منابع فوجياني پيرامون تجارت ميان چين و هر موز در سده ي پانزدهم

تجارت ميان چين و ايران پيشتر در زمان فرمانروايي سلسله ي سونگ ( 1270 - 960 م. ) پررونق بود و در زمان سلسله ي يوان ( 1368 - 1271 م. ) هنگامي که بندر چوين ژو در ايالت فوجيان نزديک ترين متحد اين سلسله بود، به
يکشنبه، 26 مرداد 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
منابع فوجياني پيرامون تجارت ميان چين و هر موز در سده ي پانزدهم
 منابع فوجياني پيرامون تجارت ميان چين و هر موز در سده ي پانزدهم

 

نويسنده: چن داشن (1)
مترجم: دکتر جواد عباسي (2)



 
تجارت ميان چين و ايران پيشتر در زمان فرمانروايي سلسله ي سونگ ( 1270 - 960 م. ) پررونق بود و در زمان سلسله ي يوان ( 1368 - 1271 م. ) هنگامي که بندر چوين ژو در ايالت فوجيان نزديک ترين متحد اين سلسله بود، به اوج خود رسيد. (3) فعاليت هاي تجاري چوين ژو در منابع غربي، عربي و فارسي و بسياري اسناد چيني به خوبي ثبت شده است. به علاوه تعداد فراوان سنگ نبشته هاي فارسي و ديگر آثار مربوط به حضور عنصر ايراني که در شهر هاي ساحلي جنوب شرق چين به ويژه در چوين ژو (4) يافت شده، نشان مي دهد در ميان مسلماناني که در طول ساحل جنوب شرقي چين استقرار يافته بودند، ايرانيان در اکثريت بودند و تأثير مهمي در اقتصاد، سياست و فرهنگ محلي داشتند. (5) در پايان کار سلسله ي يوآن مسلمانان چوين ژو، يک اسپه ( کلمه فارسي به معناي « ارتش بزرگ ») را سازمان دادند و به نبرد با نيرو هاي محلي « هان » در فوجياني، به ويژه در « فوژو » ، « پوتيان » ، « خوي آن » و « چوين ژو » پرداختند.
قيام ده سال ( 66 - 1357 ) ادامه داشت، اما سر انجام اسپه سرکوب شد. سپس يک جنبش ضد مسلماني ايالت را فرا گرفت و تعداد زيادي از مسلمانان کشته شدند. بعضي از بازماندگان آنان به چين گريختند و بقيه پنهان شده يا به جا هاي دور در کوهستان ها يا در طول ساحل رفتند. در پي اين فاجعه بنادر چوين ژو و فوژو تا سده ها بعد از رونق افتادند. (6)
در عصر خون وو، در اوايل سلسله ي مينگ، امپراتور ژويوان ژان سياست بستن در هاي کشور به روي تجارت بين المللي را در پيش گرفت. ممنوعيت هاي وضع شده توسط او، چيني ها را از تجارت دريايي بازداشت (7) و از تعداد بازرگانان بيگانه که اجازه ي ورود به چين را داشتند کاست. (8) امروزه محققان عموماً برآنند که بعضي بازرگانان از کشور هاي هند شرقي همچنان به چين مي آمدند، اما تجارت دريايي مستقيم ميان چين و هند غربي به علاوه ي ايران کاملاً نقصان يافت، با اين حال تجارت زميني ميان چين و امپراتوري تيمور ادامه داشت. (9) در شجره نامه هاي خاندان مسلمان لين در چوين ژو، دو اشاره به اعزام سفراي دربار مينگ به هرموز در طي اين دوره وجود دارد. (10) يک گزارش مي گويد که لين نو، جد دوم قبيله لين، « در سال نهم خون وو [ 1376 م. ] مأمور شد که با کشتي به شي يان [ جنوب غربي و غرب آسيا ] برود که او در آن جا با يک سمورن [ مسلمان ] ازدواج کرد. » گزارشي ديگر مي گويد که لين نو « در سال هفد هم خون وو [ 1384 م. ] مأمور شد به هرموز در شي يان برود... که در آن جا او با يک دختر سِمو [ مسلمان ] ازدواج کرد و با او برگشت ». (11)
به نظر مي رسد هر دو مورد به يک رويداد اشاره دارند. گرچه تاريخ هاي ذکر شده متفاوت هستند، در اسناد چيني هم چيزي که با يک گزارش ديگر تطبيق داشته باشد نمي يابيم. بر طبق اسناد رسمي چيني سفيران دربار مينگ از طريق دريا به شي يان فرستاده شدند و آن ها در عصر خون وو فقط تا کولا ( ساحل کرومندل امروزي ) در هند رفتند. (12)
در عصر يون له ( 24 - 1403 م. ) ژودي، سومين امپراتور مينگ، سياست درهاي باز را اعلام کرد و با اعزام يک مسلمان به نام ژن خي در رأس يک ناوگان بزرگ برا ي ديدار از شي يان، کوشيد مناسبات دريايي را توسعه دهد. ژن خي نخستين سفر خود را در 1405م. آغاز کرد و هفتمين سفرش را در 1433 به انجام رساند. در 1412 ناوگان ژن خي برا ي چهارمين بار حرکت کرد و در 1413 م. به هرموز رسيد. مين شي ( سالنامه سلسله مينگ ) مي گويد که اين چهارمين سفر، تجارت دريايي ميان چين و ايران را تجديد کرد زيرا در سفرهاي بعدي هرمز بندر مهمي براي ناوگان ژن خي و پايگاهي براي ناوگان اصلي شد ( بعضي کشتي ها از هرموز به عربستان و ساحل افريقا ي شمالي فرستاده مي شدند ).
دو سنگ نبشته ي چيني گزارش هاي مفصلي از سفر ناوگان ژن خي به شي يان ارائه مي کنند. يکي از آن ها که در شهر کوچک ليوخه ژن در استان تاي زان در ايالت چيان سو برپا شده بود، چنين نامگذاري شده است: « سنگ نبشته ا ي درباره ي برقراري روابط خارجي، که در معبد الهه دريا در بندر لوي جياگان از لودون نصب شده است. » ( لو - دون ليو - جيا - گان تيان - في - گون شي - که تون - فَن شي - جي - بِي )؛ سنگ نبشته ي ديگر در سن چين باؤدين ( يک دير تائويي ) در نان - شان ( کوهستان جنوبي ) در استان چان - لي در ايالت فوجيان با عنوان « گزارش معجزه الهه دريا » ( تيان - في - لين - يين - ژي - جي ) بر پا شد. اصل لوحه ي سنگي کتيبه ي نخست گم شده، اما متن آن به جا مانده است. (13) کتيبه ي دوم هنگامي که دير در 1737 ويران گرديد، مدفون شد، اما در 1930 به شکل اوليه اش کشف شد. اين کتيبه 162 سانتي متر بلندي، 78 سانتي متر عرض و 16 سانتي متر ضخامت دارد، نوشته هاي حکاکي شده بر آن 1177 حرف در 31 سطر عمودي است. کاتب هر دو کتيبه ژن خي بوده و تاريخ هر دوي آن ها شش سال از شوان ده (1431) است. هر دو پيش از هفتمين سفر ناوگان ژن خي، يکي در آغاز سال و پيش از آن که ژن خي، نان جين را ترک کند و ديگري در ماه يازدهم تقويم قمري چيني ( دسامبر 1431 ) يعني زماني که احتمالاً ناوگان ژن خي در حال حرکت بود، نوشته شده اند.
محتواي دو نوشته مشابه است، اما نوشته ي دومي ارزشمندتر تلقي شده، زيرا در جزئيات موبوط به تاريخ ها، هداياي مبادله شده و کشورهاي مورد بازيد دقيق تر است. هر دو نوشته مي گويند که هرموز مقصد ناوگان اصلي ژن خي بود. نوشته ي دومي اضافه مي کند که عدن و موگاد شو مقصد سفرهاي ديگر ژن خي بودند. همچنين محققان برآنند که تاريخ هاي مربوط به سفرها در نوشته ي دومي دقيق ثبت شده اند. (14) متوني که هرموز را به عنوان مقصد نهايي سفرهاي چهارم، پنجم و ششم ثبت مي کنند، از اين قرارند:
در سال يازدهم يون له [1413]، [ ژن خي ] ناوگان را به سوي پادشاهي هرموز و ديگر پادشاهي ها هدايت کرد... و در سال سيزدهم [1415] بازگشت.
