نويسنده: علي كرم همداني
از ديدگاه علم جغرافيا، خليج فارس در عداد درياهاي كوچك داخلي است كه وسعت آن 232850 كيلومترمربع است و در تقسيم بندي درياها در شمار درياهاي كم عمق نظير بالتيك و درياي هودسن و درياي شمال محسوب مي شود (1). طول خليج فارس از دهانه ي اروندرود تا شبه جزيره مسندم در عمان، 800 كيلومتر است و عرض آن از 180 تا 350 كيلومتر تغيير مي كند. باريك ترين محل آن در تنگه ي هرمز 56 كيلومتر است و عمقش از 36 متر در نزديك مسندم، به 180 متر مي رسد (2).
اهميت خليج فارس بيشتر به واسطه ي مربوط بودن آن با اقيانوس هند است. اگر تنگه ي هرمز كه وسيله ي ارتباط اين دو قرار گرفته، نبود، خليج فارس به صورت مرداب كم عمقي در مي آمد كه تبخيرات آن بيشتر از واردات آبي آن بود. بنابراين پس از مدتي خشك مي شد و به شكل يكي از زمين هاي قفر سيستان درمي آمد (2). خليج فارس به واسطه ي موقع ممتاز جغرافيايي خود چهار راه شرق و غرب و عرصه ي رفت و آمد همه ي اقوام و ملل دنياي قديم بوده است و به سبب مجاورت با كشورهاي حاصلخيز و دربرداشتن منابع سرشار ثروت، چه در ايام قديم و چه در دوران معاصر، همواره مطمح نظر جنگجويان و كشورگشايان و توسعه طلبان جهان قرار گرفته است، و هر يك از اقوام و ملل جهان كه به قدرت و عظمت رسيده اند طرح تسلط بر آن را در نظر داشته اند (4).
سرزمين هاي مجاور خليج فارس از ديرباز كانون تجمعات انساني و پيدايي تمدن هايي درخشان بوده است. در حدود پنج هزار سال پيش از ميلاد، عيلامي ها و سومري ها به اين نواحي مهاجرت كردند و بر ساكنين اوليه ي آنجا كه در حدود پنج، شش هزار سال پيش از ورود آن ها در اين منطقه سكني داشتند، استيلا يافتند. از ديگر اقوام باستاني ساكن در كناره هاي خليج فارس، اقوام سامي نژاد بودند كه پس از چيرگي بر سومري ها جانشين آن ها در خليج فارس شدند.
از نام خليج فارس در كتيبه هاي سومري و عيلامي اثري به دست نيامده است تا بدانيم نخستين نام اين آبراه باستاني چه بوده است. كهن ترين سندي كه در اين مورد برجا مانده، لوحه اي بابلي متعلق به 4000 سال پيش از ميلاد است. در اين لوحه ي سفالين نقشه ي جهان شناخته شده ي آن روزگار - كه شامل بابل، آشور، عيلام و كوه هاي زاگرس و رودهاي دجله و فرات بود - ترسيم شده است. بابلي ها عقيده داشتند كه اطراف سرزمين آن ها و اراضي مرزي آن را « رودخانه تلخ » ( خليج فارس ) فراگرفته است. آشوريان اين دريا را نارمرتو ( Narmarratu ) به معناي « رود تلخ » مي خواندند. پس از پيروزي پارسيان بر دولت هاي همسايه ي خود و بنيان نهادن دولت هخامنشي، اين آبراه به نام درياي پارس ناميده شد.
داريوش اول در كتيبه اي كه در كنار ترعه ي سوئز پيدا شده و متعلق به پانصد سال پيش از ميلاد است، از اين دريا با عبارت « Drayatya haha persa aity » دريايي كه از پارس مي رود يا سرمي گيرد ) نام برده است. هرچند كه اين عبارت نامي مستقل تشكيل نمي دهد ولي به جرأت مي توان گفت در همان زمان نام درياي پارس وجود داشته، و دليل اين مدعا آثار جغرافي نويسان و مورخان يوناني هم عصر هخامنشيان است كه به واسطه ي ارتباطات گسترده ي ايرانيان و يونانيان نام « درياي پارس » از زبان فارسي به آثار آنان راه يافته است.
