توليد ناخالص داخلي و رفاه اقتصادي

« تولید ناخالص داخلی » بهترين شاخص اندازه گيري رفاه اقتصادي يک جامعه است. « تولید ناخالص داخلی » هم درآمد کل اقتصاد و هم هزينه هاي کل توليد کالاها و خدمات را اندازه گيري مي کند. بنابراين « تولید ناخالص داخلی » سرانه ی درآمد
جمعه، 28 شهريور 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
توليد ناخالص داخلي و رفاه اقتصادي
توليد ناخالص داخلي و رفاه اقتصادي

 

نويسنده: گريگوري منکيو
مترجم: حميدرضا ارباب



 

« تولید ناخالص داخلی » بهترين شاخص اندازه گيري رفاه اقتصادي يک جامعه است. « تولید ناخالص داخلی » هم درآمد کل اقتصاد و هم هزينه هاي کل توليد کالاها و خدمات را اندازه گيري مي کند. بنابراين « تولید ناخالص داخلی » سرانه ی درآمد و هزينه ی متوسط هر فرد را در اقتصاد نشان مي دهد. از آن جا که بيش تر مردم ترجيح مي دهند درآمد بيش تري داشته باشند تا با صرف آن مطلوبيت بيش تري به دست آورند، « تولید ناخالص داخلی » سرانه يک شاخص معمول براي اندازه گيري رفاه اقتصادي هر فرد است.
با وجود اين برخي از مردم اعتبار « تولید ناخالص داخلی » را براي اندازه گيري رفاه اقتصادي رد مي کنند. در سال 1968 سناتور رابرت کندي در نطق انتخابات رياست جمهوري اظهار داشت.
توليد ناخالص داخلي « تولید ناخالص داخلی » به هيچ وجه سطح سلامت و بهداشت فررزندان ما، کيفيت آموزشي، و لذت آن ها از تفريح را اندازه گيري نمي کند. « تولید ناخالص داخلی » زيبايي هاي نهفته در اشعار، دوام ازدواج ها، ذکاوت، و هوش عمومي يا درستي فعاليت هاي عمومي دولت را در بر نمي گيرد. « تولید ناخالص داخلی » همچنين شجاعت، معرفت، و فداکاري در راه کشور را اندازه گيري نمي کند. « تولید ناخالص داخلی » همه چيز را اندازه گيري مي کند به جز آن چه زندگي ما را با ارزش مي کند، « تولید ناخالص داخلی » در مورد امريکا همه چيز به ما مي گويد ولي نمي گويد که ما چگونه امريکا شديم.
بسياري از گفته هاي رابرت کندي صحيح اند. حال چگونه بايد درباره ی « تولید ناخالص داخلی » قضاوت کنيم؟
پاسخ اين است که به هر حال « تولید ناخالص داخلی » بزرگ تر به ما کمک مي کند تا زندگي بهتري داشته باشيم. « تولید ناخالص داخلی » معيار خوبي براي اندازه گيري سلامت فرزندان ما نيست اما کشورهاي با « تولید ناخالص داخلی » بزرگ تر مي توانند به سلامت فرزندان خود کمک کنند. « تولید ناخالص داخلی » شاخص خوبي براي اندازه گيري کيفيت آموزشي نيست اما کشورهايي با « تولید ناخالص داخلی » بزرگ تر مي توانند نظام هاي آموزشي بهتري فراهم کنند. « تولید ناخالص داخلی » زيبايي ادبيات ما را اندازه گيري نمي کند ولي کشورهايي با « تولید ناخالص داخلی » بزرگ تر مي توانند به آموزش بيش تر شهروندان و باسواد کردن آنان اقدام کنند تا از خواندن ادبيات بيش تر لذت ببرند. « تولید ناخالص داخلی » باعث افزايش ذکاوت، معرفت، شجاعت، وطن دوستي، و ايثار نمي شود ولي تمامي اين صفات ارزشمند زماني رشد مي کنند که مردم يک کشور درگير تهيه ی نيازهاي اوليه و ضروري زندگي خود نباشند. به طور خلاصه « تولید ناخالص داخلی » نمي تواند به طور مستقيم به اندازه گيري کيفيت و صفات باارزش در زندگي بپردازد بلکه توانايي ما را در دست يابي به نهاده ها براي برخورداري از يک زندگي با ارزش اندازه گيري مي کند.
در هر صورت « تولید ناخالص داخلی » يک معيار کامل براي اندازه گيري رفاه اجتماعي نيست. برخي از چيزها که براي يک زندگي خوب ضروري هستند در « تولید ناخالص داخلی » مورد ملاحظه قرار نمي گيرد. مثلاً فرض کنيد هر کس در صحنه ی اقتصاد هفت روز هفته را کار کند و در پايان هفته هيچ استراحتي نداشته باشد. در اين صورت کالاها و خدمات بيش تري توليد مي شوند و « تولید ناخالص داخلی » افزايش مي يابد. با وجود اين علي رغم افزايش « تولید ناخالص داخلی » نمي توانيم نتيجه بگيريم که وضع مردم بهتر شده است زيان ناشي از استراحت کم تر منافع ناشي از توليد و مصرف مقادير بيش ترِ کالاها و خدمات را از بين مي برد.
از آن جا که « تولید ناخالص داخلی » با استفاده از قيمت هاي بازار به محاسبه ی ارزش کالاها و خدمات مي پردازد، ارزش بسياري از کالاها که خارج از بازارها توليد و مصرف مي شوند، در « تولید ناخالص داخلی » منظور نمي شود، مثلاً « تولید ناخالص داخلی »ارزش کالاها و خدمات توليد شده در منزل را به حساب نمي آورد. وقتي يک آشپز غذايي را در رستوران تهيه و به مشتريان خود عرضه مي کند ارزش فروش اين غذا در « تولید ناخالص داخلی » منظور مي شود اما اگر آشپز همين غذا را در منزل براي همسر خود تهيه کند، ارزش افزوده ی ايجاد شده در « تولید ناخالص داخلی » منظور نمي شود. به همين ترتيب نگهداري از کودکان در مهد کودک در « تولید ناخالص داخلی » منظور مي شود ولي ارزش نگهداري بچه ها در منزل توسط والدين آن ها در « تولید ناخالص داخلی » ديده نمي شود. فعاليت هاي اجتماعي داوطلبانه نيز از جمله فعاليت هايي هستند که « تولید ناخالص داخلی » آن ها را به حساب نمي آورد.
مسئله ی ديگر که « تولید ناخالص داخلی » به آن توجهي ندارد کيفيت محيط زيست است فرض کنيد دولت تمامي مقررات و قوانين زيست محيطي را لغو کند. در اين صورت بنگاه ها مي توانند بدون نگراني از انتشار آلودگي به توليد کالاها و خدمات بپردازند. در اين صورت ممکن است « تولید ناخالص داخلی » نيز افزايش يابد ولي رفاه به احتمال زياد کاهش خواهد يافت. بدتر شدن کيفيت آب و هوا منافع ناشي از توليد بيش تر کالاها و خدمات را خنثی خواهد کرد.
علاوه بر اين « تولید ناخالص داخلی » توجهي به توزيع درآمد ندارد. يک جامعه با 100 نفر جمعيت و درآمد سرانه 50,000 دلار، « تولید ناخالص داخلی » معادل 5 ميليون دلار دارد. بنابراين هر فرد در اين جامعه سالانه 50,000 دلار درآمد دارد. اما ممکن است در همين جامعه 10 نفر سالانه 500,000 دلار درآمد داشته باشند و 90 نفر هيچ درآمدي نداشته باشند. « تولید ناخالص داخلی » اين جامعه نيز 5 ميليون دلار و درآمد سرانه 50,000 دلار است! مردم اندکي به تفاوت ميان اين دو وضعيت فکر مي کنند. « تولید ناخالص داخلی » سرانه متوسط درآمد هر فرد را نشان مي دهد ولي توضيحي درباره ی توزيع درآمد ارائه نمي کند، در حالي که مسائل بسيار زيادي از چشم ما پنهان مانده اند.
در پايان مي توانيم نتيجه بگيريم که « تولید ناخالص داخلی » يک معيار خوب رفاه اقتصادي براي اندازه گيري بسياري از چيزهاست ( و نه همه چيز ) بهتر آن است که بدانيم « تولید ناخالص داخلی » چه چيزهايي را اندازه گيري مي کند و چه چيزهايي را در نظر نمي گيرد و يا به حساب نمي آورد.

مطالعه ی موردي: تفاوت هاي بين المللي در « تولید ناخالص داخلی » و کيفيت زندگي

يک روش اندازه گيري فايده ی « تولید ناخالص داخلی » به عنوان يک معيار سنجش رفاه اقتصادي استفاده از آمارهاي بين المللي در اين ارتباط است کشورهاي ثروتمند و فقير از نظر « تولید ناخالص داخلی » سرانه اختلاف بسيار زيادي دارند. اگر « تولید ناخالص داخلی » بزرگ تر باعث ايجاد سطح رفاه بيش تري شود آن گاه مي توانيم نتيجه بگيريم که بين « تولید ناخالص داخلی » و کيفيت زندگي همبستگي بسيار قوي وجود دارد.
در جدول 1 درآمد سرانه ی 16 کشور پرجمعيت جهان را ملاحظه مي کنيد. علاوه بر اين، اميد به زندگي ( عمر مورد انتظار هنگام تولد ) و نرخ باسوادي ( درصد جمعيت بزرگسالان باسواد ) را مي بينيد. اين اطلاعات به وضوح مي توانيم تيتر کنيم. در کشورهاي ثروتمند مانند امريکا، ژاپن، و آلمان مردم انتظار عمر بالاي 70 سال را دارند و تقريباً تمامي مردم باسواد هستند. در کشوهاري فقير مانند نيجريه، بنگلادش، و پاکستان مردم عموماً انتظار عمر بين 50 تا 60 سال را دارند و بيش از نيمي از مردم بي سواد هستند.
هر چند اطلاعات جدول ما درباره ی کيفيت زندگي کامل نيست، اما همين اطلاعات هم يک نتيجه ی روشن دارد. کشورهايي با درآمد سرانه ی اندک داراي نرخ زادو ولد بالا و به دنيا آمدن کودکاني با وزن کم، نرخ مرگ و مير بالاي کودکان هنگام توليد، نرخ بالاي مرگ مادران هنگام زايمان، سوء تغذيه کودکان و دسترسي اندک به آب آشاميدني سالم هستند. در کشورهايي با درآمد سرانه ی اندک، کودکان بسيار زيادي که در سن آموزش هستند به مدرسه نمي روند و آن هايي که به مدرسه مي روند نيز با کمبود امکانات آموزشي به ويژه کمبود معلم رو به رو هستند در اين کشورها معمولاً تعداد تلويزيون و تلفن کم تر از ساير کشورهاست و فاقد جاده هاي آسفالت و خانه هاي مسکوني داراي برق هستند. آمارهاي بين المللي به وضوح نشان مي دهند که ارتباط و همبستگي بسيار زيادي بين « تولید ناخالص داخلی » کشورها و سطح رفاه مردم وجود دارد.
جدول 1 « تولید ناخالص داخلی » سرانه، اميد به زندگي و نرخ باسوادي، در جدول « تولید ناخالص داخلی » سرانه و در شاخص مهم کيفيت زندگي را براي 12 کشور بزرگ مي بينيد.

کشور

   درآمد سرانه ی حققیی
سال 1997( دلار )

        امید به زندگی
(سال)

      نرخ باسوادی
(درصد)

امریکا
ژاپن
آلمان
مکزیک
برزیل
روسیه
اندونزی
چین
هند
پاکستان
بنگلادش
نیجریه

29010
24070
21260
8380
6480
4370
3490
3130
1670
1560
1050
920

77
80
77
72
67
67
65
70
63
64
58
50

99
99
99
90
84
99
85
83
53
41
39
59

نتيجه گيري:

محاسبه ی درآمد ملي يا درآمد کل يک کشور يک نقطه ی آغاز است. هدف اقتصاددانان معرفي عوامل تعيين کننده ی توليد ناخالص داخلي در کوتاه مدت و بلند مدت است. مثلاً چرا « تولید ناخالص داخلی » امريکا و ژاپن از « تولید ناخالص داخلی » هند و نيجريه بزرگ تر است. دولت فقيرترين کشورها براي رشد سريع تر « تولید ناخالص داخلی » چه کاري مي تواند انجام دهد؟ چرا « تولید ناخالص داخلی » در امريکا در برخي سال ها رشد مثبت و در برخي سال ها رشد منفي دارد؟ سياست مداران امريکا براي کاهش نوسانات « تولید ناخالص داخلی » چه کاري مي توانند انجام دهند؟
در حال حاضر مهم درک اهميت اندازه گيري « تولید ناخالص داخلی » است. در اکثر موارد ما احساس مي کنيم که اوضاع اقتصادي خوب است يا بد و چه اثري بر زندگي ما دارد. اما اقتصادداناني که به مطالعه ی تغييرات اقتصاد مي پردازند و سياست گذاراني که سياست هاي اقتصادي را تدوين مي کنند به چيزي بيش از احساس عمومي يا به اطلاعات و آمارهاي دقيق براي قضاوت نياز دارند. بنابراين کمي کردن رفتار اقتصادي با استفاده از شاخص هايي مانند « تولید ناخالص داخلی » نخستين گام به سوي توسعه ی مبحث اقتصاد کلان است
منبع مقاله :
منکيو، گريگوري، (1391) ، کليات علم اقتصاد، ترجمه: حميدرضا ارباب، تهران: نشرني، چاپ اول.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.