نويسنده: مصطفي دلشاد تهراني
شرح گزاره هاي نامه 53 نهج البلاغه
« ثُمَّ أسبغ عَلَيهِمُ الأرزَاقَ، فَإِنَّ ذلِکَ قُوَّةٌ لَهُم عَلَي استِصلَاحِ أنفُسِهِم، وَ غِنًي لَهُم عَن تَنَاوُلِ مَا تَحتَ أيدِيهِم، وَ حُجَّةٌ عَلَيهِم إِن خَالَفُوا أمرَکَ أو ثَلَمُوا أمانَتَک. »پس، روزي ها را به فراواني بر سرشان فرو ريز، زيرا چنان کاري براي آنان نيرويي است که با آن خواستار اصلاح خود مي شوند، و وسيله اي است براي بي نياز کردنشان از دست درازي به دارايي هايي که در زير دستشان دارند، و حجّتي است بر آنان، چنان چه با فرمانت مخالفت کردند يا در امانت تو رخنه اي پديد آوردند.
اميرمؤمنان علي (ع) مي آموزد که اخلاق مديريتي، آن گونه که بايد، زماني تحقق مي يابد، که در بستر تأمين مالي قرار گيرد؛ و اگر چنين نباشد، اخلاق مديريتي پيوسته در معرض آفت و آسيب قرار دارد. از اين روست که امام (ع) به مالک اشتر سفارش مي کند که کارگزاران خود را از نظر مالي تأمين نمايد، آن هم به صورت فراخ و کامل، با تعبير: « ثُمَّ أسبغ عَلَيهِمُ الأرزَاقَ » ( پس روزي ها را به فراواني بر سرشان فرو ريز ). واژه ي « اِسباغ »، از ماده ي « سين و با و غين » است که بر تمام شدن چيزي و اکمال آن دلالت مي کند، (1) و بر اين اساس « سَبغَة » فراخي و آسايش و رفاه است، و « سابغ » به امر کامل و وافي گفته مي شود، و « سَبَغَت النِّعمَةُ » يعني نعمت و وسايل زندگي و امکانات فراخ گشت، و « أسبَغَ اللهُ عَلَيهِ النِّعمَةَ » يعني خداوند نعمت را بر او کامل و تمام کرد و وسعت بخشيد. (2)
امام (ع) به مالک فرمان مي دهد که رزق و روزي را بر کارکنان و کارمندان خود « اِسباغ » نمايد، يعني کامل و تمام و فراخ سازد؛ و توضيح مي دهد که اين براي آن است که ايشان بتوانند زندگي و وضع خود را به سامان آورند. (3)
نکته ي درخور توجّه آن است که امام (ع) پس از بيان تأمين فراخ و کامل کارکنان، مطرح کرده است که اين امر براي بساماني خود آنان است؛ يعني امام (ع) در مديريت، ابتدا نظر به کارکنان خويش و بساماني آنان دارد، و خودِ ايشان براي وي مهم است، آن گاه کاري که از آنان مي خواهد. سپس در ادامه اين امر به کار آنان و امانتداري شان پرداخته است، زيرا فشارهاي مالي هر انساني را در تنگنا قرار مي دهد و وسوسه مي نمايد؛ و تأمين مالي است که اين تنگنا و وسوسه را مي زدايد، زيرا هر چند آدمي فزون خواه و سيري ناپذير است، امّا با تأمين مالي، زمينه ي لازم براي سلامت اخلاقي فراهم مي شود، و با پرواداري است که جلوي فزون خواهي هاي ناسالم و آزمندي آدمي گرفته مي شود.
امام (ع) به مالک اشتر، و بي پرده گفته است که انسان ها در فشار مالي، در تهديد جدّي اند، و منهاي تأمين مالي ايشان، نمي توان انتظار اخلاق از آنان داشت، که اخلاق در فضايي مجرّد پا نمي گيرد و به زمينه هاي مناسب خود نياز دارد. آن حضرت در بيان لزوم تأمين مالي، پس از توجّه به خودِ کارکنان و بساماني ايشان، فرموده است: « وَ غِنًي لَهُم عَن تَنَاوُلِ مَا تَحتَ أيديهِم » ( و وسيله اي است براي بي نياز کردنشان از دست درازي به دارايي هايي که در زير دستشان دارند ). بنابراين، لازم است کارکنان، چنان تأمين مالي شوند که از تجاوز و دست درازي به آن چه در زير دستشان است، بي نياز باشند، که براي جلوه يافتن اخلاق، لازم است موانع آن برداشته شود و مقتضيات آن فراهم گردد؛ و اگر چنين نشود، جمعي، خواسته و ناخواسته به کجي گرايش مي يابند، و از آن چه در اختيار دارند، به سود خويش بهره مي گيرند و دست درازي به امکانات و دارايي هاي عمومي و سازماني شکل مي گيرد، ولي با تأمين فراخ و کامل کارکنان، اين زمينه از ميان مي رود، و اگر کسي با وجود تأمين فراخ و کامل، دست خيانت گشايد و به آن چه به عنوان امانت در اختيارش است، تجاوز نمايد، ديگر حجّتي نخواهد داشت. بدين منظور امام (ع) فرموده است: « وَ حُجَّةُ عَلَيهِم إِن خَالَفُوا أمرَکَ، أو ثَلَمُوا أمَانَتَکَ » ( و حجّتي است بر آنان، چنان چه با فرمانت مخالفت کردند يا در امانت تو رخنه اي پديد آوردند ). بنابراين، آن گاه که زندگي و معيشت کارکنان، به طور فراخ و کامل تأمين شده باشند، ديگر آنان که خلافکاري مي نمايند، يا امانتي را که بر عهده دارند، خوب ادا نمي کنند و در آن خيانت روا مي دارند، اندک خواهند بود، و در اين صورت با اتمام حجّتي که با تأمين فراخ و کامل ايشان انجام شده است، هيچ توجيهي پذيرفته نخواهد بود، و مي توان با اطمينان تمام با آنان که دست تجاوز مي گشايند برخورد کرد و ريشه ي تباهي را از بيخ و بُن برکَند. (4)
از نظر امام علي (ع) زماني که انسان ها از حقوق شايسته ي خويش محروم شوند، بسياري شان زير فشارهاي ناشي از آن، دست به آلودگي مي گشايند و حريم هاي اخلاقي را زيرپا مي گذارند. امام (ع) در نامه اي به فرماندهان خود در آغاز خلافتش، اين گونه نوشته است:
« أَمَّا بَعْدُ، فإِنَّمَا أَهْلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ أَنَّهُمْ مَنَعُوا النَّاسَ الْحَقَّ فَاشْتَرَوْهُ، وَأَخَذُوهُمْ بِالْبَاطِلِ فَاقْتَدَوْهُ. » (5)
پس [ از ستايش و سپاس پروردگار و درود بر پيامبر بزرگوار ]، جز اين نيست که [ فرمانروايان ] پيش از شما بدان جهت نابود شدند که مردم را از حق بازداشتند، و مردم آن را به رشوت خريدند؛ و آنان مردم را به در پيش گرفتن راه باطل واداشتند، و مردم نيز آن راه را پيروي کردند.
اين امر، قاعده اي کلي است، ولي در زمامداري و مديريت بيش از هر جا جاري است.
« اميرالمؤمنين (ع) در اين نامه يک اصل از تقدير علمي تاريخ را آموزش مي دهد؛ در هر اجتماعي که فرمانروايان کشوري و فرماندهان لشکري، که هر دو منشأ قدرت و مصدر امور و مسئول اداره ي مردم هستند، حقّ طبيعي و مسلّم مردم را از آنان بازداشتند و از به کار بردن و سود جستن از حقوق گوناگون بي بهره ساختند، مردم ناچار مي شوند با پول - و يا اگر ندارند - با چاپلوسي و تملّق و چرب زباني و ستايش حاکمان و قدرتمندان، حقّ خود را بخرند؛ و چون اين شيوه ي به دست آوردن حق شيوه ي باطلي است، خود به باطل هاي بسيار ديگري مي انجامد؛ در نتيجه اين فرمانروايان و فرماندهان و زرداران و زورمندان و تزويرگران هستند که مردم را از حق بي بهره ساخته به باطل کشانيده اند، و چنين راهي به هلاک و بدفرجامي و نابودي ملت و دولت و مجموعه ي حکومت مي انجامد. » (6)
پاسداشت اخلاق مديريتي، نيازمند تأمين مالي به عنوان زمينه ساز و برپا نگه دارنده ي آن است؛ و چنين نيست که اين اخلاق با موعظه و نصيحت، و بخشنامه و دستورالعمل حاصل شود، بلکه شاکله اي است که بر اساس تمهيدات و مقوّماتي سامان مي يابد، و از آن جمله تأمين مالي است. امام علي (ع) در توجّه دادن به اين امر، آن جا که از جايگاه نظاميان سخن مي گويد، چنين يادآور شده است:
« فَالجُنُودُ بِإِذنِ اللهِ حُصُونُ الرَّعِيَّةِ وَ زَينُ الوُلَاةِ وَ عِزُّ الدِّينِ وُ سُبُلُ الأمنِ؛ وَ لَيسَ تَقُومُ الرَّعِيَّةُ إِلَّا بِهِم. ثُمَّ لَا قِوَامَ لِلجُنُودِ إِلَّا بِمَا يُخرِجُ اللهُ لَهُم مِنَ الخَرَاجِ الَّذِي يُقوَونَ بِهِ فِي جِهَادِ عَدُوِّهِم، وَ يَعتَمِدُونَ عَلَيهِ فِيمَا يُصلِحُهُم، وَ يَکُونُ مِن وَرَاءِ حَاجَتِهِم. » (7)
پس سپاهيان، به فرمان خدا، دژهاي نگهدارنده ي شهروندان هستند، و زمامداران را زينت، و مايه ي ارجمندي دين و راه هاي امنيت؛ و شهروندان جز به سپاهيان برپا نمانند و آن گاه [ بايد دانست که ] سپاهيان نيز تنها با خراجي برپاي مي ايستند که خداوند براي آنان [ از درون هزينه هاي کشور ] بيرون مي آورد تا در جهاد با دشمن خود نيرو گيرند، و در به سامان درآوردن کار خود بر پايه ي آن تکيه زنند، و پشتوانه ي از ميان برداشتن نيازشان باشد.
امام (ع) تأمين مالي سپاهيان را نيز چنان مي داند که آنان هيچ دغدغه ي مالي نداشته باشند، و بتوانند پاسدار حريم مردمان به تمام معنا باشند.
همچنين درباره ي تأمين کامل قاضيان به مالک اشتر فرموده است:
« ثُمَّ أکثِر تَعَاهُدَ قَضَائِهِ، وَ افسَح لَهُ فِي البَذلِ مَا يَزِيلُ عِلَّتَهُ، وَ تَقِلُّ مَعَهُ حَاجَتَهُ إِلَي النَّاسِ. » (8)
پس رسيدگي بسيار به کار قضاوت [ چنين کسي ] را خود به عهده بگير، و در بخشيدن به وي چنان گشاده دستي کن که عذر و بهانه [ نرسيدن به داوري را ] از او بزدايد، و نياز او را به مردم اندک سازد.
تأمين فراخ و کامل کارگزاران و کارکنان، ضرورتي است که بدون آن، انتظار اخلاق مطلوب، دور از واقع است.
پي نوشت ها :
1- معجم مقاييس اللغة، ج 3، ص 129.
2- جمال الدين محمدبن مکرّم ابن منظور، لسان العرب، نسقه و علّق عليه و وضع فهارسه علي شيري، الطبعة الاولي، داراحياء التراث العربي، بيروت، 1408ق. ج 6، ص 159.
3- شرح ابن أبي الحديد، ج 17، ص 70؛ محمد عبده، شرح نهج البلاغه، الطبعة الاولي، دارالبلاغة، بيروت، 1409ق. ص 616.
4- مصطفي دلشاد تهراني، دولت آفتاب: انديشه سياسي و سيره ي حکومتي امام علي (ع)، چاپ سوم، انتشارات دريا، 1387ش. ص 437.
5- نهج البلاغه، نامه ي 79.
6- پرتوي از نهج البلاغه، ج 5، ص 159.
7- نهج البلاغه، نامه ي 53.
8- همان.
دلشاد تهراني، مصطفي؛ (1390)، رايت درايت: اخلاق مديريتي در عهدنامه ي مالک اشتر، تهران: انتشارات دريا، چاپ اول