در سال پانزد هم يون له [1417]، [ ژن خي ] ناوگان را به سوي شي - يو [ شي يان ] هدايت کرد. پادشاه هرموز شيرها، پلنگ ها و اسب هايي [ به او ] تقديم کرد.
در سال نوزدهم يون له [1421]، [ ژن خي ] ناوگاني را هدايت کرد که مأموران پادشاهي هرموز و ديگر پادشاهي ها را که در چين زندگي مي کردند، به سرزمين مادريشان باز مي گردانيد.
مکان ها و تاريخ هاي شش سفر نخست ژن خي در بسياري از اسناد مشتمل بر سالنامه ي سلسله مينگ ( مين شي )، وقايع نامه مينگ ( مين شي - لو ) و جائو - چوئه ثبت شده اند، اما بعضي تاريخ ها در آن ها با آن چه در سنگ نبشته ها وجود دارد، متفاوت است و هنگام نوشتن آن ها مي بايست تاريخ ها را دقيق تر کرده باشند. مقصد سفر هفتم ناوگان اصلي ژن خي نيز هرموز بود که از آن جا هيأت هايي به مکه، ظفار و عدن فرستاده شدند. (15) نقشه ي کشتيراني ژن خي ( ژن خي خان - خاي - لو ) براي سفر هفتم نيز هرموز را به عنوان مقصد و بندر ليوجاکان در ايالت جيان سو را به عنوان بندري که نقطه عزيمت کشتي است، ذکر کرده است. (16)
بندر تاي - پين - جان در چان - له در ايالت فوجيان مبدأ حرکت ناوگان ژن خي در چين بود. او در آن جا پيش از حرکت، کشتي ها را تعمير کرد، تدارکات را ذخيره نموده، مانورهاي دريايي انجام داد و منتظر باد شمالي ماند. در بين اين سفرها، پيش از سفرهاي چهارم تا هفتم ناوگان يک سالي در آن جا لنگر انداخت. (17) در اين فواصل، ژن خي و افرادش سکاندار، ملوان و مترجماني از ميان مسلمانان چوين ژو به خدمت مي گرفتند. آنان از مسلمانان خاندان جائو، يعني بازماندگان مسلمانان ايراني از دوران سلسله ي يوان بودند که در يک روستا به نام بَي - چي در ساحل شرقي بندر خائوژو در چوين ژو زندگي مي کردند. (18) نزديک ساحل در انتها ي غربي روستا يک عمارت سنگي بود که جي - جوان - تين ( عمارت پذيرايي از يک مأمور ) نام داشت. بر طبق افسانه ي خانوادگي جائوتاي، جد نخست خاندان جائو در روستاي بَي - چي در اين عمارت منتظر ژن خي بود و در آن جا با او به شيوه چيني شطرنج بازي کرد. روايت ديگر مي گويد وان جين - خون ( يکي از دستياران ژن خي )، يکي از افراد محلي جنوب فوجيان بود. او قايق هايش را از چوين ژو مي فرستاد و سکاندارن مجرب را از ساحل دون - شي انتخاب مي کرد. مأموران براي وزش باد مناسب در کوهستان جيو - ري - شان دعا و قرباني مي کردند و هنگامي که ناوگان در چوين ژو لنگر مي انداخت، در مسجد ( مسجد الاَشَب ) نماز مي خواندند. (19)
دون شي در جنوب استان جيان - جيان، جايي بود که بقاياي مسلمانان طايفه ي « پو » پس از قيام اسپه به آن جا گر يختند. (20) يک لوحه ي سنگي چيني نصب شده در ميان قبور مسلمانان در تپه ي لين - شان چنين توضيح مي دهد: « فرستاده امپراتوري، فرمانده و خواجه ژن خي، براي يک مأموريت رسمي به هرموز و ديگر کشورها در شي - يان رفت. او در اين جا در شانزدهمين روز از ماه پنجم از سال پانزدهمِ يون - اله [ از سلسله مينگ يعني 30 مي 1417 ] به گرمي پذيرفته شد. ممکن است اوليا براي او دعا کرده باشند. اين موضوع توسط ژن - فو [ رييس شهر ] پوخه - ري ثبت و بر افراشته شد. » (21) ظاهراً ژن خي به زيارت مقابر مسلمانان در تپه لين - شان رفت تا براي وزش باد موافق جهت ناوگاني که براي سفر پنجم آماده کرده بود، دعا کند.
