احمد رضا

سلام من 26 سالمه و از موقع تکلیف شدنم تا حدود 1 سال پیش یعنی محرم پارسال نمازم رو بصورت مدام نمیخوندم...

سلام من 26 سالمه و از موقع تکلیف شدنم تا حدود 1 سال پیش یعنی محرم پارسال نمازم رو بصورت مدام نمیخوندم یعنی واقعا اعتقاد داشتم ولی نمیدونم چرا سهل انگاری میکردم فکر میکنم خدا منو خیلی دوست داره منم همین طور ولی من سهل انگار بودم دلیلشو هم فکر میکنم تا حدودی خانواده باشن چون در خانواده ما فقط مادرم نماز میخوند اونم نه مرتب ولی الان چند وقته اونم مثل خودم نمازش رو مرتب میخونه و کلاس احکام وقرآن وحتی مداحی هم میره من بیماری مادر زادی دارم که چند وقته بدتر شده فکر میکنم دلیل اینکه ایمانم هم محکم تر شده یکیش این باشه چون مرگ رو احساس میکنم من طول عمر طبیعی ندارم از خدا هم خیلی خواستم منو شفا بده ولی باز راضیم به رضای اون از این ماجرا کسی خبر نداره یعنی پدر و مادر مطلع هستن ولی عاقبتش رو نمیدونن و پدر و مادرم به دنبال ازدواج من هستن و من از این قضیه ناراحتم و استرس و اضطراب دارم باید واقعا چکار کنم چندین بار هم شکست عشقی داشتم البته زمانی که بیماریم بر من غلبه نداشت و من اطلاعی از اون نداشتم و بعد از بیماریم هم یکبار به خاطر اینکه به دختر مورد علاقم واقعیت رو گفتم اونم منو خیلی دوست داشت و براش تصمیم گیری خیلی سخت شده بود ولی در آخر از هم جدا شدیم به همین خاطر هم تا حدودی افسرده شدم لطفا مرا راهنمایی کنید
يکشنبه، 28 آذر 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

احمد رضا

سلام من 26 سالمه و از موقع تکلیف شدنم تا حدود 1 سال پیش یعنی محرم پارسال نمازم رو بصورت مدام نمیخوندم...

احمد رضا ( تحصیلات : لیسانس ، 26 ساله )

سلام من 26 سالمه و از موقع تکلیف شدنم تا حدود 1 سال پیش یعنی محرم پارسال نمازم رو بصورت مدام نمیخوندم یعنی واقعا اعتقاد داشتم ولی نمیدونم چرا سهل انگاری میکردم فکر میکنم خدا منو خیلی دوست داره منم همین طور ولی من سهل انگار بودم دلیلشو هم فکر میکنم تا حدودی خانواده باشن چون در خانواده ما فقط مادرم نماز میخوند اونم نه مرتب ولی الان چند وقته اونم مثل خودم نمازش رو مرتب میخونه و کلاس احکام وقرآن وحتی مداحی هم میره من بیماری مادر زادی دارم که چند وقته بدتر شده فکر میکنم دلیل اینکه ایمانم هم محکم تر شده یکیش این باشه چون مرگ رو احساس میکنم من طول عمر طبیعی ندارم از خدا هم خیلی خواستم منو شفا بده ولی باز راضیم به رضای اون از این ماجرا کسی خبر نداره یعنی پدر و مادر مطلع هستن ولی عاقبتش رو نمیدونن و پدر و مادرم به دنبال ازدواج من هستن و من از این قضیه ناراحتم و استرس و اضطراب دارم باید واقعا چکار کنم چندین بار هم شکست عشقی داشتم البته زمانی که بیماریم بر من غلبه نداشت و من اطلاعی از اون نداشتم و بعد از بیماریم هم یکبار به خاطر اینکه به دختر مورد علاقم واقعیت رو گفتم اونم منو خیلی دوست داشت و براش تصمیم گیری خیلی سخت شده بود ولی در آخر از هم جدا شدیم به همین خاطر هم تا حدودی افسرده شدم لطفا مرا راهنمایی کنید


برادر گرامی با اظهار ناراحتی و آرزوی سلامتی برای شما باید بگویم چند راهکار پیشنهاد می کنم . اولا سعی کنید تا همیشه با امید و نشاط و شادابی روحی و جسمی برابر مشکلات قرار گیرید تا ان شاء الله موفق شوید. دیگر اینکه همیشه به یاد خوبی ها و خوبان عالم و سرچشمه همه خوبی ها یعنی خداوند باشید مه او بهترین مایه امی و حرکت و تکاپو و موجب موفقیت و آرامش برای انسان هاست و هر پشتوانه ای غیر از خدا روزی نابود و متلاشی می شود غیر از خداوند حی لم یزلی. دیگر اینکه صداقت این صفت نیکوی الهی انسانی را در زندگی خود سرلوحه قرار دهید و هر کسی را خواستید به همسری برگزینید - که سعی کنید پس از توسلات به خداوند و اهلبیت رسول الله ص انتخاب کنید - صادقانه موضوع را به اوبگویید تا هم خود دچار عذاب وجدان و ... نشوید و هم او با آزادی شما را برگزیند که اگر چنین شد هر دو خوشبخت می شوید . برای اهمیت به نماز کتب و آدرس های زیر را استفاده کنید تا بیشتر مقید به ارتباط با سرچشمه نور و امید و پاکی ها باشید. موفق باشید. نماز راهي به سوي بهشت موضوع: نماز - مذهبي نويسنده: مهدي شيباني http://www.sababook.com/view.php?page=viewbook&id=933 کتاب «نماز چیست»؟ شهید بهشتی کتاب نماز شناسی حجه الاسلام قرائتی



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما