رجعت امام حسين عليه السلام

يکي از رجعت هاي ممتاز و پرحادثه، رجعت امام حسين (عليه السلام) است که در روايات فراوان و زيارتنامه هاي زيادي به آن اشاره شده است.
چهارشنبه، 2 مهر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رجعت امام حسين عليه السلام
  رجعت امام حسين عليه السلام

 

نويسنده: محمد رضا اکبري




 

يکي از رجعت هاي ممتاز و پرحادثه، رجعت امام حسين (عليه السلام) است که در روايات فراوان و زيارتنامه هاي زيادي به آن اشاره شده است.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
أوّلُ مَنث تَنشَقُّ عنهُ الاَرضُ وَ يَرجِعُ إلَي الدُّنيا، الحُسَينُ بنُ عليٍّ (عليه السلام).(1)
اولين کسي که زمين بر او شکافته مي شود و به دنيا باز مي گردد حسين بن علي (عليه السلام) است.
و در حديث ديگري درباره ي اين سخن خداوند:
(يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ *تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ)(2)
آن روز که لرزاننده بلرزاند و به دنبال آن، لرزه ي دگر آيد. فرمود: الراجِفةُ حُسَينُ بنُ عَليٍّ و الرادِفةُ عليُّ أبي طالبٍ (عليه السلام).(3)
راجفة حسين بن علي و رادفه علي بن ابي طالب (عليه السلام) است.
و در زيارت روز عرفه ي امام حسين (عليه السلام) از قول امام صادق (عليه السلام) آمده است:
إنّي بِکُم مُؤمنُ وَ بِإيابِکُم مُوقِنُ.(4)
من به شما ايمان داشته و به بازگشتتان يقين دارم.
همچنين در زيارت اربعين امام حسين (عليه السلام) فرمود:
أمري لِأَ مِرکُم مُتَّبعُ و نُصرَتي لَکُم مُعَدَّةُ حتّي يَأذِنَ اللهُ لَکُم.(5)
پيرو شما هستم و ياري من براي شما آماده است تا آنکه خداوند به شما اجازه (خروج) دهد.
و در زيارتنامه ديگري از آن حضرت که ابوحمزه ثمالي از امام صادق (عليه السلام) نقل کرده است مي خوانيم:
و نُصرَتي لَکُم مَعَدَّةُ حتّي يَحکُمَ اللهُ لِدينِهِ و يَبعثَکُم.(6)
و ياري من براي شما آماه است تا خداوند براي دينش حکم کند و شما را برانگيزاند.

اولين رجعت کننده

اولين کسي که به دنيا باز مي گردد امام حسين (عليه السلام) است. اين موضوع در روايات فراواني از جمله سخنان آن حضرت آمده است چه اين که مي فرمايد:
...فَأَکُونُ أَوَّلَ مَن يَنشَقُّ الأَرضُ عَنهُ.(7)
من اولي کسي هستم که زمين بر او شکافته مي شود.
و امام صادق (عليه السلام) فرمود:
أَوّلُ مَن يَنفَضُّ مِن رَأسِهِ التُّرابَ الحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ (عليه السلام) في خَمسَةِ و سَبعينَ ألفاً.(8)
اولين کسي که در ميان هفتاد و پنج هزار نفر، گرد و خاک از سر خود پاک مي کند حسين بن علي (عليه السلام) است.

هنگامه رجعت امام حسين (عليه السلام)

رجعت حسين بن علي (عليه السلام) در عصر ظهور تحقق مي يابد زيرا به اثبات رسيد که بازگشت مؤمنان خالص در عصر حضرت مهدي (عليه السلام) خواهد بود و بنابر روايات، اولين کسي که رجعت مي کند امام حسين (عليه السلام) است، پس زمان رجعت آن حضرت با توجّه به مجاهداتي که در آغاز عصر ظهور دارد اولين لحظه هاي عصر ظهور خواهد بود.
عقبه گويد: از امام صادق (عليه السلام) سؤال شد آيا رجعت حقّ است؟ فرمود: آري. گفته شد: اوّل کسي که از زمين خارج مي شود کيست؟ فرمود: حسين (عليه السلام) است که از پسِ قدمِ قائم خارج مي شود.(9)
تعبير «از پسِ قدم قائم (عليه السلام)» نشان دهنده ي آن است که بازگشت آن حضرت به ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) متصل است به گونه اي که عصر ظهور با عصر رجعت شروع همزماني دارند و پس از امام حسين (عليه السلام) پيامبر و اميرالمؤمنين و ساير ائمه (عليه السلام) رجعت خواهند کرد به گونه اي که با کمي تسامح مي توان گفت: آنها در يک زمان آشکار مي گردند. امام حسين (عليه السلام) فرمود:
أَخرُجُ خَرجَةً يُوافِقُ ذلِکَ خَرجَةَ أميرِالمؤمنينَ وَ قِيامَ قائِمِنا.(10)
رجعت من با بازگشت اميرالمؤمنين و قيام قائم همزمان خواهد بود.

