ناشناس
شوهرم تو روستا میخواد خونه بگیره، تو رو خدا بگین چیکارکنم؟
شوهرم اصلا ب حرفم گوش نمیده حرف فقط حرف خودشه.براخونه من ی جایی میخام ک امکانات داشته باشه ک بچه هام برا تحصیل یاچیزای دیگه مشکل نداشته باشن ولی اون تو روستامیخوادهرکاری کردم راضی نشد.توروخدابگین چیکارکنم
مشاور: علی محمد صالحی
با عرض سلام و احترام.
شما توضیح ندادید چند ساله ازدواج کردید یا فرزندی دارید یا خیر، ولی به نظر میرسه شما تازه ازدواج کردید و هنوز فرزندی ندارید و در حال برنامه ریزی برای آینده هستید که آیا در شهر زندگی کنید یا در روستا. نکته اولی که خوبه به اون توجه کنید اینه که اصل وجود تفاوت و اختلاف نظر بین زن و شوهر طبیعیه؛ زیرا بههرحال آنها از دو جنس مختلفند و از نظر احساس، عواطف و ویژگیهای دیگر با هم تفاوتهایی دارند. پس باید از ابتدای زندگی مشترک این پیش بینی را داشته باشیم که برخلاف تفاهم های پیش از ازدواج، در جریان زندگی مسائلی پیش میآید که نظر ما یکی نخواهد بود و دچار تنش هایی خواهیم شد که با صبر و گذشت میتوانیم از آنها عبور کنیم.
نکته بعد اینکه، برای مردها خیلی مهمه که احساس کنن مدیریت زندگی برعهده اونهاست و اونا هستند که تصمیمات مهم زندگی رو میگیرن و همسرشون هم به مردش اعتماد داره، و این خیلی مردها رو خوشحال میکنه، اما اگر برعکس احساس کنن که همسر اونها به مردش اعتماد نداره یا اونو مرد ضعیفی میدونه، یا مردی میدونه که خیلی با فکر و باهوش نیست،احساس بدی پیدا میکنن و ناامید و ناراحت میشن و ممکنه اخلاق اونها تند و خشن بشه.
در مورد مسئله شما هم ببینید هم زندگی در شهر مزایایی داره هم معایبی، و هم زندگی در روستا مزایا و معایبی داره، که فعلا نمیخوایم بگیم مزایا و معایب هر کدوم چیه، اما اگر واقعا شما هنوز فرزندی ندارید و از الان بخاطر فرزندانی که ندارید با همسرتون تنش پیدا کردید، خیلی منطقی نیست، و اون چیزی که مهمتره حفظ زندگی مشترک شماست که دچار مشکل نشه و آرامش داشته باشید، و اینکه در شهر زندگی کنید یا در روستا، تفاوتی نمیکنه اگر خدای ناکرده بین شما و همسرتون اختلاف و تنش باشه هر کجا باشید ناراحتید و اگر آرامش داشته باشید باز هم در هرکجا زندگی کنید لذت خواهید برد.
نکته پایانی اینکه من میدونم برای شما خیلی سخته که بپذیرید و ناراحتید که در روستا زندگی کنید و شاید دلایل شما هم منطقی و درست باشد ولی شما میتونید از این فرصت برای عمیق تر کردن روابط تون استفاده کنید چون در هر صورت، فعلا که همسر شما زندگی در روستا رو انتخاب کرده، و حرف شما رو قبول نمیکنه، شما میتونید بگید که من خیلی دلم میخواست به دلایلی در شهر زندگی کنم، ولی حالا چون شما میخواهی در روستا باشی منم بخاطر اینکه تو رو خیلی دوست دارم با اینکه برام سخته قبول میکنم؛ و این حرف شما باعث میشه که همسرتون شما رو بیشتر دوست داشته باشه و خودش رغبت بیشتری پیدا کنه که بخاطر این گذشت شما، به نظرات شما بیشتر اهمیت بدهد، از طرف دیگه راه تغییر برای انسانها بازه، شما میتونید تجربه زندگی در روستا را داشته باشید و بعد برنامه ریزی کنید که مثالا پنج سال آینده به شهر برید و اونجا زندگی کنید، و بعد از چند سال میتونید زندگی در شهر و روستا رو با هم مقایسه کنید و هر کدوم بهتر بود اونو انتخاب کنید.
موفق و شاد و خوشبخت باشید
شما توضیح ندادید چند ساله ازدواج کردید یا فرزندی دارید یا خیر، ولی به نظر میرسه شما تازه ازدواج کردید و هنوز فرزندی ندارید و در حال برنامه ریزی برای آینده هستید که آیا در شهر زندگی کنید یا در روستا. نکته اولی که خوبه به اون توجه کنید اینه که اصل وجود تفاوت و اختلاف نظر بین زن و شوهر طبیعیه؛ زیرا بههرحال آنها از دو جنس مختلفند و از نظر احساس، عواطف و ویژگیهای دیگر با هم تفاوتهایی دارند. پس باید از ابتدای زندگی مشترک این پیش بینی را داشته باشیم که برخلاف تفاهم های پیش از ازدواج، در جریان زندگی مسائلی پیش میآید که نظر ما یکی نخواهد بود و دچار تنش هایی خواهیم شد که با صبر و گذشت میتوانیم از آنها عبور کنیم.
نکته بعد اینکه، برای مردها خیلی مهمه که احساس کنن مدیریت زندگی برعهده اونهاست و اونا هستند که تصمیمات مهم زندگی رو میگیرن و همسرشون هم به مردش اعتماد داره، و این خیلی مردها رو خوشحال میکنه، اما اگر برعکس احساس کنن که همسر اونها به مردش اعتماد نداره یا اونو مرد ضعیفی میدونه، یا مردی میدونه که خیلی با فکر و باهوش نیست،احساس بدی پیدا میکنن و ناامید و ناراحت میشن و ممکنه اخلاق اونها تند و خشن بشه.
در مورد مسئله شما هم ببینید هم زندگی در شهر مزایایی داره هم معایبی، و هم زندگی در روستا مزایا و معایبی داره، که فعلا نمیخوایم بگیم مزایا و معایب هر کدوم چیه، اما اگر واقعا شما هنوز فرزندی ندارید و از الان بخاطر فرزندانی که ندارید با همسرتون تنش پیدا کردید، خیلی منطقی نیست، و اون چیزی که مهمتره حفظ زندگی مشترک شماست که دچار مشکل نشه و آرامش داشته باشید، و اینکه در شهر زندگی کنید یا در روستا، تفاوتی نمیکنه اگر خدای ناکرده بین شما و همسرتون اختلاف و تنش باشه هر کجا باشید ناراحتید و اگر آرامش داشته باشید باز هم در هرکجا زندگی کنید لذت خواهید برد.
نکته پایانی اینکه من میدونم برای شما خیلی سخته که بپذیرید و ناراحتید که در روستا زندگی کنید و شاید دلایل شما هم منطقی و درست باشد ولی شما میتونید از این فرصت برای عمیق تر کردن روابط تون استفاده کنید چون در هر صورت، فعلا که همسر شما زندگی در روستا رو انتخاب کرده، و حرف شما رو قبول نمیکنه، شما میتونید بگید که من خیلی دلم میخواست به دلایلی در شهر زندگی کنم، ولی حالا چون شما میخواهی در روستا باشی منم بخاطر اینکه تو رو خیلی دوست دارم با اینکه برام سخته قبول میکنم؛ و این حرف شما باعث میشه که همسرتون شما رو بیشتر دوست داشته باشه و خودش رغبت بیشتری پیدا کنه که بخاطر این گذشت شما، به نظرات شما بیشتر اهمیت بدهد، از طرف دیگه راه تغییر برای انسانها بازه، شما میتونید تجربه زندگی در روستا را داشته باشید و بعد برنامه ریزی کنید که مثالا پنج سال آینده به شهر برید و اونجا زندگی کنید، و بعد از چند سال میتونید زندگی در شهر و روستا رو با هم مقایسه کنید و هر کدوم بهتر بود اونو انتخاب کنید.
موفق و شاد و خوشبخت باشید