پوخه - ري که تخته سنگ را بر افراشت، يکي از بازماندگان خاندان پو در چوين ژو در دوران سلسله هاي سونگ و يوان بود. او ژن خي را در سفرش به شي يان همراهي کرد و در پي آن رييس شهر شد. (22) برهان الدين کازروني در زمان سلسله يوان از ايران به چوين ژو آمد و به عنوان شيخ الاسلام چوين ژو انتخاب شد. (23) پسر دوم او شياوِن - نان « به عنوان راهنما در دوره ي مياني يون - له، سه بار با ژن خي به شي يان رفت. او پس از سرکوب دزدان دريايي به مقام فرماندهي سپاه در قسمت شرقي شهر ارتقاء يافت ». (24)
هرموز به ايالت کرمان تعلق داشت. هرموز قديم در قاره ي اصلي و به فاصله ي يک روز راه از ساحل قرار داشت و ويرانه هاي شهر را هنوز در مکاني که امروزه به عنوان ميناب شناخته مي شود، مي توان ديد. در آغاز سده ي چهاردهم ( يک منبع موثق سال 715 ه [1315] را ارائه مي کند ) حاکم هرموز به خاطر تهاجمات دائمي قبايل غارتگر، شهر واقع در قاره ي اصلي را ترک کرد و هرموز جديدي را در جزيره « جرون » ( يا زرون ) بنيان گذاشت که در سه ميلي ساحل قرار داشت. ابن بطوطه در اواسط سده ي چهاردهم از اين هرموز جديد ديدار کرده بود. (25) بنابراين هرموز مورد اشاره در منابع چيني نيز مي بايست همين هرموز جديد باشد زيرا در نقشه ي دريانوردي ژن خي، هرموز به عنوان يک جزيره ي کوچک توصيف شده است. (26)
هرموز گرچه قسمتي از قلمرو امپراتوري ايلخاني در سده هاي سيزدهم و چهاردهم بود، اما همچنان نيمه مستقل ماند. ايالت کرمان به تصرف تيمور در آمد و علي يزدي به ما مي گويد که در پايان سده ي چهاردهم، تيمور دستور لشکرکشي به شهر هاي ساحلي در حدود هرموز قديم را داد. در آن حدود هفت قلعه به کلي ويران و سوزانده شدند و افراد پادگان هايشان به جزيره جرون گريختند (27)، که نشان مي دهد در آن زمان هرموز مستقل بوده است. در ادامه ي دوران تيموري جنگ ميان شاخه هاي متعدد خاندان تيموري در ايران بر افروخته شد. شاهرخ، هرات را براي تصرف مازندران در 1406 م. و سيستان را در سال بعد ترک کرد؛ او سپس قدرت خود را تا ورارود گسترش داد و در 1409 م. سمرقند، در 15-1414 م. فارس و در 17-1416 م. کرمان را گرفت. در اين شرايط او قدرتمندترين فرد خاندان تيموري بود. (28) اينکه آيا هرمز همراه با کرمان به تصرف سپاه شاهرخ مشخص نيست اما مي دانيم که در ايران آن زمان اميران بسياري اسماً به شاهرخ اعلام اطاعت کرده بودند، اگر چه در واقع استقلال نظامي و سياسي شان حفظ شده بود. احتمالاً هرموز هم توسط چنين اميري اداره مي شد. در همه ي مدارک چيني آن زمان به هرموز به عنوان يک پادشاهي و به وضوح مشخص تر از پادشاهي شاهرخ در هرات اشاره شده است. (29) از دو فرمانرواي هرموز، ساي - فو - دين ( سيف الدين ) در 1433 م. و شو - لو - تان تو - لان - شا ( سلطان توران شاه ) در 1441 م. نيز در اين مدارک ياد شده است. تاريخ مأموريت هاي اعزامي از هرموز به چين، سال هاي 1416، 1421، 1433 و 1441 م. ثبت شده است. (30) « مين شي » ( سالنامه سلسله مينگ ) مي گويد که سفراي فرستاده شده از هرموز در 1433، « در 1436 با قايق هاي جاوه اي به وطنشان برگشتند و از آن وقت ديگر [ سفيراني ] به چين نيامده اند ». اين اظهار نظر کاملاً درست نيست زيرا در 1441 فرمانرواي هرموز، ها - ژي - آ- لي ( حاجي علي ) را به عنوان سفير به دربار مينگ فرستاد تا درخواست اجازه براي تداوم مناسبات ميان چين و هرموز را بنمايد. درخواستي که دربار مينگ آن را رد کرد. (31) در اين زمان بود که روابط ميان چين و هرموز رو به کاهش گذاشت.

