قبل از تشريح حقوق جهانگرد و سير تحوّلات تاريخي آن، و بررسي قوانين ونظامات مربوط به حق و تکليف جهانگرد، لازم است به تعاريف جهانگرد و جهانگردي، در فرهنگ هاي مختلف نگرشي کوتاه نموده و با شناخت اهداف و انگيزه هاي آن حتي المقدور در اين فرصت محدود قوانين داخلي و مقررات بين المللي مربوطه را مورد بحث و ارزيابي قرار دهم.
تعاريف جهانگرد و مفاهيم جهانگردي در فرهنگها و مقررات داخلي و بين المللي
در فرهنگهاي مختلف فارسي: جهانگردي به سفر کردن در اقطار عالم به منظور تفريح و سرگرمي و سياحت و زيارت و مسافرت به مقصدي، و بازگشت به محل سکونت اصلي، اطلاق گرديده و به سفرهاي کوتاه و موقتي در منطقه اي خارج از محل کار و سکونت اصلي، به منظور سير و سياحت تعريف شده است.
امّا در قانون توسعه صنعت ايرانگردي و جهانگردي مصوب مهرماه سال 1370 مجلس شوراي اسلامي، از ايرانگردي و جهانگردي، اين گونه تعريف و بيان مقصود گرديد:
«... ماده 1- منظور از ايرانگردي و جهانگردي، عبارت است از هر نوع مسافرت انفرادي، يا گروهي که بيش از 24 ساعت بوده و به منظور کسب و کار نباشد (1) .»
در فرهنگهاي بيگانه و مقررات مدون کشورهاي غربي، جهانگردي به دور شدن از محل اقامت، به مدت کمتر از يک سال، بي آنکه در محل جديد، کسي درآمد شود، و نيز به سفرهاي موقتي و کوتاه، در مناطقي خارج از محل کار و سکونت اصلي، به منظور سير و سياحت اطلاق مي گردد ولي در کميته متخصصين آمار جامعه ملل: جهانگرد به فردي اطلاق مي گردد، که کشور محل اقامت دائمي خود را حداقل به مدّت 24 ساعت ترک و در کشور ديگري اقامت مي کند.
مطابق تعريف سازمان ملل و يونسکو، هر شخصي که يک شب در بيرون از خانه اش بيتوته کند جهانگرد ناميده مي شود، و سازمان جهانگردي ( WTO- ) جهانگردان را انسانهائي مي داند، که حداقل يک شب يا بيش از يک شبانه روز را، در کشور مقصد خود مي گذرانند و هدفشان سرگرمي و تفريح و سلامت و آرامش و مطالعه و ورزش و نظاير آن است.
با اين تعاريف و مصاديق، مفهوم جهانگردي در گذشته و حال تفاوت پيدا کرده است، به نحوي که جهانگردان سابق نظير مارکوپولو، ابن بطوطه و ناصر خسرو به قصد ديدن مناطق جديد، و کشف سرزمين هاي ناشناخته، به سير و سفر مي پرداختند، اما جهانگردان امروز به قصد سياحت و زيارت و تفريح و استراحت، و ديدار آثار باستاني و تاريخي، و حتي به قصد شناخت بيشتر فرهنگ هاي مورد شناخت قبلي، به مسافرت مي پردازند و چنين جهانگرداني ممکن است به نقاطي که قبلاً سفر کرده اند مجدداً سفر کنند.
اهداف جهانگردي
در حقيقت هدف جهانگرد امروزي، صرفاً کشف و تحقيق و شناخت هاي جديد، و آگاهيهاي تازه نيست و جهانگردان طبقه خاص و استثنائي با انگيزه هاي واحد و اهداف مشابه نبوده، بلکه داراي انگيزه هاي مختلف و با اهداف متفاوت هستند، که مهمترين آن اهداف عبارت است از:الف- اهداف تاريخي.
براي ديدار بناهاي تاريخي و آثار باستاني و موزهها و شناخت تاريخ کشورهاب- اهداف فرهنگي.
براي شناخت فرهنگها و سنت ها و آگاهي از زبان و هنر و مذهب ملت هاج- اهداف علمي و تجاري.
براي شرکت در کنگره هاي علمي و المپيادهاي تخصصي و نمايشگاههاي صنعتي و بازرگانيد- اهداف زيارتي.
براي زيارت اماکن مقدسه و عبادتگاهها و نيايشگاههاهـ- هدفهاي تفريحي و ورزشي.
براي تأمين سلامت جسم و روان و استراحت و تفريح و فعاليت هاي ورزشي است.باشناسائي و تجربه اين اهداف و انگيزه ها نزد جهانگردان، اکنون ديگر ترديد وجود ندارد که: جهانگرد يا توريست، رابطه بين کشورهاي دور و نزديک و کاشف سرزمين هاي ناشناخته، و يا بيننده آثار کهن و باستاني، و پيوند دهنده فرهنگها و سياست ها، و ناقل هنرها و تکنيک ها، و فزاينده دانش ها و آگاهيها، و توسعه دهنده اقتصاد و صنعت، و پديد آورنده درآمدهاي جديد و مشاغل مختلف، و بالاخره مبشّر محبّت و مهربانيها، و پيام آور صلح و دوستي ها است.
