال کم توجهي، بيش فعالي» نام دارد و خانواده ها و مربيان حتماً بايد اطلاعاتي در زمينه ي اين بيماري داشته باشند تا بتوانند به کودکاني که دچار اين اين بيماري هستند، به موقع کمک کنند.
اختلال کم توجهي، بيش فعالي يک اختلال پيچيده و معلول کننده اي است که براي هزاران کودک، نوجوان و بزرگ سال، مشکل هايي ايجاد کرده است. تا چند سال پيش بسياري از صاحب نظران بر اين باور بودند که اين اختلال در سال هاي پيش از نوجواني از بين مي رود اما نتايج پژوهش ها نشان داد که آثار اين اختلال تا اواخر سال هاي نوجواني باقي مي ماند (فيشر (42) و همکاران 1990).
امروزه مشخّص شده است که 30 تا 70 درصد افراد با اختلال کم توجهي، بيش فعالي، ويژگي هاي باليني اين اختلال را همچنان تا سال هاي بزرگ سالي نشان مي دهد (گزارش مرکز مرکز مطالعه ي اختلال کم توجهي در کودکان و بزرگ سالي 1995).
شيوع انواع اختلال کم توجهي، بيش فعالي در دانش آموزان، 3 تا 5 درصد است (انجمن روان پزشکي آمريکا 1994).
تحقيقات «نولان» و همکاران نشان داد که شيوع اين اختلال در جامعه 5/3 درصد است (نولان (43) گادو (44) و اسپرافکين (45) 2001).
شيوع اختلال کمبود توجه، بيش فعّالي در نوجواني کاهش مي يابد ولي اختلال همچنان در بسياري از آن ها تا بزرگ سالي باقي مي ماند (بارکلي (46) 1998 و کاف و ديگران 2001).
تحقيقات حاکي از آن است که پسران بيشتر از دختران به اين اختلال مبتلا مي شوند (نولان 2001).
بر اساس معيارهاي انجمن روان پزشکي آمريکا (APA) کودکي که بعضي از خصوصيت هاي رفتاري زير را از خود نشان بدهد داراي اختلال کم توجهي، بيش فعالي است.
1- کم توجهي
- حواسش به راحتي از کاري که در حال انجام آن است پرت مي شود.
- اغلب در حفظ توجه بر تکاليف مشکل دارد.
- اغلب وسايلش را گم مي کند مثل کتاب، مداد، اسباب بازي و...
- اغلب از دستورالعمل ها پيروي نمي کند و در انجام کارهاي عادي روزانه يا وظايف شخصي دچار مشکل مي شود.
2- بيش فعّالي
- اغلب دست ها و پاهاي خود را تکان مي دهد يا در صندلي وول مي خورد.
- غالباً حرف مي زند.
- اغلب در حال تحرّک است و پر جنب و جوش است.
- اغلب در بازي يا تفريحاتي که لازم است آرام باشد، مشکل دارد.
3- تکانه اي عمل کردن
- بيشتر اوقات انتظار کشيدن برايش مشکل است.
- اغلب بيش از آن که پرسش ها کامل شود، جواب مي دهد.
- اغلب سخنان ديگران را قطع مي کند و وارد گفت و گوي ديگران مي شود (کوپر (47) و پائول (48) 2001).
اين اختلال به سه صورت ديده مي شود: نوعي که در آن کمبود توجه غلبه دارد. نوعي که در آن بيش فعالي غلبه دارد و نوع ترکيبي که بيش فعالي و فقدان توجه با هم وجود دارد.
وجود يک يا چند مورد از علائم ذکر شده به معني داشتن اين اختلال نيست. تشخيص وقتي تأييد مي شود که شرايط زير وجود داشته باشد.
1- مشکلات بايد حداقل شش ماه ادامه داشته باشد.
2- کودک حداقل شش علامت از علائم ذکر شده در فهرست بالا را داشته باشد.
3- پيدايش اين علائم قبل از 7 سالگي باشد.
4- مشکلات بايد در دو يا چند موقعيت بروز داده شود مثلاً در خانه و مدرسه
5- علائم بايد در مسائل آموزشي، مسايل شخصي يا کارکردهاي اجتماعي کودک اختلال ايجاد کرده باشد.