پي نوشت ها :

1- آکادمي علوم اجتماعي فوژو ( فوجيان - چين )
2- عضو هيأت علمي دانشگاه فردوسي مشهد
3- اين مقاله ترجمه اي است از:
Chen Da Sheng, Sources from Fujan on trade between China and Hurmoz in the fifteen Century, in: Golomek, Lisa and Subtelny, Maria ( editors ), Timurid art and culture ( lran and Central Asia in the fifteenh century ), E. J. Brill, Leiden, 1992.
از آقاي ليان لون بين دانشجوي کارشناسي ارشد رشته ادبيات عرب در دانشگاه فردوسي مشهد که در خواندن آوانگاري اسامي چيني به اين جانب کمک کردند، سپاسگزارم. ( مترجم )
4- چن دا - شن: « سکونت گاه هاي ايراني در جنوب شرقي چين در دوره سلسله هاي تانگ، سونگ و يوان » و « عناصر ايراني در چوين ژو: يادگارها و مردمان »، چاپ شده در دائره المعارف ايرانيکا.
5- همان نويسنده، « بررسي کتيبه هاي کهن عربي و فارسي يافت شده در ساحل جنوب شرقي چين »، شهرنشيني در اسلام، جلد 1، توکيو، 1989، صص 83 - 59.
6- همان نويسنده، « چوين ژويي - سي - لان جيائو - پاي زي يوان - مو يي - سي - با - شي ژان - لوان شين - ژي شي - تان » ( بررسي نمونه اي فرقه هاي اسلامي در چوئن ژو و قيام اسپه تا پايان سلسله يوان )، در: خاي - جيائو - شي يان جيو ( پژوهش تاريخي درباره مناسبات بازرگاني چين )، جلد 4، چوين ژو، 1982، صص 19-113.
7- مين شي - لو ( وقايع نگاري مينگ: عصر خون وو، تايپه، 1962، جلد 70، ص 1300؛ در آنجا آمده که در 1371 م.، ژو يوان - ژان فرماني صادر کرد که بر اساس آن مردم عادي از سفر دريايي بدون اجازه ي مخصوص منع مي شدند؛ در جلد 139، ص 2197 گزارش شده که در سال 1381 ژو يوان - ژان فرمان مؤکدي مبني بر ممنوعيت تجارت مردم ساحلي با کشورهاي بيگانه بدون اجازه ي مخصوص صادر کرد؛ در جلد 231، صص 74-1373 آمده که در سال 1394، ژويوان ژان فرمان منع مردم از استفاده ادويه و مال التجاره خارجي را داد.
8- همان، جلد 68، ص 1279، گزارش مي کند که در سال 1371 م. ژو يوان ژان، دسترسي تجار خارجي چند کشور را به بنادر تجاري معيني محدود کرد؛ جلد 88، صص 65-1564م. و جلد 106، ص 1763 نشان مي دهد که ژو يون ژان مدت زماني که تجار خارجي مي توانستند به چين بيايند را محدود کرد.
