الان دانشجو هستم و1سال از اون قضیه میگذره.ولی اون هنوز دنبالمه و خانوادمو تهدید وتحریک میکنه.بابام میترسه...
الان دانشجو هستم و1سال از اون قضیه میگذره.ولی اون هنوز دنبالمه و خانوادمو تهدید وتحریک میکنه.بابام میترسه شکایت کنه و آبروش بره و همه بفهمن.پس منو تحت فشار گذاشتن که باهاش ازدواج کنم.اون سربازی نرفته و دیپلم ردیه.اخلاقشم که گفتم...
من نمیخوامش.من دوس دارم درس بخونم و اون گفته که نمیذاره.بعضی وقتا تصمیم میگیرم باهاش ازدواج کنم و بعد طلاق بگیرم.ولی اینجوری آیندم خراب میشه.الان هم با کسی دوستم که خیلی دوسش دارم.نمیدونم چیکار کنم.خواهش میکنم کمکم کنین.دارم دیوونه میشم ...
مشاور: hassan najafi
خواهر گرامی ما قبلا جواب به شما دادیم شما اشتباه بزرگی کردید که این روابط را تا اینجا کشانیدید و این همه سختی به خاطر ارتکاب اشتباهات و خطاهایی بوده که انجام دادید به هر حال دیگر جای اشتباه کردن نیست و اگر او را بعنوان همسری قبول ندارید به هیچ وجه زیر بار ازدواج با او نروید . اگر او نیز شکایت کرد از طریق قانونی اقدام کنید و پیگیری کنید . به هر حال این ارتباط فعلی شما نیز مطلوب نیست و ممکن است دوباره به منجلاب کشیده شود پس مراقب باشید اگر کسی قصد دوستی در جهت ازوداج را دارد باید اقدام به خواستگاری رسمی کند . از مشورت خانواده استفاده کنید. از خدا کمک بگیرید و در جهت رضای خداوند عمل کنید تا آسیب نبینید . موفق باشید.