ناشناس

سردرگمی

با سلام من یه مشکلی دارم امکانش هست بنده رو رهنمایی کنید من دوماه عقد بود اما جدا شدم از طرفی بعد رفتم دانشگاه همکلاسیم اومد خواستگاریم و تقاضا ازدواج کرد بعد چار بار من بهش بله گفتم بدلیل شرایطش گفتیم یه مدت هم بشناسیم تا درسش تموم بشه بره سرکار بعد بیاد خواستگاری, توی این سه سال ماباهم رابطه داشتیم هدفش ازدواج بود حالا بعد سه سال میگه من خوبیه تو رو میخوام دیگه نباید با من بمونی من هرچقدر التماسش میکنم میگه اگه ام موندی دیگه تعهد ازدواج نیست باید دوست باشیم, از طرفی متوجه شدم تو این مدت خیلی حرفاش دروغ بوده بهش که گفتم میگه اگه راستش میگفتم با من نمیموندی خانواده اش کاملا در جریان ازدواجش بودن حتی به من تو این مدت زنگ میزدن و عروس خودشون میخوندنم اوناهم از کارش در تعجب هستن دلیلش از اش میپرسم میگه افتادم تو کار خلاف چون هرچی دنبال کار گشت پیدا نشد هرچی قسمش میدم ول کن بزار زندگیمون بسازیم باهم قبول نمیکنه میگه باید یهو پولدار شد من چیکار کنم حالم خیلی بده این دومین شکستمه ,سری اول با طرف دوستم نبودم و به اجبار خانوادع امکان شناخت نبود خودشونم زدنش بهم گفتم بیام خودم اینو بشناسم که اینطور شد من چیکار کنم دیگه از زندگی بریدم خسته ام, حتی به خودکشی فکر میکنم لطفااااا منو راهنمایی کنید
چهارشنبه، 25 مرداد 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

سردرگمی

ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 25 ساله )

با سلام من یه مشکلی دارم امکانش هست بنده رو رهنمایی کنید

من دوماه عقد بود اما جدا شدم از طرفی بعد رفتم دانشگاه همکلاسیم اومد خواستگاریم و تقاضا ازدواج کرد بعد چار بار من بهش بله گفتم بدلیل شرایطش گفتیم یه مدت هم بشناسیم تا درسش تموم بشه بره سرکار بعد بیاد خواستگاری, توی این سه سال ماباهم رابطه داشتیم هدفش ازدواج بود حالا بعد سه سال میگه من خوبیه تو رو میخوام دیگه نباید با من بمونی من هرچقدر التماسش میکنم میگه اگه ام موندی دیگه تعهد ازدواج نیست باید دوست باشیم, از طرفی متوجه شدم تو این مدت خیلی حرفاش دروغ بوده بهش که گفتم میگه اگه راستش میگفتم با من نمیموندی

خانواده اش کاملا در جریان ازدواجش بودن حتی به من تو این مدت زنگ میزدن

و عروس خودشون میخوندنم اوناهم از کارش در تعجب هستن

دلیلش از اش میپرسم میگه افتادم تو کار خلاف چون هرچی دنبال کار گشت پیدا نشد هرچی قسمش میدم ول کن بزار زندگیمون بسازیم باهم قبول نمیکنه میگه باید یهو پولدار شد

من چیکار کنم حالم خیلی بده این دومین شکستمه ,سری اول با طرف دوستم نبودم و به اجبار خانوادع امکان شناخت نبود خودشونم زدنش بهم گفتم بیام خودم اینو بشناسم که اینطور شد من چیکار کنم دیگه از زندگی بریدم خسته ام, حتی به خودکشی فکر میکنم

لطفااااا منو راهنمایی کنید


مشاور: خانم طیبه قاسمی

با عرض سلام و احترام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیزم ، اولین اقدام شما حفظ آرامش برای بهتر شدن شرایط میباشد. شما هنوز جوان هستید و فرصت های زیادی برای زندگی دارید چه در زمینه ازدواج و چه در زمینه موفقیت های تحصیلی و هنری یا ورزشی ، این اصلا عاقلانه نیست به خاطر مشکل و گره ایجاد شده در یک بعد و زمینه در زندگیتان کامل کل زندگی و موفقیت های و چیزهای باارزش و دوستان خود را کامل فراموش کنید و خود را بازنده در این زندگی بدانید .شما تجربیات و چیزهای با ارزشی در زندگی یافته اید که ممکن است هم سن های شما اصلا مانند شما نباشند و به مراتب از شما عقب تر باشند . پس دید منفی خودتان را به زندگی تان تغییر دهید . خواهر عزیزم دلیلی ندارد اکنون که خواستگار شما وارد کارهای خلاف شده که در آینده شما و فرزندانتان قطعا تاثیر مخرب خواهد گذاشت ، به این ازدواج اصرار داشته باشید . اتفاقا به دلیل اینکه شما یکبار یک عقد ناموفق داشته اید اکنون باید بیشتر دلسوز خودتان باشید و حاضر نشوید تحت هر شرایطی وارد رابطه ای شوید که پر از ریسک است .مگر اینکه طرف مقابل دست از ورود به کارهای مجرمانه بردارد که قطعا در حال حاضر این کار را نخواهد کرد تا خودش را گرفتار کند چرا که صحبت های شما در ایشان اثری نداشته .بنابراین به جای اینکه بیشتر از این وقت و انرژی خود را در این رابطه هدر بدهید ، به خواستگاران دیگر خود نیز توجه داشته باشید و آنها را نیز بررسی کنید تنها به دلیل یک عشق و علاقه کاذب ، مجبور به ادامه رابطه با این شخص نیستید . و نباید یک رابطه غلط را تا انتها ادامه دهید ، میدانم کار بسیار سختی است که بعد از این دلبستگی بخواهید همه چیز را فراموش کنید ولی شدنی است . شما دختر هستید و فرصت زیادی برای ازدواج ندارید شاید برایش صبر کنید ولی هیچ ضمانتی نیست که او برگردد و یا دست از کارهای خلافش بردارد ، بنابراین با زندگی خودتان قمار نکنید ، منطقی باشید . شما قطعا باید به جای گلایه و شکایت از خداوند شاکر باشید که قبل از اینکه عقد بستگی و ازدواجی صورت بگیرد او خودش را نشان داده و شما مجبور به طلاق در حین زندگی نشده اید ، شما باید با حضور بیشتر خود در فعالیتهای اجتماعی مناسب و قابل اعتمادو همراه با وقار و حفظ حرمت ها ، زمینه حضور خواستگاران بیشتر را برای خودتان فراهم کنید ، حضور شما در فعالیت های ورزشی و خانوادگی و دیدن نشاط شما از طرف اطرافیان زمینه نزدیکی و معرفی خواستگار به شما بیشتر خواهد شد ، پس به جای نا امیدی به آینده امیدوار باشید چرا که ناامیدی شما ،هیچ کاری را حل نخواهد کرد ، اگر هم حین دیدن خواستگاران ، خواستگار کنونی شما ، مجدد ابراز پشیمانی کرد و تصمیم بر ازدواج با شما گرفت ، قطعا با ایشان مجدد به عنوان خواستگار به طور جدی فکر خواهید کرد . در این صورت شما زمان را ازدست نداده اید اگر خواستگار بهتری در این فاصله بیاید شما ازدواج خواهید کرد چون هیچ قولی برای ازدواج به ایشان نداده اید و اگر خواستگار مناسبی نیامد شما باز پشیمان نیستید چون زندگی خود را معطل آن شخص نکرده اید و در هر صورت شما برد کرده اید ، بنابراین نیازی به نگرانی نیست و با توجه به سن شما هنوز فرصت یک ازدواج موفق را خواهید داشت . پرهای دم طاووس رنگارنگ هستند و هنگامی كه از زاویه ای خاص به آنها نگاه می كنید، درخشش و زیبایی بی نظیری دارند. خیلی از مسایل در زندگی، هنگامی ارزش خود را نشان می دهند كه از زاویه درست دیده شوند؛ ولی نگرش های متشابه و كلیشه ای، دیدن این زیبایی ها را مشكل می سازد. اگر به هر مسأله ای از زاویه ای درست نگاه كنید، در آن چیزهای باشكوه و زیبایی خواهید دید. سعی كنید همه چیز و همه كس را با چشم های تازه ای ببینید كه از طریق عادت، تیره و تار نشده اند. با این روش، شما می توانید ثروت های نامحدودی را كشف كنید. به خاطر داشته باشید كه اگر از زاویه ای درست به تمام چیزها و اشخاص نگاه كنید، هر شخص یا هر شیء از طرف خالقتان برای شما ارمغان و پیام زیبایی به همراه خواهد داشت. فرد ضعیف به گذشته خود می‌چسبد و نمی‌تواند جلو برود درحالیکه یک فرد واقعاً قوی تصمیم می‌گیرد که فراموش کند و راهی دیگر برای رسید به چیزی که می‌خواهد پیدا کند. وقتی ماشینی با سرعت زیاد در حال حركت است، هنگام ایستادن یك خط ترمزی روی زمین به‌وجود می‌آید، رابطه نیز چنین است. بعد از پایان رابطه مدت زمانی طول می‌كشد كه شرایط دوباره عادی شود. این زمان در درجه اول بستگی به میزان پذیرش شما دارد و بعد باتوجه به راه‌هایی كه برای مدیریت ذهن‌تان انتخاب كرده‌اید می‌تواند این زمان طولانی‌تر یا كوتاه‌تر باشد. معمولا 2 تا 3 ماه زمان می‌برد كه فرد بتواند خود را با شرایط جدید وفق دهد، اصولا می‌گویند، تغییرات روانی بعد از 3 ماه خودش را نشان می‌دهد، البته این زمان در آدم‌های مختلف می‌تواند كمتر یا بیشتر باشد.اگر در دوران جدایی فقط در خانه یا تنها باشید و هیچ كاری هم برای انجام دادن نداشته باشید مسلما اذیت خواهید شد. تمام ذهن شما آدمی است كه او را ترك كرده‌اید و مدام در وسوسه زنگ زدن و ارتباط با او هستید، پس باید خودتان را مشغول كرده و دورتان را شلوغ كنید، خود را در روابط اجتماعی و در بین دوستان‌تان قرار دهید، به كارها و فعالیت‌های موردعلاقه‌تان مشغول شوید تا انرژی شما را به سمت دیگر ببرد چون عشق و دوست داشتن نوعی انرژی است كه به سمت شخص مورد علاقه شما معطوف است پس شما باید این انرژی را به سمت دیگری چون ورزش كردن، علاقه‌های شخصی، سفر و. . . منحرف كنید، گرچه ممكن است صددر صد فراموش نكنید اما مسلما احساس بهتری پیدا خواهید كرد. حالا فقط امكان حركت به آينده است. به خود فرصت بدهيد با رعايت موارد فوق تجربه‌هاي تلخ را با افكار خوش پشت سر بگذاريد و از زندگی زیبا آینده خود را محروم نسازید و ارتباط خود را با خداوند ،محکم تر سازید . با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی برای شما



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.