9- تيمور چند سفير به چين فرستاد: خا - في - زي ( حافظ ) در 1387 و 1389 م.؛ دا - مو - دين ( دوام الدين ) در 1388 م.، شي - خا - لي ( شيخ علي ) در 1391م.، ني - مو - بو - دين ( ؟ ابوالدين ) در 1392م.، داي - لي، بي - شي ( تربيش يا ديربِس ) در 1394م. و 1395م.؛ و اَ - لا - ما - دان ( الرمضان ) در 1396 م. علاوه بر اين، بازرگانان عادي هم براي تجارت به چين مي آمدند. در اوايل سلسله ي مينگ سفرايي هم از دربار مينگ به دربار تيمور اعزام شدند؛ دو تا از آنها فوآن جائوجي در 1395 و چن دي ون در 1397. براي جزييات نگاه کنيد به وان ژي لاي، ژون يا شي جان، تاريخ مختصر آسياي ميانه، شانگهاي، 1986، صص 57-552.
10- لي وان - خي، رون - شان لي - شي زو - پو ( شجره نامه، خاندان لي در رون - شان )، نسخه خطي، چوين ژو 1426م.، « لي - شي شي شي تو » ( شجره نامه ي خاندان لي ).
11- لين چي - تائو، چن يوآن، لين - لي زونگ - پوزي - لو ( گزيده هاي شجره نامه ي خاندان هاي لين و لي در چوين ژو )، نسخه خطي، چوين ژو، 1745، « لائوژان - فن، اِر - شي - زو دون - خو لين جون، ژوان » ( شرح حال آقاي لين از دون خو، جد دومين نسل از کهن ترين شعبه ).
12- مين - شي - لو ( مذکور در يادداشت شماره ي 4 )، جلد 71، صص 14 - 1313 م.، مي گويد که در 1370 م. تا خاي تاي - مو اِر ( تاه تيمور ) به عنوان سفير به سائو - لي ( زولا ) فرستاده شد.
13- چيان چو، وو - دو - ون - زويي شو - جي، 66 - 1522 م.، جلد 28، « دائو- جوآن » ( آرامگاه هاي تائويي )، تجديد چاپ شده در ژن - خي يان - جيو زي - ليائو شوان - بين ( ميزگرد مربوط به بررسي و مستند سازي درباره ژن خي ) بيجينگ، 1985، صص 99-97.
14- ساشي - وو، « کائو - ژن ژن خي خيا - خي - يان نيان - سويي ژي يو - يي شي - ليائو: چان - لي تيان - في ين يين بي تا - پيان » ( بررسي منبعي ديگر درباره ي تاريخ هاي سفر ژن خي به شي - يان: نقش برجسته ي « معجزه ي الهه دريا » در استان چان له )، در دا - جون بائو: شي - دي ژو - کان ( مجله دا - جون: هفته نامه تاريخي و جغرافيايي )، ( تاين جين )، شماره 805 ( 10آوريل 1936 )، چاپ مجدد در ژن - خي يان - جيوزي - ليائو، شوان - بيين ( ذکر شده در يادداشت شماره 10 )، صص 7-102. ژوان، جين، خيويي، « چان - لي تيان - في لين - يين، ژي - جي - بي - کائو » ( بررسي سنگ نبشته گزارش هاي مربوط به معجزه الهه دريا در استان چان - له )، در شيا - من دا - شيو - شيو - بائو ( نشريه دانشگاه شيامن ) شماره 4 ( 1988 ) : 62-57.
15- ژن - يي - جون، « بررسي استنتاجي درباره سفرهاي دريايي ژن خي به زي - يان ». لون ژن - خه شياشي - يان ( بررسي دريانوردي هاي ژن خي به جنوب شرقي آسيا و اقيانوس هند ) بيجينگ، 1985، صص 234-191.
