تلويزيون در جنوب آسيا

به استثناي کشورهاي نپال، بوتان و مالديو، تاريخ و سرگذشت رشد و توسعه تلويزيون در جنوب آسيا به خوبي بررسي شده است. از پنج کشوري که در اين بخش مورد توجه اند، يعني پاکستان، بنگلادش، هند، سريلانکا، و در سطحي پايين تر،
چهارشنبه، 2 مهر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تلويزيون در جنوب آسيا
تلويزيون در جنوب آسيا

 

نويسنده: پراديپ. ن. توماس (1)




 

به استثناي کشورهاي نپال، بوتان و مالديو، تاريخ و سرگذشت رشد و توسعه تلويزيون در جنوب آسيا به خوبي بررسي شده است. از پنج کشوري که در اين بخش مورد توجه اند، يعني پاکستان، بنگلادش، هند، سريلانکا، و در سطحي پايين تر، نپال، در مورد هند بيش از هر کشور ديگر مطالعه صورت گرفته است. بيشتر کاوش هاي انجام شده درباره تلويزيون در هند از دو مقطع تاريخي سر بر کشيده است:
1. دوره اي که با « برنامه ي تلويزيون آموزشي ماهواره اي » در فاصله سال هاي 1975 تا 1977، يعني طرح تجربي شش ايالت در زمينه ارتباطات بر مبناي توسعه تلويزيون، هم مرز است و 2. دوران آزادسازي رسانه ها که در ميانه دهه 1980 آغاز شد و در اوايل دهه 1990 با ورود پخش ماهواره اي فرامرزي شتاب گرفت. اين امر منجر به تغييراتي نمايان در تلويزيون هند، و پيدايي فرآيندهايي شد که هم چنان بر سياست ها، ساختارها، کانال ها، الگوهاي مالکيت، برنامه پردازي و مخاطبان تلويزيون تأثير مي گذارد. گرايش به سمت تأمين منافع خصوصي در تعيين فضاي ديداري و شنيداري، به درجات مختلف بر آنچه عمدتاً تلويزيون دولتي در جنوب آسيا بوده، تأثير گذارده است.

