ترجمه و تألیف: حمید وثیق زاده انصاری
منبع: راسخون
منبع: راسخون
بشقاب پرندهها، توپهای آتشین و یا دوار، سیاه چاله و سفید چاله (در نسبیت عام، سفید چاله یک سوراخ سفید یک منطقه فرضی فضا زمان است که نمیتوان از خارج، یا وارد آن شد، اگر چه ماده و نور میتواند از آن فرار کنند بر خلاف سیاه چاله که هیچ چیز حتی نور و ماده نیز نمیتواند از آن فرار کند)، ناپدید شدن ناگهانی افراد و اشیاء. آیا آن موجودات فرا زمینی همان طور که ما در حال گسترش دانش خود هستیم در حال گسترش دانش خود هستند؟
ایده سفر انسان به دنیای ناشناختهی آن سوی دیگر فضا و این که موجودات فرا زمینی هوشمندی وجود دارند که به طور مرتب از زمین دیدن می کنند، عجیب به نظر میرسد، اما غیر ممکن نیست. بیش از سه دههی پیش انسان توانست پا بر روی ماه بگذارد و امروزه ماهوارههای بسیاری در حال چرخش به دور زمین هستند. مأموریتهایی که توسط سفر خود انسان به مدار نزدیک زمین انجام میشود در حال تبدیل شدن به یک امر عادی است. دانشمندان از جو خارج میشوند، آزمایشهایی را در فضا انجام میدهند، و دو باره به زمین باز میگردند. فضاپ یماهای بدون سر نشین بسیاری توانستهاند به سیاره خواهر زمین یعنی همان مریخ برسند و بر روی آن فرود بیایند، بعضی از آنها نیز از منظومه شمسی خارج شدهاند و در حال حرکت به سوی یک مقصد نا معلوم هستند. برنامههایی نیز در حال طراحی و اجرا برای فرود انسان در روی مریخ هستند.
ماه یکی از مکانهای محتمل برای ساخت ایستگاه فضایی در آینده است. بنا بر این تمام اینها خیال پردازی نیست و ممکن است روزی این تلاشها به اوج خود برسند و باعث ساخت یک فضا پیما، با توانایی حمل محققان به فواصل دور دست فضا و دور از زمین برای اکتشاف در جهان هستی، شوند. در گذشته برای کشتیهای بزرگ عبور کردن از اقیانوس یک امر غیر ممکن بود، آن روزها زندگی در قارههای مختلف حالت انزوا نسبت به سایر نقاط زمین داشت و قارهها مانند دنیاهای نا شناختهای برای یک دیگر بودند. دریا نوردان بی باک و شجاعی مانند: کلمب، ماژلان و واسکو دو گاما، از اقیانوسها عبور کرده و قارههای جدیدی را کشف کردند. هوا پیماها در حال حاضر مانند پلهایی هستند که بین نقاط دور افتاده زمین از یک دیگر، زده شدهاند. به طور مشابه سفینههای فضایی نیز، در آینده ممکن است سفر منظم بین سیارهای و یا حتی بین کهکشانی را ممکن کنند.
یکی از مسائل مرتبط با این موضوع پدیده بشقاب پرنده است که به طور عمده متشکل از پرواز اشیائی بشقاب مانند یا توپهای آتشین است که بنا بر گزارشها در مناطق بسیاری و توسط افراد متفاوتی دیده شدهاند، پس بدون شک وجود دارند و نمیتوان به راحتی از کنار این مسئله گذشت. در هر صورت دانشمندان تا کنون نتوانستهاند به یک نتیجه گیری قطعی در مورد آنها دست یابند. در چنین شرایطی، نباید این را به تمسخر گرفت، اگر گمان شود که چنین پدیدهای ممکن است یک تلاش برای بر قراری ارتباط با منشأ فرا زمینی باشد.
بشقاب پرندهها ممکن است شبیه به سفینههای فضایی باشند. این توپهای الکتریکی آتشین ممکن است مربوط به موجودات هوشمندی باشند که، از برخی سیارات بسیار دور از زمین آمدهاند. با این حال اگر هر دوی اینها یک نوع پدیده خاص طبیعی باشند، هنوز هم باید بعضی از عوامل خارجی در به وجود آوردنشان دخیل باشند. این عوامل یا به عبارت دیگر، این نیروها و سر چشمه آنها، چه هستند که در پشت اسرار و رموزشان در حال کار و ظاهر و نا پدید شدن هستند؟ در هر صورت این یک مورد مناسب برای کنکاش کردن و انجام تحقیقات است.
مایلی هینا و مانوئل کروز دو مهندس جوان برزیلی بودند که در مورد رمز و راز پرواز بشقاب پرندهها تحقیق میکردند و حتی به این منظور یک آزمایشگاه نیز ساختند. در ماه آگوست سال 1966، صبح خیلی زود، این دو مهندس به سمت تپههای vintem (منطقهای در برزیل) حرکت کردند. این تپهها با جنگلهای انبوه پوشیده شدهاند و در دهههای گذشته پرواز بشقاب پرندهها به طور منظم در آن منطقه دیده شده است. گزارش شده که تقریباً هر روز اشیاء اسرار آمیزی از آسمان در آن جا فرود میآمدند، برای مدتی میماندند و سپس دو باره پرواز میکردند و میرفتند. این تصور عمومی به وجود آمده بود که موجودات فرا زمینی برزیل را به عنوان پایگاه اصلی خود برای کاوش در زمین انتخاب کردهاند. همان طور که مهندسان در حال بالا رفتن از تپه بودند، اشیائی شبیه به بشقاب نیز در حال پایین آمدن به زمین بودند و ساکنان محلی نیز این را تأیید کردهاند. روز بعد که برخی از محلیها برای شکار رفته بودند، این دو محقق را در حالی که دراز کشیده و مرده بودند، پیدا کردند. تحقیقات پلیس و کالبد شکافی برای پیدا کردن علت احتمالی مرگ این دو نیز شکست خورد و نتیجهای در بر نداشت.
یک نوع دیگر از اشیاء فضایی، اشیائی شبیه به توپهای آتشین (سنگهای آسمانی، شهاب سنگها) است. مانند همتای بشقاب مانند خود این اشیا در مکانهای بسیاری ظاهر شده و سپس نا پدید شدهاند و توسط شاهدان عینی، شامل افرادی که میتوان به آنها اطمینان داشت و اهل شایعه سازی نیستند نیز، دیده شدهاند.
در پانزدهم ماه مارچ سال 1963 ساعت پنج صبح، پرواز خطوط هواپیمایی شرقی، در حال پرواز از نیویورک به سمت واشنگتن بود که یک توپ آتشین از انتهای هواپیما وارد آن شد سپس به سمت انتهای دیگر هواپیما رفت و نزدیک دست شویی نا پدید شد. بسیاری از مسافران این صحنه را دیدند ولی هیچ کس دچار آسیب و یا جراحتی نشد و فقط هوا کمی بوی گوگرد و اکسید نیتروژن گرفت. گزارش این پدیده در مجله "طبیعت" آورده شده است. کار شناسان نظریههای ممکن و توضیحاتی را ارائه دادند اما هیچ چیز قطعیای به دست نیامد. اگر واقعاً این شیء ماهیت آتشی و یا بار الکتریکی داشت، باید آثاری را بر روی اشیا یا اشخاصی که در آنجا حضور داشتند، بر جای میگذاشت.
ناسا گرازشهایی از بیش از 600 مرتبه دیده شدن این توپهای آتشین را گرد آوری کرده است که از نظر اندازه، از یک سانتیمتر تا یک متر دیده شدهاند. در مجموع حدود 4000 شاهد وجود دارد اما هیچ کس هنوز نمیداند که چرا و چگونه به طور ناگهانی ظاهر و سپس نا پدید میشوند، همیشه در حال حرکت سریع به این طرف و آن طرف هستند و با این حال که جریان انرژی که از آنها خارج میشود قابل مشاهده است اما هیچ تأثیری بر اشیا اطراف خود باقی نمیگذارند. مانند بشقاب پرندهها این توپهای آتشین نیز، هیچ آسیبی به افرادی که در فاصله نزدیک از کنارشان گذشتند، نرساندند و بعضی ها که تماس بدنی لحظهای با آنها داشتند توانستند واقعاً انرژی آنها را حس کنند.
این احتمال نیز وجود دارد که این پدیده نشان دهنده تلاش موجودات هوشمندی که از یک تمدن فرا زمینی بسیار پیش رفته آمدهاند، برای برقراری ارتباط با بعضی ساکنان زمین و پی بردن به شرایط روی زمین باشد. این تحقیقاتی که آنها به طور مسالمت آمیز انجام میدهند باید با رفتار متقابل دوستانه ما همراه باشد.
مفهوم "سیاه چاله" چیزهای عجیبی در خود دارد. این چالههای سیاه که در فضا وجود دارند اسرار بزرگی برای ما هستند. این سیاه چالهها بسیار متراکم (چگال) هستند و به شکل غیر قابل تصوری نیروی جاذبه قوی دارند که حتی نور نمیتواند از آن فرار کند، از این رو هیچ اطلاعاتی را نمیتوان از آنجا بیرون آورد. در نتیجهی این نیروها، هسته و منطقه اطراف سیاه چاله تبدیل شده است به یک منطقه تاریک و حجیم که میلیاردها کیلومتر ابعاد آن است. از نظر تئوری برای یک ماده یا مسافران زنده مسافرت بدون اشکال در این منطقه از یک نقطه به نقطه دیگر با وجود نیروی کشش زیادی که وجود دارد امکان پذیر است و حرکت در این مسیر به طور کامل میسر گردیده است. دانشمندان معتقدند که سرعت حرکت مواد در درون این سیاه چالهها ممکن است از سرعت نور نیز بیشتر باشد.
سفید چالهها نیز وجود دارند که مناطق بسیار وسیع و گسترده و شکافهایی در فضا هستند که هیچ گونه ستاره و یا کهکشانی در آنها وجود ندارد. سفید چالهها با سیاه چالهها فرق دارند و نداشتن نیروی جاذبه کششی تنها یکی از ویژگیهای عجیب آنها است. البته از نظر ابعادی خیلی بزرگتر از سیاه چالهها هستند. دانشمندان تا کنون بیش از ده سفید چاله را شناسایی کردهاند و بزرگترین آنها سفید چالهای است از یک طرف فضا به طرف دیگر کشیده شده است و فاصله دو طرف آن 30 هزار میلیارد سال نوری است.
همه ما میدانیم که این چنین چالههای عجیب و غریبی میتواند در ابعاد کوچکتری در روی زمین نیز وجود داشته باشند. از طرق همین چالههای فرضی برای مدت طولانی است که در منطقه مثلث برمودا در اقیانوس اطلس کشتیها و هواپیماها نا پدید میشوند. نا پدید شدنهای مرموز و ناگهانی این چنینی انسانها و اشیا، بعضاً در جاهای دیگری هم گزارش شده است. این نوع نا پدید شدنها بسیار شبیه نا پدید شدن یوفوها است. همه این اتفاقات مرموز نشان میدهد که نوعی ارتباط بین موجودات فرا زمینی از دنیاهای نا مرئی و ما زمینیها وجود دارد.
این حادثه به شرح زیر است، ژوئیه 1968 خیاط 70 ساله، Parfit با خواهر خود که در روستای sifton mallet زندگی میکردند: او در جنگ مجروح شده بود طوری که به زحمت میتوانست از تخت خود بیرون بیاید. یک روز که میخواست از جای خود بلند شود و نزدیک در خانه بشیند، خواهرش به کمک دختر همسایهشان او را روی ویلچر گذاشتند و خود به طبقه بالا رفتند. در نیز رو به جاده اصلی باز ماند و وقتی خواهرش بازگشت دید که برادرش آن جا نیست. سپس شروع به جست و جوی گسترده در داخل و بیرون خانه و دور و اطراف کرد. Parfit به سادگی نا پدید شده بود، مثل این که دود شده و به هوا رفته است. از آن زمان هیچ سر نخی که بتواند نور امیدی برای پی بردن به علت نا پدید شدن اسرار آمیز او باشد یافت نشده است.
در ماه اکتبر سال 1920 ویکتور گریسون در حال رفتن به لیورپول برای یک جلسه کاری بود. افراد زیادی برای استقبال از او به ایستگاه آمده بودند. اما گریسون در قطار نبود. تحقیقات پلیس بعداً کیف او را در هتلی واقع در لندن رد یابی کرد. مدیر هتل گفت مردی کیف خود را به ما سپرده ولی بعداً برای پس گرفتن کیف باز نگشته است. اما اظهارات مدیر هتل از کسی که کیف را به هتل سپرده شبیه به گریسون نبود. هیچ وقت نتوانستند گریسون را پیدا کنند.
به چه دلیل مردم این گونه ناگهانی ناپدید میشوند؟ حدسهایی میتوان زد. آیا ممکن است چنین پدیدههایی با تلاشهای آزمایشی برخی محققان که به طور مخفیانه کار میکنند و در گیر امکان پذیر کردن سفرهای بین ستارهای هستند، در ارتباط باشند؟ یا میتواند به دلیل وجود سیاه چالههای کوچک که در حال گشتن از این جا به آن جا به شکل توپهای آتشین هستند، باشد که در حال کشیدن، ربودن و بردن مردم به هستی و دنیای خود هستند؟
ماه یکی از مکانهای محتمل برای ساخت ایستگاه فضایی در آینده است. بنا بر این تمام اینها خیال پردازی نیست و ممکن است روزی این تلاشها به اوج خود برسند و باعث ساخت یک فضا پیما، با توانایی حمل محققان به فواصل دور دست فضا و دور از زمین برای اکتشاف در جهان هستی، شوند. در گذشته برای کشتیهای بزرگ عبور کردن از اقیانوس یک امر غیر ممکن بود، آن روزها زندگی در قارههای مختلف حالت انزوا نسبت به سایر نقاط زمین داشت و قارهها مانند دنیاهای نا شناختهای برای یک دیگر بودند. دریا نوردان بی باک و شجاعی مانند: کلمب، ماژلان و واسکو دو گاما، از اقیانوسها عبور کرده و قارههای جدیدی را کشف کردند. هوا پیماها در حال حاضر مانند پلهایی هستند که بین نقاط دور افتاده زمین از یک دیگر، زده شدهاند. به طور مشابه سفینههای فضایی نیز، در آینده ممکن است سفر منظم بین سیارهای و یا حتی بین کهکشانی را ممکن کنند.
یکی از مسائل مرتبط با این موضوع پدیده بشقاب پرنده است که به طور عمده متشکل از پرواز اشیائی بشقاب مانند یا توپهای آتشین است که بنا بر گزارشها در مناطق بسیاری و توسط افراد متفاوتی دیده شدهاند، پس بدون شک وجود دارند و نمیتوان به راحتی از کنار این مسئله گذشت. در هر صورت دانشمندان تا کنون نتوانستهاند به یک نتیجه گیری قطعی در مورد آنها دست یابند. در چنین شرایطی، نباید این را به تمسخر گرفت، اگر گمان شود که چنین پدیدهای ممکن است یک تلاش برای بر قراری ارتباط با منشأ فرا زمینی باشد.
بشقاب پرندهها ممکن است شبیه به سفینههای فضایی باشند. این توپهای الکتریکی آتشین ممکن است مربوط به موجودات هوشمندی باشند که، از برخی سیارات بسیار دور از زمین آمدهاند. با این حال اگر هر دوی اینها یک نوع پدیده خاص طبیعی باشند، هنوز هم باید بعضی از عوامل خارجی در به وجود آوردنشان دخیل باشند. این عوامل یا به عبارت دیگر، این نیروها و سر چشمه آنها، چه هستند که در پشت اسرار و رموزشان در حال کار و ظاهر و نا پدید شدن هستند؟ در هر صورت این یک مورد مناسب برای کنکاش کردن و انجام تحقیقات است.
مایلی هینا و مانوئل کروز دو مهندس جوان برزیلی بودند که در مورد رمز و راز پرواز بشقاب پرندهها تحقیق میکردند و حتی به این منظور یک آزمایشگاه نیز ساختند. در ماه آگوست سال 1966، صبح خیلی زود، این دو مهندس به سمت تپههای vintem (منطقهای در برزیل) حرکت کردند. این تپهها با جنگلهای انبوه پوشیده شدهاند و در دهههای گذشته پرواز بشقاب پرندهها به طور منظم در آن منطقه دیده شده است. گزارش شده که تقریباً هر روز اشیاء اسرار آمیزی از آسمان در آن جا فرود میآمدند، برای مدتی میماندند و سپس دو باره پرواز میکردند و میرفتند. این تصور عمومی به وجود آمده بود که موجودات فرا زمینی برزیل را به عنوان پایگاه اصلی خود برای کاوش در زمین انتخاب کردهاند. همان طور که مهندسان در حال بالا رفتن از تپه بودند، اشیائی شبیه به بشقاب نیز در حال پایین آمدن به زمین بودند و ساکنان محلی نیز این را تأیید کردهاند. روز بعد که برخی از محلیها برای شکار رفته بودند، این دو محقق را در حالی که دراز کشیده و مرده بودند، پیدا کردند. تحقیقات پلیس و کالبد شکافی برای پیدا کردن علت احتمالی مرگ این دو نیز شکست خورد و نتیجهای در بر نداشت.
یک نوع دیگر از اشیاء فضایی، اشیائی شبیه به توپهای آتشین (سنگهای آسمانی، شهاب سنگها) است. مانند همتای بشقاب مانند خود این اشیا در مکانهای بسیاری ظاهر شده و سپس نا پدید شدهاند و توسط شاهدان عینی، شامل افرادی که میتوان به آنها اطمینان داشت و اهل شایعه سازی نیستند نیز، دیده شدهاند.
در پانزدهم ماه مارچ سال 1963 ساعت پنج صبح، پرواز خطوط هواپیمایی شرقی، در حال پرواز از نیویورک به سمت واشنگتن بود که یک توپ آتشین از انتهای هواپیما وارد آن شد سپس به سمت انتهای دیگر هواپیما رفت و نزدیک دست شویی نا پدید شد. بسیاری از مسافران این صحنه را دیدند ولی هیچ کس دچار آسیب و یا جراحتی نشد و فقط هوا کمی بوی گوگرد و اکسید نیتروژن گرفت. گزارش این پدیده در مجله "طبیعت" آورده شده است. کار شناسان نظریههای ممکن و توضیحاتی را ارائه دادند اما هیچ چیز قطعیای به دست نیامد. اگر واقعاً این شیء ماهیت آتشی و یا بار الکتریکی داشت، باید آثاری را بر روی اشیا یا اشخاصی که در آنجا حضور داشتند، بر جای میگذاشت.
ناسا گرازشهایی از بیش از 600 مرتبه دیده شدن این توپهای آتشین را گرد آوری کرده است که از نظر اندازه، از یک سانتیمتر تا یک متر دیده شدهاند. در مجموع حدود 4000 شاهد وجود دارد اما هیچ کس هنوز نمیداند که چرا و چگونه به طور ناگهانی ظاهر و سپس نا پدید میشوند، همیشه در حال حرکت سریع به این طرف و آن طرف هستند و با این حال که جریان انرژی که از آنها خارج میشود قابل مشاهده است اما هیچ تأثیری بر اشیا اطراف خود باقی نمیگذارند. مانند بشقاب پرندهها این توپهای آتشین نیز، هیچ آسیبی به افرادی که در فاصله نزدیک از کنارشان گذشتند، نرساندند و بعضی ها که تماس بدنی لحظهای با آنها داشتند توانستند واقعاً انرژی آنها را حس کنند.
این احتمال نیز وجود دارد که این پدیده نشان دهنده تلاش موجودات هوشمندی که از یک تمدن فرا زمینی بسیار پیش رفته آمدهاند، برای برقراری ارتباط با بعضی ساکنان زمین و پی بردن به شرایط روی زمین باشد. این تحقیقاتی که آنها به طور مسالمت آمیز انجام میدهند باید با رفتار متقابل دوستانه ما همراه باشد.
مفهوم "سیاه چاله" چیزهای عجیبی در خود دارد. این چالههای سیاه که در فضا وجود دارند اسرار بزرگی برای ما هستند. این سیاه چالهها بسیار متراکم (چگال) هستند و به شکل غیر قابل تصوری نیروی جاذبه قوی دارند که حتی نور نمیتواند از آن فرار کند، از این رو هیچ اطلاعاتی را نمیتوان از آنجا بیرون آورد. در نتیجهی این نیروها، هسته و منطقه اطراف سیاه چاله تبدیل شده است به یک منطقه تاریک و حجیم که میلیاردها کیلومتر ابعاد آن است. از نظر تئوری برای یک ماده یا مسافران زنده مسافرت بدون اشکال در این منطقه از یک نقطه به نقطه دیگر با وجود نیروی کشش زیادی که وجود دارد امکان پذیر است و حرکت در این مسیر به طور کامل میسر گردیده است. دانشمندان معتقدند که سرعت حرکت مواد در درون این سیاه چالهها ممکن است از سرعت نور نیز بیشتر باشد.
سفید چالهها نیز وجود دارند که مناطق بسیار وسیع و گسترده و شکافهایی در فضا هستند که هیچ گونه ستاره و یا کهکشانی در آنها وجود ندارد. سفید چالهها با سیاه چالهها فرق دارند و نداشتن نیروی جاذبه کششی تنها یکی از ویژگیهای عجیب آنها است. البته از نظر ابعادی خیلی بزرگتر از سیاه چالهها هستند. دانشمندان تا کنون بیش از ده سفید چاله را شناسایی کردهاند و بزرگترین آنها سفید چالهای است از یک طرف فضا به طرف دیگر کشیده شده است و فاصله دو طرف آن 30 هزار میلیارد سال نوری است.
همه ما میدانیم که این چنین چالههای عجیب و غریبی میتواند در ابعاد کوچکتری در روی زمین نیز وجود داشته باشند. از طرق همین چالههای فرضی برای مدت طولانی است که در منطقه مثلث برمودا در اقیانوس اطلس کشتیها و هواپیماها نا پدید میشوند. نا پدید شدنهای مرموز و ناگهانی این چنینی انسانها و اشیا، بعضاً در جاهای دیگری هم گزارش شده است. این نوع نا پدید شدنها بسیار شبیه نا پدید شدن یوفوها است. همه این اتفاقات مرموز نشان میدهد که نوعی ارتباط بین موجودات فرا زمینی از دنیاهای نا مرئی و ما زمینیها وجود دارد.
این حادثه به شرح زیر است، ژوئیه 1968 خیاط 70 ساله، Parfit با خواهر خود که در روستای sifton mallet زندگی میکردند: او در جنگ مجروح شده بود طوری که به زحمت میتوانست از تخت خود بیرون بیاید. یک روز که میخواست از جای خود بلند شود و نزدیک در خانه بشیند، خواهرش به کمک دختر همسایهشان او را روی ویلچر گذاشتند و خود به طبقه بالا رفتند. در نیز رو به جاده اصلی باز ماند و وقتی خواهرش بازگشت دید که برادرش آن جا نیست. سپس شروع به جست و جوی گسترده در داخل و بیرون خانه و دور و اطراف کرد. Parfit به سادگی نا پدید شده بود، مثل این که دود شده و به هوا رفته است. از آن زمان هیچ سر نخی که بتواند نور امیدی برای پی بردن به علت نا پدید شدن اسرار آمیز او باشد یافت نشده است.
در ماه اکتبر سال 1920 ویکتور گریسون در حال رفتن به لیورپول برای یک جلسه کاری بود. افراد زیادی برای استقبال از او به ایستگاه آمده بودند. اما گریسون در قطار نبود. تحقیقات پلیس بعداً کیف او را در هتلی واقع در لندن رد یابی کرد. مدیر هتل گفت مردی کیف خود را به ما سپرده ولی بعداً برای پس گرفتن کیف باز نگشته است. اما اظهارات مدیر هتل از کسی که کیف را به هتل سپرده شبیه به گریسون نبود. هیچ وقت نتوانستند گریسون را پیدا کنند.
به چه دلیل مردم این گونه ناگهانی ناپدید میشوند؟ حدسهایی میتوان زد. آیا ممکن است چنین پدیدههایی با تلاشهای آزمایشی برخی محققان که به طور مخفیانه کار میکنند و در گیر امکان پذیر کردن سفرهای بین ستارهای هستند، در ارتباط باشند؟ یا میتواند به دلیل وجود سیاه چالههای کوچک که در حال گشتن از این جا به آن جا به شکل توپهای آتشین هستند، باشد که در حال کشیدن، ربودن و بردن مردم به هستی و دنیای خود هستند؟
/ج