16- زي بائو - چوان - چان کاي - چوان زون لون - جيان - گوان چو - شويي ژي - دي وي - گائو ژو - فان تو ( نقشه دريانوردي از کشتي سازي، از طريق تنگه هاي لونگ جيانگ، به سوي ملت هاي بي گانه ) که ژن خي خان، خاي تو ( نقشه دريانوردي ژن خي ) نيز ناميده مي شود، در مائو يوان - يي وو - بي ژي ( درباره امور نظامي ) نانجينگ، 1628، جلد 240، نگاه کنيد به شيان دا، ژن خي خان - خاي تو ( نقشه دريانوردي ژن خي )، بيجينگ، 1961، به ويژه صص 9 و 62.
17- بر اساس بررسي ژون جين - خيويي، زمان هاي هفت بار آماده سازي ناوگان ژن خي، در بندر تاپپين گان، آنطور که در تقويم قمري چيني ثبت شده چنين است: (1) از ماه ششم تا زمستان سال سوم يون - له، (2) از ماه نهم تا زمستان در سال پنجم يون - له؛ (3) از ماه دهم تا ماه دوازدهم در سال هفتم يون - له؛ (4) از ماه يازدهم در سال دهم يون - له تا پاييز و زمستان سال يازدهم يون - له؛ (5) از ماه دوازدهم در سال چهاردهم يون - له تا زمستان سال پانزدهم يون - له؛ (6) از ماه نخست تا زمستان سال نوزدهم يون - له؛ (7) از بيست و ششم ماه دوم تا نهم ماه دوازدهم سال ششم شوان - دي. نگاه کنيد به: ژوان جين - خيويي، « ژن خي ژو - شي ژو - بو - فوجيان خان - سي شي - جيان زائو » ( مطالعه درباره زمان هاي پهلو گرفتن ناوگان ژن خي در فوجيان )، در خاي - جيائو - شي يان - جيو ( ذکر شده در يادداشت شماره 3 )، شماره 2، صص 87-82.
18- چن دا - شن، چوين - ژويي سي - لان - جيائو شي - که ( کتيبه هاي اسلامي در چوين ژو )، فوژو، 1984، صص 60-57.
19- زاي يون - جيان، « سان - بائوسياشي - يان » ( سفر ژَن خي، به شي - يان )، شي - شن زا - ژي ( مجموعه هاي شي - شان )، نسخه ي خطي جين - جيان، 1823، « سان بائو شياشي - يان » ( سفر ژن خي به شي - يان )، صص 18-17.
20- ژن چن، « دون - شي پو - شين تان - تائو » ( مطالعه درباره خاندان پو از دون شي ) در: فو - جيان دي - فان ژي تون - شون ( مجله وقايع نگاري فوجيان )، شماره 4 ( 1985 )، صص 58-55.
21- چن دا - شن، زوان - ژو يي - سي - لان - جيائوشي - که ( کتيبه هاي اسلامي در چوين ژو )، ( فوژو، 1984 )، ص 55. شکل 206.
22- ژان يو - جوان و جين د - بائو، « بائو - چائو فاشيان پو - شائو - گن جيا - پوجين - جو » ( گزارش کشف شجره نامه ي پوشائوجن )، در: يوئه - خائو ( مجله يوئه - خائو ) بيجينگ، 1940 )، شماره 3-1، تجديد چاپ شده در چوين ژويي - سي - لان - جيائو يان - جيو لون - ون شوان ( ميزگرد درباره اسلام در چوين ژو )، فوژو، 1983، صص 26-216، به ويژه ص 224.
23- برهان الدين کازروني همراه با يک هيأت ايراني به چوين ژو آمد و در عصر خوان چين ( 13-1312م. ) در آنجا اقامت داشت؛ بعد از او خواسته شد مسوليت مسجد چين - جين - سي را بر عهده گيرد؛ نگاه کنيد به: خوان رِن، چوئن ژ - خوفو - ژي ( سالنامه چوين ژو )، جلد 75، چوين ژو، 1763. در 1346م. ابن بطوطه از چوين ژو ديدار کرد. او از ميان چند مسلمان ايراني از برهان الدين کازروني ياد مي کند که به عنوان شيخي معرفي شده که رياست يک زاويه در بيرون شهر را داشت. برهان الدين کازروني در چوين ژو هداياي تجار مسلمان و دريانوردان در حال حرکت در اقيانوس هند را براي [ خانقاه ] شيخ ابواسحاق کازروني در ايران دريافت مي کرد؛ نگاه کنيد به: ابن بطوطه، رحله ابن بطوطه، قاهره، 1939، ص 252. در 1349م.، برهان الدين کازروني 120 سال سن داشت. او در چوين ژو، شيخ الاسلام شده بود و اعانات مسلمانان براي نو سازي مسجد چين - جين - سي را جمع آوري مي کرد، نگاه کنيد به: چن دا - شن، چوين - ژو يي - سي - لن - جيائو شي - که ( کتبيه هاي اسلامي در چوين ژو )، فوژو، 1984، صص 10- 8 شکل 21.
24- مؤلف گمنام، مين - شوچائو ( نسخه هاي خطي تاريخ ايالت فوجيان )، 1929، جلد2، ص 30-29.
25- لسترنج، گاي: سرزمين هاي خلافت شرقي؛ ميان رودان، ايران و آسياي ميانه از فتوحات مسلمانان تا زمان تيمور، لندن، 1966، صص 19-318.
26- زي بائو - چوان - چان کاي چوان، زون، لون - جيان - جوان چو - شويي ژي - دي وي - جائوژو - فان تو ( ذکر شده در يادداشت شماره 13 )، به ويژه صص 9 و 62.
27- لسترنج، پيشين، ص 319؛ هفت قلعه عبارت بودند از: قلعه مينا، تنگ زندان، کوشکک، حصار شامل، قلعه منوجان، ترزک و تازيان.
28- دائره المعارف اسلام، جلد4، ليدن، 1934، ص 820.
29- نمونه هاي اين موضوع در منابع زير يافت مي شود: چون ژن، شي - يان فان - جائوژي ( در کشورهاي شي - يان )، نانجينگ، 1434م.، ويراسته شيان دا، پجينگ، 1961؛ « خو - لو - مو - زي - جائو » ( پادشاهي هرموز )، صص 44-41؛ في شين، شين - زوشن لان ( سفرهاي شي - يان )، نانجينگ، 1436، ويراسته فن چن - جون، شانگهاي، 1954؛ « خو - لو - مو - زيجائو » ( پادشاهي هرموز )، صص 37-33؛ خوان - شن - زِن، خي - يان چائو - جان يان - لو ( هدايايي از شي يان )، 1520، و يراسته شي فان، بيجينگ، 1982، « خو - لو - موزي - جائو » ( پادشاهي هرموز )، صص 111 - 106؛ مائويوان يي، وو - بي ژي ( درباره امور نظامي )، نانجينگ، 1628، جلد 237؛ « زي - يي ژوان: خو - لو - مو - زي » ( شرح کشورهاي نزديک: هرموز )، ژان تين - يو، مين - شي ( سالنامه سلسله مينگ )، بيجينگ، 1739؛ تجديد چاپ 1974، جلد 326، ص 8452؛ جي. وي. سي. ميلز، مترجم و ويراستار، ماخوان، يين - يايي شن - لان ( ماخوان، بازديد عمومي بنادر اقيانوس )، کمبريج، انگلستان، 1970، براي « پادشاهي هرموز » منابع ديگري نيز وجود دارد.
30- مين شي - لو: تاي - زون شي - لو ( وقايع نامه مينگ: عصر يون - له ) تايپه، 1962، جلد 181، ص 1963؛ جلد 322، ص 2255؛ مين شي - لو: شوان - زون شي - لو ( وقايع نامه مينگ، عصر شوان دي )، تايپه، 1962، جلد 105، ص 2341؛ مين شي - لو: يين - ژون شي - لو ( وقايع نامه مينگ: عصر ژن - تون )، تايپه، 1962، جلد 87، صص 56-1755.
31- مين - شي - لو: يين - زون شي - لو ( وقايع نامه مينگ: عصر ژن - تون ) ( مذکور در يادداشت شماره 27 )، صص 56-1755.

منبع مقاله :
خيرانديش، عبدالرسول؛ تبريزنيا، مجتبي؛ ( 1390 )، پژوهشنامه خليج فارس ( دفتر اول و دوم )، تهران: خانه كتاب، چاپ دوم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.