تاريخچه

تاريخ تلويزيون در جنوب آسيا تا اواسط دهه 1980 جز در دوره هاي کوتاه نوآوري هايي که ظاهراً نويد تغيير را با خود به همراه آوردند، چندان شايان ذکر به نظر نمي رسد. اما آن دوره ها بسيار کوتاه بودند و خيلي زود به صورت مسائل حاشيه اي در گرفتِ بي امان تلويزيون دولتي درآمدند. در اين ميان تنها استثنا، تلويزيون در سريلانکا بود که در شکل طرح بخش خصوصي در 14 آوريل 1979 به اجرا درآمد، اما در کمتر از يک سال پس از آغاز کار پخش، عملاً فروپاشيد. تجربه هاي اوليه تلويزيون در جنوب آسيا به سال 1959 در دهلي- هنگامي که يونسکو و بنياد فورد برنامه ايجاد يک تلويزيون آموزشي را به اجرا گذاشتند- صورت پذيرفت. بين سال هاي 1961 تا 1965، اين برنامه به اکثر مدارس متوسطه ناحيه دهلي گسترش يافت. سرويس هاي مرتب تلويزيوني در اين ناحيه به سال 1965 آغاز شد. پخش تلويزيوني هم در پاکستان غربي و هم در جايي که آن زمان پاکستان شرقي و اکنون بنگلادش نام دارد، به شکل تجربي در فاصله سال هاي 1963- 1964 با کمک شرکت نيپون الکتريک ( ان.ئي.سي ) (2) آغاز شد. در هر دو ناحيه، سرويس هاي مرتب تلويزيوني به فاصله کوتاهي پس از آن شروع به کار کردند. در سريلانکا، سرويس هاي تلويزيوني به سال 1977 اعلام موجوديت کردند و اين هنگامي بود که دولت ژاپن يک شبکه تلويزيون رنگي را به عنوان هديه در اختيار اين کشور گذاشت. يک دهه پيش از اين، دولت آلمان تأمين مالي يک شبکه تلويزيوني سياه و سفيد را بر عهده گرفته بود، اما دولت سريلانکا اين کمک مالي را به سمت تقويت شبکه هاي راديويي موجود سوق داد. در نپال، تلويزيون بر مبنايي تجربي با حمايت بنياد بين المللي وردلد ويو (3) که يک سازمان بين المللي ارتباطي از نوع سازمان هاي خبرگزاري است، با همکاري دولت فنلاند، راه اندازي شد. يک سال بعد اين تلويزيون به صورت يک سرويس دائمي درآمد.
تا اوايل و اواسط دهه 1990، پخش تلويزيوني در سطح کشور، در بيشتر بخش هاي جنوب آسيا، واقعيت يافته بود. تا سال 1992، علاوه بر دو ايستگاه تلويزيون خصوصي، پنج مرکز تلويزيون پاکستان (پي. تي. وي) (4) نيز در شهرهاي پيشاور، اسلام آباد، لاهور، کتا و کراچي تأسيس شده بود و بيست و نه فرستنده تلويزيوني 34/47 درصد مساحت اين سرزمين و 88/39 درصد جمعيت آن را پوشش مي دادند. در همان سال، روپاواهيني (5)، شبکه تلويزيون عمومي و آموزشي سريلانکا، صاحب دو ايستگاه بود، و به هشت فرستنده دسترسي داشت که جمعاً نود و هشت درصد مساحت اين سرزمين را پوشش مي دادند. تا آن زمان دو ايستگاه تلويزيون خصوصي نيز تأسيس شده بود.
تلويزيون بنگلادش در سال 1992 صاحب يازده ايستگاه و يازده فرستنده بود که هشتاد و پنج درصد مساحت اين کشور و کل جمعيت آن را تحت پوشش داشتند.
در همان سال تلويزيون نپال چهار ايستگاه تلويزيوني تأسيس کرده بود که چهار فرستنده آنها بيست و سه درصد جمعيت را در سي و يک درصد مساحت کشور پوشش مي دادند. تا سال 1996 دور درشان (دي. دي) (6) شبکه تلويزيون ملي (هند)، بيست و يک ايستگاه و هشتصد فرستنده تأسيس کرده بود که حدود هفتاد درصد مساحت کشور را تحت پوشش گرفته بود و هشتاد و شش درصد جمعيت به آنها دسترسي داشتند. اين کثرت و وسعت، دي.دي را به صورت يکي از بزرگ ترين شبکه هاي داخلي تلويزيون در سراسر جهان تثبيت کرده است.
با وجود تفاوت هاي آشکار در سيستم هاي تلويزيوني جنوب آسيا، شباهت هايي هم در ميان اکثر ايدئولوژي ها و ساختارهاي پخش تلويزيوني اين منطقه وجود داشته است. به عنوان مثال، گسترش و ترويج آموزش و توسعه دليل اصلي تأسيس سيستم هاي تلويزيوني دولتي در جنوب آسيا بوده است. به استثناي سريلانکا، تلويزيون جنوب آسيا تحت توجهات و کنترل دولت هاي مرکزي به وجود آمده است. در سراسر اين منطقه، تلويزيون صرف نظر از ماهيت دولتي که قدرت را در دست داشت، خيلي زود به صورت بلندگو و سخنگوي حزب سياسي حاکم درآمد. در هند، دوردرشان تا همين اواخر در تيول دولت حاکم فعاليت مي کرد. دولت هايي که از سوي حزب کنگره منسوب به خانم گاندي و پسرش راجيو گاندي بر سر کار بودند، به ويژه بايد مسئول تمرکزگرايي تلويزيون و استفاده از آن براي مقاصد سياسي حزب شمرده شوند. ژنرال ضياء الحق و ديگر رهبران پاکستان هم از تلويزيون پاکستان بهره برداري سياسي مي کردند. در بنگلادش دولت هاي ژنرال ضياء الرحمان، ژنرال ارشاد و خالد ضياء، همگي از تلويزيون بنگلادش ( بي.تي.وي ) (7) به نفع خود استفاده مي کردند و در سريلانکا، شبکه تلويزيون دولتي روپاواهيني، به عنوان بازوي دولت هايي که پشت سر هم قدرت را به دست مي گرفتند- و اين اواخر، دولت حزب آزادي سريلانکا- عمل کرده است.
قدرت منسوب به تلويزيون در مورد اثرگذاري بر نتيجه انتخابات، دليل اصلي متمرکزسازي پخش تلويزيوني جنوب آسيا در اواسط دهه 1970 و دهه 1980 بوده است. آن زمان چنين احساس مي شد که در بافت سياست هاي شوم و ناپايدار و واقعيت پيمان هاي متغير در منطقه اي که ويژگي اش بخت برگشتگي احزاب انعطاف ناپذيري مثل حزب کنگره هند، حزب آزادي سريلانکا و عوامي ليگ بنگلادش است، تلويزيون مي تواند دست کم در بخت حزب حاکم تا اندازه اي ثبات ايجاد کند. مثلاً درست پيش از انتخابات سال 1984، دولت حزب کنگره به سراغ اجراي « برنامه پر سر و صداي افزايش تعداد مراکز فرستنده از پنجاه به يکصد و هشتاد مرکز رفت.... که البته تأثير اين حرکت در انتخابات پيش رو را در نظر داشت. »
نغمانا طاهر که نوشته هايي درباره تلويزيون پاکستان دارد، به شيوه هاي گوناگوني که طي آنها ژنرال ضياءالحق آزادي بيان را سلب کرد و در فاصله کوتاهي پس از به قدرت رسيدن در سال 1977 به ايجاد تمرکز در کار سخن و تصويرپراکني پرداخت، اشاره مي کند. از جمله سياست هاي ضياءالحق در اين زمينه، بايد از ارعاب و تهديد فيزيکي کارکنان تلويزيون، اسلامي کردن برنامه ها به سبک خودش، و اعمال سانسور شديد نام برد. طاهر ضمناً به اين مسئله اشاره دارد که، يک دهه بعد، در آستانه ي انتخابات سال 1988، تحليل انجام شده درباره 195 دقيقه مجله ي خبري شبانه تلويزيون پاکستان در طي ده روز، نشان داد که فرهنگ سياست هاي متعصبانه تا چه حد بر کار تلويزيون و پخش تلويزيوني غلبه کرده است. شخصيت هاي وابسته به دولت حاکم، پنجاه و هفت درصد زمان پخش را در اختيار گرفته بودند، که از اين مقدار نخست وزير بيست و يک درصد و رئيس جمهور ده درصد را به خود اختصاص داده بودند. طي اين زمان هيچ اشاره اي به احزاب اپوزيسيون نشده بود تا چه رسد به اين که وقتي به سياستمداران اپوزيسيون داده شود. آخرين اقدام براي کنترل پخش تلويزيون در منطقه ( جنوب آسيا )، ظاهراً به دلايل مربوط به امنيت ملي، اقدام ناموفق نخست وزير وقت سريلانکا، کوموروتونگا با حمايت حزب حاکم، يعني حزب آزادي سريلانکا براي طرح لايحه صلاحيت پخش راديو تلويزيوني در آوريل 1997 بود، که اگر تصويب مي شد، به اعمال کنترل دولتي در صدور مجوز تأسيس ايستگاه هاي راديو تلويزيون مي انجاميد که در نهايت امر زوال سخن و تصويرپراکني اپوزيسيون را در پي مي داشت.
ساختار پخش راديو تلويزيوني در جنوب آسيا هم چنان آلوده ي آثار مريي و نامريي سياست حزبي است. اين ميعاد نهاني با سياست هاي حزب حاکم در ساختارهاي پخش تلويزيوني، برنامه پردازي و خط مشي ها بازتاب يافته است، هرچند، مي توان در اين مورد بحث کرد که تا اندازه اي صداقت، سعه صدر و آزادانديشي از ويژگي هاي سخن و تصويرپراکني جنوب آسيا در دهه 1990 بوده است؛ و اين بي ترديد، حاصل اولويت هاي دگرگونه اقتصادي در منطقه، ونيز، دوران سخن و تصويرپراکني متفاوتي است که به واسطه حضور فراگير پخش راديو تلويزيوني ماهواره اي در سطح بين الملل شهرت دارد.