تعداد رجعت هاي امام حسين (عليه السلام)

همان گونه که بحث آن گذشت حسين بن علي (عليه السلام) اولين رجعت کننده، درعصر ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) مي باشد و ظاهر برخي روايات آن است که در اواخر عمر امام زمان (عليه السلام) هم رجعت مي کند، در اين صورت رجعت او تکرار خواهد شد. اکنون بايد به بررسي رواياتي که ظاهر آنها بازگشت دوباره ي امام حسين (عليه السلام) در اواخر حيات آن حضرت مي باشد بپردازيم تا وضعيت تکرار رجعت او معلوم گردد.

روايت اوّل:

امام صادق (عليه السلام) در باره ي آيه (ثُمَّ رَدَدْنَا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَيْهِمْ (11) (سپس شما را دوباره بر آنها چيره مي گردانيم) فرمود:
خُروجُ الحُسَينِ (عليه السلام) فِي سبعينَ مِن أصحابِهِ... وَ الحجَّةُ القائِمُ بينَ أظهُرِهِم فإذا استَقَرَّتِ المَعرِفَةُ فِي قُلُوبِ المُؤمنينَ إنَّهُ الحُسَينُ (عليه السلام) جاءَ الحُجَةَ الموتُ فَيَکونُ الّذي يُغَسِّلُهُ وَ يُکَفِّنُهُ وَ يُحَنِّطُهُ و يُلَحِّدُهُ فِي حٌفرَتِهِ الحُسَينُ بنُ عُليٍّ (عليه السلام) وَ لا يَلِي الوَصِيَّ إلاّ الوصِيُّ.(12)
(مراد از آيه) خروج حسين (عليه السلام) در ميان هفتاد نفر از ياران اوست... در حالي که قائم (عليه السلام) نزد آنهاست. وقتي شناخت و آگاهي در دل هاي مؤمنان به وجود آمد که او حسين (عليه السلام) است مرگ حجت (عليه السلام) فرا خواهد رسيد. پس کسي که او را غسل داده و کفن و حنوط مي کند و در قبرش مي گذارد حسين بن علي (عليه السلام) است و امور پس از مرگ جانشين (پيامبر (صلي الله عليه و آله) را جز جانشين او سرپرستي نمي کند.
ظاهر اين روايت خروج امام حسين (عليه السلام) در اواخر عمر حضرت مهدي (عليه السلام) است و با توجّه به اينکه به اثبات رسيد رجعت او در اولين لحظه هاي ظهور است. اين بازگشت، دومين رجعت او مي باشد. امّا اشکالي وجود دارد که مانع از استدلال به اين روايت است؛ زيرا راويان اين حديث يعني سهل بن زياد و محمّد بن الحسن بن شمون و عبدالله بن عبدالرحمن الاصم و عبدالله بن القاسم البطل ضعيف هستند و بلکه محمّد بن الحسن بن شمون و عبدالله بن القاسم البطل اهل غلو مي باشند و با اين سند ضعيف نمي توان رجعت دوم امام حسين (عليه السلام) را به اثبات رساند.

روايت دوم:

از امام صادق (عليه السلام) نقل شده است که فرمود:
يَقبَلُ الحُسينُ (عليه السلام) فِي أصحابِهِ الّذين قُتِلوا مَعَهُ سَبعُونَ نَبِيّاً کما بُعِثُوا مع موسيَ بنِ عِمرانَ، فَيَدفَعُ إلَيهِ القائمُ الخاتَمَ فيکونُ الحُسَينُ (عليه السلام) هُوَ الّذي يَلِي غُسلَهُ و کَفنَهُ و حُنُوطَهُ و يُوارِي في حُفرَتِهِ.(13)
حسين (عليه السلام) درميان اصحابش که با او کشته شدند مي آيد وهفتاد پيامبر با او خواهند بود همان گونه که آنها با موسي بن عمران هم مبعوث شدند. آنگاه قائم (عليه السلام) انگشتر را به او مي دهد و حسين (عليه السلام) همان کسي است که او را غسل مي دهد و کفن و حنوط مي کند و در قبرش مي گذارد.
ظاهر اين روايات نيز بازگشت امام حسين (عليه السلام) در اواخر عمر حضرت مهدي (عليه السلام) است؛ زيرا تحويل انگشتر، در پايان عمرِ يک امام انجام مي گيرد. امّا اين روايت با دو اشکال مواجه است:
1- راويان آن از سند روايت حذف شده اند و حديث مرسل است و حجيت ندارد چنانچه شهيد ثاني نوشته است: «المرسل ليس بحجة مطلقاً»(14) (حديث مرسل مطلقا حجت نيست).
2- کلمه ي «يقبل» که در روايت آمده است به معناي رو آوردن و آمدن است و از آن استفاده رجعت نمي شود و دست کم احتمال معناي ديگري هم وجود دارد.
نتيجه اينکه با اين دو اشکال و حتي يک مورد آن نمي توان براي اثبات رجعت دوم به اين روايت تمسک کرد.

روايت سوم:

جابر جعفي گويد: از امام باقر(عليه السلام) شنيدم که مي فرمايد:
وَاللهِ لَيُمَلِّکَنَّ مِنّا أَهلِ البَيتِ رَجُلٌ بَعدَ مَوتِهِ ثَلاثمائَةَ سَنَةً و يَزدادُ تِسعاً.
قُلتُ: مَتي يَکُونُ ذلک؟ قال: بَعدَ القائِمِ (عليه السلام).
قُلتُ: وَ کَم يَقُومُ القائِمُ فِي عالَمِهِ؟
قال: تِسعَ عَشَرَةَ سَنَةً ثُمَ يَخرَجُ المُنتَصِرُ فَيَطُلبُ بِدَمِ الحُسَينِ (عليه السلام) وَ دِماءِ أصحابِهِ، فَيَقتُلُ وَ يَسبِي حتّي يَخرُجَ السَّفّاحُ.(15)
به خدا سوگند يکي از ما اهل بيت پس از مرگ خود سيصد سال حکومت مي کند و نه سال هم بر آن مي افزايد.
عرض کردم: اين حکومت در چه زماني خواهد بود؟ فرمود: پس از قائم.
عرض کردم: قائم چند سال حکومت مي کند؟
فرمود: نوزده سال؛ آنگاه «منتصر»(حسين عليه السلام) خروج مي کند و براي حسين (عليه السلام) و اصحابش خونخواهي مي کند. پس مي کشد و اسير مي کند تا سفاح (اميرالمؤمنين عليه السلام) خروج مي کند.
اين روايت معتبر است و دو حديث ضعيف قبلي مي توانند مؤيد آن باشند و در نتيجه رجعت دوم امام حسين (عليه السلام) ثابت خواهد شد.
امّا دو نکته پيرامون روايت ياد شده وجود دارد که بايد روشن گردد.
نکته ي اوّل: مراد از يکي از اهل بيت که 309سال حکومت مي کند را امام حسين (عليه السلام) دانستيم و دليل آن قرائن و دلايلي است که به آن اشاره مي کنيم:
1- رواياتي وارد شده است که تصريح دارند پس از امام زمان (عليه السلام) حسين بن علي (عليه السلام) حکومت مي کند و اين روايات مصداق اهل بيت در اين حديث را تفسير مي کنند.
2- روايات ديگري وارد شده است که به خون خواهي امام حسين (عليه السلام) براي خود و يارانش تصريح کرده اند اين روايات که در همين فصل و فصل هفتم نقل شده اند نيز مفسر مصداق «مردي از اهل بيت ما» مي باشند که با عنوان منتصر از او ياد شده است.
3- رواياتي نظير روايات عهده دار شدن کفن و دفن حضرت مهدي (عليه السلام) توسط امام حسين (عليه السلام) وارد شده است. اين روايات نيز قرائتي هستند که به تفسير مصداق اهل بيت در روايت مورد بحث به حسين بن علي (عليه السلام) کمک مي کنند.
4- اين روايت که به صورت مفصلي هم نقل شده است منتصر و سفاح را به امام حسين و اميرالمؤمنين (عليه السلام) تفسير کرده است چنان که امام باقر (عليه السلام) در پايان آن مي فرمايد: اي جابر آيا مي داني که منتصر و سفاح چه کساني هستند؟ منتصر حسين بن علي و سفاح علي بن ابي طالب (عليه السلام) است. (16) البته سند اين روايت ضعيف است و ما تنها به عنوان يک قرينه در کنار قرائن ديگر به آن اشاره کرديم. اين روايت اين گونه هم نقل شده است:
ثمّ يخرج المنتصر الي الدنيا و هو الحسين (عليه السلام) فيطلب بدمه و دم اصحابه، فيقتل و يسبي حتي يخرج السفاح و هو اميرالمؤمنين (عليه السلام)؛ (17)
آن گاه منتصر که حسين (عليه السلام) است خروج مي کند و براي خود و اصحابش خونخواهي مي کند. پس مي کشد و اسير مي کند تا سفاح که اميرالمؤمنين (عليه السلام) است خروج مي کند.
از همين رو علامه مجلسي مي نويسد:
الظاهر أن المراد بالمنتصر الحسين و بالسفاح اميرالمؤمنين (عليه السلام)؛ (18)
ظاهراً منظور از منتصر حسين (عليه السلام) و مراد از سفاح اميرمؤمنان (عليه السلام) مي باشد.
مجموع موارد چهارگانه اي که به صورت مستقل در تفسير روايت بيان شدند مي تواند به عنوان يک دليل در تفسير روايت ياد شده مورد استفاده قرار گيرد.
نکته ي دوم: اگر چه استعمال کلمه «يخرج» در روايت، تنها به معناي رجعت نيست و به معناي قيام هم مي تواند باشد امّا در اينجا تنها به معناي رجعت مي باشد؛ زيرا مجموع رواياتي که به رجعت دوم امام حسين (عليه السلام) اشاره دارند مي توانند قرينه اي باشند که خروج در روايت مورد بحث به معناي رجعت باشد به ويژه اينکه درمدت حکومت امام زمان (عليه السلام) که پس از جنگ پيروزمندانه او که امام حسين (عليه السلام) هم در آن حضور دارد تحقق مي يابد سخني از حسين بن علي (عليه السلام) مطرح نيست و اين بيانگر آن است که آن حضرت پس از رجعت خود در آغاز عصر ظهور به همراه ساير ائمه (عليه السلام) از دنيا مي رود و در نتيجه خروج او در پايان حاکميت مهدوي همان رجعت او خواهد بود. البته اين روايت با تعبير «يخرج الي الدنيا» هم در کتاب اختصاص شيخ مفيد، صفحه ي 258 آمده است که مي تواند قرينه اي براي رجعت به دنيا در اين روايت باشد.

برنامه هاي ابا عبدالله (عليه السلام) در عصر رجعت

رجعت هاي اوّل و دوم امام حسين (عليه السلام) داراي برنامه هاي مشخص و روشني است که در اينجا به بيان آنها مي پردازيم.

1- انتقام از دشمنان

يکي از فلسفه هاي رجعت، انتقام از دشمنان خدا و دشمنان اولياء خداست و در رواياتي انتقام خون امام حسين (عليه السلام) و يارانش به آن حضرت سپرده شده است که به يک مورد آن اشاره مي کنيم.
امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد:
أوَّلُ يَکِرُّ إلَي الدُّنيا الحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ و أصحابُهُ و يَزيدُ بنُ معاويةَ وَ اصحابُهُ، فَيَقتُلُهُم حَذوَ القَذَّةِ بالقَذَّةِ(19)
اولين کسي که به دنيا باز مي گردد حسين بن علي و ياران او و يزيد بن معاوية و ياران اوست پس بدون کم و کاست آنها را به قتل مي رساند.

پاسخ به يک اشکال

در روايتي که بيان شد انتقام خون امام حسين (عليه السلام) و يارانش به عهده آن حضرت گذارده شده است در حالي که در روايات مختلفي انتقام از دشمنان به عهده ي امام زمان (عليه السلام) گذارده شده است چه اينکه در دعاي ندبه مي خوانيم:
«أينَ الطالِبُ بِدَمِ المَقتولِ بِکَربَلا».(20)
و پاسخ ما اين است که انتقام هايي که در عصر حاکميت و ولايت امام زمان (عليه السلام) گرفته مي شود به او نسبت داده مي شود اگر چه عامل مستقيم انتقام، کس ديگري باشد. بنابراين انتقام هايي را که امام حسين (عليه السلام) مي گيرد به صورت مستقيم ياغير مستقيم به امام زمان (عليه السلام) منسوب مي باشد و به اين گونه، روايات قابل جمع مي باشند.

2- ياري رساني به حضرت مهدي (عليه السلام)

يکي از برنامه هاي امام حسين (عليه السلام) در ايام رجعتِ اوّل خود، کمک به نهضت مهدوي وجهاني سازي اسلام است چه اينکه خود مي فرمايد:
....آنگاه اميرالمؤمنين (عليه السلام) شمشير رسول خدا (صلي الله عليه و آله) را به من خواهد داد و مرا به مشرق و مغرب مي فرستد. من هم به دشمني از دشمنان خدا برخورد نمي کنم مگر اينکه خون او را مي ريزم و به بتي نمي رسم جز اينکه آن را آتش مي زنم تا به سرزمين هند مي رسم و آن را فتح مي کنم.(21)

3- تغسيل و به خاک سپاري حجت (عليه السلام)

وقتي امام معصوم از دنيا مي رود انجام امور او با امام ديگري خواهد بود. محقق بحراني مي نويسد:
تحقق عندنا من ان الامام لايغسله الاّ امام مثله.(22)
در نزد ما ثابت است که امام را جز امامي مثل او غسل نمي دهد.
آنچه نقل شد برخاسته از روايات معصومين (عليه السلام) است که به يک مورد آن اشاره مي کنيم.
ابوبصير از امام باقر (عليه السلام) نقل مي کند که پدرش علي بن الحسين (عليه السلام) به او فرمود: يا بُنَيَّ إذا أنَا مِتُّ فَلا يَلِي غُسلِي غَيرُکَ، فَإنَّ الإمامَ لايُغَسِّلُهُ إلاّ إمامٌ مِثلُهُ.(23)
اي پسرم وقتي من مردم کسي غير از تو عهده دار غسل دادن من نشود؛ زيرا امام را جز امامي مانند او غسل نمي دهد.
با مقدمه اي که بيان شد مي گوييم غسل دادن امام زمان (عليه السلام) هم توسط امامي نظير او انجام مي گيرد و بنابر رواياتي که نقل گرديد آن امام، امام حسين (عليه السلام) خواهد بود. چه اينکه تنها امامي که در هنگام رحلت آن حضرت حضور دارد امام حسين (عليه السلام) مي باشد که پس از او به حاکميت مي رسد.
در روايت معتبري که از امام باقر (عليه السلام) نقل کرديم حاکميت پس از امام زمان (عليه السلام) با حسين بن علي (عليه السلام) مي باشد، طبيعي است که حاکم بعد از او انجام غسل و دفن او را عهده دار گردد. امام صادق (عليه السلام) فرمود: حسين (عليه السلام) در ميان اصحابش که با او کشته شدند مي آيد و هفتاد پيامبر با او خواهد بود همان گونه که آنها با موسي بن عمران هم مبعوث شدند. آنگاه قائم (عليه السلام) انگشتر را به او مي دهد و حسين (عليه السلام) همان کسي است که او را غسل مي دهد و کفن و حنوط مي کند و در قبرش مي گذارد.(24)
البته سند اين روايت ضعيف است و ما تنها به عنوان مؤيد روايت معتبري که از امام باقر (عليه السلام) نقل کرديم از آن بهره مي گيريم.

4- حاکميت بر زمين

حاکميت امام حسين (عليه السلام) مهم ترين برنامه اوست که پس از امام زمان (عليه السلام) آن را محقق مي سازد. روايات متعددي در باره ي اين حکومت وارد شده است که در بحث حاکميت امام حسين (عليه السلام) در فصل «اوضاع پس از حضرت مهدي (عليه السلام)» مورد نقد و بررسي مفصل قرار مي گيرند.

بررسي مدت حکومت امام حسين (عليه السلام)

اگر چه روايات حاکميت امام حسين (عليه السلام) در طولاني بودن حکومت او اتفاق دارند امّا در مدت آن تفاوت چشمگيري وجود دارد.
از امام صادق (عليه السلام) نقل شده است که فرمود:
أوَّلُ مَن يَکِرُّ الرَّجعةِ الحُسَينُ بنُ عليٍ (عليهما السلام) و يَمکُثُ فِي الأرضِ أربَعيِنَ سَنَةً حَتّي يَسقُطَ حاجباهُ عَلي عَينَيهِ.(25)
اولين کسي که رجعت مي کند حسين بن علي (عليهما السلام) است و چهل سال در روي زمين مي ماند تا اينکه ابروهايش بر روي چشمانش مي افتد.
مکث و ماندن در اين روايت به قرينه روايات ديگر مدت حکومت آن حضرت است چنان که در فصل وضعيت جهانِ پس از عصر ظهور تبيين مي گردد. همچنين جابر جعفي گويد: شنيدم که امام باقر (عليه السلام) فرمود:
به خدا سوگند يکي از ما اهل بيت پس از مرگ خود سيصد سال حکومت مي کند و نه سال هم بر آن مي افزايد. عرض کردم اين حکومت در چه زماني خواهد بود؟ فرمود: پس از قائم.(26)
همان گونه که در بحث حاکميت امام حسين (عليه السلام) پس از حضرت مهدي (عليه السلام) خواهد آمد روايت چهل سال بسيار ضعيف است و برخي از اهل غلو مانند محمّد بن الحسن بن شمون و عبدالله بن القاسم البطل در سلسله ي سند آن قرار دارند امّا روايت 309 سال حديث موثقي است و در نتيجه مدت حکومت حسين بن علي (عليه السلام) 309 سال خواهد بود.
شيخ علي يزدي حائري درباره ي مدت حکومت امام حسين (عليه السلام) مي نويسد:
«مدّة ملکه خمسون الف سنة»(27)
(مدت حکومت او پنجاه هزار سال است).
برخي از نويسندگان بدون بررسي اين رقم، آن را نقل کرده اند، امّا ذکر اين ارقام شگفت آور، بدون سند، فاقد اعتبار و مخالف با ساير معارف اسلام، نظير اينکه رجعت از نشانه هاي قيامت بوده و همزمان با عصر ظهور در پايان عالم اتفاق مي افتد، اصل مسأله رجعت را در نگاه ديگران تضعيف مي کند.
برخي از مفسران معاصر نوشته اند:
«اين نيز قابل توجّه است که احياناً خرافات بسياري با مسأله رجعت آميخته شده است که سبب گرديده، اعتقاد به آن در نظر بعضي، غير منطقي جلوه کند و در اين بين، لازم است که از احاديث ضعيف پرهيز کنيم و تنها در محدوده ي احاديث معتبر و صحيح سخن بگوييم و فقط به همان مقدار معتقد شده و بقيه را مسکوت بگذاريم.»(28)

پي نوشت ها :

1- مختصر بصائر الدرجات، ص 24.
2- سوره ي نازعات، آيه 6و 7.
3- تفسير الفرات الکوفي، ص 537.
4- مصباح المتهجد، ص 721.
5- تهذيب الاحکام، ج 6، ص 114.
6- کامل الزيارات، ص 403.
7- الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 848.
8- مختصر بصائر الدرجات، ص 211.
9- مختصر بصائر الدرجات، ص 48.
10- الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 848.
11- سوره ي اسراء، آيه 6.
12- الکافي ، ج 8، ص 206.
13- مختصر بصائر الدرجات، ص 48و 49.
14- الرعاية في علم الدراية، ص 137.
15- کتاب الغيبة للشيخ الطوسي، ص 478 و 479.
16- الاختصاص، ص 258. اين روايت در فصل يازدهم همين کتاب خواهد آمد.
17- بحارالأنوار، ج 53، ص 103 و 104.
18- بحار الانوار، ج 53، ص 100.
19- تفسير العيّاشي ، ج 2، ص 282.
20- المزار، ص 579.
21- الخرائج والجرائح، ج 2، ص 848.
22- الحدائق الناضرة، ج 3، ص 392.
23- الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 264.
24- مختصر بصائر الدرجات، ص 48 و 49.
25- مختصر بصائر الدرجات، ص 18.
26- کتاب الغيبة للشيخ الطوسي، ص 478 و 479.
27- الزام الناصب، ج 2، ص 146.
28- تفسير نمونه، ج 15، ص 561.

منبع مقاله :
اکبري، محمد رضا، (1390)، عصر شکوهمند رجعت، قم: انتشارات مسجد مقدّس جمکران، چاپ دوم



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط