ناشناس

خانوادگی

سلام خانمی ۳۱ساله هستم و یک دختر ۹ساله دارم.حدود ۱۲سال هست ازدواج کردم در زمان خواستگاری از من متوجه شدم شوهرم قبلا با دختر داییش عقد بودن اول برام مهم نبود ولی کم کم حساس شدم و از شب عروسیم تا حالا موقع دعواها مون بهش اشاره میکنم.بعد هم کم کم سر مسایل مالی با هم مشکل پیدا کردیم.یعنی مرتب به مادرش و برادرش پول میده یا کادو میخره.ولی در مقابل اونا اینطوری نیستن که به بچه من کادو بدن. شوهرم مرتب از این شاخه به اون شاخه میپره و همش دنبال کارای مختلف هست.هر کاری رو شروع میکنه به من نمیگه یواشکی انجام میده بعد که به مشکل میخوره میاد سراغ من.مثلا اموزشگاه زبان زده یا کاندید شورا شده یا دکترا ثبت نام میکنه یا کامیون میخره باهاش کار میکنه.خودش کارمند هست. خلاصه هر ماه جنگ اعصاب داریم.در ضمن من حدود ۱۰۰۰کیلومتر از خانواده ام دورم و در کنار یا بهتر بگم توی شهری هستم که طایفه شوهرم هستن.و با خونه مادر شوهرم همسایه ام. دیشب کلی خودمو زدم که بهش بگم من میخوام از اونجا برم خسته شدم. چیکار کنم ؟؟؟؟؟چرا یواشکی همه کار میکنه.چرا از من نظر نمیخواد
شنبه، 19 فروردين 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

خانوادگی

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 31 ساله )

سلام خانمی ۳۱ساله هستم و یک دختر ۹ساله دارم.حدود ۱۲سال هست ازدواج کردم در زمان خواستگاری از من متوجه شدم شوهرم قبلا با دختر داییش عقد بودن اول برام مهم نبود ولی کم کم حساس شدم و از شب عروسیم تا حالا موقع دعواها مون بهش اشاره میکنم.بعد هم کم کم سر مسایل مالی با هم مشکل پیدا کردیم.یعنی مرتب به مادرش و برادرش پول میده یا کادو میخره.ولی در مقابل اونا اینطوری نیستن که به بچه من کادو بدن.
شوهرم مرتب از این شاخه به اون شاخه میپره و همش دنبال کارای مختلف هست.هر کاری رو شروع میکنه به من نمیگه یواشکی انجام میده بعد که به مشکل میخوره میاد سراغ من.مثلا اموزشگاه زبان زده یا کاندید شورا شده یا دکترا ثبت نام میکنه یا کامیون میخره باهاش کار میکنه.خودش کارمند هست.
خلاصه هر ماه جنگ اعصاب داریم.در ضمن من حدود ۱۰۰۰کیلومتر از خانواده ام دورم و در کنار یا بهتر بگم توی شهری هستم که طایفه شوهرم هستن.و با خونه مادر شوهرم همسایه ام.
دیشب کلی خودمو زدم که بهش بگم من میخوام از اونجا برم خسته شدم.
چیکار کنم ؟؟؟؟؟چرا یواشکی همه کار میکنه.چرا از من نظر نمیخواد


مشاور: خانم مولوی زاده

با سلام خدمت شما خواهر عزیز دوست عزیز؛ به نظر می رسد که شما دوست عزیز نسبت به همسر خود دچار حساسیت شده اید. همچنین از ابراز نیازها و انتظارات خود از همسر خود عاجز بوده و آنها را در قالب اعتراض، انتقاد و برخوردهای خشونت آمیز مطرح می نمایید. ولی نکته اینجاست دوست عزیز که نه تنها همسر شما بلکه همه آقایان نسبت به درک اینگونه روشهای غیرمستقیم در ابراز نیازها و انتظارات همسرانشان ناتوان بوده و تنها از روش مستقیم گفتاری نسبت به نیازها و انتظارات همسر خود آگاه می شوند. به شما دوست عزیز توصیه می شود ضمن برقراری آرامش در محیط خانه و تلاش برای تحکیم روابط زناشویی خود که از اهمیت زیادی برخوردار بوده و همسر و فرزند شما را نسبت به آسیب های جدی اجتماعی ایمن می سازد، بطورمستقیم همسر خود را از انتظارات و نیازهای خود آگاه نمایید. در خصوص انتظارات خود از خانواده همسرتان نیز نسبت به همسر خود خرده نگرفته واجازه ندهید اینگونه انتظارات آرامش زندگی شما را تحت تأثیر قرار داده و در روابط شما خللی ایجاد نماید. مطالعه کتابهای موجود در این زمینه به شما دوست عزیز کمک فراوانی خواهد نمود. با آرزوی شادکامی و سعادت برای شما دوست عزیز



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.