6- علائم مستقيماً به اختلال هاي رواني ديگر مثل اختلال اضطرابي، مربوط نباشد (1994 APA)
علل اين اختلال
علل ايجاد اين اختلال هنوز به طور قطعي شناخته نشده است. صاحب نظران عواملي مثل وراثت، عوامل عصب شناختي، مشکلات و مسائل در هنگام تولد و حساسيت غذايي را از علل اين اختلال بيان کرده اند.آينده افراد مبتلا به اين اختلال
کودکي که دچار اين اختلال است اگر درمان نشود در معرض مشکلات زيادي در آينده قرار خواهد گرفت که مهم ترين آن ها عبارتند از:- مشکلات ارتباطي و اجتماعي (دو پال (49) و همکاران 2001).
- جرم
- دشواري در پيدا کردن شغل و حفظ آن
- انزواي اجتماعي
- مشکلات تحصيلي (پالکس (50) و استوارت (51) 1972 و بارکلي (52) 1990).
- رفتارهاي ضد اجتماعي
- تصادفات اتومبيل
- از هم پاشيدگي زندگي زناشويي (هين شاو (53) 1994).
- اختلالات رواني، مانند افسردگي
درمان
هر چند توجه به رويکردهاي غير پزشکي، رو به افزايش است اما در حال حاضر درمان دارويي به طور وسيعي از سوي پزشکان مورد استفاده قرار مي گيرد. در آمريکا 90 درصد اين کودکان، نوعي درمان دارويي دريافت مي کنند (گرين هيل (54) 1998).بررسي هاي ولرچ در سال 1990 نشان مي دهد حدود 88 درصد کودکاني که داراي اين اختلال هستند داروي «ريتالين» مصرف مي کنند.
نقش داروهايي مثل ريتالين اين است که با قرار دادن کودک در وضعيتي که گيرندگي و دريافت هاي او به حداکثر مي رسد، يادگيري رفتار و مهارت هاي مناسب را تسهيل مي کند. ريتالين باعث مي شود تا تمرکز حواس کودک بهبود بايد و در اين فرصت والدين و معلمان مي توانند به کودک کمک کنند تا يادگيري بيشتري پيدا کنند (کولي (55) 1999).
تحقيقات نقش مثبت ريتالين بر احساس همکاري و پذيرش اجتماعي کودکان را نشان مي دهد (والن (56) و همکاران 1980). هم چنين باعث افزايش توجه در بازي ها و فعاليت هاي ورزشي مي شود (يلهام (57) و همکاران 1990).
مصرف دارو مي تواند عزّت نفس کودکان را افزايش بدهد و به آنان کمک کند تا بهتر با مشکلات خود کنار بيايند (کِلّي (58) و همکاران 1989).
والدين، مربيّان و معلّمان حتماً بايد اين کودکان را به روان پزشک ارجاع بدهند.
توصيه ها
1- در برخورد با اين نوع کودکان بايد از خود حوصله نشان دهيم و يادمان باشد که اين کودکان دچار يک اختلال هستند.2- اين کودکان را سرزنش نکنيد.
3- آن ها را زود به زود تشويق کنيد. آن ها به پاداش هاي پياپي در زمان هاي کوتاه نياز دارند.
4- به آن ها اين روش را ياد بدهيد که به خود بگويند، صبر کن، کمي بيشتر دقت کن حالا انجام بده. اين روش رفتارهاي تکانش اين نوع کودکان را کاهش مي دهد.
5- پس از حدود 15 تا 20 دقيقه مطالعه به آن ها بگوييد 5 دقيقه استراحت و دوباره مطالعه کنند. يعني زمان هاي مطالعه آن ها طولاني نشود.
پي نوشت ها :
1- Sadock
2- Jongsma
3- Farrington
4- Hetherington
5- Faupel
6- Herrick
7- Anderson
8- Disqiuseppe
9- Bandura
10- Muris
11- Mindell
12- Dohl
13- Dollinger
14- Horn
15- Boarnini
16- Brett
17- Heimbreg
18- Stein
19- Ollendick
20- King
21- Wood ward
22- Fergusson
23- Ollendick
24- Janet Martin
25- Gavish
26- Williams
27- Janet Martin
28- Schneider
29- Williams
30- Leurg
31- Styne
32- Blondell
33- Chematilly
34-Niedziela
35- Patsch
36- Robert
37- Aksglaed
38- Cesario
39- Angela Haupt
40- Paul
41- Aksglaed
42- Fisher
43- Nolan
44- Gadow
45- Sprafkin
46- Barkely
47- Cooper
48- Paul
49- Du Paul
50- Palkes
51- Stewart
52- Barkley
53- Hin shaw
54- Green hill
55- Kewley
56- Wallen
57- Yeldham
58- Kelley
احمدي داراني، امير؛ (1392)، چگونه با کودکان دبستاني رفتار کنيم؟ تهران: وراي دانش، چاپ اول