ناشناس

از زندگی م خسته م،احساس می کنم همه چی مو باختم"کمکم کنین.

زندگیمو باختم نمیدونم از کجا شروع شد دختر خالمو میخواستم 3 سال باش بودم بعد این همه مدت ازدواج کرد اقدام ب خدمت کردم اموزشو ب هر سختی ک داشت گذروندم افتادم تو شهر خودم از فشارا خانوادگی مالی سیگاری شدم بعد الان جدیدا گل میکشم یهو ی روز زد ب سرم ک یکی دو روز نرم پادگان کشید ب 10 روز خیلیییی زود و بی دلیلو بی جهت عصبی میشم حوصله هیچی ندارم بعد این همه مدت با دختر دایم اوکی شدم الان اونم بی دلیل دوره ازمو خبری ندارم ازش تو زندگیم هیچ خیری ندیدم ن از درسم ن از خودم ن از عشق ن از هیچی ک شما فکرشو اینقدر ب آیندمو مشکلاتم فکر میکنم ک تووهم میزنم ب حدی میرسه ک از خودم مطمعنم ک رد دادم دارم دیونه میشمو عقلمو از دست میدم فردا بخام نخام باید برم پادگان ممکنه برم بازداشت بخاطر غیبتام نمیدونم چی بگم باور کنه ک مشکل دارم نتونستم بیام خستم کلا از زندگیم دیگ نمیکشه
سه‌شنبه، 14 فروردين 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

از زندگی م خسته م،احساس می کنم همه چی مو باختم"کمکم کنین.

ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 19 ساله )

زندگیمو باختم
نمیدونم از کجا شروع شد
دختر خالمو میخواستم
3 سال باش بودم
بعد این همه مدت ازدواج کرد
اقدام ب خدمت کردم
اموزشو ب هر سختی ک داشت گذروندم
افتادم تو شهر خودم
از فشارا خانوادگی
مالی
سیگاری شدم
بعد الان جدیدا گل میکشم
یهو ی روز زد ب سرم ک یکی دو روز نرم پادگان کشید ب 10 روز
خیلیییی زود و بی دلیلو بی جهت عصبی میشم
حوصله هیچی ندارم
بعد این همه مدت با دختر دایم اوکی شدم
الان اونم بی دلیل دوره ازمو خبری ندارم ازش
تو زندگیم هیچ خیری ندیدم ن از درسم ن از خودم ن از عشق ن از هیچی ک شما فکرشو
اینقدر ب آیندمو مشکلاتم فکر میکنم
ک تووهم میزنم
ب حدی میرسه ک از خودم مطمعنم ک رد دادم دارم دیونه میشمو عقلمو از دست میدم
فردا بخام نخام باید برم پادگان ممکنه برم بازداشت بخاطر غیبتام
نمیدونم چی بگم باور کنه ک مشکل دارم نتونستم بیام
خستم کلا از زندگیم
دیگ نمیکشه


مشاور: خانم ضیایی

سلام و احترام خدمت شما پرسشگر گرامی. از اینکه ما را محرم اسرار خود دانستید و سفره ی دلتان را برای ما گشودید سپاسگزارم. موقعیت و شرایطی را که در آن به سر می برید را درک می کنم، ان شاالله صحبت هایم برای شما مفید باشد.بیان کردین " از فشار خانوادگی، مالی، سیگاری شدم.بعد الان جدیدا گل میکشم.": ماده ی مخدر گل، چون وابستگی جسمی اش بارز نیست، گول زننده است و افراد برای رفع وابستگی های عاطفی شان، شکست های عشقی و پوشش مشکلاتشون از آن استفاده می کنند. دیده شده که افراد وضعیت بغرنج تری پیدا می کنند.کسی که برای فرار از مشکلاتش، ماده ی مخدر گل مصرف کند، طبیعتا شرایط بدتری در آینده پیدا خواهد کرد، چون که مشکلات همچنان برقرار است و این وضعیت جسمی و روحی و روانی شماست که در معرض آسیب و خطر جبران ناپذیر است.در صورتی که شما این ماده را ادامه دهید، دچار آسیب جدی هستید. درصد زیادی مشاهده شده است که دچار سایکوز ناشی از مصرف این ماده شده اند، یعنی حالت های توهمی پیش می آید به این معنا که شیء یا کسی یا صحنه ای را می بینند که در واقعیت وجود ندارد. آن ها گاهی صدایی را می شوند که در واقعیت وجود ندارد یا ممکن است دچار اختلالات ادراکی شوند و چیزی را به شکل دیگری ببینند و بطور مثال طناب را مار می بینند.بنابراین در قدم اول آنچه خیلی اهمیت دارد سلامتی شماست، که باید هر چه سریع تر اقدام به ترک سیگار و ماده ی مخدر گل بکنید. شما تازه در اوایل جوانی به سر می برید و فرصت های بسیار زیادی، برای بهتر کردن موقعیتتان دارید، دوران سربازی هم با تمام سختی ها و جریمه هایش تمام می شود و ان شاالله بعد از آن، می توانید برای تحصیل، شغل و اهدافی که دارید، برنامه ریزی کنید. ولی اگر خدای نکرده اعتیاد شما ادامه داشته باشد، بسیاری از فرصت ها و موقعیت های خوب را از دست می دهید. زندگی، آمیزه‌ای از تضادهاست. همزمان در آن هم وقایع خوشایند و لذت بخش و هم وقایع دردناک و رنج‌آور وجود دارند. در هر شرایط اقتصادی و اجتماعی، هرجا که باشیم و هرکس که باشیم، جهان زمینه‌هایی برای لذّت بردن را برای ما فراهم کرده است، امّا اغلب در حال فکر کردن به گذشته و شکست هایش هستیم که ما را افسرده می کند و یا در آینده ای که هنوز نیامده و مشکلات پیش رویش فکر می کنیم که دچار اضطراب می شویم. سعی کنید در زمان حال زندگی کنید و تک‌تک روزهایی را که در اختیارتان گذاشته شده، با شور و اشتیاق استفاده کنید و توانایی هاو استعداهای خود را کشف و شکوفا نمایید.
در زیر راه هایی براى  افزایش اعتماد به نفس تان پیشنهاد می دهم:
- خود را با دیگران مقایسه نکنید. همیشه به یاد داشته باشید که انسان ها با هم متفاوت اند. دلیلی ندارد که همه ما توانایی های یکسانی داشته باشیم و کارهای مشابهی انجام دهیم. اگر سعی کنید که خود را با هر کسی که سر راهتان قرار می گیرد مقایسه کنید، خیلی زود از خودتان خسته و دلسرد خواهید شد و دیگر قدرت انجام کاری را نخواهید داشت.
- خود را دست کم نگیرید؛ سعی کنید که ارزش خود را به عنوان یک انسان کشف کنید. اگر کسی از شما خوشش نیامد اصلاً ناراحت نشوید، مشکل خودش است نه شما. چون افراد زیادی هستند که شما را دوست می دارند و برایتان ارزش قائل اند.
- فهرستی از کارهایی که انجام داده اید و در آن ها موفق بوده اید تهیه کنید. مهم نیست که کوچک یا بزرگ باشد. مرور همین کارها می تواند اعتماد شما را دوباره به خودتان جلب کند.
- سر خود را باتفریحات سالم گرم کنید.سعی کنید تفریحاتی برای خود درست کنید که به آن ها علاقه دارید. ممکن است به کتاب خواندن علاقه مند باشید، یا به باشگاه بروید یا هر کار دیگری...هر چه زمان بیشتری به انجام کارهای مورد علاقه تان اختصاص دهید، کمتر وقت برای سرزنش خود و متاسف شدن برای خودتان خواهید گذاشت. اما مسئله مهم تر این است که این کار باعث می شود که شما احساس مفید بودن کنید و این به شما هدف می دهد.
- با افراد مثبت نشست و برخاست کنید؛ گاهی اوقات بودن در جمع افرادی که از خودتان هم دلسردتر و افسرده تر هستند، بیشتر به ضررتان خواهد بود. سعی کنید با افرادی مراوده کنید که می توانند شما را باانگیزه و شاد کنند.
- در جلسات روانشناسی شرکت کنید. مجمع های بسیار زیادی در اماکن مختلف برگزار می شود که می تواند برای بالا بردن انگیزه و اعتماد به نفستان مفید باشد.و در نهایت امیدواری، تلاش و اعتماد به نفس، موجب بروز رفتارهایی خارق‌العاده و نتایجی باور ناکردنی می‌شود.
به امید روزهایی توام با موفقیت
 
 بیشتر بخوانید:
سبب شناسی افسردگی
غمگینی ها و افسردگی و شیوه های مواجهه با آن
 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.