يونانيان از اين دريا با نام هاي « پرسيكون كااي تاس » ( Persikon Kaitas ) « پرسيكوس سينوس » ( Persicus sinus )، « سينوس پرسيكوس » ( Sinuse Persicus ) و « آكواروم پرسيكو » ( Aquarum Persico ) ياد كرده اند. كه اين نام ها « درياي پارس » ، « خليج فارس » و « آبگير پارس » معني مي دهند.
در كتب جغرافيايي و تاريخي دوره ي اسلامي كه به مناسبتي از اين دريا ذكر به ميان آمده نام اين آبراه با عناوين « بحر فارس » يا « البحرالفارسي »، « الخليج الفارسي » يا « خليج فارس » آمده است. برخي جغرافي نويسان قديم اسلامي مفهوم « بحر فارسي » را خيلي وسيع تر گرفته و آن را به تمام درياي جنوب ايران اعم از بحر عمان و خليج فارس و حتي اقيانوس هند اطلاق كرده اند (5).
اسناد و مدارك تاريخي گواه بر اين است كه نام اين دريا از 500 پ. م تا به امروز درياي فارس بوده است و نام ساختگي كه برخي مدعيان در سال هاي اخير بر آن نهاده اند به واسطه ي برخي اختلافات سياسي است و هيچ گونه توجيه ديگري ندارد.
اطلس جغرافيايي و اسناد تاريخي خليج فارس از ماقبل تاريخ تا زمان حاضر، مجموعه اي است از 373 نقشه كه به منظور نشان دادن سابقه و اصالت نام خليج فارس مقارن با آغاز ادعاهاي برخي مدعيان درباره ي نام خليج فارس در سال 1349 ش. به دو زبان فارسي و انگليسي و فهرست فرانسه به چاپ رسيده و بارها تجديد چاپ شده است.
اين كتاب ارزشمند مشتمل بر هشت فصل است كه هر فصل آن مربوط به مقطع زماني مشخصي است. فصل اول، « خليج فارس در الواح و نقشه هاي جهان دوران باستان از آغاز تا 400 ميلادي » نام دارد. در اين فصل تصاويري از نخستين نقشه هاي خليج فارس كه قديمي ترين آن ها لوحي سفالين، از آثار بابلي متعلق به 2500 سال قبل از ميلاد است و همچنين سنگ نوشته ي داريوش اول به خط هيروگليف متعلق به اواخر سده ي ششم پيش از ميلاد و نقشه هاي جغرافيايي كتب جغرافي نويسان و مورخان يوناني و رومي تا پايان سده چهارم ميلادي گردآوري شده است.
در فصل هاي دوم تا هشتم زيرعناوين، « خليج فارس در نقشه هاي جهان قرون وسطي از 400 تا 1470 م » ؛ « خليج فارس در نقشه هاي جهان در دوره ي رنسانس از 1470 تا 1700 ميلادي » ؛ « خليج فارس در نقشه هاي دوران جديد » ؛ « خليج فارس در نقشه هاي آسيا، جنوب غربي ايران، اقيانوس هند، خاور نزديك ( قديم و جديد )» ؛ « خليج فارس در نقشه هاي ايران از 1507 ميلادي تا زمان حاضر » ؛ « خليج فارس، درياي پارس در نقشه هاي عراق، عربستان و نقشه هاي درياي پارس، خليج فارس و برخي جزاير آن ( قديم و جديد )» و « كتاب شناسي، اسامي جغرافيادانان و نقشه كش ها، فهرست اعلام »، به بررسي نام خليج فارس در آثار جغرافي دانان و مورخان و نقشه كشان پرداخته شده و ادعاهاي بي پايه ي برخي مدعيان كه نامي مجعول براين سبزدرياي هميشه فارسي نهاده اند را رد نموده است.
خيرانديش، عبدالرسول؛ تبريزنيا، مجتبي؛ ( 1390 )، پژوهشنامه خليج فارس ( دفتر اول و دوم )، تهران: خانه كتاب، چاپ دوم
اهميت خليج فارس بيشتر به واسطه ي مربوط بودن آن با اقيانوس هند است. اگر تنگه ي هرمز كه وسيله ي ارتباط اين دو قرار گرفته، نبود، خليج فارس به صورت مرداب كم عمقي در مي آمد كه تبخيرات آن بيشتر از واردات آبي آن بود. بنابراين پس از مدتي خشك مي شد و به شكل يكي از زمين هاي قفر سيستان درمي آمد (2). خليج فارس به واسطه ي موقع ممتاز جغرافيايي خود چهار راه شرق و غرب و عرصه ي رفت و آمد همه ي اقوام و ملل دنياي قديم بوده است و به سبب مجاورت با كشورهاي حاصلخيز و دربرداشتن منابع سرشار ثروت، چه در ايام قديم و چه در دوران معاصر، همواره مطمح نظر جنگجويان و كشورگشايان و توسعه طلبان جهان قرار گرفته است، و هر يك از اقوام و ملل جهان كه به قدرت و عظمت رسيده اند طرح تسلط بر آن را در نظر داشته اند (4).
سرزمين هاي مجاور خليج فارس از ديرباز كانون تجمعات انساني و پيدايي تمدن هايي درخشان بوده است. در حدود پنج هزار سال پيش از ميلاد، عيلامي ها و سومري ها به اين نواحي مهاجرت كردند و بر ساكنين اوليه ي آنجا كه در حدود پنج، شش هزار سال پيش از ورود آن ها در اين منطقه سكني داشتند، استيلا يافتند. از ديگر اقوام باستاني ساكن در كناره هاي خليج فارس، اقوام سامي نژاد بودند كه پس از چيرگي بر سومري ها جانشين آن ها در خليج فارس شدند.
از نام خليج فارس در كتيبه هاي سومري و عيلامي اثري به دست نيامده است تا بدانيم نخستين نام اين آبراه باستاني چه بوده است. كهن ترين سندي كه در اين مورد برجا مانده، لوحه اي بابلي متعلق به 4000 سال پيش از ميلاد است. در اين لوحه ي سفالين نقشه ي جهان شناخته شده ي آن روزگار - كه شامل بابل، آشور، عيلام و كوه هاي زاگرس و رودهاي دجله و فرات بود - ترسيم شده است. بابلي ها عقيده داشتند كه اطراف سرزمين آن ها و اراضي مرزي آن را « رودخانه تلخ » ( خليج فارس ) فراگرفته است. آشوريان اين دريا را نارمرتو ( Narmarratu ) به معناي « رود تلخ » مي خواندند. پس از پيروزي پارسيان بر دولت هاي همسايه ي خود و بنيان نهادن دولت هخامنشي، اين آبراه به نام درياي پارس ناميده شد.
داريوش اول در كتيبه اي كه در كنار ترعه ي سوئز پيدا شده و متعلق به پانصد سال پيش از ميلاد است، از اين دريا با عبارت « Drayatya haha persa aity » دريايي كه از پارس مي رود يا سرمي گيرد ) نام برده است. هرچند كه اين عبارت نامي مستقل تشكيل نمي دهد ولي به جرأت مي توان گفت در همان زمان نام درياي پارس وجود داشته، و دليل اين مدعا آثار جغرافي نويسان و مورخان يوناني هم عصر هخامنشيان است كه به واسطه ي ارتباطات گسترده ي ايرانيان و يونانيان نام « درياي پارس » از زبان فارسي به آثار آنان راه يافته است.
يونانيان از اين دريا با نام هاي « پرسيكون كااي تاس » ( Persikon Kaitas ) « پرسيكوس سينوس » ( Persicus sinus )، « سينوس پرسيكوس » ( Sinuse Persicus ) و « آكواروم پرسيكو » ( Aquarum Persico ) ياد كرده اند. كه اين نام ها « درياي پارس » ، « خليج فارس » و « آبگير پارس » معني مي دهند.
