انحصار کامل و رقابت کامل

در اين مقاله درباره ی انواع رقابت ناقص صحبت مي کنيم و نوع خاصي از اين بازارها را به نام انحصار چند جانبه بررسي خواهيم کرد. در بازار انحصار چندجانبه تنها چند فروشنده وجود دارد. در نتيجه فعاليت هر يک از فروشندگان
چهارشنبه، 26 شهريور 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انحصار کامل و رقابت کامل
انحصار کامل و رقابت کامل

 

نويسنده: گريگوري منکيو
مترجم: دکتر حميدرضا ارباب



 

اگر به فروشگاهی برويد و توپ تنيس بخريد، احتمالاً توپ تنيس خريداري شده محصول يکي از اين چهار شرکت است: ويلسن (1)، پن (2)، و دانلوپ (3) يا اسپالدينگ (4). اين چهار شرکت تقريباً تمام توپ هاي تنيس فروخته شده در امريکا را توليد مي کنند. اين چهار شرکت با هم مقدار توليد توپ تنيس را تعيين مي کنند و با توجه به منحني تقاضا قيمت فروش توپ تنيس مشخص مي شود.
در مورد بازار توپ تنيس چه توضيحي مي توان ارائه کرد؟ در بازار رقابت کامل تعداد بنگاه ها بسيار زياد و حجم توليد آن ها در مقايسه با کل بازار به قدري کوچک است که هيچ يک از آن ها نمي تواند بر قيمت محصول تأثيري داشته باشد، در نتيجه قيمت کالا را شرايط بازار تعيين مي کند. در بازاري انحصاري يک بنگاه توليدکننده تمام کالاي بازار است و اين بنگاه مي تواند هر قيمت و مقداري براي آن کالا بر منحني تقاضاي بازار انتخاب کند.
بازار توپ تنيس نه بازار رقابتي و نه بازار انحصاري است. رقابت و انحصار دو حد يک طيف يا دو حالت حدي از ساختار بازارند. بازار رقابت بازاري است که در آن توليدکنندگان متعدد محصولات کاملاً يکساني عرضه مي کنند، بازار انحصار بازاري است که در آن يک بنگاه کالاي منحصربه فرد و بدون رقيب عرضه مي کند. طبيعي است که هميشه بحث را با مطالعه ی بازارهاي فوق آغاز مي کنيم، زيرا درک آن ها راحت تر است. با وجود اين، بسياري از صنايع، مانند صنعت توپ تنيس بين اين دو حد (بازار رقابت و بازار انحصار ) قرار مي گيرند. بنگاه هاي اين صنايع رقيب يکديگرند ولي رقابت به طور همزمان در اندازه اي نيست که اين بنگاه ها قيمت پذير باشند. اقتصاددانان به اين وضعيت رقابت انحصاري مي گويند.
در اين مقاله درباره ی انواع رقابت ناقص صحبت مي کنيم و نوع خاصي از اين بازارها را به نام انحصار چند جانبه بررسي خواهيم کرد. در بازار انحصار چندجانبه تنها چند فروشنده وجود دارد. در نتيجه فعاليت هر يک از فروشندگان در بازار مي تواند بر منافع ساير فروشندگان تأثير گذارد. به عبارت ديگر، بنگاه هايي که در بازار انحصار چندجانبه فعاليت مي کنند نوعي وابستگي غير از وابستگي بنگاه هاي بازار رقابت کامل با يکديگر دارند. هدف ما در اين مقاله بررسي اين مسئله است که اين وابستگي بنگاه ها چگونه رفتار بنگاه ها و مشکلات مربوط به سياست بخش عمومي را شکل مي دهد.

انحصار کامل و رقابت کامل

وضعيت هاي رقابت کامل و انحصار کامل توضيحات خوبي درباره ی چگونگي کارکرد بازارها به ما ارائه مي کند. به هر حال اکثر بازارهاي اقتصادي عناصري از اين دو بازار را با خود دارند و لذا نمي توان تمام آن ها را به کمک اين دو بازار بررسي کرد. يک بنگاه نمونه در اقتصاد با رقابت روبه روست، ولي اين رقابت آن قدر جدي و گسترده نيست که بتوان وضعيت اين بنگاه را با بنگاه قيمت پذير مقايسه کرد. اين بنگاه نمونه همچنين درجاتي از قدرت بازار را دارد، ولي قدرت بازار آن قدر زياد نيست که بتوان وضعيت بنگاه را با يک بنگاه انحصاري مقايسه کرد. به عبارت ديگر، اين بنگاه نمونه در اقتصاد در وضعيت رقابت ناقص قرار دارد.
در اقتصاد دو نوع بازار رقابت ناقص وجود دارد. بازار انحصار چندجانبه ( فروش ) که در آن تنها تعداد اندکي فروشنده وجود دارد و هر يک فروشنده ی يک محصول مشابه و يکسان با ديگران است.
يک مثال خوب از چنين بازاري همان بازار توليد و فروش توپ تنيس است. مثال ديگر بازار نفت خام است: تعداد اندکي کشور در خاورميانه کنترل توليد و فروش نفت خام را در دست دارند. رقابت انحصاري نوعي بازار است که در آن تعداد بسيار زيادي فروشنده محصول مشابهي توليد و عرضه مي کنند که کاملاً يکسان نيست. براي مثال، بازارهاي داستان هاي کوتاه، فيلم، سي دي و بازي هاي رايانه اي بازارهاي رقابت انحصاري اند. در يک بازار رقابت انحصاري هر يک از بنگاه ها نوعي انحصار در توليد محصول دارند، ولي بنگاه هاي بسيار زيادي وجود دارند که مشابه همان کالا را توليد و براي جلب مشتري با ساير بنگاه ها رقابت مي کنند.
در نمودار 1 ساختار چهار نوع بازار را ملاحظه مي کنيد. اولين سؤال در مورد ساختار بازارها اين است که در هر بازار چه تعداد بنگاه وجود دارد؟ اگر در بازار تنها يک بنگاه وجود داشته باشد، آن گاه با بازار انحصاري رو به روييم. اگر تعداد اندکي بنگاه وجود داشته باشد، بازار انحصار چندجانبه است. اگر تعداد بنگاه ها زياد باشد بايد به سؤال ديگري پاسخ دهيم: آيا بنگاه ها محصول يکساني مي فروشند يا محصول متمايز است؟ تعداد زيادي بنگاه که محصولات همگن و متمايزي مي فروشند، به بازار رقابت انحصاري تعلق دارند. سرانجام اگر تعداد زيادي بنگاه محصولات مشابه ( همگن ) و يکساني توليد مي کنند و به فروش مي رسانند، اين بازار، بازار رقابت کامل است.
البته در جهان واقعي هيچ يک از بازارها با اين نظريه ها تطابق کامل ندارند. در برخي حالات ممکن است شما به سختي بتوانيد وضعيت موجود در جهان خارج را با ساختار يکي از اين بازارها مطابقت دهيد و توصيف کنيد. براي مثال، وقتي تعداد بنگاه ها را شمارش مي کنيد تفاوت بين تعداد اندکي بنگاه و تعداد بسيار زيادي بنگاه چيست؟ ( تقريباً ده- دوازده شرکت خودروسازي در امريکا وجود دارند، به نظر شما بازار خودرو در امريکا يک بازار انحصار چندجانبه است يا بيش تر يک بازار رقابتي است؟ درباره ی اين سؤال بحث خواهيم کرد. ) به همين ترتيب به سختي مي توان تعيين کرد که کدام کالاها کاملاً همگن ( مشابه ) و يکسان ( غيرمتمايز ) است و کدام کالاها همگن و متمايزند. ( براي مثال آيا انواع شير عرضه شده در بازار کاملاً مشابه يا متمايزند؟ در اين باره بحث خواهيم کرد ). وقتي به مطالعه ی انواع بازارهاي واقعي مي پردازيم اقتصاددانان بايد آن چه را که از مطالعه ی انواع بازارهاي ديگر آموخته اند به خاطر آورند و در موارد مناسب با واقعيت آن ها را به کار برند.
** توضيح شکل:
نمودار 1 ساختار چهار نوع بازار. اقتصادداناني که به بررسي سازمان هاي صنعتي مي پردازند، معمولاً بازارها را به چهار نوع تقسيم مي کنند- انحصار کامل، انحصار چندجانبه، رقابت انحصاري و رقابت کامل.

بازارهايي با تعداد اندک فروشنده

از آن جا که در بازار انحصار چندجانبه تنها چند فروشنده يا تعداد اندکي فروشنده وجود دارد، يک عنصر کليدي اين بازار ميزان تمايل به همکاري يا عدم همکاري ( نفع شخصي ) بين بنگاه هاست. گروه انحصارگران چندجانبه بهترين همکاري و اقدامات را شبيه يک انحصارگر انجام مي دهند- توليد اندک و تعيين قيمت بيش از هزينه ی نهايي. با وجود اين، از آن جا که هر يک از توليدکنندگان بازار انحصار چندجانبه فقط به منافع خود فکر مي کنند، انگيزه هاي بسيار قوي و پنهاني وجود دارد که بنگاه ها را وادارد تا نحوه عمل شان به بازار انحصار نزديک شود.

يک مثال از انحصار دو جانبه

براي درک رفتار انحصارگران در بازار انحصار چندجانبه، اجازه دهيد بازاري را با دو فروشنده در نظر بگيريم؛ به اين بازار انحصار دوجانبه مي گوييم. انحصار دوجانبه ساده ترين نوع انحصار چندجانبه است. انحصار چندجانبه با سه عضو يا تعداد بيش تر اعضاء با همان مسائلي روبه روست که يک بازار انحصار دوجانبه با آن مواجه است. بنابراين چنان چه بحث خود را با بازار انحصار دوجانبه آغاز کنيم، چيزي را از دست نداده ايم.
فرض کنيد در يک شهر دو شخص به نام هاي جک و جيل مالک چاه آب بهداشتي براي ساکنان هستند. روزهاي شنبه ی هر هفته جک و جيل تصميم مي گيرند تا مقدار آب عرضه شده و قيمت آن را بر اساس توان پرداخت بازار تعيين کنند. براي ساده سازي فرض کنيد جک و جيل مي توانند هر مقدار آب را بدون هزينه عرضه کنند. بنابراين هزينه نهايي عرضه ی آب صفر است.
جدول 1 جدول تقاضاي آب شهر است. ستون اول نشان دهنده ی مقدار تقاضا و ستون دوم نشان دهنده ی قيمت است. اگر دو مالک چاه هاي آب 10 گالن آب عرضه کنند، قيمت هر گالن آب در بازار 110 دلار خواهد بود. اگر آن ها 20 گالن آب عرضه کنند، قيمت هر گالن آب 100 دلار خواهد شد و.... اگر اين نقاط را روي صفحه ی مختصات ترسيم کنيد يک منحني تقاضاي استاندارد با شيب نزولي خواهيد داشت.
در ستون آخر درآمد کل ناشي از فروش آب را ملاحظه مي کنيد. درآمد کل برابر است با مقدار عرضه و فروش آب ضربدر قيمت هر گالن. از آن جا که هزينه ی عرضه ی آب را صفر در نظر گرفته ايم، درآمد کل دو توليدکننده همان سود کل آن هاست.
حال به بررسي اين مسئله مي پردازيم که سازمان آب اين شهر ( شامل دو عرضه کننده ی آب ) چگونه بر قيمت و مقدار عرضه آب تأثير مي گذارد.

رقابت، انحصار و کارتل ها

قبل از آن که به تعيين قيمت و مقدار عرضه ی آب توسط جک و جيل در حالت انحصار دوجانبه فروش بپردازيم، ضروري است بحث کوتاهي درباره ی ساختار دو بازار شناخته شده داشته باشيم: بازار رقابت و بازار انحصار.
ابتدا ببينيم اگر بازار توليد و عرضه ی آب بازار رقابتي باشد چه اتفاقي مي افتد. در يک بازار رقابت کامل تصميم گيري هر بنگاه براي توليد قيمت را برابر هزينه ی نهايي خواهد کرد. در بازار عرضه ی آب هزينه ی نهايي صفر است ( طبق فرض ) بنابراين با وجود رقابت کامل قيمت تعادلي آب نيز بايد صفر باشد و مقدار تعادلي عرضه نيز 120 گالن خواهد بود ( جدول 1 را ببينيد ).
قيمت آب نشان دهنده ی هزينه ی توليد آن است و بر اساس اين قيمت مقدار بهينه توليد و مصرف تعيين مي شود.
حال ببينيم در بازار انحصار کامل چه اتفاقي مي افتد. با توجه به جدول 1 ملاحظه مي کنيد که در قيمت 60 دلار و عرضه ی 60 گالن آب سود کل حداکثر مي شود. بنابراين يک انحصارگر حداکثرکننده ی سود 60 گالن آب توليد مي کند و به قيمت هر گالن 60 دلار مي فروشد. همان طور که مي دانيد، در بازار انحصار قيمت بيش از هزينه ی نهايي است. بنابراين به يک وضعيت غيرکارآمد ( غيربهينه ) مي رسيم، مقدار عرضه ی آب کم تر از سطح بهينه ی مصرف جامعه يا 120 گالن است.
انتظار داريد که در يک بازار انحصار دوجانبه ی فروش چه اتفاقي رخ دهد؟ يک احتمال اين است که جک و جيل در تعيين سطح توليد و عرضه ی آب و قيمت گذاري آن به توافق برسند. چنين توافقي بين بنگاه ها براي تعيين سطح توليد و قيمت را تباني و گروه بنگاه هايي که اين کار را انجام مي دهند کارتل مي ناميم. به محض تشکيل کارتل، گروه بنگاه هاي موجود در بازار يک بازار انحصار را به وجود مي آورند.
پس اگر در بازار انحصار دو جانبه، جک و جيل نيز تباني کنند و يک بازار انحصار کامل به وجود آورند نتيجه ی اين وضعيت حداکثر کردن سود کل است. دو توليدکننده 60 گالن آب توليد خواهند کرد و به قيمت هر گالن 60 دلار خواهند فروخت. بار ديگر يادآوري مي کنيم که قيمت بيش از هزينه ی نهايي است و نتيجه ی اين بازار يک وضعيت غيربهينه ( غيرکارآمد ) اجتماعي است.
جدول 1 جدول تقاضای آب

مقدار عرضه
(گالن)

قیمت
(دلار)

درآمد کل( و سود کل)
(دلار)

0
10
20
30
40
50
60
70
80
90
100
110
120

120
110
100
90
80
70
60
50
40
30
20
10
0

0
110
200
270
320
350
360
350
320
270
200
110
0


يک کارتل نه تنها در مورد سطح توليد کل به توافق مي رسد، بلکه سطح توليد هر يک از اعضاء نيز تعيين مي شود. در مثال ما جک و جيل در مورد تقسيم بازار و تقسيم توليد کل( 60 گالن ) بين خودشان به توافق مي رسند. هر عضو کارتل مي خواهد سهم بزرگ تري از بازار داشته باشد، زيرا سهم بيش تر به معناي سود بيش تر است. اگر جک و جيل بازار را به طور يکسان بين خودشان تقسيم کنند، هر يک 30 گالن آب توليد مي کنند و به قيمت هر گالن 60 دلار به فروش مي رسانند. در اين صورت سود هر يک از 1800 دلار خواهد بود.