به رغم آن همه محسّنات و ارزش ها، محتمل است حضور جهانگردان و توسعه صنعت جهانگردي در هر کشور، پديد اورنده اثرات اجتماعي نامطلوب و ناگواري گردد مانند:
رواج کارهاي خلاف اخلاق و عفت و مغاير با نظم عمومي يک جامعه و فرهنگ ملي آن، نظير بي بند و باري، قمار بازي، شراب خواري، کمرنگ شدن آداب و رسوم سنّتي و محلي، و تغييرات سريع در الگوهاي رفتاري، و حتي کالاهاي مصرفي، و بازاري شدن صنايع دستي، و هنرهاي ملي، و ايجاد تنش هاي نژادي و کاهش غرور ملي.
بعضاً تأثير گذاري سوء جهانگردي بر الگوهاي زندگي مردم کشور ميزبان، و متقابلاً اثر بخشي نامطلوب فرهنگ جامعه ميزبان بر جهانگردان، در طول تاريخ، موجب ظهور و بروز رفتارهاي نامناسب، و عکس العملهاي شديد، چه از سوي حاکمان و دولتمردان کشورها و تابعين آنها نسبت به جهانگردان چه از سوي جهانگردان، نسبت به مسئولين و اتباع کشور ميزبان شده است و به همين دليل است که در مواردي هم جهانگردان در طول قرون و اعصار، به آساني مواجه با خشونت ها و برخوردهاي قهرآميز حاکمان کشورهاي ميزبان، و نامهربانيها و سوء رفتارهاي شهروندان، و افراد محلي خصوصاً قرباني جنايات افراد راهزن و سارقين حرفه اي شده، و هم اين که دولتمردان و اتباع کشورهاي ميزبان از طعن و لعن جهانگردان بي نصيب نمانده، و از تداوم حضور جهانگردان خصوصاً جهانگردان دانشمند، محروم و بي بهره شده اند.
حمايت از حقوق جهانگرد در تمدن ايران
امّا در سرزمين کهن و پهناور ايران به سبب سابقه مدنيت طولاني، و برخورداري از مواهب تشکّل هاي فرهنگي و علمي، به ويژه پس از ظهور اسلام، و حاکميت قواعد و احکام حيات بخش اسلامي، جهانگردان همواره برخودار از حسن خلق و رأفت حاکمان، و بهره مند از مهمان نوازيها و قدرشناسي هاي ايرانيان مسلمان بوده و هستند، اينکه به نمونه اي از آن مهمان نوازيها، و حسن برخوردها که در اشعار شعراي نامدار، و سفرنامه هيا جهانگردان مشهور، به يادگار مانده است، اشاره مي کنم.شيخ اجل سعدي عليه الرحمه تابغه شعر و ادب ايران، و جهانگرد خستگي ناپذير، که حدود 30 تا چهل سال مسير بغداد- دمشق- مکّه تا شمال افريقا و کاشمر و هندوستان و ترکستان را طي کرده و به شيراز بازگشته است، در باب اول کتاب بوستان خود، از زبان انوشيروان خطاب به فرزند و جانشين وي، هرمز چهارم، در زمينه حرمت مسافران و دوستي با سيّاحان، و پذيرائي از ميهمانان مسافر، و نوازش غريبان و به طور کلي براي ايمني جهانگردان، چنين سروده است:
نکو بايدت نام و نيکي قبول *** نکودار بازارگان و رسول
بزرگان، مسافر به جان پرورند *** که نام نکويي به عالم برند
تبه گردد آن مملکت، عن قريب *** کز و خاطر آزرده آيد غريب
غريب آشنا، باش و سياح دوست *** که سياح، جلاّب نام نکوست
نکودار ضَيف، و مسافر عزيز *** وز آسيبشان، برحذر باش نيز (2)
از قضا اين شاعر جهانگرد در کتاب گلستان حکايتي را از سياحت هاي طويل خود که مربوط به گذراندن شبي در جزيره کيش است، با نثر زيبا اين گونه نقل مي کند: «حکايت... بازرگاني را شنيدم که صدو پنجاه شتر بار داشت و چهل بنده خدمتکار، شبي در جزيره کيش، مرا به حجره خويش درآورد، همه شب نيازمند از سخن هاي پريشان گفتن، که فلان دينارم به ترکستان، و فلان بضاعت به هندوستان است، و اين قباله فلان زمين است، و فلان چيز را ضمين. گاه گفتني خاطر اسکندريه دارم، که هوائي خوشست. باز گفتي نه که درياي مغرب مُشوشست. سعديا سفر ديگرم در پيشست. اگر آن کرده شود بقيت عمر خويش بگوشه اي بنشينم گفتم آن کدام سفر است؟ گفت گو کرد پارسي خواهم بردن به چين که شنيدم قيمتي عظيم دارد، و از آنجا کاسه چيني به روم آورم، و ديباي رومي به هند، و فولاد هندي به حلب، و آبگينه حلبي به يمن و بُرد يماني به پارس، و زان پس ترک تجارت کنم، و به دکاني بنيشينم. انصاف از اين ماليخوليا چندان فرو گفت که بيش طاقت گفتنش نماند. گفت اي سعدي تو هم سخني بگوي، از آنها که ديده اي و شنيده اي، گفتم:
آن شنيدستي که در اقصار غور *** بار سالاري بيفتاد از ستور
گفت چشم تنگ دنيا دوست را *** يا قناعت پر کند يا خاک گور (3)
شيخ مصلح الدين سعدي، در متن اين نثر زيبا، به ويژه در متن آن نظم شيوا، علاوه بر آنکه شيوه ي حکومت و آئين مملکت داري و کيفيت اِعمال مديريت مطلوب و لزوم مراعات عدالت و نَصفَتَ را با صراحت کامل بيان نموده، اساساً بيشترين تأکيدش در زمينه ضرورت مهمان دوستي، و غريب نوازي، خصوصاً تأمين امنيت سياحان، و مسافران، و برحذر داشتن حکام، از آسيب رساندن به آنهاست، به نحوي که مي گويد:
بايد مسافر يا جهانگرد را با جان و دل پرورش داد،
بايد غريبان را نوازش و سياحان را دوست داشت،
و از آسيب رساندن به آنان جلوگيري نمود،
و متقابلاً از گزند و آسيب آنان نيز بايد برحذر بود.
و سپس صريحاً اظهار نظر نموده است که اگر در مملکتي چنين نشود، و خاطر مسافري آزرده گردد، آن مملکت به زودي تباه و خراب شده، و از حُکّام و ولات آن نام نيکي در عالم نخواهد ماند.
مفاد و مدلول سروده ي اين شاعر جهانگرد، دقيقاً به مثابه دادنامه ي صادره از محکمه اي است، که در آن حق و حقوق و مصونيت هاي قانوني جهانگرد، تشريح و صُور مختلف تجاوز به آن حقوق و مصونيت ها احصاء گرديده است، و سپس مستدلاً مجازات و کيفر متجاوز (حاکم يا والي) تعيين و در سرزمين اسلامي ايران در قرن هفتم هجري قمري، به موقع اجراء گذارده شده است.
اين نمونه اي است از حقوق جهانگرد در قرن هفتم هجري، و در ايران بعد از قبول دين مبين اسلام، که در دنباله مطلب، به مواردي ديگر از آن حقوق و در دوران اسلامي، اشاره خواهد شد.
در ايران قبل از اسلام
در ايران قبل از اسلام، و قبل از حکومت آرياها، و پيش از تدوين تاريخ، نيز مسافر و جهانگرد داراي حقوق امتياز بوده است، که در حکومت هاي مختلف و در تشکّل هاي مدني هر دوره، حدود و ميزان آن يکسان و مشابه نبوده است، بلکه با توجه به انگيزه و هدف مسافر با جهانگرد، آن حقوق و حدود آن، تعيين و اجراء مي شد.در زمان حکومت عيلامي ها که کشور ايران به صورت فدرال اداره مي شد، سير و سفر معمول بوده و مسافرين نيز از امکانات موجود استفاده مي کردند.
اگر چه به سبب فقدان تاريخ و يا روايات مکتوب، به چگونگي آن حقوق دقيقاً نمي توان وقوف يافت، ولي آنچه مسلم است، اين است که سير و سفر در آن دوران متداول بوده است و مسافرين اعم از ايرانگردان و جهانگردان از طرق وشوارع و تأسيسات و امکانات سرويس دهي مسافرين استفاده مي نموده اند.
براي نمونه به مندرجات قطعه اي از کتاب «مسافران تاريخ» استناد و عيناً آن را نقل مي کنم:
«... بي گمان سير و سفر در آن روز و در آن سرزمين باستاني از رونق و اعتبار ويژه اي برخوردار بوده، و تا قبل از نابودي اين تمدن، مسافران داخلي و خارجي در جاده هاي ميان شوش و ايالات داخلي، و سرزمين هاي خارج از آن در رفت و آمد بوده اند و شايد تأسيساتي نيز براي رفاه حال آن مسافران ساخته شده بودکه در حمله آشوريان از ميان رفته است...» (4).
دوران مادها و هخامنشيان:
از دوران مادها- اطلاع صحيح و مستندي که نمايان گر سير و سفر و يا وجود تأسيسات و بناهاي مورد استفاده جهانگردي باشد در دست نيست، و در منابع و کتابهاي موجود، نيز در اين زمينه اخبار و اعلامي نشده است.امّا از دوران هخامنشي و پادشاهان اين دوران مدارک و مستنداتي موجود است که انکار ناپذير مي باشد و در آن مستندات از طرق و شوارع و ابنيه احداث شده و قابل استفاده مسافرين اسم برده شده است.
از جمله آن:
ــــ جاده مشهور به نام «راه شاهي» است، به طول2500 کيلومتر که در زمان داريوش ساخته شده و مسافرين حق استفاده و تردد در آن جاده را داشتند، و «هرودوت» جهانگرد و مورّخ مشهور يونان از آن جاده عبور کرده است: در مسير جاده «راه شاهي» کاروانسراها، چاپارخانه ها، و ايستگاههاي بين راهي ساخته شده که مورد استفاده عموم مسافران بوده است و تعداد کاروانسراهاي ساخته شده در مسير راه شاهي بيش از يکصد دستگاه بوده است.
ـــ ميله هاي راهنمائي نيز در مسير آن جاده نصب گرديده بود، که دقيقاً از آنها بيشترين استفاده را، مسافرين و عابران داخلي و خارجي مي نمودند.
ـــ گماردن مأمورين مخصوص، با استفاده از اسبها و شترهاي تندرو، براي حفاظت و نگاهداري از آن جاده، که آنها نيز من غير مستقيم، در خدمت جهانگردان و سياحان بوده اند.
ــــ پلهاي احداث شده بر روي رودخانه ها، که ساخت آن براي اولين بار در ايران، و در زمان کوروش کبير بوده و مورد استفاده همه سياحان واقع مي شد.
ــــ احداث آن ابنيه و تأسيسات که مورد استفاده مسافرين و سياحان واقع مي شد، مي تواند نمونه هائي از توجه به امر جهانگردي، و امتيازات جهانگردان باشد، و مشهورترين سياحان آن زمان هرودوت يوناني بوده و طول جاده شاهي را، همراه با کاروانهاي تجاري که از آسياي صغير مي گذشتند، طي کرده است.
پس از فتح ايران، به وسيله اسکندر مقدوني، و دگرگوني تمدن و فرهنگ کهن ايراني، و رواج فرهنگ و تمدن يوناني، جهانگردي خصوصاً سير و سفر جهانگردان يوناني به ايران، تحرک بيشتري يافت و با ساخت شهرها و قراء و قصبات متعدد، سيّاحان با اهداف بازرگاني و تجاري به ايران آمده، و از شهرهاي تازه ساخت و امکانات جديد استفاده کرده اند.
در زمان سلوکيان و جانشينان اسکندر، که به توسعه راهها و عريض کردن و نگهداري آن ها، توجه ويژه داشتند، تردد کارونها و مبادله کالا در طول سال، و در نقاط مختلف ايران، معمول و رايج بوده و سياحان تجاري و بازرگاني، از آن امکانات بهره مي بردند.
دوران اشکانيان
دردوران اشکاني که در سرزمين پارت حکومت داشتند، راههاي مهمي احداث شد، و جاده ابريشم که مهمترين شاهراه بازرگاني دنيايي قديم بوده، و از کشور چين شروع و از فلات ايران به درياي مديترانه منتهي شد، مورد استفاده جهانگردان تجاري آن زمان بوده است، از مسافرين دوره اشکاني در زمان حکومت مهرداد دوم (اشک نهم)، جانک نين فرستاده خاقان چين است، و به روايت مورخّين نامبرده پس از ورود به ايران، با عزت و حرمت پذيرفته شده، و در بازگشت هدايائي چند، از جمله تخم هاي بسياري از شترمرغ را که در چين وجود نداشت و در کوير مرکزي ايران بود، با خود به آن کشور برد، و از آن تاريخ روابط بين ايران و چين برقرار گرديد. (5)و نيز آورده اند که:
«... در عهد اشکانيان جاده ها و وسايل حمل و نقل بيش از پيش منظم شد، آنها براي اخذ عوارضي که از کالاهاي مختلف مي گرفتند، نه تنها بر امنيت جاده ها توجه داشتند، بلکه به وسيله مأمورين خود در اصلاح معابر و جادّه ها نيز مي کوشيدند، در بيابان براي تأمين آسايش کاروانهاي تجاري و مسافران، چاههاي آب ايجاد کرده بودند، اسناد کشف شده وجود (دستگاه پليس سوار بيابان) را اثبات مي کند.
اشکانيان مانند هخامنشيان در منازل بين راه اسبان يدکي داشتند، تا با استفاده از آنها در کار حمل و نقل تسريع شود، در آن دوران به منظور فراهم نمودن تسهيلات سفر و آگاه ساختن مسافران، از امکانات رفاهي مسيرهائي که در آن سفر مي کردند، جزوه ها و يا به اصطلاح امروزي بروشورها و نقشه هاي راهنماي کاروانيان در اختيار آنان گذاشته مي شد». (6)
دوران ساسانيان
درزمان ساسانيان نيز همانند دوران هخامنشيان، به مسئله جهانگردي و سير و سفرتوجه مي شد، و در آن زمان علاوه بر احداث جاده ها، نظير جاده 250 کيلومتري فيروز اباد به خليج فارس، که به طرف بندر طاهري امتداد مي يافت، کاروانسراهاي متعددي، نظير کاروانسراي (دير گچين) و (رباط بيستون) بامعماري زمان اشکاني و ساساني ساخته شد که مورد استفاده مسافرين بوده است.درباره عملکرد دولت و در ارتباط با سير و سفر و امنيت راههاي کاروان رو، و ايستگاهها و کاروانسراها و تأسيسات رفاهي مورد نياز مسافران، چنين اظهار نظر شده است:
« ... دولت نه تنها به امنيت راههاي کاروان رو، و وسايل حمل و نقل و ايستگاهها و کاروانسراها و سايراحتياجات بازرگانان توجه داشت بلکه از عُمال خود براي نظارت در کارهاي تجاري و اقتصادي به مناطق سرحدي و بنادر مي فرستادند.»
«در عهد ساسانيان جزئيات مربوط به هر مسير با دقّتي وصف ناپذير، چه از نظر جغرافيايي و چه از نظر تأسيسات رفاهي مورد نياز مسافران، و چه از نظر جنبه هاي اقتصادي،و حتي اطلاعات آماري مربوط به تعداد ساکنان و ميزان و نوع محصولات، و مقدار ماليات در دفاتر معين تدوين و تثبيت شده بود، تاکنون آثار عام المنفعه مربوط به راه و مسافران مانند پل، کاروانسرا و پل راهنمايي، از دوران اشکاني کشف نشده است، امّا نشانه هائي از معماري آن زمان، را در بعضي از کاروانسراهاي پيش از اسلام که در دوران اسلامي نيز تعمير و يا بازسازي شده اند، مي توان تشخيص داد اما از دوران ساساني از اين آثار نمونه هائي بر جاي مانده است که در ميان آنها چند کاروانسرا ديده مي شود.» (7)
دوران اسلامي
در دوران اسلامي به جز در سالهاي اوليه نفوذ اعراب در ايران، و ظهور حکومت هاي ناپايدار که متوليان آن نتوانستند بر اوضاع داخلي و خارجي مملکت مسلّط شده، و با ايجاد آرامش و استقرار امنيت و دفع هجوم خارجي و رفع اغتشاشات داخلي، از ويراني و انهدام رباط ها و کاروانسراها و ساير تأسيسات رفاهي جهانگردي موجود از قبل جلوگيري نمايند. ولي پس از گذشت حدود دو قرن با ظهور سلسله هاي حکومتي پايدار و استقرار امنيت، رفته رفته آن ويرانيها و خرابيها ترميم شده و سپس بر اثر سابقه زندگي مدني، و تجربيات حاصل از حُسن خلق و رفتارهاي اجتماعي موجود نزد ايرانيان، که توأم با مهمان نوازيهاي خاص شرقيان بوده، و در پرتو اجراي احکام و قواعد اسلامي سير و سياحت رونق پيشين خود را نه تنها باز يافته، بلکه با احداث تأسيسات جديد رفاهي، و درمانگاهها و محلهاي پذيرائي از مسافران که به طريق وقف و مطابق ترتيبات و نظامات اوقافي بوده، به مرحله نويني رسيد، که از آن در سفرنامه ها و يادداشت هاي سيّاحان متعدد و مشهور، اعم از ايراني و خارجي به نيکي و حسن شهرت ياد شده است.در اغلب سفرنامه هاي جهانگردان مشهور نسبت به چگونگي حقوق و امتيازات جهانگردي در ايران بعد از قبول اسلام به مطالب زير تصريح شده است:
«... سير و سياحت در سرزمين هاي اسلامي و خصوصاً در ايران بسيار آسان بوده به طوري که نظير آن را در هيچ جاي ديگر روي زمين نمي شد پيدا کرد. هر کس براي کمک به ديگري آماده بود. سادگي مسلمين، حسن ميهمان نوازي شرقي، احداث بناهاي عام المنفعه مربوط به مسافران و سياحان و برقراري موقوفات جهت پذيرائي از آنان، عمل مسافرت را براي تمام طبقات مردم تسهيل مي کرد در وقفنامه هاي کهن بسيار ديده مي شد که درآمد يک يا چند آبادي را بر آيندگان و رَوندگان و غريبان، وقف کرده اند حتي براي درمان مسافران بيمار و گذران آنان تا بهبودي کامل، موقوفاتي برقرار شد و هزينه سفر درماندگان نيز تا رسيدن به شهر و ديارشان تأمين بوده است. زيارت خانه خدا همه ساله کاروانهاي بي شماري را به حرکت در مي آورد، و مسافرتهاي تجاري مخصوصاً مورد توجه قرار مي گرفت. جاذبه فرا گرفتن معلومات و ديدار از سرزمين هاي ناشناخته نيز موج جديدي بود، که تشنگان تمدن را وادار به مسافرت در کشورهاي بيگانه مي کرد.
در اين دوران تحقيقات جغرافيايي انگيزه مهمّي براي سياحان محقق به شمار مي رفت، حتي «ياقوت حموي» معتقد بود که جغرافيا علمي است که مورد علاقه خداوند است و از آن رو بود که آثار و بررسي هاي جغرافيايي اين جهانگردان در قرون سوم و چهارم (قرنهاي نهم و دهم ميلادي) به منتها درجه خود رسيد» (8) .
«... در آن زمان سياحان اسلامي به اکتشافات ممالک پرداختند و مخصوصاً توجه خود را معطوف به ايران کهن نمودند در ميان آنها سياحان و محققاني ايراني از مقام و اعتبار والائي برخوردار بودند...».
بر اساس تحقيقات و مدارک مسلّم الصدور و غير قابل انکار و با توجه به سفرنامه ها و نوشته هاي تاريخ نويسان و جهانگردان مشهور ملاحظه مي شود که علاوه بر رواج و رونق جهانگردي در دوران اسلام و احداث بناهاي عام المنفعه جهانگردان حداقل داراي حقوق و امتيازات مشروحه زير بوده اند:
الف- يهره مندي از کمک هاي بي دريغ آحاد مردم ايران
ب- برخوردراي از سادگيها و عواطف مسلمين
ج- استفاده از ميهمان نوازيهاي مداوم شرقيان
د- پذيرايي شايان در ايام سير و سفر در اماکن و محلهاي موقوفه
هـ- معالجه و درمان در درمانگاههاي وقفي
و- استراحت و گذران ايام نقاهت تا بهبودي کامل در استراحتگاههاي وقفي
ز- بازگشت به موطن اصلي با تأمين هزينه سفر
ح- بهره مندي از درآمد يک يا چند آبادي وقف شده
ط- نهايتاً برخورداري از مقام والا و احترام فوق العاده در طول زمان توقف در ايران.
حقوق جهانگرد در تمدن ايران اسلامي به روايت سياحان بزرگ:
اينک به بررسي ديدگاههاي سيّاحان مشهور ايراني و خارجي که در طول دوران اسلامي از نقاط مختلف سرزمين پهناور ايران ديدن نموده، و از شيوه برخورد و طرز سلوک مردم مسلمان ايران با جهانگردان، و از روحيه مهمان دوستي و غريب نوازي آنان، و از امکانات و تسهيلات موجود و سياحتي در آن سرزمين، وصف و يادي نموده اند، و با ثبت در کتابها و سفرنامه هاي ارزشمند خويش آنها را تقديم تاريخ بشريت و تسليم محققان و پژوهشگران کرده اند مي پردازيم.ـــ ابوالقاسم محمد بن حوقل بغدادي، سيّاح مشهور قرن چهارم هجري، در سفرنامه خود ضمن نام بردن از رباطهاي متعدد ساخته شده، به وسيله افراد خيّر و نيکوکار، در زمينه ميهمان نوازيهاي شرقيان چنين مي نويسد:
«...امّا بخشش مردم ماوراءالنهر چنان است، که گوئي همه افراد يک خانه اند، و کسي که به خانه ديگري وارد شود، گويي به خانه خود در مي آيد. بسيار مهمان نوازند، و از مهمان که شبانه بدانان وارد شود، ناخرسند نيستند، بلکه از وي پذيرايي مي کنند، بي آنکه وي را بشناسند، يا توقع پاداش داشته باشند. در ماوراءالنهر هر مالک و توانگري کوشش مي کند که قصر بزرگي بسازد، و مهمان سرائي بزرگ نيز ترتيب دهد. آنگاه تمام روز را در انديشه تأمين نيازمنديهاي مهمان به سر مي برد، و با شوق فراوان از مهمان پذيرايي مي کند و هنگامي که مهماني به ناحيه اي وارد شود، مردم آنجا در پذيرائي بر يکديگر پيشي مي جويند، و در اين باره به نزاع بر مي خيزند، و گاهي در مهمان نوازي رقابت بدان جا مي کشد، که اموال و املاک آنان از ميان ميرود، و به خلاف ساير مردم که در گرد آوردن مال رقابت مي ورزند، به ملک و فراواني مال مباهات مي کنند.
در سغد آثار خانه اي ديدم که معروف بود به اين که «اقامتگاه و مهمان سرا» شده بود، و در آن زياده بر 100 سال گشاده ماند، و از ورود هيچ مهماني ممانعت نمي شده است، و بسا اوقات شبانه به ناگهان بي آمادگي قبلي، بيش از يک صد تا دويست تن با ستوران و حشم خود بدان جا مي آمدند، و تمام نيازمنديشان از علف ستوران و خوراک و جز آن فراهم مي شد، بي آن که به چيزي از بار و بند خود نيازمند باشند، يا صاحب خانه در رنج رفته اگر چه روزها در آنجا اقامت کنند.
براي هر کاري شخصي را گمارده اند و مايحتاج او را مرتباً بي درنگ تهيه مي کنند، چنان که هنگام ورود مهمانان، هيچ گونه تکلّفي نيست و صاحب خانه از پذيرائي مهمانان و مساوات درباره آنان، بسيار شادمان است» (9) .
ـــ ناصر خسر قبادياني شاعر نامدار ايراني قرن چهارم هجري که از سيّاحان مشهور دوران اسلامي است، پس از هفت سال سير و سفر به تمامي نقاط ايران، در سفرنامه خود از تعدادي از رباطهائي اسم برده که يا در طول سفر خود در آنها اقامت نموده، و يا اين که با ديدن آنها به توصيف امکانات و تسهيلات اقامتي موجود در آن رباطها پرداخته است.
آن رباطها عبارتند از:
1- رباط نعمتي- واقع در بين راه سرخس و مرو الرود
2- رباط سه دره- ميان سمنگان و دستگرد منطقه بلخ
3- رباط عمروي- واقع در ميان راه سرخس و مرو الرود
4- رباط جعفري- در منطقه سرخس
جهانگردان و ايرانگردان ديگر عصر اسلامي که از اماکن اقامتي ايران و از رباط ها و کاروانسراهاي مهمّ، و از استراحتگاهها و پناهگاهاي آماده براي توقف و تردد، سيّاحان خسته و درمانده آن روزگاران، در کتابها و سفرنامه هاي خود يادي نموده اند عبارتند از:
ـــ بنيامين اسپانيائي، که نخستين جهانگرد غربي ديدار کننده ايران دوران اسلامي است.
ـــ خاخام موسي پتاچيا چکسلواکي، که سفرش به ايران از طريق روسيه بوده است.
ــــ ابوالقاسم بن خرداد، به صاحب کتاب مشهور «المسالک و الممالک»
ـــ ابواسحاق ابراهيم ابن محمد فارسي استخري، صاحب کتاب «مسالک و الممالک»
ـــ خاقاني شرواني، شاعر بلند آوازه و سيّاح ايراني قرن ششم هجري و صاحب مثنوي نفيس « تحفه العراقين».
ــــ ابو عبدالله مقدسي، جهانگرد و جغرافيانويس قرن چهارم هجري، که بيشترين شهرتش در زمينه (شهرنگاري) است.
ـــ ابودلف عربستاني، صاحب «سفرنامه ابوالف در ايران».
ـــ ابو القاسم محمد بن حوقل بغدادي، صاحب کتاب «صورة الارض»
ـــ شيخ مصلح ابن عبدالله، معرف به (سعدي)، نابغه شعر و ادب و جهانگرد مشهور، ايران که قبلاً از او در اين مقاله ياد و نام شده است.
ـــ مارکوپو ونيزي، سيّاح نامدار جهان که سفرنامه مشهور وي چندين بار در سراسر دنيا، به چاپ رسيده است.
ـــ جيواي دمونته کورنيو، سياح اروپائي
ـــ ريکولده دامونته کروچه، جهانگرد غربي
ـــ اودوريکو داپوردنون، جهانگرد غربي
ــــ فريرر جوردانوس، سياح اروپائي
از دوران حکومت مغولها، امر سياح دوستي، و مسافر پروري، بدين شرح ياد شده است:
«... در اين دوران سياح دوستي و مسافرپروري در سراسر کشورهاي اسلامي، شعار اُمرا و بزرگان بود، و سياحان و مسافران وسيله تبليغاتي مهمّي بودند، که مي توانستند صيت احسان و کرم ارباب قدرت را از شهري به شهري برند، و نام و آوازه آنان را در اکناف عالم بپراکنند. سيّاح دوستي، آن چنان در همه جا مرسوم و متداول بود، که مردي گمنام و ناآشنا چون ابن بطوطه با دست خالي از طنجه مراکش به راه افتاد و طي 30 سال در نهايت عزت و احترام تا اقصي چين مسافرت نمود» (10) .
ـــ ابن بطوطه مراکشي، سياح معروف که بيش از ربع قرن جهانگردي نمود و صاحب سفرنامه «تحفة النظار و غرايب الامصار» بخش کوتاهي از سفرنامه اين سيّاح مسلمان، در ارتباط با مقبره سعدي در شيراز و زاويه شيخ ابواسحاق در کازرون که ميعادگاه جهانگردان عشاق، و محل پذيرائي و ضيافت آنان مي باشد چنين است:
«... مقبره سعدي زاويه اي دارد نيکو با باغي نمکين، که خود آن در زمان حيات خويش بنا کرده، و محل آن نزديک سرچشمه نهر معروف رکن آباد است، و شيخ در آنجا حوضچه هائي از مرمر برآورده که براي شستن لباس مي باشد، مردمان از شهر به زيارت آمده پس از خوردن غذا در سفره خانه شيخ و شستن لباسها، مراجعهت مي کنند و من نيز چنين کردم. رحمت خدا بر او باد».
«... من به زاويه شيخ ابواسحاق رفتم و شب را در آنجا به سر بردم، در اين جا معمولاً براي مسافر هر کس که باشد، هريسه مي دهند، هريسه خوراکي است، مرکب از گوشت و گندم و روغن، و آن را به صورت حليم مي خورند، مسافري که به زاويه شيخ وارد مي شود نمي گذارند به سفر خود ادامه دهد، مگر آن که دست کم سه روز در ضيافت آنان بماند» (11) .
ــــ روي گونزاس دوکلاونچو- جهانگرد و سفير هانري سوم که به دربار تيمو سفر کرده در سفرنامه خود از وضع راه ها و مهمانخانه هاي دوره تيمور چنين مي نويسد:
«.. در راه خراسان براي کارونسراها از راه دور آب چشمه را از زير زمين مي آوردند، در طرق وسيع حتي يک سنگريزه هم ديده نمي شود. در استاسيون ها (مهمانخانه ها) غذاهاي تازه، و اسبان تازه نفس، هميشه موجود بود، به فرمان امير در هر ايستگاهي اسبان متعدد نگاه مي داشتند، و تعداد آنها بسته به اهميت موقع بود، گاهي به صد و دويست چارپا مي رسيد. راه پستي تا شهر سمرقند به همين ترتيب کشيده مي شد. در صحاري سوزان و بي آب و علف کاروانسراهاي ساخته، و لوازم زندگاني از هر جهت در آنها آماده شده بود، چارپايان با سرعت هر چه تمامتر مي تاختند، و از فروماندن اسبها نگراني نداشتند، زيرا مي دانستند در دل صحرا ساختمانهاي وسيع مأکولات و مشروبات دلپذير، خوابگاههاي نرم، و بالاخره اسبان تيزرو، و تازه نفس، موجود است» (12) .
اين اظهار نظرها،و بيان مشهودات، از حُسن عملکرد مردم، و مسئولين و از شيوه پذيرائي شايسته جهانگردان، و کيفيت خوب غذاهاي مطبوخ در مهمانخانه ها، که در اماکن وقفي و خيريه، به نحو رايگان به مسافرين عرضه مي شد، و هم چنين از شيوه مطلوب نگاهداري جاده هاي بين شهري، و راههاي پستي، و از چالاکي چاپارها، نمايانگر مراعات حقوق انسانهاي غريب، به ويژه سيّاحان در سرزمين ايران مي باشد.
خصوصاً اين که چون آن مشاهدات و برداشت ها از زبان و قلم اروپائيان روايت مي شود يقيناً روايتي صادق و به دور از تعصّبات و حميّت نژادي، مذهبي و قومي است.
ــــ جوزافا باربارو و آمروزيو کنتاريني از سفراي دولت و نيز در دوران حکومت آق قويونلوها مي باشند، و با آن که آنها خصوصاً (باربارو) سالهاي طولاني در ايران اقامت داشته و شهرهاي مهمّ آن زمان نظير اصفهان- کاشان- يزد و شيراز و هرمز و لار و قم و تبريز را ديده است، و از جاده هاي متعددي عبور کرده، و قنوات داير را مشاهده نموده، و پس از بازگشت به اروپا سفرنامه نيز نوشته است، ولي مشاهدات و نوشته هاي او خالي از برداشت هاي مربوط به حقوق و امتيازات جهانگردان است.
پينوشتها:
1- مجموعه قوانين سال 1370، چاپ روزنامه رسمي دادگستري.
2- ر ک: کليات سعدي، بوستان، ص 16، تصحيح فروغي و عباسي اقبال آشتياني
3- ر ک: همان، گلستان، ص/ 100
4- مسافران تاريخ، مسعود نوربخش، ص 12.
5- همان.
6- همان.
7- ايران در عهد ساسانيان، کريستين سن.
8- مسافران تاريخ، مسعود نوربخش، معجم البلدان، ياقوت حموي
9- ر ک: صورة الارض، ترجمه دکتر جعفر شعار.
10- ر ک: مسافران تاريخ.
11- ر ک: تحفه النظّار و غرائب الامصار، ابن بطوطه.
12. ر ک: راه و راه سازي، از انتشارات روابط عمومي وزارت راه.
محقق داماد، مصطفي؛ (1378)، دين، فلسفه و قانون، تهران: انتشارات سخن، چاپ اول