در كتب جغرافيايي و تاريخي دوره ي اسلامي كه به مناسبتي از اين دريا ذكر به ميان آمده نام اين آبراه با عناوين « بحر فارس » يا « البحرالفارسي »، « الخليج الفارسي » يا « خليج فارس » آمده است. برخي جغرافي نويسان قديم اسلامي مفهوم « بحر فارسي » را خيلي وسيع تر گرفته و آن را به تمام درياي جنوب ايران اعم از بحر عمان و خليج فارس و حتي اقيانوس هند اطلاق كرده اند (5).
اسناد و مدارك تاريخي گواه بر اين است كه نام اين دريا از 500 پ. م تا به امروز درياي فارس بوده است و نام ساختگي كه برخي مدعيان در سال هاي اخير بر آن نهاده اند به واسطه ي برخي اختلافات سياسي است و هيچ گونه توجيه ديگري ندارد.
اطلس جغرافيايي و اسناد تاريخي خليج فارس از ماقبل تاريخ تا زمان حاضر، مجموعه اي است از 373 نقشه كه به منظور نشان دادن سابقه و اصالت نام خليج فارس مقارن با آغاز ادعاهاي برخي مدعيان درباره ي نام خليج فارس در سال 1349 ش. به دو زبان فارسي و انگليسي و فهرست فرانسه به چاپ رسيده و بارها تجديد چاپ شده است.
اين كتاب ارزشمند مشتمل بر هشت فصل است كه هر فصل آن مربوط به مقطع زماني مشخصي است. فصل اول، « خليج فارس در الواح و نقشه هاي جهان دوران باستان از آغاز تا 400 ميلادي » نام دارد. در اين فصل تصاويري از نخستين نقشه هاي خليج فارس كه قديمي ترين آن ها لوحي سفالين، از آثار بابلي متعلق به 2500 سال قبل از ميلاد است و همچنين سنگ نوشته ي داريوش اول به خط هيروگليف متعلق به اواخر سده ي ششم پيش از ميلاد و نقشه هاي جغرافيايي كتب جغرافي نويسان و مورخان يوناني و رومي تا پايان سده چهارم ميلادي گردآوري شده است.
در فصل هاي دوم تا هشتم زيرعناوين، « خليج فارس در نقشه هاي جهان قرون وسطي از 400 تا 1470 م » ؛ « خليج فارس در نقشه هاي جهان در دوره ي رنسانس از 1470 تا 1700 ميلادي » ؛ « خليج فارس در نقشه هاي دوران جديد » ؛ « خليج فارس در نقشه هاي آسيا، جنوب غربي ايران، اقيانوس هند، خاور نزديك ( قديم و جديد )» ؛ « خليج فارس در نقشه هاي ايران از 1507 ميلادي تا زمان حاضر » ؛ « خليج فارس، درياي پارس در نقشه هاي عراق، عربستان و نقشه هاي درياي پارس، خليج فارس و برخي جزاير آن ( قديم و جديد )» و « كتاب شناسي، اسامي جغرافيادانان و نقشه كش ها، فهرست اعلام »، به بررسي نام خليج فارس در آثار جغرافي دانان و مورخان و نقشه كشان پرداخته شده و ادعاهاي بي پايه ي برخي مدعيان كه نامي مجعول براين سبزدرياي هميشه فارسي نهاده اند را رد نموده است.
پي نوشت ها :
1. مستوفي، احمد. خليج فارس، ج1، اداره كل انتشارات و راديو، بي جا، 1342، ص 1.
2. بيات، عزيزالله، كليات جغرافياي طبيعي و تاريخي ايران، اميركبير، تهران، 1367، ص 26-27.
3. كيهان، مسعود، خليج فارس، ج / 1ص 10.
4. فتح اللهي، جعفر، مجموعه مقالات سمينار « بررسي مسائل خليج فارس »، مركز مطالعات خليج فارس - دفتر مطالعات سياسي و بين المللي، تهران، 1368.
5. نك: مشكور، محمدجواد: « نام خليج فارس »، مجموعه مقالات خليج فارس، چاپ اول، تهران، 1369 دفتر مطالعات سياسي و بين المللي، ص 38 به بعد.
خيرانديش، عبدالرسول؛ تبريزنيا، مجتبي؛ ( 1390 )، پژوهشنامه خليج فارس ( دفتر اول و دوم )، تهران: خانه كتاب، چاپ دوم