تعادل بازار انحصار چندجانبه

هر چند انحصارگران بازار چندجانبه به تشکيل کارتل و کسب سود انحصاري تمايل زيادي دارند ولي در اکثر موارد اين کار امکان پذير نيست. قوانين ضد تراست ( ضدتباني ) از توافق ميان انحصارگران جلوگيري مي کند. علاوه بر اين، منازعات ميان اعضاي کارتل براي تقسيم سود بازار غالباً توافق بين آن ها را غيرممکن مي کند. حال به بررسي وضعيتي مي پردازیم که جک و جيل مي خواهند بدون تباني و جداگانه به توليد و عرضه آب بپردازند.
در ابتدا ممکن است انتظار داشته باشيد که جک و جيل براي حداکثر کردن سود با يکديگر همکاري کنند. به هر حال در غياب همکاري يا تباني با وضعيت انحصار کامل رو به رو نخواهيم بود. دليل آن روشن است، فرض کنيد جک انتظار داشته باشيد که جيل فقط 30 گالن آب توليد و عرضه کند ( 50 درصد توليد در حالت انحصار ). دلايل جک به صورت زير است:
«پس من هم بايد 30 گالن آب توليد کنم. در اين حالت 60 گالن آب توليد مي شود و به قيمت هر گالن 60 دلار به فروش مي رسد. سود من 1800 دلار خواهد شد. در حالت ديگر من بايد 40 گالن توليد کنم. بنابراين کل توليد 70 گالن و قيمت هر گالن نيز 50 دلار خواهد شد. لذا سود من به 2000 دلار افزايش مي يابد ( 40 گالن ضربدر 50 دلار ) . هر چند سود کل بازار کاهش يافته است ( از 3600 دلار به 3500 دلار ) ولي سود من بيش تر شده است، زيرا من سهم بزرگ تري در بازار دارم!».
البته همين تفکر را ممکن است جيل نيز داشته باشد. بنابراين اگر جيل هم بخواهد به طور جداگانه 40 گالن آب عرضه کند، کل توليد آب در شهر 80 گالن مي شود و لذا قيمت به سطح هر گالن 40 دلار کاهش مي يابد. بنابراين اگر هر بنگاه در بازار انحصار دو جانبه فروش منافع شخصي خود را دنبال کند و به طور انفرادي تصميم بگيرد که چقدر توليدکند، توليد کل بيش از مقدار توليد در حالت انحصار مي شود و قيمت نيز در سطحي کم تر از قيمت بازار انحصار کامل قرار خواهد گرفت، نتيجه ی سود کم تر از سود انحصاري است.
هر چند منطق نفع شخصي باعث افزايش توليد بازار انحصار دو جانبه در مقايسه با سطح توليد در بازار انحصار کامل مي شود، ولي باعث نمي شود تا بازار انحصار دوجانبه به تخصيص رقابتي برسند. اگر هر يک از دو انحصارگر ( در بازار انحصار دوجانبه ) بخواهند 40 گالن آب توليد و عرضه کنند چه اتفاقي مي افتد؟ قيمت هر گالن آب 40 دلار و سود هر بنگاه نيز 1600 دلار خواهد شد. در اين صورت استدلال جک براي آب منافع شخصي تغيير خواهد کرد:« در اين حالت سود من 1600 دلار شده است. اگر من توليد خود را به 50 گالن افزايش دهم توليد کل بازار 90 گالن خواهد شد، در اين صورت قيمت هر گالن آب به 30 دلار کاهش مي يابد. آن گاه سود من فقط 1500 دلار مي شود. به جاي افزايش توليد و کاهش قيمت بهتر است من توليد خود را در سطح 40 گالن حفظ کنم.»
نتيجه آن که جک و جيل هر کدام 40 گالن توليد خواهند کرد که نوعي تعادل به حساب مي آيد. به اين نتيجه و وضعيت «تعادل ناش» مي گوييم ( اين اسم از کتاب و فيلم ذهن زيبا درباره ی نظريه پرداز به نام جان ناش (5) گرفته شده است). تعادل ناش به وضعيتي گفته مي شود که در آن هر يک از عاملان اقتصادي به نحوي با يکديگر تعامل داشته باشند که انتخاب بهترين راهبرد از سوي هر يک انتخاب بهترين راهبرد براي سايرين نيز باشد. در اين حالت که جيل راهبرد توليد و عرضه ی 40 گالن آب را انتخاب مي کند، بهترين راهبرد براي جک نيز توليد 40 گالن است. به طور مشابه وقتي جک 40 گالن آب عرضه مي کند، بهترين راهبرد براي جيل نيز توليد 40 گالن است. به طور مشابه وقتي جک 40 گالن آب عرضه مي کند، بهترين راهبرد براي جيل نيز توليد 40 گالن است. وقتي دو نفر به تعادل ناش مي رسند نه جک و نه جيل هيچ انگيزه اي براي انتخاب راهبردي متفاوت يا جديد ندارند.
اين مثال کنش بين همکاري و نفع شخصي را به خوبي نشان مي دهد. در بازار انحصار چندجانبه بهتر است بنگاه ها با همکاري به نتيجه و منابع بازار انحصار برسند. با وجود اين، چون بنگاه هاي موجود در بازار انحصار چندجانبه به دنبال منافع شخصي خود هستند، به حداکثر سود ناشي از همکاري و منافع بازار انحصار دست نخواهند يافت. هر بنگاه در بازار انحصار چندجانبه تمايل دارد تا توليد خود را افزايش و سهم بزرگ تري از بازار را به خود اختصاص دهد. اگر همه بنگاه ها در بازار انحصار چندجانبه چنين کاري انجام دهند، توليد کل افزايش و قيمت کاهش مي يابد.
به طور همزمان نفع شخصي نيز نمي تواند بازار انحصار چندجانبه را به بازار رقابت کاملاً نزديک کند. همانند بنگاه انحصارگر، بنگاه هاي بازار انحصار چندجانبه نيز مي دانند که افزايش مقدار توليد باعث کاهش قيمت محصول مي شود. بنابراين قبل از رسيدن به سطحي از توليد که در بازار رقابت کامل قيمت و هزينه ی نهايي برابر مي شود، توليد خود را متوقف مي کنند.
به طور خلاصه وقتي بنگاه ها در بازار انحصار چندجانبه براي حداکثر کردن سود خود به طور انفرادي سطح توليد را انتخاب مي کنند، مقدار توليد در اين بازار بيش از مقدار توليد در بازار انحصار و کم تر از مقدار توليد در بازار رقابت کامل خواهد بود. قيمت در بازار انحصار چندجانبه کم تر از قيمت در بازار انحصار و بيش تر از قيمت در بازار رقابت است.

اندازه ی بازار انحصار چندجانبه چگونه بر نتايج حاصل از اين بازار تأثير مي گذارد؟

با توجه به دانسته هاي خود از بازار انحصار دوجانبه مي توانيم تأثير اندازه ی بازار را بررسي کنيم. فرض کنيد جان و جيمز نيز در زمين هاي خود چاه آب کشف کنند و تعداد تولید کنندگان از 2 نفر به 4 نفر افزايش يابد. در اين صورت جدول تقاضاي 1 تغييري نمي کند ولي با افزايش تعداد توليدکنندگان تقاضاي آب نسبت به گذشته بهتر تأمين خواهد شد. افزايش تعداد توليدکنندگان آب از 2 نفر به 4 نفر بر قيمت و مقدار توليد آب چه تأثيري خواهد داشت؟
اگر فروشندگان آب يک کارتل تشکيل دهند، مي توانند بار ديگر با توليد در سطح بازار انحصار و قيمت گذاري انحصاري سود کل خود را حداکثر کنند. درست همانند زماني که فقط دو فروشنده در بازار وجود داشت، اعضاءِ کارتل بايد براي سطح توليد کل و سهم هر يک از اعضاء به توافق برسند. به هر حال هر چه کارتل بزرگ تر مي شود احتمال دست يابي به توافق کم تر خواهد شد.
دستيابي به يک توافق و اجراي آن با افزايش تعداد بنگاه ها در بازار انحصار چندجانبه مشکل تر مي شود.
اگر بنگاه هاي موجود در بازار انحصار چندجانبه به علت وجود قوانين ضدتباني نتوانند کارتل تشکيل دهند، هر يک بايد جداگانه و به طور انفرادي نسبت به مقدار توليد آب خود تصميم گيري کنند. براي درک تأثير افزايش تعداد بنگاه ها در بازار انحصار چندجانبه بايد وضعيت تصميم گيري هر فروشنده را بررسي کنيم. در هر زمان هر يک از مالکان چاه هاي آب ( جک، جيل، جان و جيمز ) فقط اختيار افزايش توليد به مقدار يک گالن را دارد.
براي انجام اين تصميم مالک چاه با دو نوع اثر مواجه است:

اثر توليدي:

از آن جا که قيمت بيش از هزينه ی نهايي است، فروش يک گالن بيش تر در قيمت بازار باعث افزايش سود مي شود.

اثر قيمت:

افزايش توليد باعث افزايش مقدار فروش، کاهش قيمت آب و کاهش سود تمام گالن هاي فروخته شده مي شود.
اگر اثر توليدي بزرگ تر از اثر قيمتي باشد، مالک چاهِ آب توليد خود را افزايش مي دهد. اگر اثر قيمتي بزرگ تر از اثر توليدي باشد، مالک چاهِ آب توليد خود را افزايش نخواهد داد ( در واقع در اين حالت کاهش توليد سودآور است ). هر بنگاه در بازار انحصار چندجانبه توليد خود را تا جايي افزايش مي دهد که اين دو اثر کاملاً برابر شوند.
حال به بررسي اين مسئله مي پردازيم که تعداد بنگاه هاي بازار انحصار چندجانبه چگونه بر تحليل هاي نهايي هر بنگاه اثر مي گذارد. هر چه تعداد فروشندگان بيش تر شود، توجه بنگاه ها نسبت به تأثيرشان بر قيمت بازار کم تر خواهد شد. به عبارت ديگر، با بزرگ شدن بازار انحصار چندجانبه اهميت اثر قيمتي کاهش مي يابد. وقتي تعداد بنگاه ها در بازار انحصار چندجانبه بسيار زياد شود، اثر قيمتي کاملاً از بين مي رود و تنها اثر توليدي باقي مي ماند. در اين حالت جدي، هر بنگاه در بازار انحصار چندجانبه توليد خود را تا سطحي افزايش مي دهد که قيمت بيش از هزينه ی نهايي باشد.
حال مي توان به اين نتيجه رسيد که اساساً يک بازار انحصار چندجانبه بسيار بزرگ، با تعداد بسيار زيادي بنگاه همان گروه بنگاه هاي رقابتي هستند. يک بنگاه رقابتي هنگام توليد تنها به اثر توليدي براي تصميم گيري توجه دارد: از آن جا که بنگاه رقابتي يک بنگاه قيمت پذير است، اثر قيمتي وجود ندارد! بنابراين با افزايش تعداد فروشندگان در بازار انحصار چندجانبه، اين بازار بيش تر و بيش تر شبيه يک بازار رقابتي مي شود. قيمت به سمت هزينه ی نهايي ميل مي کند و مقدار توليد نيز به سطح توليد بهينه نزديک مي شود.
اين تجزيه و تحليل از بازار انحصار چندجانبه چشم انداز خوبي در مورد آثار آن بر تجارت بين الملل فراهم مي کند. فرض کنيد شرکت هاي تويوتا و هوندا تنها شرکت هاي خودروسازي در ژاپن و شرکت هاي فولکس واگن و بي. ام. و نيز تنهاي شرکت هاي توليدکننده ی خودرو در آلمان هستند.
شرکت هاي فورد و جنرال موتورز نيز تنها شرکت هاي خودروسازي امريکا هستند. اگر اين کشورها تجارت خودرو را ممنوع اعلام کنند، هر کشور با يک بازار انحصار دو جانبه فروش خورو رو به رو مي شود و لذا اين بازارها کاملاً دور از يک بازار رقابتي خواهند بود. با وجودِ تجارت بين الملل بازار خودرو بازاري جهاني است و بازار انحصار چندجانبه در اين حالت شش عضو دارد. با وجود تجارت آزاد و افزايش تعداد توليدکنندگان درجه ی انتخاب مصرف کنندگان نيز افزايش مي يابد و همين امر باعث نزديک شدن قيمت ها به هزينه ی نهايي مي شود. بنابراين نظريه ی بازار انحصار چندجانبه يک نتيجه ی مهم ديگر نيز دارد: علاوه بر نظريه ی مزيت نسبي، همه ی کشورها از تجارت آزاد سود مي برند.

***
مطالعه ی موردي: اوپک و بازار جهاني نفت
داستان ما درباره ی بازار عرضه ی آب در شهري غيرواقعي بود، اما اگر عرضه ی آب را به نفت و دو مالک چاه آب جک و جيل را به ايران و عراق تغيير دهيم، آن گاه داستان کاملاً به واقعيت نزديک خواهد شد. بيش تر نفت دنيا را چند کشور بزرگ صادرکننده ی نفت که اکثراً در خاورميانه واقع اند، عرضه مي کنند. اين کشورها با همکاري يکديگر يک انحصار چندجانبه ی فروش به وجود آورده اند. تصميم گيري اين کشورها در مورد مقدار عرضه ی نفت شبيه تصميم گيري جک و جيل براي عرضه ی آب است.
کشورهايي که بخش اعظم نفت دنيا را توليد مي کنند، يک کارتل به نام اوپک تشکيل داده اند. (6) اين کارتل در سال 1960 با عضويت کشورهاي ايران، عراق، کويت، عربستان سعودي و نزوئلا تشکيل شد. در سال 1973 هشت کشور ديگر نيز به آن ها پيوستند: الجزاير، قطر، اندونزي، ليبي، امارات متحده ی عربي، نيجريه، اکوادور و گابن. اين کشورها حدودانحصار کامل و رقابت کامل ذخاير نفتي دنيا را در اختيار دارند. اوپک نيز شبيه هر کارتلي تلاش مي کند تا با کاهش هماهنگ در مقدار توليد، قيمت نفت را افزاش دهد. اوپک سعي مي کند تا سطح توليد و سهميه هر يک از اعضاء را تعيين کند.
مسئله اي که اوپک با آن روبه روست همان مشکلي است که جک و جيل در داستان ما با آن مواجه بودند. کشورهاي عضو اوپک تمايل دارند که قيمت نفت در سطح بالايي قرار گيرد. اما هر يک از اعضاء کارتل تلاش مي کنند تا با افزايش توليد سهم بيش تري از سود کل به دست آورند. کشورهاي عضو اوپک بارها در مورد کاهش سطح توليد به توافق رسيده اند ولي اين موافقت ها در عمل با شکست روبه رو شده است.
سازمان کشورهاي صادرکننده ی نفت ( اوپک ) طي دوره 1973 تا 1985 در ايجاد و تداوم همکاري بين اعضاء و تعيين قيمت در سطح بالا بسيار موفق بود. قيمت نفت خام از هر بشکه 2/64 دلار در سال 1972 به هر بشکه 11/17 دلار در سال 1974 و به هر بشکه 35/10 دلار در سال 1981 رسيد. اما در اوايل دهه ی 1980 برخي کشورهاي عضو سهميه بندي اوپک را رعايت نکردند و در نتيجه همکاري بين کشورهاي عضو با عدم کارايي همراه بود. در سال 1986 قيمت نفت به سطح هر بشکه 12/52 دلار کاهش يافت.
در سال هاي اخير نشست هاي کشورهاي عضو اوپک همچنان ادامه يافت، اما اين کارتل در دستيابي به توافق هاي عملي با شکست روبه رو شد. قيمت نفت خام با توجه به نرخ تورم و با قيمت آن در سال 1981 فاصله ی زيادي دارد. هر چند اين عدم همکاري ميان کشورهاي عضو اوپک باعث از بين رفت سود توليد و فروش نفت مي شود، مصرف کنندگان نفت در سرتاسر دنيا از اين وضعيت سود به دست مي آورند.

پي نوشت ها :
 

1.Wilson
2. Penn
3. Dunlop
4. Spalding
5. John Nash
6. Organization of Pertroleum Exporting Countries (OPEC ).

منبع مقاله :
منکيو، گريگوري، (1391)، کليات علم اقتصاد، ترجمه: حميدرضا ارباب، تهران: نشرني، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.