شکل گيري چارچوب

با آن که مسئله جريان فرامرزي داده ها کهگاه شور ناسيوناليستي و دلواپسي هاي امنيتي را بر مي انگيخت، چنان که مثلاً در مورد دريافت امواج تلويزيون پاکستان در شمال غربي هند ديديم، ولي ساختارهاي بي روح و محافظه کارانه پخش راديو تلويزيوني در جنوب آسيا حتي تا دهه 1980 هم چنان در برابر هر گونه تغييري مقاوم بود. دوره هاي کوتاه فترت حکومت غيرکنگره اي در هند (1977 تا 1979 و 1989 تا 1991) البته به اوقات خودنگري با عنايت به آينده راديو تلويزيون در هند، از جمله امکان ايجاد يک سرويس عمومي و مستقل سيستم سخن و تصويرپراکني انجاميد، اما چندان اشتياقي براي ترجمان اصول به عمل وجود نداشت. تا سال هاي دهه 1980، تکنولوژي هاي جديد فرستنده ها در صحنه سخن و تصويرپراکني جنوب آسيا نمايان شده بودند. تلويزيون کابلي در اواسط دهه 1980 به شکل محدود آغار به کارکرد و نخستين ايستگاه تلويزيون خصوصي، شبکه تلويزيوني مردم (پي.تي.ان) (8) در سال 1989 در زمان حکومت بي نظير بوتو در پاکستان تأسيس شد. هردوي اين موارد، عزيمت از هنجار هميشگي و نشانه محيط در حال تغيير پخش راديو تلويزيوني بود که مي رفت تا به زودي به صورت واقعيت جنوب آسيا جلوه گر شود.
پوشش تلويزيوني سي. ان. ان از جنگ خليج فارس (بين امريکا و عراق) عموماً به عنوان لحظه يا مقطعي مهم در آغاز دوره جديد سخن و تصويرپراکني در جنوب آسيا شناخته شده است. هر چند، مي توان اين مسئله را به بحث گذاشت که در کشورهايي مثل هند، پاکستان و سريلانکا، شرايطي از پيش وجود داشته که، از جهتي، راه را براي خانه تکاني نهايي در کار پخش راديو تلويزيوني، که تا به امروز هم در جريان تکوين قرار دارد، هموار ساخته است. به عنوان مثال، سياست هاي اعمال شده در حمايت از اقتصاد آزاد، در اواخر دهه 1970 در سريلانکا پاي به عرصه وجود گذاشت، و به دنبال آن هند و پاکستان نيز در دهه 1980 اين رويه را دنبال کردند. سفارش توليد خصوصي سريال هاي تلويزيوني در اوايل دهه 1980 در هند در زمره ي نخستين نشانه هاي آب شدن يخ ها در سياست توليد شبکه تلويزيون ملي دوردرشان ( دي.دي. ) بود. دي.دي تا آن زمان، در يک طرح عمدتاً بومي استفاده از ماهواره تجربه قابل ملاحظه اي در کار پخش تلويزيوني ماهواره اي اندوخته بود؛ فرآيندي که با طرح سايت (9) آغاز شد و با پخش تلويزيوني مسابقات کريکت در اوايل دهه 1980 ادامه يافت. تا همين زمان هم درآمد حاصل از تبليغات در دوردرشان بسيار قابل ملاحظه بود، و از يک درآمد ناخالص هشتاد ميليون روپيه اي در سال 1980- 1981 به 1360 ميليون در سال 1987 رسيده بود. منافع حاصل از تبليغات براي تلويزيون پاکستان از 81/9 ميليون روپيه در سال 1978 به 347 ميليون روپيه در سال 1988 جهش يافته بود. ضمناً شرايط قبلي شامل مقررات کهنه و قوانين متعلق به بيش از يک قرن پيش مثل (قانون تلگراف 1885 هند » مي شد که اين خود جاي سوء استفاده فراوان صاحبان تجهيزات کابلي و پخش ماهواره اي در بخش خصوصي را باز گذاشته بود. در حقيقت، فقدان قوانين منطبق با روز در زمينه ي پخش و دريافت تلويزيون کابلي و ماهواره اي، عامل اصلي شتاب بخشيدن به ختم نظام هاي سنتي پخش تلويزيوني در جنوب بود.
نبود يک ساختار يا چارچوب قانوني براي صدور مجوز پخش هاي فراملي حفاظ لازم را براي پخش ماهواره اي فاقد مقررات به جنوب آسيا، که ابتدا در سال 1991 توسط شبکه استار.تي.وي مستقر در هنگ کنگ- و سپس تعداد زيادي از شرکت هاي ديگر انجام گرفت، فراهم کرد. امروزه پانزده يا شانزده شرکت غيرمستقر در هند مي توان يافت که بيش از چهل کانال تلويزيوني را فقط متوجه هند کرده اند. از ميان شمار بسيار ماهواره هايي که بدين منظور به کار گرفته شده اند آسيا سَت، (10) پَن اَم ست، (11) اينتل ست، (12) اين ست، (13) گُريزانت، (14) پَس چهار، (15) ريم ست، (16) و يل ست 704 (17) ترانسپاندرهايي فراهم مي آورند که براي پخش تلويزيوني در جنوب آسيا استفاده مي شوند. به نظر مي رسد ساختاري که شکل مي گيرد با اين ويژگي هاي هم چنان لاينحل، مشخص شده است.
تهديدي که در برابر انحصار اعمال شده از سوي راديو تلويزيون دولتي قرار دارد. قيد آهنيني که ساختارهاي دولتي پخش راديو تلويزيوني بر فضاي ديداري و شنيداري جنوب آسيا گذاشته بودند به بهانه ي خدمات عمومي، امنيت ملي، و حق انحصاري دولت به صورتي عادي مشروعيت يافته بود. با آن که نياز به گسترش سرويش پخشي که از نظر مالي بتوان از عهده اش برآمد و بشود آن را به مخاطبان سراسر کشور رساند، تا حدودي تا يک اشتياق شرافتمندانه بود، اما خيلي زود در جهت مقاصد سياسي از آن بهره برداري شد. در عرض چند سال، نقش تلويزيون به عنوان رسانه اي آموزشي به نقشي حاشيه اي مبدل شد و عمدتاً به صورت رسانه اي تفنني و از آن پس، رسانه اي اطلاعاتي درآمد که اطلاعاتش عمدتاً سياسي بود. تا اوايل دهه 1990 ساختارهاي پخش تلويزيوني دولتي در جنوب آسيا بر بيشتر تجهيزات فرستنده و زيرساخت هاي سخن و تصويرپراکني در کشورهاي مربوطه دسترسي و کنترل داشتند.
پيدايي پخش ماهواره اي، بسياري از اين کانون هاي انحصاري را به ملاحظه تدابير بديل از لحاظ انتشار امواج تلويزيوني، مثل ماهواره، واداشت و نيز آنها را به اجبار بر آن داشت که نقش عاملان بخش خصوصي، عوامل خارجي و داخلي را در تعيين فضاي شنيداري ديداري از نو مورد ملاحظه قرار دهند. سرگرمي، منبع اصلي درآمدهاي مبتني بر تبليغات براي پخش تلويزيوني دولتي بود. پخش ماهواره اي، با ريشه هايي که در صنعت سرگرمي دارد، نويد مخاطبان گسترده تر در سطح کشور را به صاحبان آگهي هاي تلويزيوني مي داد و اين صاحبان آگهي به سرعت از چنين فرصتي استفاده کردند. گذشته از اين، تبليغ در تلويزيون و پخش زميني که مبدأ آن خارج از جنوب آسيا بود، با محدوديت ناشي از قوانين سانسور داخلي و کشوري رو به رو شد که کنترل شديدي بر بازاريابي محصولاتي که توهين به حساسيت هاي فرهنگي و مذهبي محسوب مي شد اعمال کرده بود. به عنوان مثال، تبليغ مشروبات الکلي و محصولات دخانيات که با فرماني ملي در بيشتر کشورهاي جنوب آسيا منع شده بود، در کانال هاي ماهواره اي آزاد و در دسترس بود.
پخش تلويزيوني دولتي ضمناً نوعي انحصار هم بر بينندگان اعمال مي کرد و البته به درآمدهاي صدور مجوز هم دسترسي داشت. اين انحصار نيز با رشد تلويزيوني کابلي و پخش ماهواره اي زيرپا گذاشته شد، زيرا مردم به ديگر منابع سرگرمي توجه داشتند. پخش تلويزيوني دولتي به ايجاد نوعي فرهنگ توليد، يعني ايجاد يک سيستم حمايتي و کنترل بر توليد معرفت و دسترسي به خلاقيت نيز انجاميده بود. با آن که اين قراردادها گهگاه نقض مي شد، ولي اينها استثنائاتي در برابر هنجار معمول بود. از ميان نمونه هاي برنامه هاي خلاقه و چالشگر از نظر سياسي، يکي هم برنامه تماس (18) در کشور هند بود که با داستان جدايي هند و پاکستان سر و کار داشت و نيز برنامه خوداکي بستي (19) در پاکستان که مضمونش جناياتي بود که مردم ثروتمند و داراي روابط هاي سياسي « مناسب » مرتکب مي شدند. امروزه، پخش ماهواره اي جايي براي تهيه کنندگان مستقل باز کرده است. هر چند که خود اين مسئله قابل بحث است که آيا اين، بحث تغييرات کيفي در محتواي تلويزيون جنوب شده است يا خير.
تهديدي که در برابر تماميت ملي قرار دارد. براي نخستين بار آن وحدت فرهنگي مورد تصور درباره ي ملت- حکومت هاي جنوب آسيا در چالش با جريان هاي فرهنگي بي قيد و بند از خارج، قرار گرفته است. واکنش به اين جريان ها قابل پيش بيني بود- سياستمداران و ساير به اصطلاح « نگاهبانان » فرهنگ هاي ملي و محلي، به سرعت اين جريان ها را محکوم کردند و حتي بعضي از آنها پيشنهاد ممنوعيت مطلق مالکيت آنتن هاي بشقابي ماهواره اي، اختلال در دريافت تصاوير ماهواره اي و صدور مجوز دسترسي به صورت گزينشي را مطرح کردند. اما طبقات متوسط و بالاي متوسط در جنوب آسيا از اين وسيله تفريح اضافي و دسترسي به سرگرمي « با کيفيتي » که تا آن زمان در سيستم هاي محلي و به طور کلي زميني، موجود نبود، استقبال کردند. با آن که گاه و بي گاه سر و صداهايي عليه اين « تهاجم » به پا مي شد، اما دولت هاي جنوب آسيا، اکثراً با پخش ماهواره اي به عنوان يک پديده حساسيت زاي جزيي، و در نهايت به عنوان رسانه اي که ارزش تازگي آن به زودي رو به زوال مي گذارد، برخورد مي کردند.
مسئله تهديد پخش ماهواره اي براي تماميت ملي، اغلب مسئله اي غيرقابل پيش بيني يا محاسبه است، اما ارتباطات فرامرزي، البته پرسش هاي حقوقي جالبي را با توجه به ماهيت هويت و استقلال ملي مطرح مي سازد. آيا به عنوان مثال، تماميت ملي تا فضاي شنيداري و ديداري داخل کشور هم امتداد مي يابد؟ آيا با فرهنگ شنيداري و ديداري هم بايد به مثابه منبعي شبيه ديگر منابع طبيعي رفتار کرد؟ آيا دولت يا حکومت بايد تنها مرجعي باشد که فضاي شنيداري و ديداري را معين مي کند يا شهروندان هم بايد به نوبه خود به فضاهاي شنيداري و ديداري ديگر- فضاهاي رقيب- دسترسي داشته باشند؟ و از همه مهم تر، مردم عادي در تعيين و تعريف طبيعت عمومي فضاي شنيداري و ديداري چه نقشي را بايد ايفا کنند؟ در دوراني که اطلاعات به صورت يک منبع اقتصادي راهبردي درآمده، دولت هاي جنوب آسيا و ساير نقاط، چه اقداماتي را بايد انجام دهند تا هم منافعشان حفظ شود و هم از رشد و پيشرفت بالقوه اي که مي تواند از اين زمينه ي نوين پخش تلويزيوني بين المللي عايدشان شود، بهره ي کافي برگيرند؟

ضرورت هاي تبليغ تلويزيوني

نظارت شديد بر کار توليد تلويزيوني، بدين معنا بود که امر تلويزيون به دست نهادي سازماندهي مي شد که در برابر وزراي اطلاعات و سخن و تصوير پراکني مسئول و پاسخگو بود. و باز اين بدان معنا بود که تمامي جنبه هاي توليد مي بايست غالباً توسط مسئولاني که در پايتخت هايي مثل دهلي و داکا اقامت داشتند بازبيني شوند. تا اوايل دهه 1980، خوراک تلويزيون در جنوب آسيا شامل مخلوطي از برنامه هاي سرگرم کننده، و برنامه ها يا اطلاعاتي با جهات آموزش و توسعه بود که بيشتر آنها در داخل توليد مي شوند. تا اين زمان، سريال هاي وارداتي و مستندها (بيشتر از آمريکا) هم اعلام موجوديت کردند، اما ميزان آن ها آن قدر نبود که اثري از تهديد فرهنگ محلي داشته باشد. تنها استثناي اين قاعده، شبکه مستقل تلويزيون در سريلانکا بود که دولت آن را اداره مي کرد و خوراک اصلي اش مخلوطي از محصولات وارداتي به اصطلاح کنسروي و سريال هاي توليد داخلي مثل کوپي کده (قهوه خانه) (20) بود. با توجه به اهميت و اولويت بيشتر سينما در اين شبه قاره، تلويزيون در ابتدا با ذخيره اي دائمي از برنامه هاي سرگرم کننده در هيئت فيلم هاي سينمايي و آثار اسطوره اي به ميدان آمد. در حقيقت، پرطرفدارترين برنامه در شبکه دوردرشان در اواخر دهه 1970 و اوايل دهه 1980، برنامه چيتراهار، (21) يعني مونتاژي نيم ساعته از سکانس هاي رقص و آواز گلچين شده از آرشيوهاي سينمايي، و نيز سينماي معاصر بود.
با آن که ورود آگهي يا فيلم هاي تبليغاتي به تلويزيون هند از اوايل سال 1976 آغاز شد، ولي ساختن سريال ها ( درام هاي احساساتي ) مثل هوم لوگ (مردماني مثل ما) (22) در شبکه دور درشان بود که في الواقع عصر تبليغات تلويزيوني را در هند بنياد نهاد. هوم لوگ براساس يک نمونه مدل مکزيکي تله نوولا به نام سيمپلمنته ماريا (23) پرداخت شده، و يکي از شرکت هاي وابسته به شرکت نستله، يعني « فود اسپشاليتيز ليمتيد » پشتوانه ي مالي آن بود.
نمايش اين سريال تا 156 قسمت، از 1984 و 1985 ادامه يافت. هوم لوگ رهگشاي سريال هاي ديگري مثل بنياد (24) و سريال کارآگاهي خج (25) و انواع ديگر سريال هاي با پشتوانه تبليغاتي شد.
اما موفق ترين سريالها از نظر تجاري، دو سريال اسطوره اي رامايانا (26) و مها بهاراتا (27) بودند که از سال 1987 تا 1990 پخش شدند، اين دو، سود تجاري بسيار قابل ملاحظه اي را براي شبکه دور درشان به ارمغان آوردند- رامايانا به سود ناخالص 240 ميليون روپيه (هفت ميليون دلار) و مهابهاراتا به 570 ميليون روپيه ( 18/3 ميليون دلار) دست يافتند- اين ارقام، به ويژه در پرتو درآمد ناخالص تبليغات که شبکه دور درشان در فاصله سال هاي 1990= 1991 براي خود دست و پاکرد (درآمدي در حدود 2534 ميليون روپيه يا 75/9 ميليون دلار) ارقامي بسيار قابل توجه اند. اين دو سريال، در ضمن، باني گشايش عصر همکاري با صنعت فيلم هند (بالي وود) نيز شدند که نتيجه اش همکاري با تهيه کنندگان بخش خصوصي بود. گونه هاي تلويزيوني ديگري مثل مسابقات تلويزيوني، گپ و گفت و گو، و برنامه هاي مربوط کار و اقتصاد هم همين روند را دنبال کردند. چنان که پيش از اين اشاره شد، اندک شماري از برنامه هاي خوش ساخت و مربوط به مسائل اجتماعي مثل تماس که با درد کهنه جدايي ملت ها در شبه قاره سرو کار داشتند، يا سريالي مثل شمشير تيپوسلطان (28) نتوانستند با سانسور کنار بيايند و به هر حال پخش شدند اما توفان هاي سياسي که امثال اين سريال ها برپا کردند و پاسخ دوردرشان ( دي.دي ) به اين جريان ها اين احساس را تقويت کرد که دي.دي پروژه هاي « بي خطر » را ترجيح مي دهد.
امکانات تجاري سريال هاي تلويزيوني، مورد بهره کشي سيستم هاي تلويزيون دولتي در جنوب آسيا بوده است. سونادا ماهندرا (29) در مقاله اي راجع به تلويزيون سريلانکا به اين نکته اشاره دارد که تا سال 1995 شبکه اي.ال.آر.سي (30) هفت سريال نيم ساعته در هفته داشته که شرکت هاي چند مليتي مثل شرکت ماشين هاي سينگر، بانک هاي محلي و ...آن را تأمين مالي مي کرده اند.
تجاري کردن پخش تلويزيوني، به هر حال، به پيامدهاي جدي براي ساير گونه هاي کم تحمل تر برنامه هاي تلويزيوني در جنوب آسيا، به ويژه تلويزيون آموزشي ئي.تي.وي، منجر شده است. راه اندازي سيستم ملي ماهواره اي هند ( اين ست ) (31) در سال 1982 به رشد سخن و تصويرپراکني آموزشي با هدف ارتقاي آموزش در سطوح ابتدايي دبيرستان، و حتي سطح دانشگاه- از طريق برنامه هايي مثل (کلاس درس براي تمام کشور »- انجاميده است. اين حرکت با افتتاح دانشگاه آزاد اينديراگاندي (آي.جي.ان.اُ.يو) (32) در سال 1991، و پخش تلويزيوني دوره هاي آموزشي از راه دور، ادامه يافت.
برنامه سازي براي تلويزيون ئي.تي.وي را دوردرشان ( دي.دي ) آي.جي.ان.اُ. يو، کنسرسيوم کميسيون هاي اعطاي کمک هاي دانشگاهي براي تلويزيون آموزشي، مرکز منابع دولتي وزارت آموزش، و ديگر نهادهاي دولتي برعهده دارند، با آن که برنامه هاي ئي.تي.وي عموما به سبب فقدان کيفيت و روحيه حرفه اي مورد انتقاد بوده است، ولي استثناهاي قابل توجهي هم، مثل سريال تلويزيوني چائوراها (33)- که به ويژه با هدف ارتقاي سواد (زبان) هندي در ميان ساکنان فقير ناحيه دهلي ساخته شده- وجود دارد. در حالي که ئي.تي.وي در اصول هم چنان يک اولويت در مقوله توسعه است، با اين همه برنامه هاي ئي.تي.وي در حاشيه قرار دارد و زمان پخش آنها به ساعات کم بيننده تنزل يافته است. در کشور همسايه هند، يعني پاکستان، راه اندازي تلويزيون 2 پاکستان پي.تي.وي - 2 در ماهواره آسيا سَت در اوايل دهه 1990، اساساً به منظور تقويت تلويزيون آموزشي ئي.تي.وي بود، هر چند هنوز زود است که بتوان در مورد رسيدن اين حرکت به نتايج مورد انتظار برآوردي داشت.
نبود ويژگي ها و روحيه حرفه اي و برنامه هاي با کيفيت و خوش ساخت، جزو موارد معمول انتقاد از تلويزيون هاي جنوب آسيا بوده است. فرهنگ خودپسندي رايج در جنوب آسيا را بايد، تا حدودي، مسئول اين وضع داشت. اما اين نکته را هم مي توان اضافه کرد که نبود هويتي واضح و روشن براي تلويزيون، به همراه سياسي گري آشکار آن، به وضعي انجاميده است که طي آن، استعدادهاي متوسط يا پيش پاافتاده را به وجود آورده و استاندارهايي در اين محدوده براي بيشتر تلويزيون هاي جنوب آسيا مقرر کرده اند. با آن که اقدامات و ابتکارات منطقه اي مثل تبادل خبر از طريق آسياويژن- که تحت توجهات انجمن همکاري هاي منطقه اي جنوب آسيا اس.اي.اي.آر سي (34) و ابتکارات اتحاديه سخن و تصويرپراکني آسيا سازماندهي شده- به همکاري ها و مبادلات فرامرزي انجاميده است. ولي اينها تا به حال تأثير قابل مشاهده اي بر فرهنگ توليد برنامه تلويزيوني در منطقه نداشته اند. از لحاظ روحيه و گرايش حرفه اي، تلويزيون پاکستان از ساير تلويزيون هاي منطقه پيشي گرفته بود. در اوايل و اواسط دهه 1970 پاکستاني ها به تهيه بسياري از نمايشنامه ها و برنامه هاي فرهنگي برجسته (35) براي بزرگداشت برنامه ي « دهه ي زنان » سازمان ملل براي برنامه هجوآميز گوپ شو (36) و تَل ماتول (37) که با کاستي هاي تشکيلات سر و کار داشته و تريبوني براي حمايت از موسيقي بومي براي اشکال شعري غزل و قطعه بود، پرداختند. پي.تي.وي هم چنين زودتر از ساير نهادهاي پخش تلويزيوني در منطقه کارگرفتن سفارش توليد از بخش خصوصي را آغاز کرده بود. بدون ترديد، مهم ترين چالشي که در برابر فرهنگ توليد برنامه هاي تلويزيوني در جنوب آسيا قرار دارد، برآمده از پخش ماهواره اي، تلويزيون کابلي خصوصي و تلويزيون خصوصي زميني (غيرماهواره اي) است. با آن که نخستين ايستگاه تلويزيون خصوصي در پاکستان- شبکه تلويزيوني مردم، نخستين شبکه خصوصي کابلي- در سال 1989 راه افتاد ولي تلويزيون پولي (آبونماني) در آوريل 1996 افتتاح شد. در سريلانکا تلويزيون خصوصي مهاراجه تي.وي (38) در ماه اوت 1992، و سپس تله شان (39) در آوريل 1993 پخش برنامه هايشان را شروع کردند. توليدات خوش ظاهر شبکه ماهواره اي استار.
تي.وي.زي.تي.وي (40) (عمدتاً به زبان هندي) و بسياري از شبکه هاي محلي زبان مثل سان تي.وي (41) (به زبان تاميلي) آسيانت (42) (به زبان مالايالام) (43) و اينادو تي.وي (44) (به زبان تلوگو) (45) خيلي زود بر انحصاري که تا آن موقع از سوي شبکه سراسري دوردرشان، چه از لحاظ بينندگان و چه از لحاظ درآمدهاي تبليغات، اعمال مي شد. ضربه اي کاري وارد کرد.
نگاهي کوتاه به ميزان تبليغات نمايانگر افزايش تدريجي درآمدهاي عاملان پخش تلويزيوني در هند است. طي سال هاي 1994-1995 شبکه دور درشان چهارهزار و پانصد ميليون روپيه (128 ميليون دلار) و در مقابل زي.تي.وي يکهزار ميليون روپيه (28/5 ميليون دلار) از محل آگهي ها عايدي داشتند. در سال 1996 عايدات سان.تي.وي از محل آگهي ها از يکصد و پنجاه ميليون روپيه (4/3 ميليون دلار) در سال 1995 به چهارصد و پنجاه ميليون روپيه (12/9 ميليون دلار) رسيد. در همان سال اينادو تي.وي بينندگان خود را از 1/7 ميليون در سال قبل به 3/3 ميليون افزايش داد.

گرفتاري هايي که در برابر پخش تلويزيوني در جنوب آسيا قرار دارد

ترديد چنداني نيست که ساختارهاي پخش تلويزيوني در جنوب آسيا به واسطه موج خروشان رقيباني- چون ماهواره، تلويزيون کابلي، و پخش تلويزيوني خصوصي- که ناگهان برصحنه اين رسانه ظاهر شدند دچار عدم تعادل بوده است. پاسخ دولت هاي جنوب آسيا تا اين اواخر، کند و تدريجي بوده و ناآگاهي از گرفتاري هاي اين فن آوري هاي جديد را برملا کرده است. با آن که اين رويکرد هم چنان در بيشتر کشورهاي جنوب آسيا استيلا دارد، بزرگ ترين بازيگر منطقه، يعني شبکه دوردرشان گويي سرانجام پيام انقلاب تلويزيوني را دريافت کرده، آن را در چشم انداز قرار داده، و پاسخ متقابل فکر شده و منسجي را در برابر آن تدارک ديده است.
بدون ترديد تحولاتي وجود داشته که سعه صدر و آزادانديشي بيشتري را از لحاظ آينده پخش تلويزيوني در جنوب آسيا نشان مي دهد. به عنوان مثال در سال 1996 کابينه پاکستان لايحه تشکيل اداره نظارت بر رسانه هاي الکترونيکي را تصويب کرد تا نهاد مذکور بر کار صدور مجوز براي متقاضيان پخش تلويزيوني در بخش خصوصي نظارت کند و تلويزيون بنگلادش هم اخيراً کانال ديگري را با تدارک امکاناتي براي عاملان پخش تلويزيوني در بخش خصوصي راه اندازي کرده است. اين تلويزيون ضمناً تدابيري براي اجاره يک ترانسپاندر در ماهواره آسياسَت اتخاذ کرده که براي پخش يک کانال بيست و چهار ساعته تلويزيوني به کار مي رود. پيش از اين، در سپتامبر 1992، بي.تي.وي زمان پخش روزانه يک سرويس خبري شش و نيم ساعته را به سي.ان.ان اجاره داده بود. و در نپال عاملان پخش تلويزيوني در بخش خصوصي، که تا اين اواخر از پخش برنامه به زبان نپالي منع شده بودند، اکنون از حق امتياز اين کار برخوردارند. در سريلانکا، توجه به پخش تلويزيوني خصوصي، به واقع، يک پديد بوده است. (در سال 1997 شانزده سازمان، متقاضي دريافت امتياز تأسيس و پخش راديويي و تلويزيوني بوده اند.)
اما مهم ترين تحولات در تلويزيون جنوب آسيا، بدون ترديد در هند به وقوع پيوسته است. پاسخ شبکه دوردرشان به وضع جديد، در چندين سطح ارائه شده است:

توسعه شبکه ي دي.دي (دوردرشان):

در سال 1993 دولت بر روي شبکه ملي و گسترده دي.دي سرمايه گذاري کرد و با تثبيت دومين کانال اين شبکه به صورت يک شبکه ملي-دي.دي 2 به بينندگان مورد نظر خود دست يافت. گذشته از اين، دي.دي تا به حال چهار کانال ديگر، دي.دي 3 تا دي.دي 6 را راه اندازي کرده به پخش برنامه هاي موسيقي، ورزش، مسائل جاري و سرويس هايي به زبان هاي منطقه پرداخته است. دي.دي با استفاده از ظرفيت هاي مجموعه ماهواره اي بومي اين سَت (46) خود در آوريل 1995 اقدام به تأسيس يک کانال بيست و چهار ساعته ي پخش فيلم سينمايي به نام مووي کلاب (47) کرد و يک ماه پيش از آن هم با راه اندازي يک کانال بين المللي، به پوشش بينندگان جنوب آسيا که در غرب و جنوب آسيا اقامت دارند، پرداخت. به نظر مي رسد يکي از واکنش ها، شرکت در بازي و رقابت با گرفتاري هاي داخلي و هم خارجي (به ويژه استار تي.وي) بوده است؛ حرکت که پاداشي ارزشمند براي دوردرشان به ارمغان آورد. تغيير مکان کانال بين المللي موسيقي ام.تي.وي از استار تي.وي به دي.دي 2 در سال 1994 نشانه اين است که کانال هاي عمده بين المللي رفته رفته برتري هاي تجاري استفاده از کانال ملي و گسترده دي.دي را تشخيص مي دهند.

اجاره ترانسپاندرهاي ماهواره اين ست 2 بي (48)

اجاره يک ترانسپاندر در ماهواره اين ست 2 بي به سي.ان.ان نشانه اي آشکار است از اين که دولت در مورد بهره برداري از امکانات تجاري اين تکنولوژي جديد حساس و مشتاق است. توافق مربوطه تصريح مي کند سي.ان.ان 1. از داخل هند ارتباط را برقرار کند و 2. ارائه برنامه هاي مربوط به امور جاري را از طريق کانال هاي زميني دي.دي (شبکه دوردرشان) انجام دهد.
بنا به نظر سينها، (49) ابتکارهايي نظير اين، نشان دهنده قدرت دولت ملي در مهار پخش تلويزيوني خصوصي است... دولت از راه اجازه به برقراري ارتباط از داخل هند و با وادار ساخت عاملان پخش تلويزيوني خصوصي به موافقت با تبادل برنامه ها، نظارات مؤثرتري بر آنها اعمال مي کند، نظارتي که در صورت پخش از ماهواره هاي خصوصي و برقراري ارتباط از کشورهايي به غير از هند، ميسر نبود. علاوه بر اين دي. دي ترانسپاندرهايي هم در ماهواره هاي خارجي ذخيره کرده است- مثل ترانسپاندرهاي باند کِي-يو و باند سي در ماهواره هاي پن. اَم و پي. اي. اس 4. تا بتواند بين المللي دور درشان را پخش کند.

مقررات بندي در پخش فراملي

با آن که مقررات کهنه مربوط به سخن و تصويرپراکني در هند انتقادهاي بسياري را به دنبال تهاجم هاي ماهواره و تلويزيون کابلي برانگيخت، اما تلاش هاي اخير در امر قانونگذاري، گويي متوجه کارآمد ساختن محيط جديد پخش تلويزيوني در حوزه قوانين نظارتي محلي است. لايحه نظارت بر شبکه هاي تلويزيوني کابلي که در سال 1993 طرح شد و در سال 1995 به صورت قانون درآمد، مقرر مي دارد که تمامي عاملان پخش کابلي بايد در اداره پست محل ثبت نام کنند و پنجاه و يک درصد سهام مالکيت بايد در اختيار عوامل محلي باشد. طرح هايي نيز در حال اجراست که قانون پراشار بهاراتي (50) را در اين مورد اجرا کنند که بر اثر آن هر دو شبکه دوردرشان و آل اينديا ريديو (اي.آي.آر) (51) به صورت نهادهاي مستقل و خودگردان در مي آيند.
اما پيامدهاي لايحه سخن و تصويرپراکني که در بودجه سال 1997 منظور شد، به مراتب گسترده تر از اينهاست. اين لايحه درصدد محدود کردن ميزان سهم مالکيت سخن و تصويرپراکني و اعمال قيود بر مالکيت چند رسانه اي است. از اين هم مهم تر، اين لايحه چنين الزامي دارد که 1. شرکت هاي تلويزيون خارجي بايد از سوي مرجع نظارتي جديد، به نام اداره سخن و تصويرپراکني هند، مجوز دريافت کنند، 2. ارتباط پخش را از داخل هند برقرار سازند و پايگاه عملياتي خود را به هند انتقال دهند. اين اقدام نظارتي گذشته از تأثير بر همه عاملان خارجي پخش ماهواره اي که در حال حاضر امواج خود را متوجه هند کرده اند- مثل شبکه هاي استار، زي ان.بي.سي، ئي.اس.بي.پي و غيره- به ويژه بر شبکه آي.اسکاي بي (52) که يکي از ماجراجويي هاي شبکه استار (متعلق به مورداک) در زمينه ارسال مستقيم برنامه به خانه ها (دي.تي.اچ) (53) است تأثير مي گذارد که اميدوار بود مانع اجراي طرح هاي دولت در اعمال چنين محدوديت هايي شود. هدف اين اقدام هاي قانونگذاري عمدتاً وارد ساختن عاملان خارجي پخش تلويزيوني به حوزه قوانين محلي (کشوري)، و برنامه سازي داخلي و قوانين تبليغات است.
بدين ترتيب چنين به نظر مي رسد که برخلاف چند سال گذشته که دولت کنترل چنداني بر دسترسي به فضاي شنيداري و ديداري نداشت، امروز دولت در بهره گيري از موقعيت و وادار ساختن عاملان پخش تلويزيوني داخلي و خارجي به گردن نهادن به قواينن مدون داخلي (محلي) در موضعي راهبردي قرار دارد. هم چنان که يکي از مشاوران بخش خصوصي با حالتي عصباني اشاره کرده، اقدامات انجام شده در جهت مقررات بندي پخش ماهواره اي در هند، مي تواند اثري موجي به همراه آورد: امروز هند... و فردا پاکستان، مي توانند پافشاري کنند که اگر مي خواهيم امواج تلويزيوني ماهواره اي را متوجه آن کشور کنيم بايد تجهيزات را در آن جا برپا کنيم و روز بعد هم بنگلادش مي تواند همين کار را بکند. آن وقت از پخش ماهواره اي چه چيزي بر جا مي ماند؟ بهتر نيست همان ايستگاه هاي زميني خودمان را عَلَم کنيم...؟

نتيجه

پخش تلويزيوني در جنوب آسيا دوران دگرگوني هاي دامنه داري را مي گذراند. شبکه هاي سازمان يافته تر دولتي در جنوب آسيا به رقابت با سخن و تصويرپراکنان بين المللي برخاسته اند و در عين حال ورود بازيگران خارجي به اين صحنه را نظارت مي کنند. به هر حال، شبکه هاي کوچکتر دولتي در جنوب آسيا در موقعيت چندان خوبي قرار ندارند. با توجه به فقدان قدرت چانه زدن با بازيگران بزرگ صحنه پخش تلويزيوني و نيز بينندگاني که از نظر تجاري بتوان روي آن ها حساب کرد، هيچ تضميني وجود ندارد که آنها بتوانند هم چنان به صورت مراکز انحصاري پخش تلويزيوني باقي بمانند. احتمال بسياري وجود دارد که در آينده نزديک، تقريباً تمامي نظام هاي سخن و تصويرپراکني در جنوب آسيا با انواع طرح ها و ابتکارهاي عاملان پخش تلويزيوني در بخش خصوصي مصالحه کنند و خود را با آنها وفق دهند.

پي نوشت ها :

1-پراديپ. ن. توماس(Pradip N. Thomas) رئيس بخش مطالعات و انتشارات انجمن جهاني ارتباطات مسيحي است.
2-Nippon Electric Company(NEC(
3- World View International Foundation
4-PTV
5-Rupavahini
6- Doordarshan
7-BTV
8-PTN
9- SITE
10- Asia Sat 1
11- Pan Am Sat
12-Intel Sat
13- In Sat
14- Gorizont
15- Pas 4
16- Rim sat
17- lel Sat 704
18-Tamas
19- Khudaki Basti
20-Kopi Kade(Coffee shop)
21- Chitrahaar
22- Hum Log (People Like us)
23- Simplemente Maria
24- Buniyaad
25- Khoj
26-Ramayana
27- Mahabaratha
28-Sword of Tipu Sultan
29- Sunada Mahendra Mahendra
30- SLRC
31- INSAT
32- IGNOU
33- Chauraha
34-South Asian Association for Regional Coorporation(SAARC(
35- Haxxa Ke-Naam
36- Gup Shows
37- Tall Matol
38- Maharaja T. V
39- Teleshan
40-Zee T.V
41- Sun T. V
42- Asianet
43- Malayalam
44- Eenadu T. V
45- Telugu
46-INSAT
47- Movie Club
48- INSAT 2B
49-Sinha
50-Prashar Bharati
51- All India Radio(AIR)
52- l. SKY B
53- DTH

منبع مقاله :
اسمیت، آنتونی؛ پاترسون، ریچارد (1389)، تلویزیون در جهان، ترجمه: مسعود اوحدی، تهران: سروش (انتشارات صدا و سیما)، چاپ دوم.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما